مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
فرانقش اندیشگانی
حوزههای تخصصی:
رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی به بازنمایی جهان در زبان می پردازد و در این راستا نگره های ویژه خود را مطرح می کند؛ برای مثال، معنا در این نظریه محصول سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی است که هر سه هم زمان و به یک میزان، به معنای پیام کمک می کنند. فرانقش اندیشگانی به دو فرانقش تجربی و منطقی تقسیم می شود. در فرانقش تجربی، بندهای مفرد و در فرانقش منطقی بندهای مرکب تحلیل می شوند. بند ازنظر فرانقش اندیشگانی به سه بخش تقسیم می شود: فرایند، مشارک و عنصر حاشیه ای. فرایندها به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم می شوند و هر کدام سه زیر بخش دارند؛ اصلی ها: مادی، ذهنی، رابطه ای. فرعی ها: رفتاری، کلامی و وجودی. در پژوهش حاضر، ارزیابی فرانقش اندیشگانی در سوره های «واقعه» و «قیامت» مدنظر بود و فرایندهای به کاررفته در این دو سوره و بسامد حضور هر یک از این فرایندها به بحث گذارده شد تا ابعاد رستاخیز در این سوره ها معلوم شود. یافته های پژوهش نشان دادند فرایند مادی در این دو سوره بیش از سایر فرایندها به کار رفته است؛ فزونی این فرایند به صورت ملموس، بر وقوع کنش، یعنی قیامت تأکید دارد و به آن عینیت می بخشد.
مطالعه هفت سوره از جزء سی ام قرآن کریم بر پایه دستور نقش گرای نظام مند هلیدی
حوزههای تخصصی:
بی تردید ایده ها و اصول فکری به طرق مختلفی خود را نشان می دهند. در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، فرانقش اندیشگانی نقش مهمی در انتقال تجربیات دارند. سوره های قرآن کریم نیز در زندگی ما وسیله ای برای بازنمایی و بیان کلام خداوند می باشند. در این مقاله به بررسی هفت سوره از سوره های جزء سی ام قرآن کریم از منظر فرانقش اندیشگانی دستورِ نقش گرای نظام مند هلیدی پرداخته ایم تا میزان فرآیند های به کاررفته در این سوره ها تعیین و مشخّص شوند تا درک بهتری از این سوره های قرآنی به دست آید. این پژوهش نشان داد که در این سوره ها فرآیند اصلی مادی، بیش ترین کاربرد را برای اینکه کلام خداوند برای بشر قابل درک تر و مؤثرتر واقع شود؛ داشته است. یافته های این تحقیق می توانند مورداستفاده مفسرین و مترجمین کتاب قرآن باشد.
تعامل فرانقش ها در گفتمان جزیره سرگردانی و شاهنامه فردوسی ابراهیم سلطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
382 - 400
نظریه نقش گرا، رویکردی است که برای توصیف و تحلیل متن به کار می رود. این رویکرد با بررسی ساختار جمله، انواع متفاوت فرایندها و کارکرد، آن ها را در جمله تبیین می کند. بر این مبنا فرستنده، تجارب، اندیشه ها و برداشت های خویش را از حوادث و پدیده های جهان بیرون و درون به مخاطب عرضه می کند. در دیدگاه هلیدی فرض بر این است که الگوهای تجربه در قالب فرایندها و ازطریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی می شود. براین اساس می توان به وسیله بررسی انواع فرایندهای موجود در افعال و تعیین بسامد وقوع آن ها در داستان، از تجارب، تفکرات و دنیای درون نویسنده آگاه شد. در پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی به بررسی فرایندهای به کاررفته در رمان جزیره سرگردانی و شاهنامه فردوسی نسخه دست نویس ابراهیم سلطان پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد سیمین دانشور در رمان جزیره سرگردانی، ضمن توصیف تحولات سیاسی اجتماعی دوران معاصر، دیدگاه های زنانه خود را در شخصیت هستی، انعکاس داده است و با استفاده از فرایندهای مادی و رابطه ای به توصیف و نقل حوادث پرداخته است و توانسته دیدگاه های خود را درباره اوضاع اجتماعی و جایگاه و نقش زن نشان دهد. همچنین فردوسی در داستان های هفت خوان، فرایندهای مادی را بیشتر به کار برده است که به دلیل تناسب موضوع و ساختار حماسی شاهنامه است. سراینده، حالات و ویژگی های مشارکین را در هر خوان با فرایند مادی توصیف کرده است تا خواننده بتواند درکی ملموس و عینی از داستان داشته باشد. اهداف پژوهش: شناسایی تبیین فرایندها در داستان جزیره سرگردانی و شاهنامه نسخه ابراهیم سلطان. بررسی رابطه بین متن و توصیفات ادبی بر مبنای بسامد انواع فرایندها در داستان جزیره سرگردانی و شاهنامه نسخه ابراهیم سلطان. سؤالات پژوهش: کدام یک از فرایندها در رمان جزیره سرگردانی و هفت خوان شاهنامه فردوسی نسخه ابراهیم سلطان بیشتر به کار رفته است؟ نقش و کارکرد فرایندها در رمان جزیره سرگردانی و شاهنامه ابراهیم سلطان چگونه است؟
بررسی سوره مطفّفین از منظر فرانقش اندیشگانی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
دستور نقش گرای هلیدی یکی از نظریات مطرح در زبان شناسی نقش گرا است که فراتر از سطح مطالعات نحوی به بافت متن و شکل گیری زبان متن توجه دارد و دارای سه فرانقش: اندیشگانی، بینافردی و متنی است که اساس زبان شناسی نقش گرا را تشکیل می دهند. فرانقش اندیشگانی که حاصل تجربه حاصل از جهان بیرون است، دارای سه مؤلفه: فرایند، شرکت کنندگان و عناصر پیرامونی است. در این میان عنصر فرایند که در قالب فعل، در جمله نمود پیدا می کند، دارای نقش کانونی و مرکزی است و به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و آماری سوره مبارکه مطفّفین را به منظور دستیابی به لایه های نهفته آیات و شناخت عمیق تر مفاهیم سوره، بر مبنای فرانقش اندیشگانی مورد بررسی قرار داد و به این نتایج دست یافت که فرایند غالب موجود در سوره مذکور به دو فرایند مادی (30./.) و رابطه ای (28./.) اختصاص دارد و این امر با مفاهیم سوره هماهنگ است. هم چنین این دو فرایند با توجه به ماهیتشان که جنبه مادی و توصیف دارند، بهترین ابزار برای تحقق چنین مفاهیمی می باشند. فرایند رفتاری (17./.) از نظر بسامد در مرتبه بعدی قرار دارد و جهت بازتاب حالات رفتاری مجرمان و مؤمنان استفاده شده است. دو فرایند کلامی (13./.) و ذهنی (11./.) اگر چه دارای بسامد کمتری به نسبت دیگر انواع فرایندها هستند؛ اما نقش برجسته ای را در راستای تکمیل معانی مدنظر سوره ایفا می کنند.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه لایه ای نورمن فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و تحلیل می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب نظریه نقش گرای نظام مند مایکل هلیدی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، ویژگی های عرفانی شاخص در زبان حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی، اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی- اجتماعی زمانه اوست. دستاورد پژوهش، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و دریافت گفتمان عرفانی او، با استفاده از ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی نوین، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّا می سازد.
بازخوانی داستان «پیک نیک» ابوتراب خسروی در پرتو نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی در سطح فرانقش اندیشگانی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
63 - 95
حوزههای تخصصی:
نظریه زبان شناسی نقش گرای هلیدی، زبان و ساختار آن را در راستای معنای متن می کاود و نشان می دهد که چگونه بافت و معنا، زبان خاص متنی را سامان می دهند. این نظریه رابطه میان زبان، معنا، اجتماع، و فرهنگ را در ساحت فرانقش های اندیشگانی، بینافردی، و متنی آشکار می سازد. بررسی و تحلیل متن ادبی از منظر هر یک از این ساحت ها به تفسیر عینی و علمی متن می انجامد. در این پژوهش داستان«پیک نیک» از کتاب ویران ابوتراب خسروی بر اساس فرانقش اندیشگانی بازخوانی شده، و چگونگی ذهنیت روایی نویسنده و گفتمان پست مدرنیستی حاکم بر داستان از طریق زبان و در ساحت ساخت گذرایی بندها که نمود عینی آن در فرایندهای فعل، مشارکان فرایند، و عناصر حاشیه ای ظاهر می شود، بازنمایی شده است. آنچه از تجزیه زبان شناختی متن و داده های آماری پژوهش به دست آمد، همسو با نظام معناشناختی متن و ساحت وجودشناختی و پست مدرنیستی روایت بود. بسامد بالای دو عنصر حاشیه ای زمان و مکان بر اساس نظریه کرونوتوپ باختین تحلیل گردید و نشان داده شد که این عناصر حاشیه ای که پیوستار زمانی مکانی روایت را شکل داده اند، چگونه نظام مفهومی و معناشناختی روایت را چارچوب بندی کرده اند. چگونگی تجربه راوی از واقعیت و دنیای پیرامونی او از طریق فرایندهای فعل و ساخت گذرایی نیز بازنمایی شد.
بررسی فرانقش های اندیشگانی و متنی ترجمه سوره مُلک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
9 - 34
حوزههای تخصصی:
رویکرد نقش گرا، ابزاری برای انتقال معنی و برقراری ارتباط میان افراد جامعه است. از نظریه پردازان آن، می توان به مایکل هلیدی اشاره کرد که آرای او، متّکی بر عناصر زبانی است تا صورت آن ها. ساختار متن قرآن کریم، به گونه ای است که می توان آن را، از زوایای مختلف از جمله رویکرد نقش گرا مورد تحلیل قرار داد. بنابراین، جستار حاضر سوره مبارکه ملک را، بر اساس نظریه هلیدی مورد بررسی قرار داده است. این تحقیق، با روش توصیفی- تحلیلی، ﻣﺴﺄله انواع فرآیندها، آغازگرها و انسجام متنی را در سوره ملک مورد تحلیل قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرآیند مادی، بیش ترین فرآیند بکار رفته در متن است که خداوند با توصیف نظام شگفت انگیز خلقت در صدد بوده است تا انسان، به قدرت و علم او پی ببرد. آغازگر ساده، آغازگر غالب بکار رفته در این سوره است و اغلب بندها نیز، دارای آغازگر بی نشان هستند. از میان آغازگرهای مرکب نیز، آغازگر بینامتنی، بیش ترین بسامد را در این سوره داراست.
تحلیل مقایسه ای مجالس سبعه و مکاتیب بر اساس فرانقش اندیشگانی در دستور نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
101 - 136
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا از مهم ترین رویکردهای زبان شناسی قرن بیستم است که بر نقش زبان و واحدهای ساختاری آن تأکید دارد و ساختی فراتر از جمله یعنی متن را بررسی می کند. بنیان دستور هلیدی بر دو صفت نظام مند و نقش گرا استوار است. نظام معنایی با کلّی ترین کارکردهای زبان- که هلیدی آن را فراکارکرد یا فرانقش می نامد- در ارتباط است. فرانقش اندیشگانی بر اساس دستور نقش گرای هلیدی شش نوع است: مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، وجودی و کلامی که در این پژوهش به طور مقایسه ای فرایندهای شش گانه در دو اثر از آثار منثور مولوی یعنی مجالس سبعه و مکاتیب با روش توصیفی- تحلیلی بررسی خواهد شد تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا بین بسامد انواع فرایندها و ساختار نوشتاری و خطابی که وجه بارز این آثار محسوب می شود، رابطه ای وجود دارد؟ تا بتوان به نوعی به سبک شناسی این آثار بر اساس فرانقش های اندیشگانی مطرح در دستور نقش گرای هلیدی به تأثیرپذیری از جهان بینی نویسنده دست یافت. نتایج به دست آمده بیانگر این است که در مجالس سبعه، فرایند مادی و در مکاتیب، فرایند رابطه ای، بسامد بیشتری دارند که علت آن را می توان در نوع کارکرد هر فرایند با توجه به موضوع مجالس سبعه که خطابه و مجلس گویی و مکاتیب که نامه های مولوی است، دانست. از طرف دیگر، از عناصر پیرامونی نه گانه، عنصر مکان در هر دو اثر بسامد بالایی دارد. با توجه به این که فرایند مادی، عامل بالابرنده گذرایی و فرایند رابطه ای، عامل پایین آورنده گذرایی متن است، گذرایی پایین مکاتیب به دلیل وجود بسامد بالای عناصر پیرامونی تا حدودی جبران شده است تا متن به هدف خود که تعلیم اخلاق و انسانیت است، نائل گردد.
تحلیل سبکی داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
41 - 71
حوزههای تخصصی:
هلیدی، در زبان شناسی نقش گرای نظام مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آن ها، می توان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف، از جمله؛ دستور نقش گرا داراست. از این روی، از میان داستان های مختلف شاهنامه، دو داستان «ایرج» و «رستم و شغاد» را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار داده ایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانه یی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنش های عینی و ملموس به کار رفته در صحنه ها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژ ه ها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژه ها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژه ها- باهم آیی، باهم آیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعل های به کار رفته، گذشته و فاعل ها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پای بندی حقیقت گزاره ها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستان ها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستان های «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد.
تحلیل زبان شناختی سوره مزّمّل؛ نگاهی نقشگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
177 - 210
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو تلاشی است در راستای تحلیل آیات سوره مزّمّل بر اساس نظریه نقشگرای نظام مند هلیدی. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساز و کار های مربوط به بازنمایی مقولات وجه نمایی، یافتن انواع نقش های گفتاری به کار رفته در متن این سوره، مشخص ساختن انواع فرایند های به کاررفته و در پایان، یافتن انواع ساخت های آغازگری است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس فرانقش بینافردی، وجه غالب در اکثر بند های این سوره وجه خبری است و این نتیجه مبیّن این نکته است که بیشتر آیات جنبه واقع گرایانه و توصیف حقایق دارند و همچنین، خداوند می خواهد با استفاده بیشتر از این وجه، قطعیّت سخن خود را برساند و نوعی حسّ اطمینان در مخاطب ایجاد کند. همچنین، زمانِ حال، زمان غالب در متن سوره مزبور است و ازآنجا که زمان حال زمانی است که دامنه آن وسیع و درواقع شامل همه زمان ها نیز می تواند باشد، گوینده در متن این سوره بیشتر افعالی با زمان حال را به کار برده است. بررسی قطبیّت بند ها حاکی از درصد بالای قطبیتِ مثبت نسبت به قطبیت منفی است و این غالب بودن قطبیت مثبت درکنار غالب بودن وجه خبری، قطعیت سخن گوینده را بیشتر می کند. به علاوه، بر اساس فرانقش بازنمودی، فرایند مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد. فراوانی بالای فرایند مادی به دلیل عینی بودن کلام در متن سوره است؛ هرچه سخن عینی تر باشد، متن تأثیرگذار تر است. بر اساس فرانقش متنی، ساخت آغازگر بیشتر بند ها بی نشان است و این غالب بودن نشان می دهد که گوینده در تلاش است تا از همان سازوکار متداول در زبان روزمره، در ساخت اطلاعی بهره بگیرد.
بررسی و مقایس گفتمان روایتی کودکان تک زبانه فارسی زبان دارای اختلالِ طیفِ اُتیسم و کودکان با رشد زبانی طبیعی براساس رویکرد دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
55 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر تحلیل زبان شناختی داستان های روایت شده کودکان تک زبانه فارسی زبان دچار اختلالِ اُتیسم از منظر فرانقش تجربی براساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2004) است. روش:نمونه پژوهش شامل30 کودک دچار اختلالِ طیفِ اُتیسم 7-12 ساله بود که از سه مرکز توانبخشی دولتی و خصوصی و به روش تصادفی ساده انتخاب و با 30 کودک طبیعی 6-12 ساله در همان منطقه که آنها نیز به روش تصادفی ساده انتخاب شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند.. با استفاده از داستان مصور «پسربچه، سگش و قورباغه» به صورت فردی ترغیب به تولید داستان شدند. سپس، داستان های روایت شده آنها براساس فرانقش تجربی، در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند بررسی و تحلیل شدند و بسامد و درصد وقوع انواع مشارکان، فرایندها و موقعیت های مربوط به فرایندها محاسبه شد. یافته ها:یافته های پژوهش نشان داد که تعداد بندهای مرکب و ساده تولید شده توسط کودکان دچارختلالِ اُتیسم در مقایسه با کودکان طبیعی به طور معنی داری (p<0/05 کمتر است. یافته ها همچنین نشان داد که تعداد گروه اسمی مرکب به عنوان شرکت کننده، تعداد و تنوع فرایندهای مورد استفاده کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم و همچنین تنوع عناصر موقعیتی مورد استفاده آنها در پایه های دوم و سوم ابتدایی در مقایسه با کودکان طبیعی همسال خود به طور معنی داری (p<0/05) کمتر بود. نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با افزایش سنِ کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم برخلاف کودکان طبیعی توانایی استفاده از زبان برای توصیف تجارب خود از دنیای درون و بیرون تغییر معنی داری پیدا نمی کند.
بررسی ساختاری «امثال و حکم» رایج در زبان فارسی بر مبنای فرانقش اندیشگانی با تأکید بر فرآیندهای اصلی (مادی، رابطه ای، ذهنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
455 - 478
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: یکی از مظاهر تمدن، فرهنگ و ادبیات هر ملت، مثل ها، جمله های پندآموز و عبارت های حکمت آمیزی است که از اذهان بزرگان علم و ادب و یا مردم عامی آن دیار تراوش کرده و نسل به نسل به آیندگان رسیده و آن ها را با فرهنگ، ادب، عادات و رسوم، شیوه های زندگی، عواطف و طرز تفکّر پیشینیان خود آشنا می کند. از دیدگاه هلیدی الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرایندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می کند.روش/رویکرد: نوع مطالعه و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوه اجرای آن توصیفی (شامل بررسی چگونگی آرایش فرایندهای نقش اندیشگانی) و تحلیلی (شامل کاوش زمینه ها و چرایی شکل گیری خاص آن فرایندها) است.یافته ها/نتایج: در ساختار متنی امثال و حکم مورد بحث، به ترتیب فرآیندهای رابطه ای (39%)، فرآیندهای مادی (24%) و فرآیندهای ذهنی (21%) بیشترین میزان بسامد را دارند. اغلب این عبارات، ساختاری توصیفی دارند که تلاش می کنند به صورت غیرمستقیم، اندیشه مدّنظر را به مخاطب ابلاغ کنند. شیوه کاربرد افعال در ساختار این مثل ها غالباً مجهول است و از طریق اشاره به اشخاص نکره، کلیت امر و جهان شمولی آن ها تقویت شده است. در ساختار این مثل ها، بیشتر بر رفتار، خلق وخو و منش افراد تأکید شده و از کاربرد استعاره ها و کنایه های پیچیده و دور از ذهن پرهیز شده است. مشارکان اصلی این مثل ها عبارت اند از اشخاص، حیوانات، عناصر طبیعی و اشیا که در ساختار این فرآیندها غالباً نقش های معنایی کنشگر و حامل را بر عهده دارند.
تحلیل گفتمان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از منظر زبان شناسی نقش گرای نظام بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۹۴-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
از جمله اسناد بالادستی فوق العاده مهم در حیات سیاسی انقلاب اسلامی ایران بیانیه موسوم به بیانیه گام دوم است. علی رغم اهمیت غیرقابل انکار این بیانیه، بررسی های نظریه محور جهت تحلیل مؤلفه های زبان شناختی موجود در این بیانیه برای درک بهتر گفتمان آن کمتر صورت گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، با استفاده از رویکرد زبان شناسی نقش گرای نظام بنیاد هلیدی و متیسن (2014) به تحلیل فرانقش های اندیشگانی و بینافردی این بیانیه خواهد پرداخت تا نحوه بازنمایی تجربه نویسنده بیانیه از جهان واقع و همچنین نحوه تبادل معنا بین نویسنده و مخاطب آن را بهتر منعکس نماید. برایند نتایج حاصل از بررسی فرانقش های اندیشگانی و بینافردی مبنی بر بسامد غالب فرایندهای مادی، رابطه ای و ذهنی و ساخت وجهی غالب بندها با فاعل غائب، زمان حال، قطبیت مثبت و وجه خبری حکایت از گفتمانی صریح، قاطع و واقع بینانه می کند.
خوانشی نقشگرایانه از ساختار روایی تمثیل های شعری سپیده کاشانی بر مبنای فرانقش اندیشگانی «با تکیه بر اشعار حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل شامل چیزی گنگ، ناشناخته و پنهان از ماست که در نقد سبک شناسانه یک اثر به عنوان رمزگان از آن یاد می شود و حتی می تواند سبک یک نویسنده را در بر گیرد. نظریه نقشگرای نظام مند، با بررسی ساختار جمله، انواع متفاوت فرایندها و کارکرد آن در پیکره گفتمانی و معنایی جمله را تبیین می کند. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوه توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این پرسش اصلی پاسخ دهد که در ساختار متنی تمثیل های شعری سپیده کاشانی کدام یک از فرآیندهای زبانی غلبه بیشتری دارند و این بانوی شاعر برای بازنمایی اندیشه خود در قالب تمثیل، نسبت به نامدهی اشخاص و مفاهیم از کدام حوزه های معنایی استفاده کرده است؟ هدف این پژوهش، بررسی تمثیل های شعریِ حوزه دفاع مقدس در مجموعه اشعار سپیده کاشانی است. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد که در ساختار تمثیل های شعری وی از میان فرآیندهای 6 گانه زبان، بیشترین بسامد متعلق به فرآیندهای«رابطه ای» و«مادی» است. با توجه به این که تمثیل های شعری وی در بستر گفتمان تعلیمی– ترغیبی شکل گرفته، ابتدا به توصیف و ابلاغ اندیشه خود پرداخته و سپس با هدف ترغیب و تهییج مخاطبان، از فرآیندهای مادی و کنشی که روحیه تعهد را در مخاطب تقویت می کند، بهره گرفته است. با توجه به این که سپیده سعی در ملموس ساختن مفاهیمی مانند«دفاع» و«شهادت» داشته، از کاربرد فرایندهای ذهنی و انتزاعی اجتناب کرده است. در اشعار وی گاه مفاهیم ملموس و گاه مفاهیم انتزاعی وظیفه انتقال اندیشه پایداری و دفاع از وطن را بر عهده دارند. شیوه نامدهی نیز در شعر وی در قالب عناصر طبیعی مانند گل ها«لاله، شقایق، گل سرخ» و رنگ ها«سرخ، سبز» شکل گرفته است. ضرورت انجام این پژوهش را می توان در اهمیت نوع ادبی دفاع مقدس جست وجو کرد که شاعرانی از جمله سپیده کاشانی در شکل گیری این نوع ادبی نقش به سزایی داشتند. از سوی دیگر نیز فرانقش اندیشگانی ابزاری را در اختیار پژوهشگران قرار می دهد که بتوانند از لابه لای بافتِ متن به جهان بینی حاکم بر اثر پی ببرند.
بررسی و تحلیل فرایندهای فعلی در سورل مریم از منظر فرانقش اندیشگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های جدید زبان شناسی که به کمک آن می توان به تحلیل انواع متون پرداخت، دستور نقش گرای هلیدی است. کاربست این الگو در بررسی سوره های قرآنی می تواند مخاطب را با دلالت های جدید و معانی ضمنی و نهفته موجود در آیات قرآنی آشنا کند. بدین منظور، پژوهش پیش رو با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و در چهارچوب دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به بررسی، ارزیابی و تحلیل انواع فرایندهای فعلی در سوره مریم خواهد پرداخت. مهمترین نتایج پژوهش بیانگر آن است که تنوع سبکی ناشی از به کارگیری فرایندهای مختلف، سکون، رتابت و یکنواختی را از متن سوره دور کرده و سبب پویایی و تحرک آن شده است. فرایندهای مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد و آن را از فضای انتزاعی و دورنگرایی دور کرده است. مهمترین کنشگر فرایندهای مادی، خداوند متعال است که حضور برجسته او در سوره، حاکی از اهمیت نام و یاد او و نیز اهمیت افعال و اعمالی دارد که انجام می دهد. بسامد بالای فرایندهای رابطه ای از نوع وصفی، جنبه توصیفی متن را بالا برده است. فرایندهای کلامی نیز به اشکال مختلف در سوره مریم مورد استفاده قرار گرفته و عمل داستان را در جهت یا جهات مشخصی پیش برده است. خداوند متعال برای بیان تجریبات درونی شخصیت های مورداستفاده در سوره، از فرایندهای ذهنی که بیانگر احساسات و عواطف و مکنونات آنهاست، استفاده معناداری کرده است.