مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
مشکلات رفتاری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین می توانند روش هایی مؤثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی این دو روش، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان دختر مبتلا به مشکلات رفتاری مدارس ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 98 بود که از بین آنها، تعداد 45 والد که دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری معنادار بودند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفر )دو گروه آزمایش و یک گروه گواه( جایدهی شدند. پرسشنامه مقیاس کانرز والدین در هر سه مرحله مطالعه، روی هر سه گروه اجرا شد. آموزش والدگری مثبت طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، و آموزش مدیریت والدین طی 12 جلسه 90 دقیقه ای روی افراد گروه های آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که در مقایسه دو روش آموزشی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ) 05 / .)P < 0 بدین معنا که آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدینی، تأثیر یکسانی بر خرده مقیاس های مشکلات رفتاری کودکان داشته است؛ ولی تفاوت بین گروه های آزمایشی با گروه گواه در خرده مقیاس های اختلال رفتار هنجاری ) 05 / )F = 5/07 , P > 0 و بیش فعالی-تکانشگری ) 05 / F=4/52 , P> 0 ( معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، هر دو روش والدگری مثبت و مدیریت والدین از کارآیی لازم برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان برخوردارند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر، حا کی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان اثربخشی والدگری مثبت و مدیریت والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان است.
توافق و اختلاف والدین در مورد علائم هسته ای و مشکلات برونی سازی در کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هماهنگی و اختلاف بین والدین درباره علائم هسته ای اختلال نقص توجه بیش فعالی ((ADHD و مشکلات برونی سازی مرتبط با آن در تشخیص این اختلال از دلالت های بالینی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان توافق و اختلاف درجه بندی های والدین در مورد بیش فعالی/ تکانشگری، نقص توجه، مشکلات رفتاری و بدتنظیمی هیجانی در کودکان مبتلا به ADHD است. مواد و روش ها: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کودکان 6 تا 10 ساله مبتلا به ADHD بود که در فاصله زمانی شهریور تا آبان 1388 به درمانگاه های روان پزشکی کودک و نوجوان شهر تهران مراجعه کرده بودند. تعداد نمونه 51 کودک بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و توسط والدین به صورت جداگانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. پرسش نامه ها شامل مقیاس درجه بندی SNAP-IV، پرسش نامه رفتار کودک آیبرگ و فهرست تنظیم هیجان بود. یافته ها: والدین در تمام مقیاس ها / زیر مقیاس ها به جز بدتنظیمی هیجانی از توافق متوسط برخوردار بودند. توافق والدین در مورد مقیاس تنظیم هیجانی در محدوده نسبتاً کم بود. مادران در همه حیطه ها به جز نقص توجه، نمرات بالاتری در مقایسه با پدران ارائه کردند. استرس فرزندپروری مادر و سطح تحصیلات والدین، اختلاف درجه بندی های والدین را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: اختلاف درجه بندی های والدین در مورد علائم و مشکلات کودکان دبستانی مبتلا به ADHD معنی دار است و لازم است در تفسیر مقیاس های درجه بندی در این کودکان مورد توجه بالینگران قرار گیرد. در استفاده از مقیاس های درجه بندی برای ارزیابی ADHD استفاده از چند منبع اطلاعات پیشنهاد می شود.
اثربخشی حافظه کاری بر کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر
حوزههای تخصصی:
روش تحقیق حاضر، یک مطالعه نیمه تجربی از نوع مداخله ای همراه با گروه کنترل فعال با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود که با هدف بررسی تاثیر حافظه کاری بر کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر در سال تحصیلی 1400-1399 انجام شد. لذا دو کلاس پایه ششم ابتدایی انتخاب گردید و یک کلاس به عنوان گروه آزمایشی در معرض متغیر مستقل قرار گرفت یعنی حافظه کاری اجرا گردید و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل تعیین گردید به این منظور 50 نفر از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند(25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه کنترل). داده های بدست امده به وسیله آزمون کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که حافظه کاری باعث کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر می شود می توان گفت که حافظه کاری بر کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان شهرستان باخزر تاثیر دارد.
پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر اساس استفاده آسیب زای مادران از شبکه های اجتماعی مجازی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی مشکلات رفتاری کودکان بر اساس استفاده آسیبزای مادران از شبکههای اجتماعی مجازی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه مادران شهر تهران در سال 1400 بود که حداقل یک فرزند در مقطع ابتدایی داشتند و در شبکههای اجتماعی مجازی اینستاگرام، واتساپ و تلگرام عضو بودند، میباشد که از میان آنها 120 نفر به روش نمونه گیری در دسترس (فراخوان در شبکههای اجتماعی مجازی) انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استفاده آسیبزا از اینترنت کاپلان-تجدیدنظر شده (2010)، پرسشنامهی تواناییها و مشکلات رفتاری کودک گودمن (1997) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS 23 در دو بخش توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین استفادهی آسیبزا از اینترنت مادران و مشکلات رفتاری کودکان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین استفادهی آسیبزا از اینترنت توسط مادران، قادر به پیشبینی مشکلات رفتاری کودکان (و زیرمقیاسهای آن) میباشد. بر این اساس لازم است به تأثیرات فناوری در تعاملات خانوادگی توجه ویژهای شود و به والدین پیشنهاد میشود با مدیریت استفاده از اینترنت، مشکلات رفتاری در کودکان خود را بهبود بخشند.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری انج ام شد. روش پ ژوه ش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری 6 تا 9 سال بود که در سال 1399 به مرکز مشاوره تبسم شهر شهریار مراجعه کرده بودند. 24 نفر از مادران به صورت نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (12نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای بازی درمانی والد کودک لندرث، طی 10 جلسه 2ساعته و به صورت هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های کیفیت مراقبت های مادرانه و پرسشنامه خودمهارگری بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان وجود دارد. یافته ها نشان داد بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه مادران و افزایش خودمهارگری کودکان تأثیر مثبت دارد (05/0>p). یافته های این پژوهش کارایی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک را در خودمهارگری کودکان و کیفیت مراقبت های مادرانه نشان می دهد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روان شناسان و درمان گران از این روش برای ارتقای کیفیت مراقبت های مادرانه و افزایش خودمهارگری در کودکان استفاده کنند.
مشکلات رفتاری، اختلال های اضطرابی و افسردگی در کودکان و نوجوانان ناشنوای دارای مادرانِ با و بدون خستگی در دوره کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کووید-19 مشکلات روان شناختی زیادی را ایجاد کرده است و افراد ناشنوا ازجمله گروه های آسیب پذیر در زمان شیوع این بیماری هستند. هدف پژوهش حاضرْ مشکلات رفتاری، اختلال های اضطرابی و افسردگی در کودکان و نوجوانان ناشنوای دارای مادرانِ با و بدون علائم خستگی در دوره کووید-19 بود. روش پژوهش علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران کودکان و نوجوانان ناشنوای شهرستان قزوین، اراک و ملایر تشکیل دادند. در این پژوهش 87 مادر به صورت دردَسترس در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس ارزیابی خستگی، فهرست بازنگری شده مشکلات رفتاری، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس و سطح 2-مقیاس افسردگی نسخه والد/سرپرست استفاده شد. برای مقایسه دو گروه از تحلیل واریانس چندمتعیری (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین اختلال های اضطرابی (وحشت زدگی، اضطراب جدایی، ترس از جراحت فیزیکی، هراس اجتماعی و اضطراب فراگیر) و افسردگی در فرزندان مادران دارای علائم خستگی بیشتر از فرزندان مادران بدون علائم خستگی بود؛ اما بین اختلال های رفتاری در دو گروه تفاوت معنادار وجود نداشت. براساس یافته ها پیشنهاد می شود به نقش خستگی مادران در اختلالات اضطرابی و افسردگی کودکان و نوجوانان ناشنوا توجه شود و راهکارهای روان شناختی لازم برای کاهش خستگی مادران به کار گرفته شود.
اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر کاهش کمرویی، احساس تنهایی و مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۹۰-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر کاهش کمرویی و احساس تنهایی و بهبود مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست شهر اهواز انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان تک سرپرست 3 تا 9 سال شهر اهواز در سال 1399 بودند. که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های کمرویی استنفورد (SSQ) (1997)، احساس تنهایی راسل (UCLA) (1980) و مشکلات رفتاری شهیم و یوسفی(BPQPC) (1378) استفاده شد. سپس 10 جلسه 45 دقیقه و هر هفته دو جلسه بازی درمانی عروسکی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. در حالی که افراد گروه گواه هیج مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار 24SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر کمرویی، احساس تنهایی و مشکلات رفتاری در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0≥P ). همچنین، نتایج فوق در مرحله پیگیری 5/1 ماهه تداوم داشت. بر این اساس می توان گفت؛ بازی درمانی عروسکی جهت کاهش کمرویی، احساس تنهایی و بهبود مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست موثر است.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری در دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری را تا بزرگسالی به همراه داشته باشد. ازاین رو انجام پژوهش در زمینه مشکلات رفتاری کودکان حائز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی شهر کاشمر در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بود که از این جامعه تعداد ۱۲۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه به صورت تصادفی گمارده شدند. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ و رسکورلا (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. درنهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSSV۱۹ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در هر دو متغیر مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده بین گروه ها وجود داشت (۰۱/۰>P). به این معنی که آموزش ترکیبی (برنامه فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که آموزش ترکیبی فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین می تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی شود و ازاین رو آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند در کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی کمک کننده باشد.
الگوی ساختاری مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۵۷-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ناتوانی های یادگیری عاملی مؤثر بر بسیاری از جنبه های زندگی فرد از جمله مهارت های اجتماعی است، به گونه ای که عمده کودکانی که مهارت های اجتماعی ضعیف دارند، گوشه گیر و منزوی می شوند. بنابراین هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساختاری مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. تعداد 220 نفر از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرکز درمان ناتوانی های یادگیری بوجیکای شهر تهران در سال 98-1397 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و فرم والدین پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، فرم والدین سبک های دلبستگی هالپرن و کاپنبرگ (2006)، خودکارآمدی تحصیلی جینکینز و مورگان (1999)، مشکلات رفتاری راتر (1967) و فرم کوتاه کنش های اجرایی بریف (جیویا و همکاران، 2000) را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با روش الگویابی معادلات ساختاری و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار است. بر اساس نتایج سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و خودکارآمدی تحصیلی به ترتیب پیش بین منفی و مثبتی برای مهارت اجتماعی بودند (0/01>P) و نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی و کنش های اجرایی در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با مهارت اجتماعی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها همچنین نشان دادند که سبک دلبستگی ایمن روی مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی یادگیری با نقش واسطه ای کنش های اجرایی، تأثیر غیرمستقیم داشته و این اثرپذیری معنادار بود (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی در رابطه بین مهارت های اجتماعی و سبک های دلبستگی در کودکان با ناتوانی های یادگیری نقش واسطه ای دارند.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر تعامل والد - کودک و مشکلات رفتاری کودکان با مشکلات برون نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر تعامل والد - کودک و مشکلات رفتاری کودکان با مشکلات برون نمود بررسی و ارزیابی شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مادران دانش آموزان با مشکلات برون نمود پایه های سوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1399 بودند. 30 نفر از این مادران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه شامل 30 مادر). گروه آزمایش، آموزش فرزندپروری مثبت را دریافت کرد و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رابطه مادر- کودک راس (1988) و سیاهه کودک آخنباخ- نسخه والدین (آخنباخ و رسکولار، 2007) بود. یافته ها : به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار spss-22 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت، تأثیر معناداری بر افزایش تعامل والد - کودک و کاهش مشکلات رفتاری (مشکلات اجتماعی، نادیده گرفتن قواعد و رفتارهای پرخاشگرانه) کودکان با مشکلات برون نمود دارد (0001/0 P= ). نتیجه گیری: می توان گفت آموزش فرزندپروری مثبت رویکرد مناسبی برای افزایش تعامل والد - کودک و کاهش مشکلات رفتاری کودکان با مشکلات برون نمود می باشد.
بررسی اثربخشی بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری تلفیق شده با درمان آدلری بر مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
109 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری تلفیق شده با درمان آدلری بر مشکلات رفتاری کودکان ۶ تا ۱۲ ساله مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر صورت گرفته است. روش : این پژوهش بصورت شبه آزمایشی بوده و جامعه آماری آن همه مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره گلشن راز شهر میبد بود که برای انجام پژوهش از بین آنها ۳۰ کودک ۶ تا ۱۲ ساله مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گروه کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسش نامه اضطراب اسپنس- فرم والدین غربال شدند و از پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ در مرحله پیش آزمون و پس آزمون جهت تشخیص مشکلات رفتاری و تعیین اثربخشی مداخله استفاده شد. برای گروه آزمایش ۱۱ جلسه درمان انجام گرفت و برای گروه کنترل هیچگونه درمانی صورت نگرفت. فرضیه ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها : میزان تأثیر برای مشکلات رفتاری کل (۹۲۵/0)، برای مشکلات رفتاری درونی سازی شده (۹۲۱/۰) و برای مشکلات رفتاری برونی سازه شده (۶۳۱/۰) بدست آمد. نتیجه گیری : این نتایج بیانگر آن است که بازی درمانی- شناختی رفتاری تلفیق شده با درمان آدلری میتواند بر مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر اثربخش باشد.
تأثیر آموزش خودنظم جویی هیجانی بر شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری با همبودی نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۶۳۰-۱۶۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است، آموزش خودنظم جویی هیجانی در افزایش سلامت هیجانی، شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری همبودی کمبود توجه / فزون کنشی مؤثر بوده است. اما در زمینه کاربرد این آموزش ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودنظم جویی هیجانی بر شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری با همبودی نارسایی توجه / بیش فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه های چهارم، پنجم و ششم مراکز دولتی اختلالات یادگیری منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بود، که از بین این افراد تعداد 70 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و سپس در غربالگری ثانویه با استفاده از فرم مصاحبه بالینی تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس های بهزیستی ذهنی داینر (1985)، ﺷﺎیﺴﺘﮕی اﺟﺘﻤﺎﻋی زو و جی (2012) و چک لیست رفتاری کودک آخنباخ (1991) استفاده شد. در طی فرآیند مداخله گروه آزمایش برنامه آموزش تنظیم هیجان (آلن، 2009) و گروه گواه، برنامه آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) را به مدت 8 جلسه دریافت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد گروه دریافت کننده برنامه آموزشی خودنظم جویی هیجانی نسبت به گروه گواه افزایش معناداری در بهزیستی ذهنی والدین، شایستگی اجتماعی و عملکرد تحصیلی و کاهش معناداری در مشکلات رفتاری نشان دادند (0/001 P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که خودتنظیمی هیجانی بر شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری با همبودی اختلال نقص توجه / بیش فعالی مؤثر است.
اثربخشی آموزش برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه بر الگوهای فرزندپروری، افسردگی، اضطراب و استرس مادران و مشکلات رفتاری برونی سازی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
135 - 111
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه بر الگوهای فرزندپروری و کاهش استرس، افسردگی و اضطراب مادران و مشکلات رفتاری برونی سازی کودکان انجام شد. مطالعه حاضر یک کارآزمایی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که مادران ایرانی به همراه فرزندانشان که در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1400 تحصیل می کردند و دارای مشکلات رفتاری برونی سازی بودند، در آن شرکت کردند. آزمودنی ها شامل 32 مادر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های مداخله و کنترل (در هر گروه تعداد=16) تقسیم شدند. 16 مادر گروه مداخله در یک دوره آموزشی 10 جلسه ای برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه بر اساس برنامه فرزندپروری مثبت ساندرز (Triple p) (ساندرز، 1999)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) (هایز، 2012) و آموزش مهارت های زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 2015) شرکت کردند. در مقابل، 16 مادر در گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس فرزندپروری (آرﻧﻮﻟﺪ، اولیری، ولف و آکر، 1993)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لاویباند و لاویباند (1995) (DASS-42) و پرسشنامه رفتار کودک آیبرگ (EBCI) (آﯾﺒﺮگ و ﭘﯿﻨﮑﺎس، 1999) مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین معلم کیفیت رفتار هر کودک را با استفاده از نسخه تجدیدنظر شده مقیاس مشاهده معلم از رفتار انطباقی در کلاس(TOCA-R) (مرکز پیشگیری و مداخله جان هاپکینز، 1991) گزارش کرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پس از پایان جلسات برنامه فرزندپروری حمایت گرایانه، در ابتدا بهبود قابل توجهی را در الگوهای فرزندپروری و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران نشان داد. در پیگیری 6 ماهه، وضعیت این مادران در گروه مداخله به طور معناداری بهتر از نمره پایه آنها و همچنین گروه کنترل بود (05/0p<)؛ همچنین مشکلات رفتاری برونی سازی شده کودکان آنها در گروه مداخله به طور معنی داری کاهش یافت و این تأثیر مداخله پس از 6 ماه به طور معنا داری حفظ شد. نتایج حاکی از اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری حمایت گرایانه به عنوان رویکردی مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی کودکان و همچنین بهبود کیفیت رفتارهای فرزندپروری مادران دارای فرزندان دچار مشکلات رفتاری می باشد.
مشکلات و مسائل نوجوانان (رفتاری، عاطفی، خانوادگی) در دوران دبیرستان و مواجهه معلمان با آن
یکی از موضوعات مهم در مورد دانش آموزان بررسی مشکلات رفتاری و کاهش آن ها بود. یکی از برجسته ترین عواملی که در کاهش مشکلات رفتاری نقش ویژه ای ایفا می کرد، معلمان بودند که می توانستند با اتخاذ شیوه های صحیح نقش مهمی در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان ایفا کنند. هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش معلم در کاهش مشکلات و مسائل دانش آموزان بود. مشکلات رفتاری-هیجانی دانش آموزان با نرخ بالایی از معضلات اجتماعی همراه بود و برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد کرد، بنابراین مستلزم توجه ویژه مسئولان و دست اندکاران تعلیم وتربیت بود. در این راستا، حمایت و مداخله رفتاری مثبت، نوعی رویکرد آموزشی بود که می توانست برای کاهش و حذف مشکلات رفتاری-هیجانی دانش آموزان راهگشا باشد. این نوشتار که به روش مروری و با استفاده از سایتها،مقاله ها ،تحقیقات پیشین و .. تهیه شد نشان داد که حمایت و مداخله رفتاری مثبت، رویکردی بود برای افزایش رفتار اجتماعی، بهبود پیامدهای بلندمدت زندگی در آینده و کاهش رفتارهای چالش برانگیز که می توانست جایگزینی مناسب برای رویکردهای تنبیهی سنتی باشد.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری نوجوانان
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی مشکلات رفتاری نوجوانان شهر اصفهان بود. روش پژوهش: این مطالعه که از نوع مطالعات توصیفی – تحلیلی است؛ از بین مادران دارای فرزند نوجوان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در بازه زمانی آبان تا بهمن 1398، 120 مادر به شیوه هدفمند انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند (1973) و مشکلات رفتاری آخنباخ (فرم والدین) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گوشه گیری/افسردگی و رفتار پرخاشگرانه با شیوه فرزندپروری سهل گیرانه و بین مشکلات اجتماعی، رفتار قانون شکنی با شیوه فرزندپروری مستبدانه رابطه منفی معناداری دارد؛ همچنین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه توانست گوشه گیری/افسردگی (05/0=P) و رفتار پرخاشگرانه (01/0=P) را پیش بینی کند؛ شیوه فرزند پروری مستبدانه نیز مشکلات اجتماعی (01/0=P) و رفتار قانون شکنی (01/0=P) و شیوه فرزند پروری مقتدرانه رفتار پرخاشگرانه (05/0=P) را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شیوه های فرزندپروری سهیل گیرانه و مستبدانه بر روی بازخورد فردی روان شناختی نوجوانان با مشکلات گوشه گیری/افسردگی، مشکلات اجتماعی، رفتار قانون شکنی و رفتار پرخاشگرانه بیشتری همراه است.
اثربخشی روش آموزشی درمانی پکس بر کاهش نشانه های نقص توجه و مشکلات رفتاری نوجوانان مبتلا به اوتیسم
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف اثربخشی روش آموزشی درمانی پکس بر کاهش نشانه های نقص توجه و کاهش مشکلات رفتاری نوجوانان مبتلا به اوتیسم بود. روش پژوهش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی صورت گرفت وجامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان مبتلا به اوتیسم مراکز اوتیسم مناطق 2 و 5 تهران تشکیل دادند. به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی، ابتدا لیستی از مراکز اوتیسم تهیه و به صورت تصادفی ساده 2 مرکز انتخاب و مقیاس درجه بندی اُتیسم گیلیام (گارز) بر روی آن ها اجرا و از بین آن ها که نمره بین 121 تا 130 کسب کنند و همچنین نمرات بالاتری در پرسشنامه های نقص توجه و مشکلات رفتاری کسب کنند تعداد 40 نفر انتخاب و در 2 گروه 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. پرسشنامه تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی – نقص توجه کانرز و سیاهه رفتاری آخنباخ برای اندازه گیری متغیرها و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بوده است که به طور کلی روش آموزشی درمانی پکس به ترتیب بر نشانه های نقص توجه و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اوتیسم با ضرایب 45/0 و 54/0 اثربخش بوده است، همچنین، این مداخله از میان مولفه های مشکلات رفتاری به ترتیب بر انزوا/ افسردگی، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه، رفتار پرخاشگرانه با ضرایب اتای 40/0، 22/0، 32/0 و 22/0 تاثیر گذار بوده اند، همچنین، این مداخله درمانی از میان مولفه های نشانه های نقص توجه به ترتیب بر کم توجهی/ مشکل حافظه و بی قراری/ بیش فعالی با ضرایب اتای 60/0 و 59/0 اثربخش بوده است . نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته می شود که روش آموزشی درمانی پکس بر کاهش نشانه های نقص توجه و مشکلات رفتاری نوجوانان مبتلا به اوتیسم موثر است.
اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری کودکان
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان از حیث اهمیت دارای یکی از بالاترین حیث اهمیت را در هر جامعه ای دارد به طوری که بهبود آن نقش اساسی در آینده هر جامعه ای دارد. درمان مبتنی بر ذهنی سازی یک مداخله روانکاوانه است که میتواند در بهبود این مشکل نقش مهمی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی در مشکلات رفتاری کودکان بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کارکرد تأملی والدینی ( PRFQ ) و پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک - آخنباخ ( CBCL ) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (001/0> P )، گوشه گیری/افسردگی (001/0> P )، شکایات جسمانی (001/0> P )، مشکلات تفکر (001/0> P )، رفتار قانون شکنی (001/0> P ) و رفتار پرخاشگرانه (001/0> P ) موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان به عنوان یک شیوه درمانی موثر است و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر مشکلات رفتاری و تعهد به مدرسه کودکان کار شهر تهران
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر مشکلات رفتاری و تعهد به مدرسه کودکان کار بود. این پژوهش از لحاظ هدف، جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ اجرا و شیوه گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی کودکان کار شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود. که از بین جامعه هدف براساس نوع پژوهش، تعداد 30 کودک کار با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند، سپس به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) قرار داده شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه احساس تعهد به مدرسه بیرو و اختلالات رفتاری راتر استفاده شد. کودکان گروه آزمایشی، در هشت جلسه 45 دقیقه ای در دوره آموزش مهارت های زندگی به صورت حضوری، شرکت داده شدند. پس از انجام برنامه مداخله ای نتایج حاصل از دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی منجر به کاهش مشکلات رفتاری کودکان کار شده است؛ همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت اجتماعی باعث می شود احساس تعهد به مدرسه در بین کودکان کار افزایش پیدا کند.
اثربخشی نمایش درمانی بر علائم بیش فعالی و کارکردهای اجرایی در بین دانش آموزان بیش فعال/ نقص توجه
اختلال نقص توجه بیش فعالی شایع ترین اختلال روانپزشکی در کودکان است که 3 تا 7 درصد کودکان را در مدرسه مبتلا می کند. بنابراین هدف از انجام این مطالعه بررسی اثربخشی نمایش درمانی (سایکو درام) بر کارکردهای اجرایی و مشکلات رفتاری در بین دانش آموزان دوم ابتدایی منطقه چهارده شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود، و جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی منطقه چهارده شهر تهران که دارای اختلال بیش فعالی/ نقش توجه بودند. از بین مدارس ابتدایی واقع در منطقه چهارده تهران مدرسه دخترانه «راضیه » انتخاب و از بین دانش آموزان این مدرسه، 20 نفر از آنها که دارای اختلال بیش فعالی بر اساس ملاک های تشخیصی DSM-IV بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (گروه آزمایش= 10 نفر/گروه کنترل= 10 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه ارزیابی مشکلات رفتاری – هیجانی و مهارت های کودک ( CBCL) و پرسشنامه عصب روانشناختی کانرز بود. برای تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریاس نشان داد که روش نمایش درمانی (سایکو درام) بر کارکردهای اجرایی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان بیش فعال مؤثر بوده است (005/0>P). بنابراین با توجه به اثربخشی روش نمایش درمانی (سایکو درام) استفاده از درمان های مبتنی بر این روش برای درمان دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال نقص توجه/بیش فعال پیشنهاد می شود.
تأثیر بازی درمانی بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای علایم نقص توجه/ بیش فعالی
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۲
172 - 183
اختلال نقص توجه بیش فعالی شایع ترین اختلال روانپزشکی در کودکان است که 3 تا 7 درصد کودکان را در مدرسه مبتلا می کند. بنابراین هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر بازی درمانی بر مشکلات رفتاری و کارکردهای اجرایی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه 5 شهر تهران بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی منطقه 4 تهران هستند که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. برای تعیین حجم نمونه ابتدا از بین مدارس ابتدایی منطقه 4 شهر تهران مدرسه «آیت الله طالقانی» با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید سپس از بین دانش آموزان پایه دوم این مدرسه، 20 نفر از آنها که دارای اختلال نقص توجه بر اساس ملاک های تشخیصی DSM-IV بودند با استفاده از روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (گروه آزمایش= 10 نفر/گروه کنترل= 10 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه ارزیابی مشکلات رفتاری – هیجانی و مهارت های کودک ( CBCL) و پرسشنامه عصب روانشناختی کانرز بود. برای تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریاس نشان داد که روش بازی درمانی بر کارکردهای اجرایی کودکان بیش فعال مؤثر بوده، و باعث افزایش کارکردهای اجرایی آنها شده است (005/0>P). همچنین نشان داد که تاثیر بازی درمانی در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مؤثر بوده است (005/0>P). بنابراین استفاده از درمان های مبتنی بر این روش برای درمان دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای اختلال نقص توجه/بیش فعال پیشنهاد می شود.