مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
فنا
حوزه های تخصصی:
شمس الدین محمد اسیری لاهیجی (ح840- 912 ق) یکی از عرفای شیعی در عصر تیموری است که در آثار منظوم و منثور خود به بیان اندیشه های عرفانی در حوزه نظری و عملی پرداخته است. محوری ترین بحث در عقاید او طرح نظریه «وحدت وجود»است که تحت تأثیر ابن عربی و شیخ محمود شبستری آن را با بیانی زیبا ترسیم می کند. وحدت وجود که تفسیری عرفانی از توحید به شمار می آید، از قرن دوم هجری در عرفان اسلامی سابقه داشته و توسط ابن عربی به زبانی فلسفی روش مند گردیده است و اسیری لاهیجی یکی از شارحان نظریه وحدت وجود به شمار می آید که ضمن بهره گیری از مضامین مولوی و حافظ به عارفان اولیه نیز اشاره دارد و از «وحدت وجود» به «انسان کامل» می رسد و خداوند را وجود حقیقی و اصیل به شمار می آورد که دیگر موجودات جلوه های آن نور سرمدی هستند
وجوه تشابه و تمایز عرفان پژوهی در آثار مستشرقان معاصر (آنه ماری شیمل، فریتس مایر، هلموت ریتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنه ماری شیمل به عنوان واسطه اسلام و غرب، پژوهش های بسیاری در خصوص عرفان و تصوّف داشته است. او از دیدگاه انسانی مؤمن و دانشگاهی به آثار عرفانی می نگریست.
«هلموت ریتر» با مطالعه و تدبّر در نسخ قدیمی و هم چنین پدید آوردن کتاب کم نظیر «دریای جان»، عشق و ارادت خود را به وادی سیر و سلوک عارفانه ایرانی- اسلامی بیان کرده است.
فریتس مایر نیز با کشف زوایای نهفته و دور از چشم دیگر پژوهشگران، آن چنان از زندگی بهاء ولد پرده بر داشته که او را برای همیشه از سایه پسرش مولانا جلال الدین جدا ساخته و در پژوهشی که مدّت ده سال طول کشیده، زندگی و خطّ سیر فکری و عرفانی ابوسعید ابوالخیر را به جامعه عرفان پژوه تقدیم کرده است.
وحدت وجود از دیدگاه حکیم سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی دیدگاه سنایی درباره نظریه «وحدت وجود» به جایگاه خدا، جهان و انسان در نگرش سنایی پرداخته شده است. خداوند ذات یگانه ای است که دوئیت بردار نیست. انسان از نظر سنایی، زبده و خلاصه تمامی عوالم هستی و در برگیرنده قوس نزول و صعود بوده، که هدف از آفرینش او معرفت خداوند می باشد. او از عالم اعیان (عدم) پای به عرصه جهان نهاده تا در سایه عشق الهی و فنای خویش و ماسوی الله به وادی معرفت و وحدت با حق و بقاء بالله نائل گردد. جهان هستی نیز تجلی جمال الهی و ظل و سایه حق است.
نور سیاه در عرفان از دیدگاه اسیری لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث پیچیده عرفان، بحث نور خاص نور سیاه است که در مشرب برخی از صوفیان پذیرفته شده است و مطالب فراوانی پیرامون آن بیان کرده اند . هدف از بیان این مساله ، معرفی نور سیاه در سلوک عرفانی بوده ، نکته مهم آن است که این باور چگونه و با چه تعاریفی مورد پذیرش برخی از عرفا خاص اسیری لاهیجی قرار گرفته است ؛ چنان که آن را در معانی: نور ابلیس ، ظلمانی دانستن نور صفات جلالی، کثرات و تعینات ، حجاب دیدن انوار و به ویژه کنایه از نور ذات حق به کار برده اند.این مقاله با فیش برداری از آثار عرفا و به روش توصیفی – اسنادی تحلیل شده است
بررسی مراحل سلوکی «تخلیه» «تحلیه» «تجلیه» و «فنا» در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
60 - 77
حوزه های تخصصی:
به باور اهل معرفت و سلوک، در یک نگاه کلی و جامع می توان مراحل سیر و سلوک الی الله را به چهار مرحله اصلی «تخلیه»، یعنی تهی ساختن درون از رذیلت های اخلاقی، «تحلیه»، یعنی آراستن به فضائل اخلاقی، «تجلیه»، یعنی تابیدن انوار الهی بر قلب، و «فنا»، یعنی گذار از همه ما سوی و وصول به حق متعال تقسیم کرد. اصل و محتوای این نگاه، یعنی ترتّب سلوک بر مراحل مزبور، ریشه در سخنان عارفان صدر اول داشته و سراج طوسی اولین عارفی است که تعریفی از هر چهار مرحله، ارائه داده است. امتیازاتی که این تقسیم چهارگانه دارد موجب شده تا این مبحث عرفانی، تا کنون نیز ادامه یابد. افزون بر آن، ریشه های این چهار اصطلاح عرفانی را می توان در آموزه های دینی نیز دنبال کرد. در میان این چهار مرحله، عارفان بر دو مقام تخلیه و تحلیه تاکید ویژه و بیشتری دارند و حتی گاهی، مجموعه سلوک را در این دو خلاصه کرده اند. و البته نزد مشایخ سلوک، در اولویت سنجی میان این دو، تخلیه، مقدم بر تحلیه است.
چشم را ببند تا ببینی(فنای عاشقانه از نگاه خواجه قطب الدین بختیار کاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
1 - 20
حوزه های تخصصی:
خواجه قطب الدین بختیار کاکی یکی ازعارفان بزرگ طریقت چشتیه در هندوستان است. از وی دیوانی با 412 غزل باقی است که شیفتگی و شوریدگی وی را آیینگی می نماید. تمامی تذکره نویسان شیوه وی را در طریقت، ترک و تجرید می دانند. در افکار وی فنا و رفع تعین از وجود سالک و ازالت کثرات از جهان خارج، جایگاهی شاخص دارد. طالب با پشت سر نهادن عقبات در استهلاکی ارادی، تعینات وجودی خویش را مندک در هستی مطلق یافته، به مقام فنا نایل می گردد. عشق موهبت و میثاق ازلی است که بر اساس فیض عام در تمام ذوات سریان داشته و موجد وجود است. در مقاله حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی برآنیم تا با معرفی دیوان وی دریابیم تعریف وی از فنا چیست؟ و سالک برای رسیدن به این مقام چه مراحلی را باید طی کند؟ دیدگاه وی در باره عشق، ارتباط آن با فنا و سریان آن در اعیان ثابته جیست؟و چگونه به عشق مجازی می نگرد؟ نتایج حاصل از دریافت و تشریح اشعار، متن عرفانی و اقوال منتسب به وی، با رویکرد تحلیل محتوایی، ناظر بر این حقیقت است که در گفتمان عرفانی او بر خلاف بسیاری از عرفا، فنا مقدمه عشق است و سالک بعد از استهلاک وجود موهوم خویش در ذات معبود، می تواند قدم در راه عشق بگذارد.
بررسی و مقایسه مضامین عرفانی در شعر عطار نیشابوری و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
285 - 308
حوزه های تخصصی:
فرید الدین عطار نیشابوری، یکی از قله های برجسته عرفان اسلامی است. ابن فارض نیز یکی از سرایندگان بزرگ اشعار صوفیانه در ادبیات عرب است. هر دو مهمترین و برجسته ترین مضامین و مفاهیم عرفانی را در شعر و اندیشه خود مطرح کرده اند. شعر و اندیشه هر دو شاعر شباهت های گسترده ای با هم دارد. ازجمله مباحث مشترک بین این دو شاعر عارف می توان به «وحدت وجود» «عشق» و ... اشاره کرد. لذا با توجه به اهمیت ادبیات عرفانی در میان ملل اسلامی، مسأله ای که در این پژوهش مطرح می شود؛ این است که با استفاده از زبان هنری ابن فارض و عطار که به دو فرهنگ و زبان و ملّیت و زمان متفاوت تعلّق دارند، مضامین عرفانی اسلامی به کار رفته در اشعار آن دو را استخراج، و به صورت تطبیقی مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و وجوه اشتراک و افتراق مضامین عرفانی اسلامی از میان اشعار آن دو را در دو فرهنگ متفاوت، نمایان کنیم.
بررسی و تحلیل چگونگیِ رسیدن به حیرت از گذر نفس در آراء عبداله انصاری، احمد غزالی و نجم رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مباحث در عرفان و فلسفه اسلامی، بی شک، نفس ومراتب و حالات آن است. این مسأله آن چنان حائز اهمیت است که حتی بارها نویسندگان بزرگ حوزه عرفان و تصوّف؛ به نگارش کتاب هایی مستقل در زمینه نفس پرداخته اند. اگرچه درباره نفس تاکنون مطالب فراوانی بیان و نوشته شده، هنوز جای تحلیل و شناسایی برخی موضوعات در این زمینه، خالی است از جمله این مباحث، رابطه میان نفس و حیرت محمود در عرفان است. حیرت به دو نوع محمود و مذموم نقسیم می شود. حیرت محمود برخلاف مذموم، علاوه بر اینکه باعث تعالی سالک در راه سلوک می شود، سالکی که به آن مقام دست می یابد، به بالاترین مقام در عرفان و حقیقت، دست یافته است و در واقع، این حیرت است که به فنا فی الله و فنای صوفیانه می انجامد. در این مقاله، چگونگی دستیابی به حیرت محمود از گذرگاه پرورش و تزکیه نفس پرداخته می شود و با توجه به آرای عرفای بزرگ اسلام، متوجه می شویم که تربیت نفس چگونه منجر به رسیدن به مقام حیرت محمود می گردد. دیگر اهمیت این تحقیق، شناسایی و تحلیل آراء مشابه سه تن از بزرگترین عرفای تاریخ ایران، عبدالله انصاری، احمد غزالی و نجم رازی درباره نفس است. بیان شباهت ها و تفاوت ها و ریشه آن ها، در مطالعات در زمانیِ یک مفهوم، بسیار مفید و روشن کننده است.
تأثیر موسیقی و پیوند و ارتباط آلات آن برای رسیدن به فنا فی اللّه در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
23 - 38
حوزه های تخصصی:
مولانا از تأثیر موسیقی در وصول به حق، بسیار بهره برده و بارها از آلات موسیقی در تشریح وادی فنا سود جسته و خود را بسانِ بسیاری از آن آلات به همراه معشوق در آن مقامات دیده است. در این جستار سعی بر آن است، با روشی توصیفی-تحلیلی، گسترۀ فنا و پیوند و رابطۀ آن با سماع و آلات موسیقی و تأثیر آن در احوال سالک، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد؛ بنابراین تحقیق حاضر به بیان تأثیر موسیقی و ارتباط آلات آن در وصول به حق و فنا فی اللّه در دیوان شمس می پردازد، مولوی تقریرات متنوعی از آلات موسیقی را در این عوالم، به ظهور آورده است. فنا به عنوان نهایت سیر الی اللّه و غایت همت عارفان در دیوان شمس، تجلّی شگرف و شگفتی یافته است. در این سیر و سلوک، سماع نقشی اساسی داشته و موسیقی مناسب با آن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ ازاین رو در تصوف، موسیقی و آلات آن کارکردی شایسته و بایسته دارند و در عروج سالک به بلندای عرفان، مؤثرند. آن چه در فنا برای سالک رخ می دهد معمولاً غیرقابل توصیف است و زبان، توان بیان و پرداختن کامل بدان را ندارد. ناگزیر می توان از طریق وجد و سماع سالک که با ناله و نوای سازها همراه می شود، شمه ای از آن ها را درک و به نوشتار آورد.
مقایسه تطبیقی دیدگاه امام خمینی(ره) و عارفان پیشین درباره مقام سلوکی فنا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اگرچه امام خمینی(ره) مباحث فراوانی درباره «فنا» با رویکرد هستی شناسانه در عرفان نظری مطرح ساخته ، اما ایشان همچون دیگر عارفان بزرگ، برای منزل سلوکی «فنا» در نظام مقامات عرفان عملی جایگاه ویژه ای قائل است. مهم ترین نکته در تعریف منزل «فنا» از دیدگاه امام خمینی(ره)، گذار سالک فانی از تمام حجاب ها، حتی حجاب نفس و انانیت است. حضرت امام با اشاره به دقیق و دور از دسترس بودن مباحث پیچیده توحیدی درباره فنا بر این مطلب تأکید می کند که فنا به چشیدن است، نه به شنیدن. ایشان توضیح می دهد که این منزل غایت القصوای سلوک الی الله و پایان بخش سفر اول و نقطه آغاز سفر دوم از اسفار اربعه سلوکی است. امام خمینی(ره) نگران انکار کسانی است که دستشان از فهم این معارف متعالی کوتاه است. ازاین رو ضمن مخالفت صریح با آنان، بر این نکته تأکید می کند که سخن عارفان درباره فنا، ریشه در آموزه های دینی دارد و آیات و روایات فراوانی ما را به سوی این منزل عرفانی فرامی خوانند. پژوهش پیش رو که به روش تحلیلی اسنادی سامان یافته است، همه نکات مزبور را افزون بر دیدگاه امام خمینی(ره)، از نگاه عارفان پیشین نیز بررسی کرده و در نهایت، به این نتیجه رسیده که دیدگاه امام خمینی(ره) در این زمینه، ادامه رویکرد عارفان بزرگ مسلمان است.
بررسی مسأله اختیار در نظریه های عرفانی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد نظریه های عرفانی مانند وحدت وجود و فنا در تعارض با مسأله اختیار قرار دارند. وجه عمده تعارض این است که تصور می شود در مراحل و مقامات عرفانی، ردپایی از انسان باقی نمی ماند تا بتوان اختیار را برایش اثبات کرد. وقتی خود انسان به عنوان فاعل فعل اختیاری در مراحل عرفانی حضور نداشته باشد، طبیعی است که سخن گفتن از انتخاب و برگزینی او در این جایگاه ها معنی نخواهد داشت. این پژوهش نشان می دهد در این نظریه ها تعارض و تقابلی با گزینش انسانی وجود ندارد. برای اثبات این ادعا ابتدا اصل نظریه های متعارض به همراه جهت تعارض هریک، ذکر و سپس بازتعریف جامع فلسفی از اختیار با بهره گیری از دو مقوم تشخص و نفس الامر انسانی ارائه می گردد تا تحت یک نظام منسجم و یکپارچه درآید و قدرت پشتیبانی از این ویژگی برتر انسانی را در همه ابعاد و سطوح داشته باشد. معناشناسی فلسفی اختیار، با برخی قواعد مورد تهدید واقع می شودکه جهت حمایت کامل از بازتعریف، پاسخ های درخوری به آنها داده می شود و برای رفع برخی ابهام های عرفانی در همین مسیر، دو اصل و قاعده کلیدی «تبعیت علم از معلوم» و «سرّ القدر» مورد بهره برداری قرار می گیرد. بر طبق این دو اصلْ هیچ اراده ای، مانعی برای آزادی عمل انسانی ایجاد نمی کند و انسان در هر مرحله ای، وام دارگزینش های آزادانه خویش است.
ای حیات عاشقان در مردگی (تجلی عناصر اسطوره جاودانگی و چاره مرگ در متون نثر عارفانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
81 - 98
حوزه های تخصصی:
عکس العمل های فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دوره اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شده است. بخشی از این عکس العمل ها به صورت روایات اسطوره ای و برخی به شکل آموزه ها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلی شده است. دقت در روایات و باور های شکل گرفته از این موضوع نشان می دهد که آرزوی خلود در این جهان، موجب شکل گیری مضامینی همچون: دست یافتن به آب حیات، رسیدن به درخت زندگی، ، تناسخ و پیکرگردانی، رویین تنی و اژدهاکشی شده است؛ اما تسلیم و پذیرش این حقیقت که حیات جاودان در جهان فانی، مقدور نیست، بشر را واداشته عطش خود به جاودانگی را با خلق مضامینی همچون: ماندگاری نام، نسل، باقیات صالحات مادی و معنوی و از همه مهم تر انتقال و عروج به سرزمین بی مرگی، فروبنشاند. در نهایت فطری ترین پاسخ بشر، یعنی رستاخیز و بازگشت به خاستگاه نخستین و حیات جاودانه پس از مرگ در ادیان مطرح شده است. مسئله این پژوهش راه حل اختصاصی عارفان برای غلبه بر این هراس و چگونگی تجلی مضامین آن در متون نثر عرفانی است. بررسی توصیفی تحلیلی برخی از متون منثور عرفانی تا قرن هفتم نشان می دهد عارفان مسلمان نیز همراه با سیر تفکر بشری از نمادهای و روایات جاودانگی متأثر بوده اند؛ اما گروهی از عارفان، با تلقی خاص از داستان خروج آدم (ع) از بهشت، ازدست رفتن جاودانگی را ناشی از طلب جاودانگی فرض کرده و رسیدن به خلود واقعی را در گرو فنا دانسته اند. آنان معتقدند برای رسیدن به خلود راستین باید از زمان ازلی و ابدی هم گذشت و با «فنای محض» در خالق زمان، محو و «گم بوده پاینده» شد.
بررسی و نقد مقاله سلز درباره عوالم پنجگانه زبانی در تبیین اتحاد عرفانی در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مایکل آنتونی سلز معتقد است عارفان مسلمان در تبیین تجارب عرفانی خود از عوالم فکری-فلسفی، فرهنگی-شعری، قرآنی-حدیثی و کلامی تأثیر پذیرفته اند. سلز در مقاله «زبان حیرت» (1989) سعی دارد پنج نمونه از این عوالم زبانی را برجسته کند و تشابه زبان صوفیان، به خصوص در حوزه مسئله فنا و اتحاد عرفانی، با پس زمینه های سنتی-دینی آنان را نشان دهد. عوالم زبانی که سلز به آنها توجه کرده و صوفیان از آن تأثیر پذیرفته اند عبارت اند از شعر جاهلی؛ کلیدواژه ها و اصطلاحات کلامی؛ زبان حدیثی-قرآنی معراج و وصول به عرش؛ حدیث قرب نوافل و حیرت صوفیانه، که در آن تمایزات ذهن-عین، گوینده-شنونده تقریباً محو می شود؛ و نهایتاً استفاده از زبان فلسفی متأخرتر ابن عربی (دیالکتیک عرفانی) برای تبیین اتحاد عرفانی. پژوهش پیش رو بر مبنای مطالعه ای کتابخانه ای، ضمن معرفی دیدگاه سلز در مقاله مذکور، با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به برخی کاستی های شکلی از جمله کم دقتی در ترجمه و ارجاع به نسخ کم اعتبار، و برخی کاستی های محتوایی مانند نقصان در دامنه پژوهش اشاره می کند. در کنار این اشکالات، توجه به مباحث تطبیقی بین ادیان ابراهیمی اسلام، یهود و مسیحیت، تسلط نویسنده به ادبیات عربی و شعر جاهلی، ازجمله ویژگی های مثبت این اثر است که به مؤلف در تبیین زبان تجربه عرفانی در اسلام کمک شایانی کرده است.