آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

بررسی مسأله وحدت وجود از نگاه ابن عربی اهمیت خاص دارد زیرا وی عارفی است که سعی دارد به تجارب عرفانی خود وجه عقلانی دهد. نظریه وحدت وجود با اشکالات و ابهام های عدیده ای مواجه است.یکی از این ابهام ها،مساله انحلال یا عدم انحلال ذات سالک است.در عبارات ابن عربی هم شواهدی دال بر پذیرش کثرت و عدم انحلال ذات وجود دارد و هم شواهد دال بر وحدت محض و انحلال ذات.  هرچند ابن عربی یکی از مراتب فنا را فنای ذات می داند اما دقت در عبارت وی نشانگر این مطلب است که مراد وی از فنا، انحلال و نیستی کامل ذات سالک نیست.ضمن اینکه به لحاظ مبانی عرفان نظری دست ما برای توجیه و فهم شواهد دال بر انحلال ذات خالی نیست و می توان این شواهد را به یکی از چهار نحو توجیه نمود.به این نحو که تعابیری که دال بر وحدت محض وانحلال ذات انسان و هر نوع کثرت دارند را بیانگر وحدت شهود بدانیم یا این عبارات را ناظر به فنای صفات سالک بدانیم یا اینکه با تحلیل معنای وجود و عدم در اندیشه ابن عربی این شواهد را تبیین کنیم و یا منشا این ناسازگاری را این بدانیم که آنگاه که شیخ کثرت را به صورت مطلق نفی می کند در حالت فنا و مکاشفه بوده و عرفا در حالت فناء از تجربه خویش به نحوی سخن می گویند که در حالت صحو و بقا همان را به نحو دیگری تعبیر می کنند.

تبلیغات