مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توافق هسته ای
حوزه های تخصصی:
متن توافق هسته ای، منافع جمهوری اسلامی ایران را در سطح بالایی تأمین می کند و با توجه به زمینه و شرایط شکل گیری این توافق و اهداف و نیات طرفین آن، این مسئله برای کشورمان اهمیت استراتژیک دارد. طبق این توافق، ایران تمام تأسیسات و عناصر کلیدی برنامه هسته ای خود را در مقابل پذیرش برخی محدودیت های موقتی و سازوکارهای نظارتی غیرویژه حفظ می کند. تحریم های مرتبط با موضوع هسته ای برداشته می شود و حتی تحریم های غیرهسته ای قطعنامه های شورای امنیت در زمینه های تسلیحاتی و موشکی علیه ایران نیز طی 5 و 8 سال از زمان پذیرش برجام لغو خواهند شد. البته، اینکه در فرآیند اجرای توافق هسته ای، این دستاوردها تا چه اندازه به منافع عینی و ملموس تبدیل خواهد شد، بحث دیگری است.
عوامل مؤثر بر دست یابی دولت حسن روحانی به توافق هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش برانگیزترین مباحث سیاست خارجی ایران طی سال های ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴ موضوع پرونده هسته ای بود. در طول این سال ها دولت سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد هر یک به نوعی درصدد پایان دادن به این چالش برآمدند اما این مهم تنها در دولت حسن روحانی محقق شد. این شرایط منجر به طرح این سؤال می گردد که چه عواملی بر تصمیم گیری رهبران سیاسی ایران و توفیق آنان در شکل گیری یک توافق بین المللی در این مقطع زمانی تأثیر گذاشت؟ فرضیه پژوهش حاضر بر این استدلال استوار است که طبق نظریه تصمیم گیری روزنا از میان متغیرهای ۵ گانه در تصمیم گیری، عامل فرد، جامعه و نظام بین الملل بیشترین تأثیرگذاری را در حصول این توافق ایفا کرده اند. یافته های پژوهش از ویژگی های شخصیتی حسن روحانی، خواسته مردم برای پایان تحریم ها و احقاق حق هسته ای و استقبال جامعه جهانی از ریاست جمهوری حسن روحانی به عنوان مهم ترین عوامل در به سرانجام رسیدن پرونده هسته ای یاد می کند. بااین حال تاثیر متغیرهای دیگر همچون نقش و بوروکراتیک را در این میان نادیده نمی انگارد. در انجام پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع تبیینی و منابع الکترونیکی و نوشتاری استفاده شده است.
هویت، هسته ای شدن و حل منازعه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار، بررسی ابعاد هویتی و هنجاری تلاش ایران برای پیوستن به باشگاه کشور های هسته ای است و به این پرسش پاسخ داده است که هویت و دغدغه های هویتی در منازعه هسته ای ایران و حل آن چه جایگاهی دارد. در پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پژوهش تحلیلی و کیفی، این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که به رسمیت شناخته نشدن دغدغه های هویتی ایران توسط غرب در جریان منازعه هسته ای، در ادامه پیدا کردن این منازعه، اثرگذار بوده است. به همین ترتیب، فرونشاندن این دغدغه های هویتی در قالب ترتیبات اتخاذشده در قالب برنامه عمل مشترک و سپس برنامه جامع اقدام مشترک، به حل وفصل منازعه هسته ای یاری رسانده است. همچنین نویسنده با استفاده از نظریه روانشناسی اجتماعی، دلیل راه یافتن دغدغه های هویتی ایران به منازعه هسته ای را رقابت هویتی میان ایران و غرب می داند. به این ترتیب که رقابت هویتی میان ایران و غرب، مخالفت غرب با تکمیل چرخه سوخت هسته ای و غنی سازی اورانیوم در داخل ایران را از نظر هویتی برای ایران دارای اهمیت ساخته و آن را به تلاش برای احقاق حقوق هسته ای خود، باوجود تحریم ها و تهدید ها مصمم گردانده است.
روسیه و پرونده هسته ای ایران؛ رویکرد به گفت وگوها و ایفای نقش در به دست آوردن توافق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فدراسیون روسیه همواره در میزان و تداوم فعالیت های هسته ای ایران نقش مهمی داشته است. نقش این کشور با هیچ کشور دیگری مقایسه پذیر نیست؛ اما درباره نقش و رویکرد آن، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. از دلیل های اختلاف دیدگاه ها در این موضوع، به کارگرفتن رفتارهای متفاوت و دووجهی از سوی روسیه در مقابل ابعاد مختلف پرونده هسته ای ایران در دو دهه گذشته بوده است. این نوشتار با درنظر داشتن اهمیت نقش روسیه در پرونده هسته ای ایران در پی پاسخ به این پرسش است که چرا روسیه در برابر برنامه هسته ای ایران رویکردی دووجهی و دوگانه درپیش گرفته است؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که گفتمان هویتی اوراسیاگرایی با ترسیم نقش هایی مانند «قدرت بزرگ جهانی»، «ابرقدرت منطقه ای» و «ابرقدرت هسته ای» سبب شده اند روسیه ضمن بهره برداری از مزایای همکاری هسته ای با ایران، تلاش کند مانع هسته ای شدن و به دنبال آن افزایش شدید قدرت ایران شود. همچنین با هدف جلوگیری از تضعیف شدید ایران، مخالف اقدام هایی مانند عملیات نظامی علیه این کشور شود. بدین شکل رویکرد دووجهی خود را دنبال کند؛ زیرا تبدیل ایران به قدرتی هسته ای، افزایش قدرت آن به عنوان رقیب منطقه ای برای روسیه را در پی دارد؛ همچنین هرگونه حمله نظامی علیه ایران و یا تضعیف شدید آن، این کشور را به پایگاهی برای گسترش نفوذ آمریکا در مرزهای جنوبی روسیه تبدیل می کند. هر کدام از این وضعیت ها در تعارض با نقش های اصلی سیاست خارجی روسیه قرار دارد. این نوشتار برای پیشبرد فرضیه خود از روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه بهره برده است.
ریشه های بازتولید مخاصمه ایران و امریکا پس از توافق هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و ایالات متحده در چهار دهه گذشته چند بار به تعدیل موضع و همکاری بر سر برخی امور روی آورده اند که توافق هسته ای اوج آن بود. اما همکاری های مقطعی هرگز به عادی سازی روابط بین دو کشور نیانجامید. در جریان مسأله فعالیت های هسته ای ایران، تهران و واشنگتن به نحو کم سابقه ای وارد گفتگو و همکاری شدند و امتیازاتی به یکدیگر اعطا کردند که برای بسیاری ناظران سؤال انگیز بود. برخی به این جمع بندی رسیدند که زمان عادی سازی روابط فرا رسیده است. اما این بار نیز پس از توافق تدریجاً فضای تخاصمی بازتولید شد. سؤال مقاله حاضر این است که چه عوامل بنیادینی سبب شده اند که گشایش ها و همکاری های مقطعی در روابط ایران و آمریکا- که اوج آن در توافق هسته ای نمایان شد- به عادی سازی روابط بین دو کشور منجر نشوند. در پاسخ، به برخی سیاست های ریشه دار دو دولت خصوصاً خط مشی انقلابی و ضدآمریکایی ایران و سیاست های ضدایرانی آمریکا اشاره خواهد شد که مانع از عادی سازی روابط می شوند. با این حال، تخاصم بین دو دولت مانع از آن نمی شود آنها تحت شرایط خاص آماده همکاری محدود شوند.
واکاوی سیاست ها و تعاملات «سعودی- صهیونیستی» در قبال جمهوری اسلامی ایران در فضای پسا تحریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای پس از توافق هستهای منجر به شکلگیری نظمی نوین و دیدگاههای متنوع درباره هویت، قدرت و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران شده که در پی آن سعودیها و رژیم صهیونیستی بیش از دوران قبل از پساتحریم به تعامل، مقابله و صفآرایی امنیتی مقابل قدرت مضاعف ایران پرداختند. ما در این پژوهش با بهرهگیری از نظریه سازهانگاری در راستای پاسخ به این سوال اصلی برمیآییم که فضای پساتحریم چه تاثیراتی را بر روابط سعودی- صهیونیستی در مقابل جمهوری اسلامی ایران بر جای گذاشته است. در پاسخ به سوال اصلی این فرضیه مطرح می شود که فضای پساتحریم، معادلات هویتی متخاصم و برساخته قدرت را بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان و رژیم صهیونیستی بیش از گذشته شدت بخشیده است. براساس فرضیه مطروح، یافتههای پژوهش عبارتند از اشتراکات و تعاملات صهیونیستی- سعودی در نگاه به ایران پس از توافق، تلاش برای برجسته نمودن و برساخته نمودن نقش خشونت محور انگارههای شیعی ایران در منطقه، بهم پیوستگی آموزههای سعودی با برساختههای گروه های تکفیری نظیر داعش، ائتلافهای ساختگی در برابر قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران و حرکت واشنگتن در مسیر افراطگرایی سعودی و برساختگی فراروایتهای مطرح است. روش تحقیق بکار رفته توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری مطالب کتابخانه ای و اینترنتی میباشد.
تبیین عوامل واگرایی در روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی(2016-2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۵۳)
259 - 283
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر تحولات عمده ای در منطقه خاورمیانه مشاهده شده است که علاوه بر ابعاد بین المللی، اتحادهای منطقه ای را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا یکی از این اتحادها است که بر اثر تحولات جدید وجه اختلافی آن آشکار شده است. به علاوه اتهامات علیه عربستان سعودی در حوادث یازده سپتامبر 2001 متغیری با ابعاد بین المللی است که طی ماه های اخیر با بازگشایی پرونده و بررسی مجدد در کنگره امریکا به عنوان متغیر تشدید کنندهِ تنش بین دو کشور عمل کرده است.در این پژوهش تلاش می شود این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که سیاست های ایالات متحده در قبال تحولات ذکر شده که منشا آنها در منطقه خاورمیانه است، چه تاثیری بر روابط این کشور و عربستان سعودی گذاشته است؟ فرضیه ای این است که سیاست های ایالات متحده امریکا در قبال تحولات و پویایی های منطقه ای و فرامنطقه ای مرتبط با خاورمیانه منجر به واگرایی در روابط عربستان و امریکا بین سال های 2016-2010 شده است و جنبه های اختلاف آمیز و تنش زای آن را مشخص کرده است.
تجزیه و تحلیل تغییر در سیاست هسته ای دولت یازدهم از منظر فردگرایی تفسیری (1392-1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
169 - 190
حوزه های تخصصی:
مساله هسته ای و چگونگی حل آن یکی از مهم ترین موضوعات منازعه آمیز در سیاست خارجی ایران در چندین سال گذشته بوده است، موضوعی که نه تنها به لحاظ بیرونی محل منازعه میان این کشور و اعضای نظام بین الملل بوده بلکه به لحاظ درونی نیز موضوع اصلی نزاع میان جریانات مختلف سیاسی بوده است. باشروع دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در مرداد ماه 1392 (2013) همراه با حاکم شدن «گفتمان اعتدال» به عنوان مشی اصلی سیاست خارجی و روی کار آمدن نخبگان جدید، چگونگی حل این مساله نیز تحت تاثیر قرار گرفت و سیاستی جدید در این حوزه اتخاذ شد که نتیجه آن حصول توافق هسته ای میان ایران و قدرت های بزرگ نظام بین الملل در 23 تیر ماه 1394 (14 جولای2015) بود. توافقی که نشان از چرخشی بزرگ در سیاست هسته ای دولت ج.ا.ایران بود. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که چرا در این دوره در ارتباط با چگونگی مواجه با مساله هسته ای از میان گزینه های گوناگون، راه حل «تعامل سازنده» و «مذاکره جدی» برای نیل به توافق، توسط نخبگان تصمیم گیرنده انتخاب می شود؟ در پاسخ به این سوال این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از چهارچوب مفهومی «فردگرایی تفسیری» به بررسی تغییرات ادراکی موثر در تغییر سیاست هسته ای ایران در این دوره می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییرات ناشی از برداشت متفاوت نخبگان تصمیم گیرنده از نقش ملی وایجاد روایت جدید در ارتباط بامنزلت مطلوب ج اایران، ادراکات متفاوت از عوامل ساختاری از جمله تحریم های هسته ای ونهایتا بازنمایی متفاوت از «دیگری غرب» به خصوص آمریکا، منجر به امکان پذیری این تغییر در سیاست هسته ای دولت یازدهم در فاصله زمانی 1392 تا 1394 شده است.
مطالعه رفتار عربستان سعودی نسبت به ایران؛ قبل و بعد از توافق هسته ای ایران با کشورهای 1+5
منبع:
پژوهش ملل مهر ۱۳۹۹ شماره ۵۷
77-100
در این مقاله که به روش توصیفی و تحلیلی می باشد، سعی شده است با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی به بررسی رفتار عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران قبل و پس از توافق هسته ای در قالب دو رویکرد رئالیسم تدافعی و تهاجمی پرداخته شود. سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران قبل و پس از توافق هسته ای واجد برخی تمایزات و تفاوت ها می باشد که این تمایزات را می توان در چارچوب دو رویکرد واقع گرایی تدافعی و تهاجمی مورد تحلیل قرار داد. عربستان سعودی تا پیش از توافق هسته ای ایران، همراستا با رویکرد سنتی و محافظه کارانه خود، سیاست حمایت و همراهی دیپلماتیک با فشارها و تحریم های بین المللی علیه ایران را اتخاذ کرده بود در حالیکه پس از توافق هسته ای ایران با کشورهای 1+5، به دلایل متعدد از جمله تاثیرگذاری برجام بر افزایش قدرت منطقه ای و اقتصادی ایران و همچنین نگرانی بابت نادیده گرفته شدن منافع خود توسط دولت باراک اوباما، این کشور سعی داشته است با اولویت دادن به رویکرد واقع گرایی تهاجمی در سیاست خارجی خود در قبال ایران، از طریق تغییر موازنه قوا به نفع خود (نزدیکی به اسرائیل)، افزایش قدرت اقتصادی (برنامه 2030 و کاهش وابستگی به نفت) و نهایتا ایجاد مشروعیت بین المللی (اصلاحات داخلی) زمینه را برای برتری منطقه ای خود مساعد نماید.
The Flaws of the Proliferation Cascade Scenario: Iran-Saudi Relations in Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This paper argues spiral arms race in the Middle East and North Africa (MENA) is spurious and highly unlikely to lead to further stability. There is substantial evidence to suggest that the threat of arms race and the so-called “proliferation cascade” is a bogus excuse to thwart Iran’s nuclear deal with the “P5+1” group. Our central argument is that the notion that arms race intensifies regional rivalries may seem reasonable on its face, but it fails to match reality. Arguably, an arms race does not currently exist between Saudi Arabia and Iran. The situation can be more accurately described as a one-sided arms buildup where Saudi Arabia has out-spent Iran by colossal amounts while Iran has worked to compete with Saudi Arabia without a corresponding increase in military spending. While it is possible in theory that improved efficiency in the procurement of arms could result in real military capability gains—often disguised by stable military expenditure—there isn’t ample evidence to support the idea that this is indeed the case.
Iran: Caught Between Global Engagement and Internal Power Dynamics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The 2016 elections in Iran, both for parliament and the Assembly of Experts, offer essential insights into the possible future direction of the country's foreign policy. Even though the results of elections in Iran have not usually been as desired, Iranian people have always valued the opportunity of voting in order to express their political views. During the 2016 elections, they had the choice of voting for either a radical or a moderate response to the country's wide range of internal and external challenges. Ultimately, Iranians shifted their votes towards the moderate party, which also indicates their satisfaction of the nuclear deal. As a result, almost all of the representatives who opposed the nuclear deal lost their seats in parliament. President Rouhani now has the political capital to push a course of greater socioeconomic reform and liberalization at home and engagement abroad. With a blend of descriptive and analytic approaches, this paper intends to provide a review on Iran’s 2016 elections, as well as to analyze the possible obstacles that might exist in the path of the Rouhani administration for Iran’s future foreign policy.
The Nuclear Deal: A Crossroad or Deadlock in Relations with Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
159 - 189
حوزه های تخصصی:
The 2015 nuclear deal, known as The Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), signed by the Islamic Republic of Iran and the P5 +1 world powers changed the dynamics of geopolitics in the Middle East. Access to the global market and a relief from sanctions enabled Iran to tap into its vast economic potential and attract foreign investment. Since the election of President Trump, the US has tried to minimize Iran’s economic benefits from the nuclear deal. Iran’s presence as a leader in the region is increasingly being felt with its growing involvement in surrounding conflicts. In Iran, President Hassan Rouhani’s election promises for social reform and constructive dialogue with the world are being fulfilled albeit slowly. Now, President Trump has decided to kill the deal. In our research, we review the effects of the JCPOA on domestic politics in Iran and regional politics in the Middle East as we examine the potential consequences of President Trump and the United States abandoning the nuclear deal.
مقایسه نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در دوران باراک اوباما و دونالد ترامپ با تاکید بر توافق هسته ای با جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لابی اسرائیل یکی از قدرتمند ترین و فراگیرترین گروه های سیاسی در آمریکا می باشد که در ساختارهای سیاسی ایالات متحد نفوذ قابل توجهی دارد. کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل مشهور به آیپک، یکی از بزرگترین و قدرتمندترین گروه های لابی گری در آمریکا محسوب می شود. لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا با روی کار آمدن جورج بوش تا به امروز با تحت فشار قرار دادن ایالات متحده آمریکا، سعی در مقابله با جمهوری اسلامی ایران دارد، در این راستا، این لابی به همراه دولت اسرائیل شروع به فضاسازی بر علیه ج.ا. ایران و بزرگنمایی خطر ایران نسبت به اسرائیل، منطقه و جهان کردند تا فضای روانی لازم را در آمریکا برای اقدامات بعدی ایجاد کنند. این لابی سیاست دولت اسرائیل برای بزرگنمایی خطر ایران و محدودسازی قدرت ایران نیز سیاست تحریم جمهوری اسلامی را در داخل ایالات متحده با شدت پیگیری کرد که ماحصل نهایی آن " تحریم های جامع ایالات متحده " علیه ایران شد. در این مقاله در پی پاسخ به این سوال می باشیم که تفاوت لابی اسرائیل در دو دولت باراک اوباما و دونالد ترامپ در مورد توافق هسته ای ایران چه بوده است؟ فرضیه مقاله این است که لابی های اسرائیل در دولت باراک اوباما از نفوذ کمتری نسبت به دولت دونالد ترامپ برای تاثیرگذاری بر توافق هسته ای ایران برخوردار بودند. بنابراین در این مقاله به بررسی مقایسه لابی های اسرائیل در دولت باراک اوباما و دونالد ترامپ(با تاکید بر توافق هسته ای با ایران) می پردازیم که در این راستااز روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای بهره می گیریم
سناریوهای محتمل توافق هسته ای ایران پس از انتخابات 2020 آمریکا؛ روش سناریونویسی لمپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
119 - 142
حوزه های تخصصی:
اهمیت نقش آفرینی آمریکا در پرونده هسته ای ایران از ابتدا، باعث شد که طرف اصلی در برابر ایران، دولت ایالات متحده باشد. پس از خروج آمریکا از برجام، طرف های دیگر نیز تعهدات شان را به طور کامل انجام ندادند. بنابراین آینده توافق هسته ای ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2020 بستگی دارد. با توجه به تفاوت مواضع ترامپ و بایدن، ارزیابی آینده توافق هسته ای ایران ضروری است. هر بازیگری نسبت به این توافق می تواند سه نوع کنش شامل پایبندی کامل، کاهش تعهدات یا خروج از توافق را برگزیند. در این مقاله از روش آینده پژوهی لمپ، منتسب به دکتر لاکوود استفاده شد. این روش احتمال آینده های جایگزین و چگونگی رصد آن ها در هر سناریوی احتمالی را مورد ارزیابی قرار می دهد. استفاده از نظرات جمعی از نخبگان دارای دانش یا تجربه در حوزه سیاست خارجی نشان داد که فرضیه محتمل در صورت پیروزی ترامپ، تداوم وضعیت کنونی است. در صورت پیروزی بایدن نیز فرض محتمل تر، بازگشت محدود و موقت آمریکا به توافق هسته ای برای وادارسازی ایران آغاز مذاکرات منطقه ای است.
سناریوهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در قبال برجام (دوران ترامپ و بایدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۷
131 - 163
حوزه های تخصصی:
در پی انعقاد توافقنامه موسوم به برجام میان ایران و کشور های 1+5 و تصمیم به کناره گیری یک جانبه ی ایالات متحده از آن در سال 2018، صد ها تحریم که بخش های مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی را هدف قرار داده بود، توسط دولت دونالد ترامپ بر ایران اعمال شد. اینک با روی کار آمدن جو بایدن، واشنگتن مدعی است که تمایل دارد به برجام بازگردد به شرط اینکه ایران نیز به تعهداتش در چارچوب برجام بازگردد، اما در این میان واکنش جمهوری اسلامی ایران چه می تواند باشد؟ هدف پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که از میان سناریوهای محتمل کدام یک برای جمهوری اسلامی ایران، سناریوی مطلوب است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم های ثانویه ایالات متحده و تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، سناریوی مطلوب جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش بر اساس روش سناریونویسی و مصاحبه با نخبگان علمی و اجرایی مورد آزمون قرار گرفته است.
آینده مواجهه ایران و آمریکا در دولت بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۴
7 - 29
حوزه های تخصصی:
با توجه به استقرار دولت بایدن در ایالات متحده، تحلیل آینده روابط و مواجهه ایران و آمریکا ضرورت جدی دارد. لذا مساله اصلی این نوشتار، شناسایی سناریوهای محتمل در این خصوص می باشد. از لحاظ روش شناسی این پژوهش با رویکرد آمیخته(کمّی و کیفی) انجام شده و داده ها با رویکرد بازیگرمحور و با استفاده از نرم افزار بازیگرمحور مکتور تحلیل شده اند. یافته های خبرگی نشان می دهد به جز دو بازیگر محوری ایران و آمریکا، دیگر بازیگران مؤثر شامل اسرائیل، چین، روسیه، عربستان، ترکیه، سوریه و عراق می باشند. سناریوی محتمل، توافق هسته ای و رقابت منطقه ای است که در آن برخی اهداف تمامی بازیگران به طور نسبی محقق می شود. زیرا بر مبنای ایده موازنه قدرت، هم ایران با رفع تحریم ها تا حدی عمق راهبردی خود را بهبود می بخشد و هم آمریکا از رشد برنامه هسته ای ایران جلوگیری می کند. علاوه بر اینکه در سطح منطقه ای نیز با مدیریت تنش، از خصومت اجتناب شده و البته به سوی همکاری نیز حرکت نمی کنند.
سیاست خارجی ایران در دولت حسن روحانی: نقدی بر کتاب Iran’s Foreign Policy after the Nuclear Agreement: Politics of Normalizers and Traditionalist (سیاست خارجی ایران بعد از توافق هسته ای: سیاست های عادی سازان و سنت گرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر نقد یکی از جدیدترین آثار نگاشته شده درباره سیاست خارجی ایران نوشته فرهاد رضایی است. سؤالات پژوهش حاضر عبارتند از: آیا نویسنده کتاب توانسته است به شیوه ای علمی موضوع مورد پژوهش را بررسی نماید؟ داده های استفاده شده تا چه حد واجد خصوصیت روایی و نتایج گرفته شده از پژوهش تا چه میزان از پایایی لازم برخوردار هستند؟ این اثر تا چه حد از کارامدی لازم برای رفع ابهامات و پرسش های موجود در ذهن مخاطبان ایرانی و خارجی برخوردار است؟ برای پاسخ به سوالات فوق ابتدا ایده اصلی نویسنده در فصول مختلف کتاب بیان و نقد شده است. سپس در دو بخش مجزا کتاب مورد نقد محتوایی و شکلی قرارگرفته؛ که هرکدام دربرگیرنده زیرعنوان نقاط قوت و ضعف کتاب است. در پایان نیز ارزیابی کلی نویسندگان از کتاب بیان شده است. روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی بوده و داده های لازم به شیوه کتاب خانه ای گرداوری گردیده است.
بازنمایی های ایدئولوژیک در گفتمان سیاسی برجام؛ مطالعه موردی سخنرانی رؤسای جمهور ایران و آمریکا رویکرد نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ 23 تیرماه سال 1394 ایران و شش قدرت جهانی پس از دو سال مذاکره به توافقی درزمینه برنامه هسته ای ایران دست یافتند. این توافق که به توافق برجام معروف شد، نقطه پایانی بر چندین سال تحریم های بین المللی علیه ایران بود. پژوهش حاضر به تحلیل بازنمایی های متفاوت رؤسای جمهوری ایران و آمریکا از توافق هسته ای برجام می پردازد. این پژوهش تلاشی در جهت کاربست نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی در تبیین بازنمایی های ایدئولوژیک است. در بخش تحلیل گفتمان توصیفی ابتدا داده ها از منظر نظام گذرایی از دو جنبه مورد تحلیل قرار گرفته اند. در این بخش ابتدا نوع فرایند به کارگرفته شده و بسامد هریک از فرایندها در متن داده ها مورد محاسبه قرار گرفته است. سپس پس از شناسایی مشارکان اصلی در متن، نوع نقشی که به هریک از آن ها سپرده شده مورد تحلیل قرار گرفته است. داده ها در این بررسی برگرفته از نخستین موضع گیری رؤسای جمهوری ایران و آمریکا پس از حصول توافق برجام است. نتایج نشان می دهد اوباما بیشتر بر کنش ها و روحانی بر توصیف تمرکز دارد. هر دو رئیس جمهور برخی مشارکان را در حاشیه قرار می دهند و برخی را برجسته می سازند. طرفین در توصیف های خود از قرارداد به دنبال بازنمایی مثبت گفتمان خودی و ساختارشکنی معنای موردنظر گفتمان رقیب هستند.
توافق هسته ای و برساختگی هویّت جدید ایران در افکار عمومی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 از جمله رخدادهای مهمی است که نه تنها دارای اثرگذاری قابل توجّه در داخل ایران، بلکه دارای پیامدهای مهم منطقه ای و بین المللی است. یکی از مهم ترین این پیامدها تأثیر این توافق بر افکار عمومی جامعه بین الملل و بازسازی تصویر جمهوری اسلامی در رسانه ها و نهایتاً افکار عمومی جهان است. سؤال اصلی این مقاله آن است که توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 چه تأثیری بر افکار عمومی بین المللی نسبت به ایران گذاشته است؟ در پاسخ به این پرسش و با بهره گیری از نظریه سازه انگاری، این فرضیه مطرح شده است که توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 موجب شده تصویر ذهنی جامعه بین الملل تغییر یابد و با زیر سؤال بردن «پروژه ایران هراسی» موجبات برساخته شدن هویّت ایجابی ایران در افکار عمومی جامعه بین الملل را فراهم آورده است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به تجزیه و تحلیل اظهارات و واکنش های بین المللی نسبت به این توافق پرداخته و در پایان نتیجه گرفته است که توافق هسته ای از رهگذر ارتقای ظرفیت های دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران فرصت مناسبی را برای نمایاندن چهره واقعی و صلح طلب ایران به وجود آورده است.
تحلیل روابط عربستان سعودی و اسرائیل در سایه توافق هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
115 - 142
برنامه هسته ای ایران طی یکی دو دهه اخیر به یکی از موضوعات و دستور کارهای مهم بین المللی و منطقه ای تبدیل شده است. با توجه به اینکه توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 دارای ابعاد بین المللی و منطقه ای است و همچنین با توجه به تمایز میان ساختارهای معناگرایانه انقلاب اسلامی ایران با نظام بین الملل و کنشگران منطقه ای، این توافق در دو سطح بین المللی و منطقه ای توجه و تمرکز بازیگران و کشورها را به خود معطوف کرده و واکنش هایی را از سوی آنها به دنبال داشته است که از جمله این کنشگران می توان به عربستان سعودی و اسرائیل اشاره کرد که همواره نسبت به برنامه هسته ای ایران حساسیت های خاصی را دنبال کرده اند. لذا مقاله حاضر در پی آن است تا به این سوال پاسخ دهد که توافق هسته ای ایران و غرب چه تأثیری بر مناسبات و تعاملات عربستان سعودی و اسرائیل داشته است. نویسندگان در پاسخ به این پرسش و با استفاده از نظریه معمای امنیت، این فرضیه را مورد آزمایش قرار می دهند که توافق هسته ای ایران و غرب زمینه ساز تقویت مناسبات و تعاملات سیاسی- امنیتی عربستان سعودی و اسرائیل شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و اینترنتی است.