مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فنا
حوزه های تخصصی:
این جستار در بررسی وجوه همسانی و ناهمسانی دیدگاه های عرفانی ابن عربی و مولوی، تلاش کرده است بر مقوله بنیادی «وحدت وجودی» تأکید نماید. مسئله خدا محوری، استناد همه امور به خدا، فقر و احتیاج همه اشیا به او، سیطره او بر کل هستی و «فعال ما یشاء» بودن او و پیش کشیدن مبحث انسان کامل زمینه مناسبی برای بحث «وحدت وجود» که اساس همه مکاتب عرفانی است؛ فراهم می آورد. طبق اصول ابن عربی هر گونه تفارقی بین خدا و ارواح آدمیان از میان می-رود و مظاهر آفرینش به نوعی استمرار وجود الهی بشمار می-رود. در کل، نظام فکری ابن عربی با عنوان وحدت وجود در این جمله خلاصه شده «هستی آفریدگان عین هستی آفریدگار است». اما به موجب باورهای ایرانی در امر وحدت وجود، این وجود کل است که در ذات باری تعالی مستهلک می شود. در اشعار مولوی نیز می توان مقوله وحدت وجودی را یافت اما با رویکردی متفاوت از ابن عربی. مولانا تحت تأثیر اسلاف خویش از اینکه به وحدت وجود جنبه نظری و فنی بدهد پرهیز داشته و این مقوله را به عنوان یک "واقعیت شهودی" و فارغ از طول و تفصیل های آن نزد ابن عربی مطرح می کند.
نقد اندیشه قیصری و تبیین دیدگاه امام خمینی درباره ملاک تقسیم اسماء به ذاتی، صفاتی و افعالی در عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۲
1 - 15
حوزه های تخصصی:
اسماء حسنای الهی در عرفان نظری به ذاتی، صفاتی و افعالی تقسیم می شوند. قیصری در مقدمه شرح فصوص الحکم مناط این تقسیم را ظهور معنای هرکدام از ذات، صفات و افعال در لفظ اسم می داند. طبق این نظر چنانچه متفاهم از اطلاق اسمی معنای ذات باشد، آن اسم از اسماء ذات و اگر صفت یا فعل باشد، از اسماء صفات یا افعال خواهد بود. امام خمینی در تعلیقات خویش بر شرح فصوص ، ملاک مزبور را به هیچ وجه مطابق با مذاق عرفانی ندانسته و خود به ارائه ملاک دیگری اقدام نموده اند که با مشرب عرفان سازگار باشد. در دیدگاه ایشان وجه تقسیم، مشاهداتِ سالک در مراتب و مقامات فنای وی در فعل، صفات و ذات حق تعالی است. بر این اساس آنچه را سالک در مرتبه فنای فعلی می بیند، از قبیل اسماء افعال بوده و آنچه در مرتبه فنای صفاتی و ذاتی مشهود او واقع می شود، اسماء صفات و ذات است. در این نوشتار ابتدا به نقد دیدگاه قیصری و سپس به توضیح نظریه امام می پردازیم و به این منظور بیان چهار مطلب: اقسام توحید در عرفان، فنای ذاتی هلاک و استهلاک، اسفار اربعه عرفانی و مراتب یقین ضروری است.
انحلال یا بقای ذات در تجربه عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هجدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
149 - 167
حوزه های تخصصی:
بررسی مسأله وحدت وجود از نگاه ابن عربی اهمیت خاص دارد زیرا وی عارفی است که سعی دارد به تجارب عرفانی خود وجه عقلانی دهد. نظریه وحدت وجود با اشکالات و ابهام های عدیده ای مواجه است.یکی از این ابهام ها،مساله انحلال یا عدم انحلال ذات سالک است.در عبارات ابن عربی هم شواهدی دال بر پذیرش کثرت و عدم انحلال ذات وجود دارد و هم شواهد دال بر وحدت محض و انحلال ذات. هرچند ابن عربی یکی از مراتب فنا را فنای ذات می داند اما دقت در عبارت وی نشانگر این مطلب است که مراد وی از فنا، انحلال و نیستی کامل ذات سالک نیست.ضمن اینکه به لحاظ مبانی عرفان نظری دست ما برای توجیه و فهم شواهد دال بر انحلال ذات خالی نیست و می توان این شواهد را به یکی از چهار نحو توجیه نمود.به این نحو که تعابیری که دال بر وحدت محض وانحلال ذات انسان و هر نوع کثرت دارند را بیانگر وحدت شهود بدانیم یا این عبارات را ناظر به فنای صفات سالک بدانیم یا اینکه با تحلیل معنای وجود و عدم در اندیشه ابن عربی این شواهد را تبیین کنیم و یا منشا این ناسازگاری را این بدانیم که آنگاه که شیخ کثرت را به صورت مطلق نفی می کند در حالت فنا و مکاشفه بوده و عرفا در حالت فناء از تجربه خویش به نحوی سخن می گویند که در حالت صحو و بقا همان را به نحو دیگری تعبیر می کنند.
بررسی صفت عارفانه ذکر بر پایه مراتب سه گانه سیر و سلوک (تفرقه، فنا، بقا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تحلیل صفت عارفانه ذکر در برخی از مهم ترین آثار برجسته عرفانی تا قرن هفتم هجری می پردازد. بنیان این پژوهش بر اساس تحلیل ذکر از منظر مراتب سیر و سلوک عرفانی است. این بررسی که با روشی توصیفی_ تحلیلی نگارش یافته، نشان می دهد که صفت ذکر در سخن برخی از عارفان، در هر یک از مراتب سه گانه سلوک، رویکرد متفاوتی داشته و دچار تحوّل و تبدّل محتوایی شده است. چنان که در مرتبه نخست سلوک که مقام فرق است، ویژگی ایجابی و کوشش مدارانه دارد. در این ساحت سالک سعی در اتّصاف به ذکر و لوازم آن دارد. در مرتبه دوم که مقام فنا است، جذبه الهی سالک را از وجود مجازی و همه صفاتش فانی می سازد، از این رو ذکر در عارف، خصوصیتی سلبی و تنزیهی یافته، کوشش او زایل و اتّصافش به ذکر ترک می شود. اما در مرتبه سوم یعنی مقام بقا، عارف مظهر اسما و صفات الهی می گردد، بر این اساس ذکر در عارف پس از سلب، مجدداً به شکل ایجابی، امّا تحوّل یافته نمود می یابد. نتیجه این بررسی نشان می دهد که با وجود این که سخنان بیشتر عارفان از ذکر، با ویژگی های مرتبه فرق مطابقت دارد؛ اما سخنان عدّه ای از آنان از ذکر؛ علاوه بر مرتبه فرق، بر خصوصیات و احکام مرتبه فنا و نیز مرتبه بقا هم پوشانی دارد.
عشق؛ یک مفهوم و سه درک استعاری (بررسی و تحلیل نظام استعاره های مفهومی در سوانح العشاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ها ی مفهومی هر متن به دلیل خاستگاه شناختی استعاره ها، فهمی تازه از شیوه ادراک هر نویسنده به دست می دهد؛ درنتیجه بررسی پیوند و ساختار برآمده از استعاره های مفهومی هر متن، راهی به فهم دقیق تر متن، شرح بهتر آن، تحلیل ساختار معنایی و جهان بینی نویسنده آن است؛ بنابراین در مقاله حاضر می کوشیم به سه سؤال مهم پاسخ دهیم: مهمترین استعاره های مفهومی سوانح العشاق کدام اند؟ این استعاره ها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ ساختار برآمده از این استعاره ها چگونه است؟ برای یافتن پاسخ، به شیوه استقرایی، استعاره های مفهومی هر فصل را به طورجداگانه بررسی و براساس دو معیار «پرتکراربودن» و «جایگاه در ساختار استعاره ها»، مهمترین استعاره های متن را مشخص کردیم. بررسی ها، گویای این است که «پیوند» مهمترین مفهوم متن است که با عشق درک می شود. سپس «عشق» با حوزه های مفهومی «مرغ»، «آینه»، «گیاه»، «اشتقاق»، «خورشید»، «پادشاه» و «ویرانی» درک می شود. از میان اینها ویرانی نقش ویژه ای دارد؛ زیرا این مفهوم برای درک غایت عشق، «فنا»، نیز به کار می رود. همچنین در جایگاه کلان استعاره با حوزه های مفهومی «سکر»، «آتش»، «جنگ» و «خورندگی» نمود می یابد. درنهایت مهمترین استعاره های مفهومی متن عبارت اند از: «پیوند عشق است»، «عشق آینه است»، «عشق ویرانی است».
شیوه های نوین تقابل میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در فضای سایبر (2010-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
187 - 206
حوزه های تخصصی:
امروزه بستر ارتباطی اینترنت و فضای سایبر، ماهیت تعامل میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا را دگرگون نموده و شیوه های نوینی از کنش و واکنش در روابط آنها را به ارمغان آورده است. هدف از این پژوهش این است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی جهت آزمون فرضیه و روش کتابخانه ای و فیش برداری برای گردآوری داده ها و اطلاعات، در کنار بکارگیری از گزاره های نظریه قدرت اجبار، به این سوال پاسخ دهد که شیوه های نوین تقابل میان ایران و آمریکا در فضای سایبر چه می-باشد؟ نتایج حاصل از این پژوهش به این مورد اشاره می کند که تفاوت رویکردهای آمریکا و ایران در خصوص مسائل منطقه ای و حل نشدن مشکلات فی مابین و افزایش تحریم های بین المللی علیه ایران و از همه مهم تر، خروج آمریکا از توافق برجام و ترور فرمانده سپاه قدس ایران باعث شده است تا عرصه سایبر بیش از پیش به یکی از عرصه های برجسته برای تقابل میان این دو کشور تبدیل شود. به طوری که هر یک با توجه به سطح توانمندی و مقدورات خود در حوزه فناوری های سایبری و بکارگیری انواع روش ها و ابزارها به نحوی از این توانمندی به عنوان ابزار اعمال قدرت و اجبار بر علیه دیگری و تحمیل اراده خود بهره برداری نموده اند، تا بتوانند طرف مقابل را به تغییر رفتار و مواضع و یا پذیرش خواسته های خود مجبور نماید.
معانی اخلاق عرفانی پویا و مبانی آن در آثار سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
91 - 123
حوزه های تخصصی:
از جمله ویژگی هایی که برای اخلاق عرفانی بر شمرده اند پویایی و دینامیک بودن آن است. در این نوشتار با مراجعه به آثار سید حیدر آملی، از عارفان شیعی و شارحین ابن عربی در قرن هشتم، سعی شده تا با روشی تحلیلی- توصیفی معانی پویایی اخلاق در آثار وی بررسی شده و مشخّص گردد این پویایی به چه معناست و مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن کدامند. بر اساس بررسی به عمل آمده، با توجه به توصیف سید حیدر از اخلاق و فضائل اخلاقی، پویایی می تواند به معنای اقتضایی و متغیر بودن فضائل اخلاقی بسته به مراتبی که سالک در آن قرار دارد باشد. معنای دیگر پویایی اخلاق در عرفان سید حیدر به معنای پیش برنده بودن فضائل اخلاقی به سمت سقف کمال انسانی و تشبّه به ذات حقّ است. سید حیدر برای تبیین پویایی اخلاق از مواردی همچون وحدت شخصیه وجود، ارتباط فضائل اخلاقی با صفات ربوبی و باطنی بودن سیر به سمت حقّ و ذو مراتب بودن «قلب» سود جسته است. توجه به رتبه بندی فضائل و اقتضایی بودن آن ها به تناسب حال و شاخصه های روانی و شخصیّتی افراد می تواند نقشی مهم در اثربخشی تربیت اخلاقی ایفا کند.
سطوح بازنمایی تجربه فنا از منظر راوی غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
فنا اگرچه در معنی لغوی نابودی است لیکن در مسیر عرفان، مرتبه بلندی از معرفت است که در محضر دوست، تجلی می یابد. هرکدام از عرفا، نظری و عملی، به این موضوع پرداخته اند. حکایات شورانگیزی از بزرگان عرفان نقل شده است که هر کدام اعتبار ایشان و نیز مفهوم واقعی فنا را بازمی نماید. بعد از جستجویی مفصل در جهان شگفت عرفا و یافتن نمونه هایی از نظریه های عرفا و صاحب نظران در تعریف و تعابیر ایشان در موضوع فنا، و پس از آن یافتن نمونه هایی از حکایات و تجربه های عملی فنا که در کتب و متون معتبر عرفانی نقل شده است، به غزلیات شمس رو کرده ایم. از خود بی خود شد ن های مولانا جلوه ای از فنا است که از انتخاب اوزان ضربی و طرب انگیز، قافیه های مکرر میانی، برهم زدن قواعد زبان و حتی قالب شعری، هنجارشکنی های ریز و درشت زبانی و شعری، بیان پارادوکسی، تا ایجاد فضاهای وهم انگیز و اصطلاحات سوررئال را شامل می شود. برای هر کدام مصادیقی در غزل مولانا جستیم و در دسته بندی منظم قرار دادیم. راوی غزل های مولانا در سه موضع، با فنا مقابل می شود: هشیار، نیم هشیار و ناهشیار. راوی هشیار غزل ها آگاهانه و منطقی، از فنا می گوید و مریدان را آموزش می دهد وبه تعبیری به شکل نظری از فنا می گوید و شرایط و جزئیات آن را بازمی نماید. راوی نیم هشیار این غزل ها می داند و از دانایی خود با حالی شیفته وار سخن می گوید؛ در واقع، در میانه هشیاری بارقه هایی از ناخودآگاه او می درخشد. اما راوی ناهشیار غزل های مولانا، لحظه ناگفتنی حضور و دیدار را مستحیل و از دست رفته روایت می کند. در این لحظات است که خواننده غزلیات شمس با لحظاتی شگفت و بی سابقه روبرو می شود؛ لحظاتی سرشار از حیرت و گیج کننده. نهایتا تنوع شگفتی در غزلیات شمس ایجاد می شود که بخشی از هنجارشکنی های مولانا در قالب و وزن و قافیه و زبان را در برمی گیرد.
مطالعه تطبیقی برخی آداب و رسوم عرفان هندو و عرفان طریقت قادریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
201 - 219
حوزه های تخصصی:
شناخت اعتقادات و آداب عرفانی در عرفان هندو و طریقت قادریه نشانگر تشابهات و وجوه اشتراکی میان آن دو می باشد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که چگونه این طریقت به شبه قاره هند واردشد و وجوه تشابه عرفان ادیان هندو با طریقت قادریه چه بود؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که بسیاری از نوادگان شیخ عبدالقادرگیلانی به هند سفرکرده و در آنجا سکنی گزیدند؛ شیخ محمدغوث گیلانی(803.ق) نخستین نواده شیخ عبدالقادر بود که به هند سفرکرد. وی سومین مرشد طریقت قادری بود و به انتشار طریقت قادری در هند همت گماشت. پس از وی فرزندانش راه پدر را ادامه داده و موجب گسترش طریقت قادریه در هند شدند. برخی آداب و رسوم عرفان هندو و قادریه همچون فنا و رستگاری، ذکر وآجاپای، مراقبه و یوگا با یکدیگر قابل تطبیق اند. سماع و یوگا هردو از آداب عبادت خداوند هنگام وجد و رسیدن به آرامش و رهایی از رنج دنیاست؛ مرتاضان هندو همانند صوفیان قادریه برای کشف و شهود به تهذیب نفس به وسیله ذکر می پردازند و به آن آجاپای گویند. خرقه گیری نیز تشابه دیگر آیین هندو و قادریه است. در طریقت قادری خرقه ستاندن از جمله حلقه های ارتباط مرید و مراد است و در عرفان هندو نیز ورود به جماعت هندو با دریافت جامه و کسوت صورت می پذیرد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است.
واژه هوش در نی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجّه به تفاسیر و شرح هایی که درباره مثنوی به ویژه نی نامه نوشته شده است، تا به حال هیچ یک از شارحان و مفسّران به معانی چند گانه واژه هوش در «نی نامه» توجّه نکرده است یا آنکه غیر از معنی رایج و آشنای آن واژه، معنای دیگر آن را محتمل ندانسته است. با این وصف، معنای غیر مشهور آن یعنی مرگ و نیستی، در سایه معنای مشهورش زیرکی و آگاهی پوشیده مانده است. نگارنده بر این باور است که با توجّه به بافت کلامی نی نامه، از میان معانی دوگانه و متباین واژه مذکور، معنی اخیر محتمل تر می نماید. زیرا واژه هوش در معنای مرگ، مفهوم اصطلاح عرفان«فنا» را بیان می کند و این امر کاملاً با دلالت های بافت کلامی نی نامه، منطبق است. برای اثبات این ادعا، نشانه های بافت کلامی در چند سطح بررسی شده است.
*تاریخ دریافت مقاله: 14/01/1390 تاریخ پذیرش نهایی:24/04/1391
1- نشانی پست الکترونیکی نویسنده هوش، فنا.:P.yaghoobi@uok.ac.ir
بررسی تطبیقی مفهوم «فنا» در شعر حافظ و تائیه کبری ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
69 - 90
حوزه های تخصصی:
ابن فارض از بزرگ ترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از طرفی حافظ، خداوندگار غزل های عاشقانه - عارفانه است. موضوع عرفان از لطیف ترین و بااهمیت ترین موضوعات بشری است و آن، دستیابی به کنه حقیقت و فناشدن در ذات حضرت معشوق است. هدف عرفان و عارف رسیدن به صفای باطن، فانی شدن از صفات رذیله و غرق شدن در دریای حضرت حق از طریق کشف و شهود، و نایل شدن به معرفت حقیقی و اتّحاد با حضرت حق است که اهمیّت این موضوع و شباهت هایی که میان اندیشه های خواجه شیراز و ابن فارض وجود دارد، باعث شد تا نگارنده به بررسی تطبیقی مفهوم عرفانی «فنا» در «دیوان» حافظ و «تائیه» کبری ابن فارض حموی بپردازد.
بررسی تطبیقی عرفان سنایی و جان دان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
63 - 82
حوزه های تخصصی:
سنایی شاعر دوران ساز تاریخ ادبیات فارسی، در نقطه عطف شعر عرفانی ایرانی قرار دارد. جان دان شاعر انگلیسی زبان آمریکایی قرن هفدهم از ویژگی های شخصیتی و فکری مشابه سنایی برخوردار است. احوال متغیّر و روح ناآرام، شخصیت دوگانه و تراژیک، نبوغ تحول آفرین در عرصه اندیشه عرفانی، نوآوری و برجستگی در غزلسرایی و شریعت مداری در عرفان، از صفات بارز و همسان این دو گوینده بزرگ است. بر این اساس، موضوعات مهم عرفانی مشترک مانند خداشناسی، عشق، کشف و شهود، توبه، فنا و مرگ از دیدگاه سنایی و دان در این مقاله مطالعه می شود.
از فنا تا وحدت در اندیشه مولانا و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
7 - 29
حوزه های تخصصی:
ابن فارض از بزرگ ترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از طرفی مولانا خداوندگار عشق و عرفان در ادبیات فارسی است. این دو عارف بزرگ در بسیاری از موضوعات عرفانی تشابه دارند. مولانا و ابن فارض بر این باورند که فنا در نهایت به وحدت می انجامد و وحدت را در فناء فی الله می جویند. آن دو معتقدند برای رسیدن به وحدت، سالک در ابتدا از هستی ظاه ری خود جدا می شود، سپس در معش وق چنان غرق می شود که خودی از او باقی نمی ماند، با گذشتن از این مرحله عارف در وحدتی عاشقانه محبوب ازلی خود را در می یابد. اهمیت این موضوع و شباهت هایی که میان اندیشه های ابن فارض و مولانا در این زمینه وجود دارد طلب می کند تا مفهوم فناء فی الله و بقاء بالله در آثار این دو عارف بررسی و مطابقت داده شود.
نقش عشق در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه مولانا(با تأکید بر مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
81 - 102
حوزه های تخصصی:
«مثنوی معنوی» مولوی ، متضمّن عمیق ترین مباحث خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و ... است. این کتاب که حاصل جمیع تجارب عارفانه و صوفیانه در سنّت اسلامی است، در حقیقت حکایت یک نوع سفرنامه معنوی و تجربه شخصی است که در ضمنِ یک رشته تعالیم و مفاهیم عرفانی به تصویر کشیده شده است. دو مبحث «عشق» و «فنا» از جمله آن مفاهیمی هستند که مولانا در «مثنوی» به آن ها پرداخته است. نوشتار حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای، با هدف بررسی دو مقوله «عشق» و «فنا» با تکیه بر دیدگاه مولانا در «مثنوی معنوی»، نخست به توصیف عشق و فنا، و سپس به تبیین و تحلیل این دو مقوله و یاری گریِ «عشق» به سالکِ عارف در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه عرفانی مولانا در «مثنوی معنوی» خواهد پرداخت.
مقایسه مقامات سیر و سلوک در عرفان اسلامی و تائوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
147 - 177
حوزه های تخصصی:
سلوک، حرکت از نقطه مبدأ به سوی مقصد است. در سلوک عرفانی مقصد و نقطه پایان، فنای در توحید است. سلوک عرفانی که سفری انفسی و باطنی جهت نیل به ذروه کمال معنوی است در اندیشه های عرفانی در قالب مقاماتی ترسیم شده است. در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای منازل سلوک عرفانی در عرفان اسلامی و تائوئیسم مورد بحث تطبیقی قرار می گیرند تا به این سؤال پاسخ داده شود که وجوه اشتراک و اختلاف ساختار مقامات سلوک در عرفان اسلامی و عرفان تائوئی کدام اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در هر دو سلوک عرفان و تصوف اسلامی و عرفان تائوئی، سالک با پشت سر گذاشتن مراحل و مقامات سلوک و تزکیه از آلایش های نفسانی به وارستگی و معرفت و بصیرت شهودی دست یافته و در نهایت در فقر و فنای عرفانی و معادل آن در تائوئیسم به اشراق و شهود تائو نائل می گردد. عمده ترین افتراقات، دید شریعت مدارانه سالک مسلمان است که با تأکید بر عبادات حبّی در پی عبودیّت و کسب رضایت پروردگار خویش است. حال آنکه نظام سلوکی تائوئیسم فاقد چنین مفاهیمی است.
تبیین مراحل معرفت به ذات الله بر اساس فرازی از مناجات شعبانیه
حوزه های تخصصی:
مطابق نصوص معرفت خداوند، هدف آفرینش، عمومی و ضروری است و مسیر آن به روشنی تبیین شده است. گروهی تنها به معرفت صفات بسنده کرده اند و دلایلی چون محدودیت انسان و عجز او را بیان می کنند. برخی دیگر معرفت به ذات را نیز ممکن بلکه ضروری می دانند و معرفت در حال فنا را به دلیل اینکه شناخت خدا با خدا است، تایید کرده و شواهدی بر آن اقامه کرده اند. عرفان به ذات مراحلی دارد که مناجات شعبانیه متنی متقن برای طرح آن می باشد. این مراحل به ترتیب معرفت نفس، صفات حق ، لقاء الله ، فنا ، شناخت خدا با خدا و اخلاص است که پایان راه و چهارمین سفر صدرایی و در حقیقت فنای از فنا و بقای بالله می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است . بر اساس یافته های تحقیق، آیات سوره صافات در امضای توصیف مخلصین از الله، نشانه ای برجسته و بابی مبارک برای اثبات معرفت ذات در حال فنا است. این ادراک نه فوق معرفت بلکه فوق توصیف برای غیر اهلش می باشد.
مستثنای «صعق» در تفسیر عرفانی آیه 68 سوره زمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
171 - 192
حوزه های تخصصی:
بر اساس آیه 68 سوره زمر، قیامت کبری که واقعه پیش از ورود انسان ها به عالم آخرت و برقراری بهشت و جهنم است، با صعق موجودات اتفاق می افتد. در همین آیه برخی از صعق استثنا شده اند. در معنای صعق حاصل در روز قیامت و استثناشدگان آن، میان مفسران اقوال مختلفی به چشم می خورد. عرفا معنای صعق در این آیه و آیات مشابه را «فنا»ی موجودات دانسته و اشاره کرده اند کسانی که قبلاً به مقام فنا رسیده اند، مستثنای آیه اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مستثنای آیه و با روش توصیفی و تحلیلی در ابتدا به تبیین وحدت معنایی «حالت صعق» - در معنای عرفانی آن- در آیات مختلف پرداخته و علاوه بر آن روشن می سازد که حالت صعق در روز قیامت کبری، در تمام مخلوقات به معنای فناست. سپس در بررسی مستثنای آیه به این نتیجه رسیده است که مخلوقاتی که در عرفان با نام «ارواح مهیمه» شناخته می شوند، مستثنای آیه بوده و انسان هایی که در دنیا به مقام فنا دست یافته اند، مستثنای آیه نیستند.
امام خمینی و رویکردهای سه گانه به مسائل پیرامون مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۸
27 - 54
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های بشر از آغاز تاکنون اندیشیدن پیرامون مرگ است. اهمیت این موضوع به حدی است که بیشتر اندیشمندان در هر زمان و مکانی بدان پرداخته و در مورد آن نظریاتی ارائه داده اند. ازآنجاکه نوع نگاه به مرگ برخاسته و متأثر از جهان بینی هر فرد است، لذا می توان در باب مرگ و مسائل پیرامون آن سه رویکرد را از یکدیگر تفکیک نمود: رویکرد فلسفی, اخلاقی و عرفانی. در نگاه امام خمینی این سه رویکرد درهم تنیده شده، این مقاله تلاش نموده با توصیف و تحلیل آثار ایشان نگرش اختصاصی هر رویکرد را به دست آورده و موردبررسی و تحلیل قرار دهد. در رویکرد فلسفی، نگاه ایشان دنباله رو نگاه صدرایی به مسئله مرگ است؛ بنابراین مرگ در امتداد حرکت جوهری نفس و نتیجه کمال آن تفسیر می گردد و بر این اساس، نگاه سینوی به مرگ در باب تبیین مرگ و علل آن موردانتقاد قرار می گیرد. رویکرد اخلاقی ایشان به مرگ نتایج و پیامدهایی ازجمله عدم وحشت از مرگ، آمادگی برای آن و نگرش مقدمی و غیر غایت انگارانه به دنیا دارد. مرگ اختیاری و فنای عارفانه از مهم ترین مباحث مرتبط با مرگ است که در رویکرد عرفانی امام مورد توجه قرارگرفته است. در این رویکرد، ایشان مرگ را «خرق حجاب» دانسته که بسته به مراتب افراد معانی متفاوتی می یابد. ماحصل اینکه گرچه نگاه کلی امام خمینی به پدیده مرگ در راستای نگاه صدرایی قرار دارد؛ ولی استقلال نظر و ذو ابعاد بودن شخصیت امام موجب می گردد که از منظری فراتر نیز به حقیقت مرگ نگریسته و موشکافانه به تحلیل مسائل پیرامون آن بپردازد.
تأملی در مفهوم فنا در اندیشه بیدل و مولانا و تفاوت آن با فنا در عرفان هندی (بودایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
93 - 110
حوزه های تخصصی:
مولانا نماینده تصوف خراسان و بیدل نماینده سبک هندی و پرورش یافته هند و آگاه به عرفان بودایی و اسلامی، هر دو است و اگرچه در شیوه بیان متفاوت اند، در بسیاری از موضوعات عرفانی تشابه دارند. یکی از این مفاهیم عرفانی فناست که در اشعار مولوی و بیدل کاربرد گسترده ای دارد. مولانا در مثنوی حدود 89 بار و بیدل در اشعار خود حدود 101 بار به این مفهوم عرفانی اشاره کرده است. فنا از مسائل مهم در نظام فکری مولوی است، مولوی به شیوه تمثیلی قرآن، فنا را تفسیر می کند و آن را استحاله نفس دانی به نفس عالی می داند و بیدل گاه با قراردادن واژه «فنا» در جایگاه قافیه و گاه با تشبیهاتی مانند «خواب فنا»، «گرداب فنا»، «محراب فنا»، «مضراب فنا» و «رسن تاب فنا» به توصیف و تصویر مقوله فنا می پردازد. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که دیدگاه بیدل و مولانا درمورد مقام عرفانی فنا چیست و وجوه اشتراک و افتراق فنای اسلامی با فنا در عرفان هندی کدام اند؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که بیدل دهلوی با آنکه در بستر عرفان بودایی بالیده، عرفان او رنگ و بوی اسلامی خود را حفظ کرده است.
«از فنا در خود تا بقا در حق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای رسیدن به حقیقت حقه هستی و جاودانگی، انسان باید فانی شود تا بقا یابد. انسان باید خویشتن خویش را نابود کرده تا بتواند به خویشتن حقیقی دست یابد که آن جز ذات باقی حق نیست. در این مرحله انسان اثری از خود نمی بیند، به هر چه می نگرد اوست. منیّتی نیست تا اظهار وجود نماید. فنا اقسام مختلفی دارد ولی مهمترین مراتب فنا از میان این اقسام، سه نوع افعالی، صفاتی و ذاتی است؛ البته در تمامی مراتب فنا گونه ای بقا هست. انسان فانی به چنان معرفتی می رسد که هیچ حجابی برایش باقی نمی ماند و تمام حقایق را آن گونه که هست درمی یابد. و در نهایت به این معرفت می رسد که هیچ موجودی از خود استقلالی ندارد و همه فانی در ذات حق هستند.