مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تحمل پریشانی
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۱
51 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه: پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن میزان تأثیر مؤلفه های روان شناختی بر عملکرد رؤسای کلانتری های تهران بزرگ انجام شده است. با توجه به ماهیّت شغل پلیسی مؤلفه های تنیدگی شغلی، تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و سرمایه روان شناختی بر عملکرد شغلی بررسی شده است. روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، پیمایشی است و در گروه طرح های علّی غیرآزمایشی قرار دارد که تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام گرفته و درنهایت مدل نهایی تحقیق ترسیم شده است. جامعه آماری پژوهش، همه رؤسای کلانتری های تهران بزرگ است که به روش نمونه گیری تصادفی 83 نفر از آن ها انتخاب شده و از چهار پرسش نامه های استاندارد برای سنجش مؤلفه های روان شناختی و پرسش نامه محقق ساخته برای عملکرد رؤسای کلانتری ها استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که از بین مؤلفه های روان شناختی ضریب تأثیر تنیدگی شغلی بر عملکرد رؤسای کلانتری معنی دار نیست ولی سایر مؤلفه ها مانند تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجانی و سرمایه روان شناختی بر عملکرد رؤسای کلانتری تأثیرگذار بوده است. نتیجه گیری: همان طور که در مدل نهایی به دست آمده تأثیر معنی داری بین متغیر تحمل پریشانی و تنیدگی شغلی و تحمل پریشانی و دشواری تنظیم هیجانی با عملکرد رؤسای کلانتری وجود دارد؛ یعنی به هر میزان که تحمل پریشانی افزایش یابد میزان تنیدگی شغلی و دشواری تنظیم هیجان کاهش می یابد و درنتیجه عملکرد رؤسای کلانتری ها افزایش می یابد. ازآنجاکه نیروی انسانی در هر سازمانی باارزش ترین سرمایه محسوب می شود؛ درصورتی که در انتخاب رؤسای کلانتری به مؤلفه های روان شناختی تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجانی و سرمایه روان شناختی آن ها توجه شود، باعث ارتقای عملکرد افراد و سازمان خواهد شد.
الگوی ساختاری درد ادراک شده بر اساس سیستم های مغزی/رفتاری و حمایت اجتماعی با میانجیگری تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
31 - 11
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی ساختاری درد ادراک شده براساس سیستم های مغزی/رفتاری و حمایت اجتماعی با میانجیگری تحمل پریشانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام بیماران مبتلا به میگرن مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی و دو کلینیک مغز و اعصاب در شهر تهران در سال 1399 بود که از میان آنها 374 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994)؛ مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)؛ مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه دردهای مزمن محمدیان (1374) بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: در پژوهش حاضر یافته ها حاکی از برازش الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین سیستم فعال ساز رفتاری و درد ادراک شده منفی بود (001/0=P، 109/0-=β). درنهایت ضریب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده و درد ادراک شده منفی بود (001/0=P، 145/0-=β). نتیجه گیری: به نظر می رسد حمایت اجتماعی ادراک شده و نظام فعال ساز رفتاری انگیزه فرد را برای تحمل پریشانی ناشی از درد با هدف کاهش آن فراهم می آورند. براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر مداخلاتی که تظاهرات سیستم های مغزی/ رفتاری را تعدیل می کنند و فراهم آوردن گروه های حمایتی در جهت ارائه حمایت اجتماعی به بیماران مبتلا به درد میگرن پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروه های آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و مجذور کای استفاده شد. یافته ها: بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.
اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل پریشانی، مشکلات در تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی از عواملی هستند که می توانند بر روی کیفیت زندگی زوجین تأثیر بگذارند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال های ۱۳۹۹-۱۳۹۸ تعداد ۳۰ زوج (۶۰ نفر) به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس آموزش سازگاری زناشویی بر روی گروه آزمایش در طول ۸ جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، دشواری تنظیم هیجان گروتز و روئمر و تعارضات زناشویی ثنایی و براتی استفاده گردید و داده های بدست آمده به شیوه تحلیل کوواریانس با نرم افزارSPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از اثربخش بودن آموزش سازگاری زناشویی بر کاهش عدم تحمل پریشانی (۱۴۲/۷۶=fو ۰/۰۱>P)، میزان دشواری تنظیم هیجان (۱۴۶/۹۴=fو ۰/۰۱>P) و تعارضات زناشویی (۴۲۶/۲۱=fو ۰/۰۱>P) داشت؛ به عبارت دیگر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی در زوجینی که برنامه آموزشی سازگاری زناشویی را دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل که هیچ مداخله ای را دریافت نکرده بودند به طور معنی داری کاهش یافته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که اثر آموزش سازگاری زناشویی می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر در مراکز مشاوره در مورد زوجینی که از مشکلات ارتباطی رنج می برند مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل پریشانی و احساس گناه مادران دارای کودکان معلول جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
289-269
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، بر تحمل پریشانی و احساس گناه مادران دارای کودکان معلول جسمی حرکتی بود. روش: این مطالعه از نظر روش شناختی جز طرح های نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی بودند که فرزندانشان در مدارس استثنایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 98-97 به تحصیل اشتغال داشتند. به این منظور، 24 نفر از مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی با روش نمونه گیری در دسترس از بین مدارس استثنایی انتخاب و با روش تصادفی به گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 12 نفر). مداخله درمانی به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس تحمل پریشانی ( DTS ) و آزمون عاطفه خودآگاه ( TOSCA-2 ) بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دهنده وجود تفاوت معنادار در گروه آزمایش و گواه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بود (05/ p< ). بر اساس این یافته ها درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش احساس گناه و افزایش تحمل پریشانی مادران دارای کودک معلول جسمی-حرکتی اثرگذار است . نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه شفقت به خود از طریق فراهم کردن تجربیات مثبت، افزایش سازگاری با شرایط تنش زا و ابراز همدلی و هم دردی می تواند تحمل پریشانی را در افراد افزایش داده و سطح احساس گناه مادران دارای فرزند معلول را کاهش دهد.
مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت بر اساس صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز با میانجی گری عدم تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اینترنت به یکی از ملزومات زندگی دانشجویان تبدیل شده است و اعتیاد به آن مسبب مشکلات عدیده ای است. هدف پژوهش حاضر مدل یابی معادلات ساختاری صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز با اعتیاد به اینترنت و میانجی گری عدم تحمل پریشانی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد دانشگاه تبریز بودند. 260 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های شخصیت مرزی، صفات جامعه ستیز لوینسون، اعتیاد به اینترنت یانگ و تحمل پریشانی سیمون و گاهر را تکمیل کردند. در نهایت 240 پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که صفات شخصیت مرزی و جامعه ستیز تأثیر مستقیمی بر اعتیاد به اینترنت دارند و عدم تحمل پریشانی میانجی معنی داری برای این روابط بود. پیشنهاد می شود که در بررسی و مداخلات اعتیاد به اینترنت، به نقش تحمل پریشانی در افراد با صفات مرزی و جامعه ستیز نیز توجه شود.
رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای با تحمل پریشانی در دوران شیوع ویروس کرونا
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری کووید-۱۹ علاوه بر آسیب های جدی که برای سلامت جسمی مردم ایجاد کرده، پریشانی روانشناختی فراوانی را به بار آورده است که شناخت عوامل مرتبط با تحمل پریشانی در این دوران ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای در پیش بینی تحمل پریشانی در دوران شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد ۶۰-۱۸ سال ساکن شهر تهران بود که در سال ۱۳۹۹ به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. حجم نمونه براساس فرمول کرامر ۲۸۰ نفر تعیین و با روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های تحمل پریشانی (DTS)، راهبردهای مقابله ای (WOCQ) و شخصیت نئو (NEO-FFI) بود. داده ها با روش رگرسیون چندگانه و با نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ تحلیل شدند. یافته ها: ویژگی های شخصیتی برونگرایی، انعطاف پذیری و موافق بودن تأثیر مثبت و روان رنجوری تأثیر منفی و بیشترین تأثیر را بر میزان تحمل پریشانی افراد در دوران شیوع کرونا دارند (۰/۰۰۱=P). راهبردهای مسئله دار تأثیر مثبت و راهبردهای هیجان مدار تأثیر منفی و بیشترین تأثیر بر میزان تحمل پریشانی افراد در دوران شیوع کرونا دارند (۰/۰۰۱=P). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای در پیش بینی تحمل پریشانی در دوران شیوع ویروس کرونا نقش تعیین کننده ای دارند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت، توجه به ویژگی های شخصیتی به ویژه روان رنجوری و راهبردهای مقابله ای هیجان مدار در افراد و ارائه آموزش ها و مشاوره های تخصصی به این افراد در دوران پاندمی کرونا در جهت ارتقای سطح تحمل پریشانی می تواند مؤثر باشد.
اثربخشی گروه درمانگری فراتشخیصی اینترنتی بر تحمل پریشانی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان دانشجویان مبتلا به اختلال سازگاری ناشی از شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۷۶۶-۱۷۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: درمان فراتشخیصی رویکردی ساختارمند و کوتاه مدت است که با هدف قرار دادن عوامل مشترک اختلالات هیجانی و خلقی برای بهبود مشکلات هیجانی، شناختی و رفتاری طراحی شده است. این پروتوکل درمانی تأکید ویژه ای بر روی نحوه تجربه و پاسخدهی به هیجان ها دارد و سعی در بهبود پاسخ های سازش نایافته هیجان، شناخت و رفتار می کند. اما درمورد اثربخشی درمان فراتشخیصی بر شکست عاطفی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانگری فراتشخیصی اینترنتی بر تحمل پریشانی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان دانشجویان مبتلا به اختلال سازگاری ناشی از شکست عاطفی صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بود. با توجه به شیوع بیماری کرونا، جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دچار شکست عاطفی سراسر کشور در سال 1399 در رده سنی 18 تا 38 سال بود که به صورت آنلاین انتخاب شدند و پس از پر کردن فرم اولیه خودساخته توسط پژوهشگر و مصاحبه تشخیصی با روش نمونه گیری هدفمند وارد پژوهش شدند. پس از انجام پرسشنامه ها، یک گروه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه به صورت 15 نفر در گروه آزمایش (گروه درمانگری فراتشخیصی) و 15 نفر در گروه گواه جایگزین شدند. درمان طی 10 جلسه گروهی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایشی اجرا شد. آزمودنی ها در سه مرحله پرسشنامه ی تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاوون، 2002) را تکمیل کردند: پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مختلط نشان دهنده تفاوت معنی دار (5 0/0 P<) نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گواه در متغیرهای تحمل پریشانی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان بود. نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش استنباط می شود که گروه درمانگری فراتشخیص اینترنتی می تواند علایم ناشی از شکست عاطفی را کاهش دهد.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان در مادران با کودک ناتوان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۲
51 - 76
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان در مادران با کودک ناتوان هوشی شهر ملایر در سال 1398 انجام شد. پژوهش با استفاده از طرح نیمه آزمایشی گروه کنترل نامعادل انجام گرفت. از بین مادران با کودک ناتوان هوشی شهر ملایر 30 نفر به روش در دسترس انتخاب؛ و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شد. داده ها با مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، و سیاهه چشم انداز زمان( دیدگاه زمانی آینده) زیمباردو (1999) جمع آوری شد. ابتدا آزمودنی های هر دو گروه در پیش آزمون به ابزارهای مذکور پاسخ دادند. پس از آن گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 1.5 ساعتی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد، اما گروه کنترل این درمان را دریافت نکرد. در پایان جلسات درمان، هر دو گروه آزمایش و کنترل به ابزارهای گردآوری داده ها پاسخ دادند. از آنجا که مفروضه های آزمون تحلیل کوواریانس رد شد، تحلیل داده ها، با استفاده از آزمونt مستقل برای نمرات افتراقی( تفاضل نمره پس آزمون و پیش آزمون) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان( دیدگاه زمانی آینده) مادران با کودک ناتوان هوشی در سطح 01/0 تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از آنجا که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و چشم انداز زمان ( دیدگاه زمانی آینده) تأثیر دارد، پیشنهاد می شود برای درمان مادران با کودکان کم توان ذهنی از آن استفاده شود.
ارایه مدل رابطه بین سرمایه روانشناختی و بخشایش با تحمل پریشانی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی و ادراک استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خیانت زناشویی یک مشکل پیچیده عاطفی، اجتماعی، خانوادگی، حقوقی و اخلاقی است که پیامد های ناخوشایندی به دنبال دارد. توان تحمل پریشانی ناشی از خیانت زناشویی می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. هدف پژوهش حاضر، ارایه مدل رابطه بین سرمایه روانشناختی و بخشایش با تحمل پریشانی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی و ادراک استرس بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل دچار خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران در نیمه دوم سال 1398 بودند که از بین آنها 215 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه های تحمل پریشانی، بخشایش، ادراک استرس، سرمایه روان شناختی و انعطاف پذیری شناختی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار (SPSS) نسخه 22 و تحلیل ساختاری گشتاوری ( AMOS ) با محاسبه شاخص های برازندگی، تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی، بیانگر برازش مدل پیشنهادی بعد از کنترل همپوشی بین دو مؤلفه از سرمایه های روانشناختی (تاب آوری و مثبت اندیشی) بود. نتایج تحلیل معادلات ساختاری و رگرسیون حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم بین متغیرها در مدل نهایی بود. بر طبق مسیر اول، نقش واسطه ای مثبت انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سرمایه روان شناختی و بخشایش با تحمل پریشانی زوجین مشخص شد. اما در مسیر دوم مشخص شد که متغیر ادراک استرس نقش منفی بر اثر مثبت سرمایه های روانشناختی و بخشایش بر تحمل پریشانی داشت. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان نتیجه گرفت که اگرچه سرمایه های روانشناختی و بخشایش رابطه مستقیم با تحمل پریشانی زوجین دچار خیانت زناشویی، دارند، اما در این میان، انعطاف پذیری بالا، نقش تسهیل کننده و در مقابل، استرس بالا، نقش تعدیل کننده بر تحمل پریشانی زوجین دچار خیانت دارند.
اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر خودکارآمدی اجتماعی، تحمل پریشانی و خودانتقادی در دختران نوجوان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر خودکارآمدی اجتماعی، تحمل پریشانی و خودانتقادی در دختران نوجوان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 دختر نوجوان 14 تا 18 ساله تحت سرپرستی سازمان بهزیستی شهر کرمان بود که با نمونه گیری دردسترس، انتخاب و در گروههای مداخله و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، مداخله مبتنی بر شفقت را دریافت کرد (8 جلسه 90 دقیقه ای)؛ در حالی که به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از پایان جلسات، پس آزمون و 2 ماه بعد از آن، پیگیری اجرا شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان کنلی، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر و سطوح خودانتقادی تامسون و زاروف استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مبتنی بر شفقت تأثیر معناداری بر خودکارآمدی اجتماعی، تحمل پریشانی و خودانتقادی داشته است؛ این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت. با توجه به یافته ها آموزش مبتنی بر شفقت یک گزینه مناسب برای بهبود خودکارآمدی اجتماعی، تحمل پریشانی و کاهش خودانتقادی است.
تاثیر روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شهر ساری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
36 - 47
حوزه های تخصصی:
هدف: مالتیپل اسکلروزیس یا ام.اس باعث افت ویژگی های مثبت روانشناختی می شود و یکی از روش های درمانی در بهبود ویژگی های روانشناختی، روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شهر ساری انجام شد. روش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران ام.اس عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهر ساری در سال 1399 بودند. تعداد 30 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با رعایت نسبت جنسیت انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 5 جلسه 40 دقیقه ای روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها با استفاده از مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه سبک های تصمیم گیری (اسکات و بروس، 1995) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی (ویسمن و بوسول، 1976) گردآوری و با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور باعث ارتقای تحمل پریشانی، افزایش سبک تصمیم گیری عقلانی و کاهش سبک های تصمیم گیری شهودی، آنی، اجتنابی و وابستگی و بهبود سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس شد (01/0˂P). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر روان درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر بهبود تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی در بیماران ام.اس بود. بنابراین، استفاده از این روش درمانی جهت بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه بهبود تحمل پریشانی، سبک های تصمیم گیری و سازگاری اجتماعی ضروری به نظر می رسد.
بررسی نقش میانجی استرس ادراک شده در رابطه بین حمایت اجتماعی، سرمایه های روان شناختی و بخشایش با تحمل پریشانی در زوجین دچار خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیانت زناشویی معضلی بزرگ و پیچیده است که پیامد های خانمان براندازی را به دنبال دارد و جمعیت زیادی از زوجین طی زندگی زناشویی خود با این مشکل مواجه می شوند. در این زمینه ارزیابی های شناختی منفی از استرس و برداشت منفی زوجین از اتفاقات، می تواند پیامدهای آن را تعدیل یا تسهیل نماید. توان تحمل پریشانی ناشی از خیانت زناشویی می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش میانجی ادراک استرس در رابطه بین حمایت اجتماعی، سرمایه روان شناختی و بخشایش با تحمل پریشانی در زوجین دچار خیانت زناشویی است. روش این پژوهش همبستگی بود که از تکنیک معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل تمام زنان و مردان متأهل دچار خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز خصوصی مشاوره خانواده شهر تهران در نیمه دوم سال 1398 بود که از میان آنها حجم نمونه ای برابر با 220 تن با استناد به روش قاعده نسبتی کلاین (2011) برای هر پارامتر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. این گروه به پرسشنامه های تحمل پریشانی، بخشایش، ادراک استرس، سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی پاسخ دادند و پس از کنار گذاشتن پرسشنامه های ناقص، داده های 215 تن از آنها وارد فاز تحلیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار (SPSS) نسخه 22 و تحلیل ساختاری گشتاوری (AMOS-20) با محاسبه شاخص های برازندگی تحلیل شد. نتایج حاصل از شاخص های برازندگی، بیانگر برازش مدل پیشنهادی بود. نتایج تحلیل معادلات ساختاری در مدل نهایی، حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم بین حمایت اجتماعی، بخشایش و سرمایه روان شناختی، با تحمل پریشانی بود؛ در حالی که ورود ادراک استرس به مدل به عنوان میانجی، باعث تضعیف ضرایب شد که این نشان دهنده نقش جزئی ولی تعدیل کننده اثر حمایت اجتماعی، بخشایش و سرمایه های روان شناختی بر تحمل پریشانی بود؛ زیرا بالا بودن استرس و ادراک استرس، باعث کاهش اثر مثبت متغیرهای پیش بین بر تحمل پریشانی شد. بر اساس این نتایج می توان گفت جهت افزایش تحمل پریشانی در زوجین دچار خیانت زناشویی، می توان از طریق کاهش استرس ادراک شده در آنها، اثر مثبت حمایت های اجتماعی، بخشایش و سرمایه های روان شناختی را تسهیل نمود.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در نمونه های غیر بالینی وسواس فکری - عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در نمونه های غیر بالینی وسواس فکری - عملی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. این پژوهش شامل 20 نفر نمونه غیر بالینی با علایم وسواس فکری - عملی بود که به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ی مادزلی، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر بود. مداخله انجام شده درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بود که طی هشت جلسه صورت گرفت. همچنین قبل از شروع جلسات هشت گانه یک جلسه جهت ارزیابی انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد که توسط نرم افزار spss21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میان زیر مقیاس های تنظیم هیجان، ارزیابی مجدد و سرکوبی و میان زیرمقیاس های تحمل پریشانی، تحمل پریشانی هیجانی، جذب شدن به وسیله ی هیجانات منفی، برآورد ذهنی پریشانی، تنطیم تلاش ها برای تسکین پریشانی بین دو گروه در مرحله ی پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی نمونه های غیر بالینی وسواس فکری - عملی مؤثر واقع شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای افکار خودکشی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان نوجوان شهر ساوجبلاغ در سال 1398 بودند که از میان آن ها تعداد 60 نفر داوطلب واجد شرایط براساس خط برش مقیاس افکار خودکشی بک (1979) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) وارد مطالعه شدند و در دو گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی و یک گروه گواه به صورت تصادفی تقسیم شدند به طوری که در هر گروه 20 نفر قرار گرفتند. آزمودنی ها برای پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس افکار خودکشی بک (1979) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند. 6 جلسه درمان شناختی رفتاری براساس پروتکل مداخله ای لیهی (2017) و 6 جلسه درمان ذهن آگاهی براساس پروتکل مداخله ای بوردیک (2014) هر کدام به مدت زمان هر جلسه 90 دقیقه برای 2 گروه آزمایش برگزار شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر، نرم افزار SPSS و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. یافته ها: تحلیل آماری نشان داد که درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی به افزایش معنادار تحمل پریشانی (0/044=P) و کاهش معنادار افکار خودکشی (0/001>P) در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای بهیود افکار خودکشی و افزایش تحمل پریشانی نوجوان دارای افکار خودکشی، از درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی سود جست.
اثربخشی طرح واره درمانی بر تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح واره های ناسازگار اولیه می تواند سلامت روانی، شناختی و هیجانی افراد را با آسیب مواجه سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی بر تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی دانش آموزان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای طرح واره های ناسازگار اولیه شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نوجوان). گروه آزمایش آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی (صیادی و همکاران، 1396) را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند.. دراین بین در گروه آزمایش 2 نفر و در گروه گواه نیز 3 نفر ریزش داشتند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری SPSS<sub> </sub>نسخه 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی بر تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مهارت های مبتنی بر طرح واره درمانی با بهره گیری از تکنیک آموزش شناختی، مبارزه با طرح واره ها در سطح هیجانی و آموزش شیوه های بهنجار سبک های مقابله ای می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان دختر دارای طرح واره های ناسازگار اولیه مورد استفاده گیرد..
تدوین بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر و مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
319 - 296
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر و مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان آنان بود. روش پژوهش : روش پژوهش از نوع ترکیبی طرح اکتشافی متوالی و حاوی دو بعد کیفی و کمی بود. هدف بخش کیفی تعیین محتوا، ساختار و شکل نهایی بسته آموزش ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر بر مبنای تجارب زیسته آن ها بود. برای تد وین بسته آموزشی ارتقا وضعیت روانشناختی فرزندان شاهد و ایثارگر از رویکرد کیفی و برای مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی از رویکرد کمی و روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه استفاده شد ه است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، علاوه بر متون علمی، شامل کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج بود، که در سال تحصیلی 1397-1398 در مدارس متوسطه شاهد و دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. جامعه بخش کمی را کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج تشکیل دادند. نمونه گیری کیفی، به صورت هد فمند انجام و با 15 نفر مصاحبه نیمه ساختار یافته تا اشباع نظری انجام شد . د ر بخش کمی نیز 45 نفر از فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به سه گروه آزمایش اول (15 نفر)، آزمایش دوم (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادف کاربندی شد ند . گروه آزمایش اول با استفاده از بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی محقق ساخته در هشت هفته و گروه آزمایش دوم با استفاده از درمان پردازش شناختی ریسک و همکاران (2007) در دوازده هفته 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای پژوه پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) بود. د اد ه های کیفی به روش پدیدارشناسی و به شیوه مورد تاکید کلایزی و د اد ه های کمی به کمک آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد ند . یافته ها: محتوای بسته ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شامل چهار مفهوم اصلی است: آموزش مقابله با سوگ و فقدان، مقابله و غلبه بر رنج و درد، گسترش حمایت اجتماعی، سازگاری هدفمند با شرایط و موقعیت بود و روایی بسته آموزشی نیز برابر با 87/0 گزارش شد. بخش کمی نتایج نشان دادند دو گروه آموزش بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان شاهد و ایثارگر و درمان پردازش شناختی بر تنظیم شناختی هیجان (0.035=F=3.64،P) و تحمل پریشانی (0.001=F=8.70، P) موثر بودند و این تاثیر در مرحله پیگری پایدار بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش نبود (05/0<P). نتیجه گیری : از آنجا که بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی و درمان پردازش شناختی، تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان را ارتقاء میدهد؛ بنابراین برای بهبود تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر می توان از آن استفاده کرد.
نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
361 - 380
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی انجام پذیرفت. روش پژوهش: روش انجام پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل زنان و مردان متاهل ساکن شهر کرمان در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 384 نفر (192زن و 192مرد) برای جمع آوری داده های بخش مدل یابی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983) و خودپنداره جنسی (اسنل، 1990) بود. داده ها با روش تحلیل همبستگی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که صمیمیت زناشویی نقش تعدیلگر در رابطه بین تحمل پریشانی متأهلین ساکن شهر کرمان داشتند. درحالیکه در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی، نقش میانجی نشان دادند. در مجموع تأیید این مدل علّی در سطح (P=0/001, RMSEA=0/089)، به معنای نقش صمیمیت زناشویی در رابطه بین خودپنداره جنسی با تحمل پریشانی افراد متأهل، بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده بیانگر نقش تعدیلگر صمیمیت زناشویی در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی در افراد متاهل است.
تدوین مدل خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
403 - 423
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی خطرپذیری اعتیاد نوجوانان بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم هیجان با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر که در شش ماهه نخست سال تحصیلی 96-97 در مدارس متوسطه دوره دوم شهر قم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند که تعداد آن ها 2150 نفر بود. از میان آن ها 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه مقیاس پذیرش اعتیاد وید و همکاران (1992)، پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1994) بودند. سپس داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری به صورت غیر مستقیم توانست خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کند. همچنین تنظیم هیجان سازش یافته و سازش نیافته هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم و از طریق طرحواره های محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی و بازداری توانستند خطرپذیری اعتیاد را پیش بینی کنند (001/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که متغیرهای تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند نقش مهمی در خطرپذیری اعتیاد نوجوانان داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه های پیشگیری از اعتیاد باید مدنظر قرار گیرد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۴۲-۵۲۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهند دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده از کنش هایی مانند عدم تحمل پریشانی و نارسایی در تنظیم هیجان رنج می برند، همچنین پژوهش های پیشین نشان داده اند درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر متغیر های مختلفی تأثیر دارد. بنابراین با توجه به پیشینه پژوهش، در زمینه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه اول دارای اختلالات رفتاری درونی شده در مدارس تهران در سال 1399-1398 بود که 30 دانش آموز دارای مشکلات رفتاری درونی شده با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمان فرا تشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2017) را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودسنجی نوجوانان (آخنباخ و ریسکولا، 2003)، پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فرا تشخیصی یکپارچه در افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان دانش آموزان تأثیر داشته است (0/01 =P). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان تأثیر درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی (106/23 =F )، ملامت خویش (17/84 =F)، ملامت دیگران (37/22 =F)، نشخوارگری (36/12 =F)، فاجعه انگاری (38/67 =F)، پذیرش (18/67 =F)، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (21/06 =F)، تمرکز مجدد مثبت (35/26 =F)، ارزیابی مجدد مثبت (29/69 =F) و دیدگاه پذیری (33/59 =F) معنادار بوده است (0/01 =P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان فرا تشخیصی یکپارچه با استفاده از آموزش آگاهی هیجانی، یادگیری مشاهده تجارب هیجانی، بازشناسی هیجان ها، شناسایی الگو های اجتناب از هیجان و ارزیابی مجدد شناختی منجر به افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان در دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده می شود.