مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
فضیلت
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
411-429
حوزههای تخصصی:
نظریه امید کانت معطوف به امیدواری به خیر کامل آدمی است، که شاملِ هم فضیلت و هم سعادت اوست. به گفته کانت افراد موظفند برای تحقق فضیلت و سعادت تلاش کنند و به اقتضای اخلاق و عدالت نهفته در آن باید به خیر کامل برسند. اما آیا امیدی به تحقق خیر کامل وجود دارد؟ کانت در رویکردی الهیاتی این نوید را می دهد که بشر در جهانی دیگر و به کمک خداوند به خیر کامل دست خواهد یافت؛ و در رویکردی سکولار این امید را مطرح می کند که نوع بشر به سمت خیر کامل در حرکت است و در حرکت تدریجی خود در طول تاریخ سرانجام به آن دست خواهد یافت. ادعای مقاله این است که رویکرد سکولار برای جبران نقص رویکرد الهیاتی – که برخی بیان داشته اند - مطرح نشده، بلکه هماهنگ با آن است، و کانت هر دو رویکرد را در ارتباط با هم و مکمل یکدیگر دانسته است. با این حال نقدی به آن وارد است مبنی بر اینکه در رویکرد سکولار، فرد انسان به نفع نوع انسان مورد غفلت قرار گرفته است که می توان از آن با عنوان شکاف عدالت یاد کرد.
تحلیل سه تلقی و تعریف از تواضع؛ رویکردهای ارسطو ، آگوستین و جولیا درایور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
89 - 109
حوزههای تخصصی:
«تواضع» یکی از فضایل تا حدی مغفول در دوران جدید است. بر همین مبنا ، در نوشتار پیش رو تعاریف متنوع و نسبتاً پراکنده از این فضیلت به اجمال بیان و بررسی شده و در نهایت ، نقد و بررسی سه رویکرد اصلی و متفاوت به تواضع، محور کار قرار گرفته است. رویکرد ارسطو به عنوان نماینده تمام و کمال دوران باستان ، بر عدم فضیلت انگاری «تواضع» تکیه دارد. در رویکرد قدّیس آگوستین به عنوان نماینده برجسته متفکران قرون وسطیٰ نه تنها تواضع به مثابه یک فضیلت ، بلکه به عنوان مبنایی ترین فضیلت در زیست انسانی و ایمانی معرفی می شود. جولیا درایور - فیلسوف معاصر - با نگرشی کاملاً متفاوت ، تواضع حقیقی را مستلزم نقص معرفتی و بی خبری نسبی از خود می داند. جمع بندی و پیشنهاد نوآورانه مقاله حاضر این است که «تواضع» در سه سطح رفتاری یا بیرونی ، روحی یا درونی و وجودی تعریف شود تا از این گذرگاه دست کم برخی از چالش های موجود در ارائه تبیین و تعریفی دقیقْ از تواضع مرتفع شود.
فضیلت، عدالت و قانون طبیعی از نگاه السدیر مک اینتایر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
119 - 145
حوزههای تخصصی:
رویکرد فیلسوفان اخلاق مدرن به مفاهیم اخلاقی همچون فضیلت، عدالت و نظریه قانون طبیعی نسبت به رویکرد فلاسفه پیشامدرن- سنّت ارسطویی۔توماسی- تفاوت های چشمگیری دارد. هدف مقاله حاضر بررسی این تفاوت ها از منظر السدیر مک اینتایر و تبیین نگاه احیاگرایانه او نسبت به رویکرد فلسفه پیشامدرن در خصوص این مفاهیم اخلاقی است. طبق دیدگاه مک اینتایر، فضیلت، عدالت و قانون طبیعی در دیدگاه فیلسوفان مدرن از بافت، محتوای تاریخی و انسان شناسی واقعی تهی شده اند و به اعتقاد او، فیلسوفان مدرنْ مفهوم وظیفه و منفعت را بجای مفهوم فضیلت قرار داده اند و همچنین بر نگرشی فردگرایانه صحه گذاشتند که با آن نمی توان درکی از فضیلت حاصل کرد. به عقیده مک اینتایر، برای فهم و پروراندن فضیلت در فرد باید به فعالیت اجتماعی، بستر و سنّت تاریخی توجه کرد. برای او بهترین بافت فلسفی که مفهوم فضیلت در آن بدین نحو پرداخته شده است، سنّت فلسفه ارسطویی۔ توماسی است؛ همین طور فلاسفه مدرن در مورد عدالت، به معنای صُوری و انتزاعی آن توجه کرده و وظیفه عدالت را پاسداشت حقوق فردی و خیر خصوصی قلمداد کردند؛ درحالی که عدالت در سنّت فلسفه ارسطویی۔توماسی، فضیلتی است که باید به هر کس با توجه به شایستگی اش نسبت به خیر مشترک جامعه، سهمی داده شود. در مورد نظریه قانون طبیعی، فیلسوفان مدرن این نظریه را بر انسان یا سوژه استعلایی استوار کرده اند که در فلسفه پیشامدرن بر تمایلات یا گرایش های انسان ساده و عادی مبتنی بود.
مدل مفهومی انسان کریم بر اساس منابع دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کرامت مفهومی اساسی در متون دینی، اخلاقی و روانشناسی است و مبنایی تعیین کننده برای تعالی و رشد انسان به شمار می رود. هدف این پژوهش تدوین مدل مفهومی انسان کریم بر اساس منابع دینی است و در پی آن است تا ویژگی های انسان کریم را در منابع اسلامی شناسایی کند. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر روش فهم روان شناختی متون دینی است. یافته های پژوهش نشان داد که در مدل مفهومی انسان کریم دو ویژگی حیا و صبر ویژگی های زیربنایی برای رفتار کریمانه به شمار می آیند و این دو ویژگی مبنای شکل گیری رفتار فرد کریم در سه ساحت؛ مواجهه با امکانات، مواجهه با نیازها و روابط بین فردی است. بر اساس مدل پیشنهادی مشخص شد که در هر ساحت ویژگی های منشی مختلفی همچون قناعت برای ساحت مواجهه با امکانات؛ جود، احسان و ایثار برای ساحت مواجهه با نیازها؛ و حسن خلق، شکر، وفا، عفو، صفح، غفران، کظم غیظ، تغافل و انخداع برای ساحت روابط بین فردی وجود دارد که رفتار کریمانه را در همه این ساحت ها موجب می شود. نتیجه آن که وجود مجموعه این ویژگی ها و خصوصیات رفتاری، الگوی انسان سالم را از منظری روان شناختی فراهم می آورد که فرد را در مواجهه با مشکلات توانمند می سازد.
الگوی علی روابط شفافیت سازمانی بر حسادت سازمانی با نقش میانجی فضیلت سازمانی در میان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: توسعه روزافزون آموزش عالی در سطوح ملی و بین المللی و گسترش همکاری های علمی و فناوری دانشگاه ها در ابعاد مختلف ضرورت دستیابی به زبانی مشترک درارتباط با رعایت اصول و موازین اخلاقی را اجتناب ناپذیر می نماید. روش: این پژوهش، از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانه ای اسناد و مدارک و مطالعات میدانی(پیمایشی) انجام گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 132 نفر از کارکنان کارکنان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری و برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده و برای اندازه گیری پایایی متغیرها از آلفای کرونباخ و جهت بررسی نرمال بودن داده های متغیرها از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف و شاپیرو- ویلک استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متغیر شفافیت سازمانی بر متغیرهای فضیلت سازمانی و حسادت سازمانی به صورت غیر مستقیم تاثیر معنی داری داشته است. متغیر فضیلت سازمانی به صورت مستقیم بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری داشته است. اما متغیر شفافیت سازمانی به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر حسادت سازمانی تاثیر معنی داری در میان کارکنان دانشگاه نداشته است.نتیجه گیری: نتایج توصیفی تحقیق بیانگر آن است که فضیلت سازمانی و شفافیت سازمانی کارکنان از حد متوسط بالاتر بوده است. اما میزان حسادت سازمانی آنها از سطح متوسط پایین تر بوده است.
عواطف و ارتباط آن با اخلاق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
۱۸۴-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در آثار خود نظریه مجزا و مشخصی با عنوان نظریه عواطف مطرح نکرده است. اما بر اساس مطالب پراکنده او در باب نمونه هایی از عواطف، به نظر می رسد عواطف نوعی حالات شناختی ارزیابانه اند که به دو دسته عواطف انگیزشی و عواطف غیرانگیزشی تقسیم می شوند. مولفه دیگری که به نظر می رسد در همه مصداق های عواطف مشترک است لذت و درد است که البته شواهدی علیه این ادعا نیز وجود دارد. در باب ارتباط عواطف با بدن شواهد بیشتر به نفع فرض عدم رابطه ضروری میان عواطف و بدن است. در خصوص رابطه عواطف با اخلاق، تحلیل مفهومی فضیلت به عنوان یکی از ارکان بحث اخلاق نشان می دهد که نوعی رابطه ضروری میان عواطف و فضایل وجود دارد که این مطلب دال بر وجود رابطه ضروری میان عواطف و اخلاق است.
احصای رنج و نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
163 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصای رنج نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری آن شامل زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به مراکز مثبت زندگی شهرستان بندرانزلی بود. تعداد حجم نمونه تا اشباع داده ها ادامه یافت و سرانجام پس از پانزده مورد مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی شدند. نتایج گویای آن بود که مهمترین نیازهای زنان سرپرست خانوار شامل نیازهای دینی، نیازهای مرتبط با فرزندان، نیازهای مرتبط با خانواده، نیازهای مرتبط با دوستان، نیازهای مرتبط با جامعه، نیازهای حمایتی و امنیتی، نیاز به زندگی سالم و شاد و نیازهای شخصیتی است؛ همچنین مهمترین رنج های زنان سرپرست خانوار، احساس غم و اندوه، قضاوت ناعادلانه اطرافیان و فقدان درک آنان، مشکلات اقتصادی، نگاه های شهوت آلود مردا ن، نگرانی از وضعیت کنونی و آینده فرزندان و فقدان منابع حمایتی و مراقبتی استخراج شد. اصلی ترین راهکار کاهش رنج آنان، مثبتاندیشی و امیدواری و اصلی ترین توانمندی آنان، حفظ ارزشمندی و عزتنفس ارزیابی شد. مهمترین منبع امیدشان پس از خداوند، ائمه معصوم، توسل به دعا و وجود فرزندانشان گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت و توجه به نیازهای معنوی زنان سرپرست خانوار از سوی جامعه می تواند در کاستن رنج ها، آلام و بهبود شرایط آنان مؤثر باشد.