مشاوره شغلی و سازمانی
مشاوره شغلی و سازمانی دوره 11 زمستان 1398 شماره 4 (پیاپی 41) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای نوین حوزه مدیریت منابع انسانی، کاربرد مفهوم شایستگی است. مدل های شایستگی عموما از شایستگی های زیادی تشکیل می گردد که این موضوع سازمان ها را در عملیاتی کردن آن با مشکلاتی روبرو می سازد. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل شایستگی ساده و کاربردی برای مدیران عمومی است. پژوهش حاضر به روش مقطعی و با بهره گیری از نتایج 50 کانون ارزیابی در یک سازمان ایرانی انجام پذیرفت. بدین منظور 531 نفر از مدیران سازمان در یک کانون ارزیابی دو روزه شرکت کردند و توسط یک مدل شایستگی جامع و دارای ۲۴ بعد مورد ارزیابی قرار گرفتند. از بین نمرات مربوط به ۵۳۱ نفر از افراد ۵۲۱ نفر آنها به منظور مدل سازی و ۱۰ نفر باقی مانده به عنوان مجموعه آزمون و جهت اعتبار سنجی روش ارائه شده استفاده شدند. به منظور ساده سازی مدل اولیه از روش رگرسیون بهترین زیرمجموعه ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که زمانی که مدل سازی بر اساس پنج متغیر مستقل انجام می گیرد، محدودیت مربوط به ضریب تعیین ارضا می شود. نتایج اعتبار سنجی نیز نشان می دهد مقادیر پیش بینی شده به مقادیر واقعی نزدیک هستند. میانگین مربعات خطا برابر با ۹۷/۱۱ و میانگین قدرمطلق های خطا برابر با ۹۹/۲ محاسبه می شود. لذا بر اساس نتایج می توان مدل شایستگی ساده تری که شامل 5 شایستگی مسئولیت پذیری، برقراری ارتباط موثر، کلان نگری، مذاکره و اقناع و کارآمدی رهبری را به سازمان معرفی نمود تا در فرایندهای مختلف مدیریت منابع انسانی خود مورد استفاده قرار دهند.
طراحی و آزمون الگویی از پیامدهای سازمانی برازندگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش بررسی یک الگوی پیشنهادی است که در آن تاثیر برازندگی شغلی بر نیت ترک شغل و عملکرد شغلی با میانجی گری استرس شغلی و توانمند سازی روانشناختی مورد بررسی قرار می گیرد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری است که در سال 1394 انجام شد. الگوی پیشنهادی در یک نمونه ی 256 نفری از پرستاران بیمارستان های اهواز که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، آزموده شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی پارکر و دکوتیس (1983)، پرسشنامه نیت ترک شغل كامن، فيچمن، جنكينز و كلش (1979)، پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995)، پرسشنامه برازندگی شغلی آدامز، وبستر و بایراسکی (2010) و پرسشنامه عملکرد شغلی تن هورن و رو (1988) بودند. برای ارزیابی الگوی پیشنهادی و آزمون اثرهای واسطه ای از تحلیل معادلات ساختاری و روش بوت استرپ استفاده گردید. یافته ها بیانگر تطابق و برازش الگوی پیشنهادی با داده های واقعی داشت. در مدل تأیید شده، استرس شغلی و توانمند سازی روانشناختی میانجی گر های مناسبی در تبیین تأثیر برازندگی شغلی بر عملکرد شغلی و نیت ترک شغل محسوب می شدند. بر اساس یافته های بدست آمده پیشنهاد می شود که برای ارتقای سطح عملکرد شغلی و ماندن کارکنان در سازمان، سازمان ها شرایطی را برای بهبود سطح استرس شغلی و برازندگی شغلی یا افزایش توانمندسازی روان شناختی فراهم آورند.
طراحی الگویی به منظور بازسازی سیستم دانشگاهی در علوم تربیتی، با تاکید بر رویکرد اشتغال زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین رسالت های دانشگاه و آموزش عالی می تواند آماده سازی افراد برای ورود به دنیای بازارکار باشد، و علوم انسانی به صورت اعم و علوم تربیتی به صورت اخص از این قاعده مثتنی نیست، این در حالی است که به نظر می رسد علوم تربیتی در حوزه اشتغال با چالش هایی روبرو است. در این راستا پژوهش حاضر نیز با هدف طراحی الگویی به منظور بازسازی سیستم دانشگاهی در علوم تربیتی، با تاکید بر رویکرد اشتغال زایی صورت پذیرفت، همچنین پژوهش از نوع کیفی که با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد صورت پذیرفته است، به علاوه با توجه به استفاده از رویکرد هدفمند و بکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 28 نفر از اعضای هیات علمی و فارغ التحصیلان این رشته انجام شد و اطلاعات جمع آوری شده در نرم افزار ATLAS . ti TM ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت 269 شناسه، 39 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی شناسایی شد، نتایج داده های در طی سه مرحله، کدگذاری باز، محوری و کدگذاری انتخابی حاکی از تاثیر عوامل متعددی بر پدیده محوری پژوهش داشت. همچنین، یافته های مطالعه در چارچوب یک الگو شامل؛ پدیده محوری، شرایط علی، راهبردها، زمینه، شرایط مداخله گر و پیامدها تحلیل شده است.
تعیین و طراحی الگوی ساختاری رابطه فضیلت سازمانی و عدالت سازمانی با نقش میانجی اخلاق حرفه ای در بین اعضاء هیات علمی و کارکنان دانشگاه های پیام نور استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تعیین و طراحی الگوی ساختاری رابطه فضیلت سازمانی و عدالت سازمانی با نقش میانجی اخلاق حرفه ای در بین اعضاء هیات علمی و کارکنان دانشگاه های پیام نور استان خوزستان می باشدو جامعه آماري شامل، کلیه اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاههای پیام نور استان خوزستان بود، که ازطریق نمونه گيري تصادفي طبقه اي متناسب با حجم نمونه و با استفاده از جدول کرجیسی و مورگان حجم نمونه برآوردشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگیبود. که از سه پرسشنامه عدالت سازمانی ، نیهوف و مورمن، ( 1993) با سه مولفه عدالت توزيعي، رويّه اي، مراوده ای و پرسشنامه فضیلت سازمانی کامرون و همکاران، ( 2004) وپرسشنامه اخلاق حرفه ای کادوزير (2002) استفاده شده است که ضریب پایایی الفای کرونباخ آنها به ترتیب 94/0، 93/0 و83/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماریSPSS24 و AMOSE استفاده شده است. یا فته هانشان داد که الف) اثر مستقیم متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر عدالت سازمانی به لحاظ آماری معنادار است (74/0 = R). ب) اثر مستقیم متغیرهای فضیلت سازمانی و اخلاق حرفه ای به لحاظ آماری معنادار است (31/0 = R). ج) اثر مستقیم متغیر اخلاق حرفه ای بر عدالت سازمانی به لحاظ آماری معنادار است (16/0 = R).درنهایت اثر غیرمستقیم متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر عدالت سازمانی بانقش میانجی اخلاق حرفه ای به لحاظ آماری معنادار نیست. بنابراین متغیر اخلاق حرفه ای رابطه بین متغیر فضیلت سازمانی و عدالت سازمانی نقش میانجی ایفا نمی کند. همچنین در فضای توأم با اعتماد، صداقت و خوش بینی کارکنان از انجام دادن رفتارهای غیرمولد و بی فایده ناشی از بی اخلاقی اجتناب می کنند و به کارهای مولد روی می آورند که این امر زمینه یادگیری و رشد آنها را فراهم می سازد و عدالت سازمانی را بسط می دهد
مطالعه و تحلیل تاثیر رهبری ارتقا دهنده ی سلامت بر قصد ماندن کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت جسم و روان کارکنان از موضوع های مهم و در عین حال قدری مغفول مانده در سازمان های عصر حاضر است که به نظر می رسد مدیران سازمان ها می توانند با هدایت سبک رهبری خود به این سمت بر جابه جایی ها و ترک خدمت کارکنان تاثیرگذار باشند. مقوله جدیدی که در این زمینه در مباحث رهبری مطرح شده است مفهوم رهبری ارتقادهنده ی سلامت می باشد. تحقیق حاضر با هدف مطالعه ی ارتباط رهبری ارتقا دهنده ی سلامت با قصد ماندن کارکنان انجام شد. این پژوهش از جهت هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است و به طور مشخص مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه ی آماری این پژوهش، کلیه ی کارکنان ستاد استانی شرکت توزیع نیروی برق استان خراسان جنوبی را دربرمی گیرد که بر اساس آمارهای داخلی این شرکت، برابر 90 نفر مشخص شد. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام گرفت؛ برای برآورد حجم نمونه از جدول نمونه گیری مورگان استفاده شد. ابزار گردآوری داده های این پژوهش، پرسش نام ه است. بدین منظور، برای سنجش متغیر رهبری ارتقادهنده ی سلامت از پرسشنامه ی به کارگرفته شده در تحقیق جیمنز و همکاران (2016) و برای سنجش قص د ماندن از پرسشنامه ی هانت، آسبرن و مارتین (1981) استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه های تحقیق بیانگر این است که فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر تاثیرگذاری رهبری ارتقا دهنده ی سلامت بر قصد ماندن کارکنان تایید گردید و در بین مولفه های هفت گانه رهبری ارتقا دهنده ی سلامت فقط نحوه کنترل کارکنان بر قصد ماندن آنها اثر داشت و اثر گذاری سایر مولفه های رهبری ارتقادهنده سلامت بر قصد ماندن کارکنان معنادار نبود.
بررسی نقش میانجی رضایت شغلی در رابطه بین سبک های دلبستگی و تعهد سازمانی در کارکنان اداره بهزیستی شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک دلبستگی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی در کارکنان اداره بهزیستی شهریار صورت گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان شاغل در اداره بهزیستی شهرستان شهریار بود که در مجموع 148 نفر بودند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان به دست آمد که 118 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سبک دلبستگی کالینز و رید (1990)، رضایت شغلی هاكمن و اولدهام (1975) و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و میر (1996) را شامل می شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و تحلیل مسیر توسط نرم افزارهای آماریSPSS و Lisrel استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه ی بین سبک دلبستگی ایمن با رضایت شغلی و تعهد سازمانی مثبت معنادار، بین سبک دلبستگی اجتنابی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی منفی معنادار بود. رابطه ی بین سبک دلبستگی اضطرابی با رضایت شغلی معنادار نبود، امّا رابطه ی آن با تعهد سازمانی معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون به روش همزمان نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با مقدار (540/0 =ß 1 و 324/0 =ß 2 ) و سبک دلبستگی اجتنابی با مقدار (267/0- =ß 1 و 217/0- =ß 2 ) پیش بین معنادار رضایت شغلی و تعهد سازمانی بودند. نتایج تحلیل مدل مسیر نیز نشان داد که تنها اثرات سبک دلبستگی ایمن با رضایت شغلی و تعهد سازمانی مورد تأیید قرار گرفت. به طوری که، سبک دلبستگی ایمن نه تنها به صورت مستقیم، بلکه به طور غیرمستقیم از طریق میانجیگری متغیر رضایت شغلی بر تعهد سازمانی اثر معنادار داشت. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی به ویژه دلبستگی ایمن نقش مهمی در رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان بهزیستی ایفا می کند.
طراحی مدل برندمنابع انسانی در سازمانهای دولتی ایران به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه ی پایدار، یک هدف استراتژیک کلیدی در سازمان های دولتی است. محققان بر این باور هستند که توسعه پایدار می تواند با گسترش دامنه منابع انسانی و نقش های بازاریابی سنتی به ابعاد گستره تر مدیریت منابع انسانی و برندمحور، تحقق یابد. «برندسازی منابع انسانی» رویکرد نسبتاً جدید برگرفته از «بازاریابی» است و به منزله روح بازاریابی منابع انسانی است. این عرصه در حال ظهور، فرصت بزرگی برای توسعه ارزش ویژه کارکنان و تثبیت موقعیت سازمان های دولتی به عنوان برند، فراهم می کند. هدف این پژوهش طراحی مدل برندسازی منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران به روش فراترکیب می باشد. پژوهش حاضر به صورت پژوهش ترکیبی (کیفی – کمّی) انجام شده است. بر این اساس در مرحله اول تحقیق به منظور ارایه مدل جامع برند منابع انسانی، از روش پژوهشی کیفی فراترکیب سندلوسکی و باروسو (2007) استفاده شده است. بدین ترتیب که بعد از شناسایی مقولات، مفاهیم و کدهای برند منابع انسانی و ارزیابی روایی و پایایی آن، مدل مفهومی اولیه تحقیق شکل گرفت. در مرحله دوم تحقیق که روش پیمایشی را شامل می شود با استفاده از نظرات خبرگان و ارزیابی ضریب نسبی و شاخص روایی محتوا (CVR-CVI)، تبیین مدل برندسازی منابع انسانی میسر گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های استخراجی از روش فراترکیب (مدل تحقیق) مورد تأیید جامعه خبرگان قرار گرفت.