مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
راهبردهای حفظ رابطه
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش راهبردهای حفظ رابطه، ارتباط حل مسئله و باور به تقدس ازدواج در شادکامی زناشویی و نیز آزمون نقش واسطه ای متغیرهای ارتباطی انجام گرفت. بدین منظور تعداد 358 نفر از متأهلان شهرستان مریوان به شیوة نمونه گیری از جامعه در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: ارتباط حل مسئله خانواده (FPSCI)، مقیاس تقدس ازدواج، مقیاس ارتباط در خانواده (FCS)، و خرسندی زناشویی (MHS). از تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل مسیر برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که باور به تقدس ازدواج، استفاده بیشتر از راهبردهای مثبت گرایی، باز و راحت بودن، اطمینان و دل گرمی دادن، شبکه های اجتماعی، تقسیم وظایف، نصیحت کردن و مدیریت تعارض را در پی دارد و موجب ارتقا ارتباط تأیید و کاهش ارتباط آتش افروز می شود. همچنین نقش واسطه ای راهبردهای حفظ رابطه و ارتباط حل مسئله مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، می توان گفت: باور افراد به تقدس ازدواج، یک باور شناختی مفید بوده که می تواند رابطه زناشویی را به محیطی امن برای رشد و بالندگی زوج تبدیل کند.
نقش الگوهای فراغتی در ثبات ازدواج با واسطه گری راهبردهای حفظ رابطه و شادکامی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین و تأیید اثرات مستقیم و غیر مستقیم الگوهای فراغتی (هسته ای و تعادلی) در ثبات ازدواج انجام گرفت. روش:به همین منظور تعداد270 نفر از متأهلین شهرستان کرمانشاه به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش عبارتند از: ابزار راهبردهای حفظ رابطه (RMSM)، شادکامی زناشویی(MHM)، ثبات ازدواج، و نیمرخ فراغت خانواده (FLAP). یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که الگوهای هسته ای و فراغتی با راهبردهای حفظ رابطه؛ و راهبردهای حفظ رابطه با شادکامی زناشویی؛ و متغیر اخیر با ثبات ازدواج رابطه دارند و به این ترتیب راهبردهای حفظ رابطه و شادکامی زناشویی نقشی واسطه ای را در رابطه با الگوهای فراغتی و ثبات ازدواج ایفا می کنند. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که تفریحات و فعالیتهای فراغتی با تقویت مهارتهای ارتباطی و تزریق شادی و نشاط در ازدواج، نقش مهمی در ثبات آن ایفا می کند.
شفقت خود و دینداری به عنوان پیش بین های حفظ رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شفقت خود و دینداری به عنوان پیش بین های حفظ رابطه زوجین بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل مادرانی است که فرزندانشان در تابستان 95 در دو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت داشتند به تعداد420 نفر، یک نمونه 200 نفری با استفاده از فرمول کوکران به صورت تصادفی از بین آنان انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه خود شفقتی، دینداری و راهبردهای حفظ رابطه زوجین به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شفقت خود و دینداری با راهبردهای حفظ رابطه زوجین هبستگی معناداری وجود دارد. هم چنین تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که خرده مقیاس های مهربانی با خود و ذهن آگاهی از متغیر شفقت خود و دینداری به طور مثبت و خرده مقیاس های (قضاوت خود و انزوا و فزون طلبی) از متغیر شفقت خود به طور منفی توان پیش بینی راهبردهای حفظ رابطه را دارند و اشتراکات انسانی توان پیش بینی حفظ رابطه را ندارد و در مجموع به صورت مشترک 30/0 واریانس راهبردهای حفظ رابطه زوجین را پیش بینی می کنند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که شفقت خود و دینداری در ارتقاء راهبردهای حفظ رابطه زوجین تاثیر دارند.
مقایسه خودمراقبتی ذهن آگاه، سبک های دلبستگی و راهبردهای حفظ رابطه در متأهلین با و بدون تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
181 - 210
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی، خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل (گروه اول: 98 نفر و گروه دوم: 85 نفر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس خودمراقبتی ذهن آگاه کوک کاتن (2015)، پرسشنامه تجارب در روابط نزدیک فرالی، والر و برینان (2000) و راهبردهای حفظ رابطه استافورد (2011) پاسخ دادند. نتایج حاصل از اجرای آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که زنان و مردان دارای تعارض زناشویی، در مؤلفه های خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه نمرات پایین تر و در سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی نمرات بالاتری نسبت به گروه زنان و مردان بدون تعارض زناشویی کسب کردند. وجود تعارضات حل نشده، موجب تضعیف رفتارهای خودمراقبتی، راهبردهای حفظ رابطه و اتخاذ سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زوجین می شود، ازاین رو، ارتقای کیفیت رابطه زوجین به کمک آموزش و آگاه کردن آن ها نسبت به استفاده از راهبردهای حفظ رابطه می تواند زوجین را نسبت به رفتارهای خودمراقبتی و اصلاح سبک های دلبستگی یاری نماید.
پیش بین های تعهد زناشویی: سبک های دلبستگی و راهبردهای حفظ رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی نقش راهبردهای حفظ رابطه و سبک های دلبستگی در پیش بینی تعهد زناشوییبود. روش: جامعه این پژوهش شامل کلیه افراد متأهل شهر تهران بود که از میان آن ها 372 فرد متأهل (233 زن و 139 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه راهبردهای حفظ رابطه (استفورد، داینتون و هاس، 2000)، پرسشنامه سبک دلبستگی (هازن و شیور، 1987) و خرده مقیاس تعهد شخصی پرسشنامه مدل سرمایه گذاری (رازبلت، مارتز و آگنیو، 1998) جمع آوری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خرده مقیاس اطمینان بخشی، باز بودن، مدیریت تعارض، تقسیم وظایف، مثبت نگری، نصیحت و سبک دلبستگی ایمن با تعهد زناشویی رابطه مثبت معنی دار و بین سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با تعهد زناشویی رابطه منفی معنی داری به دست آمد (0/05=P.). همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که چهار خرده مقیاس راهبردهای حفظ رابطه (اطمینان بخشی، باز بودن، تقسیم وظایف و مثبت نگری) و سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و اضطرابی) می توانند تعهد زناشویی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که راهبردهای حفظ رابطه و سبک دلبستگی در تعهد زناشویی تأثیر دارند.
اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش به زوجین برای حل تعارضات ایجادشده در رابطه زناشویی اهمیت زیادی دارد و درمانگران با ارائه آموزش های مختلف سعی بر این داشته و دارند تا به شیوه ای عمل نمایند که زوجین به روش بهتری با هم ارتباط برقرار کنند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه می باشد. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیش از طلاق معاونت پیشگیری دادگستری واقع در شهر کرج در سال ۹۸-۹۹ بودند. تعداد ۲۱ زوج که توانستند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (هر گروه ۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت آموزش غنی سازی ارتباط (۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفتند. از پرسشنامه های پرخاشگری ارتباطی پنهان و راهبردهای حفظ رابطه (RMSM) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی توکی و شفه و اندازه گیری مکرر چندمتغیری (تحلیل پروفایل) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (۰۰۱/۰>p). همچنین آموزش مبتنی بر غنی سازی ارتباط در افزایش راهبردهای حفظ رابطه در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (۰۰۱/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان کرد که بررسی اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه مؤثر است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی ساختاری بر عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و مقایسه آن با زوج درمانی ساختاری بر عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه در زوجین متعارض بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود؛ جامعه آماری پژوهش حاضر 205 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در شش ماهه آخر سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (1387)، 60 زوجی که از نقطه برش 150 نمره بیشتری گرفته بودند به شیوه در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه استنفورد، داینتون و هاس (2000) پاسخ دادند و در گروه های آزمایشی زوج درمانی هیجان مدار (10 زوج)، گروه آزمایشی زوج درمانی ساختاری (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004) و زوج درمانی ساختاری مینوچین (1974) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد زوج درمانی هیجان مدار (97/8=F و 005/0=P) و زوج درمانی ساختاری (04/10=F و 003/0=P) برافزایش عدالت زناشویی و زوج درمانی هیجان مدار (60/59=F و 001/0=P) و زوج درمانی ساختاری (29/19=F و 001/0=P) بر راهبردهای حفظ رابطه در زوجین متعارض مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود؛ نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که تفاوت بین دو گروه زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی ساختاری در متغیرهای عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه معنادار نیست. نتیجه گیری: یافته ها شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی ساختاری برای افزایش عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه در همسران دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.