مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
رفتارهای کلیشه ای
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش توانبخشی روانی دوسا بر بهبود رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اتیسم بود. از طرح پژوهشی تک آزمودنی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کودکان مبتلا به طیف اختلالات اتیستیک در بنیاد خیریه اتیسم (شامل 46 نفر) بودند. از میان داوطلبان شرکت در پژوهش 7 کودک مبتلا به اختلالات اتیسم در محدوده سنی 12-8 به صورت هدفمند انتخاب شدند. مداخله این پژوهش (روش دوسا) شامل 8 جلسه 55 دقیقه ای بود که برای هر کودک دو جلسه در هفته برگزار شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام بود. این پرسشنامه طی پنج مرحله (خط پایه اول، خط پایه دوم ، نیمه جلسات درمان، پایان جلسات درمان، پیگیری) توسط والدین کودک تکمیل شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS16به روش محاسبه اندازه اثر تجزیه و تحلیل شدند. شاخص بهبودی در هر یک از متغیرها، سیر نزولی منحنی در هر مرحله درمان نسبت به خط پایه در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که به کارگیری روش توانبخشی روانی دوسا می تواند در بهبود مهارت های ارتباطی این کودکان تأثیر بگذارد و این امر موجب کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان شرکت کننده در این پژوهش شد. با وجود این، با توجه به گزارش های متفاوت درباره اثر بخشی این روش انجام دادن پژوهش های بیش تری در این زمینه احساس می شود.
اثر هورمون اُکسی توسین بر بهبود رفتارهای کلیشه ای د رکودکان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثر هورمون اکسی توسین بر بهبود رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد. این یک پژوهش تجربی دوسو کور می باشد که درسال1394 در مورد 45 نفر ازکودکان 4تا13ساله، مبتلا به اختلال اوتیسم مراجعه کننده به مراکز درمان بیماران اوتیسمی شهر شیراز انجام گرفت. در این بررسی نمونه ها به3 گروه 15 نفره کنترل (فاقد تیمار)،شاهد (تیمار با دارونما ) و تجربی (تیمار با اکسی توسین) تقسیم گردیدند. مواد مورد استفاده شامل اسپری درون ِبینی اُکسی توسین و اسپری دارونما و ابزار گردآوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسش نامه مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام - ویرایش دوم یا GARS-2بود. در پایان داده های بدست آمده با استفاده از آزمون کوواریانس مورد آنالیز قرار گرفتند و معنا داری اختلاف درسطح 05/0p<strong><</strong>در نظرگرفته شد. نتایج این بررسی نشان دادند که درمان با اکسی توسین، باعث بهبود رفتارهای کلیشه ای در بیماران مبتلا به اوتیسم در سطح001/0p<strong><</strong>نسبت به گروه کنترل می شود و متغیرهای سن و جنسیت نیزتأثیر معناداری بر مقدار اثربخشی اکسی توسین ندارند. نتایج این بررسی نشان داد که تجویز اکسی توسین به احتمال زیاد از راه اثر بر مراکز مغزی باعث بهبود اختلال رفتارهای کلیشه ای در بیماران اوتیسمی می شود و سن و جنسیت نیزدر این اثر درمانی بی تاثیر است.
تأثیر تمرین کاتا در کاهش رفتارهای کلیشه ای سه پسر مبتلا به نشانگان آسپرگر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تمرین کاتا بر کاهش رفتارهای کلیشه ای در نشانگان آسپرگر بود. روش : در پژوهش تک آزمودنی حاضر، سه پسر مبتلا به نشانگان آسپرگر به مدت 12 هفته تحت آموزش کاتای هیان شودان قرار گرفتند. با کاربرد طرح خط پایه چندگانه برای آزمودنی ها در یک شیوه زمانی پلکانی، تغییر در شدت رفتارهای کلیشه ای در طول مداخله و یک ماه پس از پایان مداخله، در توالی های یک هفته ای بررسی شد. برای گردآوری داده ها مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام- ویرایش دوم ( GARS-SE ) به کار رفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، پس از رسم نمودار و محفظه ثبات و روند برای نمودارها، با کاربرد روش تحلیل درون موقعیتی و میان موقعیتی، اثربخشی متغیر مستقل بر متغیر وابسته بررسی شد. یافته ها : مداخله در مورد هر سه آزمودنی اثر بخش بود (با PND 33/83 درصد برای آزمودنی اول و دوم و 67/91 درصد برای آزمودنی سوم) و این کاهش یک ماه پس از مداخله پایدار ماند. نتیجه گیری : آموزش طولانی مدت کاتا به کاهش پایدار رفتارهای کلیشه ای سه کودک مبتلا به نشانگان آسپرگر منجر شد، ولی برای اعتماد به یافته ها به طرح های تجربی با تعداد بیشتری آزمودنی نیاز است.
اثربخشی لگو درمانی در بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش علائم کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
195-214
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی لگو درمانی در بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش علائم کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا بود. روش: روش مطالعه شبه آزمایشی از نوع طرح تک آزمودنی و جامعه آماری شامل 65 کودک پسر 6 تا 10 ساله دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به مرکز ساماندهی درمان و توان بخشی اختلال های اُتیستیک و مرکز آموزش و درمان اختلال های اُتیستیک به آرا در سال 1388بود. از میان آن ها 10 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس نمره گذاری اُتیسم گیلیام، 1995 و نیمرخ مهارت های اجتماعی اُتیسم بیلینی و هوپف (2007) بود. مهارت های اجتماعی با بهره گیری از بازی لگو در 16 جلسه، هر جلسه به مدت 60 دقیقه، هفته ای دو بار به شکل گروهی دو یا سه نفره به آن ها آموزش داده شد. ارزیابی ها در 6 مرحله، دو هفته پیش از شروع درمان، یک روز قبل از شروع درمان، بعد از هشت جلسه درمان، یک روز بعد از اتمام درمان و جلسه های پیگیری دو هفته و یک ماه بعد از اتمام درمان انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل دیداری و اندازه اثر نشان داد مهارت های اجتماعی کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا، افزایش و علائم اُتیسم ازجمله مشکلات تعاملات اجتماعی/برقراری ارتباط کاهش یافته؛ اما تغییری در رفتارهای کلیشه ای آن ها ایجاد نشده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه از قابلیت کاربرد و کارایی لگو درمانی برای افزایش مهارت های اجتماعی و اصلاح کفایت اجتماعی در کودکان دچار اختلال اُتیسم با عملکرد بالا حمایت می کند.
اثربخشی روش یکپارچگی حسی در کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روش یکپارچگی حسی بر کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان درخودمانده بود. 20 کودک درخودمانده با دامنه سنی 8 سال و دو ماه الی 14 سال از مرکز کودکان درخودمانده اردیبهشت اصفهان با روش نمونه برداری هدفمند، انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. کودکان گروه آزمایش، 11 جلسه درمانگری یکپارچگی حسی را دریافت کردند. طرح پژوهش تحقیق از نوع شبه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون بود. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تجدیدنظرشده رفتارهای تکراری (بودفیش و دیگران، 2000) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند روش یکپارچگی حسی، رفتارهای کلیشه ای، وسواسی، آیینی، یکنواختی، محدود و خودآزاری کودکان درخودمانده را کاهش می دهد. با توجه به یافته های مذکور پیشنهاد می شود اثربخشی روش یکپارچگی حسی برای درمان ناتوانی های دیگر این کودکان مورد استفاده قرار گیرد. واژه های کلیدی: درخودماندگی، یکپارچگی حسی، رفتارهای کلیشه ای
تاثیر آموزش همدلی بر پایه بازی بر مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای دانش آموزان طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش همدلی بر پایه بازی بر مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای دانش آموزان طیف اوتیسم صورت گرفته است این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و به صورت طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان طیف اوتیسم مرکز بشارت شهر رشت در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از میان آنان نمونه ای به حجم 8 نفر انتخاب و دردو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و گروه آزمایش آموزش همدلی در 18 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که برای گروه کنترل این آموزش ارائه نشد و در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس ارزیابی رفتارهای اتیستیک للورد و بارتلمی و مقیاس ارتباط اجتماعی اولیه نسخه ماندی و همکاران استفاده شد. نتایج آزمون یومن ویتنی نشان داد که آموزش همدلی در افزایش مهارت های ارتباطی و کاهش رفتارهای کلیشه ای دانش آموزان اتیستیک تاثیر دارد. براساس نتایج پژوهش حاضر، می توان ازآموزش همدلی بر پایه ی بازی برای افزایش مهارت های ارتباطی دانش آموزان به عنوان یک روش مکمل برای بهبود رفتارهای اتیستیک استفاده کرد.
تأثیر برنامه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، اثربخشی برنامه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده با عملکرد بالا بررسی شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، همه کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده با عملکرد بالا در شهر اصفهان بودند. نمونه شامل30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده با عملکرد بالا بود که به روشِ نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طورِ تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگماری شدند (15نفر). ابزار پژوهش، مقیاس رفتارهای کلیشه ای بولدفیش و همکاران (۲۰۰۰) بود. گروه آزمایش مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 29 جلسه 60دقیقه ای (هر هفته، سه جلسه) دریافت کردند. مربیان آزمودنی ها قبل و پایان مداخله با روش مصاحبه انفرادی مقیاس را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد برنامه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش میزان ابعاد رفتارهای کلیشه ای آزمودنی ها تأثیر معناداری داشته است (001/0p <). درمجموع، مشاهده شد که برنامه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در جهت کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودمانده با عملکرد بالا استفاده شود.
اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی بر رفتارهای کلیشه ای، رفتارهای کشاکش برانگیز، و رفتارهای آسیب به خود کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اوتیسم اختلالی عصب روان شناختی است که به صورت ثانو یه منجر به مشکلات در عملکردهای شخصی، اجتماعی، و تحصیلی می شود. از این جهت پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در رفتارهای کلیشه ای، رفتارهای کشاکش برانگیز، و آسیب به خود کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان با اختلال طیف اوتیسم سطح یک 4 تا 8 ساله شهر تهران در سال 1398 بودند که از جامعه آماری مورد نظر، تعداد 30 کودک به صورت نمونه گیری هدفمند از کلینیک پدیده تهران، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب 15 جلسه دریافت کرد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام (جیمز و گیلیام، 2003)، پرسشنامه غربالگری اوتیسم (اهلر و گیلبرگ، 1993)، مقیاس رفتار کشاکش برانگیز کودک (بیورکر تایلور و همکاران، 2010)، و پرسشنامه مشکلات رفتاری (روژان و همکاران، 2001) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS26 انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر رفتارهای کشاکش برانگیز و مؤلفه ها ی مشکلات رفتاری وجود دارد (0/001P<). اندازه اثر برای متغیر رفتارهای کشاکش برانگیز (0/922) و مؤلفه ها ی رفتارهای کلیشه ای (0/850) و رفتارهای آسیب به خود (0/832) بود. نتایج آزمون تی همبسته نیز نشان داد تأثیر برنامه مداخله ای در مرحله پیگیری نیز در بهبود رفتارهای کشاکش برانگیز و مؤلفه ها ی مشکلات رفتاری، اثربخش و پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه درمانی مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی می توان به عنوان مداخه ای مناسب در کاهش نشانگان بالینی کودکان با اختلال طیف اوتیسم استفاده کرد.
تأثیر تمرینات یکپارچگی حسی بر تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال رشدی عصبی است؛ به طوری که این اختلال با آسیب شدید در تعاملات اجتماعی، مهارت های ارتباطی ضعیف و رفتارهای کلیشه ای مشخص می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات یکپارچگی حسی بر تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام گرفت. بدین منظور، طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان 5 تا 12ساله دارای اختلال طیف اتیسم شهر اراک، در سال تحصیلی 1398-1397 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 26 نفر از آنان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 13 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 12جلسه [انفرادی]، سه روز در هفته و هر جلسه 45 دقیقه، مداخله یکپارچگی حسی را دریافت کردند؛ درحالی که گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها، قبل و بعد از مداخله از مقیاس تجدیدنظرشده رفتار های تکراری (بادفیش و سیمونز؛ پارکر و لوئیز، 2000) و پرسشنامه تعامل اجتماعی (کادژو و همکاران، 2004) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره توسط نرم افزار SPSS 25 تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد بعد از مداخله تفاوت معناداری در نمره رفتارهای کلیشه ای (001/0) و تعاملات اجتماعی (015/0) دو گروه مشاهده شد. درمجموع، مشخص شد تمرینات یکپارچگی حسی، باعث کاهش رفتارهای کلیشه ای و بهبود تعاملات اجتماعی می شود؛ بنابراین، پیشنهاد می شود تمرینات یکپارچگی حسی برای بهبود تعاملات اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم استفاده شود.
اثربخشی موسیقی درمانی بر پرخاشگری و رفتارهای کلیشه ای کودکان اوتیسم 9 تا 11 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش اثربخشی موسیقی درمانی بر پرخاشگری و رفتارهای کلیشه ای کودکان اوتیسم 9 تا 11 سال و تأثیر آن بر سلامت روان والدین آنها بوده است. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تما می کودکان مبتلا به اوتیسم شهر گرگان به تعداد 137 نفر که از این میان 30 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از مدرسه یارا انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 16 جلسه تحت موسیقی درمانی قرار گرفت و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش عبارت بودند از مقیاس گارز (1994)، پرسشنامه پرخاشگری آشکار و پنهان کودکان (1996) و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (1979). برای آزمون فرضیه پژوهش از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که موسیقی درمانی بر رفتارهای کلیشه ای، پرخاشگری جسمانی، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری رابطه ای کودکان مبتلا به اوتیسم و سلامت روان والدینشان اثربخش است (005/0>P). نتیجه گیری: استفاده از موسیقی درمانی می تواند رفتارهای پرخاشگرانه و کیلشه ای کودکان مبتلا به اوتیسم را کاهش دهد و سلامت روان والدینشان را بهبود ببخشد.
اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
۱۱۸-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روش درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم اتیستیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام کودکان با اختلال ها طیف اتیسم شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بودند که به منظور دریافت درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم به مراکز این درمان (مدرسه سگ های گروه کار sk9) مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود به این صورت که تعداد نمونه 20 نفر جامعه آماری مذکور انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 1 ساعت و به صورت هفته ای یک جلسه درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه مشکلات رفتاری و نیمرخ مهارت های اجتماعی اُتیسم استفاده شد. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزارآماری spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم تأثیر معناداری بر بهبود مهارت های ارتباطی (01/0p<) و کاهش رفتارهای کلیشه ای (01/0p<) کودکان با اختلال ها طیف اتیسم داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده اثربخشی درمان با کمک سگ های دستیار اتیسم بر بهبود مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال ها طیف اتیسم بود. بنابراین برای درمان مشکلات ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم می توان از این روش درمانگری استفاده کرد.
طراحی و تدوین برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم و اثربخشی آن بر مهارت اجتماعی- ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
410 - 424
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم و اثربخشی آن بر مهارت اجتماعی-ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی متوالی می باشد. در بخش کیفی با رویکرد تحلیل محتوای استقرایی، جامعه آماری عبارت از کلیه منابع و مقالات معتبر علمی نمایه شده و مرتبط در پایگاه های اطلاعاتی بودند و نمونه گیری نظری و قاعده اشباع بکار گرفته شد. در بخش کمی، جامعه پژوهش حاضر تمامی کودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به مرکز اوتیسم عاطفه های رفسنجان بودند که از طرف خود و خانواده هایشان حاضر به همکاری و شرکت در جلسات بودند. نمونه شامل 5 نفر ازکودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند. این افراد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در یک مطالعه تک گروهی با طرح تک آزمودنی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه گیلیام گازر (1994) بود. یافته ها: نتایج بخش کیفی پژوهش منجر به تدوین بسته درمانی ترکیبی 12 جلسه ای بسته برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم شد. نتایج بخش کمی نشان داد روش آموزش برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر مؤلفه های مهارت اجتماعی–ارتباطی با درصد بهبودی بین 25 تا 55 درصد، تأثیر داشته است. همچین روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر نمرات رفتارهای کلیشه ای با درصد بهبودی بین 14 تا 46 درصد، تأثیر داشته است. نتیجه گیری: مدل مفهومی برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر اساس بعد مهارت های ارتباطی، بعد مهارت های گفتاری حرکتی، بعد مهارت های بین فردی و تعامل اجتماعی و بعد بازشناسی هیجان تدوین شد. نتایج نشان داد که روش آموزش برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر مهارت اجتماعی-ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای تأثیر داشته است
اثربخشی برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
81 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه پسران 8-14 سال دارای اختلال طیف اوتیسم بودند که در سال 1401 عضو مؤسسه اوتیسم خیریه تبریز بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 22 نفر بود که به روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 11 نفر) جایگزین شدند و به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از نیمرخ مهارت اجتماعی اوتیسم (بلینی و هوپف، 2007)، ارزیابی سیستم شناختی ناگلیری و داس (1997) و خرده مقیاس رفتارهای کلیشه ای مقیاس (گارز-2، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS.21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن بر کفایت اجتماعی، پردازش شناختی و رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم تأثیر دارد (05/0>P). در واقع برنامه شناخت اجتماعی مبتنی بر تئوری ذهن باعث افزایش کفایت اجتماعی و پردازش شناختی و کاهش رفتارهای کلیشه ای در کودکان طیف اوتیسم می شود. نتایج این مطالعه از قابلیت کاربرد و کارایی برنامه شناخت اجتماع مبتنی بر تئوری ذهن برای افزایش پردازش شناختی و اصلاح کفایت اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای در کودکان دچار اختلال طیف اوتیسم حمایت می کند.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مهارت های ارتباطی، تعامل اجتماعی، رفتارهای کلیشه ای، و تحول حرکتی در کودکان پسر با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
93 - 108
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم اختلالی عصبی تحولی است که با مشکلاتی در برقراری ارتباط، تعاملات اجتماعی، علائق محدود، و رفتارهای تکراری همراه است. این پژوهش با هدف اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مهارت های ارتباطی، تعامل اجتماعی، رفتارهای کلیشه ای، و تحول حرکتی در کودکان پسر با اختلال طیف اوتیسم انجام شد.
روش: پژوهش حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 1/5 ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اوتیسم 5 تا 12سال استان گیلان در سال1400-1399 بود. بر اساس ملاک های ورود و روش نمونه گیری هدفمند، 30 کودک از انجمن اوتیسم گیلان به عنوان نمونه انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی در افراد گروه آزمایش به مدت 15 جلسه30-45 دقیقه ای به صورت انفرادی اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام-ویرایش دوم (گیلیام، 2006) و آزمون تحول حرکتی لینکلن-اوزرتسکی (اسلون، 1955) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-27 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مهارت های ارتباطی (900/14F= ، 0/001P=)، تعامل اجتماعی (099/96F= ، 0/001P=)، رفتارهای کلیشه ای (348/151F= ، 0/001P=)، و تحول حرکتی (026/797F= ، 0/001P=) در مرحله پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (0/05>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی با فراهم کردن بازی های هدفمند که نیازهای حسی خاص هر کودک را مورد هدف قرار می دهد، می تواند پاسخ سازش یافته به محرک های دریافتی را افزایش دهد و در نتیجه به بهبود کارکردهای کودکان با اختلال طیف اوتیسم منجر شود.
کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم به کمک تمرین هاتایوگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
105 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هاتا یوگا بر کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی بود. جامعه آماری شامل 51 کودک 5 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم در مراکز آموزش و توانبخشی کودکان استثنایی شهر سقز در بهار و تابستان سال 1396 بودند. تعداد نمونه نیز با توجه به روش نمونه گیری در دسترس 24 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش انتصاب شدند و تحت یک برنامه تمرینی 3 بار در هفته به مدت 14 هفته و هر جلسه شامل 45 دقیقه قرار گرفتند و به آزمون تشخیصی اوتیسم گیلیام و سیاهه مشکلات رفتاری روژهان و همکاران (2001) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه تمرینی یوگا موجب کاهش رفتارهای آسیب به خود و رفتارهای آسیب به دیگران (05/0>P)، در گروه آزمایش شد ولی یر رفتارهای کلیشه ای اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به این که کودکان اوتیسم سطح پایینی از آمادگی جسمانی را دارا می باشند، لازم است از برنامه تمرینی یوگا در برنامه های آموزشی و برنامه های اوقات فراغت آن ها استفاده شود.