گلاره الوندپور

گلاره الوندپور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

تحلیل گفتمان مولانا در غزلیات شمس براساس «فرا نقش بینافردی» برمبنای نظریه هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل گفتمان نقش گرا هلیدی بینافردی مولانا غزلیات شمس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۹۷
مقاله حاضر بر آن است تا در چارچوب دستور نقش گرای هلیدی به تحلیل گفتمان مولانا در غزلیات شمس بر اساس "فرانقش بینافردی" بپردازد. درمطالعه و بررسی متون ، آن چه اهمیت دارد درک پیام و هدف اصلی نویسنده از نگارش آن متن است. در متون ادبی همواره منظور گوینده آن چیزی نیست که در نگاه اول به نظر مخاطب می رسد. بلکه مفاهیم و لایه های معنایی پنهانی در پس کلمات ظاهری آورده می شود که هدف اصلی نویسنده را در بر دارد. دستیابی به دنیای فکری و جهان بینی نویسنده، فضای ذهنی عمیق و متفاوتی برای خواننده ایجاد می کند. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد که دستور نظام مند نقش گرای هلیدی چگونه در تجزیه و تحلیل متون ادبی کارآمد است. در فرانقش بینافردی چگونه به ساختی بزرگ تر از جمله یعنی متن پرداخته می شود و امکان تحلیلِ متن ایجاد می گردد. فرضیه پژوهش این است که فرانقش بینافردی میزان تعامل گوینده با مخاطب را و فضای بازتری برای تحلیل گفتمان ایجاد می کند. جامعه آماری، غزلیات شمس و روش به کار رفته تحلیلی- توصیفی است. این تحقیق نشان داده است نظریه نظام مند نقش گرای هلیدی در بررسی کیفی و کمّی متن، در تجزیه و تحلیل گفتمان کارآمد است. بر اساس فرانقش بینافردی، میزان تعامل گوینده با مخاطب و ویژگی های غزلیات شمس مشخص شده است و امکان تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. ر من فرو فرستی، نیازمندم سوره قصص-آیه 24
۲.

تحلیل گفتمان مولانا و شمس در بیان عاشقانه براساس نظریه هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل گفتمان عاشقانه مولانا شمس هلیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۷۵
در پژوهش حاضر، گفتمان عاشقانه ای از مولانا و شمس بر اساس دستور نقش گرای هلیدی تحلیل شده است. بررسی متن(گفتار و نوشتار) در تحلیل گفتمان، در حدی فراتر از ساختارهای صوری زبان صورت می گیرد. در کلام و متون عاشقانه با توجه به بیان انتزاعی گوینده، تصاویر ذهنی به گونه ای خاص رمزگذاری شده اند. هدف اصلی در این پژوهش، پی بردن به چگونگی بازنمایی عواطف موجود در این گفتمان عاشقانه، همچنین دستیابی به شباهت ها و تفاوت های احتمالی در بروز بیان احساسات درونی آن هاست. این پژوهش به این سؤال پاسخ می دهد که ویژگی های کلام عاشقانه مولانا و شمس چگونه براساس دستور نقش گرای هلیدی مشخص می شود. فرضیه تحقیق این است که دستور نقش گرای هلیدی در تحلیل گفتمان متون عاشقانه کارآمد است. بر همین اساس یک غزل از مولانا و بیان عاشقانه ای از شمس تبریزی به صورت موردی انتخاب شده است تا بتوانیم ابعاد گسترده تری از این بحث را به دست آوریم. بافت متن به شیوه توصیفی- تحلیلی؛ به کمک هر سه فرانقش اندیشگانی ، بینافردی و متنی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بسامد بالای فرایند رفتاری در غزل مولانا، نشان دهنده تجربه دیداری او از معشوق و توجه خاص وی به توصیف حالات رفتاری معشوق است. بسامد بالای فرایند وجودی در کلام شمس مفهوم وجود این عشق را آشکار می کند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان