مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
بحران قره باغ
حوزه های تخصصی:
اصولاً برقراری روابط تجاری اقتصادی عمیق بین کشورها، مستلزم وجود بسترها و زمینه های هم تکمیلی است. بسترهای و زمینه های هم تکمیلی در برقراری روابط اقتصادی، همچون ظرف اصلی و بستر پویای روابط تجاری اقتصادی بین کشورها عمل می کنند. روابط تجاری اقتصادی ایران با جمهوری آذربایجان نیز از این امر مستثنا نیست. در روابط اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان، تعلقات ژئوپلیتیکی گوناگونی، از جمله اشتراکات تاریخی، فرهنگی و وابستگی های فضایی جغرافیایی بین طرفین، شاکله اصلی بسترهای هم تکمیلی است؛ با این حال طبق شواهد و مستندات موجود، روند جاری در روابط تجاری اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان در قیاس با روابط اقتصادی جمهوری آذربایجان با رقبای ایران در منطقه، اصلاً رضایت بخش نیست. در واقع با توجه به وضعیت موجود، سؤال پژوهش حاضر این است که با وجود چنین وابستگی های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی توانمند یا فضای کاملاً بارور برای تعمیق مناسبات تجاری اقتصادی بین ایران جمهوری آذربایجان، مهم ترین دلایل ژئوپلیتیکی ضعف در مناسبات طرفین چیست؟ در همین راستا، طبق نتایج این پژوهش، مناسبات اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان از وجود موانع ژئوپلیتیکی همچون اختلافات طرفین در زمینه رژیم حقوقی دریای خزر، تبعات سیاسی ژئوپلیتیکی بحران قره باغ، تقابل رویکردهای ناسیونالیستی طرفین و مناسبات راهبردی جمهوری آذربایجان با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل رنج می برد؛ اگرچه دلایل سیاسی نیز در وقوع وضعیت جاری در مناسبات اقتصادی طرفین بی تأثیر نیست، بررسی آن از مجال این پژوهش خارج است.
جغرافیای سیاسی جمهوری آذربایجان و تاثیر آن بر منافع ملی جمهوری آذربایجان
از منظر ژئوپلیتیک، شناخت ابعاد جغرافیایی در فرایند تحقیق، بر نظمی منطقی و در روند تحلیل بر بهره گیری از واقعیت های موجود استوار می باشد .امروزه هر کشور در سیاست های جهانی تحت تاثیر عوامل ژئوپلیتیکی است و جغرافیدانان سیاسی معتقدند که قدرت هر کشور به شدت از محیط جغرافیایی آن تاثیر می پذیرد. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چهره ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان و منطقه تغییر کرد و به عنوان یکی از بی ثبات ترین مناطق به جای مانده از امپراطوری شوروی با خلا قدرت مواجه گردید. کشور آذربایجان از موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه ای برخوردار است که هم نقش مثبت و هم منفی برای آن کشور و همسایگان و منافع ملی خود دارد. سوال تحقیق این است که جغرافیای سیاسی جمهوری آذربایجان چه تاثیری بر منافع ملی این کشور دارد؟ فرضیه را می توان این طور بیان کرد که از یک سو ایالات متحده امریکا به بهانه های مبارزه با تروریسم به همراه اتحادیه اروپا و ناتو در کنار ترکیه،بازیگران فرا منطقه ای در منطقه می باشند و در صحنه جمهوری آذربایجان حضور فعال دارند، از سوی دیگر هم جمهوری آذربایجان به دلیل جهت گیری غرب گرایانه،ادغام در ساختارها یورو آتلانتیکی، یافتن راه حلی برای غلبه بر بحران قره باغ، تامین منافع ملی و مشکلات داخلی خود را در خارج از منطقه جستجو می کند.روش تحقیق هم به صورت توصیفی-تحلیلی خواهد بود.
تحلیل منافع روسیه در منطقه قفقاز (مطالعه موردی: بحران قره باغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسیه در پی بازیافتن جایگاه از دست رفته خود در نظام بین الملل است. از دید کرملین ظهور روسیه در نظام بین الملل، شکل گیری یکی از قطب های این نظام حول محور روسیه و ایجاد موازنه راهبردی در برابر غرب نیازمند گسترش نفوذ روسیه در حوزه خارج نزدیک و سرانجام ایجاد ساختارها و ترتیبات منطقه ای با رهبری این کشور است. بنابراین روسیه حضور نهادهای غربی در جمهوری های جداشده از اتحاد شوروی را تهدیدی برای امنیت و منافع ملی خود تصور می کند. نوشتار حاضر با هدف بررسی روش های سیاست خارجی روسیه در منطقه قفقاز و در رابطه با بحران قره باغ نوشته شده است. در اینجا این پرسش مطرح است که رویکرد سیاست خارجی روسیه در برابر بحران قره باغ چیست و دلیل های به کارگرفتن چنین رویکردی کدامند؟ در پاسخ به آن، این فرضیه مطرح شده است که روسیه بنا به دلایل سیاسی، نظامی و اقتصادی در پی تداوم وضع موجود در بحران قره باغ است. بر اساس یافته های نوشتار، طرف های درگیر در مناقشه قره باغ بر این موضوع واقفند که رضایت مسکو شرط لازم برای رسیدن به هرگونه توافق سیاسی مطلوب است. در نتیجه برای جلب رضایت کرملین مجبور هستند تا سیاست های کلان خود را با منافع کرملین در منطقه هماهنگ کنند یا اینکه دست کم رویکرد سیاست خارجی شان با منافع و هدف های روسیه در اوراسیا در تضاد نباشد. در این نوشتار تلاش شده است به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری ژئوپلیتیک، رویکرد سیاست خارجی روسیه در رابطه با بحران قره باغ بررسی شود.
تحلیل سازه انگارانه چرخش در سیاست خارجی ایران در برابر بحران قره باغ (2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خودمختار قره باغ از ابتدای تشکیل جمهوری آذربایجان و ارمنستان مورد ادعای دو کشور بوده و سبب ایجاد بحران در روابط دو کشور شده است. اوایل دهه 1990 جنگ هایی بین دو کشور در گرفت و پس از برقراری آتش بس با میانجیگری روسیه در سال 1994 منطقه به کنترل ارمنستان درآمد. سیاست اولیه ایران در برابر بحران، بی طرفی بود، هرچند تمایل بیشتری به ارمنستان داشت و از این کشور حمایت نسبی کرد. اما پس از نقض آتش بس توسط جمهوری آذربایجان در سپتامبر 2020، دوره جدیدی از درگیری بین دو کشور شکل گرفت و بحران از سرگرفته شد. در بحران اخیر، جمهوری اسلامی ایران آشکارا از دولت آذربایجان حمایت و بر حق جمهوری آذربایجان بر قره باغ تأکید می کند. پرسش اصلی این است که چرخش در سیاست خارجی ایران در برابر بحران قره باغ را چگونه می توان تحلیل کرد؟ در این نوشتار با استفاده از روش تحلیل کیفی و بر مبنای چارچوب نظری سازه انگارانه عوامل مؤثر در تغییر و چرخش در سیاست ایران در برابر بحران قره باغ و به تعبیری عوامل واگرایی و همگرایی در روابط دو کشور را بررسی می کنیم. یافته های نوشتار نشان می دهد سیاست خارجی ایران در تأثیر عواملی همچون ایدئولوژی اسلامی شیعی، حمایت های داخلی آذری های ایران از جمهوری آذربایجان در برابر بحران قره باغ، کاهش سیاست های قومیتی و پان آذری آذربایجان و گرایش های واقع گرایانه و شرق گرایانه در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان و همچنین سیاست غرب گرایانه دولت ارمنستان، دچار تغییر شده است.
بررسی تعامل سازمان ناتو وترکیه در منطقه قفقاز (بحران قره باغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی فروپاشی شوروی و خارج شدن قفقاز از بایگانی مناطق استراتژیک جهان رقابت های شدیدی بین بازیگران منطقه ای و بین المللی برای نفوذ در منطقه شکل گرفت اما کنار این رقابت ها، روندهایی از تعامل نیز بین این بازیگران مشاهده می شود و فرصت مناسبی برای اتحاد استراتژیک بین بازیگران فرامنطقه ای چون غرب و منطقه ای چون ترکیه ایجاد شده است. وجود منافع مشترک بین ترکیه و غرب، زمینه ی وابستگی متقابل ترکیه و غرب را فراهم نموده است. از آنجا که آمریکا منافع خود را در قالب ناتو به منصه ی ظهور می گذارد تصمیم گرفت در راستای پاسخ به تغییر محیط بین الملل برای ایفای نقش فعال درساختار بین الملل اهداف و رویکرد خود را تغییر دهد و مفهوم جدید استراتژیک برای خود تعریف کند . در این رویکرد جدید ناتو به دنبال مدیریت بحران ها و گسترش نفوذ خود به شرق (منطقه قفقاز ) می باشد. در این راستا با قرار گرفتن خود در کنار ترکیه و ایفای نقش در بحران قره باغ به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه قفقاز و درحمایت از موضع گیری ترکیه می باشد.
سیاست خارجی ترکیه در بحران قره باغ از منظر قدرت هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
245 - 271
کشورهای قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی به استقلال رسیدند. در این میان تشدید اختلافات ارضی بین آذربایجان و ارمنستان باعث به وجود آمدن نزاع های سخت بر سر قره باغ شده است. هم زمان ترکیه نیز باسیاست های منطقه ای خود درصدد است تا به عنوان برادر بزرگ ترک با ترکیب قدرت نرم و سخت یا به عبارتی قدرت هوشمند، در حمایت از آذربایجان نقش برجسته ای را ایفا کند. مقاله حاضر به روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که در راهبردهای عمده ترکیه بحران قره باغ ، از منظر قدرت هوشمند چیست؟ در پاسخ به این سؤال، فرضیه مقاله بیانگر آن است که ترکیه با درک اینکه بحران قره باغ فرصت مناسبی را برای نفوذ این کشور بعد از یک صد سال دوری از این منطقه فراهم می سازد تلاش کرد تا با ترکیبی از سیاست های سخت شامل تقویت قدرت نظامی آذربایجان از یک سو و سیاست های نرم شامل تأکید بر هویت قومیتی و نژادی به نفوذ خود در منطقه قفقاز دست یابد. در این راستا، قدرت هوشمند ترکیه سعی داشته تا با کمترین هزینه بیشترین سود را از شرایط بحرانی قره باغ به دست آورد ولی درنهایت با در نظر گرفتن تأثیر روسیه در حل بحران و منابع نفوذ، ترکیه نتوانسته است در منطقه قفقاز جنوبی با موفقیت کامل به اهداف سیاست خارجی دست یابد.
پیامدهای بحران قره باغ بر امنیت استان های شمال غرب کشور با تأکید بر مسائل قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۷
83 - 106
حوزه های تخصصی:
یکی از بحران هایی که طی سی سال گذشته امنیت جمهوری اسلامی ایران را در سطوح مختلف امنیت داخلی و ملی تحت تأثیر قرار داده، بحران قره باغ است. وجود اشتراکات همسو نظیر مسائل سیاسی و قومی در دو سوی مرز ایران و کشورهای هم جوار در مرزهای شمال غرب از عوامل تشدید و سرایت این بحران به استان های موجود در منطقه بوده است. با توجه به این موضوع نگارندگان به دنبال تحلیل پیامدهای قومی بحران قره باغ بر امنیت استان های شمال غرب (آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل) کشور هستند.
پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع کیفی بوده که با استفاده از فن تحلیل محتوا انجام گرفته است. گردآوری داده ها با استفاده از ابزار مرسوم فیش برداری در تحلیل محتوا انجام گرفته که روایی آن به صورت صوری و پایایی آن به صورت بازبینی مجدد از طرف خبرگان و کارشناسان آشنا به موضوع مورد تائید قرار گرفته و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از فن تحلیل محتوا با رویکرد جهت دار انجام گرفته است.
یافته های به دست آمده نشان داد که بحران قره باغ با داشتن پیامدهایی با رویکرد قومی در دو بعد، با شکل گیری جرائم مرتبط به امور امنیتی و جرائم مرتبط به امور مرزی دارای پیامدهای امنیتی در شمال غرب کشور بوده است که از میان سه استان شمال غرب کشور (آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل) آذربایجان شرقی دارای بیشترین و استان اردبیل دارای کمترین پیامدهای امنیتی بوده است.
با در نظر داشتن این موضوع که بحران قره باغ هنوز به صورت کامل مرتفع نشده است و با مدنظر قراردادن تجربیات گذشته در خصوص این گونه بحران های قومی دارای رویکرد آتش زیرخاکستر، نیاز است تدابیر سیاسی و راهبردهای امنیتی متناسبی نسبت به این بحران از طرف مسئولین سیاسی و سیاست گذاران پیش بینی شود تا در مواقع این چنینی با اعلام سیاست های متناسب با آن بحران، پیشگیری لازم از به وجود آمدن چالش های امنیتی در بین اقوام هم سو در دو سوی مرز صورت پذیرد.
تبیین بحران قره باغ بر اساس مدل مدیریت بحران برچر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
164 - 186
حوزه های تخصصی:
بحران قره باغ درگیری قومی و سرزمینی بین ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه قره باغ کوهستانی بود که بیش از سی سال به طول انجامید. نهایتاً در سپتامبر 2023، پس از یک محاصره چند ماهه، جمهوری آذربایجان موفق به تصرف کامل قره باغ شد. این بحران ریشه های تاریخی، قومی، مذهبی و ژئوپلیتیکی داشت که تحت تأثیر متغیرهای محیطی گسترش و کاهش پیدا کرده است. در پژوهش پیش رو این پرسش مطرح می شود که چه عواملی در سیر تحول بحران قره باغ نقش داشته اند؟ (سؤال) با استفاده از روش ردیابی فرآیند (روش) و بهره گیری از نظریه مدیریت بحران مایکل برچر (مبانی نظری) تلاش شد تا به این سؤال پاسخ داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد در مرحله پیدایش و تصاعد بحران نزدیکی سرزمینی دو کشور، تضادهای قومی- مذهبی، رقابت های ژئوپلیتیکی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، نقش قابل توجهی داشتند. این بحران نه با یک راه حل دیپلماتیک بلکه با استفاده از زور خاتمه پیدا کرد. طبق مدل مدیریت بحران برچر چنانچه یک بحران بین المللی با زور خاتمه یابد ثبات کمتری به همراه خواهد داشت. بنابراین، شکل گیری مجدد بحران بین باکو و ایروان محتمل است. در دوران پس از بحران می توان شاهد تنش هایی در ارمنستان در نتیجه هجوم پناهنده ها از قره باغ به این کشور و نارضایتی مردم از پاشینیان، بود. در سطح منطقه ای موازنه قدرت به سود باکو تغییر پیدا کرده است که می تواند باعث ماجراجویی های این کشور در منطقه در ارتباط با ایران و ارمنستان شود. همچنین، حضور گسترده ترکیه و اسرائیل در منطقه قفقاز جنوبی تشدید کننده رقابت های منطقه ای خواهد بود (یافته ها).