مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تحمل پریشانی
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
173-187
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ا ضطراب اجتماعی یکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است که در زندگی شخصی، تعاملات اجتماعی، زندگی حرفه ای، و سایر ابعاد زندگی فرد، سازش نایافتگی ایجاد می کند. در این ارتباط پژوهش حاضر با هد ف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش شفقت به خود، تحمل پریشانی، و تنظیم هیجان در دانش آموزان با اختلال اضطراب اجتماعی انجام شده است. روش: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه مبتلابه اختلال اضطراب اجتماعی شهر تهران در زمستان 1395 بودند که از بین آنها تعداد 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفرِ آزمایش و گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل چهار پرسشنامه استاندارد اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، 2000)، شفقت به خود (نوربالا، 1392)، تحمل پریشانی (سیمون و همکاران، 2005)، و تنظیم هیجان (گارنفکس و همکاران، 2001) بوده است . برنامه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در 8 جلسه برای گروه آزمایش انجام شد. در پایان داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش شفقت به خود، افزایش تحمل پریشانی، و تنظیم هیجان دانش آموزان تأثیر داشته است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب اجتماعی (288/817 F= ، 0/535= η ، 0/05 p< )، افزایش شفقت به خود کلی (149/196 F= ، 0/62= η ، 0/05>p ) ، تحمل پریشانی کلی (352/88 = F ، 0/56= η ، 0/05>p ) ، و تنظیم هیجان (185/842 F= ، 0/57= η ، 0/05>p ) معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به دانش آموزان آموخته می شود که به جای اجتناب فکری و عملی از افکار و موقعیت هایی که در در جمع با آنها روبرو می شوند با افزایش پذیرش روانی و ذهنی نسبت به تجارب درونی، با اضطراب اجتماعی مقابله کنند. همچنین رویارویی فعال و مؤثر با افکار و احساسات، تغییر نگاه نسبت به خود، و بازنگری در ارزش ها و اهداف زندگی را می توان از عوامل اصلی مؤثر در روش درمان پذیرش و تعهد دانست.
ارتباط راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی با رضایت از زندگی دانشجویان مستعد اعتیاد: نقش میانجی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
157-176
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مشخص کردن نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی با رضایت از زندگی دانشجویان مستعد اعتیاد انجام شد. روش : نمونه شامل 300 دانشجو (200 زن، 100 مرد)، مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بودند که به شیوه ی خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و با آزمون استعداد اعتیاد وید و بوچر غربال شدند. سپس توسط مقیاس های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (2001)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر ) 2005)، مقیاس رضایت از زندگی داینر، امونز، لارسان، گریفین (1985)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها : مدل فرضی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از برازش مناسب مدل پیشنهادی با داده های پژوهش داشت. نتایج نشان داد راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان به صورت مستقیم و غیر مستقیم (با میانجی گری تاب آوری) با رضایت از زندگی دانشجویان مستعد اعتیاد رابطه داشت ولی به صورت غیر مستقیم پیش بین قوی تری برای رضایت از زندگی بود. تحمل پریشانی صرفاً با میانجی گری تاب آوری رابطه معناداری با رضایت از زندگی دانشجویان مستعد اعتیاد داشت. نتیجه گیری : می توان گفت: تقویت راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و مهارت تحمل پریشانی می تواند برای پی ریزی مداخلات پیش گیرنده و برنامه های آموزشی تاب آوری و افزایش رضایت از زندگی در دانشجویان مستعد اعتیاد مفید واقع شود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبردهای شناختی هیجان، تحمل پریشانی و ناگویی خلقی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
165-180
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبردهای شناختی هیجان، تحمل پریشانی و ناگویی خلقی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از بین افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران، تعداد 30 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، تحمل پریشانی، ناگویی خلقی و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد طرحواره درمانی بر تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و ناگویی خلقی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی موثر بوده است (P<0.001). بدین صورت که این درمان توانسته تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی مثبت بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش و ناگویی خلقی و تنظیم هیجانی منفی را کاهش دهد. منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت افزایش تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی و کاهش ناگویی خلقی و تنظیم هیجانی منفی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
نقش میانجی گری نظم جویی شناختی در پیش بینی نشخوار فکری بر اساس تحمل پریشانی در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گری نظم جویی شناختی در پیش بینی نشخوار فکری بر اساس تحمل پریشانی در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون بود. روش کار: روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد رابطه غیر مستقیم بین تحمل پریشانی و نشخوار فکری به واسطه نظم جویی شناختی معنادار است (0/01 P< ) . نتیجه گیری: اگر افراد قادر به تسکین این هیجان ها نباشند، تمام توجه شان جلب این هیجان آشفته کننده می شود. در این میان نظم جویی شناختی هیجان احتمالاً نقش به سزایی را ایفا می کند. راهبردهای منفی نظم جویی هیجان هر یک به علت ماهیت ناسازگارانه خود منجر به تشدید هیجان های منفی می شوند و ممکن است در طول فرآیند تنظیم شناختی هیجان با نشخوار فکری تعامل و منجر به افزایش نشخوار فکری شوند.
رابطه توکل به خدا و تحمل پریشانی با کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به بررسی رابطه توکل به خدا و تحمل پریشانی، با کیفیت زندگی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور استان قم در سال 1394 می پردازد. روش پژوهش، از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور بودند که 397 نفر از آنان به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شد. از پرسش نامه توکل به خدا، تحمل پریشانی و کیفیت زندگی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین توکل به خدا و تحمل پریشانی با کیفیت زندگی رابطه مثبت وجود دارد. همچنین، توکل به خدا و تحمل پریشانی، تغییرات در نمره های کیفیت زندگی را پیش بینی کردند. با توجه به این یافته ها، می توان گفت: دو متغیر توکل به خدا و تحمل پریشانی در کیفیت زندگی دانشجویان سهم مهمی دارند.
اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و مهارت های ارتباطی نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشیآموزشگروهیتحلیلرفتارمتقابلبرتحملپریشانیومهارت های ارتباطینوجوانانِبزهکار انجام شد. روش پژوهش شبه تجربی از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری و جامعه آماری، نوجوانانپسر بزهکارِ مقیم در کانون اصلاح و تربیت شهر قم بود که به روش نمونه برداری هدفمند، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. آزمودنی ها به مقیاستحملپریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و آزمون مهارت های ارتباطی (کوئیندام، 2004) پاسخ دادند.آموزشگروهیتحلیلرفتارمتقابلبرای گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای به اجرا گذاشته شدسپس، در پایان مداخلات درمانی و مجدداً پس از دو ماه، آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه، توسط پرسشنامه های پژوهشمورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج تحلیلواریانس با اندازه گیری مکررنشان داد که در گروه آزمایش، تحملپریشانیومهارت های ارتباطیبه شکل معناداری افزایش یافته است. نتایج پژوهش اثربخشی به کارگیریآموزشگروهیتحلیلرفتارمتقابل را بر افزایش تحملپریشانیوبهبود مهارت های ارتباطینوجوانانبزهکارتأیید کرد.
بررسی برازش مدل خطرپذیری نوجوانان ایرانی در زمینه اعتیاد با تأکید بر کارکرد خانواده و طرح واره های ناسازگار، تحمل پریشانی و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
67-90
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی برازش مدل خطرپذیری نوجوانان ایرانی در زمینه اعتیاد با تأکید بر کارکرد خانواده و طرح واره های ناسازگار، تحمل پریشانی و تنظیم هیجان در بین دانش آموزان قم انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل نوجوانانی که در سال تحصیلی 97-96 در مدارس متوسطه دوره دوم شهر قم مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 322 نفر از آن ها انتخاب شدند. پرسش نامه های تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005)، تنظیم هیجان گرنفسکی و همکاران (2001)، سنجش کارکرد خانواده اپشتاین و همکاران (1995)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1994) و پذیرش اعتیاد وید و همکاران (1992) در گروه نمونه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد کارکرد خانواده بر خطرپذیری اعتیاد رابطه مستقیم و به واسطه ی تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی بر خطرپذیری اعتیاد تاثیر غیرمستقیم دارد. همچنین طرح واره های ناسازگار اولیه بر خطرپذیری اعتیاد رابطه مستقیم، و به واسطه تنظیم هیجانی بر خطرپذیری اعتیاد اثر غیرمستقیم داشته اما، طرح واره های ناسازگار اولیه به واسطه تحمل پریشانی بر خطر پذیری اعتیاد تاثیری ندارد. علاوه بر این، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی بر خطرپذیری اعتیاد تاثیر مستقیم دارد. به طور کلی چهار متغیر توانستند متغیر خطرپذیری به اعتیاد را در نوجوانان تبیین نمایند. نتیجه گیری: در این پژوهش با شناسایی تعدادی از متغیرهای روان شناختی مؤثر در گرایش دانش آموزان به مواد مخدر، لزوم توجه بیشتر به سلامت روان دانش آموزان و تدوین برنامه های پیشگیرانه و درمانی در این حوزه جهت کاهش شیوع اعتیاد و رفع تاثیرات مخرب آن ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش، تعهد و شفقت بر فاجعه پنداری درد، تحمل پریشانی و رشد پس از سانحه بیماران مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
127 - 142
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش، تعهد و شفقت بر فاجعه پنداری درد، تحمل پریشانی و رشد پس از سانحه بیماران مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دوگروهی سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. 30 نفر از بیماران مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل جایگزین شدند. مداخله برای بیماران گروه آزمایش تحت 10 جلسه اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فاجعه پنداری درد سالیوان و همکاران (1995)، پرسش نامه تحمل پریشانیسیمونز و گاهر (2005) و پرسش نامه ی رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (1996) بود . یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش، تعهد و شفقت بر فاجعه پنداری درد، تحمل پریشانی و رشد پس از سانحه بیماران مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا اثر دارد (001/0>p). این اثرات در دوره پیگیری 45 روزه همچنان باقی مانده است . نتیجه گیری: بر اساس نتایج آموزش مبتنی بر پذیرش، تعهد و شفقت دارای تلویحاتی به منظور بهبود وضعیت روان شناختی بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا است که از آن می توان در راستای بهبود کیفیت زندگی این بیماران بهره برد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی، تحمل پریشانی هیجانی و خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری التهابی است که عوارض جسمانی و روانشناختی متعددی را به همراه دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی برپذیرش و تعهد بر معنای زندگی، تحمل پریشانی هیجانی و خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. از بین اعضای انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان قوچان در سال 1397، 20 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل روند عادی جلسه های انجمن MS را می گذراندند. پرسشنامه های معنای زندگی، تحمل پریشانی و خود کارآمدی درد در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیرهای معنای زندگی و مولفه های آن (وجود معنای زندگی و جست و جوی معنای زندگی )، تحمل پریشانی هیجانی و خرده مقیاس هایش (تحمل ،جذب ،ارزیابی وتنظیم) و خودکارآمدی درد (0/05>p) بهبود معنادار داشتند. بحث و نتیجه گیری: درمان مبتنی برپذیرش و تعهد منجر به بهبود معنی دار معنای زندگی، تحمل پریشانی هیجانی و خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می شود.
نقش میانجی خود انتقادی و تحمل پریشانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تاکنون مدل های چند متغیره روان شناختی و اجتماعی متعددی برای پیش بینی رفتارهای خودزنی نوجوانان موردبررسی قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری با توجه به نقش میانجی خود انتقادی و تحمل پریشانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر کاشمر در سال ۹۸-۱۳۹۷ بود. در ابتدا نمونه ای به حجم ۷۰۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد، اما تحلیل نهایی بر روی ۲۹۲ دانش آموزی انجام شد که حداقل تجربه یک بار رفتارهای خودزنی انتحاری را گزارش کردند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه خود آسیب رسانی آگاهانه و تعمدی، مقیاس دل بستگی دوران کودکی نسبت به هر والد، مقیاس تحمل پریشانی و مقیاس خود انتقادی/حمله به خود/ خود اطمینان بخشی بود. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL و با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل مربوط به رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری نوجوانان با توجه به نقش میانجی تحمل پریشانی و خود انتقادی از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که ۳۴ درصد واریانس مشاهده شده رفتارهای خودزنی از طریق ترکیب متغیرهای دلبستگی به والدین، تحمل پریشانی و خود انتقادی قابل تبیین است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش میانجی خود انتقادی و تحمل پریشانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و رفتارهای خودزنی غیر انتحاری است؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرها توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با نوجوانان دانش آموز و به طور خاص در مراکز مشاوره ای و درمانی، ضروری به نظر می رسد.
تدوین و آزمون مدل علی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس متغیرهای تحمل پریشانی و تمایز یافتگی با میانجی گری ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
29-46
حوزه های تخصصی:
هدف: عوامل متعددی از جمله عوامل شخصیتی و اجتماعی، در گرایش به مصرف مواد مؤثرند. هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل پیش بینی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس تحمل پریشانی و تمایز یافتگی با میانجی گری ناگویی هیجانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی واحدهای دانشگاه آزاد در شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 ( حدود 47 هزار دانشجو) بودند. برای انتخاب نمونه مورد پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد. به این صورت که از بین دانشجویان 350 نفر در قالب 15 کلاس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس گرایش به اعتیاد وید و بوچر (1992)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، مقیاس تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) بودند. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. تمایز یافتگی و تحمل پریشانی اثر مستقیم بر گرایش به اعتیاد داشتند (0/05 P< ). همچنین فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم تمایز یافتگی بر گرایش به اعتیاد دانشجویان به واسطه ی ناگویی هیجانی مورد تأیید بود (0/05 P< ). ناگویی هیجانی در رابطه ی تحمل پریشانی با گرایش به اعتیاد نقش میانجی معنادار داشتند(0/05 P< ). نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. بر این اساس در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح گرایش به اعتیاد توجه به پیشایندهای تحمل پریشانی و تمایز یافتگی ضروری است.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی و سردرد همسران معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
193-212
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی، و سردرد همسران معتادان بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایش و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) می باشد. جامعه آماری عبارت بود از: زنان دارای همسر معتاد به مواد افیونی و صنعتی عضو انجمن خانواده های معتادان شهرستان اصفهان در نیمه اول سال 1398. تعداد 30 نفر داوطلب به صورت دردسترس مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه نمونه به آزمون های سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و سنجش علائم سردرد نجاریان (1374) پاسخ دادند. بسته آموزشی خودشفابخشی لطیفی، مروی و لوید (1397) طی 12 جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی و سردرد همسران معتادان اثربخشی داشته است (0/05> p ) و این نتایج طی گذر زمان نیز ثبات داشته اند. نتیجه گیری: می توان روش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید جهت افزایش سلامت جسمانی و روان شناختی خانواده های معتادین در مراکز درمانی به کار برد.
پیش بینی گرایش به طلاق بر اساس دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی با میانجیگری احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
121 - 141
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پیچیدگی پدیده طلاق و آمار رو به رشد آن در تمام جوامع حاکی از لزوم مطالعه همه جانبه عوامل زمینه ساز این معضل اجتماعی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به طلاق بر اساس دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی با میانجیگری احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه، انجام گرفته است. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود که در قالب تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر انجام شد. جامعه مورد پژوهش کلیه زنان متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه بود که از میان آنها تعداد 100 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش عبارت بود از: مقیاس دلزدگی زناشویی (MDS)، مقیاس تحمل پریشانی هیجانی و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی برای بزرگسالان (SELSA-S). دادههای حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که مقیاسهای دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی اثر مستقیمی بر احساس تنهایی داشته اند. رابطه احساس تنهایی با گرایش به طلاق به صورت مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی بر گرایش به طلاق به واسطه ی احساس تنهایی معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان با آموزش و مشاوره در زمینه بهبود دلزدگی زناشویی، تحمل پریشانی و احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق مانعی برابر گرایش به طلاق در ایشان ایجاد کرد.
پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس سبک های دلبستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
93-102
حوزه های تخصصی:
طلاق به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی به شمار می رود که می تواند مشکلات متعدد رفتاری و روانی را به وجود آورد. پژوهش حاضر به بررسی پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس سبک های دل بستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی در زنان مطلقه پرداخت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبس تگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر تهران در ماه های تیر و مرداد سال 1398 بود که 225 از آنها نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه سبک دل بستگی بزرگ سالان هازن و شیور (1987)، مقیاس تحمل ناکامی هارینگتون (2005) و مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت (1967) استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد بین سبک های دل بستگی، تحمل ناکامی و نگرش های مذهبی همبستگی معنی دار وجود دارد (05/0 P< ). شاخص «ضریب تعیین چندگانه اصلاح شده» نشان داد که مؤلفه های پیش بین پژوهش می تواند 34% تحمل پریشانی را پیش بینی کند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی در زنان مطلقه با عواملی چند ازجمله سبک دل بستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی آن ها در تعامل است؛ بنابراین برنامه های توانمندسازی روان شناختی و رشد شخصی با تمرکز بر ارتباط اجتماعی مؤثر همراه با استقلال فردی می تواند توانایی رویارویی مؤثر با ناکامی هایی که فرد در نتیجه طلاق متحمل می شود را افزایش دهد. همچنین ارتباط عمیق با خداوند، می تواند همراه با تغییرات مثبت در آستانه تحمل پریشانی در جامعه مورد پژوهش باشد.
رابطه بین فراشناخت و فراهیجان با تحمل پریشانی: نقش واسطه ای انعطاف پذیری روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین روابط ساختاری بین فراشناخت و فراهیجان با تحمل پریشانی با واسطه گری انعطافپذیری روانی دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 352 دانشجو از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران انتخاب شدند و به پرسشنامه باورهای فراشناخت (ولز و کارترایت هاوتون، 2004)، مقیاس فراهیجان (میتمانسگروبر، بک، هوفر و شوبلر، 2009)، پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دو (بند و دیگران، 2011) و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، ۲۰۰۵) پاسخ دادند. برای بررسی برازش داده ها با مدل مفروض نخست، از روش تحلیل عاملی تأییدی جهت ارزیابی برازندگی الگوهای اندازه گیری و سپس از روش مدل یابی معادلات ساختاری به منظور بررسی برازندگی مدل ساختاری استفاده شد. یافته های حاصل از بررسی شاخص های برازش مدل نشان دهنده برازش مطلوب مدل مفروض برای داده ها بود؛ یعنی رابطه بین هریک از سازه های فراشناخت و فراهیجان با تحمل پریشانی با واسطه گری انعطاف پذیری روانی، بیشتر از رابطه مستقیم آن ها با تحمل پریشانی بود. درمجموع، نتایج این پژوهش بیانگر اهمیت نقش واسطه ای تحمل پریشانی در رابطه بین فراشناخت و فراهیجان با تحمل پریشانی بود.
اثربخشی درمان خودنظم جویی هیجانی بر تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سردردهای میگرنی علاوه بر مشکلات جسمانی، می تواند فرایندهای شناختی، هیجانی و روان شناختی بیماران را نیز متأثر سازد که ضروری است با بکارگیری درمان های روان شناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان خودنظم جویی هیجانی بر تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش افراد مبتلا به سردردهای میگرنی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر زنجان در سه ماهه تابستان سال ۱۳۹۸ بود. در این پژوهش تعداد ۳۰ فرد دارای سردردهای میگرنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۱۵ نفر). گروه آزمایش درمان خودنظم جویی هیجانی را در ۱۰ جلسه ۷۵ دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان خودنظم جویی هیجانی بر تحمل پریشانی (۶۲/۰۸= F؛ ۰/۰۰۰۱≥P) و مهارت های ذهن آگاهی (۲۶/۸۳= F؛ ۰/۰۰۰۱≥P) افراد مبتلا به سردردهای میگرنی تأثیر معنادار دارد. مقدار تاثیر این درمان بر میزان تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی به ترتیب ۶۹% و ۵۲% بوده است. نتیجه گیری: براساس نتایج حاضر می توان گفت درمان خودنظم جویی هیجانی با بهره گیری از تکنیک های همچون شناخت هیجانات، مدیریت کردن آن و آموزش تخلیه هیجانی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تحمل پریشانی و مهارت های ذهن آگاهی افراد مبتلا به سردردهای میگرنی مورد استفاده گیرد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی بر تحمل پریشانی و مهارت کنترل خشم مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وجود فرزند کم توان ذهنی در خانواده تاثیرات منفی و جبران ناپذیری بر والدین بالاخص مادران به جایی می گذارد. هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی بر تحمل پریشانی و مهارت کنترل خشم مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی شهر خرم آباد بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران دارای دانش آموزان کم توان ذهنی شهر خرم آباد در سال ۹۹-۱۳۹۸ بود که با روش نمونه گیری در دسترس ۴۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در قالب دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) جایی داده شدند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه (هر هفته یک یا دو جلسه) ۷۵ دقیقه ای تحت آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر و پرسشنامه استاندارد مهارت کنترل خشم استفاده شد. داده های جمع آ وری شده با نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی و بهبود مهارت کنترل خشم مادران موثر است (P<۰/۰۵). به عبارت دیگر برنامه آموزشی سبب افزایش تحمل پریشانی و بهبود مهارت کنترل خشم در آزمودنی ها شده است. نتیجه گیری :با توجه به یافته های به دست آمده در این پژوهش می توان گفت: از جمله آموزش های موثر جهت افزایش تحمل پریشانی و بهبود مهارت کنترل خشم در مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی است.
اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانانِ بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
45 - 64
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانانِ بزهکار انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری، نوجوانان پسر بزهکارِ مقیم در کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز بود که از این بین به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند و به مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و فرم کوتاه سیاهه حل مسئله اجتماعی (دیزوریلا و همکاران، 2004) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل برای گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای به اجرا گذاشته شد. در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه بعد، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش تحمل پریشانی (01/0 >p) و توانایی حل مسئله اجتماعی سازنده(05/0 >p)و کاهش توانایی حل مسئله اجتماعی غیرسازنده(01/0 >p) نوجوانانِ بزهکار مؤثر بوده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش اثربخشی کاربست آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل را بر بهبود تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانان بزهکار تأئید کرد.
پیش بینی تمایل به خودکشی بر اساس متغیرهای دشواری تنظیم هیجانی، انعطاف پذیری شناختی، انعطاف پذیری خانواده و تحمل پریشانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خودکشی به عنوان یکی از علل اصلی مرگ در سراسر جهان یکی از نگرانی های عمده در بهداشت عمومی است؛ لیکن کمتر پژوهشی به بررسی عوامل موثر بر آن در خانواده های درآستانه طلاق پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تمایل به خودکشی بر اساس دشواری تنظیم هیجانی، انعطاف پذیری شناختی، انعطاف پذیری خانواده و تحمل پریشانی توانایی در نوجوانان و جوانان خانواده های در آستانه طلاق شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان و جوانان خانواده های در آستانه طلاق شهر اصفهان بود. براساس فرمول کوکران ۳۷۳ نفر انتخاب و به مقیاس سنجش افکار خودکشی بک، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، پرسش نامه انعطاف پذیری خان واده و مقیاس تحمل پریشانی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام و با استفاده از نرم افزار SPSS-۲۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که دشواری تنظیم هیجانی با تمایل به خودکشی رابطه مثبت و معنی دار دارد، اما بین متغیرهای انعطاف پذیری شناختی، انعطاف پذیری خانواده و تحمل پریشانی با تمایل به خودکشی رابطه معکوس و معنی داری دارد (۰۱/۰>p). همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عامل انعطاف پذیری شناختی و دشواری تنظیم هیجان در مجموع توان پیش بینی ۱۷ درصد از تغییرات واریانس تمایل به خودکشی را دارند (۰۱/۰>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی نقش مهمی در تمایل نوجوانان و جوانان خانواده های در آستانه طلاق به خودکشی دارند.
اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1197-1200
حوزه های تخصصی:
زمینه: داشتن فرزند مبتلا به فلج مغزی، آسیب های روانشناختی و هیجانی فراوانی برای مادران ایجاد می کند که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام نمود. اما آیا آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی کمک می کند؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مادران دارای فرزندان مبتلا به فلج مغزی شهرستان شهرکرد در سه ماهه اول سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر دارای فرزند مبتلا به فلج مغزی با روش نمونه گیری غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 مادر در گروه آزمایش و 15 مادر در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش خودشفقت ورزی (نف، 2009) را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه داغ اجتماعی (مک و ووک، 2010) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی تأثیر معنادار دارد (001/0 p< ). چنانکه این درمان باعث کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که آموزش خودشفقت ورزی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش آگاهی از تجربیات مثبت و منفی، ایجاد تجربه های مثبت از طریق تجسم ذهنی، آموزش ابراز شفقت و اصلاح رفتار از طریق تقویت کننده های محیطی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی مورد استفاده قرار گیرد.