مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مشکلات رفتاری
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۸
683-705
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی و بررسی ارتباط میان ابعاد والدگری و رابطه والد کودک با مشکلات رفتاری برونی سازی و درونی سازی شده انجام گرفت؛ و روش آن به صورت توصیفی همبستگی طراحی شد. نمونه مورد پژوهش را تعداد 413 نفر از دانش آموزان تک فرزند و چند فرزند پایه اول تا ششم مدارس ابتدایی شهرستان یزد (141 تک فرزند، 121 دو فرزند، 101 سه فرزند و 50 چهار فرزند و بیشتر) به همراه والدین شان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. از سیاهه رفتاری کودکان (CBCL)، پرسش نامه ابعاد والدگری آلاباما (APQ)، مقیاس رابطه والد کودک (PCRS) به همراه فرم اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج رگرسیون خطی گام به گام نشان داد از میان مهارت های والدگری، ابعاد فقر نظارت و تنبیه جسمانی در تبیین مشکلات درونی سازی و ابعاد مشارکت و تنبیه جسمانی، در تبیین مشکلات برونی سازی کودکان، نقش پیش بینی کننده تری دارند. از زیرمقیاس های رابطه والد کودک، مؤلفه وابستگی در پسران و مؤلفه تعارض در دختران توانایی پیش بینی مشکلات درونی سازی و مؤلفه تعارض هم در پسران و هم در دختران توانایی پیش بینی مشکلات برونی سازی شده را دارد.
اثربخشی آموزش والددرمانگری بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دخترِ دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
91 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش والددرمانگری بر مشکلات رفتاری (اضطراب/ افسردگی، پرخاشگری، عملکرد اجتماعی) دانش آموزان دختر با اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی و متوسطه شهر الیگودرز بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند تعداد 43 دانش آموز مشکوک به نافرمانی مقابله ای انتخاب و سپس از طریق مقیاس درجه بندی نافرمانی مقابله ای کودکان(ODDRS) تعداد 30 نفر از آنان بعنوان نمونه انتخاب گردیدند و به روش جایگزینی تصادفی مادرانشان در دو گروه (15n=) آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش بسته آموزشی والد درمانگری ایبرگ (1997) را در طی 10 جلسه دریافت کردند. درحالیکه گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سه زیر مقیاس (اضطراب/ افسردگی، پرخاشگری و مشکلات اجتماعی) از 8 زیرمقیاس پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ در مراحل پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش والددرمانگری بطور معنادار سبب کاهش میانگین نمرات اضطراب/ افسردگی دانش آموزان دچار نافرمانی مقابله ای گروه آزمایش نسبت به کنترل می شود، اما بر روی میانگین نمرات رفتار پرخاشگرانه و مشکلات اجتماعی آنان تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش والددرمانگری موجب بهبود حالات افسردگی و اضطراب دانش آموزان دچار نافرمانی مقابله ای می شو د و در مدیریت اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای کار برد.
اثربخشی درمان رابطه والدکودک (CPRT) بر بهبود شیوه های فرزندپروری مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
45 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان رابطه والدکودک، بر شیوه های فرزندپروری مادران انجام شده است. این پژوهش، نیمه آزمایشی به صورت طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهشی تمامی مادران مراجعه کننده به یک کلینیک روانشناسی کودک در تهران بودند. با روش نمونه گیری در دسترس بیست نفر از این مادران که دارای کودکان سه تا یازده ساله بودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. هر دو گروه برای انجام پیش-آزمون و پس آزمون به پرسشنامه فرزندپروری بوری پاسخ دادند. سپس برای گروه آزمایش ده جلسه آموزشِ درمان رابطه والدکودک برگزار شد. جلسات دو بار در هفته و هر جلسه بین 45 تا 60 دقیقه بود. نتایج تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که، شیوههای فرزندپروری مقتدرانه، سهلگیرانه و مستبدانه به صورت همزمان دارای تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در پس آزمون شده اند. در واقع آموزش رابطه والدکودک، موجب استفاده بیشتر والدینِ گروه آزمایش، از راهبردهای شیوه فرزندپروری مقتدرانه شده است. پیشنهاد می شود از این روش برای آگاه ترکردن والدین در زمینه برقراری ارتباط درست با فرزندان خود به منظور پیشگیری از ابتلای آنها به مشکلات رفتاری و اختلالات روانی و یا برطرف کردن مشکلات شان استفاده شود.
پیش بینی مشکلات رفتاری نوجوانان بر مبنای رضایت از زندگی، تعارض والد- نوجوان و تکامل مثبت نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مشکلات رفتاری نوجوانان با تکامل مثبت نوجوانان، رضایت از زندگی و تعارض والد- نوجوان انجام شده است. روش پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 1395 است . از میان آنان 700 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس چندبعدی رضایت از زندگی دانش آموزان ( MSLSS )، مقیاس خود گزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان آخنباخ ( YSR )، فرم بلند مقیاس تکامل مثبت نوجوانان ( PYD ) و مقیاس تعارض والدین–نوجوانان (فرم نوجوانان) بودند. نتایج نشان دادند بین رضایت از زندگی و تکامل مثبت نوجوانی با مشکلات رفتاری رابطه منفی وجود دارد در حالیکه بین تعارضات والد- نوجوان و مشکلات رفتاری نوجوانان رابطه مثبت وجود دارد. نتایج رگرسیون گام به گام حاکی از آن است که متغیرهای پیش بین روی هم 29 درصد واریانس شاخص تعدیل شده مشکلات رفتاری را تبیین می کند. به میزانی که سطح رضایت از زندگی نوجوانان افزایش یابد، برنامه تکامل مثبت نوجوانان اجرا شود و تعارضات والد- نوجوان کاهش پیدا کند، مشکلات رفتاری نوجوانان هم کاهش پیدا می کند.
تأثیر فعالیت های ژیمناستیک و بازی های آزاد بر مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۵
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر فعالیت های ژیمناستیک و بازی های آزاد بر مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری کودکان سه تا شش سال بود. در این پژوهش علی- مقایسه ای، ازبین کودکان شرکت کننده در کلاس های ژیمناستیک و بازی های آزاد، 200 نفر به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس رفتاری کودکان پیش دبستانی و مهدکودک استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات با آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس انجام شد. نتایج نشان داد که مهارت های اجتماعی در هر دو گروه بازی های آزاد و ژیمناستیک تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند؛ اما گروه بازی های آزاد مشکلات رفتاری بیشتری در دو خرده مقیاس خودمحوری و عصبی بودن نسبت به گروه ژیمناستیک دارند. این دو نوع فعالیت بدنی نقش مشابهی در کاهش مشکلات رفتاری کودکان ندارند؛ بنابراین، نیاز به یک مربی با نظارت غیرمستقیم بر بازی های کودکان با هدف کاهش مشکلات رفتاری آن ها احساس می شود.
پیش بینی عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی زنان بر اساس نشانه های مشکلات رفتاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : مشکلات رفتاری می توانند رفتار جنسی را تحت تأثیر قرار دهند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی زنان بر اساس مؤلفه های مشکلات رفتاری انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 210 نفر از دانشجویان زن متأهل 18 تا 50 ساله دانشگاه های آزاد اسلامی واحد رودهن، تربیت مدرس و تهران انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسش نامه عملکرد جنسی (Female Sexual Function Index یا FSFI)، پرسش نامه خودکارامدی جنسی وزیری- لطفی (Sexual Self Efficacy Questionnaire یا SSEQ) و چک لیست تجدید نظر شده علایم روانی (Symptom Checklist-90-Revised یا 90-R-SCL) جمع آوری گردید و با استفاده از همبستگی Pearson و Multiple linear regression به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: رابطه منفی و معنی داری بین شاخص کلی علایم مرضی و مؤلفه های شکایات جسمانی، وسواس، حساسیت فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، پارانویا و روان پریشی با عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی مشاهده گردید (050/0 > P). از بین مؤلفه های مورد بررسی، افسردگی، شکایات جسمانی و روان پریشی توانایی پیش بینی عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی زنان را داشت و در مجموع، شکایات جسمانی 9/25 درصد از واریانس و تغییرپذیری عملکرد جنسی زنان و مؤلفه های افسردگی و روان پریشی نیز 4/17 درصد از واریانس و تغییرپذیری خودکارامدی جنسی زنان را تببین نمود. نتیجه گیری: نشانه های مشکلات رفتاری نقش معنی داری در پیش بینی عملکرد جنسی و خودکارامدی جنسی زنان دارد. در نظر گرفتن نشانه های مشکلات رفتاری جهت تشخیص و درمان مشکلات جنسی، می تواند تشخیص و درمان مؤثری را فراهم آورد.
تاثیرآموزش مدیریت تنیدگی بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدینی مادران دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : شواهد پژوهشی حاکی از این است که تنیدگی عامل مهمی در تعارضات زناشویی است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیرآموزش مدیریت تنیدگی بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدینی مادران دارای کودک با مشکلات رفتاری بود. روش : ا ین پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون – پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک پسر مبتلابه مشکلات رفتاری مقطع پیش دبستانی مدارس دولتی ناحیه دو شهر رشت در سال 1395 بود که از طریق پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی (شهیم و یوسفی، 1378)، 30 مادر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای ارزیابی رضایت زناشویی و تنیدگی مادران به ترتیب از پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (اولسون، 1989 ) و تنیدگی والدینی (آبیدین، 1990) استفاده شد. گروه آزمایش، در ده جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مدیریت تنیدگی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت تنیدگی تأثیر معناداری بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدینی (01/0 > P ) داشت. نتیجه گیری : بنابر یافته های پژوهش حاضر، در کنار معناداری آماری، می توان به معناداری بالینی اشاره کرد؛ به این صورت که آموزش مدیریت تنیدگی می تواند با تأثیر بر ابعاد هیجانی، شناخنی، ارتباطی، انگیزشی و معناشناختی زندگی، رضایت از زندگی را افزایش دهد و درنتیجه سلامت روان مادران دارای کودک با مشکلات رفتاری را افزایش دهد.
تأثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان منجر به بروز مشکلات فراوانی در مدرسه می شود و نه تنها به تحصیل کودکان خدشه وارد می کند بلکه باعث به وجود آمدن مشکلات اجتماعی و کاهش توجه و حرمت خود آنها نیز می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مشکلات رفتاری کودکان (دختر) بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ششم مدارس واقع در منطقه 2 تهران در سال تحصیلی 96- 1395 بود که از بین آنها 20 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش ذهن آگاهی کودک و نوجوان (گرکو و بائر، 2011) و فهرست مشکلات رفتاری کودکان (کوای و پترسون، 1987) بود. قبل از اجرای متغیر مستقل از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای کودکان به صورت 12 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش آموزش داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه گواه در پس آزمون به طور معناداری، مشکلات رفتاری (نشانه های اختلال رفتار هنجاری، نشانه های مشکلات توجه و ناپختگی و اضطراب و گوشه گیری) کمتری داشتند. همچنین افزایش معناداری در ذهن آگاهی و پذیرش کودکانی که در برنامه شرکت کرده بودند مشاهده شد (01/0 > P ). نتیجه گیری: بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش، می توان از روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای کودکان، در کاهش مشکلات رفتاری و افزایش ذهن آگاهی کودکان استفاده نمود.
معرفی برنامه سال های شگفت انگیز به منظور کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال های هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: به طورکلی، الگوهای رفتاری مخربی از قبیل اختلال کم توجهی-بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و سلوک و اختلال های افسردگی و اضطرابی را با عنوان اختلال های هیجانی-رفتاری معرفی می کنند. از آن جا که این اختلال ها مشکلاتی را در مدرسه، خانه و دیگر موقعیت های اجتماعی برای این کودکان و اطرافیان آن ها ایجادکرده، همچنین بر عمکلرد روانی-اجتماعی و موفقیت های تحصیلی آن ها اثر سوء می گذارد، انجام مداخله هایی برای کاهش مشکلات رفتاری این کودکان، ضروری به نظر می رسد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، معرفی برنامه سال های باورنکردنی به عنوان مداخله ای برای کاهش مشکلات رفتاری این کودکان بود. به این منظور با روش مروری، متون اصلی شامل کتاب ها و مقاله های علمی در این زمینه طی سال های 1995 تا 2017 از پایگاه های معتبر اطلاعاتی استخراج و بررسی شد. نتیجه گیری: مرور ادبیات پژوهش نشان داد که برنامه سال های باورنکردنی می تواند از طریق آموزش والدین به عنوان مداخله ای کارآمد، کم هزینه و مقرون به صرفه برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال های هیجانی-رفتاری در مدارس و کلینیک های توان بخشی استفاده شود.
نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی بر آشفتگی روان شناختی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی برآشفتگی روان شناختی مادران انجام شد. روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 6-11 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اُتیسم مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علائم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند (1984) توسط مادران تکمیل شد. یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت . تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی و آشفتگی روان شناختی مادران آن ها رابطه مثبت وجود دارد مشکلات رفتاری 25% از تغییرات آشفتگی روان شناختی و کارکردهای انطباقی 63 %از تغییرات آشفتگی روان شناختی را پیش بینی می کند . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد آشفتگی روان شناختی در بین مادران کودکان با تأخیرهای تحولی بیشتر است که احتمالاً ناشی از مشکلات رفتاری زیاد و کارکردهای انطباقی پایین در بین این کودکان است که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد .
اثربخشی رویکرد مؤلفه های پنجگانه بر مشکلات رفتاری نوجوانان دارای اختلال طیف اوتیسم: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
23 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رویکرد مؤلفه های پنجگانه بر مشکلات رفتاری نوجوانان دارای اختلال طیف اوتیسم انجام گرفت.مواد و روش: روش پژوهش حاضر از نوع مورد منفرد با طرح A-B است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان دارای اختلال طیف اوتیسم در شهر اصفهان بودند. نمونه پژوهش 3 نوجوان دارای اختلال طیف اوتیسم بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس تشخیص اختلال طیف اوتیسم (ASDDS) و چک لیست سنجش مشکلات رفتاری نوجوانان دارای اوتیسم (AABPC) بود. بعد از پنج جلسه خط پایه، مداخله طی هشت هفته و در پایان نیز سه جلسه مرحله پیگیری اجرا شد. جهت تفسیر و نتیجه گیری از این نمودارها، از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، درصد داده های غیر همپوش (PND) و درصد داده های همپوش (POD) استفاده شد.یافته ها: طی تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله در هر سه آزمودنی اثربخش بوده است. درصد داده های غیر همپوش (PND) برای سه شرکت کننده به ترتیب برابر با 5/87، 100 و 5/87 بود.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش رویکرد مؤلفه های پنجگانه، مشکلات رفتاری نوجوانان دارای اختلال طیف اوتیسم را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. بر اساس، می توان در کنار سایر روش های آموزشی و توان بخشی نوجوانان دارای اختلال طیف اوتیسم، رویکرد مؤلفه های پنجگانه نیز به کار برده شود.
اثر بخشی مداخلات گروهی مبتنی بر برنامه ی دی روزیر بر بهبود مهارت های اجتماعی، شایستگی تحصیلی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر درمان مداخلات گروهی (SS-GRIN)، بر بهبود مهارت های اجتماعی، تحصیلی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم است. روش این پژوهش مورد منفرد(طرح A-B-A) بوده است و با استفاده از نمونه گیری هدفمند3دانش آموز مبتلا به اتیسم انتخاب شدند. جلسات آموزشی بر اساس برنامه آموزش مهارت های اجتماعی دی روزیر که حاوی ده درس بود به مدت 5 ماه در قالب 20 جلسه 40 دقیقه ای برگزار گردید. با استفاده از سیستم بهبود مهارت های اجتماعی(SSIS) حین و پس از هر 3 جلسه آموزشی نیز ارزیابی صورت گرفت. به منظور پیگیری نتایج آموزش یک ماه بعد این پرسشنامه توسط مربی دانش آموزان تکمیل شد. بر اساس نتایج تحلیل دیداری داده ها این برنامه در زمینه بهبود مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری برای هر سه شرکت کننده مؤثر بوده است. در زمینه بهبود شایستگی تحصیلی این برنامه برای شرکت کننده اول مؤثر بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش به نظر می رسد که ماهیت گروهی مداخلات با ایجاد فرصت بیشتر برای تعامل و افزایش انگیزه کودکان برای ارتباط نه تنها منجر به بهبود روابط و مهارت های اجتماعی می شوند، بلکه همچنین می توانند اثر مستقیم و مثبت بر مشکلات رفتاری (شامل کاهش قلدری، رفتار های برون ریزی و درون ریزی) بر جای بگذارند. در زمینه اثر بخشی این برنامه بر شایستگی تحصیلی نیاز به تحقیقات بیشتری است.
پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای سبک های والدگری، ابرازگری هیجان، کنترل هیجان و دوسوگرایی در ابراز هیجان مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین ارتباط میان سبک های والدگری، ابرازگری هیجان، کنترل هیجان و دوسوگرایی در ابراز هیجان مادران با مشکلات رفتاری کودکان بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم تا ششم 12-9 ساله مقطع ابتدایی مناطق 1، 5 و 7 شهر تهران از 5 مدرسه آفتاب آذرین، امام موسی کاظم، 13 آبان، شهید چراغی و کلام مهر به تعداد 1743 در سال تحصیلی 96-95 بود. حجم نمونه بر اساس قاعده رین 1991، تعداد 200 دانش آموز تعیین شد. سپس به روش در دسترس 102 پسر و 98 دختر که واجد ملاک های پژوهش بودند و نمره T بیشتر از 63 را از سیاهه رفتاری کودک آخنباخ 1979، کسب کرده بودند؛ انتخاب شدند. پرسشنامه ابعاد والدگری آلاباما نسخه کودک 1991، توسط کودکان و پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز 1990، کنترل هیجانی راجر و نسشوور 1987 و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی کینگ و امونز 1990 توسط مادران تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که متغیرهای پژوهش قادرند که 8/20 درصد از واریانس مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی کنند (494/4 =F، 0001/0 =P). در ابعاد والدگری، مشارکت پدر قدرت پیش بینی بیشتری را داشت (194/0- =β، 009/0 =P). در ابرازگری هیجان، مؤلفه ابراز هیجان منفی (162/0 =β، 026/0 =P)، در کنترل هیجان مؤلفه مهار خوش خیم (200/0 =β، 009/0 =P) و دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت نیز توانایی پیش بینی مشکلات رفتاری را داشتند (275/0 = β، 003/0 =P). نتیجه گیری: از آنجا که سبک های والدگری، ابرازگری هیجان و کنترل هیجان و دوسوگرایی در ابراز هیجان مادران می تواند در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان مؤثر باشد؛ بنابراین برای پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری این کودکان می توان متغیرهای مذکور را نیز هدف قرار داد و سبک های والدگری و شیوه درست ابراز هیجان را به مادران آموخت
مروری نظامدار بر مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: محرومیت از حس شنوایی در سال های اول زندگی می تواند منجر به تأخیر در رشد مهارت های زبانی، ارتباطی، اجتماعی-هیجانی و شناختی شود. در مقاله حاضر با مرور پژوهش های منتشرشده در زمینه مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان با آسیب شنوایی در پی پاسخ به سه سؤال خواهیم بود. آیا شیوع مشکلات رفتاری و هیجانی در جمعیت کودکان با آسیب شنوایی از شنوا بیشتر است؟ در صورت پاسخ مثبت، چه متغیرهایی با مشکلات رفتاری و هیجانی در کودکان با آسیب شنوایی همبسته است؟ چالش های ارزیابی و تشخیص مشکلات رفتاری و هیجانی در این کودکان کدامند؟ چه راهکارها و برنامه های مداخله ای مؤثر را می توان در جهت کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان با آسیب شنوایی پیشنهاد داد؟ در پژوهش حاضر چهارده مقاله منتشرشده در بانک های اطلاعاتی Google Scholar ، PubMed و Science Direct دربازه زمانی 2007 تا 2017 مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری : نتایج نشان داد میزان شیوع مشکلات رفتاری و هیجانی در جمعیت کودکان با آسیب شنوایی از شنوا بیشتر است و این کودکان به لحاظ میزان شیوع گروه همگنی نیستند. همچنین الگوی پاسخ دهی کودکان با آسیب شنوایی به ارزیابی ها ممکن است نه حاکی از مشکلات آن ها در درک حالت ذهنی بلکه ناشی از ناتوانی آن ها در بیان دلایلشان برای مشخص کردن رفتار و هیجانات در موقعیت های تشریح شده باشد. راهکارها و برنامه های مداخله ای در اصلاح رفتار و بهبود مهارت های ارتباطی و هیجانی کودکان با آسیب شنوایی مؤثر است.
ساز و کار تاثیرگذاری توانایی زبان بر مشکلات رفتاری کودکان با کاشت حلزون: نقش واسطه ی گفتار با خود و خودتظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان با کاشت حلزون بر اساس توانایی زبان با نقش واسط ه ای گفتار با خود و خودتنظیمی است ( روبیو، مدینا، و گریسا، ۲۰۱۴ ) . روش: در این مطالعه همبستگی، 114 کودک کاشت حلزون شده با دامنه سنی 7-3 سال که حداقل یک سال از جراحی کاشت حلزون آن گذشته است بصورت روش در دسترس انتخاب شدند. آزمون توانایی زبان (حسن زاده و مینایی، 1380)، مشاهده ساختارمند خودتنظیمی ( پونیتز و همکاران، 2008) بر روی کودک و مقیاس گفتار با خود (امرایی، 1394) و پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی (شهیم و یوسفی، 1378) بروی مادران آنها اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که توانایی زبان (60/0= b ، 01/0> P ) 36/0 واریانس گفتار با خود را پیش بینی می کنند. همچنین توانایی زبان (45/0-= b ، 01/0> P ) و گفتار با خود (28/0= b ، 01/0> P ) توانایی پیش بینی 43/0 از پراکندگی خودتنظیمی را دارند و توانایی زبان (23/0-= b ، 01/0> P )، با میانجی گری گفتار با خود (33/0-= b ، 01/0> P ) و خود تنظیمی رفتاری(29/0-= b ، 01/0> P ) 43 درصد واریانس مشکلات رفتاری را تبین می کنند. نتیجه گیری: پژوهش حاکی از پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان با کاشت حلزون بر اساس توانایی زبان و با نقش واسطه ای گفتار با خود و خودتنظیمی رفتاری است، که می تواند در راستای کاهش مشکلات رفتاری در برنامه های پیشگیری و توانبخشی مورد توجه قرار گیرند.
اثربخشی برنامه آموزش والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی برنامه آموزش والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان صورت گرفت. روش: روش پژوهشی نیمه تجربی با گروه آزمایش، گواه، پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 4 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان سوم و پنجم ابتدایی دارای مشکلات رفتاری شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 و نمونه شامل والدین 18 کودک دارای مشکلات رفتاری بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از پاسخگویی به پرسشنامه اختلال رفتاری راتر1975 به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شد.والدین کودکان گروه آزمایش برنامه آموزش والدین را در 8 جلسه 60 دقیقه ای در 2 ماه دریافت کرد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مشکلات رفتاری آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بطور معناداری کاهش یافت، بعلاوه پس از گذشت 4 ماه نتایج مداخله در کودکان گروه آزمایشی پایدار بود. نتیجه گیری: برنامه آموزش والدین راهبردی مؤثر برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان است. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روان شناسان کودک میتوان پیشنهاد نمود که با استفاده از این برنامه آموزشی در کاهش مشکلات رفتاری کودکان بکوشند.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی نوجوانان دچار اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
477-499
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر رفتارهایِ مشکل زا و مهارت های اجتماعی نوجوانان دچار اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی بدون گروه گواه، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، و جامعه آماری شامل60 نوجوان 11 تا 17 ساله مراجعه کننده به مرکز تهران اُتیسم و مرکز اُتیسم آوا در شهر تهران بود. با روش نمونه گیری هدف مند 12 نوجوان انتخاب و به دو گروه 6 نفری مشابه تقسیم شدند و مداخله را در 10 جلسه 90 دقیقه ای، هر هفته دو جلسه دریافت؛ و والدینِ آن ها نیز در سه مرحله مقیاسِ درجه بندیِ مهارت های اجتماعی-نسخه والدینِ گرشام و الیوت (1990) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد شرکت در جلسه های مداخله منجر به افزایش مهارت های اجتماعی شامل همکاری (92/9=F، 005/0=P)، جرأت ورزی (81/7=F، 009/0=P)، مسئولیت پذیری (18/8=F، 002/0=P) و خودکنترلی (64/7=F، 003/0=P) نوجوانان با اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا شده است؛ ولی این تاثیر در مرحله پیگیری یک ماهه پایدار نمانده؛ و از سوی دیگر در کاهش مشکلات رفتار بیرونی (28/0=F، 75/0=P)، درونی (24/0=F، 65/0=P) و بیش فعالی (08/1=F، 33/0=P) آن ها بهبودی حاصل نشده است. نتیجه گیری : بر اساس یافته های این پژوهش می توان برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی را روش مؤثری برای ارتقاء مهارت های اجتماعی نوجوانان دچار اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا تلقی کرد؛ و آن را برای افزایش مهارت های اجتماعی این نوجوانان توصیه نمود؛ اما لازم است برای پایدار ماندن اثربخشی تمرین های بیشتری در محیط زندگی طبیعی و نیز برای کاهش رفتارهای مشکل زا پژوهش های بیش تری برای شناسایی روش های مداخله ای موثر انجام شود.
اثربخشی کتاب درمانی تحولی بر مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای بررسی اثربخشی کتاب درمانی تحولی بر مهارت اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان انجام شد. کتاب درمانی تحولی، یکی از انواع کتاب درمانی است که در محیط کلاس درس روی می دهد و معلم سعی می کند روش و رفتارهای مثبت مواجهه با چالش های زندگی را نشان دهد. پژوهش کاربردی حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی شهر یزد است. مشارکت کنندگان این پژوهش، یک نمونه 40 نفری را در بر می گیرد که به شیوه خوشه ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (20 نفر در هرگروه)، گمارده شده اند. برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، از پرسش نامه مهارت اجتماعی گرشام و الیوت استفاده شد. نتایج اندازه گیری مکرر، بیانگر این موضوع بود که کتاب درمانی تحولی بر مهارت اجتماعی و ابعاد آن، یعنی همکاری، قاطعیت و خویشتن داری تأثیرگذار بوده است. فرضیه های پژوهش درباره تأثیر کتاب درمانی بر کاهش مشکلات رفتاری و رفتارهای بیرونی، تأیید شد؛ امّا فرضیه های پژوهش درباره کاهش رفتارهای درونی و بیش فعالی تأیید نشد. بنابراین، کتاب درمانی یکی از روش های آموزش غیرمستقیم است که می تواند مهارت های صحیح را به دانش آموزان آموزش دهد و تا حدی از مشکلات رفتاری آن ها بکاهد.
مقایسه تاثیر تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی می توانند روش های موثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان اتیسم انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی کودکان پسر مبتلا به اتیسم مراجعه کننده به مراکز روزانه تحت نظارت بهزیستی استان گیلان در دامنه سنی 6 تا 11 بود. حجم نمونه 30 شرکت کننده بود که به صورت تصادفی در سه گروه تحلیل رفتار کاربردی، بازی درمانی وکنترل (10= n ) جای گذاری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری استفاده شد. در انتها، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین شاخص های مشکلات رفتاری گروه های آزمایش (تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی) در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش پیدا کرده است (01/0> p ). همچنین در مقایسه دو روش درمانی، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0< p ). نتیجه گیری : با توجه به یافته ها، هر دو روش تحلیل رفتار کاربردی و روش بازی درمانی، به یک اندازه در کاهش مشکلات رفتاری این کودکان موثر بوده اند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان تاثیرگذاری تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم است.
تأثیر بازی درمانی مبتنی بر مدل شناختی رفتاری بر مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: . بیشتر کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، مهارت های اجتماعی مناسبی ندارند و در سازش با محیط های مختلف و دوست یابی، دارای مشکلات اساسی هستند . برخی متخصصان معتقدند که بازی درمانی مبتنی بر مدل شناختی رفتاری می تواند به کودکان مبتلا به این اختلال در یادگیری مهارت های اجتماعی کمک کند و برخی مشکلات رفتاری آنها را کاهش دهد. بدین ترتیب پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر مدل شناختی رفتاری بر مهارت های اجتماعی پسران پیش دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. در این پژوهش 30 پسر با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی 5 تا 6 ساله شرکت داشتند که به روش نمونه گیری در دسترس از از مراکز پیش دبستانی شهرستان آران و بیدگل در سال تحصیلی 1397-1396 انتخاب شده اند و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه، جایدهی شدند. گروه آزمایش، بازی درمانی مبتنی بر مدل شناختی رفتاری را در 12 جلسه 40 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که به گروه گواه این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. داده های به دست آمده از پرسشنامه در قبل و بعد از مداخله با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که پس از مداخله، میانگین نمرات مهارت های اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود ( 0/001 P < و 57/77 = F ). همچنین میانگین نمرات همه خرده مقیاس های مشارکت ( 0/0001 < P و 64/30 F = ) ، ابراز وجود ( 0/0001 < P و 54/48 F = ) ، و مهار خود ( 0/0001 P < و 39/09 F = ) در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه گواه بود. نتیجه گیری : بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، بازی درمانی مبتنی بر مدل شناختی رفتاری باعث بهبود مهارت های اجتماعی، مشارکت، ابراز وجود، و مهار خود در کودکان پیش دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شد. با توجه به این که در این شیوه مداخله، از فعالیت های هیجانی، عملی، و غیرکلامی استفاده می شود و از لحاظ نظری، تأکید بر تعامل فرد و محیط است، بر بهبود مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی موثر واقع شده است.