مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
مشکلات رفتاری
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳
172 - 185
هدف مطالعه حاضر بررسی پژوهش های انجام شده در خصوص ارتباط دلبستگی والد-کودک و مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان است تا مبنایی نظری برای مداخله رفتاری کودکان و نوجوانان فراهم نماید. این مقاله بر روی مشکلات رفتاری برونی سازی شده همانند پرخاشگری، نافرمانی و ... و درونی سازی شده همانند اضطراب، افسردگی و ... تمرکز دارد. بررسی ادبیات پیشینه، حاکی از همبستگی مثبت دلبستگی ناایمن با مشکلات رفتاری می اشد؛ در این مطالعه به طبقه بندی دلبستگی و مشکلات رفتاری، ارتباط بین آنها، عوامل میانی و پیش بین ها پرداخته شده است. تحقیقات آتی بیشتر بر عوامل واسطه ای دلبستگی، نقش پدر، جنسیت با مشکلات رفتاری کودک و نوجوان متمرکز شود تا مطالعه دقیق و دقیقتر شود تا اثربخشی مداخلات رفتاری بهبود پیدا نماید.
اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر مشکلات رفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نخست به طور تصادفی از 4 ناحیه، 2 ناحیه انتخاب گردید؛ سپس از مدارس هر ناحیه 4 مدرسه (دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه) و از هر مدرسه یک کلاس و از هر کلاس به تصادف 10 نفر انتخاب شدند. در نهایت 80 نفر از دانش آموز با توجه به دو ملاک در دو گروه آزمایشی (20 دختر و 20 پسر) و دو گروه کنترل (20 دختر و 20 پسر) به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به همراه خانواده در مداخله شرکت کردند. دانش آموزان به همراه اعضای خانواده در مداخله گروه آموزشی برنامه همکاری خانه و مدرسه به مدت 8 جلسه 150 دقیقه ای به مدت دو ماه شرکت نمودند. در این مطالعه از پرسشنامه های دموگرافیک و مشکلات رفتاری کودکان گودمن استفاده شد. کاربندی آزمایشی به مدت دو ماه اجرا شد و دو ماه بعد از پس آزمون، آزمون پیگیری گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که برنامه همکاری خانه و مدرسه در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان مؤثر بوده است. همچنین، کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مرحله پیگیری تداوم داشته است.
اثر بخشی مداخله گروهی مبتنی بر برنامه پیرز بر مشکلات رفتاری و اضطراب اجتماعی در نوجوانان با اختلال اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی مداخله گروهی مبتنی بر برنامه پیرز بر کاهش مشکلات رفتاری و اضطراب اجتماعی در نوجوانان با اختلال اوتیسم با عملکرد بالا بود. این پژوهش با استفاده از روش تک آزمودنی و طرحA-B-A انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شهر یزد در سال تحصیلی 97-1396 بودند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 4 دانش آموز پسر مبتلا به اختلال اوتیسم با عملکرد بالا انتخاب شدند. جلسات آموزشی بر اساس دستورالعمل مداخله گروهی برنامه پیرز در قالب 14 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه برگزار شد. بر اساس نتایج تحلیل دیداری داده ها، برنامه در زمینه بهبود مشکلات رفتاری و اضطراب اجتماعی برای هر چهار شرکت کننده موثر بوده است. به منظور پیگیری نتایج مداخله، یک ماه بعد از مداخله مقیاس سیستم ارزیابی رفتار کودکان (BASC-3) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی(SAS-A) مجددا توسط مادران و نوجوانان تکمیل شد. بر اساس یافته های این پژوهش به نظر می رسد ماهیت گروهی برنامه مداخله، مشارکت مادران و ایجاد فرصت برای تعامل نوجوانان با یکدیگر، منجر به بهبود اضطراب اجتماعی شده است. همچنین برنامه پیرز توانسته است اثر مستقیم و مثبت بر مشکلات رفتاری داشته باشد. به طور کلی یافته های پژوهش حاضر از تاثیر مثبت برنامه آموزشی پیرز بر کاهش مشکلات رفتاری و اضطراب اجتماعی پسران نوجوان با اختلال اوتیسم با عملکرد بالا حمایت می کند.
اثربخشی آموزش والدگری به مادران دارای کودک با ناتوانی هوشی بر افزایش کارکردهای اجرایی (توجه، بازداری و حافظه فعال) و کاهش مشکلات رفتاری این کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان با کم توانی ذهنی در محیط مدرسه و خانه از سازگاری کمتری نسبت به کودکان عادی برخوردارند و مشکلات رفتاریشان در مقایسه با کودکان عادی بیشتر است. همچنین، این کودکان نقایصی در کارکردهای اجرایی از جمله توجه، بازداری و حافظه کاری دارند که بر عملکرد شناختی، رفتاری و تحصیلی شان اثر منفی گذاشته است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش والدگری به مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی بر افزایش کارکردهای اجرایی )توجه، بازداری و حافظه کاری( و کاهش مشکلات رفتاری این کودکان بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشیی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری مطالعه شامل مادران کودکان با کم توانی ذهنی مدارس استثنایی شهر شیراز در سال ۱۴۰۱ - ۱۴۰۰ بود. ۲۰ نفر از مادران واجد شرایط با شیوه ی نمونه گیری هدفمند مشخص شدند. از مقیاس مشکلات رفتاری راتر ) ۱۹۶۷ ( و مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی جیویا و همکاران ) ۲۰۰۰ ( در این پژوهش به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و با استفاده از انتصاب تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه ) 15 نفر برای هر گروه( قرار گرفتند. گروه آزمایشی ۱۱ جلسه آموزش والدگری را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss 21 استفاده شد و از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ۰۵ / ۰ از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش والدگری، توجه، بازداری و حافظه کاری این کودکان را افزایش داد p>0/001 ( (. همچنین، آموزش والدگری، مشکلات رفتاری و ابعاد پرخاشگری، افسردگی و اضطراب، ناسازگای اجتماعی، رفتارهای ضد اجتماعی و کمبود توجه کودکان با کم توانی ذهنی را کاهش داد ( 0/001 >p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مشکلات رفتاری کودکان با کم توانی ذهنی در گروهی از مادران که آموزش والدگری را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروهی که هیچ آموزشی را دریافت نکرده بودند، کاهش یافته و کارکردهای اجرایی این دانش آموزان نیز بهبود یافته بود.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی حافظه و توجه از راه دور بر کارکردهای اجرایی و علائم رفتاری در کودکان دارای نقص توجه/بیش فعالی با و بدون اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر توانبخشی شناختیحافظه و توجه از راه دور بر کارکردهای اجرایی و علائم رفتاری در کودکان دارای نقص توجه/بیش فعالی با و بدون اختلال یادگیری ویژه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با و بدون اختلال یادگیری مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بودند. در این پژوهش تعداد 15کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با اختلال یادگیری و 15 کودک بدون اختلال یادگیری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه های آزمایش توانبخشی شناختیحافظه و توجه (نجاتی، 2021) را طی 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. به منظور گردآوری اطلاعات از آزمون عصب شناختی کولیج(2002) (CNT) و مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی(1990) (SSRS) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت. یافته ها نشان داد اثر توانبخشی شناختیحافظه و توجه از راه دور بر کارکردهای اجرائی (001/0P<) و علائم رفتاری(001/0P<) در کودکان دارای اختلال نقص توجه بدون اختلال یادگیری در مقایسه با کودکان دارای نقص توجه همراه با اختلال یادگیری بیشتر بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانبخشی شناختی منجر به بهبود عملکرد اجرائی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و اختلال یادگیری می شود.
اثربخشی عروسک درمانی شناختی رفتاری بر مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان 9- 7 سال با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۲۰۴-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
کودکان با آسیب بینایی از مشکلات رفتاری عمده ای رنج می برندکه فرآیند رشد و انطباق کودک با محیط پیرامونش را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی عروسک درمانی شناختی رفتاری بر مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان با آسیب بینایی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان (9-7 سال) با آسیب بینایی زیر نظر اداره بهزیستی منطقه 5 شهر تهران در سال 1399 بودند که از بین آنها 24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (12نفر) و گروه گواه (12نفر) گمارده شدند. از سیاهه ی مشکلات رفتاری کودک (فرم والدین) آخنباخ (1991) (CBCL)، برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برنامه عروسک درمانی شناختی رفتاری بر روی گروه آزمایش در 9 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) به صورت گروهی اجرا شد. تحلیل داد ه ه ای پژوهش با اس تفاده از تحلیل کوواریان س چندمتغی ره انجام ش د. نتای ج پژوه ش نش ان داد ک ه پ س از کنت رل نم رات پیش آزم ون بی ن 2 گ روه آزمای ش و گواه در مؤلفه های مشکلات رفتاری درونی سازی شده (اضطراب، انزوا و شکایت های جسمانی) و مشکلات رفتاری برونی سازی شده (مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه، نادیده گرفتن قواعد و رفتار پرخاشگرانه)، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0 >P). براس اس یافته ه ای فوق می توان نتیجه گرفت که عروسک درمانی بر کاهش مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان با آسیب بینایی، اثربخش است.
اثربخشی آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها بود. این پژوهش ازنظر هدفْ کاربردی و ازنظر روشْ شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از مادران به روش نمونه گیری دردسترس از مدارس ناشنوای شهر اصفهان انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش 15نفری جایگزین شدند. آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی در 10 جلسه 90دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد؛ درحالی که گروه کنترل تا پایان مرحله پس آزمون هیچ آموزشی دریافت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه نقاط قوت و ضعف گودمن (1997) و مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون (2003) ارزیابی شدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS 26 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی بر مشکلات رفتاری و برخی از مؤلفه های آن ازجمله علائم عاطفی و رفتارهای مطلوب اجتماعی در کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها تأثیر مثبت و معناداری داشت (01/0 > p )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه درمانی باعث بهبود مشکلات رفتاری کودکان کم شنوا و تاب آوری مادران آنها می شود و می توان از این برنامه در مدارس ویژه کودکان کم شنوا استفاده کرد.
اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
115 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. گروه آزمایش در هشت جلسه به صورت هتگی تحت آموزش جلسات ذهن آگاهی (بوردیک، 2014) قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک-آخنباخ (آخنباخ و رسکورلا، 2007) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (35/78=F، 001/0>P)، گوشه گیری/افسردگی (95/16=F، 001/0>P)، شکایات جسمانی (65/19=F، 001/0>P)، مشکلات تفکر (34/60=F، 001/0>P)، رفتار قانون شکنی (86/12=F، 001/0>P) و رفتار پرخاشگرانه (61/79=F، 001/0>P) موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی استفاده کرد.
تاثیر فعالیت های ورزشی همراه با موسیقی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فعالیت ورزشی همراه با موسیقی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهرستان یزد انجام شد. روش پژوهش از نوع کمی و کار آزمایی بالینی بود. طرح پژوهش نیز از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. به همین منظور نمونه به حجم 40 نفر دختر کم توان ذهنی با بهره هوشی 70-50 با نمونه گیری انتخابی از مدرسه استثنایی کوثر شهر یزد انتخاب شدند و بر اساس نمره های پیش آزمون به صورت همگن در چهار گروه (سه تجربی و یک کنترل) قرار گرفتند. گروه ها شامل موسیقی، ورزش، ورزش همراه با موسیقی و کنترل بودند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون مشکلات رفتاری مایکل راتر به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و تغییرات درون گروهی از تی وابسته و تغییرات برون گروهی به صورت پس آزمون و پیش آزمون از آزمون تحلیل واریانس یک سویه انجام گرفت، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد نمره مشکلات رفتاری در بین گروه ها پیش آزمون غیر معنی دار و پس از آزمون معنی دار بود. میانگین نمره مشکلات رفتاری در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه های ورزش، موسیقی، ورزش و موسیقی کاهش معنی دار داشت و با توجه به نتایج و مقایسه میانگین های سه گروه آزمایش تفاوت معنی داری در میزان اثربخشی سه گروه (موسیقی، ورزش، ورزش همراه با موسیقی)، با توجه به نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد فعالیت های ورزشی و موسیقی بر بهبود مشکلات رفتاری در کودکان کم توان ذهنی تأثیر مثبت داشته است و تفاوت بین اثربخشی سه گروه (موسیقی، ورزش، ورزش همراه با موسیقی) در کاهش مشکلات رفتاری وجود ندارد.
نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری والدین با مشکلات دوره بلوغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
395 - 416
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای سبک های فرزند پروری، جو عاطفی، دانش نوجوان و نحوه گذراندن اوقات فراغت در رابطه بین شرایط اقتصادی، سطح تحصیلات، دانش والدین و دریافت آموزش با مشکلات رفتاری، اجتماعی و دانش جنسی در نوجوانان دختر و پسر در دوره بلوغ بود. جامعه آماری شامل تمام دختران و پسران نوجوان در شهر یزد بودند. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشه چند مرحلهای،200 نفر دختر و پسر سنین 16-12 سال و مادران آن ها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های «سبک ها و ابعاد فرزند پروری»، «جو عاطفی خانواده برن»، «بررسی اوقات فراغت نوجوان»، «بررسی آگاهی از تغییرات دوره بلوغ»، «بررسی وضعیت اقتصادی و تحصیلی»، «مقیاس ارزیابی رفتار کودکان»، فرم والدین (ویرایش سوم)، «نظام بهبود مهارت های اجتماعی» و «پرسشنامه بررسی دانش جنسی» بود. برای آزمون مدل پژوهش، از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای پژوهش دارای همبستگی معنی دار با یکدیگر هستند(0/01≥p) و مدل پژوهش در سطح معناداری 01/0 در بین نوجوانان از برازش مطلوب و مناسب برخوردار است. اثر مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای شرایط اقتصادی، سطح تحصیلات، دانش والدین و دریافت آموزش بر مشکلات رفتاری، اجتماعی و دانش جنسی نوجوانان هم معنادار بود (96/t ≥ 1، 05/0≥p).
الگوی ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس ویژگی های فرزندشان با میانجی گری ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
120 - 129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های فرزند (مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با نقش میانجیگر ذهن آگاهی مادر انجام شد. پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای کم توانی ذهنی مدارس ابتدایی کم توانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399 1398، و مادران آن ها بودند. 298دانش آموز (از 878دانش آموز) با نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر (1967)، مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون (1983)، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (2006) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1980). داده ها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS23 و AMOS23 تحلیل شدند. نتایج حاکی از همبستگی مثبت معناداری بین مهارت های اجتماعی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی بود. همچنین بین مشکلات رفتاری با بهزیستی روانشناختی همبستگی منفی معناداری وجود داشت. بعلاوه نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه ویژگی های فرزند (مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی) با بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). از یافته های پژوهش چنین استنباط می شود که با کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان در مدراس می توان زمینه بهبود بهزیستی روانشناختی مادران آن ها را ایجاد نمود.
اثربخشی بسته توانمندسازی روان شناختی مادران بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به دوران پیش از دبستان، اثرات پایدار آن در همه مراحل زندگی و آموزش والدین به ویژه مادران زیر 6 سال در راستای تغییر و تحولات مطلوبی که در کودکان ایجاد می شود، توجهات خاصی مبذول شده است. این پژوهش با هدف اثربخشی توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان اجرا شد. روش : روش پژوهش از نوع شبه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان 4 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1400 بودند که تعداد ۳۰ نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته توانمندسازی مادر را دریافت کردند و گروه گواه در طی پژوهش هیچ مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های مشکلات رفتاری (شهیم و یوسفی، 1378) و حرمت خود (عزیزی مقدم، 1386) را در سه مرحله تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانمندسازی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک تأثیر معنا دار داشت و اثربخشی آن در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (0/001>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش بسته توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک، توجه به این نوع آموزش به مادران، مراکز پیش دبستانی، روان درمانگران و مشاوران در حوزه مشاوره کودک و انتخاب نوع مداخله برای آموزش به والدین پیشنهاد می شود.
مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای سبک های دلبستگی با میانجی گری رابطه والد- فرزندی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی مشکلات روان شناختی کودکان و نوجوانان، همواره یکی از دغدغه های اصلی روانشناسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای سبک های دلبستگی با میانجی گری رابطه والد و کودک انجام شد. روش پژوهش: در مطالعه ای مقطعی در قالب طرحی همبستگی، کلیه مادران دانش آموزان با مشکلات رفتاری شهرستان کرج با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده که از لیست اسامی دانش آموزان با تشخیص مشکلات رفتاری انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه، داده های پژوهش به کمک سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL) - نسخه والدین آخنباخ و رسکولار (2001)، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازان و شیور (1987) و پرسشنامه رابطه والد و کودک پیانتا (2015) استفاده شد. برای بررسی پیش فرض های آزمون های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شده است. نسخه 3/3 نرم افزار اسمارت پی ال اس برای تدوین مدل تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری و نسخه SPSS نسخه 26 برای آمار توصیفی استفاده شده است. همچنین ازتحلیل مسیر برای تعیین ضرایب مستقیم و غیر مستقیم استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده از روش بوت استرپ و آزمون سوبل هر دو نشان می دهند، اثر غیر مستقیم سبک های دلبستگی بر مشکلات رفتاری کودکان به واسطه رابطه کودک والد برابر 142/0- شده است و مقدار آماره سوبل در سطح اطمینان 95% معنادار شده است (001/0>P، 56/3=Sobel). در نتیجه سبک های دلبستگی بر مشکلات رفتاری کودکان با توجه به نقش میانجی رابطه کودک والد تاثیر معناداری دارد. مقدار منفی بتا (142/0-) نشان از منفی و عکس بودن این اثر می باشد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی با میانجی گری رابطه والد و کودک در ایجاد مشکلات رفتاری کودکان موثر می باشند که ضمن در برداشتن تلویحات بالینی می تواند در برنامه پیشگیری مورد کاربست قرار گیرد.
اثربخشی برنامه بازی رفتار خوب بر مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی: یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه بازی رفتار خوب بر مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی بود. شرکت کنندگان پژوهش، چهار دانش آموز پسر با کم توانی ذهنی ۹ تا 13 ساله بودند که از مرکز استثنایی ضمیمه شمیم دیل شهر گچساران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ انتخاب شدند. طرح پژوهش تک آزمودنی از نوع ملاک متغیربود. شرکت کنندگان طی شانزده جلسه در مرحله خط پایه مشاهده شدند؛ سپس هریک از آن ها در شانزده جلسه مورد مداخله بازی رفتار خوب قرار گرفت. در این مرحله با توجه به طرح ملاک متغیر، شانزده جلسه مداخله به چهار ملاک تقسیم گردید که هر ملاک شامل چهار جلسه از مداخله بود. ملاک ها نشان دهنده میزان تغییرات مشکلات رفتاری هریک از آزمودنی ها بودند. در نهایت، همه آزمودنی ها به مدت یک هفته مورد پیگیری قرار گرفتند. لازم به ذکر است تمام جلسات ضبط ویدئویی شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری و دیداری نشان داد که با اجرای بازی رفتار خوب، مشکلات رفتاری آزمودنی ها کاهش یافته است و بررسی اندازه اثر به روش درصد داده های بیشتر از روند میانه نیز نشان داد که درصد اثربخشی در هر چهار آزمودنی صددرصد است. در نتیجه می توان گفت برنامه بازی رفتار خوب، راهبردی مؤثر برای کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توانی ذهنی است.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت به مادران بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
50 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت مادران بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دچار مشکلات رفتاری بود. پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان دبستانی شهر شیراز به همراه والدین آن ها بود که برای مشکلات روانشناختی به کلنیک های مشاوره شهر شیراز در سه ماه پاییز 1399 مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مادران به همراه فرزندانشان به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش فرزندپروری مثبت در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از فهرست نشانه مرضی کودک اسپرلفکین و گادو و پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین کیت کانرز استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری تاثیر معناداری داشت. میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیر مشکلات درونی (001/0P< 92/31F= ) و در متغیر مشکلات بیرونی (001/0P< 3/381F= ) کاهش معنی داری پیدا کرده است. مجذور اتا نشان داد آموزش فرزندپروری مثبت 41 درصد از تغییرات مشکلات درونی و 36 درصد تغییرات مشکلات بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش فرزندپروری مثبت در کاهش مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری، پیشنهاد
اثربخشی آموزش درمان متمرکز بر شفقت به والدین بر کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
198 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش درمان متمرکز بر شفقت به والدین بر کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه والدین و کودکان 8 تا 10 ساله مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی شهر اصفهان در شش ماه دوم سال 1401 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از مراجعه کننده به مراکز مشاوره که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان متمرکز بر شفقت به والدین و یک گروه لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری، مشکلات رفتاری، اضطراب به دست آمد. داده ها با استفاده از روش مانکوا و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و تحلیل های آماری فوق با بهره گیری از نرم افزار SPSS-26 به اجرا درآمد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به والدین بر کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان موثر بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان متمرکز بر شفقت به والدین می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان باشد
مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
374 - 387
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی مشکلات رفتاری کودکان بر مبنای شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک انجام شد. روش پژوهش: در مطالعه ای مقطعی در قالب طرحی همبستگی، کلیه مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی با مشکلات رفتاری شهرستان کرج با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده که از لیست اسامی دانش آموزان با تشخیص مشکلات رفتاری انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه، داده های پژوهش به کمک سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL) - نسخه والدین آخنباخ و رسکولار (2001)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1973) و پرسشنامه رابطه والد و کودک پیانتا (2015) استفاده شد. برای بررسی پیش فرض های آزمون های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شده است. نسخه 3/3 نرم افزار اسمارت پی ال اس برای تدوین مدل تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری و نسخه SPSS نسخه 26 برای آمار توصیفی استفاده شده است. همچنین ازتحلیل مسیر برای تعیین ضرایب مستقیم و غیر مستقیم استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده از روش بوت استرپ و آزمون سوبل هر دو نشان می دهند اثر غیر مستقیم شیوه های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان به واسطه رابطه کودک والد برابر 298/0- شده است و مقدار آماره سوبل در سطح اطمینان 95% معنادار شده است (001/0>P، 28/5 Sobel=). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت شیوه های فرزندپروری بر مشکلات رفتاری کودکان با توجه به نقش میانجی رابطه کودک والد تاثیر معناداری دارد. یافته های این مطالعه همسو با پیشینه پژوهشی گویای اثر گذاری شیوه های فرزند پروری با میانجی گری رابطه والد و کودک در ایجاد مشکلات رفتاری کودکان می باشند که ضمن در برداشتن تلویحات بالینی می تواند در برنامه پیشگیری مورد کاربست قرار گیرد
تعیین اثربخشی آموزش ذهنیت رشد بر تنظیم هیجان نوجوانان با مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شناسایی و معرفی روش های کارآمد و مؤثر برای ارتقا ظرفیت هوشی انسان در مراحل تحولی حساس یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در میان پژوهشگران بوده است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش ذهنیت رشد بر تنظیم هیجان نوجوانان با مشکلات رفتاری انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و با روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر 12 تا 16 سال بودند که در مدارس دوره یکم متوسطه شهر تهران در سال 1400-1401 مشغول به تحصیل بودند و از این میان 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش ده جلسه یک ساعته آموزش ذهنیت رشد دریافت کردند؛ در حالی که برای گروه گواه هیچ مداخله ای در نظر گرفته نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان (ایشنباخ و رسکولا، 1997)، چک لیست تنظیم هیجان کودکان و نوجوانان (شیلذز و سیچی، 1997) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نسخه 26 برنامه SPSS انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد افراد گروه آزمایش که برنامه آموزش ذهنیت رشد را دریافت کرده بودند، نمرات تنظیم هیجان بیشتری در پس آزمون نسبت به گروه گواه دریافت کردند (0001p<). همچنین این برتری تا مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (0/05p<). نتیجه گیری: این روش مداخله که متکی بر اصل انعطاف پذیری ذهنی است، می تواند به منظور بهبود توانایی های ذهنی کاربرد داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که از این روش درمانی در بهبود توانایی های ذهنی استفاده شود.
مدل علّی رابطه جو عاطفی خانواده و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با میانجی گری حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی حمایت اجتماعی در رابطه جو عاطفی خانواده و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری شامل کودکان ۴ تا ۶ سال و کودکان پیش دبستانی ساکن شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که تعداد ۳۵۸ کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های جو عاطفی خانواده (BEFCQ، هیل برن، 1964)، پرسشنامه چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS، زیمت و همکاران، 1988) و مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی (شهیم و یوسفی، 1378)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که جو عاطفی خانواده بر مشکلات رفتاری کودکان اثر مستقیم (3/0-= β و 05/0 P≤)، حمایت اجتماعی بر مشکلات رفتاری کودکان اثر مستقیم ( 3/0-= β و 05/0 P≤) و جو عاطفی خانواده از طریق نقش میانجی حمایت اجتماعی بر مشکلات رفتاری کودکان اثر غیرمستقیم (132/0- =β و 001/0P=) داشت؛ بنابراین جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی اثر بسزایی در روند مشکلات رفتاری کودکان دارند. این یافته ها برای روان شناسان، مشاوران مدرسه، مربیان و والدینی که با کودکان پیش دبستانی در ارتباط اند، کاربرد عملی دارد.
تأثیر برنامه آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان و افزایش کیفیّت زندگی خانوادگی والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اتُیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال طیف اُتیسم و مشکلات همراه آن می تواند عملکرد کودک و کیفیت زندگی خانوادگی را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه آموزش فرزند پروری مثبت بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان و افزایش کیفیت زندگی خانوادگی والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. مواد و روش ها: جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم در شهر شهرکرد بود، که از میان آن ها 30 نفر از والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم بر اساس ملاک های ورود به پژوهش با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در دَه جلسه ی نوددقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته تحت برنامه آموزش فرزند پروری مثبت قرار گرفتند و در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از چکلیست رفتاری آخنباخ و مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی موردسنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-22 مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایج: نتایج نشان داد که در مراحل پس آزمون و پیگیری برنامه آموزش فرزند پروری مثبت باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان و افزایش کیفیت زندگی خانوادگی والدین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. بحث و نتیجه گیری: درنتیجه می توان گفت که برنامه آموزش فرزند پروری مثبت می تواند بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان و افزایش کیفیت زندگی خانوادگی والدین با کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم مؤثر باشد.