مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
خلیج فارس
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
40 - 53
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس بخش قابل توجهی از ذخایرنفتی جهان را شامل می شود و عموما آلودگی نفتی یکی از اصلی ترین آلودگی های این منطقه به شمار می رود. اولین گام جهت کنترل و پیشگیری از آلودگی های نفتی، تعیین میزان درجه حساسیت مناطق ساحلی به این نوع آلودگی است. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی آسیب پذیری آلودگی نفتی در خلیج فارس می باشد. لذا در این تحقیق به منظور تعیین مناطق پر ریسک آسیب پذیر نفتی در محدوده خلیج فارس معیارهای موثر ازجمله لوله های انتقال نفت، سکوهای نفتی، مسیر عبور و مرور کشتی ها، بنادر، فلزات سنگین، نوسانات تراز سطح آب، بارندگی، جریانات دریایی، آلودگی هوا و بادهای موسمی مورد استفاده قرار گرفت. نوآوری تحقیق حاضر ارائه یک رویکرد ترکیبی جدید جهت تعیین معیارهای مؤثر آسیب پذیری خلیج فارس می باشد. در این راستا از ترکیب رگرسیون وزن دار جغرافیایی (هسته های گوسین و مکعبی سه گانه) و الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات گسسته استفاده گردید. روش ترکیبی با دو خواص منحصر به فرد داده های مکانی یعنی خودهمبستگی مکانی و ناایستایی مکانی سازگار است و برای مسائل رگرسیون مکانی مناسب است. مقادیر R2 و RMSE حاصل از روش GWR با هسته مکعبی سه گانه به ترتیب 9971/0 و 2142/0 به دست آمد که نشان دهنده سازگاری بالای هسته مکعبی سه گانه نسبت به هسته گوسین است. هم چنین نتایج بدست آمده نشان می دهد که لوله های انتقال نفت، سکوهای نفتی و مسیر عبور و مرور نفتکش ها بیشترین تاثیر را در آسیب پذیری خلیج فارس دارند.
اوج و افول بندر باستانی سیراف با نگاهی بر یافته های باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
111 - 124
حوزه های تخصصی:
سیراف شناسنامه تاریخ دریانوردی ایران و معرف بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی سرزمین ماست. حیات اقتصادی و اجتماعی این بندر مهم و مشهور در دوران رونق و شکوفایی، بیانگر تمدنی درخشان و پویا است که از دوره ساسانی تا چند قرن بعد از اسلام تداوم داشته است. تحولات صورت گرفته در دستگاه خلافت عباسی در قرون سوم و چهارم هجری قمری و تشکیل سلسله ایرانی آل بویه از دلایل این شکوفایی بوده است. در طول تاریخ جغرافیدانان، مورخان و جهانگردان مسلمان به دفعات از آن سخن گفته اند و به توصیف و تعریف آن پرداخته اند، و کاوش ها و بررسی های باستان شناسی زیر آب که اخیراً در آن صورت گرفته، به شناخت بیشتر این بندر باستانی کمک نموده است. شواهد تاریخی نشان می دهند که بیشترین مبادلات و رفت و آمدهای تجاری و فرهنگی در اقیانوس هند در سده های نخست اسلامی به سوی شرق دور و یا غرب این اقیانوس، از طریق خلیج فارس و دریای عمان صورت می گرفته است و فعال ترین مراکز تجاری آسیا و آفریقا و حتی مدیترانه، مراکز بندری مسلمانان از جمله سیراف بوده اند. در این مقاله قصد داریم تا به تحول این بندر و دلایل اوج و افول آن با مدارک باستان شناختی بپردازیم.
منظرگاه فرهنگی هزارۀ سوم پیش ازمیلاد خلیج فارس: ملاحظاتی در باب جزیرۀ تاروت عربستان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۱۰۴-۸۷
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس در جنوب ایران درطول هزاره ها همواره به عنوان یک گذرگاه آبی راهبردی ایفای نقش کرده است. براساس مدارک باستان شناسی دست کم از هزاره پنجم پیش ازمیلاد به این سو، ساکنان فلات ایران، جنوب خلیج فارس، بین النهرین و جنوب آسیا از این راه آبی برای تعاملات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی استفاده کرده اند. اوج شکوه منظرگاه فرهنگی خلیج فارس در هزاره سوم پیش ازمیلاد بوده است که حوزه های تمدنی نوپایی در جنوب خلیج فارس و دریای عمان شکل می گیرد و به گواه یافته های باستان شناسی و متون میخی بین النهرینی این مناطق در چرخه تعاملی میان تمدن های آن زمان از بین النهرین تا دره سند نقش فعالی داشته اند. منظرگاه های فرهنگی سواحل و جزایر بخش جنوبی خلیج فارس در مقایسه با بخش شمالی (ایران) بسیار بیشتر و هدفمندتر مورد پژوهش های باستان شناسی قرار گرفته اند. یکی از جزایر مهم در بخش جنوبی خلیج فارس، جزیره تاروت عربستان است. یافته های به دست آمده از این جزیره نشان می دهند این محل درطول هزاره سوم پیش ازمیلاد به عنوان یک بندر تجاری مهم در خلیج فارس به ایفای نقش پرداخته است و در نیمه نخست این هزاره تحت کنترل بین النهرینی ها قرار داشته است. تمرکز این پژوهش پرداختن به ارتباط جزیره تاروت و فلات ایران، به ویژه سرزمین مارهاشی در نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد است؛ زمانی که این جزیره تحت نفوذ مردمان جنوب شرق ایران قرار داشته است و گروه قابل توجهی از اهالی مارهاشی در تاروت سکونت داشتند تا فعالیت های تجاری دریایی را تحت کنترل داشته باشند؛ هم چنین در این پژوهش، فرضیه مرکز تولید اشیاء کلریتی جزیره تاروت مورد پرسش قرار می گیرد؛ درنهایت، بخشی از ساکنان جزیره تاروت عربستان به عنوان اجتماعات دور از وطن (دایاسپورا) تجاری-سیاسی تمدن جیرفت معرفی می شود.
حمایت از منابع زیست محیطی در فرهنگ اسلامی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۷ بهار ۱۳۸۴ شماره ۲۵
45 - 55
در این مقاله مشکل تخریب محیط زیست در دو بخش مورد بررسی قرار گرفته است و بخش نخست به جنبه نظری اختصاص دارد. علت اساسی تخریب محیط زیست و از میان رفتن منابع ارزشمند طبیعت که به نابودی محیط زندگی انسان انجامیده است، نگرش و رویکرد جدیدی است که انسان پس از دوران رشد علمی جدید و صنعتی شدن به طبیعت داشته است. علم جدید طبیعت را به مثابه ماده ای بی جان می داند که انسان قدرت و اجزاه هرگونه دخل و تصرف را در آن دارد و مشکل تجاوز به طبیعت از همین جا ناشی می شود، حال آن که در فرهنگ های سنتی شرق و به ویژه اسلام و در تصور و اندیشه شیعی و ایران زرتشتی قبل از اسلام طبیعت و دیعه ای الهی است که انسان موظف به رعایت احترام، قداست و حفظ تعادل در آن است. در بخش دوم آموزش؛ یعنی تعمیق رویکر معنوی و اخلاقی و بنیان نهادن قوانین مناسب مورد بحث قرار گرفته است .
ظهور و افول حکمرانی ملوک هرموز در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
203 - 224
حوزه های تخصصی:
جغرافیای تاریخی سرزمین های شمالی قلمرو ملوک هرموز حوزه مطالعاتی این مقاله است. دسترسی به دریا به خصوص قرار گرفتن در گلوگاه ورودی خلیج فارس، وجود خورهای متعدد که امکان پهلو گرفتن لنج های باری و صیادی را فراهم می کرد و نیز دسترسی به دیگر سرزمین های کرانه ای و پس کرانه ای حاصلخیز مانند جلگه میناب و دشت حاصلخیز رودان، وجود منابع آب شرب به خصوص رودخانه رودان و میناب و مهمتر از همه قرار گرفتن در مسیر خشکی و دریایی راه ادویه از مهم ترین مزیت های هرموز کهنه بود که زمینه استقرار، استقلال و بسط قدرت ملوک هرموز را فراهم می ساخت. این مقاله قصد دارد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که: جغرافیای هرموز چه نقشی در شکل گیری و بسط قدرت فرمانروایان هرموز داشته است؟ یافت پاسخ این سوال با روش توصیفی– تحلیلی و رویکرد تاریخی متکی بر جغرافیای تاریخی هرمز کهنه و جایگاه آن در شکل گیری فرمانروایی ملوک هرموز در اواسط سده پنجم هجری قمری خواهد بود.
برندسازی ملی در عربستان سعودی: ظرفیت ها و سیاست های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
111 - 136
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی یکی از جدیدترین نمونه های برندسازی ملی و ارائه تصویری نوین و ایجابی از این کشور در عرصه جهانی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تبیین ظرفیت ها و سیاست های نوین دولت سعودی در عرصه برندسازی ملی است و این پرسش مطرح شده است که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست های کلان عربستان داشته و سیاست های برندسازی در دوره ملک سلمان با چه تغییراتی روبرو شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد سه وجه سنتی شهرت و برند ملی عربستان که باعث ایجاد تصویری متمایز از این کشور در عرصه بین المللی شده، وجوه و شهرت نفتی، دینی و کمک های انسانی و توسعه ای آن است. با این حال، در دوره ملک سلمان با هدف ایجاد تصویری مدرن و پیشرو از عربستان، رهبران سعودی سیاست های نوینی را در پیش گرفته اند که به عنوان مرحله جدیدی از برندسازی ملی در این کشور تلقی می شود. مهمترین این سیاست ها عبارتند از: برندسازی اقتصادی و مطرح ساختن عربستان به عنوان کشوری با اقتصاد متنوع؛ برندسازی فرهنگی، اصلاحات اجتماعی و نمایش عربستان به مثابه جامعه ای غیرافراطی و میانه رو؛ توسعه گردشگری و برندسازی با میراث فرهنگی؛ کارآمدسازی حکمرانی برای تقویت برند ملی؛ برندسازی ورزشی و برندسازی شهری و توسعه شهرهای جدید. این مقاله به عنوان پژوهشی توصیفی- تبیینی در چارچوب ساختار مفهومی شش وجهی سیمون آنهولت در خصوص برندسازی ملی انجام شده است.
راهبردهای قدرت آفرین جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
7 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف: جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد امنیت بومی و خوداتکا در منطقه خلیج فارس و همچنین جهت مقابله با تهدیدات منطقه ای و فرامنطقه ای در این منطقه، نیاز به کسب اقتدار دارد. بنابراین مقاله حاضر با هدف شناسایی عوامل محیطی (قوت، ضعف، فرصت، تهدید) و تدوین راهبردهای قدرت آفرین ایران انجام شده است. روش شناسی: تحقیق کاربردی بوده و به روش موردی- زمینه ای که از طریق سوآت بهبود یافته جهت تدوین راهبردها و تکنیک تاپسیس جهت اولویت بندی راهبردها استفاده شده است. یافته ها: از تجزیه و تحلیل داده ها تعداد 13 راهبرد بخشی (3 راهبرد تهاجمی، 5 راهبرد رقابتی، 3 راهبرد محافظه کارانه و 2 راهبرد تدافعی) به دست آمده است. طبق نتایج سوآت بهبود یافته تعداد 7 راهبرد اصلی قدرت آفرین در منطقه خلیج فارس تدوین شد. نتیجه گیری: موقعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران برای نیل به اقتدار در وضعیت محافظه کارانه خفیف و معطوف به قوت قرار دارد که به سمت تهاجمی خفیف و معطوف به قوت در حال حرکت می باشد.
تحول در راهبرد ایالات متحده در موازنه گری از راه دور و رقابت های منطقه ای ایران و شورای همکاری خلیج فارس، 2021 -2001(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
424 - 399
حوزه های تخصصی:
کلان راهبرد «موازنه از راه دور» یکی از راهبردهای بزرگ سیاست خارجی امریکاست که در نقطه مقابل راهبرد بزرگ «چیرگی» می تواند برای رسیدن به هدف انزوا یا برعکس حفظ هژمونی دنبال شود. اهداف اصلی کلان راهبرد «موازنه از راه دور» در سه دوره ریاست جمهوری جورج بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ دگرگون شد. هدف اصلی این پژوهش پاسخ دهی به دو پرسش زیر است: 1. تا چه اندازه رفتار سیاست خارجی و اقدامات امریکا در خلیج فارس در دوران ریاست جمهوری بوش، اوباما و ترامپ متفاوت بودند؟ 2. با وجود تفاوت هایی بین این سه رئیس جمهور، چرا رفتار سیاست خارجی و اقدام های امریکا در خلیج فارس بر پایه یک کلان راهبرد مشابه استوار بود؟ در این پژوهش استدلال می شود که تفاوت هایی در ویژگی های شخصیتی، سبک سیاست گزینی و ارزیابی تهدیدهای امنیتی این سه رئیس جمهور بر دگرگونی سیاست خارجی امریکا تأثیر داشته اند، ولی هر سه آنها از راهبرد «موازنه از راه دور» به عنوان یکی از اشکال موازنه قوا پیروی کرده اند. برای آزمون این فرضیه، داده های گردآوری شده با رویکردی کیفی و با استفاده از روش تحلیل رویدادهای تاریخی بررسی می شوند. روشن می شود که اگرچه از 2006 «موازنه از راه دور» کلان راهبرد امریکا در خلیج فارس بوده، اهداف آن بر پایه شرایط مختلف دگرگون شده بود. بوش در دو سال پایانی ریاست جمهوری خود تحت تأثیر ناآرامی های عراق در پی ایجاد موازنه با هدف حفظ هژمونی بود. با هدف انزوا، اوباما این کلان راهبرد را برای کاهش هزینه دنبال کرد تا بتواند پیامدهای بحران مالی 2008 در اقتصاد امریکا را مدیریت کند. در دوره ترامپ این کلان راهبرد همراه با واقع گرایی از ایده «بازگشت عظمت امریکا» تأثیر پذیرفت.
دیپلماسی دفاعی هندوستان در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
567 - 541
حوزه های تخصصی:
هندوستان در چند دهه اخیر به یکی از قدرت های نوپدیدارشده جهانی تبدیل شده است. رشد اقتصادی شتابان هند و نیاز روزافزون این کشور به انرژی، سبب شده تا خلیج فارس به عنوان یکی از غنی ترین مناطق جهان به لحاظ دارا بودن منابع انرژی، در کانون توجه سیاستمداران این کشور قرار گیرد. گسترش منافع راهبردی هندوستان در منطقه خلیج فارس و تأمین امنیت انرژی این کشور موجب شده است تا هند به دنبال حضور نظامی و امنیتی در منطقه خلیج فارس باشد. به همین دلیل هند در سال های اخیر وارد «مشارکت راهبردی» با چندین کشور حاشیه خلیج فارس شده و همکاری های دفاعی-امنیتی گسترده ای با این کشورها شروع کرده است. ازاین رو پژوهش حاضر درصدد تبیین ابعاد و مؤلفه های دیپلماسی دفاعی هندوستان در منطقه خلیج فارس و چگونگی تأمین منافع و امنیت ملی این کشور بر مبنای این دیپلماسی دفاعی است. همچنین این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چگونه دیپلماسی دفاعی هند در خلیج فارس تأمین کننده منافع و امنیت ملی این کشور است؟ متغیر مستقل این پژوهش دیپلماسی دفاعی هند در خلیج فارس، و متغیر وابسته، منافع و امنیت ملی هندوستان است. در فرضیه پژوهشی آزمون شده با استفاده از روش همبستگی استدلال می شود که دیپلماسی دفاعی هند در خلیج فارس با همکاری دفاعی در قالب تبادل آموزش، تمرین های نظامی مشترک و تأمین منابع، توسعه، تولید و بازاریابی سازوبرگ های دفاعی در کشورهای این منطقه، کمک به محاصره سیاسی پاکستان و جلوگیری از محاصره هند از سوی چین، تأمین کننده منافع و امنیت ملی دهلی نو است.
تبیین الگوی جنگ نامتقارن در دکترین امنیتی ج.ا.ایران درخلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت و تبیین الگوی جنگ نامتقارن در دکترین امنیتی ج.ا.ایران در مقابل تهدیدات احتمالی پیش رو در خلیج فارس می باشد؛ این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که الگوی جنگ نامتقارن در دکترین امنیتی ایران در خلیج فارس چیست؟ لذا فرضیه پژوهش بدین صورت تدوین شده است که به دلیل عدم تقارن در توانمندی های نظامی از حیث کمی وکیفی میان ایران و کشورهای معارض از جمله آمریکا در منطقه خلیج فارس، شیوه جنگ نامتقارن در قالب استفاده از ادوات جنگی همچون قایق های تندرو، مین و موشک های کروز از سوی ایران به عنوان رکن دکترین امنیتی اتخاذ شده که از رهگذر کاربست آن، ایران سعی دارد بازدارندگی لازم را برای خود به ارمغان بیاورد. یافته های این پژوهش نشان دهنده این است که ایران به دلیل محدودیت ها و الزامات، این شیوه جنگ را انتخاب نموده و بهره گیری از آن باعث تولید بازدارندگی، خودکفایی، خوداتکایی، تغییر ساختار و نهایتاً تغییر در استراتژی دشمن شده است. در این پژوهش، محققان از تئوری های «جنگ نامتقارن» به عنوان چارچوب نظری استفاده نموده اند. از مطالعه کتب، مقالات، پایان نامه ها و اسناد و مدارک علمی و نظامی در دسترس نیز استفاده شده است. ماهیت این پژوهش از نوع توصیفی و بعضاً تبیینی، و شیوه گردآوری داده ها نیز اسنادی کتابخانه ای است.
علل گسترش حضور چین در حوزهل خلیج فارس(در قالب رویکرد توسعه مسالمت آمیز)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
186-209
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از دوره باستان در منطقه بین النهرین، به خصوص در زمینه تجارت و حمل ونقل اهمیت داشته است. چین به عنوان کشوری رو به رشد که در نظر دارد تا در اقتصاد گوی سبقت را از آمریکا برباید، در دهه های گذشته سعی کرده تا سیاست درهای باز را در سیاست و اقتصاد دنبال کند و برای همین، روابط خود با جهان را به سطح بالاتری ارتقا بخشیده است. از آنجا که در رسیدن چین به اهداف خود به خصوص در صنعت، نیاز به انرژی حرف اول را می زند، این کشور کوشیده تا این نیاز را از طریق رابطه با مناطق نفت خیز جهان برطرف کند که از نقاط مهم در این عرصه خاورمیانه و به خصوص خلیج فارس است. در دهه گذشته حضور چین در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس موجب شده تا به یک بازیگر مهم در منطقه تبدیل شود. این کشور با ایفای نقش فعال در این نقطه از جهان، نیازهای اساسی صنعت خود را رفع کرده و از جانبی، با بالا بردن سطح روابط خود، به بازیگری مطرح و تأثیرگذار در منطقه تبدیل شده است. با تمام این اوصاف هنوز این کشور یک تازه وارد به منطقه محسوب می شود و در رویکرد خود با چالش های بسیار مواجه است. مقاله پیشِ رو با توصیف شرایط چین، به دنبال تبیین این مسئله است که چین در منطقه خلیج فارس چه اهدافی دارد و در راه دستیابی به اهداف خود چه الگوی رفتاری ای را دنبال کرده است؟ نکته مهم درباره حضور چین در منطقه پیوند منافع سیاسی و اقتصادی است. فرضیه این نوشتار نیز بر همین اساس شکل گرفته است و بیان می کند که چین در راستای دستیابی به اهداف توسعه طلبانه و در چارچوب توسعه مسالمت آمیز به دنبال رفع نیاز انرژی خود و امنیت آن، ارتقای طرح کمربند و جاده و سرمایه گذاری در زیرساخت های اقتصادی منطقه وارد تعامل با کشورهای منطقه شده و الگویی که در منطقه دنبال می کند شامل دوری از مداخله گری، برخورد رفتار تعادلی با کشورهای منطقه و دوری جستن از برخورد با آمریکا است.
رویکرد کانتر هژمونیک چین در خلیج فارس (مطالعه موردی؛ ایران و عربستان بین سال های 2022- 2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۸)
135 - 156
چین به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند، همکاری جدی با کشورهای درحال توسعه در قالب «مشارکت» دارد. پکن تلاش دارد تا روابط اقتصادی خود را در منطقه خلیج فارس با طرح انواع مشارکت و همکاری به پیش ببرد که در این میان ایران و عربستان سعودی از جایگاه خاصی برخوردار هستند. سؤالی که مطرح است اینکه؛ مشارکت چین با ایران و عربستان با چه اهدافی صورت می گیرد؟ فرضیه این است که مشارکت چین با ایران بیشتر بر مبنای رویکرد کانتر هژمونیک و با هدف کاستن از قدرت ایالات متحده و با عربستان سعودی، جهت تأمین انرژی و راهیابی چین به تجارت دریایی در خلیج فارس و قاره آفریقا است که نقد جدی به یک جانبه گرایی آمریکا است. یافته های مقاله حاضر نشان می دهند که چین با گزینش کشوری مانند عربستان، به دنبال ترغیب آن به سمت خود و دور کردن آنان از ایالات متحده امریکا است که توانسته عربستان سعودی را به اتخاذ تصمیمات نسبتاً مستقل از ایالات متحده امریکا سوق دهد. ایران که از دیرباز سیاست های ضدامریکایی در منطقه خلیج فارس داشته است، اشتراکات ضدهژمون با همراهی چین در زمینه سیاسی و ایدئولوژیکی علیه آمریکا دارد و تبادلات تجاری بسیار کمتری نسبت به عربستان در ارتباط با چین را داراست. رویکرد ناظر در این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری داده ها کتابخانه ای اعم از مکتوب و الکترونیک می باشد و از چارچوب نظری «کانتر هژمونی» بهره برده ایم.
سیاست موازنه قدرت ایران در شبکه سازی امنیتی خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
37 - 69
حوزه های تخصصی:
تبیین اصول و اهداف سیاست موازنه قدرت ایران در شبکه سازی امنیتی خلیج فارس هدفی است که در پرتو پرسش اصلی یعنی: «سیاست موازنه قدرت ایران در شبکه سازی امنیتی خلیج فارس مبتنی بر چه اصول و اهدافی می باشد؟» سعی دارد با روش تحلیلی- توصیفی مبتنی بر داده های کتابخانه ای، متغیرهایی چون موازنه قدرت و شبکه سازی را در جغرافیای خلیج فارس با تمرکز بر سیاست جمهوری اسلامی بررسی نماید. یافته های مقاله نشان می دهد: جمهوری اسلامی با تلاش در راستای کاهش نگرانی ها و حل و فصل تعارضات، همراه با اجرای سیاست منافع محور و تأکید بر اعتمادسازی در روند همکاری های منطقه ای با کشورهای حوزه خلیج فارس تلاش می نماید که از گسترش تنش های درون منطقه ای جلوگیری به عمل آورد. سرانجام، وقتی اعتماد متقابل بین اعضا شکل گرفت می توان از مکانیزم هایی برای امضای توافقنامه های دو یا چندجانبه مرتبط با امنیت منطقه استفاده کرد. جمهوری اسلامی ایران در قالب این استراتژی تلاش کرده تا کشورهای خلیج فارس را به این باور برساند که؛ نخست با هیچ تهدید امنیتی از سوی ایران مواجه نیستند و در وهله دوم هر نوع خطری برای امنیت ایران، تهدیدی برای کل امنیت کشورهای منطقه است. سیاستی که با رویکرد شبکه سازی از سوی جمهوری اسلامی توانسته موازنه قدرت را حفظ و امنیت را به طور مطلوبی در کشور حفظ کند.
جغرافیای تاریخی بندرها و کناره های ایرانی خلیج فارس با تکیه بر منابع جغرافیایی مسلمانان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
529 - 538
حوزه های تخصصی:
در بررسی موقعیت و جایگاه مناطق مهم و استراتژیک، منابع جغرافیای تاریخی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. یکی از مهم ترین مناطق که از دیرباز جایگاه ویژه ای در بین جغرافی نگاران مسلمان داشته، کناره ها و بندرهای شمالی خلیج فارس هست که همواره جزء قلمرو سرزمینی ایران به حساب می آمدند. جغرافی نگاران مسلمان ضمن اشاره به نام دریای فارس، اطلاعات گران بهایی از موقعیت جغرافیایی و حدود، وضعیت اقتصادی و اجتماعی این مناطق به دست می دهند. مقاله حاضر بر آن است که جغرافیای تاریخی بنادر و کناره های ایرانی سواحل خلیج فارس را با استفاده از متون جغرافیایی مسلمانان و بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای بررسی و تحلیل کند. حاصل بررسی های انجام گرفته در این مطالعه نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی سواحل ایرانی خلیج فارس تأثیر عمده ای بر حیات اجتماعی و اقتصادی این مناطق داشته است و ابعاد مختلف زندگی مردمان آن تحت تأثیر جغرافیا و واقع شدن در کناره های خلیج فارس قرار داشت. همچنین قرار گرفتن در سواحل خلیج فارس باعث رونق اقتصادی و تبادلات فرهنگی گسترده ساحل نشین های ایرانی با مناطق اطراف شده بود.
ضرورت های بسط ژئوپولیتیکی ایران در خاورمیانه عربی با تاکید بر تحولات اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند تصمیم گیری های کلان ملی با شناخت دقیق فضاهای راهبردی پیرامونی آغاز می شود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتی منطقه ای بنابر ماهیتش نیازمند بسط ژئوپولیتیکی و حوزه نفوذ خود در خاورمیانه است. خاورمیانه که نقطه تلاقی منافع قدرت هاست در سه سیستم قابل بررسی است: حوزه ژئوپولیتیکی خلیج فارس، حوزه ژئوپولیتیکی دریای سرخ و حوزه ژئوپولیتیکی دریای مدیترانه شرقی.
یافته های تحقیق نشان می دهد حوزه ژئوپولیتیک خلیج فارس به دلیل اهمیت بی بدیل و علقه های ژئوپولیتیکی، به خصوص تلاقی و مجاورت جغرافیایی ایران با آن، باید بیشترین دل مشغولی سیاسی و ژئوپولیتیکی ایران باشد، زیرا ایجاد هر بحرانی در این حوزه و فضای سیاسی حاکم بر آن خود به خود امنیت ملی و تمامیت ارضی کشورمان را متاثر می سازد. ایران برای گستردن بازوهای ژئوپولیتیکی خود در خاورمیانه باید به دنبال متحدی در زیرسیستم دیگری از خاورمیانه عربی باشد. تنها کشور دارنده این قابلیت مهم ژئوپولیتیکی در حوزه ژئوپولیتیکی دریای سرخ و کرانه های مدیترانه شرقی، مصر است. جمهوری اسلامی باید ضمن حفظ موقعیت خود براساس واقعیات ژئوپولیتیکی، با طرح گفتمان اسلام محور و تحرک بخشیدن به مصر از طریق تعامل با آن کشور در خاورمیانه، به تعدیل تدریجی و جبری وزن عربستان در معادلات پردازد تا در بسط حوزه ژئوپولیتیکی خود در منطقه توفیق یابد.
افزایش هزینه های نظامی ایران؛ ضرورتی انکارناپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی هزینه های نظامی کشورهای عضو یک محیط امنیتی موضوع پژوهش های بسیاری بوده است. این مقاله به موضوع هزینه های نظامی جمهوری اسلامی و مقایسه آن با کشورهای عضو محیط امنیتی می پردازد. فرضیه مقاله آن است که هزینه های نظامی ایران در مقایسه با کشورهای منطقه که خطری هم آنها را تهدید نمی کند بسیار اندک است و باید متناسب با نیازهای امنیتی افزایش یابد. به دلایل متعدد مانند لزوم بازسازی نظامی پس از جنگ تحمیلی، لزوم تبدیل یا از رده خارج کردن تجهیزات قدیمی و فرسوده باقی مانده از زمان شاه، تهدیدهای بسیاری که متوجه نظام جمهوری اسلامی بوده است، جنگ تحمیلی هشت ساله با عراق و تهدیدهای مشرف به جنگ طالبان در افغانستان، حملات نظامی آمریکا به دو کشور همسایه و اشغال آنها توسط نیروهای بین المللی، افزایش چشمگیر تهدیدهای رژیم صهیونیستی، مسابقه تسلیحاتی رایج در منطقه خلیج فارس و نگرانی های متعدد در محیط امنیتی هزینه های نظامی ایران بسیار کمتر از میزان مورد نیاز در موارد مشابه است.
امنیت پایدار در منطقه ژئوپولیتیکی خلیج فارس در پرتو ناپایداری نیروی های همگرا و واگراساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه ژئوپولیتکی خلیج فارس به ویژه پس از کشف و استخراج نفت تاکنون بی بدیل ترین منطقه
جهان بوده و امنیت اقتصادی جهان در پرتو امنیت انرژی و امنیت انرژی در گرو پایداری امنیت این منطقه بوده است. اتکای اقتصاد ملی به درآمدهای نفتی و واردات کالاهای صنعتی از کی سو و برخورداری جمهوری اسلامی ایران از سواحل طولانی در خلیج فارس و توانایی دفاعی و نظامی از
سوی دیگر، نقشی ب یبدیل به کشورمان در برقراری ثبات و امنیت منطقه ای بخشیده است. بنابراین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و منطقه به شدت دره متنیده و تفکیک ناپذیرند.
در خلیج فارس امنیت به دنیای بیرون از مرزها و تغییر ماهیت و جهت گیری های قدرت های جهانی وابسته است. عوامل بیرونی با استفاده از ضعف های داخلی، نقاط اختلاف را تشدید میک نند و سیاست در این منطقه را همسو با منافع خود و نه منافع کشورهای منطقه شکل میدهند. ناهمگونی
ساختارهای سیاسی هشت کشور خلیج فارس به همان اندازه که بر سیاست خارجی آنها و بر همکاری های منطقه تأثیر میگذارد، به همان میزان بر امنیت خلیج فارس تأثیرگذار است.
حضور قدرت های خارجی در منطقه و منافع متضاد و ناسازگار در منطقه بر پیچیدگی های امنیتی خلیج فارس می افزاید. حضور قدرت دریایی آمر کیا در خلیج فارس، اشغال افغانستان و عراق و تأمین امنیت اعراب و رژیم صهیونیستی توسط آمر کیا از جمله مسائلی است که بر ابهام معمای امنیت در خلیج فارس و منطقه افزوده است..
در این مقاله تلاش می شود مهم ترین نیروهای مؤثر در همگرایی کشورهای منطقه و در نتیجه، برقراری ثبات و امنیت در منطقه و ه مچنین مهم ترین عوامل واگراساز منطقه ای و در نهایت تهدیدهاو فرصت های به وجودآمده براثر تحقق این مسئله برای جمهوری اسلامی ایران و کشورهای کرانه ای
خلیج فارس مورد بررسی قرار گیرد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ایجاد امنیت برای کشورهای منطقه علاوه بر ایجاد فرصت های فراوان برای آنها، در راستای ارتقای جایگاه ژئوپولیت کیی منطقه خلیج فارس در نظام ژئوپولیتیکی جهانی، ضرورتی انکارناپذیر است و در صورتی که کشورهای منطقه منافع ملی خود را بر منافع ابرقدرت ها ترجیح دهند، دستیابی به این مسئله سهل الوصول تر خواهد شد، زیراتحقق این مسئله موجب امنیت پایدار در منطقه و ارتقای جایگاه منطقه در نظام ژئوپولیتکی می شود.
بازشناسی ابعاد روی آوری چین به خلیج فارس و سناریوهای امنیتی فراروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس به دلایل مختلف ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک همواره از
جایگاه و اهمیت ویژه ی در سیاست جهانی برخوردار بوده است. این منطقه با داشتن
بیش از 60 درصد ذخایر نفت دنیا و حدود 40 درصد ذخایر گازی جهان، به عنوان
هارتلند اقتصادی جایگاه ویژه ی در سیاست خارجی قدرت های بزرگ جهانی دارد. یکی
از کشورهایی که در سال های اخیر توجه ویژه ی به خلیج فارس کرده، جمهوری خلق
چین است. چین برای تداوم رشد اقتصادی خود به عنوان مهم ترین ابزار مشروعیت ساز
حزب کمونیست، نیاز روزافزونی به نفت خلیج فارس پیدا کرده است. پژوهش حاضر با
روش توصیف ی تحلیلی درصدد است به واکاوی و بررسی تأثیر حضور چین در خلیج
فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. پرسش بنیادی این پژوهش
این است که سناریوهای امنیتی ایران در قبال حضور چین در خلیج فارس کدام اند؟
براساس این پرسش، درباره امنیت این منطقه سه سناریو فراروی ایران قرار دارد:
«سناریوی امنیت آمریکامحور « ،» سناریوی امنیت دسته جمعی » و «سناریوی توازن
قدرت ». نتایج این تحقیق نشان م یدهد که ظاهراً محتمل ترین سناریوی پیش روی
ایران در ارتباط با امنیت خلیج فارس، توازن قدرت در مقابل آمریکا و متحدان عربی
این کشور با ایجاد تفاهم استراتژیک با چین است.
ریشه ها و پیامدهای امنیتی نفوذ رژیم صهیونیستی در خلیج فارس با تأکید بر نقش محوری محمد بن سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۲
79 - 103
حوزه های تخصصی:
مسأله روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را باید یکی از چالش های مهم سیاسی و امنیتی در جهان اسلام دانست. گذشته از تعهدات اعراب به آرمان های قدس به مثابه نخستین قبله گاه مسلمین، این مسأله در طول تاریخ اهمیتی ملی گرایانه داشته است. تا پیش از جریانات منتهی به بیداری اسلامی، روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی در بهترین حالت، حول مسائلی هم چون طرح های صلح بوده است. در این میان، عربستان سعودی که به نوعی، خود را زمامدار جهان اهل سنت می داند، درخصوص مسأله فلسطین همواره حمایت های ضمنی و تلویحی خود را نشان داد اما با ظهور محمد بن سلمان در مقام ولایت عهدی و بسط روابط خارجی به ویژه با امریکا، مسأله روابط با رژیم اشغالگر قدس به صورت جدی مطرح گردید و حتی در ادامه، با تلاش های ترامپ کشورهایی هم چون امارات و بحرین، جزو نخستین کشورهای خلیج فارس بودند که در سال 2020 به برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی مبادرت نمودند. در این مقاله تلاش نویسندگان حول پاسخی مستدل به این سؤال اصلی است که نقش عربستان سعودی به ویژه محمد بن سلمان در نفوذ رژیم صهیونیستی در خلیج فارس و برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با اعراب این منطقه چیست؟ یافته های مقاله با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و تئوری موازنه تهدید، نشان دهنده سه هدف کلان است. نخستین مسأله، پوشش خلأ حمایت های ترامپ پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری امریکا؛ دوم، اثبات شایستگی پادشاهی آینده سعودی ها در ازای عادی سازی روابط با صهیونیست ها و تحقق طرح معامله قرن و سوم، تغییر نگاه ها و رویکردهای نخبگان ابزاری و فکری نسل جدید رهبران عرب در قبال رژیم صهیونیستی با تأکید بر زوال ناسیونالیسم عربی. پیامدهای امنیتی، نظامی و حفاظتی این مسأله نیز در سه سطح موردبررسی قرار خواهد گرفت.
ترتیبات امنیتی جدید در خلیج فارس با تمرکز بر سیاست های راهبردی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
165 - 188
حوزه های تخصصی:
امروزه نظم بین الملل تحولات مهمی را در سطح کلان و مناطق پشت سر می گذارد. ورود نظم بین الملل به دوران گذار پسا آمریکایی و پویای های محیطی در سطح مناطق عدم قطعیت های اساسی را با خود به همراه دارد که الهام بخش تغییر نقش بسیاری از کنشگران در سطح مناطق و به طور خاص منطقه خلیج فارس بوده است. از جمله مهم ترین این کنشگران می توان به ترکیه اشاره کرد. این مقاله به بررسی کشور ترکیه به عنوان یک بازیگر جدیدالورود در مباحث امنیتی خلیج فارس می پردازد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان خواهان ایفای نقش امنیتی گسترده ای در خلیح فارس می باشد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال مطرح می شود بدین گونه است که: نزدیکی جغرافیایی، سیاست خارجی مستقل، ظهور صنایع دفاعی رو به جلو و تمایل به اشتراک فناوری دفاعی و شهرت حزب عدالت و توسعه به عنوان یک شریک قابل اعتماد، متعهد، معتبر و توانمند در دهه گذشته در عرصه های مختلف ژئوپلیتیکی مانند شمال آفریقا، شام و قفقاز جنوبی باعث شده است ترکیه خود را به عنوان یک بازیگر جدید امنیتی در منطقه خلیح فارس تلقی کند. همچنین پاسخ به این سوال ها به روش تبیینی و تحلیلی یک چشم انداز جامع و در عین حال دقیق از نقش بالقوه امنیتی ترکیه را ارائه می دهد و همچنین زمینه استدلال سیستماتیک را که آرزوها، اراده و ظرفیت آنکارا را برای ایفای چنین نقشی ارزیابی می کند، توضیح می دهد.