مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
نگاره
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
50 - 66
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: پژوهش هایی با موضوع «زن»، اغلب سویه ای جدید از فرهنگ اجتماعی دوران مختلف را آشکار می سازد. جایگاه زنان در جغرافیای فرهنگی ایرانی، از دوران باستان تا به امروز، فراز و فرودهای بسیاری داشته است. یکی از راه های مطالعه این جایگاه، بررسی نسخ مصور تاریخی است. در این پژوهش دو نگاره با مضمون خواستگاری، از نسخه مصور «ورقه و گلشاه» مورد بررسی قرار می گیرد. این نسخه به عنوان کهن ترین نسخه مصور رقم دارِ فارسی، متعلق به اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ه.ق بوده و تصویرگر آن «مؤمن محمد خویی» است. این پژوهش به دو سؤال زیر پاسخ می دهد: اصالت ایرانی-تورانی نگارگر و بافت فرهنگیِ او، چه تأثیری بر خوانش شخصی وی از متن ادبی داشته و این خوانش چگونه در بازنمایی تصویری داستان تأثیر گذاشته است؟ هدف: درک میزان تأثیر اصالت و بافت فرهنگی اجتماعیِ نگارگر، در نوع بازنمایی متن ادبی با ریشه ای غیرایرانی هدف پژوهش حاضر است. روش پژوهش: رویکرد تحقیق، کیفی است. داد ه های آن بر پایه اطلاعات کتابخانه ای، پایگاه های اطلاعاتی علمی به دست آمده و روش ارائه آن توصیفی و تحلیلی است. در تحلیل داده ها از نظریه نشانه شناختیِ بینامتنی مایکل ریفاتر استفاده شده است. یافته ها: در نتیجه حاصل از این پژوهش می توان بیان کرد که نگارگر بافت فرهنگیِ متن ادبی که شامل نگاه مادی و زمینی به مقوله «عشق»، مولد بودن مردان در هرگونه فرهمندی و تصمیم گیری است را در خوانش شخصی خود، حل کرده و نگاهی ایرانی تورانی را که در آن زن، ماهیتی «فاعل و فعال» در عشق، تصمیمات و صحنه های اجتماعی دارد، به نمایش گذاشته است.
بررسی انسان نگاره های نسخه خطی عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات (مطالعه موردی نسخه خطی عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
در میان گنجینه نسخ خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، نسخه مصور عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات محمد قزوینی خودنمایی می کند. از میان سه نسخه مصور موجود در کتابخانه آستان قدس، پژوهش پیش رو، نسخه 35212، را انتخاب و از میان نگاره ها، نگاره های انسانی آن را مورد بررسی و واکاوی قرار داده است. در نسخه منتخب 23 نگاره، متعلق به انسان نگاره ها هستند،که در دو دسته طبقه بندی می شوند. دسته نخست، شامل نگاره های صور فلکی است که به شکل مرد یا زن و با ظاهری طبیعی ترسیم شده اند، دسته دوم، موجودات خیالی هستند که به شکل ترکیب انسان-حیوان تصویر شده اند. نگاره ها، برگرفته از اسطوره ها و داستان های عامیانه هستند و به سبک مکتب جلایری ترسیم شده اند. در این پژوهش تلاش می شود میزان تطبیق متن با نگاره های موجود در نسخه منتخب بررسی شود. پژوهش ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و به روش اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد نگاره ها در خدمت متن بوده و در عینیت بخشیدن به توصیفات متن و درک بهتر مطالب به خواننده کمک کرده اند و هرجایی که هنرمند احساس نیاز کرده است مرز میان خیال و واقعیت را درهم شکسته و جذابیت تصاویر را با قدرت تخیل خود دوچندان نموده است.
تحلیل چگونگی بازتاب مفاهیم رمزگونه داستان گنبد سیاه هفت پیکر در نگاره نسخه مصور خمسه نظامی مدرسه عالی شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
49 - 64
حوزه های تخصصی:
در نسخ مصور، متن ادبی مبنا و پایه شکل گیری نگاره هاست و نگارگر برای انتقال مفاهیم از متن ادبی به تصویر، از ابزارهای گوناگونی استفاده می کند و نمادگرایی از مؤثرترین ابزارهای انتقال معنا برای هنرمندان ایرانی بوده است. بنابر رمزگونه و تمثیلی بودن بنیان های متافیزیکی نهفته در هفت پیکر نظامی، نگاره ها هم برای انتقال این مفاهیم به مخاطب، می توانند از این زبان رمزی و استعاری تبعیت کنند. این پژوهش، براساس روش توصیفی- تحلیلی به چگونگی انعکاس مفاهیم رمزگونه و پنهانی داستان گنبد سیاه هفت پیکر در نگاره مربوط به نسخه مصور خمسه نظامی متعلق به مدرسه عالی شهید مطهری پرداخته است. نتیجه مطالعه این است که نمادهایی که در نگاره براساس مفاهیم نمادین متن منظومه انعکاس یافته اند، به منظور انتقال پیام اصلی داستان گزینش شده اند؛ ولی تابع صرف متن ادبی مربوط نیستند و گزینش نمادها در نگاره مربوط با تناسبات فرهنگی زمان خود نیز ارتباط دارد.
معناشناسی ماهیت نگاره های معماری سنتی و تأثیر هویّتی آن در جهانی شدن شهر یزد (مورد مطالعاتی : خانه ملک زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
96 - 112
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی شهرهای ایرانی- اسلامی با ارزش کالبدی و فرهنگی نهفته در خود، از هویت شهری بالایی برخوردار هستند. شهر یزد از جمله شهرهای است که از بافت تاریخی و معماری منحصر به فردی برخوردار است. بازشناسی نگاره های موجود در معماری آن می تواند بخشی از این هویت تاریخی را معرفی کند. در همین راستا، پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات کیفی و توصیفی است و در آن از مطالعات اسنادی بهره گرفته شده، با روشی پیماشی تلاش دارد تا با استناد به دو رویکرد "دید مکانی" (هستی شناسی) و "معنای مکان" (پدیدارشناسی) محیط زیسته را در جهانی شدن شهر یزد و خاصه نمونه مورد مطالعه پژوهش، خانه ملک زاده مورد کنکاش قرار داده و هر بخش را با عناصر هویت سازی که معماری به فرد منتقل می کند، تبیین و ارزیابی نماید؛ در حقیقت محقق از میان نیازهای روانشناختی، دو نیاز "ابراز وجود" و "احراز وجود" را مورد تاکید قرار داده و تلاش دارد تا با روش «تئوری برخاسته از زمینه»، به شناسایی معیارهای خانه های سنتی یزد در پاسخگویی به این نیازها بپردازد. نتیجه حاصل نشان می دهد، تأثیری که عناصر هویت ساز معماری ایرانی اسلامی در غالب خانه های سنتی در بافت های تاریخی بر جهانی شدن شهر یزد می گذارد، در جستجوی هستی شناسی و شناخت شناسی در هویت و فرهنگ شهر است. اهداف پژوهش: تبیین و بررسی مؤلفه های هویت دهنده به معماری سنتی شهر یزد و جستجوی عناصر موثر آن در جهانی شدن این شهر. ارائه راهکاری برای زدودن بحران های ایجاد شده در معماری خانه های معاصر شهر یزد. سؤالات پژوهش: طرحواره های معماری سنتی شهر یزد چه نقشی در ماهیت این شهر و ثبت میراث فرهنگی جهان دارند؟ چگونه می توان با استناد به طرحواره های معماری سنتی یزد بحران هویتی فرهنگی ایجاد شده در خانه های معاصر این شهر را در ردایی مدرن برطرف نمود؟
تطبیق شکلی نگاره های افلاک در نسخه های عربی (678 ق)، فارسی (898 تا 997 ق)، عربی (1148 تا 1168 ق) «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» قزوینی و کتاب «التفهیم لاوایل صناعه التنجیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
193 - 211
حوزه های تخصصی:
مضامین و مطالب عجیب و شگفت آور این جهان در دوره های مختلف مطرح بوده و علاوه بر تألیف آنها توسط عالمان، کتابت این نسخ نیز مورد توجه قرار داشته است. معمولاً نگاره هایی نیز، مبین مفاهیم و همچنین زینت بخش متون این نسخ بوده اند. یکی از قدیمی ترین این متون، عجایب نامه ها هستند. در این نسخ مضامین توسط تصاویر، بیانی واضح تر یافته اند. کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی از جمله این آثار است که به چند زبان ترجمه و همچنین محتوای آن به تصویر کشیده شده است. پژوهش حاضر با هدف کشف و تبیین ارتباط بین مضامین و نگاره های افلاک در کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" و به منظور پاسخ به این سوال انجام شده است که چه ارتباطی بین متن و نگاره های کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و متن کتاب "التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وجود دارد؟ روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، با رویکردی تطبیقی بوده و اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. سپس نگاره های بخش افلاک با متن کتاب قزوینی و متن کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" که حاوی نظرات ابوریحان بیرونی در مورد نجوم است، در تطبیق قرار گرفته اند. این پژوهش، پس از تجزیه و تحلیل کمی وکیفی موارد، به این نتیجه رسیده است که مضامین و نگاره های افلاک در سه نسخه عربی(678ق)، فارسی(898 تا 997ق)، عربی (1148 تا 1168ق)کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی با یکدیگر ارتباط داشته، اما محتوا برای تصویرگری کافی نبوده و نگارگران برای ابداع نگاره ها، به اطلاعات دیگر متون، از جمله، کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وابسته بوده اند. لذا با توجه به اینکه نگارگری عجایب نامه ها مبتنی بر متن بوده، در صورت کمبود اطلاعات، این فقدان، از طریق دریافت اطلاعات از منابع دیگر رفع شده است.
... شبی چون شَبَه روی شسته به قیر (بررسی ارتباط موضوعی متن و تصویر در داستان بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
154 - 170
حوزه های تخصصی:
مسأله پیوستگی و تعامل میان متون ادبی با تصاویر از جمله موارد مورد توجه نگارگران از دیرباز بوده است. اگرچه نگارگران در بیش تر موارد رعایت اصل امانت داری به متن را مورد توجه قرار داده اند، اما گاه این نگاره ها توأم با اغراق در تصویرگری مناظر حماسی یا غنایی شده است. شاهنامه قرچقای خان از جمله شاهنامه های مصور دوره صفوی است که کمتر شناخته و معرفی شده است. در این پژوهش که با هدف شناساندن ویژگی های این شاهنامه ارزشمند انجام گردیده، تلاش شده است تا یکی از مشهورترین داستان های حماسی- غنایی شاهنامه فردوسی یعنی داستان بیژن و منیژه از منظر تعامل و پیوستگی تصاویر این داستان با متن منظوم شاهنامه فردوسی بررسی گردد. این که ویژگی های تصویری نگاره های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه قرچقای خان کدام بوده و عناصر داستانی چگونه در این نگاره ها به تصویر درآمده اند؟ موضوع این پژوهش است. روش کار در این تحقیق توصیفی و تحلیل تصاویر بر مبنای چهار مؤلفه اصلی موجود در این نگاره ها یعنی: تصویرگری رخداد، شخصیت ها و جایگاه آن ها، صحنه پردازی، فضاسازی و شعر مکتوب می باشد. نتیجه این پژوهش ضمن آن که حکایت از هماهنگی کامل این عناصر با روایت ادبی دارد، نشان گر توجه هنرمندان به جلوه های غنایی این داستان است که خود از وجوه ابداعی و ارزشی شاهنامه قرچقای خان به شمار می رود.
بررسی تطابق ساختار بصری دو اثر منسوب به شیخ محمد از هفت اورنگ جامی نسخۀ گالری فرییر واشینگتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب هفت اورنگ جامی نمایانگر صلابت و شکوه در ساختار نگاره های دوره صفوی است. با وجود تلاش های محققان در تشریح ساختار نگاره ها، کماکان نیاز به پژوهش در خصوص روابط مخفی حاکم در میان عناصر و سازه های آثار نگارگری مشاهده می گردد. مسئله، نحوه ارتباط سازه های مختلف یک نگاره در کنار هم، چگونگی پرداختن به ساختار و سامان یابی آن توسط هنرمند نگارگر در آثار موردبحث است؛ لذا بدین منظور دو نگاره از یک هنرمند از کتاب هفت اورنگ جامی انتخاب شدند. این نگاره ها با عناوین «یوسف برای ندیمان زلیخا در باغ خود موعظه می کند» و «یوسف به افتخار ازدواج خود ضیافتی شاهانه برگزار می کند» منسوب به شیخ محمد است. شیوه انتخاب این آثار، وجود اشتراکات فراوان در صورت ظاهری دو نگاره می باشد که به نظر عامدانه بوده و در مقاله به آن مواردی پرداخته می شود که منجر به این تشابه شده است؛ لذا یافتن این موارد و اینکه هنرمند بنا به دلایلی، آگاهانه از ساختار مشابه استفاده نموده؛ ضرورت این تحقیق می باشد. هدف، تطبیق ساختاری و فرمی در این دو نگاره است. سؤالات شامل این موارد است: از لحاظ ساختاری ویژگی های مشترک دو نگاره شیخ محمد چیست؟ کدام نگاره را می توان به عنوان پیش متن و یا پیش درآمد برای نگاره دیگر دانست؟ استفاده از ساختار مشابه در آثار چه کارکردی می تواند داشته باشد؟ این پژوهش به عناصر درون متنی و روابط آن ها پرداخته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و تطبیق ساختار بصری نگاره ها بنا به اصل نه گانه چارلز جنسن بوده که تحلیل عناصر و اصول کیفیِ بصری را دربرگرفته و در صدد پاسخ گویی به سؤالات پژوهش است. بر اساس رویکرد پژوهش، مشخص گردید که از لحاظ ساختاری، مجلس اول به نوعی پیش متن مجلس دوم می باشد. در هر دو نگاره یک نفر ناظر بر صحنه وجود داشته و شیخ محمد قاب/کادر خود را در مجلس دوم توسعه داده است.
آموزش پژوهی کیفی اسناد تاریخی با تاکید بر نگاره تاریخی بیستون بر اساس الگوی چالز جنسن
حوزه های تخصصی:
پژوهش های کیفی اسناد تاریخی همواره از اهمیت بسزایی به لحاظ اعتبار سنجی برخوردار هستند. در بین اسناد تاریخی «آثار هنری- باستان شناسی» نقش مهمی در بین انواع اسناد تاریخی دارند و مطالعه دقیق آن ها از جایگاه ذی قیمت و ارزشمندی برخوردار هستند. برای رسیدن به این مهم، انتخاب روش پژوهش درست، بسیار حایز اهمیت است. از طرفی در پژوهش هایی که تحلیل و ارزیابی ساختار «فرم و محتوای» آثار هنری باستان شناسی مقصودنظر پژوهشگر است، انتخاب روش پژوهش خاص خود را می طلبد. لذا انتخاب روشی کارآمد و در عین حال ساختارمند اهمیت دارد. همواره یکی از دغدغه های دانشجویان رشته های تاریخ و تاریخ هنر، به هنگام مطالعه آثار هنری، انتخاب یک روش پژوهش دقیق و کارآمد است. تا بتوان با جمع آوری داده ها و سپس ترکیب و تحلیل اطلاعات به نتیجه گیری دقیق تر نائل گردند. با مطالعه اکثر کتاب های مرجع تاریخ هنر و تحلیل آثار هنری به ساختارمند بودن شان پی می بریم. مطالعه کتاب «تجزیه تحلیل آثار هنرهای تجسمی» اثر «چالز جنسن» الگویی ساده و در عین حال علمی ارائه نموده است. در این پژوهش با بهره گیری از الگوی پیشنهادی وی یکی از معتبرترین سنگ نگاره های دوره هخامنشی « نگاره بیستون» مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش از شیوه تحلیلی–توصیفی استفاده شده است .و برای جمع آوری داده های پژوهش از روش کتابخانه ای و هم چنین درتحلیل نگاره از تجربیات علمی خود پژوهشگر استفاده شده است.
شرح کانون و نوع روایت نگاره های نسخ مصور هفت پیکر نظامی در رابطه با متن آن
حوزه های تخصصی:
خمسه نظامی، از منظومه هایی است که در طول تاریخ، نسخ متعددی از آن، به صورت مصور و غیرمصور تهیه شده است. به خاطر رابطه متن منظومه و نگاره ها، نسخ مصور علاوه بر متن منظومه، بار معنایی حاصل از نگاره ها را نیز در خود جای داده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به شناساندن نگاره های نسخ هفت پیکر در مجموعه ای از نسخ برگزیده خمسه نظامی با عناوین: دانشگاه تهران با کد 5179، مدرسه عالی شهید مطهری با کد 400، کتابخانه کنگره آمریکا، کاخ گلستان با کد 1951، مجلس شورای اسلامی با کد 930، کتابخانه ملی با کد 15275-5 و کد 3058256 از کتابخانه دیجیتال مربوط می پردازد. با توجه به رابطه متن منظومه و نگاره، در نسخ مصور، آگاهی از تعداد و موضوع نگاره ها و مقطع قرار گرفتن آن ها در متن و کانون روایت و نوع روایت آنها گام ارزشمندی برای آغاز تحقیقات بعدی در این زمینه است. پژوهش حاضر نشان می دهد، در نسخ مصور بررسی شده، بهرام گور محور اصلی روایت نگاره هاست و بیشترین بسامد آن مربوط به حضور بهرام گور در هفت گنبد است و در ترسیم نگاره ها، نگارگر کاملاً تابع متن نیست.
سفید چاه، نمایه ای فراتر از یک گورستان :شناخت و بررسی مضامین و نقوش تصویری گورستان سفید چاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
49 - 56
حوزه های تخصصی:
مازندران در طول تاریخ با توجه به شرایط اقلیمی و موقعیت سیاسی خاصی که داشته، همواره مرجعی برای توجه تمامی دیدگاه ها بوده است. محققان و پژوهشگران آشنا به تاریخ و فرهنگ تمدن های کهن، این مکان را بستر مناسبی برای کاوش های خود دانسته اند. سفیدچاه، عنوان گورستانی است سرشار از نقوش و نمادهای شگرف که این قبرستان را از مکانی جهت نگهداری متوفی به گنجینه ای تاریخی بدل ساخته است. توجه به ساختار، نوع تصاویر و نیز فضای ویژه ی این محوطه تاریخی، زمینه ایجاد این پژوهش را فراهم نموده است؛ تا با این امر هرچه بیشتر در جهت معرفی و نگهداری این میراث جاویدان گام هایی مثبت برداشته شود. روش تحقیق برای این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها، میدانی است. نوشتار حاضر به بررسی مضامین تصویری و نقوش رایج در سنگ قبرهای این منطقه می پردازد و با معرفی پاره ای از مهم ترین آنها، سعی در کشف معنا و مفاهیم زندگی در برهه ای از تاریخ این سرزمین را دارد. مطالعه، درک و آگاهی از این نقوش، مسیر نیل به ارزش های فرهنگی، اجتماعی و تفکرات بومیان منطقه را هموار ساخته و پیامد آن آشنایی با تاریخ و تمدن انسان و حتی رسیدن به شناخت خود است.
تفسیر نگاره های دیوان حافظ (سام میرزا. تبریز) با تأکید بر هرمنوتیک متن محور ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
23 - 38
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک متن محور یکی از رویکردهای علم هرمنوتیک است که جهت تفسیر و فهم متن در مفهوم گسترده آن از جمله آثار هنری به کار می رود. یکی از پیچیدگی های اعمال چنین رویکردی در تفسیر آثار هنری، مسئله بسط آن از نوشتار به تصویر است؛ مسئله ای که در استفاده از این رویکرد در تفسیرنگاره ها به دلیل ارتباط وسیع نوشتار و تصویر در آنها پیچیده تر می شود. هدف این جستار، بررسی امکان ارائه تفاسیری مبتنی بر روش تفسیر پل ریکور یکی از نظریه پردازان رویکرد مذکور، از نگاره های دیوان حافظ سام میرزا است. اعمال روش مذکور بر نگاره ها با استفاده از شیوه توصیف و تحلیل، اگرچه بر امکان پذیری ارائه چنین تفسیری دلالت دارد، امّا تأکید بر شخصی بودن تفاسیر، داوری و تشخیص درستی و نادرستی آنها را غیرممکن می سازد؛ از سویی ابهام معنایی ناشی از حضور دیسکورس شعری، قالب شعر و آگاهی بر ارتباط وسیع ساختاری_ محتوایی نگاره ها با متن دیوان باعث می شود تا تفسیر نگاره ها به عنوان جزئی از کل دیوان بر تفسیر آنها به مثابه متونی مجزا ارجحیت یابد که مستلزم چشم پوشی از اصول روش ریکور است؛ از این رو شاید روش های تفسیری معطوف به زمینه شکل گیری یا مؤلف اثر جایگزینی مناسب برای روش مذکور باشند.
پژوهشی پیرامون قدیمی ترین نسخه مصور خمسه نظامی مبتنی بر مقایسه تطبیقی نسخه خمسه جلایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
53 - 60
حوزه های تخصصی:
یکی از کارهای شایسته در حوزه پژوهش تاریخ نقاشی ایران، بررسی نسخه های خطی مصور است که سیر تحولات تصویری ایران را در خود جای داده است. در این مقاله، به معرفی قدیمی ترین و مهم ترین نسخه مصور تاریخ دار خمسه نظامی پرداخته می شود که در 26 دی 1388، با حضور اعضای کمیته حافظه جهانی و نماینده یونسکو در ایران به ثبت جهانی رسید. این نسخه به این دلیل حائز اهمیت است که اگر تاریخ وفات نظامی را سال 619 ه.ق در نظر بگیریم، این اثر کمتر از صد سال با مرگ مؤلف فاصله دارد و می تواند نزدیک ترین متن به اثر نظامی باشد و کمترین دخل و تصرف در آن صورت گرفته باشد. این نسخه در سال 1388 به ثبت رسیده است؛ با این حال، همچنان در منابع مکتوب خارجی و ایرانی، نسخه خمسه جلایری به سال 790-788 ه.ق، به عنوان قدیمی ترین خمسه نظامی مطرح می گردد که لازم است با شناسایی نسخه دانشگاه تهران، اطلاعات منابع هنری در معرفی قدیمی ترین نسخه مصور اصلاح گردد. در این مقاله، پس از معرفی خمسه دانشگاه تهران، مقایسه ای تطبیقی میان تصاویر این نسخه با خمسه جلایری صورت می گیرد.
گذر معنا از نگاره به فرانگاره: گذر معنا از نگاره به فرانگاره تنها بر مَرکَب خیال میسر است.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
13 - 20
حوزه های تخصصی:
تفسیر، فرایندی است که هدف از آن رسیدن به فهم است. هدف از تفسیر، درک معنای اشکال و یافتن پیامی است که آن ها می خواهند به انسان منتقل سازند. از نقطه نظر گادامر، ایماژها بیانی مبتنی بر مشارکت بیننده/تاویل گر در روند شکل گیری تصویر هستند و از این رو امکان جدایی ابژه و تاویل گر وجود ندارد. هم تصویر و هم بیننده هنگام تجربه تولید ایماژ تغییر می یابند. ایماژ موضوعی ثابت و ایستا نیست بلکه ادراکی است که خود را طی تجربه ی «مشاهده» شکل می دهد. در روند دیدن، زمینه های فرهنگی و تجربه های دیداری بیننده در پردازش تصویر دخالت کرده و از این رو تجربه های دیداری او دارای ساختاری تاریخی-فرهنگی می گردد؛ داده ها و داشته های پیشین برنوع دیدن و درک بیننده تاثیر می گذارند. از این رو ناظر تحت تاثیر فرانگاره ها تصویر را می بیند، می سازد و معنا می کند. این مقاله به واکاوی نقش خیال در بازتولید تصویر در ذهن بیننده پرداخته و قصد دارد برای وجود فرانگاره و کیفیت تاثیر آن روشی علمی و قابل سنجش کمی پیدا کند. در نهایت نمونه پژوهشی نشان می دهد بیننده اثر بیش از آنکه نگاره ها را ببیند تحت تاثیر فرانگاره های ذهن خود قرار دارد و تصاویر را پیش از دیدن و فهمیدن تفسیر کرده و فرم را تنها به واسطه تجربه دیداری خود می فهمد وکامل می کند.
مطالعه تطبیقی اشعار گنبد سفید نظامی با چهار نگاره منتخب با تکیه بر دیدگاه ژرار ژنت
منبع:
جستارنامه فرهنگ و هنر اسلامی دوره اول ۱۴۰۱ شماره ۳
107-119
حوزه های تخصصی:
ظهور ادبیات در عرصه نگارگری نشان از پیوند عمیق و دیرینه این دو حوزه با یکدیگر است. هفت پیکر نظامی منبع الهام نگارگران در خلق آثار نگارگری شناخته شده است. از سوی دیگر نگارگران در برخورد با متن کلامی نظامی در کنار صور خیال هنری و بصری خود از صور خیال شاعر بهره برده و آن را به تصویر می کشند. چیستی و چگونگی این فرآیند در تطبیق نگاره با اشعار هفت پیکر نظامی تبیین می شود. در این پژوهش به مطالعه تطبیقی داستان گنبد سفید هفت پیکر نظامی با چهار نگاره گنبد سفید از چهار دوره مختلف با تکیه بر دیدگاه ترامتنیت ژرار ژنت پرداخته شده است. از آنجا که دریافت های شاعر و نگارگر در مواجه با متن به شکل کلی آن با هم متفاوت است اما ثاتیر و پیوستگی متون بر یکدیگر قابل انکار نیست، در این جستار بر آنیم تا قرائت هر یک را با روش ترامتنیت به شکل تطبیقی بررسی کنیم و راهگشا بودن ترامتنیت ژنت را در خوانش نگاره ها مورد سوال قرار دهیم. با فرض مراجعه به متن شعر نظامی، نگارگر سه شیوه: بینامتنیت: حضور نشانه های کلامی در تصویر. فرامتنیت: تأویل اشعار توسط نگارگر و روش وی در خلق نگاره. بیش متنیت: تقلید از نظام کلامی در خلق نظام تصویری در دو قالب تغییر و تقلید را در خلق آثارش به کار برده است.
تحلیل گفتمان قدرت در نگاره «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» در شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
76 - 90
مقدمه: نقش و کارکرد ایدئولوژیک تصاویر در شاهنامه های مصور و از آن جمله «شاهنامه طهماسبی» از گسترده ترین مباحث گفتمانی پیرامون این اثر ارزشمند است. مسأله تأویل گرایی متون حماسی به عنوان موقعیتی راهبردی برای تبیین ساختار قدرت در عصر صفوی از دیگر موضوعات قابل توجه در این حیطه است. برخی از این تصاویر، به واسطه پیوستگی با یک شخصیت اسطوره ای خاص، اهمیت بیشتری پیدا کرده و روایت حماسی آن ها با کنش های تاریخی درهم تنیده شده است. روایت «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» از این جمله است. بنابراین مهمترین مسأله پژوهش حاضر، تبیین چگونگی کارکرد و بازنمایی قدرت در نگاره مذکور است. انجام یک تحلیل دقیق از «نگاره تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» برمبنای نشانه های تصویری موجود در نگاره و انطباق آن با مؤلفه های برون متنی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی بوده، داده های آن با جستجو در منابع کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کیفی، با در نظر گرفتن مضمون روایی و تصویری، به روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام گرفته است.یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در نگاره تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو، راهبردهایی نظیر قطب بندی، بازنمایی مثبت گروه خودی و بازنمایی منفی دیگری برای نشان دادن برتری کیخسرو به کار گرفته شده است. خوانش لایه های معنایی اثر در ارتباط با جهان پیرامون متن، نشانگر دلالت این اثر به رخدادهای تاریخی پیرامون نگاره در تطابق با نگرش و عملکرد پادشاهان صفوی است. به نظر می رسد بازتولید روایت اسطوره ای تسخیر دژ بهمن، به عنوان مهمترین بخش حماسی «شاهنامه فردوسی»، در فضای سیاسی- فرهنگی روزگار صفوی، مجالی راهبردی برای ترسیم آرمان های شاهانه بوده است.نتیجه گیری: در نگاره «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» نوعی رابطه فرازمانی میان روایت اسطوره ای و روایت تاریخی دیده می شود. الحاق «بافت تاریخی» به «بافت اسطوره ای»، از دیگر موارد قابل توجه در این حیطه است. به نظر می رسد بازتولید روایت اسطوره ای تسخیر دژ بهمن، به عنوان مهم ترین بخش حماسی شاهنامه فردوسی، در فضای سیاسی- فرهنگی روزگار صفوی، مجالی راهبردی برای ترسیم آرمان های شاهانه بوده است.
تحلیل رابطه ساختاری هفت پیکر با نگاره های گنبد های زرد و سبز و سرخ هفت پیکر از نسخه مصوّر خمسه نظامی موجود در مدرسه عالی شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
177 - 199
حوزه های تخصصی:
سه نگاره مربوط به گنبدهای زرد و سبز و سرخ در منظومه هفت پیکر از نسخه خطی مصور خمسه نظامی موجود در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، چنان به یکدیگر شبیهند که به صورت برگردان یکدیگر دیده می شوند. هدف این پژوهش آن است که علت این شباهت را در ارتباط با متن منظومه نشان دهد. در روش نقد ساختارگرایانه، منظومه داستانی هفت پیکر، از واحد روایی واحدی برخوردار است که این ساختار روایی واحد، در کل منظومه به ویژه هفت گنبد تکرار می شود و این واحد روایی تکرارشونده، حامل پیام داستان هفت پیکر، یعنی بن مایه آزمون و تکامل معنوی بهرام گور است. با فرض این که تکرار ساختار نگاره ها و مشابهت ساختاری آن ها با تکرار بن مایه داستان در ساختار واحد متن هفت پیکر، ارتباط دارد، اجزای نگاره های مذکور با شاخصه های ساختاری منظومه هفت پیکر در داستان های هفت گنبد، مطابقت داده می شود و ارتباط نگاره های مربوط به گنبدهای زرد و سبز و سرخ در نسخه مذکور با مفهوم داستانی منظومه، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد، تا به چرایی مشابهت در ساختار این نگاره ها و منظور نگارگر از این طراحی پی ببرد و نتیجه می گیرد، نگارگر با وقوف به پیام منظومه، هم در جهت انتقال پیام منظومه و تاکید بر آن، این نگاره ها را مشابه طراحی نموده و هم برای نشان دادن عظمت دربار صفوی، مقطع آغازین هر گنبد را در سه نگاره، تکرار کرده تا شوکت دربار را تصویر نماید.
تحلیل نگاره «ازدواج رام و سیتا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
42 - 51
حوزه های تخصصی:
شاید در میان آثار ادبی باستانی هندوستان، دو منظومه رامایانا و مهاباراتا از اهمیت بیشتری دارند و از ارکان اصلی ادبیات حماسی این کشور هستند. این حماسه زندگی راما، فرزند محبوب دشرت، پادشاه سرزمین کوشالا را در تبعید به همراه همسرش سیتا روایت می کند. از این دو شخصیت به عنوان سمبل پاکی و سعادت در آیین هندو یاد می شود. هنرمندان راجستانی نگاره ای از مراسم عروسی رام و سیتا به تصویر کشیده اند که دارای ویژگی اصلی نقاشی سبک هندو، یعنی تأکید بر نمادپردازی رنگ ها است. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی تحلیلی نمادها و ویژگی های به کار رفته در این نگاره، به روش توصیفی-تحلیلی است. هنرمندان این اثر، از رنگ ها برای وضوح بیشتر تصاویر استفاده کرده و به نمادین بودن آنها توجه ویژه ای نشان داده اند. هر رنگ با توجه به هویت خود استفاده شده و عناصری مانند معماری بنا و نحوه قرارگرفتن پیکره ها به صورت کاملاً حساب شده در تصویر جای گرفته اند. تزئینات پیکره ها و سایر عناصر موجود در این نگاره به جهت ترکیب بندی مناسب، گردش چشم ، حفظ جایگاه شخصیت ها از اصول خاصی پیروی کرده اند و ترکیب بندی کل نگاره به نحوی تداعی کننده آداب و رسوم مراسم عروسی در هندوستان است.
مفهوم «توسل به امام رضا (ع)» در ادوار مختلف هنری ایران
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
81 - 101
حوزه های تخصصی:
از بخش های مهم مطالعات تطبیقی، مطالعه اقتباس مضامین دینی است. اقتباس، بالاترین میزان وفاداری به اصل داستان است و بسیاری از هنرمندان، اقتباس را بهترین شیوه برای انتخاب سوژه می دانند. هدف نوشتار حاضر، بررسی چگونگی اقتباس از یک مضمون مشترک در دو رسانه متفاوت و در دو دوره مختلف می باشد. آثار هنری بسیاری بر اساس یک مضمون واحد خلق شده اند، اما به دلیل تفاوت رسانه های هنری، در روند اقتباس از آن موضوع، تغییرات زیادی در آنها صورت می پذیرد. این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی و بر مبنای اسناد و مدارک کتابخانه ای به تطبیق عناصر بصری «مفهوم توسل» در دو رسانه مدرن و سنتی نگاره های مربوط به دوره صفویه و مجموعه تلویزیونی متعلق به دوره معاصر می پردازد. بطور کلی دیدگاه خاص هنرمندان در روند اقتباس تأثیرگذار است و هر هنرمند از ویژگی های دراماتیک این مضمون برای شرح ذهنیت های خویش به مخاطب، براساس سبک شخصی خود و نوع نگاهش به رسانه هنری دوران خویش بهره می جوید؛ چنانکه می توان گفت هر یک از هنرمندان در به نمایش درآوردن این باور مذهبی تمامی تلاش خود را بکار بسته اند.
خوانشی بر ساختار نگاره های مثنوی سوز و گداز (موجود در موزه والترز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 78
در نسخه مصوّر منظومه «سوز و گدازِ» نوعی خبوشانی، موجود در موزه والترز، مضمونی داستانی واقع می شود تا خودسوزی زنی بیوه در مراسم سوزانده شدن جسد همسرش و همراهی او با عنوان «سنت ستی» ستایش شود. به همین ترتیب نگاره های این نسخه چنان مصوّر شده اند که پژوهش حاضر با این سؤالات مواجه شده است: نگارگر با بهره وری از کدام اصول و نشانه های تصویری توانسته بار معنایی نهفته در اشعار خبوشانی را بازآفرینی کند؟ آیا نگاره ها کاملاً بر اساس قواعد نگارگری ایرانی تجسم یافته اند؟ رسیدن به پاسخ، بی شک اثبات یا رد این فرضیه را در پی خواهد داشت: نگاره ها بر آن دسته از اصول و قواعد نگارگری ایرانی- هندی تجسم یافته اند تا در راستای پایبندی به متن شعری، نقش آفرینی دو دلداده را مصوّر سازند. نتایج مبتنی بر تحلیل های کیفی ساختارگرایانه نشان می دهند که هنرمند در تعاملی دو سویه از مکاتب نگارگری عصر خویش در ایران و هند بهره برده و در ساختار خطی، ترکیب بندی و تقسیمات طلایی آثارش تمهیداتی بصری را لحاظ کرده است. از جمله با عطف توجه به مربع شاخص، شخصیت های اصلی داستانی را در مرکز آثار قرار داده و با اجتناب از تزیین در کادر و بُعدپردازی در صحنه های داستانی سعی کرده است منتج شدن سرنوشت عشاق به ستی را مدلول سلسله رویدادهای پیش آمده بر سر راه عشق بنمایاند.