مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
خداگونگی
حوزههای تخصصی:
خلقت خداگونه انسان برای اولین بار در آموزه های تورات آمده است. بر طبق آنچه سفر پیدایش بیان می کند خداوند انسان را به صورت خود آفریده است؛ مسئله ای که در متون خاص مسیحیان نیز مورد اشاره قرار گرفته است. نکته حائز اهمیت در دیدگاه عهدین نسبت به این مسئله این است که میان خلقت آدمی بر صورت الهی و سروری و تسلط او بر سایر موجودات عالم رابطه مستقیمی وجود دارد. این آموزه در در متون اسلامی اعم از شیعه و سنّی نیز آمده است به نحوی که احادیثی همچون «إنّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَی صُورَتِه» از فراوانی قابل توجهی در متون روایی برخوردارند. در اینجا مسئله اصلی این است که آیا این آموزه در متون اسلامی برگرفته از عهدین است. به عبارت دیگر، آیا این حدیث برساخته جاعلان است، و آن ها این حدیث را از متون یهودی مسیحی گرفته و وارد متون حدیثی کرده اند؟ یا ریشه در حوزه وسیع تفکرات و تعالیم اسلامی دارد. این مقاله در آغاز، نگاهی به آنچه در متون یهودی و مسیحی در این باره آمده است، انداخته و سپس وضعیت سندی و دلالی این حدیث را از دیدگاه دانشمندان مسلمان مورد بررسی قرار داده است، و سپس با سیری در اندیشه عارفان مسلمان که این حدیث را در تبیین یکی از مهم ترین نظریات خود یعنی نظریه انسان کامل به کار گرفته اند، به این نتیجه رسیده است صرف اشتراک آموزه ای میان ادیان مختلف مقوم انگاره اقتباسی بودن آن آموزه نیست، و مسئله آفرینش انسان بر صورت الهی یکی از عمیق ترین آموزه هایی است که در ادیان ابراهیمی مطرح شده است بدون آنکه ادیان پسین از پیشین وام گیری داشته باشند.
درآمدی بر اخلاق یهودی (منابع، غایت و ویژگی ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اخلاق در ادیان ابراهیمی از موضوعاتی است که ما را در شناخت مشترکات فرهنگی ادیان، بسیار یاری می کند. در این میان، بررسی منابع و خصوصیات اخلاق یهودی به عنوان قدیمی ترین دین ابراهیمی، جایگاهی کلان و بایسته دارد. در این مقاله، ابتدا اصلی ترین غایت در اخلاق یهودی یعنی «خداگونگی» نقد و بررسی شده است. همچنین ویژگی های اخلاق یهودی مطرح شده است که ما را در مقایسه تطبیقی آن با مکاتب اخلاقی دیگر، یاری می رساند. مهم ترین این ویژگی ها عبارتند از گستردگی، عمل گرایی، قومی گرایی و عدم طرح منسجم مباحث. در پایان، مهم ترین منابع گزاره های اخلاقی دین یهود را بازخوانی می کنیم که منشأ تقسیم بندی ادوار تاریخی اخلاق یهود شده است. از میان این منابع، بر دو منبع «کتاب مقدس» و «تلمود» تکیه بیش تری شده است.
خداگونگی اخلاقی در آیین یهود؛ مفهومی در حال دگردیسی و تحول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مهم در هر نظام اخلاقی، نظریة ارزش است که بر اساس آن، ملاک درستی یا نادرستی اعمال در آن نظام اخلاقی تبیین می گردد. در نظام اخلاقی یهود، نظریة ارزش از نوع غایت محور بوده که آدمی با عمل به فضایل و دوری از رذایل اخلاقی، به غایت خداگونگی دست یافته و مستحق عناوینی همچون مقدس، عادل و صدیق می گردد. این تحقیق، بر آن است که ضمن واکاوی لوازم و قلمرو مفهوم خداگونگی بر اساس منابع درون دینی، فرایند آن را بر اساس ادوار چهارگانه اخلاق یهودی تحلیل نماید. به نظر می رسد، خداگونگی در ادوار اخلاقی پیش از مدرن، جایگاه خود را به عنوان غایت در نظام اخلاقی یهود حفظ کرد. اما در دوران مدرن و با تأثیرپذیری از نظریات کانت، اخلاق یهودی در حال تبدل ماهیت از غایت گرایی به وظیفه گرایی است. با این حال، نمونه هایی از اصالت خداگونگی را می توان در این اخلاق مشاهده کرد.
اصول و مبانی انسان شناختی اکهارت در امکان خداگونگی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به آن که الهیات اکهارت را الهیات سلبی دانسته اند که بر ناشناختنی بودن خداوند و تعالی وجودی او از ممکنات تأکید می کند، مسأله خداگونگی انسان از منظر اکهارت امری ناممکن و ناشدنی به نظر می رسد. لذا این سوال مطرح می شود که چگونه اکهارت به خداگونگی انسان معتقد است؟ مبانی و اصول وی در این مسأله چیست؟ خداگونگی انسان از منظر اکهارت بر اصول و مبانی انسان شناختی وی استوار است. این پژوهش به تحقیق درباره چهار مولفه انسان شناختی که اکهارت در این مسأله از آن ها بهره برده است می پردازد. این چهار مولفه عبارتند از: تولّد الهی در روح، قوه عقل، مشابهت و همانندی ذات خدا و ذات نفس و مقام لایقفی انسان. اکهارت بر اساس این اصول و مبانی، بر این باور است که انسان دارای ظرفیت و توانی است که می تواند به بالاترین مرتبه ممکن ارتقا یافته و خداگونه شود. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به آثار اکهارت، می کوشیم تا اصول و مبانی انسان شناختی وی را در امکان خداگونگی انسان روشن سازیم.
صفات عرفانی و نمادین قلندران در آثار سنایی، عطار، مولانا و حافظ
حوزههای تخصصی:
قلندر یکی از اصطلاحاتی است که در ادبیات و شعر عاشقانه کاربرد چشم گیری دارد. این اصطلاح در منابع عرفان و تصوف در معنای صوفیانه به کار رفته است ولی فاقد تعابیر لطیف و توصیفات نمادین و سمبلیک است. شاعران فارسی گو بویژه شعرای عارف و صوفی مسلک در اشعار خویش توصیفاتی لطیف و باریک و دقیق از این اصطلاح را با زبان نمادین و سمبلیک ارائه نمود ه اند. کشف معنای نمادین این واژه در شعر عرفانی در فهم و تفهیم بسیاری از صفات و خصوصیات عرفانی قلندران در شعر کمک شایانی می کند. از جمله صفات و خصوصیات قلندران در شعر نمادین عرفانی می توان به موارد ذیل اشاره نمود: ترک تعلقات، کافری، رندی، ترک ظاهر دین و ظاهر شرع، باده نوشی و... .
بازخوانی عشق بمثابه مؤلفه یی تأثیرگذار در خداگونگی انسان از منظر مایستر اکهارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکهارت و ملاصدرا از عشق بعنوان یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در خداگونگی انسان نام میبرند. اکهارت ذات نفس را با ذات خداوند یکسان و واحد میداند و نتیجه میگیرد که عشق به خداوند، در ذات انسان نهفته است و با تأکید بر دو ویژگی عشق، یعنی انحصارگرایی و شبیه سازی، معتقد است عشق به خدا سبب میشود دیگر عشقها فراموش شوند و در عشق به خداوند خلاصه گردند؛ تنها عشق موجود، عشق به خداوند است. عشق بمثابه محرکی درونی، کشش و جذبه یی در روح ایجاد میکند که آرام و قرار را از فرد میگیرد و او را وامیدارد تا خود را شبیه معشوق کند. ملاصدرا نیز مانند اکهارت بر عنصر شبیه شدن عاشق به معشوق تأکید میکند و معتقد است عشق الهی در تار و پود وجود انسان تنیده شده است. در این مقاله، با توجه به شباهتهای یادشده، میکوشیم با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، تأثیرگذاری عشق در خداگونه شدن انسان را با استناد به آثار اکهارت و ملاصدرا روشن سازیم.
تنقیح مبانی انسان شناختی آموزه کمال در عرفان نظری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
137 - 152
غایت آفرینش از منظر عرفان نظری به کمال رسیدن تک تک موجودات هستی است و شایسته ترین طریق برای تحقق آن را طریق انسان کامل دانسته اند. در تبیین این نگاه، پژوهش پیشِ رو به شیوه توصیفی تحلیلی به تنقیح مبانی انسان شناختی ناظر به مسئله «کمال انسان» در عرفان نظری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که رویکرد این ساحت براساس این مبانی ویژه، ازجمله دوساحتی بودن وجود انسان، «قلب» حقیقت انسانی و مقام «خداگونگی» انسان، رویکردی خدامحورانه است. ویژگی خاص انسان در عرفان نظری برخورداری از قوه «خداگونگی» است. انسان خداگونه، انسان کامل خداخواهِ خداآگاه و باریافته به مقام قرب إلی الله است. در ادبیات عرفان نظری، تقرب به حق «ولایت» نام دارد و مراد از آن محو انانیت و تعیّن عبد و رسیدن به مقام فنای فی الله است که ملاک و میزان کمال انسانی است. منهج تربیتی عرفان نظری تربیت انسان به انسان است که بر مبنای آن نفوس مستکفی با استعانت از نفوس مکتفی با سیر و سلوک قلبی در مسیر قرب الی الله اعتلا می یابند و به میزان کسب کمالات اسمایی و بقا به صفات الهی در کردار و گفتار خویش، پیوندی راسخ میان حیات طیبه و حیات معقول ایجاد کرده، صراط مستقیم عبودیت را پیموده، خداگونه می شوند. نیل به «خداگونگی» که خود مفهومی تشکیکی و منشأ اثرات عینی است، غایت آفرینش انسان و کمال وجود اوست.
تبیین چیستی و چرایی تربیت هنری اسلامی در بستر نظریه اسلامی تعلیم و تربیت هنری (با تکیه بر آرای ابن عربی و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این مطالعه ، طراحی شاکله نظریه تربیتی متلائم و متناسب با فرهنگ بومی جامعه با تمرکز بر تبیین مبانی ، چیستی و چرایی تربیت هنری با تاکید بر آرای ابن عربی و ملاصدرا است . حال، با عنایت به اینکه علم اسلامی، مبانی خود را از آموزه های اسلامی اتخاذ می کند؛ باید دید که قرآن کریم (به مثابه متقن ترین منبع اسلامی) در راستای تدوین مبانی نظریه چگونه زایا است؛که به جهت اتخاذ رویکرد گزیده گویی در قرآن، می بایست به سراغ علومی رفت که در راستای تبیین مبانی مذکور قدم برداشته اند؛ که این علوم، دو علم عرفان و فلسفه اسلامی است. روش: روش این پژوهش کیفی از نوع نظری است که به تناسب بحث، از روشهای توصیفی تحلیلی (تحلیل محتوا)، استنتاجی و تلفیقی استفاده شده است . یافته ها:یافته های حاصله در بعد چیستی تعلیم و تربیت هنری حاکی از این است که نظریه اسلامی تعلیم و تربیت هنری متشکل از سه رویکرد مجزا می باشد که هر رویکردی نسخه بدیلی برای نظام تعلیم و تربیت کشور دارد. این سه رویکرد عبارتند از: رویکرد اول: تربیت هنری از رهگذر برنامه درسی هنر تحقق می بابد؛ رویکرد دوم از رهگذر قلمداد کردن تربیت هنری به منزله رویکرد حاکم بر تمام ابعاد برنامه درسی تحقق می یابد؛ و رویکرد سوم که سراسر حیات آدمی را در بر می گیرد، از رهگذر زیست و سلوک هنری آدمی به سوی خداگونگی تحقق می یابد که این رویکرد تبیین کننده چرایی و ضرورت طرح و تبیین تربیت هنری اسلامی، به ویژه اصل وجودی ساحت و کارکرد تربیت هنری در بستر اسلامی و متعاقب آن پر کردن این خلأ از منظر دلالتهای منتج از این کارکرد می باشد. نتیجه گیری : نظریه تربیت هنری در نظام تعلیم و تربیت رسمی می تواند دست مایه برنامه درسی در سایر حوزه ها قرار گیرد .