رویارویی پدر و پسر از جمله موتیف هایی است که در بسیاری از اسطوره ها، آثار حماسی، افسانه ها، قصه های عامیانه و یا حتی در روایت های مذهبی جهان دیده می شود. بستر این رویارویی عموماً نوع ادبی حماسه است. در بسیاری از این رویارویی ها با نوع ادبی تراژدی روبه رو هستیم. در این مقاله، سه داستان «ادیپوس شهریار»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب» تحلیل شده اند. مسئله پژوهش حاضر این است که در حماسه هایی که روایتگر این رویارویی ها هستند، هرچند با توجه به تعریف تراژدی، «ساختی» همانند دارند، آنکه در فرجام نمونه یونانی مغلوب می شود و می میرد، پدر و در نمونه ایرانی، پسر است. در پاسخ به چرایی این مسئله بدین نتیجه رسیدیم که پیشینه تراژدی و ساختار فرهنگی یونان باستان که حاصل دموکراسی و گفتگو در آن فرهنگ است، دلیل فرجام نمونه یونانی است و در باب چرایی مرگ پسر در نمونه ایرانی، تقابل های دوگانه، تلاش در حفظ نمونه نخستین و ذهنیت تک صدا که در آن، نفی حضور دیگری رقم می خورد، دلیل اصلی امر است.