مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
هلیدی
حوزه های تخصصی:
دستور نظام مند نقش گرای هلیدی زبان را در بافت بررسی می کند. در بررسی متون برمبنای این نظریه با سه فرانقشِ اندیشگانی، بینافردی و متنی مواجه هستیم که فرانقش اندیشگانی خود به دو فرانقش تجربی و منطقی تقسیم می شود. در فرانقش تجربی، فرایندهای شش گانه، مشارکان و عناصر پیرامونی بررسی می شوند. به اعتقاد برخی صاحب نظران گرشاسب نامه، در میان متون پهلوانی، بهترین منظومه پهلوانی پس از شاهنامه است، از همین روی در این پژوهش تحمیدیّه های شاهنامه و گرشاسب نامه برای مقایسه برمبنای فرانقش اندیشگانیِ (تجربی) دستور نظام مند نقش گرای هلیدی انتخاب شده اند تا مشخص شود تحمیدیه های این دو اثر، به لحاظ زبانی، تا چه پایه به یکدیگر نزدیک هستند و اگر این فرض را درست بگیریم که اسدی در گرشاسب نامه سعی داشته است اثری هم پایه شاهنامه فردوسی بسراید، تا چه میزان به مقصود خود نائل شده است؟ پس از بررسی مشخص شد هم در شاهنامه و هم در گرشاسب نامه فرایند مادی بیشترین درصد را به خود اختصاص داده است. با توجه به ژانر این دو اثر که حماسی است، این میزان توجه به فرایند مادی طبیعی و قابل پیش بینی است. از آن جا که ماهیت تحمیدیه حمد و ستایش خداوند است، خداوند مشارک اصلی در بیشتر این فرایندهاست و درصدها به صورت تقریبی با هم برابر است. با اندکی اغماض می توان اذعان داشت اسدی توانسته است هم پای فردوسی از پس سرودن تحمیدیه گرشاسب نامه برآید و تحمیدیه گرشاسب نامه از منظر فرانقش اندیشگانی با تحمیدیه شاهنامه برابری می کند.
بررسی ساختارِ وجهِ سوره الرحمن براساس نظریه نقشی نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانشناسی نوین، به ویژه رویکردهای متنی و نشانه شناختی موجود درباره ساختار و کارکرد متن، ابزار و مفاهیم نظری مهمی را برای مطالعات متنی نوین قرآن در اختیار پژوهشگران قرار داده است. دستور نقشی نظام مند هلیدی ازجمله این رویکردهای مهم است که پیش از این، کارایی خود را در مطالعه انواع متن نیز نشان داده است. از نظر او، زبان سه نقش اصلی را بر عهده دارد: نقش بازنمودی که بر اساس آن، درباره جهان و پدیده ها سخن گفته می شود، نقش متنی که ما را به ساخت متون ارتباطی منسجم توانا می سازد و نقش بینافردی که تعامل ارتباطی ما را با یکدیگر ممکن می سازد. هر یک از این فرانقش ها به ترتیب با سه ساختار واژی – نحوی یعنی ساخت گذرایی، ساخت موضوعی و ساخت وجه تحقق زبانی می یابد. عناصر تشکیل دهنده ساخت وجه، عنصر وجه و عنصر محدودکننده است. پس از مشخص کردن ساختار وجه در این سوره (شامل 78 آیه و درمجموع 90 بند) و تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که زمان غالب در این سوره، زمان حال و وجه اخباری نیز وجه غالب در این متن است. این امر موجب شده است این سوره، حالت خطابی داشته و بیشترین توجه آن معطوف به مخاطب باشد؛ این امر با هدف اصلی این کتاب مقدس همسو است که همانا وصل کردن انسان به خداوند متعال است.
بررسی استعاره ی دستوری در کتاب های داستان گروه سنی «الف» و «د»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ی دستوری در کتاب های داستان گروه سنی «الف» و «د» چکیده منظور از استعاره ی دستوری در دستور نقش گرا، جایگزینی یک مقوله یا ساختار دستوری با مقوله یا ساختاری دیگر است. هلیدی ضمن معرفی این اصطلاح، سه نوع استعاره ی دستوری را شامل اندیشگانی، بینافردی و متنی معرفی کرده است. در مقاله ی حاضر هر سه نوع استعاره براساس میزان و شیوه ی کاربرد در متون داستانی گروه سنی «الف» و «د» بررسی شده است. پژوهشگران داستان هایی از افسانه شعبان نژاد (درمجموع 37 جلد کتاب از دو گروه سنی «الف» و «د») را به صورت تصادفی از میان آثار این نویسنده انتخاب و تحلیل و بررسی کرده اند. از مجموع 37 کتاب انتخابی، 28 کتاب داستان مربوط به گروه سنی «الف» و نه جلد داستان مربوط به گروه سنی «د» است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان استفاده از انواع استعاره ی دستوری در متون گروه سنی «د» (نوجوان) در مقایسه با متون گروه سنی «الف» (کودک) بیشتر است. علاوه بر موضوع کمیت، شیوه ی به کارگیری انواع استعاره نیز متفاوت است و در آثار مربوط به نوجوان تنوع بالاتری دارد. تعداد استعاره ی اندیشگانی در متون داستانی نوجوان اختلاف زیادی با متون کودک دارد. داستان کودک به دلیل نوع مخاطب، به سادگی و کوتاهی جملات گرایش دارد. این موضوع با درنظرگرفتن سطح درک کودک توجیه شدنی است. درک و پردازش استعاره ی دستوری به دلیل پیچیدگی ساختاری آن برای کودکان دشوار است. به نظر می رسد که نویسندگان داستان کودک به این نکته واقف هستند و آن را در خلق آثار حوزه ی کودک به درستی لحاظ می کنند. کاربرد اندک استعاره ی دستوری در کتاب های کودک با سهولت درک آن هم راستا بوده و تغییر این الگو می تواند در درک متن کتاب برای کودک مشکل ایجاد کرده و در نتیجه فرایند ارتباط را مختل سازد.
گذر از یأس به امید در داستان های کوتاه غسان کنفانی (با تکیه بر گزینش های هدفمند در ارائه دو تصویر از اردوگاه)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی به عنوان رویکردی نوین در بررسی متون مختلف نوشتاری و دیداری، زبان را جامع رمزگان و حاصل تعامل کارگزاران اجتماعی در کُنش متقابل محسوب می کند که با گزینش هایی هدفمند، معنا را به مخاطب القا می کند در این مجال سعی شده است، با خوانش دو تصویر متفاوت از اردوگاه در دو داستان «الصغیر یذهب الی المخیم» و «البنادق فی المخیم»، به روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مطالعات نشانه شناختی اجتماعی هلیدی، به این سوال پاسخ داده شود که گزینش های زبانی در داستان های مذکور، چگونه در کشف لایه های زیرین معنا و گفتمان شناسی تصاویر ارائه شده از اردوگاه عمل می کند؟ بر این اساس، جمله واره های این دو داستان در حوزه اندیشگانی، بینافردی و موقعیتی واکاوی شد. مهمترین نتیجه حاصل از کاربست این رویکرد در بررسی داستان های مذکور، تلاش کنفانی برای بازنمود روند عبور از تیرگی یأس به روشنای امید است که واقعیت تاریخی زندگی در اردوگاه های فلسطینی نشین را با گزینش های زبانی جهت دار، رمزگزاری و به نمایش می گذارد.
تحلیل سبکی داستان شیخ صنعان، براساس رویکرد نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لایه معنایی مجزّا (اندیشگانی، متنی و بینافردی)، اما مرتبط است که آن ها را فرانقش نامیده است که با استفاده از آن می توان، متون ادبی مختلف از جمله؛ منطق الطیر را مورد تحلیل قرار داد. از میان داستان های مختلف منطق الطیر، داستان شیخ صنعان، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، انسجام ساختاری، غیر ساختاری و کارکرد بینافردی را در داستان شیخ صنعان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرایند مادی، بیش از دیگر فرایندها در داستان به کار رفته است که مبیّن کنش های عینی و محسوس به کار رفته در داستان است. در فرانقش متنی-ساختاری، آغازگر ساده، بسامد بیشتری نسبت به آغازگرهای مرکب دارد و نیز، اغلب بندها، دارای آغازگر بی نشان هستند. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژگانی-بازآیی، مولّفه تکرار و در انسجام واژگانی- باهم آیی، با هم آیی متداعی بیشترین بسامد را در این داستان دارا هستند. در فرانقش بینافردی، وجه خبری، بسامد بیشتری نسبت به دیگر انواع وجه دارد و نیز اغلب بندها، دارای قطبیّت مثبت هستند.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ، مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمارمی رود و به تجزیه و تحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را بررسی می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی-نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، توجیهات و دلایل لازم را از لایه های زیرین کلام او بیرون می کشد و به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملِ ایفای فرانقش بینافردی در زبان حافظ، نشاندار و گفتمان مدارند؛ عمل ایدئولوژیک انجام می دهند و مؤلفه گفتمان شناختی به شمارمی آیند. تفسیر و تبیین این مؤلفه های معنایی بیان می کند جهان بینی، ایدئولوژی، روابط قدرت و ابزارهای معرفت شناختی، از عوامل اصلی مؤثر در تولید و درک گفتمان عرفانی حافظ است. دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او، با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّامی سازد.
مطالعه تطبیقی شیوه بازنمایی تراژدی حلاج در شعر شفیعی کدکنی و عبدالوهاب بیاتی از منظر فرانقش اندیشگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
209 - 232
حوزه های تخصصی:
نظریه ی نقش گرایی هلیدی محصول نگاهی اجتماعی به زبان است که به کمک فرانقش های سه گانه ی اندیشگانی، بینافردی و متنی در زبان اتفاق می افتد. بررسی متون ادبی از دیدگاه زبان شناسی ازجمله از جهت ساخت اندیشگانی زبان یکی از رویکردهای جدید پژوهشی است که باعث درک و فهم عمیق تر لایه های پنهانی متون می شود. از مقوله هایی که ادبیات معاصر عربی و فارسی به آن می پردازد کارکرد اسطوره ها در شعر معاصر است. شاعران معاصر عربی و فارسی در قالب اسطوره به توصیف داستان حلاج می پردازند. عبدالوهاب بیاتی به عنوان شاعر معاصر عرب و شفیعی کدکنی به عنوان شاعر معاصر فارسی ازجمله کسانی هستند که در پاره ای از اشعار خود به داستان حلاج نگاهی دارند. پژوهش پیش رو با تکیه بر شیوه توصیفی- تحلیلی، به بررسی سهم فرآیندهای مختلف فرانقش اندیشگانی در داستان «حلاج» در آثار این دو شاعر پرداخته است. نتایج گویای آن است که هرکدام از این دو شاعر برای بیان دیدگاه های خود بیشتر از فرآیندهای گوناگون مادی استفاده کردند. همچنین عناصر پیرامونی در اشعار این دو شاعر شامل عناصر مکانی و زمانی است.
بررسی سبک شناسانه فرایندهای فن مناظره بر اساس نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مناظره های برجسته ی منظوم ادب فارسی، در مطالعات ژانری و سبکی می تواند دستاوردهای قابل توجهی داشته باشد. در پژوهش حاضر، نظر به اهمیت مناظره های متون کلاسیک و پیوند آن با گفتمان عمومی، هشت مناظره ی برجسته ی منظوم از قرن چهارم تا قرن هفتم انتخاب شد؛ با توجه به بافت موقعیتی متون مورد نظر و زمینه های شکل گیری آن ها، رویکرد نقش گرای هلیدی، برای تبیین مناظره ها برگزیده شد.روش تحلیل بر اساس بررسی مناظره های برجسته ی مورد نظر، در بخش «فرانقش اندیشگانی:فرایند افعال»، به شیوه ی توصیفی تحلیلی، است.یافته های پژوهش حاکی از آن است که مناظره های برگزیده ی منظوم در این چهار قرن، در زمینه ی فرانقش اندیشگانی تحولاتی را پشت سر گذاشته اند. در مناظره های برجسته ی قرن چهارم وهفتم، فرایندهای مادی بیشترین بسامد را دارند؛ البته کاربرد فرایندهای مادی در این دو قرن متفاوت است. همچنین در مناظره های برجسته ی قرن های قرن های پنجم و ششم فرایندهای رابطه ای، بیشترین بسامد را دارند. این تحولات نشان می دهد که از قرن چهارم تا قرن هفتم، مناظره ها از عینی بودن و برون گرایی به سمت ذهنی شدن و درون گرایی متمایل شده اند. به عبارت دیگر، نحوه ی استفاده از فرایندهای مناظره ها در طول این چهار قرن، تطورات فراوانی داشته است.
تحلیل فرایندهای فرا نقش اندیشگانی در سوره های «واقعه» و «قیامت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی به بازنمایی جهان در زبان می پردازد و در این راستا نگره های ویژه خود را مطرح می کند؛ برای مثال، معنا در این نظریه محصول سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی است که هر سه هم زمان و به یک میزان، به معنای پیام کمک می کنند. فرانقش اندیشگانی به دو فرانقش تجربی و منطقی تقسیم می شود. در فرانقش تجربی، بندهای مفرد و در فرانقش منطقی بندهای مرکب تحلیل می شوند. بند ازنظر فرانقش اندیشگانی به سه بخش تقسیم می شود: فرایند، مشارک و عنصر حاشیه ای. فرایندها به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم می شوند و هر کدام سه زیر بخش دارند؛ اصلی ها: مادی، ذهنی، رابطه ای. فرعی ها: رفتاری، کلامی و وجودی. در پژوهش حاضر، ارزیابی فرانقش اندیشگانی در سوره های «واقعه» و «قیامت» مدنظر بود و فرایندهای به کاررفته در این دو سوره و بسامد حضور هر یک از این فرایندها به بحث گذارده شد تا ابعاد رستاخیز در این سوره ها معلوم شود. یافته های پژوهش نشان دادند فرایند مادی در این دو سوره بیش از سایر فرایندها به کار رفته است؛ فزونی این فرایند به صورت ملموس، بر وقوع کنش، یعنی قیامت تأکید دارد و به آن عینیت می بخشد.
بررسی گفتمان موقعیتِ تسلیم و امید به خدا در سوره کهف بر اساس نظام نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
88 - 108
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی نقش گرا معنای بافتی متون، محصول پیوند متن و موقعیتی است که در آن تولید می شود. مهم ترین کارکرد این نوع از نگاه در قرآن کریم آشکارسازی زوایای پنهان معنا در آن است. ضرورت این نوع از نگاه در بیان و اثبات این فرضیه است که بافت موقعیت مطرح شده در نظام نقش گرا، به واسطه تعیین دقیق معنا به عنوان یک قرینه اساسی در فهم، می تواند به طور مستقیم بر معنای آیات قرآن کریم اثر داشته باشد. برای مثال موقعیت تسلیم و امید به خداوند در سوره کهف، آشکارکننده ابعاد مختلف تسلیم از جنبه فردی، اجتماعی و اعتقادی است. در این پژوهش سعی شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی - تحلیلی با بررسی آیاتی از سوره کهف که تسلیم و امید به خداوند را مطرح کرده اند به تبیین ارتباط گفتمان موقعیت این مقوله ها با متن و ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی(گستره، منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی) پرداخته شود. از جمله رهیافت های حاصل شده آن است که آغازگر های مرکب (متنی- ساختاری) در موقعیت تسلیم بیشترین بسامد را دارا هستند که نشان از ارتباط حروف ربط با موقعیت دارد. تکرار در بافت موقعیتی تسلیم و امید به چندین شکل نمود می یابد همچنین استعمال «رب» با ضمیر متصل «نا» و «ی» در هر سه رویداد یعنی (داستان جوانمردان، واقعه تحدی و داستان صاحبان باغ) مشاهده نمود. عنصر معنایی این ترکیب اضافی همان امید به رحمت خداوند است که بافت موقعیت در شکل دادن آن نقش اساسی ایفا می کند.
بررسی اقتدار در گفتمان سردار قاسم سلیمانی با تکیه بر سازههای معناساز: نمونه سخنرانی خطاب به ترامپ
حوزه های تخصصی:
گفتمان سردار قاسم سلیمانی بازنمود اقتدار مردم گرایانه و اندیشه های مبارزه طلبانه روشنفکری دوراندیش است که علیه نابسامانی های سیاسی و نظامی موجود در غرب آسیا قد برافراشته است. با عنایت به اهمیت به کارگیری نظریات علمی در گفتمان کاوی، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی بخشی از سخنرانی سردار سلیمانی در یادواره شهدای همدان -خطاب به ترامپ- با تکیه بر سازه های معناساز هلیدی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سردار سلیمانی در گفتمان خویش از ظرفیت های زبانی و گزینش های گذرایی و وجهیتی به خوبی در راستای کانونی سازی فرهنگ شهادت و برجسته سازی گفتمان «خود» و کم رنگ ساختن گفتمان «دیگری» در پیوند با تروریسم بهره برده است؛ در سطح اندیشگانی شمار فراوان فرایندهای مادی، دال بر اهمیت بازخوانی کُنش های منفی و فعالیت های ددمنشانه ترامپ است. در این راستا، استفاده از بند های خبری، بر غلبه عنصر گزارشی و قطعیت دیدگاه سردار نسبت به جنگ افروزی و جنایات آمریکا در منطقه دلالت می کند. پس از جملات خبری با شمار بندهای پرسشی مواجه هستیم که از ارزش زیبایی شناختی برخوردار است، چنان که در تمامی موارد با مقوله بندی توبیخ و سرزنش، آمریکا را در پیوندی ابدی با تروریسم، ویرانی و کشتار قرار می دهد.
بررسی سوره مطفّفین از منظر فرانقش اندیشگانی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
دستور نقش گرای هلیدی یکی از نظریات مطرح در زبان شناسی نقش گرا است که فراتر از سطح مطالعات نحوی به بافت متن و شکل گیری زبان متن توجه دارد و دارای سه فرانقش: اندیشگانی، بینافردی و متنی است که اساس زبان شناسی نقش گرا را تشکیل می دهند. فرانقش اندیشگانی که حاصل تجربه حاصل از جهان بیرون است، دارای سه مؤلفه: فرایند، شرکت کنندگان و عناصر پیرامونی است. در این میان عنصر فرایند که در قالب فعل، در جمله نمود پیدا می کند، دارای نقش کانونی و مرکزی است و به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و آماری سوره مبارکه مطفّفین را به منظور دستیابی به لایه های نهفته آیات و شناخت عمیق تر مفاهیم سوره، بر مبنای فرانقش اندیشگانی مورد بررسی قرار داد و به این نتایج دست یافت که فرایند غالب موجود در سوره مذکور به دو فرایند مادی (30./.) و رابطه ای (28./.) اختصاص دارد و این امر با مفاهیم سوره هماهنگ است. هم چنین این دو فرایند با توجه به ماهیتشان که جنبه مادی و توصیف دارند، بهترین ابزار برای تحقق چنین مفاهیمی می باشند. فرایند رفتاری (17./.) از نظر بسامد در مرتبه بعدی قرار دارد و جهت بازتاب حالات رفتاری مجرمان و مؤمنان استفاده شده است. دو فرایند کلامی (13./.) و ذهنی (11./.) اگر چه دارای بسامد کمتری به نسبت دیگر انواع فرایندها هستند؛ اما نقش برجسته ای را در راستای تکمیل معانی مدنظر سوره ایفا می کنند.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه لایه ای نورمن فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و تحلیل می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب نظریه نقش گرای نظام مند مایکل هلیدی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، ویژگی های عرفانی شاخص در زبان حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی، اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی- اجتماعی زمانه اوست. دستاورد پژوهش، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و دریافت گفتمان عرفانی او، با استفاده از ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی نوین، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّا می سازد.
انسجام متنی در ترجمه بهرامپور از قرآن کریم(مطالعه موردی: ترجمه سوره زلزال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
355 - 374
حوزه های تخصصی:
صاحبنظران حوزه ترجمه بر این اعتقادند که میزان انسجام با میزان مبدأگرایی و مقصد گرایی مترجم ارتباطی تنگاتنگ دارد. بدین معنی که هر قدر ترجمه، محتوایی، تفسیری و توضیحی تر باشد، نسبت به ترجمه های مقید به متن مبدأ، تحت اللفظی و وفادار، دارای انسجام بیش تری است. در همین راستا، ترجمه استاد ابوالفضل بهرامپور از قرآن کریم ترجمه ای معادل و معنایی است که امتیازات لغوی، نحوی و بلاغی بارز و برجسته ای دارد؛ ولی از منظر انسجام و یکپارچگی، تا کنون محور سؤال و پژوهش قرار نگرفته است. از جمله سوره های کوچک قرآن، سوره "زلزال" است که کیفیت بالای انسجام در این سوره توسط برخی صاحبنظران به اثبات رسیده است. بر همین اساس، هدف اساسی این مقاله، ارزیابی موردی انسجام در ترجمه فارسی سوره یادشده به قلم ابوالفضل بهرامپور بر مبنای نظریه نقش گرا و نظام مندِ هلیدی و حسن 1985م و با اعتماد به روش توصیفی- تحلیلی و آماری است.
کاربست نظریه هلیدی و حسن در انسجام متنی نهج البلاغه(مطالعه موردپژوهانه خطبه 181)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
442 - 419
حوزه های تخصصی:
نظریه انسجام متنی هلیدی و حسن، یکی از مقوله های مهم زبان شناسی معاصر است که برخلاف نظریات صِرف ساخت گرایی، توجه مهمی به ساختارهای زبانی در بافت موقعیتی دارد و به واسطه آن می توان نتایج قابل تأملی را در زمینه میزان انسجام متن ارائه داد. در نظرگاه آنان، عوامل انسجام متن در سه دسته دستوری، واژگانی و پیوندی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، ابعاد سه گانه انسجام در خطبه 181 نهج البلاغه، بررسی شد؛ به طوری که انسجام دستوری با بسامد 44 درصد، بیشترین سهم انسجام را در خطبه داشته است و انسجام واژگانی با بسامد 43 و انسجام پیوندی با بسامد 13 درصد به ترتیب در جایگاه بعدی اهمیت قرار دارند. این فراوانی نشانگر آن است که برجستگی کلام امیرالمؤمنین، علاوه بر محتوای ژرف آن، مرهون کاربست هوشمندانه عوامل پیوندسازی است که از این همایش و تفکر در کنه معانی و مضامین آن حاصل می گردد و از عظمت جایگاه آن پرده برمی دارد.
تحلیل فرایندهای مناظره چینی ها و رومی ها بر پایه نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا با تحلیل فرایند افعال و نظام گذرایی، نقش اندیشگانی «مری کردن چینی ها و رومی ها» را بر بنیاد نظریه نقش گرای هلیدی بررسی کند. به بیان دیگر، کشف دنیای تجربی، ذهنی و عینی مولانا در این مناظره با تحلیل و بررسی فرایندهای نقش اندیشگانی صورت می گیرد. روش آماری در این مقاله ترکیبی (کیفی کمی) است و نحوه اجرای آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری تمام ابیات این مناظره (33 بیت) است و نمونه، شامل همه افعال آن (68 فعل در 33 بیت) است. براساس یافته ها و نتایج حاصل از این پژوهش به نظر می رسد نظریه نقش گرای هلیدی، در خوانش حکایت چینیان و رومیان مناسب است. فرایندهای مادی به عنوان یکی از ابزارهای اندیشه مولانا برای برقراری رابطه ملموس تر و عینی تر با مخاطب و درنتیجه روشن شدن مدارهای عرفانی او هستند؛ بنابراین در این مناظره فرایندهای مادی بیشتر از سایر فرایندها در خدمت دیدگاه عارفانه مولانا قرار گرفته اند.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ با تکیه بر فرانقش متنی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
83 - 118
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه ی زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمار می رود و به تجزیه وتحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. در پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، به تحلیل معناشناختی زبان عرفانی حافظ پرداخته می شود. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش متنی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آن ها پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های عرفانی شاخص در زبان عرفانی حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه ی مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده ی دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی-اجتماعی زمانه ی اوست. دستاورد تحقیق، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن مبرّا می کند.
بافت موقعیتی و تحلیل روابط انسجامی متن در گزارش تذکرة الاولیای عطار از ابوحازم مکی بر اساس نظریۀ هلیدی
حوزه های تخصصی:
قرن ششم و هفتم هجری از ادوار مهم کمال و توسعۀ نثر پارسی و عصر رونق نثر صوفیانه است. این جستار بر آن است تا با فرض اهمیت نثر صوفیانۀ تذکرۀالاولیا و بر اساس نظریۀ نقش گرای زبان شناسان معاصر، «مایکل هلیدی» و «رقیه حسن»، عوامل انسجام متن را در گزارش عطار نیشابوری از ابوحازم مکی بررسی کند. هدف تحقیق پیش رو، نشان دادن امکان کاربست این نظریه برای مشخص کردن انسجام متن و هماهنگی انسجامی تذکر ة الاولیا و پاسخ دادن به پرسش چگونگی انسجام متن و هماهنگی انسجامی در این اثر است. پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که متن تذکر ة الاولیا ، بافتار روایی استواری ندارد، ولی از گونه های انسجام، انسجام معنایی بیشتر از همه و سپس انسجام نحوی و آوایی در آن مشاهده می شود. انسجام منطقی نیز به دلیل نقل کرامات عرفا و خوارق عادات، کمتر در آن وجود دارد. البته، بافت موقعیت در معانی منطقی، بر اساس ذهنیت فراواقعیت گرای مشایخ و مریدان و در روابط بینامتنی با پیوستگی این متن به قرآن مجید و آثار عرفا و در روابط بینافردی بر اساس رابطۀ اطاعت و تسلیم پی ریزی شده است.در این پژوهش، هر هفت نقش کارکردی زبان به کار رفته است.
بافت موقعیتی و کارکردهای تاریخ سیستان بر اساس نظریۀ هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
47 - 62
حوزه های تخصصی:
تاریخ سیستان متنی از نیمۀ قرن پنجم است که از نظر سبک نگارش به نثر مرسل و به دست مؤلّفی ناشناس نگاشته شده است. هلیدی متن را دارای عناصر فرانقشی، زمینه و بافت موقعیتی و دربرگیرندۀ معانی تجربی، عاملان گفتمان و شیوۀ گفتمان می داند و معتقد است که متن باید دارای آغاز، میانه و انجام یا بافتار باشد. وی برای زبان کارکردها و نقش های هفت گانۀ تعاملی، تخیّلی، ابزاری، اکتشافی، نظارتی، اطلاع رسانی (اظهاری) و عاطفی را در نظر گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، مشخص کردن قابلیت این نظریه برای تحلیل تاریخ سیستان و نشان دادن عوامل فرانقشی و کارکرد های این متن است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی، به خوانشی نقش گرایانه از تاریخ سیستان ، بر اساس نظریۀ هلیدی، پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که گفتمان آیینی دینی نگارندۀ تاریخ سیستان ، عاملان اسطور های و فراواقعیتگرای متن و شیوۀ گفتمان مبتنی بر پیونددادن تاریخ و اسطوره که با تطبیق های شگرف فرهنگ ایرانی و سامی (کیومرث=آدم ع) و اندیشۀ برابری اجتماعی و شعوبی گری، پردازش شده اند، بافت موقعیتی و بخش های نانوشتۀ این متن را می سازند. در نتیجه، این متن گزارشی، بافت موقعیتی و بافتار دارد و در کارکردهایش، کارکرد تخیلی و عاطفی در بیان شگفتی های سیستان و ارزشمندی آن دیده می شود، ولی نقش های اطلاع رسانی (توصیف ها) و ترغیبی زبان به ترتیب دارای بیشترین نمود هستند و کارکرد تعاملی (گفت وگوها) دارای کمترین نمود نسبت به دیگر کارکردها و نقش های زبان است.
تحلیل گفتمان مولانا در غزلیات شمس براساس «فرا نقش بینافردی» برمبنای نظریه هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا در چارچوب دستور نقش گرای هلیدی به تحلیل گفتمان مولانا در غزلیات شمس بر اساس "فرانقش بینافردی" بپردازد. درمطالعه و بررسی متون ، آن چه اهمیت دارد درک پیام و هدف اصلی نویسنده از نگارش آن متن است. در متون ادبی همواره منظور گوینده آن چیزی نیست که در نگاه اول به نظر مخاطب می رسد. بلکه مفاهیم و لایه های معنایی پنهانی در پس کلمات ظاهری آورده می شود که هدف اصلی نویسنده را در بر دارد. دستیابی به دنیای فکری و جهان بینی نویسنده، فضای ذهنی عمیق و متفاوتی برای خواننده ایجاد می کند. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد که دستور نظام مند نقش گرای هلیدی چگونه در تجزیه و تحلیل متون ادبی کارآمد است. در فرانقش بینافردی چگونه به ساختی بزرگ تر از جمله یعنی متن پرداخته می شود و امکان تحلیلِ متن ایجاد می گردد. فرضیه پژوهش این است که فرانقش بینافردی میزان تعامل گوینده با مخاطب را و فضای بازتری برای تحلیل گفتمان ایجاد می کند. جامعه آماری، غزلیات شمس و روش به کار رفته تحلیلی- توصیفی است. این تحقیق نشان داده است نظریه نظام مند نقش گرای هلیدی در بررسی کیفی و کمّی متن، در تجزیه و تحلیل گفتمان کارآمد است. بر اساس فرانقش بینافردی، میزان تعامل گوینده با مخاطب و ویژگی های غزلیات شمس مشخص شده است و امکان تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. ر من فرو فرستی، نیازمندم سوره قصص-آیه 24