مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مشکلات رفتاری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مهارت حل مسئله بر افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان انجام شد. مطالعه از نوع طرح های تک آزمودنی است که به صورت پیش آزمون، پس آزمون و مرحله پیگیری بر روی پنج دانش آموز پسر پایه اول انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (فرم والدین و معلم) استفاده شد که مادران و معلم، طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و 40 روز بعد از آموزش به عنوان پیگیری پاسخ دادند. همچنین، چهار رفتار مشکل ساز پرخاشگری، زورگویی و تهدید، شکایت کردن، بحث و مجادله در کلاس مشاهده شد. ابتدا طی 10 جلسه، وقوع رفتارهای هدف، مشاهده و ثبت شد (خط پایه). سپس طی 30 جلسه 50 دقیقه ای، سه جلسه در هر هفته، برنامه حل مسئله (شور، 2000) به صورت گروهی آموزش داده شد. اطلاعات مرحله پیگیری در طی 10 جلسه بعد از پایان برنامه مداخله جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که برنامه مداخله در افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری، از نظر درجه بندی مادران و معلم مؤثر بوده و تفاوت میانگین ها به لحاظ آماری معنادار است. همچنین نتایج مربوط به مشاهده رفتارهای مشکل ساز نیز نشان داد که تفاوت میانگین ها در سه مرحله مشاهده معنادار است و آموزش به کاهش این رفتارها منجر شده است.
خانواده درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری در کاهش مشکلات رفتاری نوجوان دارای پدر مبتلا به سوء مصرف مواد: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری در کاهش مشکلات رفتاری نوجوان دارای پدر مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شده است. روش پژوهش حاضر در چارچوب طرح آزمایشی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه منفرد اجرا شد. آزمودنی یک نوجوان پسر 13 ساله، دانش آموز کلاس هشتم و تنها فرزند خانواده بود و پدر مبتلا به سوءمصرف مواد بود، بنابراین مداخله خانواده درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری در 13 جلسه و هر هفته در یک جلسه برای آزمودنی و خانواده اش برگزار شد. به منظور ارزیابی مشکلات رفتاری، علاوه بر مصاحبه بالینی از نوجوان و گزارش های معلمان و معاونین آموزشگاه، از آزمون خود گزارش دهی (YSR) مبتنی بر نظام سنجش آخنباخ (ASEBA) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از نمودار خط پایه، درمان و پیگیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رویکرد درمانی مورد نظر توانسته است تغییرات معنادار و قابل توجهی در مشکلات درونی سازی و برونی سازی آزمودنی ایجاد کرده و نمودار خط پایه نشان داد که مشکلات درونی سازی و برونی سازی بعد از فرآیند درمان در آزمودنی کاهش یافته است. اثربخشی مداخله نشان داد طرح-های درمانی مبتنی بر خانواده در بهبود مشکلات رفتاری نوجوانان در معرض خطر تأثیر داشته و رویکرد خانواده درمانی مبتنی بر فنون شناختی رفتاری به عنوان یک طرح درمانی کارآمد می تواند برای کمک به خانواده های مبتلا به سوءمصرف مواد دارای نوجوان به کار گرفته شود.
اثربخشی آموزش مهارت های شیوه فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستان 6-4 ساله شهر اصفهان، صورت گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی والدینی که کودکان آنها در مهدکودک های شهر اصفهان در سال 1389ثبت نام نموده و در آنجا مورد آموزش قرار گرفتند، می باشد. با توجه به میزان برآورد حجم آماری و روش پژوهش که تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود، تعداد 60 نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. آنگاه گروه آزمایش تحت آموزش شیوه های فرزندپروری، طی 6 جلسه ی 90 دقیقه ای قرار گرفتند و در پایان دو مرتبه از هر دو گروه پرسشنامه ی رفتاری راتر کودکان گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مشکلات رفتاری کودکان در دو گروه تفاوت معنادار در سطح (p<0/05) داشت. بدین معنی که نمرات گروه آزمایش پس از دریافت آموزش شیوه های فرزندپروری نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد. بنابراین با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که آموزش و آگاهی والدین از نحوه ی برخورد صحیح با کودک خود و کسب آگاهی از موثرترین شیوه های فرزندپروری(روش مقتدرانه) و برخورد مناسب با کودک، نه تنها می تواند مشکلات رفتاری کودکان را کاهش دهد؛ بلکه در اثر آرامش روان آنان فرصت بهتری برای رشد و یادگیری در اختیار آنان قرار خواهد گرفت.
کاربرد آموزش برنامه حل مسأله بین فردی در کاهش رفتارهای مشکل ساز دانش آموزان دیرآموز: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت حل مسأله در برقراری ارتباط مناسب با دیگران، از اهمیت زیادی برخوردار است. عدم برخورداری از توانایی حل مسأله در مواجهه با مشکلات بین فردی، می تواند موجب بروز رفتارهای تکانشی، پرخاشگری، گوشه گیری، احساس ناکامی و رفتارهای غیرانطباقی در کودکان شود. از سوی دیگر، در کودکان کم توان ذهنی وجود نقایص شناختی و نارسایی مهارت های اجتماعی، بر کنترل تکانه و سازگاری رفتاری تأثیرگذار است. از این رو، آموزش مهارت های تفکر از جمله حل مسأله ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر برنامه حل مسأله بین فردی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان انجام شده است. این پژوهش از نوع طرح های تک آزمودنی است که به صورت طرح A-B با مرحله پیگیری بر روی پنج دانش آموز پسر انجام گرفت. پرخاشگری، زورگویی و تهدید، شکایت کردن، بحث و مجادله به عنوان رفتارهای آماج مورد مشاهده قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به خط پایه در 10 جلسه جمع آوری شد. سپس طی 30 جلسه 50 دقیقه ای، سه جلسه در هر هفته ، برنامه حل مسأله بین فردی به صورت گروهی آموزش داده شد. اطلاعات مرحله پیگیری در طی 10 جلسه بعد از پایان برنامه مداخله جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نمودار و تحلیل چشمی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها مبین آن است که آموزش، در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مرحله مداخله تأثیرگذار بوده و روند نزولی رفتارها در مرحله پیگیری نیز قابل مشاهده است.
تأثیر ترکیب های مختلف موسیقی و حرکات هماهنگ بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پسر 8 تا 14 سالة کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر ترکیب های مختلف موسیقی و حرکات هماهنگ بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بررسی شد. به این منظور 40 کودک کم توان ذهنی پسر 8 تا 14 ساله، به طور تصادفی در چهار شیوه تمرینی شامل حرکات هماهنگ با زمینه موسیقی گام ماژور (ریتم سریع)، حرکات هماهنگ با زمینه موسیقی گام مینور (ریتم کند)، حرکات هماهنگ بدون زمینه موسیقی، و بدون تمرین- بدون موسیقی (کنترل) قرار گرفتند. برای اندازه گیری مشکلات رفتاری، از سیاهه راتر- نسخه والدین (فرم آ) استفاده شد. پیش آزمون قبل از دوره پژوهش و پس آزمون پس از دوازده هفته تمرین ( 36 جلسه) گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه تمرینی ""حرکات هماهنگ همراه با موسیقی گام ماژور"" مشکلات رفتاری کودکان را به طور معناداری (05/0>P) کاهش داد؛ اما شیوه های تمرینی ""حرکات هماهنگ با زمینه موسیقی گام مینور"" و "" حرکات هماهنگ بدون زمینه موسیقی"" کاهش معناداری در مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی ایجاد نکرد. در طول دوره پژوهش تغییر چشمگیر در نمره های مشکلات رفتاری شرکت کنندگان گروه کنترل دیده نشد.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/کم توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و به این منظور 833 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی از مناطق تحصیلی1، 3 و 4 شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمون کانرز (فرم معلم) همراه با مصاحبه بالینی، برای تشخیص کودکان بیش فعال و کم توجه اجرا گردید. آزمودنی های این پژوهش 40 نفر از کودکان ADHD که بر اساس مقیاس کانرز تشخیص داده شده بود، شامل می شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانرز والدین و آزمون خشم کودکان استفاده شد که والدین و دانش آموزان (نمونه های انتخاب شده) آنها را در مراحل قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آموزش والدین و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. مطالب مورد نیاز در 8 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین بر بهبود مشکلات رفتاری کودکان دارای ADHD تأثیر معنی دار (05/0P<) دارد. با توجه به نتایج این مطالعه، روش آموزش مدیریت والدین یکی از کارآمدترین روش های درمانی بوده و در کاهش تکانشگری، کم توجهی، اضطراب و پرخاشگری بدنی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی و کم توجهی مؤثر است.
اثربخشی تمرین بازی های حرکتیِ اجتماعی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان چندمعلولیتی: یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: مشکلات رفتاری دانش آموزان چند معلولیتی، آن ها را با دشواری های متعدد شخصیتی و عاطفی مواجه کرده که این امر سازگاری با محیط را برایشان دشوار می کند. تعاملی که بین کاهش مشکل رفتاری، رشد اجتماعی و رشد حرکتی برقرار است، منجر شده تا فعالیت های جسمی و حرکتی در روند کاهش مشکلات رفتاری، نقش مهمی ایفا کنند. حال اگر این فعالیت های حرکتی از طریق بازی به دانش آموزان ارایه شود، تاثیر آن بر کاهش مشکلات رفتاری افزایش خواهد یافت. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تمرین بازی های حرکتی اجتماعی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان چندمعلولیتی بود.
روش: پژوهش حاضر، به صورت بررسی تک آزمودنی با استفاده از طرح سری های زمانی گروهی (AB) انجام شد. نمونه پژوهش را 2 نفر از دانش آموزان پسر چندمعلولیتی (کم توان ذهنی همراه با فلج مغزی) شاغل به تحصیل در دوره مهارت های پیش حرفه ای شهرستان خدابنده در سال تحصیلی 92- 1391 تشکیل دادند. گردآوری داده ها برای بررسی وضعیت مشکلات رفتاری آزمودنی ها، با به کاربردن پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت و تحلیل داده های حاصل از ارزیابی مشکلات رفتاری آزمودنی ها نیز با استفاده از روش تحلیل چشمی انجام شد.
یافته ها: یافته های حاصل از ارزیابی مشکلات رفتاری آزمودنی ها در پیش و پس از تمرین بازی های حرکتی اجتماعی که به وسیله معلم و والدین جمع آوری شد، نشان داد بازی های حرکتی اجتماعی می تواند تا 2 برابر، نمره های آزمودنی ها را در هر یک از 3 زیرمقیاس رفتارهای برون نمود، رفتارهای درون نمود و بیش فعالی کاهش دهد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر که نشان از تاثیر تمرین بازی های حرکتی اجتماعی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان چند معلولیتی دارد، پیشنهاد می شود مسئولان آموزش وپرورش استثنایی، اقدام به برگزاری دوره هایی برای افزایش آگاهی مربیان و والدین از تاثیرات انجام این بازی ها کنند.
اثربخشی آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع دبستان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکل گیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن می باشد. از این رو، آموزش مهارت های عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راه حل مناسبی برای مشکل فوق است.
مواد و روش ها: نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه ها پاسخ دادند. آموزش مهارت های عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در 8 جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: در نتیجه آموزش مهارت های عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنی ها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 ≤ P). همچنین، کاهش معنی داری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیش بینی کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک می باشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه می تواند از طریق آموزش مهارت ها به دست آید . علاوه بر این ، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر می گذارد و باعث می شود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
پیش بینی تنش والدینی وآشفتگی روان شناختی مادران براساس مشکلات رفتاری وکارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تولد کودک با تأخیرتحولی می تواند به همراه خود، مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد، اغلب برای چنین والدینی مخصوصاً مادران تنش، تجربیات و پاسخ های هیجانی از قبیل افسردگی، اضطراب و آشفتگی های روانی دیگر رخ می دهد، که اینها ارتباط مستقیمی با مسائل کود ک دارند. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی تنش والدینی و آشفتگی روان شناختی مادران بر اساس مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی انجام شد.
روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شده است..جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 11-6 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به مراکزآموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پس از توضیح اهداف پژوهش برای مادران و جلب رضایت آگاهانه از آنها، مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علایم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند(1984)، شاخص تنیدگی والدینی(1967) توسط مادران تکمیل شد.
یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری مدل یابی ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی (با اوتیسم و بدون اوتیسم) با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران آنها رابطه مثبت وجود دارد ولی بین مؤلفه های کارکردهای انطباقی این کودکان با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران رابطه منفی وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل یابی ساختاری می توان استنباط کرد که کارکردهای انطباقی و مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی در قالب روابط ساختاری تغییرات آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند. به عنوان مثال متغیر خودتحریکی با ضریب بتای (24/0) و t محاسبه شده(72/3) قادر است 24% از تغییرات آشفتگی روان شناختی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند و این متغیر با ضریب بتای(42/ 0و t محاسبه شده (46/5) قادر است 42% از تغییرات استرس والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کند.
مشکلات رفتاری دانش آموزان خانواده های تک والدی و دو والدی از دیدگاه معلمان آنها
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تک والد بودن می تواند زمینه برخی از اختلال ها شده و بر سیر و پیش آگهی آنها اثر بگذارد؛ بنابراین بررسی مشکلات رفتاری در فرزندان این خانواده ها دارای اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای مشکلات رفتاری کودکان خانواده های تک والدی و دو والدی انجام شده است.
روش: روش پژوهش پس رویدادی بود. در راستای دستیابی به هدف بالا، 100 دانش آموز (50 دختر و 50) پسر تک والدی مقطع ابتدایی شهر تهران (تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی) به صورت نمونه گیری در دسترس و 100 دانش آموز دختر و پسر خانواده دووالدی مقطع ابتدایی شهر تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به وسیله پرسشنامه های رفتاری راتر (1964) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس دوعاملی نشان داد مشکلات رفتاری در دانش آموزان تک والدی بیشتر از دانش آموزان دو والدی است. در نوع مشکلات رفتاری نیز تفاوت معناداری در پرخاشگری- فزون کنشی، اضطراب – افسردگی، رفتارهای ضداجتماعی و اختلال نارسایی بین دو گروه مشاهده شد. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت معناداری بین مشکلات رفتاری دختران و پسران وجود داشت. دختران در اضطراب- افسردگی و اختلال نارسایی توجه از مشکلات بیشتری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: در خانواده های تک والدی یا پدر حضور ندارد یا به دلایلی مانند ناتوانی جسمانی و بیماری روانی قدرت کافی برای اداره خانواده ندارد، بنابراین نقش وی کم رنگ و شرایط خانواده به خانواده های تک والدی نزدیک می شود و در نهایت منجر به بروز مشکلات رفتاری در بین فرزندان این گروه شده است.
کاربرد برنامه های نوین فرزندپروری در فرایند ارتباط در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :با پیچیده شدن شرایط زندگی در دنیای کنونی، مهارت حل مسئله به یکی از اساسی ترین مؤلفه های زندگی سالم تبدیل شده است. هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی آموزش برنامه های نوین فرزندپروری بوده است که طی آن مهارت های حل مسئله به مادران آموزش داده می شود.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم و بهزیستی روان شناختی مادر بود. جامعه آماری شامل مادرانِ کودکان دارای اختلال های طیف اوتیسم در دامنه ی سنی 3 تا 16 سال شهرهای تهران، کرج و قزوین بودند که از بین آنها 170 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های بررسی مشکلات و نقاط قوت کودک، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی و پرسشنامه ی تاب آوری خانواده برای سنجش استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دو متغیر ذهن آگاهی و تاب آوری خانواده در رابطه ی بین متغیرهای پیش بین (مشکلات رفتاری کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم) و ملاک (بهزیستی روان شناختی مادر) نقش واسطه ای ایفا می کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود متخصصان این حوزه در اقدام برای مداخله های درمانی، توجه خود را علاوه بر راهکارهای متمرکز بر کودک دارای اختلال های طیف اوتیسم، بر شرایط سلامت روانی والدین، محیط خانواده، منابع موجود در جامعه و سایر عوامل مربوط به بافت زندگی کودک نیز معطوف کنند.
تاثیر آموزش برنامه حل مسئله محور بر مشکلات رفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش حل مسئله محور بر مشکلات رفتاری دانش آموزان انجام شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش آموز با میانگین سن و پایه تحصیلی به ترتیب 11 و 5 ، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند. پس از 10 جلسه آموزش یک ساعته به والدین و معلمان، گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت آموزش برنامه حل مسئله خانواده/ مدرسه محور قرار گرفتند، برای جمع آوری داده ها در سه فرم دانش آموزان، والدین و معلمان از مقیاس درجه بندی مشکلات رفتاری (گرشام و الیوت،1990) استفاده شد. طبق گزارش دانش آموزان، والدین و معلمان در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد در گروه آزمایشی بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیر مقیاس های مشکلات رفتاری تفاوت معناداری وجود داشت، اما بین نمرات پس آزمون - پیگیری در زیر مقیاس های مشکلات رفتاری تفاوت معنادار نبود. بنابراین آموزش حل مسئله خانواده/ مدرسه محور بر مشکلات رفتاری دانش آموزان اثربخش است و آموزش حل مسئله به عنوان یک برنامه پیشگیرانه از اهمیت فراوانی برخوردار است.
اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر مشکلات رفتاری کودکان بود. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی (نوع AB یا مشاهده ی مستقیم مکرر) با پیگیری یک ماهه استفاده شد. بدین منظور پس از نمونه گیری در دسترس از جامعه، سه نفر از دانش آموزان دختر پایه ی سوم دبستان که در فرم معلم مقیاس مشکلات رفتاری راتر (1967) نمره ی بالاتر از 9 کسب کردند به شیوه ی هدفمند انتخاب شده و مداخلات معنوی با محوریت مذهب را به مدت 13جلسه 45 دقیقه ای دریافت نمودند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس مشکلات رفتاری راتر( فرم معلم) در سه مرحله ی خط پایه، مداخله و پیگیری استفاده شد و در نهایت داده ها به روش تحلیل نگاره ای و تعیین درصد بهبودی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از درصد بهبودی هرسه مراجع پس از مداخلات، حاکی از کاهش معنادار نمرات آن ها در مقیاس مشکلات رفتاری راتر بودکه در طول دوره ی پیگیری یک ماهه نیز تداوم داشته است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب تأثیر مثبت معناداری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان داشته است.
مقایسه میزان اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه ی میزان اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم شیرین شیرمحمدی × منصوره شهریاری احمدی ×× مهدیه صالحی ××× چکیده: هدف این پژوهش مقایسه ی میزان اثربخشی تکنیک درمانی داستانهای اجتماعی با تکنیک درمانی پاسخ محور (PRT)در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اوتیسم سنین 12-6 سال در شهر تهران در سال 1394 بود. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی کودکان مبتلا به اتیسم می باشند که در کلینیک پدیده شهر تهران در بهار و تابستان 1394 مشغول به درمان و توان بخشی بودند . برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده به منظور تعیین نمونه ی پژوهش تعداد 15 کودک (پسر) انتخاب و در سه گروه پنج نفره (دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. گروههای آزمایشی به مدت سی و شش جلسه تحت آموزش با روشهای درمانی- رفتاری داستانهای اجتماعی و پاسخ محور قرار گرفتند. گروه کنترل هم برنامه های عادی خود را طی نمود و مداخله ی خاصی روی آنها انجام نشد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش شامل فهرست ارزشیابی و درمان اتیسم (ریلند و ادلسن، 2005) و مصاحبه ی تشخیصی اتیسم - تجدیدنظر شده (راتر و همکاران، 2003) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی با روشهای آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و همچنین تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان اثربخشی دو روش متفاوت بوده است و روش درمانی پاسخ محور در بیشتر زمینه ها موثرتر از روش داستانهای اجتماعی بود؛ اما هر دو روش برای انجام مداخلات و کاهش مسائل و مشکلات رفتاری کودکان اتیسم تا حدی اثربخش بوده اند، لذا استفاده از هر دو روش در قالب یک مجموعه آموزشی- توانبخشی توصیه شد. واژگان کلیدی:روش درمانی داستانهای اجتماعی، روش درمانی پاسخ محور، مشکلات رفتاری، کودکان اتیسم. × تراپیست و درمانگر اتیسم shirmohammadi_shirin@yahoo.com ×× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی ××× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی
رابطه تاب آوری و شادکامی والدین با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه تاب آوری و شادکامی والدین با مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اصفهان بودند که در سال 94- 1393 به تحصیل اشتغال داشتند. از این جامعه آماری تعداد 120 نفر به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه تاب آوری، شادکامی و فرم والدین فهرست رفتاری کودک استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد بین تاب آوری والدین با مشکلات عاطفی، اضطرابی، بیش فعالی و رفتار مقابله ای دانش آموزان رابطه منفی معنا داری وجود داشت. همچنین شادکامی والدین با مشکلات عاطفی، اضطرابی، جسمانی، بیش فعالی، رفتار مقابله ای و مشکلات سلوک دانش آموزان رابطه منفی معنا دار داشت. تاب آوری والدین پیش بینی کننده مشکلات بیش فعالی دانش آموزان و شادکامی والدین پیش بینی کننده مشکلات عاطفی، اضطرابی، جسمانی، رفتار مقابله ای و سلوک دانش آموزان بود. همچنین بین دانش آموزان دختر و پسر از نظر ابعاد مشکلات رفتاری تفاوتی وجود نداشت. بنابراین، نتایج نشان دهنده اهمیت تأثیر ویژگی های والدین بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر و پسر بود.
تأثیر آموزش توانایی خودنظم بخشی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل اصلی مشکلات رفتاری دانش آموزان در مدارس، عدم توانایی تنظیم هیجان های مختلف است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه آموزش توانایی خودنظم بخشی بر کاهش میزان پرخاشگری دانش آموزان با مشکلات سازش یافتگی بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان در سال تحصیلی1392 - 1393 شهرستان رشت بود که از بین آنها پس از اجرای اولیه پرسشنامه ناسازگاری 20 نفر که دارای پرخاشگری معناداری بودند، انتخاب و در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی جایدهی شدند. برای گروه آزمایش، 9 جلسه 80 دقیقه ای برنامه توانایی خودنظم بخشی، آموزش داده شد در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند، و در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. ابزار سنجش مقیاس هوش وکسلر کودکان، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و پرسشنامه ی سازگاری دانش آموزان (سینها و سینگ، ۱۹۹۳) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش توانایی خودنظم بخشی به طور معنا داری موجب کاهش انواع پرخاشگری در دانش آموزان ناسازگار می گردد (۰۵/۰≥p)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه های آموزش خودنظم بخشی با افزایش توان تنظیم و مدیریت هیجان به کاهش رفتارهای پرخاشگرانه کمک می کند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر 9 – 7 ساله شهر تهران می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان دختر 9 – 7 ساله غرب شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1395-1396 مشغول تحصیل بودند. از این میان تعداد 24 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، آموزش مهارت های زندگی را دریافت کرد . دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به چک لیست مشکلات رفتاری کوای و پترسون ( 1987 ) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین مشکلات رفتاری گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد( 001/0 = P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر کاهش مشکلات رفتاری دختران 9 – 7 ساله موثر بوده است.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی به مادران بر بهبود مشکلات رفتاری کودکان 4 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی است که در آن شخصیت هر فرد پایه گذاری می شود و عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی کودک به دلیل نارسایی در مهارت های ارتباطی احتمال بروز مشکلات روان شناختی و رفتاری را افزایش می دهد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی به مادران بر بهبود مشکلات رفتاری کودکان 4 تا 6 سال است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است. نمونه آماری پژوهش شامل تعداد 30 مادر دارای کودکان با مشکلات رفتاری شهرستان لنجان بود، که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده پرسشنامه رفتاری راتر کودکان (1967) بوده است. مادران گروه آزمایش تحت 9 جلسه 60 دقیقه ای مداخلات درمانی مهارت های ارتباطی قرار گرفتند، در حالی بود که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس یک طرفه نشان داده است که مداخلات مبتنی بر مهارت های ارتباطی منجر به کاهش مشکلات رفتاری کودکان مادران گروه آزمایش شده است (0/001 < p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر لازم است به علل زمینه ساز مشکلات رفتاری کودکان به ویژه در حوزه خانواده توجه کافی شده و با بکارگیری برنامه های تربیتی و آموزشی مناسب با حضور متخصصان مختلف، در جهت جلوگیری از بروز این مشکلات اقدام شود.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های سازگاری به والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۸
159-174
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های سازگاری به والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان 9 7 ساله در نمونه غیربالینی انجام شد. برای دستیابی به این هدف از یک طرح پژوهشی از نوع آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به این ترتیب که با روش نمونه گیری خوشه ای 4 مدرسه از بین مدارس دولتی شهر تهران انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. به این صورت که در نهایت30 نفر از مادران کودکان 9 7 ساله در قالب گروه آزمایشی، به مدت 8 هفته، هر هفته یک جلسه به مدت دو ساعت برنامه آموزش مهارت های سازگاری را دریافت کردند. گروه کنترل نیز در نهایت 31 نفر شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش، آزمون فهرست رفتاری کودک (CBCL) بود. نتایج بررسی داده های کمی پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس بیانگر آن بود که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری در میزان مشکلات رفتاری کودکان (01/0p<) نشان دادند.