مطالب مرتبط با کلیدواژه

انسان عادی


۱.

ساخت شکنی و جامعه گردشی؛ روش شناسی رویکرد علی حرب(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ساخت شکنی عقل گردشی لبنان هویت پیوندی انسان عادی علی حرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۶ تعداد دانلود : ۳۲۸
مواجهه فعلی جهان اسلام با غرب، منجر به تولید نظریات مختلفی درباره نوع مواجهه و چاره جویی در جهت خروج از انحطاط شده است. علی حرب، از زمره اندیشمندان متأخر قلمرو عربی است که می کوشد با بهره گیری از برخی دستاوردهای اندیشه غربی به بازخوانی سنت بومی پرداخته و برای خروج از انحطاط چاره اندیشی کند. در این مقاله، به روش شناسی بنیادین رویکرد ساخت شکنی او با تمرکز بر نظریه جامعه گردشی وی پرداخته شده است. ازاین رو، با روشی تحلیلی اسنادی ابتدا زمینه های اجتماعی شکل گیری نگاه وی و تأثیرگذاران بر او مورد بررسی قرار گرفته است. خوانش های وی از ساخت شکنی دریدایی و تصوف اسلامی بیان شده و سپس مبانی فکری وی استخراج شده است. در ادامه، ارکان مهم نظریه اجتماعی او بیان شده و سپس ابعاد و آفاق نظریه جامعه گردشی آمده است. در پایان هم به ساخت شکنی نظریهجامعه گردشی و مبانی آن اقدام شده است.
۲.

فضیلت، عدالت و قانون طبیعی از نگاه السدیر مک اینتایر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مک اینتایر فضیلت عدالت قانون طبیعی سوژه استعلایی انسان عادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۴۸
رویکرد فیلسوفان اخلاق مدرن به مفاهیم اخلاقی همچون فضیلت، عدالت و نظریه قانون طبیعی نسبت به رویکرد فلاسفه پیشامدرن- سنّت ارسطویی۔توماسی- تفاوت های چشمگیری دارد. هدف مقاله حاضر بررسی این تفاوت ها از منظر السدیر مک اینتایر و تبیین نگاه احیاگرایانه او نسبت به رویکرد فلسفه پیشامدرن در خصوص این مفاهیم اخلاقی است. طبق دیدگاه مک اینتایر، فضیلت، عدالت و قانون طبیعی در دیدگاه فیلسوفان مدرن  از بافت، محتوای تاریخی و انسان شناسی واقعی تهی شده اند و به اعتقاد او، فیلسوفان مدرنْ مفهوم وظیفه و منفعت را بجای مفهوم فضیلت قرار داده اند و همچنین بر نگرشی فردگرایانه صحه گذاشتند که با آن  نمی توان درکی از فضیلت حاصل کرد. به عقیده مک اینتایر، برای فهم و پروراندن فضیلت در فرد باید به فعالیت اجتماعی، بستر و سنّت تاریخی توجه کرد. برای او بهترین بافت فلسفی که مفهوم فضیلت در آن بدین نحو پرداخته شده است، سنّت فلسفه ارسطویی۔ توماسی است؛ همین طور فلاسفه مدرن در مورد عدالت، به معنای صُوری و انتزاعی آن توجه کرده و وظیفه عدالت را پاسداشت حقوق فردی و خیر خصوصی قلمداد کردند؛ درحالی که عدالت در سنّت فلسفه ارسطویی۔توماسی، فضیلتی است که باید به هر کس با توجه به شایستگی اش نسبت به خیر مشترک جامعه، سهمی داده شود. در مورد نظریه قانون طبیعی، فیلسوفان مدرن این نظریه را بر انسان یا سوژه استعلایی استوار کرده اند که در فلسفه پیشامدرن بر تمایلات یا گرایش های انسان ساده و عادی مبتنی بود.