مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
تفکرانتقادی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی می پردازد. علاوه بر این، نقش سن و جنس به عنوان عوامل تعدیل کننده رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی را بررسی می کند. هم چنین روا بط بین سن و جنس دانشجویان با هوش هیجانی آنان مورد مطالعه قرار می گیرد. برای این منظور، 86 دانشجوی زبان انگلیسی آزمون تفکر انتقادی واتسون گلیزر و پرسشنامه هوش هیجانی بارآن را تکمیل کردند. نتا یج بدست آمده ازتحلیل آماری همبستگی بر روی داده ها بیانگر وجود رابطه معناداری بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان می باشد. از میان فاکتورهای تفکر انتقادی دو عامل انعطاف پذیری و مسئولیت اجتماعی بالاترین همبستگی را با هوش هیجانی داشته و پیش بینی کننده های مثبتی برای هوش هیجانی بودند. افزون برآن، یافته های تحقیق نشان داد که جنس و سن رابطه ی میان تفکر انتقادی و هوش هیجانی را تعدیل نکرده و هیچ کدام از این دو عامل نقش معناداری درهوش هیجانی دانشجویان ایفا نمی کنند.
اثر آموزش مهارت حل مسأله ابداعی بر تفکرخلاق، تفکرانتقادی، تفکرعلمی و خودکارآمدی دانشجویان علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، تحت شرایط بیوریتم فکری متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر آموزش مهارت حل مسأله ابداعی بر تفکرخلاق، تفکرعلمی، تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان، تحت شرایط بیوریتم متفاوت انجام گرفت. برای این منظور نمونه ای به اندازه 120 نفر از دانشجویان دختر گروه علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز به دو روش نمونه گیری تصادفی و داوطلبانه انتخاب شدند که در نهایت به علت افت آزمودنی تعداد 116 نفر، در شش گروه شامل گروه آزمایش 2 و 1، گروه کنترل 2 و 1 و گروه پلاسیبو 2 و 1 مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد که متشکل از یک متغیر مستقلِ آموزش تریز، یک متغیر تعدیل کننده بیوریتم فکری و متغیرهای وابسته تفکرخلاق، انتقادی، علمی و خودکارآمدی بود. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مهارت های تفکرانتقادی کالیفرنیا فرم ب(1977)، آزمون خلاقیت دکتر عابدی(1373)، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه تفکرعلمی لیانگ و همکاران(2006) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد آموزش تریز تحت شرایط بیوریتم فکری بالا، باعث افزایش تفکرخلاق، تفکرانتقادی، تفکرعلمی و خودکارآمدی دانشجویان می شود. به عبارت دیگر درحالیکه آموزش تریز باعث افزایش ابعاد مختلف تفکر و خودکارآمدی می شود، بیوریتم فکری متفاوت(مثبت و منفی) باعث تعدیل آن می شود.
بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مرتبط باگرایش دانشجویان دختر به تفکر انتقادی با تاکیدبرسرمایه فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ین پژوهش با هدف بررسی سطح گرایش دانشجویان دختردانشگاه فرهنگیان شهربندرعباس به تفکر انتقادی وباتاکیدبرسرمایه فرهنگی انجام یافته است متغیر وابسته پژوهش گرایش به تفکرانتقادی ومتغیرهای مستقل،سن،رشته تحصیلی ،سنوات تحصیل در دانشگاه ،پایگاه اقتصادی –اجتماعی ،میزان اعتماد به محتوای شبکه های اجتماعی وسرمایه فرهنگی می باشد .جامعه آماری موردپژوهش کلیه دانشجویان دختردانشگاه فرهنگیان شهربندرعباس می باشند که درمرکز پردیس فاطمه الزهرا شهربندرعباس به تحصیل اشتغال داشته اند که ازتعداد405دانشجونمونه ای 120نفری ابراساس جدول مورگان انتخاب شده وموردآزمون قرارگرفتندابزارسنجش پرسشنامه گرایش به تفکرانتقادی ریکتس (2003)وپرسشنامه سرمایه فرهنگی بوردیو بود نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss نشان دادکه دانشجویان نمره متوسطی از گرایش به تفکرانتقادی کسب کردند.فرضیه های پژوهش با استفاده از ضرایب همبستگی اتا وپیرسون مورد سنجش قرار گرفتند براساس نتایج پژوهش رابطه همبستگی ضعیفی بین متغیرهای زمینه ای ،سن ،سنوات تحصیل دردانشگاه وگرایش به تفکرانتقادی وجوددارد.وونیزنتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نیز نشان دادکه متغیرهای مستقل زمینه ای مثل،سن ،پایگاه اقتصادی –اجتماعی پیش بینی کننده گرایش به تفکرانتقادی درجامعه موردمطالعه نبودند ازبین متغیر های مستقل مفروض متغیر سرمایه فرهنگی با ضریب Beta31.وسرمایه عینی به عنوان یکی ازمولفه های سرمایه فرهنگی با ضریب Beta002. پیش بینی کننده مثبت گرایش به تفکر انتقادی بودند..
ارائه الگوی برنامه درسی مهارت های فکری (تفکر خلاق و تفکر انتقادی) برای مقطع کارشناسی از نظرمتخصصین برنامه ریزی درسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی برنامه درسی مهارتهای فکری در مقطع کارشناسی انجام شده است این تحقیق از نوع تحقیقات زمینه ای است ، جامعه آماری آن متخصصین برنامه ریزی ( 54 )، تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان(48) ، روش نمونه گیری تصادفی ساده و ابزار گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. شش سوال این تحقیق عبارتست:1- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام اهداف حیطه شناختی توجه شود؟2- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام اهداف حیطه عاطفی توجه شود ؟3- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام سازماندهی محتوا دربعدافقی توجه شود؟4- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام سازماندهی محتوا دربعدعمودی توجه شود؟5- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام روشهای تدریس توجه شود ؟6- دربرنامه درسی مهارتهای فکری باید به کدام ابزلرهای ارزشیابی توجه شود؟ نتایج نشان دادکه از نظر متخصصان برنامه ریزی درسی،در طراحی برنامه درسی مهارتهای فکری دانشجویان مقطع کارشناسی باید به اهداف شناختی(دانش، فهم، کاربرد، تجزیه، ترکیب و ارزشیابی)، عاطفی (توجه، پاسخ، ارزشگذاری، سازماندهی ارزشها و تبلور ارزشها در شخصیت) ، سازماندهی افقی محتوا (موازی سازی رشته ها، بین رشته ای و فرارشته ای ) سازماندهی عمودی محتوا (ساده به مشکل، کل به جزء، مارپچی، ساختار دانش، علاقه به دیسپیلین ها، عینی به ذهنی و مسأله تا کشف)، روشهای تدریس (روش حل مسأله، گروهی، سخنرانی، پرسش و پاسخ، اکتشافی و نمایشی) وابزارهای ارزشیابی ( آزمونهای کتبی و شفاهی،گزارشهای مربوط به پروژه و طرح، مشاهده رفتار در کلاس،ارزشیابی گروهی و خود ارزشیابی) توجه شود.
بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و عزت نفس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی-مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال ششم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲۷
173-203
حوزه های تخصصی:
ضرورت بازنگری شرایط یادگیرندگان از منظر وضعیت تفکر انتقادی و عزت نفس از جمله موضوعاتی است که مورد تاکید پژوهشهای اخیر قرار دارد. برخی از تحقیقات نشان میدهند که مهارتهای تفکر انتقادی بخش عمدهای از واریانس بهداشت روان را تبیین میکند. این نکته مورد توجه سازمانهای بینالمللی مانند یونسکو و یونیسف نیز میباشد. با توجه به اقتضائات عصر جدید از جمله مهارتهای مورد نیاز بازار کار در دنیای فردا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان مهارت تفکر انتقادی و عزت نفس و بررسی رابطه بین آنها در دانشجویان است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، جامعه آماری شامل دانشجویان داشگاه آزاد اسلامی –واحد مشهد-در سال 90-1389در 4گروه آموزشی و حجم نمونه 300نفر بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه »واتسون گلیزر« برای اندازهگیری مهارت تفکر انتقادی و آزمون عزت نفس کوپراسمیت برای اندازهگیری عزت نفس بود. برای تجزیه و تحلیل پرسشنامهها از آزمون ضریب رگرسیون یک طرفه، رگرسیون چند متغیره، ضریب تعیین وآزمون یومن ویتنی استفاده شد، یافته ها نشان داد: -بین مؤلفههای عزت نفس و تفکرانتقادی رابطه مثبت و معناداری )(160 .0 وجود دارد -ضریب تعیین در رگرسیون چند متغیره 047 .0است ؛ %7 .4تغییرپذیری تفکر انتقادی توسط عزت نفس تبیین می شود. -در مقایسه با سایر ابعاد عزت نفس، ضریب رگرسیون عزت نفس تحصیلی ) (463 .0نقش بیشتری در پیش بینی تغییرپذیری تفکر انتقادی دارد
فراتحلیل اثر بخشی مداخله های آموزشی بر تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
102-117
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مداخله های آموزشی بر تفکر انتقادی دانش آموزان و مقایسه این تأثیر در دانش آموزان دوره های ابتدایی و متوسطه اول و دوم بود. بدین منظور از روش فراتحلیل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مقاله هایی بود که اثر بخشی مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی را مورد بررسی قرار داده بودند و 15 مورد پژوهش که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام شد. ابزار پژوهش، چک لیست فراتحلیل بود که 1222 شرکت کننده را در خود جای داده بود. پس از خلاصه کردن نتایج پژوهش ها، اندازه اثر محاسبه و بر اساس رویکرد فراتحلیل هانتر و اشمیت ترکیب شده و طبق جدول کوهن تفسیر شدند. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اثر مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی دانش آموزان،43/0بوده است (001/0 p< ). این میزان اثر در دوره ابتدایی32/0 (01/0 p< )، در دوره متوسطه اول45/0 (01/0 p< ) و در دوره متوسطه دوم 61/0 (001/0 p< ) به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی، بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این مداخلات بود. بر اساس نتایج فراتحلیل حاضر، میزان اثر مداخلات آموزشی بر تفکر انتقادی دانش آموزان مطابق جدول کوهن، بالاتر از متوسط می باشد. این میزان اثر در دانش آموزان دوره ابتدایی در سطح متوسط، در دانش آموزان دوره متوسطه اول، بالاتر از متوسط و در دانش آموزان دوره متوسطه دوم در سطح بالا ارزیابی شد. اثر متغیرهای تعدیل کننده در دوره ابتدایی بالاتر از دوره های متوسطه اول و دوم بوده است.
اثربخشی تدریس مبتنی بر ساختن گرایی اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی، تفکر انتقادی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
37 - 53
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش تبیین تأثیر تدریس مبتنی بر ساختن گرایی بر پیشرفت تحصیلی، تفکر انتقادی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی بوده است. روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری، کلیه ی دانش آموزان دختر در پایه ی ششم ابتدایی بود. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایدو مرحله ای استفاده شد. داده های پژوهش از طرق آزمون های تفکر انتقادی، پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت تحصیلی حاصل گردید. پایایی ابزار با استفاده از روش الفای کرونباخ محاسبه شد و ضریب آن در تفکر انتقادی 91/0 ، پیشرفت تحصیلی 92/0 و در انگیزش پیشرفت تحصیلی 0.94 بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده گردید. یافته ها : نتایج تحقیق نشان داد که استفاده از طرح درس تولید شده بر مبنای نظریه ی ساختن گرایی اجتماعی، بر میزان پیشرفت تحصیلی، تفکر انتقادی و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی در درس ریاضی تأثیر مثبت دارد.
الگوی ساختاری باورهای غیرمنطقی بر اساس ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان: نقش واسطه ای تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: «تفکر انتقادی» فرآیندی است که به منظور تفسیر و ارزیابی اطلاعات و تجربیات مورد استفاده قرار می گیرد. اما مسئله اصلی این است، آیا تفکر انتقادی می تواند بین باورهای غیرمنطقی و ویژگی های شخصیتی و عزت نفس نقش واسطه ای داشته باشد؟ هدف: ارائه مدلی برای پیش بینی باورهای غیرمنطقی بر اساس ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان با نقش میانجی گری تفکرانتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود و جامعه آماری 20984 هزار دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه 375 نفر برآورد شد که به صورت تصادفی طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی خرسندپور، رضاخانی و شریفی (1399)، ویژگی های شخصیتی نئو مک کری و کاستا (2004)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و تفکرانتفادی ریتکس (2003) پاسخ دادند. نتایج به وسیله ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار spss و amos تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد از بین ویژگی های شخصیتی، روان رنجورخویی به صورت مثبت و بازبودن نسبت به تجربه و وظیفه شناسی به صورت منفی می توانند باورهای غیرمنطقی را پیش بینی کنند. عزت نفس و تفکرانتقادی نیز به صورت منفی باورهای غیرمنطقی را پیش بینی می کنند. یافته ها حاکی از آن است که تفکرانتقادی می تواند رابطه بین باز بودن نسبت به تجربه و وظیفه شناسی با باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی؛ و رابطه بین روان رنجورخویی و باورهای غیرمنطقی را به صورت مثبت میانجی گری کند. همچنین تفکرانتقادی می تواند رابطه بین عزت نفس و باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی میانجی گری کند. در مجموع نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی، عزت نفس و تفکرانتقادی می توانند 36 درصد واریانس باورهای غیرمنطقی را تبیین کنند (0/05 > P ). نتیجه گیری: تفکر انتقادی می تواند نقش واسطه ای بین باورهای غیرمنطقی با ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان داشته باشد. از جمله دستاوردهای این پژوهش می تواند ترغیب درمانگران به ایجاد راهکارهایی برای تغییر در شناخت، افکار، عملکردها، عواطف و شناخت ابعاد شخصیتی دانشجویان به عنوان قشر جوان و فرهیخته جامعه باشد.
تلفیق (درهم تنیدن) مهارت های تفکر در محتوای دروس
مقاله حاضر با هدف بررسی تلفیق مهارت های تفکر در محتوای دروس انجام گرفت. این مقاله، در ابتدا با توجه به اینکه امروزه، بسیاری از نوجوانان در رویارویی با مسائل زندگی توانایی های لازم و اساسی را ندارند و در مواجهه با مشکلات روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیرند، جایگاه و ضرورت آموزش مهارت های فکری به دانش آموزان نوجوان برای مواجه شدن با مسائل دنیای امروز و جایگزین کردن روش ها و نگرش های علمی پژوهش محور، به جای انتقال و ذخیره سازی حقایق علمی، همچنین آموزش تلفیقی در مقایسه با روش سنتی مورد بحث قرار گرفته است. پس از طرح مسئله و ضرورت توجه به آن، برخی از ویژگی های بارز رشد نوجوانان و دلالت آن ها بر آموزش مهارت های زندگی و نظریه های هم سوی مهارت های تفکر (انتقادی، خلاق، حل مسئله) تجزیه و تحلیل شده است. که بعد از تحلیل تئوری های موافق این رویکرد، به تجزیه و تحلیل مفاهیم و تعاریف تفکر انتقادی و تلفیق پرداخته و آموزش تفکر خلاق و روش حل مسئله را، با استناد به دیدگاه های مختلف صاحب نظران تربیتی، روشی مؤثر برای پرورش تفکر پژوهشی معرفی کرده است. یافته های پژوهش نش ان داد، آم وزش تلفیق ی در مقایس ه ب ا روش س نتی ت أثیر بیش تری ب ر تفک ر انتقادی و شادکامی دانش آموزان نوجوان دارد.
بررسی مقایسه ای سواد رسانه ای دانش آموزان مطالعه موردی: دانش آموزان دختر و پسر سال چهارم دبیرستان های شهرکرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال بیستم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۶۲
93 - 126
سواد رسانه ای، سواد جدید در قرن بیست و یکم است که توانایی در زمینه های دسترسی، تحلیل، ارزیابی، برقراری ارتباط با پیام های رسانه ای در اشکال گوناگون و تفکر انتقادی را شامل می شود. پرسش های اساسی در این تحقیق بررسی میزان سواد رسانه ای دانش آموزان مقطع دبیرستان و ارتباط آن با جنسیت، رشته های تحصیلی و پایگاه اقتصادی– اجتماعی این افراد است. این تحقیق به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و انتخاب یک نمونه 400 نفری با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در دبیرستان های شهر کرمان انجام شده داده های تحقیق در قالب دو پرسش و پنج فرضیه ارائه شده است. یافته های تحقیق نشان داد که سطح سواد رسانه ای دانش آموزان پسر از دانش آموزان دختر در دبیرستان های این شهر بالاتر است. همچنین بین میزان سواد رسانه ای و متغیرهای جنسیت، رشته تحصیلی و پایگاه اقتصادی – اجتماعی رابطه معنادار، برقرار است. این مطالعه همچنین نشان داد که به طورکلی سواد رسانه ای دانش آموزان سال چهارم متوسطه به عنوان خروجی های انسانی آموزش وپرورش، درسطح متوسط قرار دارد.
طراحی مدل سازمان متفکر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر به صورت توانایی و گرایش فرد برای سنجش نتایج امور و تصمیم گیری درباره آن ها براساس شواهد است. وجود تفکر در سازمان، پویایی، انطباق پذیری و خلاقیت را موجب خواهد شد که این عوامل کارایی و اثربخشی سازمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بر همین اساس این پژوهش با هدف طراحی سازمان متفکر دولتی شکل گرفت که برای اجرای آن از تکنیک نظریه داده بنیاد استفاده شده است. بر مبنای ادبیات نظری محدود و عمدتاً با تکیه بر مصاحبه با 12 نفر (به روش هدفمند) از اعضای هیئت علمی دانشگاه های پیام نور و تهران در حوزه های مدیریت دولتی انجام گرفت. داده های به دست آمده از مطالعات نظری و مصاحبه ها در قالب کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. نتایج به دست آمده از کدگذاری ها شامل مؤلفه های رهبر تفکر آفرین، ساختار تفکر آفرین، شخصیت تفکر آفرین، دولت تفکر آفرین و جو تفکر آفرین هست که عوامل مؤثر بر ایجاد سازمان متفکر دولتی را شکل می دهد که خود به دو مقوله کلی تفکر آفرینی درون سازمانی و تفکر آفرینی بیرون سازمانی دسته بندی شدند و در نهایت راهبردها و پیامدهای سازمان متفکر دولتی پیشنهاد گردید. در جمع بندی کلی این حقیقت ظهور یافت که اکثر مواردی که سبب ایجاد سازمان متفکر دولتی خواهند شد مربوط به عوامل درونی (رهبر تفکر آفرین، ساختار تفکر آفرین و شخصیت تفکر آفرین) می باشند. سپس مدل نهایی پژوهش رسم شد و علل اصلی، عوامل زمینه ای، عوامل میانجی، مقوله اصلی، راهبردها و پیامدهای سازمان متفکر دولتی شناسایی شد.
بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش راهبردهای کارکردهای اجرایی مغز و نورون های آینه ای بر تفکر انتقادی در پسران 9- 12 سال دارای اختلال سلوک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال سلوک نوعی اختلال روانی شایع و بسیار آسیب پذیر است که معمولاً در کودکی یا نوجوانی بروز می کند و با رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگرانه شدید مشخص می شود. این بیماری با اختلالات عصبی شناختی همراه است وغالبا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی منجر می شود. روش: نیمه آزمایشی اندازه گیری مکرر(پیش آزمون،پس آزمون وپیگیری)با گروه کنترل جامعه آماری شامل، 45 پسر9-12 سال دارای اختلال سلوک به روش نمونه دردسترس انتخاب، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دوگروه آزمایش طی 8 هفته تحت آموزش راهبردها قرارگرفتند،گروه کنترل هیج آموزشی دریافت نکرد داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه تشخیص اختلال سلوک و تفکرانتقادی ریتکس، با نرم افزار اس پی اس اس 22 تحلیل شد (0/05 >p) یافته ها: نشان داد اثربخشی مداخلات در گروه نورون های آینه ای نسبت بگروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری، افزایش معنا دارنشان داد. تفاوت مداخلات درگروه کارکردهای اجرایی و کنترل معنادارنبود. تفاوت مولفه های بالندگی و تعهد درگروه نورونهای آیینه ای درقیاس با گروه کنترل معناداربود و مولفه خلاقیت معنادار نبود درگروه کارکردهای اجرایی در هیچ یک از مولفه (p< 0/05) ها تفاوت معنادارنبود نتیجه گیری: آموزش راهبردهای نورون های آینه ای بر تفکر انتقادی ومؤلفه های بالندگی و تعهد تأثیر مثبت و معناداری داشت بر مؤلفه خلاقیت تأثیرگذار نبود مداخلات کارکردهای اجرایی مغز بر تفکر انتقادی و مؤلفه های آن بی تأثیربود. براین اساس استفاده از آموزش راهبردهای نورون های آیینه ای بعنوان مداخله موثر در بهبود عملکرد شناختی وارتباطی درکودکان دارای اختلال سلوک پیشنهاد می شود