مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
هویت مکان
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
115 - 134
اگر بپذیریم که انسان، بخش مهمى از هویت خود را از محیط می گیرد و نسبت دادن خود به محیط و الگوهاى غالب در آن، ادراک انسان را تحت تأثیر قرار می دهد، آنگاه می توان اهمیت نقش الگوهایى از معماری سنتی، همچون «باغ ایرانى» را درک کرد. از این رو این پژوهش سعی دارد که با استفاده از یک مدل مفهومی، ارتباط وجوه هویتی معماری سنتی را با وجوه انسانی بررسی و مفهوم «هویت مکان» را براساس ادراکات حسی در باغ ایرانی تبیین کند. این مقاله با رویکرد کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی و با نگاهی تفسیری انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که باغ ایرانی به عنوان «مکان» یک پدیده ی کیفی و متشکل از «تجربه ای حسی» است که در وهله ی اول با دیدگاهی بصری و فضایی، همه ی داده های حسی را انتظام می بخشد و سپس ویژگی خاص خود را در همین راستا و از طریق ایجاد ساختار ذهنی و تداعی معانی وجودی جهت خاطره سازی در بستر زمان نمایان می سازد. بدین ترتیب میزان احساس «این همانی» انسان با وجه کیفی باغ ایرانی درجه ای از احراز «هویت مکان» است.
بررسی تأثیر و ارتباط دلبستگی به مکان و هویت مکانی در افراد بومی و غیر بومی در سه مقیاس: شهر، محله و خانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
45 - 62
حوزه های تخصصی:
دلبستگی مکانی، نوعی پیوند عاطفی است که مردم با مکان های خاص برقرارمی کنند که ترجیح می دهند در آن بمانند و در ان احساس امنیت و آرامش می کنند. با این حال، هویت مکانی،به عنوان جزیی از هویت شخصی تعریف شده و فرایندی ست که توسط آن مردم از طریق تعامل با مکان ها خود را به لحاظ تعلق به مکانی خاص توصیف می کنند. بسیاری از تحقیقات، ارتباط مثبتی را بین این متغیرها در جمعیت هایی که تعاملات مداومی را در مدت زمان طولانی حفظ کرده اند، مشاهده کرده اند. این مقاله مطالعه ای را ارائه خواهد کرد که در آن ها ما به مقایسه دلبستگی مکان و هویت مکان در نمونه هایی پرداخته ایم که بر اساس مکان تولد و طول اقامت و اندازه این پیوندها با مکان های مختلف متفاوت می باشند. با وجود این واقعیت که شدت دلبستگی و هویت که با محل بنا شده فرضا تحت تاثیر اندازه محیط قرار دارد. به منظور کشف تفاوت های رابطه بین این دو پیوستگی و اندازه ی محیط، ما یک مطالعه در محله ها و شهرها و خانه ها انجام داده ایم. نتایج مطالعه تفاوت های ممکن در دلبستگی مکان و هویت مکان بین ساکنانی که در شهر به دنیا آمدن و ساکنانی که در اصل از شهرهای دیگر هستند را نشان می دهد. همچنین اینکه هویت و دلبستگی مکان برای بومی ها همزمان می باشد در حالیکه افراد مکان های دیگر نمره بالاتری را برای دلبستگی بجای هویت در نظر میگیرند. نمونه ها شامل 208 نفر ( 54.8% بومی و 45.2% از دیگر شهرها ) . نتایج مطالعه ما را قادر می سازد تا در نظر بگیریم که دلبستگی مکانی قبل از هویت مکانی، توسعه میابد و پیوند با خانه قویتر از پیوند با محله می باشد اما دلبستگی و هویت با شهر قوی تر از هرکدام از آنها می باشد. که سطح بیشتری از دلبستگی و هویت در شهر وجود دارد تا در خانه و کمتر در محله.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر دلبستگی به مکان از منظر گروه نوجوان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
5 - 17
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، سنجش مؤلف ههای اثرگذار بر دلبستگی به مکان و تبیین معناداری یا عدم معناداری آنها در محل ههای منتخبی از شهر تهران است. این تحقیق با تبیین شاخ صهای اثرگذار بر دلبستگی به مکان که دربرگیرنده هویت مکان، وابستگی به مکان و پیوندهای اجتماعی است، به انداز هگیری و مقایسه آنها پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و داد هها با توزیع 475 پرسش نامه در میان نوجوانان رده سنی 12 تا 16 ساله از میان محل ههای الهیه، نارمک، هاشمی و یافت آباد که به روش طبق های سیستماتیک انتخاب شده بودند، گردآوری شد. درمجموع نتایج آزمون Tukey نشان داد که ازنظر شاخص دلبستگی، دو محله یافت آباد و هاشمی در یک خوشه و محل ههای نارمک و الهیه در خوشه دیگری قرار گرفتند به گونه ای که نوجوانان دو محله نارمک و الهیه به طرز معناداری نسبت به نوجوانان دو محله یافت آباد و هاشمی دلبستگی بیشتری به محل هشان داشتند.
ارزیابی تعلق مکانی و تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی در محلات شهری بافت تاریخی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
35 - 50
حوزه های تخصصی:
توسعه تعلق مکانی یکی از راهکارها جهت کیفیت بخشی به محلات، به ویژه در بافت تاریخی است. به منظور اقدامات عملی ضرورت دارد با مشخص کردن وضعیت تعلق، مؤلفه ها و عوامل مؤثر بر آن موردمطالعه قرار گیرد. هدف این پژوهش، ضمن ارزیابی تعلق مکانی با چهار بُعد دلبستگی به مکان، هویت مکان، وابستگی به مکان و ریشه داری در مکان و اولویت بندی این ابعاد در بافت تاریخی گرگان، ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر تعلق مکانی نیز است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و جامعه آماری ساکنان بافت یادشده است که با روش نمونه گیری تصادفی ابتدا سه محله و سپس 180 نمونه انتخاب شد. تحلیل داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس یک طرفه یا آنوا، آزمون تی مستقل و تحلیل تعقیبی شفه صورت گرفت. اعتبار و پایایی پژوهش، نیز بر اساس ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج تحلیل ابعاد چهارگانه تعلق مکانی، حاکی از تأثیر بالای دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان، در ایجاد تعلق به محله ها است؛ درحالی که دو بُعد دیگر، یعنی هویت مکان و ریشه داری در مکان، در ایجاد تعلق مکانی تأثیر کمی دارند؛ بنابراین، بالا بودن میزان تعلق مکانی (با ارزش میانگین 43/36)، به دلیل بالا بودن دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان دارد؛ همچنین، تحلیل متغیرهای جمعیت شناختی از قبیل طول مدت اقامت، مالکیت و نوع مسکن (مستقل حیاط دار، آپارتمان) اثر مستقیم و معنادار این عوامل را بر تعلق مکانی و سه مؤلفه دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان و هویت مکان تأیید می کرد.
به کارگیری روش تحقیق روایتی در ارزیابی هویت مکان؛ بررسی موردی: شهر جدید فولادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۶
51 - 68
حوزه های تخصصی:
مفهوم هویت مکان در نیمه دوم قرن بیستم در ادبیات طراحی و برنامه ریزی شهری مورد توجه قرار گرفت. اما مسئله مهم آن است که تعد اد محدود ی از نوشته های موجود، چارچوبی برای بررسی کاربرد ی این مفهوم در اختیار قرار می د هند. هدف مقاله حاضر ارائه چارچوب تحقیقی- تحلیلی با رویکرد ی کاربرد ی در مورد این مفهوم بود ه که در سه بخش کلی تدوین شد ه است. در بخش اول، تلاش شد ه تعریفی از هویت مکان، فرآیند شکل گیری و عناصر شکل د هند ه آن ارائه شود. در بخش دوم، طرح تحقیق در هویت مکان بر اساس روش شناسی مطالعه گفتمان، روش تحقیق روایتی و چارچوب تحلیلی بر اساس روش تحلیل گفتمان برای به کارگیری در ارزیابی هویت مکان تبیین شد ه است و شهر جد ید فولادشهر به عنوان نمونه مورد مطالعه و با هدف آزمون چارچوب تحقیقی-تحلیلی پیش گفته انتخاب شد ه است. در بخش سوم، د اد ه های جمع آوری شد ه در مورد هویت فولادشهر در دو سطح 1) تحلیل اولیه و 2) تحلیل یکپارچه بررسی و نتایج به دست آمد ه ارائه شد ه اند. یافته های این تحقیق نشان می د هد که عناصر مختلف هویت مکان در فولادشهر به لحاظ وضعیت در دو دسته کلی قرار می گیرند: 1) عناصر د ارای ظرفیت مثبت و قابل تبد یل به عناصر برجسته هویت مکان و 2) عناصر د ارای بحران. عناصر د ارای بحران خود د ارای گونه بند ی شامل عناصر د ارای بحران هم جهتی منفی، بحران د اخلی و بحران خارجی هستند. کلیدواژه ها: هویت مکان، ارزیابی هویت، تحقیق روایتی. if";mso-ascii-font-family:"B Yagut"; mso-hansi-font-family:Calibri;mso-hansi-theme-font:minor-latin;mso-bidi-font-family: "B Yagut"'> هی فضای کالبد ی منطقه و تأمین نیازهای مسکونی و خدماتی ساکنان، فرصت های شغلی را افزایش د هد، در توسعه این منطقه مؤثر خواهد بود.
معناشناسی خرد عرفی و تأثیر آن در بازیابی هویت مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
35 - 48
حوزه های تخصصی:
توجه به خرد عرفی، به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر در رابطه تجربی انسان-محیط از مسائلی است که در پژوهش ها و فرایندهای طراحی معماری کمتر به آن پرداخت شده است. مقاله حاضر باهدف ایجاد محیط های مسکونی باکیفیت، به بررسی و شناسایی تأثیر مؤلفه های خردعرفی بر شکل گیری هویت مکان می پردازد. مقاله حاضر ازنظر نوع تحقیق: کیفی و کمی، ازنظر راهبرد: تفسیری- تحلیلی، ابزار جمع آوری داده ها مشاهده و مصاحبه و روش تحلیل داده ها همبستگی هست. نتایج پژوهش، ارتباط معنی دار بین خرد عرفی و هویت مکان را به اثبات می رساند. بین مؤلفه های خرد عرفی و مؤلفه های هویت مکان، بالاترین رابطه معنی دار همبستگی مربوط به مؤلفه الگوی رفتاری-کالبدی و در سطوح بعدی، مؤلفه های خاطرات جمعی و رضایتمندی هست. در طراحی معماری، چهار سنجه به ترتیب: خوانایی فرم، مصالح بومی و تنوع فعالیتی و بصری بیشترین عوامل تأثیرگذار هست.
بررسی نقش مکان های سوم شهری در توسعه گردشگری (مطالعه موردی: پیاده راه مرکزی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد شهری بدون برنامه و به دنبال آن افزایش استفاده از اتومبیل، به تدریج نقش عابرپیاده در فضاهای شهری کم رنگ می شود و همین امر موجب کاهش سرزندگی فضاهای عمومی برای تعاملات اجتماعی در شهرها شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی سطح و کیفیت تعاملات اجتماعی در پیاده راه فرهنگی شهر رشت؛ بررسی نقش مکان های سوم در ایجاد تعاملات اجتماعی و افزایش سطح تعاملات اجتماعی در توسعه گردشگری است. هدف پژوهش حاضر، کابردی و روش تحقیق نیز، توصیفی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه دارای طیف لیکرت استفاده شده است.همچنین از آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل عاملی و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد. پرسشنامه، شامل 51 سؤال کیفیت محیطی، کیفیت مکان های سوم، هویت، جذابیت گردشگری و تعاملات اجتماعی را در پیاده راه علم الهدی می سنجد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر محاسبه شد. پایایی آن توسط آزمون آلفای کرونباخ برابر 897/0 شده است. یافته های همبستگی برای هر سه آزمون مقدار قابل قبولی است و نشان می دهد که مولفه های «هویتمندی مکان»، «کیفیت پیاده راه» و «مکان های سوم» تاثیر قابل توجهی در توسعه و رونق گردشگری در پیاده راه دارند. مهمترین نتیجه پژوهش حاضر تبیین روابط هم افزا میان توسعه مکان های سوم و گردشگری است. بنابراین جایگاه مکان های سوم در برنامه ریزی شهری و همچنین برنامه ریزی گردشگری شهری باید در کشورمان مورد تاکید قرار گیرد و افزایش کیفیت های محیطی و فرهنگی آن در نهایت به افزایش تنوع اجتماعی، تعامل میان شهروندان و گردشگران و افزایش درآمدهای پایدار منجر گردد.
راهبردهای طراحی مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست با هدف افزایش تعلق به مکان در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
61 - 76
حوزه های تخصصی:
طبق آمار بهزیستی، شانزده مرکزنگهداری کودکان بی سرپرست در شهر اصفهان وجود دارد که اکثرشان ساختمان هایی بدون توجه به تعلق به مکان هستند. از آنجایی که تاکنون این مراکز با تأکید بر بحث تعلق به مکان موردمطالعه نبوده اند، این تحقیق با هدف دستیابی به راهبردهای طراحی مراکزنگهداری شهر اصفهان ضروری به نظر می رسد. این مقاله با روش تحقیق ترکیبی متوالی-اکتشافی، در چهار مرحله به جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن ها پرداخته است. در ابتدا، سه مؤلفه اصلی تعلق به مکان؛ تعاملات اجتماعی، هویت مکان و دلبستگی به مکان با کمک تحلیل محتوای منابع کتابخانه ای، مقولات اصلی و ریزمولفه هایشان به دست آمد، مراحل بعدی پژوهش؛ با کمک مشاهده مشارکتی، تحلیل تصاویر ذهنی و انجام مصاحبه باز، انجام گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که سازمان دهی فضای باز خصوصی و عمومی موجب افزایش تعاملات اجتماعی و خاطره سازی و توجه به حریم خصوصی کودک باعث ایجاد دلبستگی به مکان می شود همچنین با ایجاد فضا با هدف تجربه مکان؛ هویت مکان افزایش می یابد.
تبیین رابطۀ گرایش های مکانی و طایفه ای و انتخابات مجلس شورای اسلامی (مطالعه موردی: یازدهمین دورۀ حوزۀ انتخابیۀ گچساران و باشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
80 - 104
حوزه های تخصصی:
جغرافیای انتخابات رویکردی نوین به مقوله انتخابات دارد و در آن ابعاد فضایی و مکانی انتخابات بررسی می شود. یکی از عوامل مؤثر بر الگوی رفتار سیاسی مردم در انتخابات، پدیده همسایگی و گرایش های زادگاهی و طایفه ای است. تحلیل فضایی و مکانی پایگاه رأی نامزدهای انتخاباتی در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان می دهد که الگوی رأی ساکنان و رأی دهندگان در حوزه انتخابیه گچساران و باشت بیش از آنکه تابع سطح کلان و همسو با طیف سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب باشد، این هویّت های مکانی و کُنش همسان ساکنان فضا و گروه های اجتماعی سنّتی نظیر ایلات و طوایف است که نقش ناستردنی در خاستگاه رأی ساکنان دارد و به همین مناسبت، کنش سیاسی افراد و جوامع، تابعی از ادراک محیطی و برداشتی است که از منافع خود دارند. ازاین رو، این پرسش مطرح می شود که چه رابطه ای بین گرایش های زادگاهی و طایفه ای و انتخابات در حوزه انتخابیه گچساران و باشت وجود دارد؟ فرضیّه تحقیق به این پرسش این گونه پاسخ می دهد که به نظر می رسد بین دو متغیر گرایش های زادگاهی و طایفه ای و انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه گچساران و باشت رابطه معناداری وجود دارد. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی‑تحلیلی است و روش گردآوری اطّلاعات اسنادی و میدانی است. بر بنیاد یافته های پژوهش، این نتیجه حاصل می شود که متغیر همسایگی و گرایش های زادگاهی و طایفه ی، مهم ترین و نیرومندترین عوامل مؤثر بر الگوی رأی نامزدهای انتخابیه حوزه انتخابیه گچساران و باشت به شمار می رود.
بررسی تطبیقی مولفه های هویت مکان در فضای خیابانی آبرسان و شریعتی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۱
1 - 23
حوزه های تخصصی:
هویت مکان پیش نیاز و پیش شرطی برای انسجام اجتماعی، شکل گیری و تقویت فرهنگ مدنی و دموکراتیک، همچنین محیطی جهت ایجاد نشاط و حیات شهری پایدار در سطوح کنش های فردی و اجتماعی شهروندان در متن فضا را دارد. هدف این مقاله بررسی تطبیقی مولفه های هویت مکان در فضای خیابانی آبرسان و شریعتی شهر تبریز است. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی و همبستگی می باشد. داده ها با استفاده از منابع اسنادی (کتابخانه ای) و مطالعات میدانی (پرسشنامه محقق ساخته) گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کل کاربران هر دو خیابان مورد مطالعه بوده است که در این میان تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه مشخص و تعیین گردید. نمونه های تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو فضای خیابانی آبرسان و شریعتی انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها از آزمون لون و تی تست دو نمونه ای مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج کلی یافته ها که مبنای آن، نظریات کاربران فضای هر دو خیابان مورد مطالعه هست، نشان دهنده این امر است که از مولفه های چهار گانه (الگوهای شهرسازی، طراحی شهری، اجتماعی، و حسی و ادراکی) در قالب ده مقوله مورد بررسی هویت مکان، در حالت کلی خیابان شریعتی در بافت سنتی شهر تبریز بیشتر از آبرسان در بافت مدرن، هویت مکان را تولید می کند.
تبیین معیارهای ارتقاء حس دلبستگی به مکان با رویکرد برنامه ریزی طراحی محور (شهر پرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
52 - 63
حوزه های تخصصی:
حس دلبستگی به مکان به عنوان زنجیره ای میان افراد و محیط های معنادار است که مبنای تعامل عاطفی مثبت انسان با فضاست که به عنوان بعد مهمی در بهبود کیفیت زندگی شهری است. از طرفی، برنامه ریزی طراحی محور نیز به عنوان رویکردی میانی بین برنامه ریزی و طراحی به عنوان تفکری کیفیت گرا به دنبال پاسخ گویی به مسائل کیفی موجود در شهر است. بنابراین، مسئله تحقیق، رسوخ مباحث کیفی در مقیاس های کلان است. هدف از این مطالعه، تبیین معیارهای ارتقای حس دلبستگی به مکان با تأکید بر رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در شهر جدید پرند که دارای جاذبه های تاریخی فرهنگی و طبیعی و موقعیت استقراری مناسب است. روش این پژوهش، آمیخته اکتشافی است که پس از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش و تجزیه وتحلیل کیفی سوابق موضوعی، از روش تحلیل محتوای استقرایی و روش کدگذاری در بخش کیفی استفاده شد. در بخش کمی پس از توزیع 394 پرسشنامه، از روش آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزارهای SPSS و PLS و آزمون های کولموگروف اسمیرنف و رگرسیون و همبستگی استفاده شد. با توجه به نتایج آزمون، بین کلیه متغیرهای پژوهش، همبستگی وجود دارد. فرضیات اصلی پژوهش بیان می کنند که سه عامل هویت مکان، وابستگی به مکان و عوامل برنامه ریزی طراحی محور بر ارتقای حس دلبستگی به مکان تأثیر مثبت و معناداری دارند. با آزمون فرضیه می توان اظهار داشت که با ارتقای مؤلفه های محیطی زمینه ای، احساسی عاطفی، اجتماعی مشارکتی، کالبدی، فرهنگی اعتقادی، شناختی ادراکی، طراحی و برنامه ریزی، حس دلبستگی به مکان در شهر پرند ارتقای پیدا می کند.
تبیین مدل هویت مکان-حس مکان و بررسی عناصر و ابعاد مختلف آن؛ نمونه موردی: پیاده راه شهرری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظاهر فیزیکی، فعالیت ها و معانی مواد خام هویت مکان هستند. حس مکان جنبه دیگری از هویت مکان، در درون این عناصر نیست. بلکه در اثر ارتباط متقابل انسان با این عوامل شکل می گیرد. حال این سوال ها مطرح است که رابطه بین هویت مکان و حس مکان چگونه است؟ چگونه می توان به یک مکان، با هویت خاص خود دست یافت؟ با توجه به بررسی های انجام گرفته، هویت مکان را می توان معادل با حس مکانِ "ما" دانست و در پاسخ به سئوال دوم، باید گفت که هویت مکان بخشیدنی نیست، بلکه طی زمان و فرآیندی به وسیله مردم شکل می گیرد، اما ابتدا باید از طریق عوامل فیزیکی، فعالیت و معنا به عنوان مولفه های تشکیل دهنده، اقدامات لازم در راستای رسیدن به هویت مکان را انجام داد. دراین نوشتار، با هدف بازیابی و معرفی نقش هریک از عناصر و اجزای تشکیل دهنده هویت و حس مکان، بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این زمینه، به بررسی آرا و نظرات صاحبنظران پرداخته شده است. پس از بررسی عوامل و عناصر مختلف و نیز طبقه بندی عوامل دخیل در آن، به تبیین مدلی نو از عناصر و فرآیند شکل گیری هویت مکان و بررسی مدل مذکور در پیاده راه شهرری (به عنوان موردپژوهشی) پرداخته شده است.
باززنده سازی خاطرات جمعی در بازسازی پس از بلایای طبیعی و ... با تکیه بر هویت مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۴۵
۶۲-۴۵
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر باززنده سازی خاطرات جمعی و تأثیرات آن در بهبود هویت مکانی از دست رفته ناشی از بلایایی همچون جنگ یا بلایای طبیعی را که به طور غیر منتظره ای باعث خدشه دار شدن مسیرمعمول تکامل اجتماعی کالبدی یک منطقه می شود، بررسی می نماید، هویتی که نتیجه درونی شدن هویت یک مکان برای فرد بوده است و نتیجه آن تعلقات احساسی میان فرد با محیط زندگی او می باشد. موریس هالبواکس مهم ترین نظریه پرداز خاطره جمعی با تأکید بر ارتباط میان گروه ها و مکان ، معتقد است هنگامی که اعضای یک گروه در بخشی از فضا قرار می گیرند، خصوصیات گروه به فضا منتقل شده و همزمان، نوعی تطبیق با عناصر مقاوم صورت می گیرد و یک قالب مشخص به ساختار آن فضا تعمیق می گردد. لذا مکان ها حافظه افراد داخل خود را که دارای گذشته ای مشترک هستند تحریک می کنند و هم زمان ، گذشته های مشترک افراد بیرون از خود را که مایل به دانستن چیزی در مورد آن ها هستند، باز می نمایانند. در نتیجه حافظه که موضوعی مکان گرا است ، زمانی که بر اثر بلایای طبیعی و.. بستر شکل گیری آن از میان می رود و یا مخدوش می شود؛ این ویژگی مکان برای همیشه از دست می رود. بنابراین حافظه مکان وابسته به مکان و جامعه ای است که به واسطه ارتباط با مکان واجد هویتی پیوسته شده است. از این رو مقاله با تکیه بر نقش هویت مکان در شکل گیری خاطرات به عنوان زیر بنای هویت های فردی و جمعی در یک جامعه و ارتباط متقابل خاطرات با میزان پیوندهای احساسی افراد با محیط از نوع هویت مکانی و تعلق مکانی، در ابعاد مختلف شکل دهنده یک مکان، اعم از فرم، فعالیت و تصورات به بیان سه استراتژی حفاظت و مرمت، بازخوانی و برنامه ریزی رویدادی می پردازد. این مقاله با روشی مروری و تحلیل کیفی بر مبنای استراتژی های تجربی ، در نهایت رویکردهای معقول در باززنده سازی خاطرات جمعی را در پروژه های بازسازی پس از بلایا تبیین می کند.
بازآفرینی خیابان چهارباغ هرات با هدف ارتقاء هویت مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
43 - 54
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بازآفرینی بخش های قدیمی و مرکزی شهرها با هدف حفظ ارزش های زیستی در کنار پاسخ گویی به نیاز کاربران، اهمیت زیادی دارد. با ظهور موج دوم شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه، بخشی از بافت های شهری متأثر از مداخلات مدرنیستی، دچار دگردیسی شده به گونه ای که عموماً این بافت ها، معنا و عملکرد خود را از دست داده و با تنزل ارزش های زیستی و تضعیف هویت مکان مواجه شده اند. با ادامه این روند و عدم توجه به زمینه، این محله ها در حال تغییر شکل به مکان های فاقد معنی و هویت در ورای ادراک شهروندان هستند.هدف پژوهش: تحقیق حاضر سعی دارد تا با مطالعه ای روشمند، مؤلفه های کیفیت محیط خیابان شهری را استخراج و با تدوین فرایند بازآفرینی خیابان شهری مبتنی بر ارتقاء هویت از این طریق، بتواند علاوه بر شناخت و تحلیل خیابان چهارباغ، پیشنهاداتی برای جهت دهی به مداخلات کالبدی با هدف ارتقاء هویت ارائه کند.روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد آمیخته کمی و کیفی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. به منظور تقویت پژوهش و اعتبار بیش تر یافته ها، زاویه بندی به کار گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از روش گروه متمرکز و پرسش نامه مردمی استفاده شد. تحلیل داده های برآمده از گروه متمرکز با استفاده از روش تحلیل کدگذاری و داده های حاصل از پرسش نامه با بهره گیری از روش فریدمن، ضریب هم بستگی پیرسون و با ابزار (SPSS) انجام شد.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده در بُعد نظری حاکی از آن است که اساساً مهم ترین مؤلفه های خیابان شهری از نظر پژوهشگران عبارت است از دسترسی، تداوم فضایی، ایمنی و امنیت، همه شمولی و اختلاط اجتماعی، کیفیت عرصه همگانی، محصوریت و شفافیت، تنوع و اختلاط کاربری ها و حمایت از ذی نفعان. در بٌعد عملی نیز می توان با اصلاح دسترسی و تعدیل اندازه بلوک های شهری، تنوع و اختلاط کاربری، طراحی مبلمان شهری و تقویت ادراک شهروندان از فضا (با افزایش خوانایی، تناسب فرم های جدید و وحدت فضایی) هویت خیابان چهارباغ هرات را ارتقاء داد.
تبیین مبانی اجتماعی معماری و شهرسازی اسلامی در قرآن، مبتنی بر گذار از سرمایه به نظریه اجتماعی
منبع:
فردوس هنر سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
10 - 47
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: توجه صرف به روابط مبتنی بر نفع، در سرمایه اجتماعیِ برآمده از مفهوم توسعه، در نقطه مقابل مسئله پیشرفتِ مبتنی بر نظریه اجتماعی مدنظر قرآن کریم است. تأکیدات متعددی در زمینه روابط انسانی در قرآن کریم موجود است که نشان دهنده اهمیت بنیادی و ساختاری آن برای شکل گیری حیات طیبه و پایدار در نظریه اجتماعی برآمده از قرآن است. در این میان، اهمیت و نقش بسترسازی کالبدی و تأثیرگذاری بر روابط اجتماعی، به موضوعی بنیادین و بین رشته ای در نزد طراحان و برنامه ریزان معماری و شهرسازی تبدیل است. در دوران پساپست مدرنیسم فعلی، در زمینه توجه به فرهنگ و ساختار اجتماعی، زمان توجه به ضرورت ارائه نظریه ای سامانه پندار از مطالعات اجتماعی معاصر در چارچوب دستورات قرآن کریم فرارسیده است.هدف پژوهش: این پژوهش به منظور بهره گیری از سرمایه اجتماعی در قالب نظریه ای اجتماعی و تلاش هم زمان برای ادغام آن با مفهوم پیشرفت به نحوه ای قابل استفاده در مبانی نظری معماری و شهرسازی اسلامی ارائه شده است.سوال پژوهش: چارچوب و روش پیشنهادی برای تبدیل سرمایه اجتماعی به نظریه اجتماعی در معماری و شهرسازی اسلامی چیست؟روش پژوهش: در انجام پژوهش کیفی حاضر، از نظریه پردازی بین رشته ای بر اساس گردآوری منابع کتابخانه ای پیرامون موضوع آن، و ارائه تحلیل های توصیفی برای دستیابی به تفسیری جامع و ساختارمند استفاده شده است.نتیجه گیری: نقش معماری و شهرسازی اسلامی برای تعبیر کالبدی بستر اجتماعی مطلوب، منجر به فضای تعاملی ای از هنجار و ارزش های اسلامی را در فضای زندگی، مطابق با فضای ذهنی مسلمانان می گردد. چنین امری، با تبدیل سرمایه اجتماعی به نظریه اجتماعی، نقش فضاهای معماری و شهرسازی را در مسیر جامعه پذیری، کنترل و پیوستگیِ «هنجارهای اجتماعی با فضای زندگی افرادِ جامعه» را فراهم می سازد.
سیاست گذاری راهبردی مؤلفه های هویتی شهر اهواز
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
80 - 100
حوزه های تخصصی:
امروزه محیط های شهری، بر اساس الگوهای ساختگی، اغلب وارداتی و بدون توجه به ویژگی های هویتی خود شکل می گیرند. ساختارهای شهرهای کنونی همچون گذشته از توانایی لازم در برقراری تعامل بین انسان و فضاهای شهری برخوردار نمی باشند؛ نمایانگرها و هنجارهای برگرفته از صفات هویتی شهرها، غالبا ناشناخته هستند؛که این ناشناختگی تاثیر گذاری منفی بر تصمیم گیری و تصمیم سازی امور شهرها را در پی داشته است. هدف این پژوهش شناسایی و ارزیابی مؤلفه های هویّت کالبدی – فضایی شهراهواز تعیین استراتژی بهینه است؛ تا پس از شناخت و اطلاع از چگونگی آن بتوان، از طریق ایجاد زمینه برای برنامه ریزی و طراحی محیط مطلوب به ارتقاء کیفیت زیست شهری کمک نمود.تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع داده ها روش ترکیبی(کمی و کیفی) بوده، که با رویکرد اکتشافی به شیوه توصیف و تحلیل از طریق بررسی و تحلیل اسناد و متون برگزیده مرتبط با موضوع و استفاده از شیوه پیمایشی با بهره گیری از ابزار مصاحبه، و جهت تحلیل داده ها از تکنیک swot استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که شهر اهواز علی رغم وجود مؤلفه های هویتی قوی در ابعاد سه گانه، طبیعی، مصنوع و انسانی، تاکنون هویت و ویژگی های هویتی آن خصوصاً، آن ویژگی هایی که در هویت رقابتی جای می گیرند ناشناخته بوده است؛ همین علت موجب شده تا، برنامه ها و طرح ها در حوزه های، شهرسازی و معماری، غالباً بدون توجه به ویژگی های هویتی شهر تدوین و اجرا شوند. نتایج حاصل از مصاحبه و تحلیل نمایانگرهای هویتی مرتبط با کیفیت های زمینه ای، کارکردی،ریخت شناسی، فضا و بصری( منظر) به کمک تکنیک swot نشان داد؛ جهت بهره مندی از ویژگی های هویتی شهر و ارتقاء کیفیت های محیطی لازم است؛ در تدوین و اجرای برنامه ها و طرح های آینده، از استراتژی های بهینه به ترتیب، تهاجمی، رقابتی، محافظه کارانه و رقابتی استفاده نمود.
درک از مکان (مطالعه ای در میان بازدیدکنندگان بازار سنتی و پاساژهای مدرن شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازارها و مراکز خرید در ایران همانند بسیاری از شهرهای جهان، با شتابی روزافزون چهره شهرها را دگرگون کرده اند و این دگرگونی بر همه جنبه های زندگی مصرف کنندگان تأثیر انکارناپذیری گذاشته است. این مقاله به بررسی تأثیرات بازارهای خرید و پاساژها بر تجربه زیسته شهروندان و مقایسه آن با ادراک آن ها درباره مراکز بومی و سنتی مانند بازار پرداخته است.یافته های این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی و به کمک تکنیک مصاحبه عمیق با 40 نفر از ساکنان شهر تهران به دست آمده است. داده های مصاحبه با کدگذاری باز براساس توصیفات مصاحبه شوندگان از تجربه زیسته خود در مراکز خرید و بازار استخراج شده است.علی رغم تأثیر غیرقابل انکار مراکز خرید مدرن در زندگی تعداد زیادی از مصاحبه شوندگان نتایج نشان می دهد در مقایسه با پاساژ و مگامال ها، آنها درک منسجم تر و حس تعلق بیشتری به بازار بزرگ تهران دارند. برای آنها پاساژهای موجود در شهر تا حد بسیاری شباهت حسی و ظاهری دارند و ادراک آنان از پاساژ تا حدود زیادی جزئی و نامنسجم است. مصاحبه شوندگان اغلب پاساژ را با کاربری اقتصادی آن به یاد می آورند. حتی در توصیف و تصویرکردن نماد های ظاهری و معماری مراکز مدرن دچار مشکلات فراوان هستند این در حالی است که آنان با ذکر جزییات می توانند در مورد معماری بازار صحبت و تصویرسازی کنند.بی توجهی به ریشه های فرهنگی و نیاز تعاملی و اجتماعی کاربران در ساخت وساز مراکز خرید از یک سو به ازخودبیگانگی و تعلق نداشتن شهروندان با این سازه های شهری و از سوی دیگر به جاذبه یک بارمصرف مراکز خرید منجر شده است.
نقش عوامل طبیعی در شکل گیری هویت مکان (نمونه موردی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ضمیمه ۴۸
۴۰۸-۴۰۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رابطه عوامل طبیعی بر هویت مکان در شهرستان یاسوج پرداخته است. عوامل طبیعی نقش مهمی در عرصه زندگی ایرانیان داشته است و تاثیر قابل توجهی بر هویت ایرانی دارد. هدف از این مقاله بررسی تاثیر عوامل طبیعی بر هویت مکان و با توجه به عناصر طبیعی، شهرستان یاسوج می باشد. از آنجائی که یکی از اساسی ترین فاکتورها جهت احراز هویت انسان، ارتباط او با ساخته هایش و مؤلفه های فرهنگی و طبیعی و کالبدی محیطی است، هر گونه دگرگونی در این مؤلفه ها عامل تحول در هویت وی نیز خواهد شد. این تحقیق به شناخت و معرفی بهتر عناصر طبیعی در منظر شهری پرداخته است. در این راستا هویت مکانی و ارتباط آن با اجزای عناصر طبیعی سنجش شده است. برای این منظور پرسشنامه ای تهیه شده و برای سنجش متغیر عوامل طبیعی از پرسشنامه محقق ساخته و بر اساس چارچوب تئوریکی بر اساس نظریه سیف الدینی ساخته شده است. پرسشنامه ها به صورت تصادفی بین شهروندان یاسوج پخش شده است و ابزار سنجش تحقیق به صورت انالیز نتایج پرسشنامه به صورت استنباطی همبستگی پیرسون می باشد. نتایج به دست آمده در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفته است. در امار استنباطی، برای آزمون فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون و رگراسیون خطی به منظور بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شده است. در این مطالعه، نتایج بیانگر رابطه مثبت بین هویت مکانی و عوامل طبیعی است. نتایج نشان داد که عوامل طبیعی نقش مهمی بر چشم انداز یاسوج و نیز افزایش هویت مکانی داشته است. می توان از آن استنباط کرد که رشد محیط و رساندن آن به سطح کیفی شخصیت یا هویت فرد و جامعه را رشد خواهد داد.
از چمن تا میدان پارک؛ تطبیق ارزیابانه مانایی مکان ها در مرکز محلات و میدان پارک های شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آن دسته از میدان های شهر همدان که در تحقیق حاضر موردمطالعه قرار می گیرند، در حقیقت سایت های تاریخی هستند که درنتیجه تحولات شهرسازی، امروزه درون فلکه های شهری واقع شده اند. بااین حال هنوز کارکرد خود را به عنوان قرارگاه اجتماعی شهروندان حفظ کرده اند. گرچه جزیره میانی این میدان ها امروزه در محاصره خودروها قرارگرفته اما مردم حتی بیش ازپیش به استفاده از آن ها می پردازند. پژوهش حاضر با تلفیقی از روش های کمی و کیفی به دنبال تبیین رابطه بین مراکز سبز محلات قدیمی (چمن) و میدان پارک های معاصر به عنوان دو گونه از مکان های نمادین سبز در همدان است. سؤال آن است که تشابهات در علل مانایی مکان های سبز نمادین شهر همدان (چمن- میدان پارک) و نیز علل حضور پذیری بالای آن ها در عین مخاطرات ترافیکی کدام است؟ چه عواملی در هریک از ابعاد شکلی، فعالیتی و معنایی در قیاس میان چمن و میدان پارک اثرگذاری بیشتری بر مانایی مکان داشته است؟ دراین راستا با تکنیک تحلیل شکاف به کمک پرسشنامه ساختارمند، چهار میدان پارک معاصر با چهار نمونه از چمن های قدیم همدان به لحاظ عوامل مانایی مکان مورد ارزیابی تطبیقی قرارگرفته اند. برای سنجش کمی تردد پیاده در نمونه های مطالعه از تکنیک شمارش دروازه ای (Gate Technique) و برای تحلیل داده های پرسشنامه از آزمون T دونمونه ای مستقل در نرم افزار SPSS22 استفاده شده و از نرم افزار Excell برای مرتب سازی داده ها پیش از ورود به SPSS بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل معنایی شامل اهمیت و اعتبار و منحصربه فرد بودن، شکاف میان عوامل حضور پذیری و مانایی این دو گونه مکان نمادین سبز را کاسته و در مقابل، عوامل شکلی شامل چشم انداز بصری، عناصر طبیعی و محصوریت و استقلال و عامل فعالیتیِ ایمنی و آسایش صوتی، افزایش شکاف میان این دو گونه کانون نمادین اجتماعی را به همراه داشته است.
تحلیل ساختار فیزیکی و تصویر ذهنی موثر در شکل گیری هویت مکان فضای خیابانی آبرسان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
179 - 212
حوزه های تخصصی:
هویت مکان ترکیبی از سه ضلع «مکان به مثابه محیط مادی»، «مکان به مثابه فضامندی اجتماعی»، و «مکان به مثابه تفاوت تجربی و روانی افراد از فضا» است، نوشتار پیش رو کوشیده است که در تبیین هویت مکان فضای خیابانی از منظر پوزیتیویستی و پدیدارشناختی بر مولفه نخست آن یعنی فضا به مثابه محیط مادی که خود آفریننده تعامل اجتماعی و شناخت فضایی است را از منظر جین جیکوبز و کوین لینچ دو تن از متفکران برجسته شهری این مهم را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. در راستای این هدف، پژوهش حاضر در پی شناخت میزان تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم مولفه های مختلف فیزیکی و ذهنی هویت مکان در متن فضای خیابانی آبرسان تبریز مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور، در ابتدا به تاثیر فرم فضایی از طریق ویژگی کاربری های بزرگ مقیاس، تنوع و اختلاط کاربری ها، ویژگی های بافت شهری منطقه(میزان تراکم مسکونی و جمعیتی)، تعداد طبقات ساختمان ها، دانه بندی قطعات ساختمانی، امکان نفوذپذیری در بین ساختمان ها، امکان دسترسی آسان به فضای عمومی از فضای خیابانی آبرسان، مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این مولفه ها، از روش توصیفی تحلیلی و همبستگی و بر مبنای مدل های تابع فاصله اقلیدسی، شبکه های عصبی، و آمار فضایی در محیط ArcGIS استفاده گردید. همچنین برای بررسی میزان تأثیر مولفه های کالبدی خیابان بر هویت مکان، داده های میدانی از طریق پرسشنامه گردآوری و سپس با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی و تجزیه و تحلیل نقشه ها نشان می دهد که خیابان آبرسان تبریز دارای ویژگیهای کالبدی باکیفیت و قابل قبول است که می بایست در تحقیقات برنامه ریزی و مدیریت شهری مورد توجه عمیق قرار گیرد؛ بدین معنا که نقشه ها نشان دادند که ویژگی های کالبدی و فضایی خیابان آبرسان تبریز می توانند به عنوان عوامل ایجاد و توسعه هویت مکان نسبت معناداری در تحلیل فضایی در خود بازنمایی می کنند؛ همچنین نتیجه مدل رگرسیون چندگانه نشان داد که مؤلفه های کالبدی با ضریب تعیین 78 درصد، نقش زیادی در توسعه هویت مکان خیابان آبرسان تبریز ایفا می کند. از این بین، متغیر تصویر ذهنی و خوانایی با ضریب بتای 45 درصد، بیشترین تأثیر مثبت را در شکل گیری هویت مکان دارد.