مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۸۱.
۷۸۲.
۷۸۳.
۷۸۴.
۷۸۵.
۷۸۶.
۷۸۷.
۷۸۸.
۷۸۹.
۷۹۰.
۷۹۱.
۷۹۲.
۷۹۳.
۷۹۴.
۷۹۵.
۷۹۶.
۷۹۷.
۷۹۸.
۷۹۹.
۸۰۰.
فرهنگ سازمانی
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
45 - 69
حوزه های تخصصی:
هدف: حرفه حسابرسی در جامعه اهمیت و جایگاه بسیار مهمی دارد و حفظ اعتماد عمومی به این حرفه، مستلزم ارائه اطلاعات معتبر و باکیفیت است. این مطالعه با هدف ارائه مدلی جامع از مؤلفه های فرهنگ سازمانی مؤثر بر کیفیت حسابرسی اجرا شده است.
روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، از نوع بنیادی و از حیث جمع آوری داده ها، براساس روش آمیخته انجام شد. در بخش کیفی از مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته، مبتنی بر نظر خبرگان پژوهش استفاده شد. این مصاحبه ها با ۱۷ نفر از خبرگان و استادان دانشگاهی مرتبط به حوزه حسابرسی انجام شد. در بخش کمّی نیز، نمونه آماری ۱۰۶ نفر از مدیران و کارکنان مؤسسه های حسابرسی ارائه دهنده خدمات حسابرسی، به شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بودند. با توجه به رویکرد کیفی مدنظر که نظریه برخاسته از داده ها بود، پس از گردآوری مصاحبه ها، با طرح سیستماتیک از طریق سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، داده ها تحلیل شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل متنی مصاحبه ها تجزیه وتحلیل شدند. شایان ذکر است که برای دقت و سرعت بیشتر در انجام پژوهش، این تجزیه وتحلیل به کمک نرم افزار مکس کیودا انجام گرفت. در نهایت، مدل کیفیت حسابرسی با تأکید بر ابعاد فرهنگ سازمانی، در قالب ۱۵ کد محوری و ۸۵ مضمون پایه ارائه شد. برازش مدل پیشنهادی با روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد و به تأیید رسید.
یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه و مدل ارائه شده، مؤلفه های فرهنگ سازمانی مؤثر بر کیفیت حسابرسی بدین ترتیب شناسایی شد: توانمندسازی، کنترل و نظارت، نوآوری و ریسک پذیری، اخلاق سازمانی، مدیریت ارتباطات، فرهنگ گروهی، فرهنگ همکاری، فرهنگ رقابتی، ارزش های بنیادین، چشم انداز و رسالت سازمان، توجه به ذی نفعان، اهداف و مقاصد سازمانی، تعالی سازمانی، انطباق پذیری سازمانی. توجه به این مؤلفه ها، برای توسعه موفق مؤسسه های حسابرسی لازم است؛ بنابراین فرهنگ در فرایندهای زیربنای کیفیت حسابرسی نقش عمده ای دارد و به این ترتیب مؤسسه های حسابرسی باید فرهنگ خود را ارتقا دهند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است که فرهنگ سازمانی، عنصر حیاتی موفقیت سازمانی، به ویژه بهبود کیفیت است. در پژوهش حاضر به این نتیجه رسیدیم که بهترین مکان برای شروع بهبود در یک سازمان، ارزیابی فرهنگ آن است؛ زیرا فرهنگ بر رفتار فردی و سازمانی تأثیر می گذارد؛ بنابراین توجه به مؤلفه های فرهنگ سازمانی، برای توسعه موفق مؤسسه های حسابرسی لازم است. در خصوص این مؤسسه ها، فرهنگ نقش عمده ای در فرایندهایی دارد که زیربنای کیفیت حسابرسی است. نتایج گویای این موضوع است که مؤسسه های حسابرسی، باید فرهنگ خود را ارتقا دهند؛ همچنین با درک رابطه فرهنگ سازمانی و کیفیت، مدیران در توسعه فرایندهای مؤثر و مزیت رقابتی نیز موفق خواهند بود. به طور کلی، نتایج پژوهش نشان می دهد که فرهنگ سازمانی کیفیت حسابرسی، ارائه خدمات بهینه، تصمیم گیری مؤثر و ایجاد مزیت رقابتی و حفظ حقوق ذی نفعان را تسهیل می کند و بر بهره وری مؤسسه و کیفیت خدمات حسابرسی تأثیر می گذارد. بنابراین فرهنگ پیش نیاز توسعه مؤسسه های حسابرسی است و بر کیفیت حسابرسی تأثیر بسزایی دارد. پیشنهاد می شود که در تحقیقات آتی، به ابعاد فرهنگ سازمانی ارائه شده در مدل این پژوهش، در مؤسسه های حسابرسی توجه شود. همچنین، موضوع ارزیابی کیفیت حسابرسی در چارچوب هوش سازمانی، ویژگی های روان شناختی حسابرسان و اخلاق حرفه ای مطالعه و بررسی شود.
طراحی الگوی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل های پارسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی است. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی -کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان (هلدینگ سیاحتی- گروه هتل های پارسیان) بود که حجم نمونه 165 تعیین و روش نمونه گیری نیز تصادفی بود. ابزار پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن با روایی صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ برسی و 88/0 شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری با نرم افزار PLS Smart استفاده شد. یافته ها نشان داد که تمام عوامل تشکیل دهنده الگوی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل های پارسیان (تیم سازی، انسجام، ساختار، نوآوری، پشتیبانی، انگیزش، مشارکت و عملکرد) در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار هستند و در نتیجه برازش کلی مدل GOF برابر 65/0 شد که نشان از مطلوبیت الگو دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که الگوی پیشنهادی نهادینه سازی فرهنگ سازمانی و هم افزایی در هلدینگ سیاحتی گروه هتل پارسیان می تواند مورد توجه مدیریت آن قرار گیرد.
طراحی ماتریس تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی با کمک پژوهش علم طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 33
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هم سویی مصنوعات با ارزش های سازمانی، تسهیلگر اجرای موفق راهبردهای سازمانی است و به همین دلیل طراحی و مدیریت این آثار اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اما چگونگی تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی، به ندرت در تحقیقات بررسی شده است. این پژوهش با استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ)، نمایش ارزش ها را در مصنوعات فرهنگی بررسی می کند. هدف این رویکردِ پیشنهادی، ضمن حصول اطمینان از یکپارچگی مصنوعات فرهنگی، افزایش تأثیر راهبردی و هم سویی آن ها با ارزش های سازمانی است.
روش: راهبرد پژوهش حاضر، پژوهش علم طراحی (DSR) است و در آن، از مدل پفرز و همکاران (۲۰۰۷) مشتمل بر شش گام «شناسایی مسئله و انگیزه، مشخص کردن اهداف راه حل، طراحی و توسعه، نمایش، ارزیابی و انتشار» استفاده شده است. برای طراحی مصنوع از یک گروه خبرگی که اعضای آن را پژوهشگران، مدیران سازمانی، طراحان، کارشناسان فرهنگ سازمانی و کارشناسان توسعه محصولات و خدمات تشکیل داده بودند، بهره برده شد. سازمان همراه اول نیز به عنوان بستری برای نمایش و ارزیابی مصنوع طراحی شده انتخاب شد.
یافته ها: با استفاده از ماتریس «خانه کیفیت» (HoQ) که ابزاری برای تبدیل نیازهای مشتری به ویژگی های فنی محصول است، ابزاری به نام ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، به منظور تبدیل ارزش های سازمانی به مصنوعات فرهنگی طراحی شد. با کمک این ابزار می توان ارزش های سازمانی را به ویژگی های ایده پیشنهادی و در نهایت مصنوع فرهنگی تبدیل کرد.
نتیجه گیری: با توسعه ماتریس HoQ و طراحی دو ماتریس جدید، ماتریس «خانه ایده ها» (HoI) و ماتریس «خانه ارتباطات» (HoC)، مقاله حاضر رویکردی روش شناختی را برای تبدیل یکپارچه ارزش ها به مصنوعات فرهنگی ملموس معرفی می کند. سازمان ها می توانند با کمک این دو ماتریس، مصنوعات فرهنگی را برای جاری سازی ارزش های سازمانی طراحی کنند.
بررسی نقش عوامل مؤثر بر سازمان یادگیرنده در ساختار نظام توسعه و بهسازی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین جایگاه و نقش سازمان یادگیرنده در نظام توسعه و بهسازی منابع انسانی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران می باشد. بدین منظور، نمونه ای به حجم 250 آزمودنی به روش تصادفی ساده انتخاب شد. پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 83/0 در مورد نمونه اجرا گردید، داده های بدست آمده با استفاده از الگوی معادلات ساختاری تحلیل گشت و الگوی پیشنهادی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که مؤلفه های مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی بر چرخه سازمان یادگیرنده کارکنان تأثیر مثبت و معنی دار دارند. علاوه بر این، اجرای الگوی معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با الگوی پیشنهادی برازش دارند. این بدان معناست که رابطه تمامی ضرایب مسیر پیشنهادی الگو نیز معنی دار بوده است (p < 0.01).
مدلی برای توسعه اثر بخشی سازمان بر مبنا ء فرهنگ دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
در عصر حاضر مدیریت دولتی همچون سایر نهادها با چالش های متعددی در ارتقای اثربخشی مواجه می باشدکه ناشی از تحولاتی است که در حوزه های فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایجادشده است. زمانی که درسازمان نقش حیاتی فرهنگ دینی نادیده گرفته شود، احتمالاً منجر به کاهش اثربخشی سازمان خواهد گردید، پژوهش حاضر ازنظر فایده کاربردی و از جنبه ه دف توصیفی بوده و ازلحاظ مسیر جهت همسویی و سازگاری بین متغیرها از تحلیل رگرسیون استفاده گردیده است. همچنین نحوه گردآوری اطلاعات به صورت میدانی با استفاده از پرسشنامه صورت پذیرفته جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارشناسان و کارکنان دفاتر خدمات الکترونیکی انتظامی (پلیس10+) در سطح استان گیلان هست، روش نمونه گیری احتمالی با حجم تعداد نمونه 392 نفر هست. یافته ها، برای تمامی پیوندهای فرضی (روابط مستقیم و غیرمستقیم) نتایج مثبت به دست آمد. نتایج در بین میانگین متغیرهای اصلی فرهنگ دینی انسان محور با ضریب 862/0r = بیشترین و فرهنگ دینی محیط محور با ضریب421/0r = کمترین میزان تأثیرگذاری بر اثربخشی را داشته است. نتایج، این مطالعه بینش ای را در مورد تأثیرگذاری فرهنگ دینی بر رفتار اعضای سازمان و اثربخش بودن سازمان در قالب فرهنگ سازمانی ایرانی اسلامی را درسازمان های دولتی در قالب چارچوب ارزش های رقابتی ارائه می دهد و بیان می دارد که درک و بهبود فرهنگ دینی می تواند منجر به ایجاد فضای بین فردی مناسب گردد که به ارتقای اثربخشی سازمانی کمک نماید، بنابراین اگر رهبران بر فرهنگ دینی درسازمان تمرکز کنند، در ایجاد یک محیط کار مولد و سالم برای کارکنان خود موفق خواهند شد.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر تعلق سازمانی؛ مطالعه موردی کارکنان دانشگاه بوعلی سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی پلیس سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
79 - 95
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر تعلق سازمانی در کارکنان دانشگاه بوعلی سینا صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا است که با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب، تعداد 242 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. جهت گردآوری داده ها از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی و تعلق سازمانی بهره برده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار 24 Spss انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فرهنگ سازمانی با میانگین 15/3 درصد در وضعیت مطلوب و بالاتر از حد متوسط و تعلق سازمانی با میانگین 11/3 درصد در حد متوسط است. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون می توان اظهار داشت که بین فرهنگ سازمانی و میزان تعلق سازمانی کارکنان در دانشگاه بوعلی سینا رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد و بین مؤلفه های فرهنگ سازمانی، یعنی ریسک پذیری، رهبری، پاداش و هویت با تعلق سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. به علاوه، مؤلفه های ریسک پذیری، یک پارچگی، سیستم پاداش، هویت، نوآوری و کنترل توانایی پیش بینی تعلق سازمانی را دارند.
شناسایی عوامل تأثیرگذار فرهنگ سازمانی بر فرایند مدیریت دانش در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تأثیرگذار فرهنگ سازمانی بر فرایند مدیریت دانش در دانشگاه پیام نور خوی انجام شد. روش: روش تحقیق، کیفی از نوع داده بنیاد بود. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که برای سنجش روایی و پایایی آن، از چهار معیار اعتمادپذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری و تأییدپذیری و برای تحلیل داده ها از روش استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهوم پردازی مجدد استفاده شد. یافته ها: ایجاد فرصت و ظرفیت، جوّ حمایتی، مشوّقها، کار تیمی، توانمندسازی، انعطاف پذیری، تشویق نوآوری، استقلال عمل، ایجاد انگیزه، مستندسازی، انسجام و هماهنگی، اعتماد، ارتباطات درست، صمیمیت، همدلی، خطرپذیری، آزادی بیان، حمایت مدیریت و بسترسازی برای کاربرد دانش، به عنوان عوامل فرهنگ سازمانی تأثیرگذار و تک روی، محافظه کاری، عدم حمایت مدیریت، فقدان نوآوری در شیوه های جذب دانش، عدم ظرفیت سازی، تأکید بر کار انفرادی، عدم اعتماد به امنیت فنّاوری اطلاعات، فقدان آینده نگری، اتکا به شفاهیات، ترس از تسهیم دانش به خاطر از دست دادن قدرت، نبود انسجام و هماهنگی، عدم اعتماد به صحّت دانش، روحیه انحصارطلبی، عدم سازماندهی درست دانش و نبود ظرفیت و توانایی برای کاربرد دانش، به عنوان موانع فرهنگ سازمانی تأثیرگذار بر فرایند مدیریت دانش شناسایی شد. نتایج: «جوّ حمایتی» به عنوان عامل مؤثر و «عدم انسجام و هماهنگی» به عنوان مانع مؤثر بر مدیریت دانش، در مراحل چهارگانه فرایند مدیریت دانش مشترک بودند.
ارتباط فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف کلی این پژوهش، بررسی ارتباط فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی وزارت ورزش و جوانان بود. جامعه آماری این پژوهش را همه کارشناسان وزارت ورزش و جوانان در بخش تربیت بدنی و ورزش تشکیل می دادند که تعداد آنها290 نفر بود. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان، 165 نفر به دست آمد که در نهایت 150 پرسشنامه به درستی برگشت داده شد. ابزار پژوهش 4 پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه فرهنگ سازمانی، پرسشنامه مدیریت دانش و پرسشنامه اثربخشی سازمانی بود که روایی و پایایی آنها تایید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (رگرسیون چندگانه) استفاده شد. نتیجه یافته ها نشان داد که مولفه های فرهنگ سازمانی به جز سازگاری، پیش بین معناداری برای مدیریت دانش هستند. همچنین، مولفه های فرهنگ سازمانی به جز ماموریت، پیش بین معناداری برای اثربخشی سازمانی بودند. از بین مولفه های مدیریت دانش، کاربرد دانش و تسهیم دانش نیز به ترتیب پیش بین معناداری برای اثربخشی سازمانی بودند. از این رو پیشنهاد می شود، مدیران ستادی وزارت ورزش و جوانان با ایجاد فرهنگی که تسهیل کننده شرایط یادگیری و مدیریت دانش باشد، به اثربخشی مدیریت دانش و همچنین به اثربخشی سازمانی کمک کنند.
ارتباط عوامل سازمانی با استقرار مدیریت دانش در سازمان های ورزشی منتخب کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه عوامل موثر بر استقرار موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان های ورزشی منتخب کشور ایران است. پژوهش حاضر، پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. به دلیل محدودیت در تعداد جامعه آماری تحقیق، نمونه برابر با کل جامعه آماری و شامل مدیران تا رده معاونین سازمان های ورزشی منتخب کشور می باشد(103 نفر). ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که در نهایت، 87 نفر به پرسشنامه پاسخ داده اند. روایی و پایایی پرسشنامه مورد تائید قرار گرفت. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار 19SPSS و روش آماری توصیفی و استنباطی (پیرسون، اسپیرمن، رگرسیون) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بجز ابعاد پشتیبانی ICT و تفکر استراتژیک و ساختار تمرکز، بین سایر مولفه های سازمانی با استقرار دانش، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. . نتایج حاکی از متوسط بودن وضعیت استقرار مدیریت دانش به دلیل تمرکز زیاد در ساختار سازمانی مراکز مورد پژوهش است. در نتیجه، مدیران باید برای استقرار مدیریت دانش در سازمان ها به ابعاد عوامل سازمانی در سازمان توجه داشته باشند و تاحد امکان از طریق آموزش، مشارکت و دادن آزادی عمل به کارکنان، و عدم اعمال محدودیت های بیش از حد، برای آنان امنیت شغلی ایجاد نمایند و فرهنگ اعتماد را تقویت و حمایت کنند و استفاده از فناوری را به عنوان ابزار مؤثر جمع آوری، ذخیره سازی، انتقال و اشاعه دانش، در سر لوحه کار خود قرار دهند.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۵ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۳
233 - 246
امروزه، فناوری اطلاعات و ارتباطات[1] تحولات گسترده ای را در عرصه های مختلف به دنبال داشته است و تاثیر آن بر جوامع بشری و سازمان های دولتی مهم و انکار ناپذیر می باشد. هدف محقق از این پژوهش، شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در وزارت ورزش و جوانان می باشد. این پژوهش، از منظر روش شناسی، توصیفی از نوع رابطه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان وزارت ورزش و جوانان می باشند؛ نمونه گیری به صورت تصادفی انجام گرفت و حجم نمونه مورد مطالعه 116 نفر بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS-20 و Amos-20 در سطح توصیفی، استنباطی و الگویابی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که به صورت کلی، عوامل موثر بر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات شامل چشم انداز و راهبردها، منابع مالی، زیرساخت های فنی، فرهنگ سازمانی، منابع انسانی و وضعیت موجود فاوا در سازمان می باشند. نتایج حاصل از بررسی همزمان این متغیرها نشان داد که عوامل موثر بر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر شاخص توسعه فاوا اثر معناداری دارد. ضریب استاندارد نشان دهنده این است که این ارتباط به میزان 2/88 درصد می باشد که بسیار زیاد است.
<br clear="all" />
تاثیر فرهنگ سازمانی بر سکوت سازمانی در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۹
187 - 200
این مطالعه با هدف تعیین میزان تاثیر فرهنگ سازمانی بر سکوت سازمانی در حوزه ستادی وزارت ورزش و جوانان انجام شد. روش تحقیق مورد استفاده در این مطالعه، توصیفی– پیمایشی بود و اطلاعات با دو روش کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از پرسشنامه فرهنگ سازمانی والاچ (1983) و سکوت سازمانی بوراداس و واکولا (2005) گردآوری شد. از میان جامعه آماری (کارشناسان حوزه ستادی وزارت ورزش و جوانان به تعداد 450 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با کمک جدول مورگان، نمونه آماری (205 نفر) انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS و LISREL استفاده شد. آزمون های آماری مورد استفاده در این مطالعه عبارت اند از: آزمون کلموگروف– اسمیرنوف به منظور تعیین نرمالیتی متغیرها، شاخص های برازندگی به منظور تعیین برازش مدل، آزمون همبستگی پیرسون به منظور تعیین همبستگی بین متغیرها و آزمون رگرسیون جهت تعیین نقش متغیر مستقل بر وابسته. نتایج حاصل نشان می دهد که فرهنگ سازمانی و تمامی مولفه های آن (فرهنگ بوروکراتیک، فرهنگ حمایتی و فرهنگ نوآورانه) بر سکوت سازمانی و مولفه های آن (نگرش مدیران عالی نسبت به سکوت و نگرش سرپرستان نسبت به سکوت و فرصت های ارتباطی) تاثیر معناداری داشت. تاثیر فرهنگ سازمانی بر سکوت سازمانی در کارکنان زن تفاوت معناداری با کارکنان مرد دارد. با توجه به نقش فرهنگ حمایتی و فرهنگ نوآورانه در کاهش سطح سکوت سازمانی، پیشنهاد می شود که با پشتیبانی و حمایت از کارکنان و همچنین تشویق نوآوری، فرهنگ حمایتی و نوآوری در سازمان جا انداخته و از سکوت کارکنان جلوگیری شود.
ارائه مدل تأثیر فرهنگ سازمانی بر سرمایه اجتماعی مدیران و کارکنان وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۷
301 - 322
هدف از انجام تحقیق حاضر، تبیین مدل تأثیر فرهنگ سازمانی بر سرمایه اجتماعی مدیران و کارکنان وزارت ورزش و جوانان بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران و کارکنان وزارت ورزش و جوانان (900 نفر) بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند و بر اساس جدول مورگان، 270 نفر از آن ها به صورت تصادفی ساده گزینش و موردآزمون قرار گرفتند. نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. ابزار تحقیق شامل «پرسشنامه محقق ساخته فرهنگ سازمانی» (دارای 33 گویه) و «پرسشنامه استاندارد سرمایه اجتماعی» ناهاپیت و گوشال (1998) (دارای 28 گویه) بود. از مدل معادلات ساختاری جهت بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و سرمایه اجتماعی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که فرهنگ سازمانی اثر مثبت معناداری بر ابعاد ساختاری، ارتباطی و شناختی سرمایه اجتماعی دارد. در نهایت می توان گفت اگر مدیران وزارت ورزش و جوانان نسبت به تقویت فرهنگ سازمانی اقدام نمایند، می توانند ضمن تقویت سرمایه اجتماعی در سازمان های خود، بستر مناسبی را در جهت ایجاد همنوایی مشترک به وجود آورند که همین این عامل می تواند بر افزایش بهره وری و کارایی کارکنان تأثیر مثبت داشته باشد.
اثر فرهنگ سازمانی بر بهره وری کاراته کاهای نخبه استان اصفهان با نقش میانجی نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
تاثیر فرهنگ سازمانی بر بهره وری، بقای سازمان در عصر پر رقابت حاضر را تضمین می نماید. فدراسیون های ورزشی چون کاراته در سال های اخیر اهمیت بالایی یافته اند. هدف از انجام بررسی حاضر، تبیین تاثیر ابعاد فرهنگ سازمانی بر بهره وری کاراته کاهای نخبه استان اصفهان با نقش میانجی نوآوری بود. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی– پیمایشی بود. حجم نمونه شامل341 نفر کاراته کای داوطلب در دسترس شهر اصفهان بود که با روش سولومون در 4گروه 1(اعمال متغیر مستقل/ انجام پیش آزمون-پس آزمون)، 2(اعمال متغیر مستقل/ انجام پس آزمون)، 3(انجام پیش آزمون-پس آزمون) و 4(انجام پس آزمون) تقسیم بندی شدند. از پرسشنامه های رابینز(1996)، هرسی و گلد اسمیت(2003)، و مادسیج(1988) به ترتیب جهت سنجش فرهنگ سازمانی، بهره وری و نوآوری استفاده گردید. با اخذ پیش آزمون، برای نمونه های گروه1 و2 کلاس آموزشی فرهنگ سازمانی به مدت 18 ساعت توسط یک مدرس با مطالب یکسان اجرا و پس از6 ماه مجدداً پس آزمون اخذ گردید. از شاخص های آمار توصیفی، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ساده و آزمون بررسی نقش میانجیVAF با نرم افزار آماریSPSS برای آنالیز داده ها استفاده شد. سطح معناداری در سطح05/0>P در نظر گرفته شد.
نتایج پژوهش نشان داد که آموزش فرهنگ سازمانی موثر واقع شده است و میانگین نمرات فرهنگ سازمانی، نوآوری و بهره وری در پس آزمون به طور معناداری افزایش داشت (000/0=P). تاثیر میانجی گری متغیر نوآوری و مولفه های توجه به جزئیات، جسارت، ریسک پذیری و ثبات فرهنگ سازی بر بهره وری نیروی انسانی جزئی بود (000/0=P، 8/0> VAF)، در حالی که تمام اثر فرهنگ سازمانی با نقش میانجی نوآوری بر بهره وری منوط به مولفه های خلاقیت فردی، تیم گرایی، توجه به افراد و نتیجه گرایی بود (000/0=P، 8/0< VAF). توجه به نوع مولفه های فرهنگ سازمانی در ایجاد تاثیرات کلی و یا جزئی بر افزایش بهره وری با نقش میانجی نوآوری در کاراته کاران نخبه استان اصفهان دارای اهمیت است.
مدلسازی نقش فرهنگ سازمانی و انگیزه خودتعیینی بر اخلاق ورزشی ورزشکاران نخبه ایران (مطالعل موردی: لیگ یک فوتبال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۴)
19 - 1
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مدلسازی نقش فرهنگ سازمانی و انگیزه خودتعیینی بر اخلاق ورزشی ورزشکاران نخبه ایران بود.روش پژوهش: روش تحقیق، پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش تمام فوتبالیست های لیگ آزادگان کشور (432 بازیکن)، فصل 1395-1396بودند. نمونه آماری 223 بازیکن به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های فرهنگ سازمانی، انگیزه ورزشی و اخلاق ورزشی استفاده شد که روایی آنها توسط ده تن از استادان و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 94/0، 79/0و 88/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری به منظور روابط علّی بین متغیرهای مشاهده شده استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد بین فرهنگ سازمانی و اخلاق ورزشی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین انگیزه خودتعیینی و اخلاق ورزشی، ارتباط مثبت و معناداری مشاهده شد. نتایج آزمون تحلیل مسیر تأییدی حاکی از برازش ارتباط بین فرهنگ سازمانی و انگیزه خودتعیینی با اخلاق ورزشی بود. تمامی بارهای عاملی بین مؤلفه ها و عوامل در سطح معقولی (بیشتر از 4/0) قرار داشت و مدل از برازش مناسبی برخوردار بود و مدل مفهومی تحقیق تأیید شد.نتیجه گیری: در نتیجه بر اساس یافته ها، اخلاق ورزشی بیشتر از طریق ادراک ارزشمندی و تأثیرپذیری مستقیم بازیکنان از تعاملات موجود در فوتبال و اطرافیان متأثر می شود که متولیان فوتبال کشور باید در شناسایی کدهای اخلاق ورزشی، نوع فرهنگ سازمانی و عوامل مؤثر در انگیختگی بازیکنان فوتبال تلاش کنند.
بررسی نقش تعدیل گر فرهنگ سازمانی در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و گرایش به کارآفرینی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
19 - 36
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چندین دهه است که مقوله گرایش به کارآفرینی به عنوان یک مطالعه جدّی و منسجم موردتوجّه پژوهشگران قرار گرفته است. گرایش به کارآفرینی وضعیّتی است که در آن یک فرد تمایلات خود را در رابطه با رفتار کارآفرینانه در یک سازمان مستقل نشان می دهد. فرهنگ سازمانی در معرفی سیستم های اطلاعاتی در یک سازمان بسیار مهم است. مفهوم فرهنگ با نگرش، ارزش، اهداف و شیوه های سازمانی، حرفه ای و ملّی مرتبط است. در دهه 1960، «سیستم های اطلاعات مدیریت» برای اوّلین بار در قالب یک مفهوم مطرح شد. یکی از وظایف سیستم های اطلاعات مدیریت جمع آوری، پردازش و تجزیه و تحلیل داده های سازمان است. امروزه شرکت های بزرگ فناوری نظیر «فیس بوک، توییتر و اسنپ» توانستند با استفاده از سیستم های اطلاعات مدیریت به موفقیت هایی دست پیدا کنند. در مورد سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی پژوهش های فراوانی انجام شده است، ولی پژوهشی که هر سه متغیر را مورد بررسی قرار دهد یافت نشده است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر پاسخگویی به این پرسش اساسی مدّ نظر بود که آیا فرهنگ سازمانی می تواند نقش تعدیل گر در رابطه میان سیستم های اطلاعات مدیریت و گرایش به کارآفرینی ایفا کند؟روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از رهیافت مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تشکیل می دادند که تعداد آن ها بر طبق آمار 1127 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 288 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش تعیین شد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بوده که روایی صوری و محتوایی آن ها توسط متخصصان تأیید و برای تعیین پایایی پرسشنامه های سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 82/0 و 85/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر گرایش به کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشت. نتایج مؤید آن بود که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر فرهنگ سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، نتایج بیانگر آن بود که فرهنگ سازمانی بر گرایش به کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این،، یافته ها نشان داد که فرهنگ سازمانی در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و گرایش به کارآفرینی نقش تعدیل گر را ایفا می کند.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجّه به نتایج تجزیه وتحلیل داده ها مبنی بر رابطه بین فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، به مدیران و مسئولان ذی ربط پیشنهاد می شود که به فرهنگ سازمانی و مؤلفه های آن در سازمان اهمیّت دهند و در زمینه تقویت تسهیم دانش، ارتباطات باز، نظام پاداش دهی، هدایت و رهبری، معنا داری کار و ریسک پذیری تلاش کرده و به نیروی انسانی به عنوان باارزش ترین منبع در سازمان توجّه کنند و از این طریق میزان گرایش به کارآفرینی را در سازمان ارتقاء دهند. همچنین، مدیران بایستی از سیستم های اطلاعاتی به منظور گسترش فرهنگ و ترویج کارآفرینی در بین کارکنان استفاده نمایند و نیز از حداکثر امکانات و منابع مادی برای نیل به اهداف مشخص بهره گیرند.
شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در مؤسسات حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
92 - 125
حوزه های تخصصی:
با توجه به تغییرات روزافزون در حوزه حسابرسی، اشتراک گذاری دانش به عنوان یک فرایند یادگیری مداوم، در بهبود عملکرد داخلی مؤسسات حسابرسی از اهمیت برخوردار است و می تواند به عنوان یک فرایند بسیار مهم و ضروری در بهبود کیفیت حسابرسی محسوب شود. این پژوهش ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در مؤسسات حسابرسی، به ارزیابی و بررسی ارتباط بین سطح عوامل مؤثر و میزان اشتراک گذاری دانش حسابرسان می پردازد. عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش از طریق مصاحبه شناسایی و سپس پرسشنامه طراحی گردید. روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از نمونه پیش آزمون، بررسی و درنهایت داده ها با استفاده از پرسشنامه طراحی شده با طیف 5 گزینه ای لیکرت جمع آوری شدند. نمونه موردبررسی شامل 372 نفر از حسابرسان و دوره زمانی پژوهش سال 1401 است. ارتباط بین عوامل شناسایی شده با اشتراک گذاری دانش از طریق معادلات ساختاری آزمون گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد ارتباط مثبت و معنی داری بین عوامل دموگرافیک شامل سن، تحصیلات و رتبه موسسه محل خدمت با اشتراک گذاری دانش وجود دارد. عوامل فنی و تبادل دانش از جمله افزایش روابط حرفه ای موسسه در سطح بین الملل ، کاهش اثر منفی رقابت بین مؤسسات حسابرسی جهت اشتراک گذاری دانش بین مؤسسات حسابرسی ، افزایش ارتباط دانشی بین مؤسسات حسابرسی در یک منطقه جغرافیایی ، افزایش امکانات و ظرفیت آموزشی برای انتقال دانش حسابرسی و افزایش کیفیت جلسات و بحث های فنی و تبادل نظر در منطقه جغرافیایی محل خدمت باعث افزایش اشتراک گذاری دانش می شوند. افزایش سطح فرهنگ عمومی و جوسازمانی، از طریق پذیرش عمومی اشتراک گذاری دانش، توجه مدیریت موسسه به اشتراک گذاری دانش، حمایت مدیریت موسسه از اشتراک گذاری دانش ، توزیع عادلانه امکانات و همچنین دسترسی حسابرسان به منابع دانشی و متناسب با اجرای کار منجر به افزایش اشتراک گذاری دانش حسابرسان می گردند.
ارائه الگوی کیفیت حسابرسی داخلی مبتنی بر فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
349 - 378
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارائه الگوی کیفیت حسابرسی داخلی مبتنی بر فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز تحقیق برای مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) جهت ارائه الگو از میان خبرگان یعنی 15 نفر از روسای کمیته های حسابرسی شرکت های حاضر در بورس اوراق بهادار تهران که دارای مدرک تحصیلی دکترا یا کارشناسی ارشد بودند با حداقل سابقه ده سال کار حسابداری و حسابرسی گرداوری شد. برای اطلاعات بخش مدلسازی معادلات ساختاری از پرسشنامه محقق ساخته که در میان 384 نفر از حسابداران، حسابرسان داخلی، مدیران و کارکنان عالی رتبه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران توزیع و گرداوری شده بود استفاده گردید. در این تحقیق با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) یک مدل برای کیفیت حسابرسی داخلی بر اساس فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای طراحی شد. سپس بر اساس الگوی به دست آمده، روابط متغیرها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) مجددا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل ساختاری تفسیری (ISM) توسط مدل اکتشافی نشان داد که اخلاق حرفه ای با ابعاد، التزام به استانداردهای حرفه، رفتار و عملکرد حرفه ای، صلاحیت، استقلال و بی طرفی، رازداری و صداقت منجر به ارتقا کیفیت حسابرسی داخلی می گردد. همچنین فرهنگ سازمانی با ابعاد التزام به قوانین سازمانی، پذیرش ارزش های سازمان، سازگاری و انطباق پذیری و تعهد به مشارکت منجر به ارتقا کیفیت حسابرسی داخلی می گردد. ماتریکس میک مک نشان داد مؤلفه های التزام به استانداردهای حرفه، رفتار و عملکرد حرفه ای، صلاحیت و استقلال و بی طرفی بیشترین قدرت نفوذ را در مدل بر کیفیت حسابرسی داخلی دارند. و بیشترین وابستگی به کیفیت حسابرسی داخلی متعلق به مؤلفه های التزام به قوانین سازمانی، پذیرش ارزش های سازمان، سازگاری و انطباق پذیری و تعهد به مشارکت است. در نهایت مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد اخلاق حرفه ای و فرهنگ سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر کیفیت حسابرسی داخلی دارند. همچنین اخلاق حرفه ای از طریق نقش میانجی فرهنگ سازمانی تأثیر مثبتی بر کیفیت حسابرسی داخلی دارد.
ارائه مدل فرهنگ سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل فرهنگ سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شد.روش شناسی: نوع روش پژوهش حاضر، آمیخته اکتشافی(کیفی- کمّی) و از نظر هدف پژوهشی کاربردی بود. در بخش کیفی با استفاده از پانل دلفی، تعداد 15 خبره(حوزه علوم پزشکی استان لرستان در سال 1399) در سه دور در تکمیل پرسشنامه ها تا تعیین مؤلفه ها و شاخص های فرهنگ سازمانی مشارکت داشتند. در بخش کمّی نیز جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی استان لرستان(8023) در سال 1399 بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 367 نفر به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود که توسط خبرگان در پانل دلفی به دست آمد. برای پایایی ابزار نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار 82/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی(میانگین، فراوانی و درصد) با نرم افزار SPSS24 و استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری از نرم افزارSmart pls V3.2.8 استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از روش دلفی نشان داد فرهنگ سازمانی دارای 8 مؤلفه و 54 شاخص بود و ضریب توافق کندال نیز 69/0 حاصل شد. نتایج کمّی پژوهش نیز نشان داد بارهای عاملی مؤلفه های فرهنگ سازمانی به ترتیب برای نتیجه محوری برابر با 82/0، تیم گرایی برابر با 61/0، حاکمیت و رهبری برابر با 58/0، الگوی ارتباطی مطلوب برابر با 53/0، تأکید بر جزئیات برابر با 49/0، مسئولیت مشترک و ایده پردازی برابر با 41/0 و برای وفق پذیری برابر با 38/0 حاصل شد. بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت فرهنگ سازمانی دارای مؤلفه های متعددی است که بر این اساس برنامه ریزان و مدیران دانشگاه ها می توانند با اهمیت دادن به هر یک از این مؤلفه ها در جهت ارتقای فرهنگ سازمانی در دانشگاه های علوم پزشگی گام های مؤثری بر دارند.
مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی مدرسه بر اساس دیدگاه شاین: مطالعه موردی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
116 - 129
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مطالعه قوم نگارانه فرهنگ سازمانی دو مدرسه ابتدایی شهر مشهد بر اساس دیدگاه شاین بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا قوم نگاری با رویکرد کیفی بود. نمونه موردمطالعه را 15 نفر از مدیران، معاونان، معلمان و دانش آموزان در دو مدرسه ابتدایی دخترانه و پسرانه در شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که به شیوه هدفمند و طبق اصل اشباع انتخاب شدند. کفایت حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین شد. جهت گردآوری داده ها از روش مشاهده نیمه مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده ها از تکنیک کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بهره گرفته شد. اعتبار نتایج بر اساس معیارهای چهارگانه گوبا و لینکن و با اطمینان از میزان «موثق بودن» داده ها و نیز کدگذاری و بازبینی توسط اعضای تیم پژوهش تأمین شد.یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی و استخراج 37 مقوله گزینشی در سه سطح الگوهای رفتاری (18 کد گزینشی)، ارزش ها و هنجارها (12 کد گزینشی) و مفروضات بنیادین و باورها (7 کد گزینشی) بر اساس دیدگاه شاین بود. از مجموع 436 کد باز، 227 کد در سطح الگوهای رفتاری، 121 کد در سطح ارزش ها و باورها و 88 کد در سطح مفروضات بنیادین شناسایی شدند. از مجموع 88 کد محوری نیز 42 کد در سطح الگوهای رفتاری، 29 کد در سطح ارزش ها و هنجارها، و 17 کد در سطح مفروضات بنیادین فرهنگ سازمانی استخراج شدند. از ویژگی های مهم فرهنگ سازمانی در سطح الگوهای رفتاری می توان به تعامل اجتماعی ضعیف میان اعضای مدرسه و رفتار نامناسب کادر مدرسه با دانش آموزان و در سطح ارزش ها و هنجارها به همکاری، همدلی اجتماعی با والدین و انگیزش دانش آموزان و در سطح مفروضات به تعاون و همکاری والدین و دانش آموزان در امور مدرسه، نظارت و مدیریت رفتار انضباطی دانش آموزان و کارکنان اشاره نمود. بحث و نتیجه گیری: نظر به غلبه ویژگی های فرهنگ سازمانی بوروکراتیک، رسمی و قیمی از نوع کنترلی به ویژه دوگانگی بین بوروکراسی و مشارکت طلبی ضروری است توجه ویژه ای به مقوله نرم و چندلایه ای فرهنگ سازمانی مدرسه که رفتارهای آشکار اعضای مدرسه را به ویژه در امر آموزش و یادگیری تحت تأثیر قرار می دهد، در فرایند سیاست گذاری و تصمیم گیری آموزشی از سوی سیاست گذاران آموزشی به ویژه مدیران مدارس صورت گیرد.
مدلسازی معادلات ساختاری رابطه بین سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی بامیانجیگری فرهنگ سازمانی در مدارس شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
233 - 244
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش، مدلسازی معادلات ساختاری رابطه بین سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی با میانجیگری فرهنگ سازمانی در مدارس شهرستان دماوند بود. روش شناسی: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی مدیران آموزشی مدارس شهرستان دماوند در سال تحصیلی 99-1398 بودند که 240نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه با روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس(2004) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه ها ی سرمایه روانشناختی24 سوالی لوتانز (2007) ،پرسشنامه 60 سوالی فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و پرسشنامه 39 سوالی صلاحیت های حرفه ای ملایی نژاد (1391) استفاده شد و روایی و پایایی آنها مورد بازآزمایی قرار گرفت که ضرایب آلفای کرونباخ همه مؤلفه ها نزدیک به یا بالاتر از 7/0 بود. داده ها با شاخص های فرآوانی، میانگین، انحراف معیار، آزمون همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان دادکه مسیر های مستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی و مسیر غیرمستقیم سرمایه روانشناختی به صلاحیت حرفه ای با میانجیگری فرهنگ سازمانی معنی دار بود. در مورد میانجیگیری مولفه های فرهنگ سازمانی عامل مشارکت فرهنگ سازمانی 54 درصد، یکپارچگی فرهنگ سازمانی 49 درصد، سازگاری فرهنگ سازمانی48 درصد و عامل ماموریت فرهنگ سازمانی، سرمایه روان شناختی و سرمایه اجتماعی در مجموع 46 درصد از واریانس صلاحیت حرفه ای در مدیران آموزشی را تبیین می کند. بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر اهمیت نقش میانجیگری فرهنگ سازمانی در رابطه سرمایه روان شناختی با صلاحیت حرفه ای مدیران آموزشی تأکید دارد.