مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
زوال شهری که پدیده ای جدید در شهرهای معاصر است در سال های اخیر با پیامدهای اجتماعی و کالبدی خاصی همراه است که در شهر زابل نیز نمود یافته است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل مفهومی زوال شهری در شهرهای مرزی (زابل) می باشد. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. جهت تحلیل داده های کیفی از روش فراترکیب و تحلیل محتوا به صورت توام استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شد. بر اساس مطالعات اسنادی و استفاده از روش فراترکیب چارچوب نظری پژوهش و لایه های زوال شهری ارائه گردید. مولفه اصلی زوال شهری براین اساس عبارتند از: عوامل سیاسی، حکمروایی شهری، عوامل زیست محیطی، عوامل اقتصادی و عوامل اجتماعی و فرهنگی. همچنین جهت ارائه "مدل مفهومی زوال شهری" از روش داده بنیاد استفاده می شود. بر اساس سوالات مطرح شده در فرایند مصاحبه، 350 ارجاع ارائه گردید با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 17 زیر درون مایه استخراج گردید. بر اساس مولفه های ارائه شده و کشف روابط علی- معلولی مدل مفهومی (مدل اسپیرال) زوال شهرهای مرزی با تاکید بر شهر زابل ارائه گردید.
بررسی مؤلّفه های امنیّت در نهج البلاغه، براساس استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی همه جوامع بشری، حفظ امنیّت است. اگر امنیّت در هر جامعه ای کاهش یابد؛ تبعات و آسیب های گوناگون را به دنبال خواهد داشت. نهج البلاغه جزء منابع غنی و مفید در زمینه مؤلّفه های امنیّتی است. در این پژوهش با استفاده از روش جمع آوری اطّلاعات، به صورت کتابخانه ای و براساس مزیّت استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد در حوزه تجزیه و تحلیل اطّلاعات پرداخته شده است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی انواع امنیّت در نهج البلاغه و احصا و استخراج مقوله ها و مفاهیم مربوط به آن هاست. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در سخنان امام علی(ع)، مجموعاً 10 مؤلّفه و مقوله اصلی و تعداد 122 مفهوم و نشانه امنیِتی در جنبه های گوناگون امنیّت فردی، خانوادگی، اجتماعی، معنوی، روحی و روانی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، قضایی و مرزی، در نهج البلاغه تعداد 10 ارزش بنیادین، 12 ارزش اساسی و 39 ارزش کارکردی، به عنوان منشور برقراری امنیّت، وجود دارد.
الگوی پیاده سازی استراتژی بانکداری مبتنی بر پلتفرم در بانک های تجاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بانکداری مبتنیبر پلتفرم یکی از گرایشهای نوآورانه در صنعت بانکی است که با فراهم نمودن سرویسهای متنوع در قالب واسطهای توسعه نرمافزار جهت مصرفکنندگان عمده شرکتی و فینتکها، توانسته است نظر بسیاری از بانکهای بزرگ دنیا و ایران را به خود جلب کند. هدف از اجرای تحقیق حاضر این است که از طریق بهرهمندی ازنظر خبرگان بخش بانکی، الگوی مفهومی از پیادهسازی استراتژی بانکداری پلتفرمی در فضای بانکهای تجاری ایران ارائه شود. برای دستیابی به هدف بیانشده، از طریق نمونهگیری هدفمند، اطلاعات20 نفر از خبرگان بانکی از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته، گردآوری تجزیهوتحلیل شدند و با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده، الگوی پیادهسازی استراتژی بانکداری مبتنیبر پلتفرم ارائه شد. یافتههای این تحقیق کیفی نشان میدهد که الگوی پیادهسازی استراتژی بانکداری پلتفرمی دارای شش مؤلفه مدیریت اقتصادی و اصلاح فرایندهای بانکی، مدیریت تجربه مشتریان، مهندسی زیرساختها و مکانیسمهای پیادهسازی، مدیریت استراتژیک دیجیتال، داده محور مشتری و تسهیل دستیابی به بهرهوری ساختاری و راهبری دیجیتال، در سایه شراکت دانشی با شرکای رقیب است که توسعه و پیادهسازی الگوی بانکداری پلتفرمی درگرو مدیریت برتر این مؤلفهها است. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی پیادهسازی استراتژی بانکداری پلتفرمی را میتوان در51 مؤلفه، 25 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی طبقهبندی نمود.
طراحی مدل مفهومی کارآفرینی سازمانی در کمیته امداد امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
79 - 102
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور ارائه مدل مفهومی کارآفرینی سازمانی در کمیته امداد امام خمینی انجام شده است. برای دستیابی به این هدف در چارچوب رویکرد کیفی از روش نظریه پردازی داده بنیاد و مدل پارادایمی (طرح منظّم یا سیستماتیک) استفاده شده است. در این راستا با هجده نفر از اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان کمیته امداد امام خمینی (ره) که به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند به عنوان نمونه آماری مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و متن های مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. در پژوهش حاضر، برای اعتباربخشی از معیارهای قابلیت اعتماد لینکلن و گوبا استفاده شد. بر این اساس محقق 186 مفهوم و 15 مقوله فرعی را با استفاده از الگوی پارادایمی استراوس و کوربین دسته بندی کرده است. این عوامل در قالب مدل متداول نظریه داده بنیاد و در 6 دسته قرار گرفتند که عبارتند از: شرایط علّی (رهبری کارآفرینانه، قابلیت های منابع انسانی، نیاز های جدید اجتماعی)، شرایط زمینه ای (فرهنگ و ارزش های سازمان، مأموریت و رسالت سازمان و ساختار سازمانی)، محوری (نوآوری، مخاطره پذیری هوشمندانه)، راهبرد (نوسازی استراتژیک، سیاست های توانمند ساز و مدیریت استعداد کارآفرین محور)، شرایط مداخله گر (محیط اقتصادی/اجتماعی و ...)، پیامدها (تعالی سرمایه انسانی، بهبود عملکرد سازمان و ارزش آفرینی اجتماعی).
آسیب شناسی تأثیر آموزش مجازی بر یادگیری در شرایط کرونایی؛ بررسی موردی دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی و آسیب شناسی تأثیر آموزش مجازی در شرایط کرونایی، بر یادگیری است که به روش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه موردمطالعه، دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری و ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی بوده است. برای این کار، با 10 نفر از دانشجویان مصاحبه صورت گرفت. افزون بر آن، پژوهشگران خوددرگیر در آموزش مجازی بوده و بخشی از اشباع نظری حاصل تجربه زیسته و مشاهده مشارکتی شان می باشد. به منظور تحلیل داده ها از رویکرد اشتروس و کوربین استفاده گردید که براساس آن، از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که پدیده محوری این تحقیق «انتقال ناقص مطالب و عدم جبران آن با روش های آموزشی مکمل» است. شرایط علّی حاکم بر این پدیده، شامل چهار مقوله «کاهش تمرکز، مکان نامناسب آموزشی، کاهش انگیزه تحصیلی، ضعف سامانه آموزشی» است. بسترها و شرایط میانجی نیز عبارتند از: «عدم مهارت یا انس کافی برای فعالیت آموزشی در فضای مجازی، نهادینه نشدن هنجارهای آموزش مجازی، ناگهانی بودن شرایط کرونایی، بالا بودن هزینه اینترنت، الزامات قانونی نامناسب». راهبردهای مواجهه با این پدیده نیز عبارتند از: «مطالعه خودبنیان، مطلوب و کافی دانستن آموزش مجازی، تحمل و تسلیم» که بر اثر آن شاهد پیامدهایی نظیر «مطالعه فردی و خودمحور، اشتغال به فعالیت های غیردرسی و دلسردی و بی انگیزه گی تحصیلی» خواهیم بود.
تبیین الگوی مطلوب عوامل زمینه ای افزایش انگیزه خدمت در بخش عمومی: محرکی بر بهبود محیط کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت شاخص های محیط کسب و کار به عنوان یک موضوع بین المللی و زیربنایی در رشد و توسعه اقتصادی، تحت تأثیر عملکرد دستگاه های اجرایی بخش عمومی و آن هم در گرو کیفیت و کمیت و از آن مهم تر انگیزه خدمتی کارکنان این دستگاه ها می باشد، لذا هدف از این پژوهش تبیین الگوی مطلوب برای عوامل بستری یا زمینه ای مؤثر در افزایش PSM جهت بهبود محیط کسب و کار می باشد. در این پژوهش بنیادی از روش کیفی و رویکرد داده بنیاد استفاده شده است. شیوه و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان بوده و کارکنان بخش عمومی آذربایجان شرقی جامعه آماری آن را تشکیل می دهد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و تعیین کفایت آن با رویکرد نمونه گیری نظری، انتخاب شدند و تا چهلمین مصاحبه (حد اشباع) مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از سه مرحله همپوش کدگذاری باز (در قالب 181 کٌد)، کدگذاری محوری (8 مفهوم یا زیرطبقه) و کدگذاری انتخابی یا گزینشی (4 طبقه یا مقوله) تحلیل گشتند. براساس الگوی تبیین شده حاصل از این پژوهش، بسترهای قانونی (با مقوله های: تعدد و شفافیت قوانین وضع و قابلیت اجرای قوانین)، تکانه های اقتصادی (با مقوله های: وضعیت شاخص های اقتصادی سیاست های اقتصادی حاکم)، مدنیت (با مقوله های: وضعیت فرهنگی جامعه وضعیت اجتماعی جامعه)، معادلات سیاسی (با مقوله های: قدرت سیاسی و جناحی گری جو سیاسی)، به عنوان عوامل بستری یا زمینه ای مؤثر در افزایش PSM برای ارتقای شاخص های بهبود محیط کسب و کار تبیین گشتند.
طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثبت اندیشی، یکی از مؤلفه های اصلی رهبری اثربخش در سازمان های امروزی است. اهمیت مثبت اندیشی سبب شد تا هدف از انجام این مطالعه، طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا باشد. این مطالعه ازنظر روش در حوزه مطالعات تفسیرگرایانه بر پایه نظریه داده بنیاد قرار دارد. نمونه گیری در این مطالعه با استفاده از روش گلوله برفی انجام شد. تعیین حجم نمونه براساس اصل اشباع نظری صورت گرفت که درنهایت، داده های این مطالعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از شرکت کنندگان پژوهش به پایان رسید. استادان دانشگاه با تخصص های مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت آموزشی و مدیران مدارس و سازمان های آموزش و پرورش، شرکت کنندگان این مطالعه را تشکیل داده اند. نتایج این مطالعه به شناسایی 25 کد انتخابی، 77 کد محوری و 355 کد باز منجر شدند. یافته های این مطالعه 25 کد انتخابی را در 6 طبقه اصلی شامل شرایط علّی، پدیده مرکزی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی کرد. یافته های این مطالعه ویژگی های شخصیتی، نگرش و ادراک، ارزش های محوری سازمان، حلقه های ارتباطی، هدف محوری و مهارت های رهبری را عوامل اثرگذار بر رهبری مثبت گرا نشان داد.
تبیین الگوی سلامت سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی سلامت سازمانی در کارکنان آموزش و پرورش استان فارس انجام شده است. پژوهش حاضر کیفی بوده و داده بنیاد می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را صاحب نظران و مدیران سازمان آموزش و پرورش استان فارس تشکیل می دهند. جهت مصاحبه با صاحبنظران در حوزه دانشگاه فرهنگیان از روش نمونه گیری هدفمند( موارد مطلوب) استفاده شد . در این راستا، به طور هدفمند با مصاحبه عمیق با 14 نفر، اشباع نظری در داده ها حاصل گردید. این شرکت کنندگان اطلاعاتی ارزشمند در زمینه موضوع پژوهش داشته و اغلب دارای پست های مدیریتی و برنامه ریزی در حوزه مذکور بوده اند. یافته ها نشان داد که الگوی سلامت سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان فارس و مولفه های آن در قالب شش پارادایم پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط علی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها تدوین می شود. در این الگو، روابط بین اجزا نشان می دهد که الگوی سلامت سازمانی در طی فرایندی کنش/تعاملی در بین اجزا انجام می پذیرد. تعیین میزان شدت و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری اجزای این الگو از یکدیگر می تواند در تصمیم گیری ها و فرایند طراحی الگوی سلامت سازمانی در نزد متولیان آموزش و پرورش استان فارس بسیار بااهمیت باشد.
تبیین تأثیرات گسترش نفوذ ICT بر توسعه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
1 - 24
حوزه های تخصصی:
توسعه در حوزه های اجتماعی، از جمله دغدغه های پیشروی هر جامعه ای است که توجه بسیاری از صاحب نظران و محققان را به خود معطوف کرده است. در عصر اطلاعات با وجودی که فناوری های اطلاعات و ارتباطات، لایه های مختلف جوامع را در هم نوردیده و تأثیرات شگرفی بر آنها داشته، متأسفانه پژوهش های اندکی با دیدی کلان نگر به مطالعه این تأثیرات پرداخته اند. بدین منظور پژوهش حاضر در تلاش است تا به شناسایی و تبیین تأثیرات گسترش و نفوذ فناوری های اطلاعات و ارتباطات بر توسعه اجتماعی جوامع بپردازد. مقاله پیش رو، بخشی از یک پژوهش کیفی با رویکرد داده بنیاد (گراندد تئوری) است که در آن تعداد هجده نفر از صاحب نظران حوزه های سیاست گذاری عمومی، فناوری اطلاعات و علوم اجتماعی از طریق روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و در مطالعه شرکت کرده اند. داده های پژوهش به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و همچنین از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گسترش و نفوذ فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع از طریق تأثیرگذاری بر سطح انتظارات عمومی و یاری رساندن به شهروندان برای کسب شایستگی و تسهیل در ایجاد تغییر و تحول در نظام اجتماعی جوامع، بر فرآیند توسعه اجتماعی جوامع تأثیرگذار است که مشروح هر یک از آنها در این نوشتار تبیین شده است.
طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری پزشکی، شکل جدیدی از توریسم است که تا قبل از پاندمی کوئید ۱۹ به طور فزاینده ای رشد پیدا کرده بود. گردشگری پزشکی ب ه منظور بهبود سلامتی افراد و در مک انی خ ارج از محل سکونت آن ها انجام می شود. هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مواد و روش ها: در این تحقیق پژوهشگر از رویکرد ترکیبی استفاده کرده است. برای این منظور، در مطالعه اول، برای شناخت مؤلفه های بازاریابی گردشگری پزشکی از رویکرد داده بنیاد و در مطالعه دوم، به آزمون مدل با استفاده از روش کمی پرداخته شده است. ابزار جمع آوری داده های مورد نیاز در مطالعه اول، پروتکل و مصاحبه عمیق، با بیست مدیر مرکز گردشگری و در مرحله بعد، داده های مورد نیاز بین 384 بیمار مرکز گردشگر توزیع و نتایج توسط نرم افزار ایموس تحلیل شده است. یافته ها: محقق با انجام پانزده مصاحبه به اشباع نظری و در نهایت 100 کد باز استخراج و بر اساس ادبیات نظری اقدام به کدگذاری محوری و انتخابی کرده و نتایج را در قالب شش بعد اصلی و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتیجه گیری: محقق تحقیق خود را در قالب یک مدل شامل شش بعد: رضایت از برند مرکز گردشگری، اعتماد به برند درمانی مرکز گردشگری پزشکی، تنوع خدمات درمانی، بازاریابی گردشگری پزشکی، بسته درمانی مناسب، وفاداری به برند مرکز درمانی؛ و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتایج تحقیق نشان داده است که کم هزینه ترین اقدام جهت بهبود وضعیت صنعت توریسم پزشکی، برنامه ریزی و ضرورت بخشی به ارائه خدمات حرفه ای در خور نیاز بیماران خارجی و همراهان آنها توسط افراد متخصص این حوزه باشد.
مدل شادی: یک مطالعه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل شادی در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. روش پژوهش، کیفی از نوع داده بنیاد بود که با توجه به قاعده اشباع، تعداد 24 نفر از ساکنان مردم استان چهارمحال و بختیاری ازطریق نمونه گیری هدفمند، انتخاب و مصاحبه و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استرواس و کوربین تحلیل شدند. در دسترسی به نمونه سعی شد افراد مدنظر از تمامی طبقات جنسیتی، سنی و طبقاتی (اقتصادی - اجتماعی) انتخاب شوند. مطلوبیت زندگی به عنوان مقوله مرکزی و باورهای شناختی، هوش هیجانی، سلامت معنوی، سبک زندگی و حمایت اجتماعی به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی سه سطح محیط خانوادگی، محل سکونت و شاخص های سلامت فردی و محیطی ارائه شد. راهبردهای ارتقادهنده شادی نیز به دو دسته مسئله محور و هیجان محور تقسیم شدند که هر کدام شامل زیرطبقات متفاوتی بودند. با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود در برنامه های ارتقای شادی در افراد به نقش عوامل مختلفی توجه شود که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت شادی تأثیر می گذارند. همچنین، مدل مفهومی شادی در سایر خرده فرهنگ ها نیز مطالعه شود.
طراحی الگوی توسعه مهارت های مدیریتی مدیران با روش نظریه داده بنیاد (مطالعه موردی: اعضای هیئت علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
765 - 788
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگویمهارت های مدیریتی مدیران در قالب یک الگوی پارادایمی با روش داده بنیاد بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی است که با رویکرد پیمایشی مقطعی انجام گرفت. جامعه آماری شامل 300 نفر از خبرگان و متخصصان و افراد آگاه در زمینه مهارت های مدیریتی مدیران بود. روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند بود که 30 نفر از اعضای هئیت علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی شهرداری تهران که همگی جزء پرسنل متروی تهران بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها سندپژوهی و میدانی و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. پرسشنامه گردآوری داده ها به روش داده بنیاد با رهیافت نظام مند تهیه شد. روایی پژوهش به روش سه سویه سازی و پایایی آن به روش توافق بین کدگذاران تعیین شد. برای تحلیل داده های کیفی از فراترکیب و تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA استفاده شد. در نهایت 3 بعد و 13 مؤلفه و 65 شاخص به دست آمد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد ابعاد مهارت های مدیریتی مدیران شامل بعد فردی (خودآگاهی، مدیریت استرس، مدیرت حل اثربخش مسئله)، بعد میان فردی (ارتباطات سازنده، انگیزش اثربخش، تأثیرگذاری، مدیریت تضاد)، و بعد گروهی (تفویض اختیار، مهارت کارتیمی ، هدایت تغییر مثبت، به کارگیری تکنولوژی، به کارگیری الزامات مدیریتی) است. بر اساس یافته های به دست آمده الگوی ارائه شده از برازش نسبتاً قابل قبول برخوردار است که مورد تأیید قرار گرفت.
طراحی الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
789 - 821
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمان های دولتی بود. پژوهشگران در این پژوهش بر آن بودند تا با طراحی یک پژوهش علمی و نظام مند به پرسش اصلی پاسخ دهند: الگوی مدیریت حسادت کارکنان در سازمان های دولتی چگونه است؟ رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی بود که با روش داده بنیاد نظام مند استراوس و کوربین انجام شد. داده ها نیز به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته با 24 مشارکت کننده در پژوهش گردآوری شدند. بر اساس نتایج، شرایط علّی در قالب 4 مقوله عوامل فردی، عوامل سیاسی و اجتماعی، عوامل ساختاری، و عوامل اداری و مدیریتی دسته بندی شدند. پدیده محوری در قالب 3 مقوله عاطفی و شناختی و رفتاری تبیین شد. تعاملات و کنش های مربوطه با عنوان طبقه راهبرد در قالب 8 مقوله شفافیت سازمانی، تقویت هوش هیجانی مدیران، عدالت محوری، تقویت معنویت و اخلاق کاری کارکنان در محیط کار، استراتژی همکاری رقابت، حمایت و پشتیبانی مدیران از کارکنان، ایجاد امنیت شغلی، و کاهش عدم اطمینان و عدم تجانس اعضای یک واحد شناسایی شدند. شرایط زمینه ای در قالب 3 مقوله عوامل اجتماعی و عوامل فرهنگی و مادی گرایی تبیین شدند. مفاهیم حاصل از شرایط مداخله گر نیز در قالب 2 مقوله سوابق خدمتی و قراردادی کارکنان و ویژگی های رفتاری کارکنان دسته بندی شدند. در نهایت پیامدها شامل دو مقوله پیامدهای فردی و سازمانی به دست آمدند.
نیازسنجی مهارت های مدیریتی اعضای هئیت علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی شهرداری تهران با رویکرد نظام مند
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
139 - 161
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مهارت های مدیریتی مدیران در قالب یک الگوی پارادایمی با روش داده بنیاد بود.روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده ها، توصیفی است که با رویکرد پیمایشی مقطعی انجام گرفت. جامعه آماری شامل 300 نفر از خبرگان، متخصصین و افراد آگاه درزمینه مهارت های مدیریتی مدیران بود. روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند بود که30 نفر از آنها جزء اعضای هئیت علمی دانشگاه جامع علمی کاربردی شهرداری تهران بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها به صورت سندپژوهی و میدانی و ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و پرسشنامه گردآوری داده ها ازطریق روش داده بنیاد با رهیافت نظام مند انجام شد. روایی پژوهش از روش سه سویه سازی و پایایی آن نیز به روش توافق بین کدگذاران تعیین شده است. برای تحلیل داده های کیفی از فراترکیب، تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA استفاده شد. درنهایت 3 بعد، 13 مؤلفه و 65 شاخص نهایی شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که ابعاد مهارت های مدیریتی مدیران شامل بعد فردی (خودآگاهی، مدیریت استرس، مدیرت حل اثربخش مسئله) بعد میان فردی (مهارت ارتباطات سازنده، مهارت انگیزش اثربخش، مهارت تأثیرگذاری، مهارت مدیریت تضاد) و بعدگروهی مهارت تفویض اختیار، مهارت تیمی، مهارت هدایت تغییرمثبت، به کارگیری تکنولوژی، به کارگیری الزامات مدیریتی) بود. بر اساس یافته های به دست آمده الگوی ارائه شده از برازش نسبتاً قابل قبولی برخوردار بوده که مورد تأیید قرارگرفته است
داده بنیاد، نگاه ها و چالش های اجرای آن
حوزه های تخصصی:
داده بنیاد، نگاه ها و چالش های اجرای آن داده بنیاد یک روش شناسی سیستماتیک است که شامل کاربرد استدلال اسقرایی است و عمدتا برای پژوهش کیفی مورد استفاده قرار می گیرد. علیرغم پیچیده بودن این روش، دارا بودن ویژگی هایی مانند پویایی، خلاقیت بالا، انعطاف پذیری روش و نحوه اجرا باعث شده که قابلیت استفاده در حوزه های مختلفی از دانش را داشته باشد. به این دلیل با اقبال بسیاری از محققان حوزه های علوم انسانی و اجتماعی روبرو شده است. هدف مقاله حاضر معرفی داده بنیاد، روش ها و چالش های اجرای و ارایه یک چارچوب مروری جدید از داده بنیاد است. روشی که بیش از پنجاه سال از ابداع آن می گذرد. با توجه به تغییرات پارادایم های تحقیق و بنیان های فکری در این مدت مرور مجدد انواع روش های اجرا و بررسی چالش ها و تناسب آن با فضای پژوهشی امروز ضروری بنظر می رسد. بنا براین سعی شده که علاوه بر مرور داده بنیاد به این موارد نیز اشاره شود.
ارائه الگوی رفتار سیاسی در تصمیم گیری استراتژیک مدیران ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار سیاسی در سازمان، موضوعی متناقض نماست و به-رغم وجود دیدگاه دو قطبی مثبت و منفی نسبت به آن، جزء لاینفک زندگی سازمانی است. هدف از این پژوهش ارایه مدل رفتار سیاسی در تصمیم گیری استراتژیک مدیران ورزشی کشور می باشد. روش آن کیفی و با ماهیت اکتشافی - بنیادی بوده است که از طریق تکنیک نمونه گیری گلوله برفی و براساس مصاحبه های عمیق با 12 نفر از نخبگان تربیت بدنی در ورزش دانشگاهی (شامل مدیران ارشد ادارات تربیت بدنی دانشگاهها و مدیران و کارشناسان اداره کل تربیت بدنی ) داده های تحقیق جمع آوری شد و براساس نظریه ی داده بنیاد و با رویکرد ساخت گرای چارمز، داده ها کدگذاری و تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه، ارائه مدل رفتار سیاسی و تصمیم-گیری مدیران ورزشی در قالب 8کد اصلی یکپارچه سازی مقوله ها بر مبنای روابط موجود بین آنها حول محور رفتار سیاسی مدیران، شکل گرفت. نتیجه ای که می توان از این پژوهش گرفت استدلالی است که ما از جنبه های مثبت و منفی رفتار سیاسی داریم و قابلیت اثر گذاری این فاکتورها بر تصمیمات استراتژیک مدیران ورزشی می باشد که طبق گفته بسیاری از مصاحبه شوندگان مهمترین بعد مثبت رفتار سیاسی رسیدن به اهداف در کوتاه ترین زمان با کمترین هزینه می دانند و دور شدن از اهداف سازمان را عامل منفی رفتار سیاسی مدیران ورزشی ذکر می کند. عوامل سازمانی و فردی دو مولفه دیگر بدست آمده می باشند .
ارائه الگوی پارادایمی عوامل تبلیغاتی موثر بر نیات رفتاری هواداران فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۶۵
157 - 178
حوزه های تخصصی:
تبلیغات به عنوان یک ابزار می تواند نقش بسیار مهمی در سیاست ها و استراتژی های بازاریابی سازمان های ورزشی از قبیل ارتباط با مشتریان، اصلاح و تغییر ذهنیت مشتریان نسبت به برند ایفا کند. هدف از این پژوهش ارائه الگوی پارادایمی عوامل تبلیغاتی موثر بر نیات رفتاری هواداران فوتبال بود. این یک پژوهش کیفی است. از میان انواع راهبردهای پژوهش های کیفی، نظریه داده بنیاد انتخاب شده است که استفاده از روش داده بنیاد نیز با تمرکز بر رهیافت استراوس و کوربین انجام شد. براساس روش نظریه داده بنیاد، داده ها پس از کدگذاری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که تبلیغات احساسی، تبلیغات برانگیزاننده، محتوای تبلیغات، هزینه تبلیغات و تاثیر گذاری تبلیغات به عنوان شرایط علّی، اصول حاکم، تبلیغات اطلاعی و منبع تبلیغات به عنوان شرایط واسطه ای، اصول حاکم بر تبلیغات، تبلیغات اطلاعی و منبع تبلیغات به عنوان بستر حاکم، تبلیغات الکترونیکی و تبلیغات محیطی به عنوان شرایط مداخله گر، شخصیت تبلیغاتی، تبلیغات دهان به دهان، سبک تبلیغی، سرگرم کنندگی، جاذبه ها، اعتباردهندگی، تبلیغ خلاق بعنوان راهبردها و نیات رفتاری هواداران، توسعه اقتصادی باشگاه، تقویت برند باشگاه و ایجاد محیط رقابتی به عنوان پیامد ها، ایفای نقش می کنند. الگوی ارائه شده به وسیله بازنمایی همه پیچیدگی های موجود، دارای یک جهت گیری کل نگر در تببین پدیده محوری است و توسعه نیات رفتاری هواداران را بوسیله وفاداری آنان، حضور مجدد و تبلیغات توصیه ایی مثبت در گروه های آشنایان و دوستان را فراهم می کند.
شناسایی شاخص های توسعه مدل بومی مدیریت الکترونیک منابع انسانی در ادارات کل ورزش و جوانان کل کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی شاخص های توسعه مدل بومی مدیریت الکترونیک منابع انسانی می باشد. این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. روش گردآوری داده ها، مطالعه مبانی نظری و مصاحبه های عمیق و باز با 16 نفر از اساتید برجستهه حوزه مدیریت متخصص در حوزه مدیریت الکترونیک منابع انسانی است. روش نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع معیاری و تا حد اشباع نظری ادامه یافت. روایی این پژوهش توسط مصاحبه شوندگان و سپس اساتید متخصص مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. برای تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عامل رشدگرایی(خدمات نوین، ارتقاء، آمادگی برای آینده،) و تحول (ایجاد، همسویی، هماهنگی) به عنوان پیامدها و شبکه محور (شبکه سازی فردی، شبکه سازی سازمانی، به روزرسانی، کاربست فناوری) و باز آفرینی (کاربرد، ارتباط، اتوماسیون) به عنوان راهبردها و بافت سازمانی (ویژگی سازمان، جذب و تأمین منابع انسانی، حمایت و تعهد) و بافت فراسازمانی (محیط-داخلی سازمان، محیط ملی، شبکه های نوین ارتباطی) به عنوان مقوله محوری شناسایی شدند.
طراحی الگوی آینده اندیشی از دیدگاه قرآن کریم
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۷)
152 - 176
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوی آینده اندیشی از دیدگاه قرآن کریم انجام پذیرفته است. این تحقیق از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شده است. شیوه گردآوری داده ها با توجه به قلمروی موضوعی تحقیق، با بررسی و مطالعه آیات قرآن کریم صورت گرفته است. نمونه گیری به صورت نظری انجام شده است. سپس داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری وکدگذاری گزینشی تحلیل شدند. مواد و محتوای این پژوهش آیات قرآن کریم است. در این مقاله با مبنا قرار دادن دیدگاه اسلام درباره آینده اندیشی، الگوی آینده اندیشی ازمنظر قرآن کریم با استفاده از روش داده بنیاد استخراج شده است. یافته های پژوهش نشان داده است که به جهت طراحی الگوی آینده اندیشی ازمنظر قرآن کریم، نخست 20 مفهوم اولیه طی فرایند کدگذاری باز گردآوری شده است، سپس در مرحله کدگذاری محوری 9 مقوله استخراج شده و درنهایت، در مرحله کدگذاری گزینشی نیز یک مقوله هسته به دست آمده است. در این پژوهش براساس نتایجی که حاصل شده است، آینده اندیشی از دیدگاه قرآن کریم، با استفاده از نظریه داده بنیاد الگوسازی مفهومی شده است؛ لذا با تکیه بر نتایج پژوهش، می توان رویکرد های آینده شناسانه از دیدگاه قرآن کریم را شناخت.
ارائه مدلی برای شناسایی عوامل و مؤلفه های توسعه پایدار صنعت آهن و فولاد با به کارگیری تکنیک های داده بنیاد و دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
514 - 536
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدلی مطلوب برای شناسایی عوامل و مؤلفه های توسعه پایدار صنعت آهن و فولاد با به کارگیری تکنیک های داده بنیاد و دیمتل فازی است.روش: نوع پژوهش توصیفی است و به روش آمیخته (کیفی و کمّی) اجرا شده است. پژوهش از نوع کاربردی و اکتشافی است و با توجه به مدل ارائه شده، توسعه ای محسوب می شود. جامعه آماری بخش کیفی، مدیران ارشد خبره و دانشگاهیان با سابقه و آشنا با مفهوم توسعه پایدار و در بخش کمّی، مدیران ارشد و اساتید دانشگاه است. در مرحله کیفی با استفاده از نمونه گیری هدفمند قضاوتی، از 15 خبره دانشگاه و صنعت برای استخراج مدل مفهومی بهره برده شد و در مرحله کمّی (دیمتل فازی) با نظرسنجی و بهره مندی از 7 نفر از خبرگان مرحله اول، به اولویت بندی و شناسایی اثرگذارترین و اثرپذیرترین عوامل مدل اقدام شد. گردآوری داده ها در این پژوهش از طریق مصاحبه و پرسش نامه، انجام گرفت. اعتبار ابزار سنجش در بخش کیفی، از طریق روایی صوری انجام شد و در بخش کمّی، پایایی شاخص های پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ سنجیده شد.یافته ها: در مرحله اول بخش کیفی، به تلخیص مقوله ها با نرم افزار مکس کیودا پرداخته شد و تعداد 6 عامل اصلی، 13زیر عامل و 46 مفهوم شناسایی شد. سپس با به کارگیری تکنیک دیمتل فازی، عوامل 13گانه به ترتیب اهمیت و میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری استخراج شدند. تأثیرگذارترین آنها به ترتیب مدیریت کلان صنعت آهن و فولاد، شرایط اقتصادی و سیاسی، مدیریت بازار، مدیریت مالی، مدیریت یکپارچه منابع، محیط زیست و تأثیرپذیرترین آنها جامعه و تولید بود.نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، برای رسیدن به بهره وری سازمانی، سازمان باید در توسعه پایدار صنعت فولاد و آهن به عامل تولید فولاد توجه کند. همچنین، عامل مدیریت کلان صنعت فولاد، تأثیرگذارترین عامل در توسعه پایدار صنعت فولاد و آهن است.