مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
تاریخ سیستان
حوزه های تخصصی:
تاریخ سیستان از دیرباز در تاریخ ملی ایران و حتی عالم اسلامی ، جایگاهی ویژه داشته است.درروزگاران پس از اسلام ، تاریخ سیستان درعصر صفاریان به مثابه کانون تاریخ ایران جلوه گرشد.پس از زوال دولت صفاری، رشته ای از ملوک سیستانی با عنوان ملوک نیمروز در شرق ایران حکومت داشتند که به هنگام حضور سلسله های تمرکز گرا،در پیوند با آنان و در هنگام کم رنگ شدن قدرت مرکزی به مثابه دودمان مستقل محلی، بر قلمرویی پهناور درشرق ایران فرمانروا بودند.با فرمانروایی صفویان روند دعاوی سلسه ای این ملوک با تحولات سیاسی دولت صفوی پیوند خورد اما پس از سقوط اصفهان، ملوک نیمروز در صدد احیای پادشاهی قدیم شرق ایران برآمدند که ملک محمود سیستانی و تکاپوی او را می توان نقطه اوج این رویداد به شمار آورد.پس از قتل ملک محمود سیستانی، اطلاعات وقاطع نگارها درباره سرنوشت ملوک نیمروز بسیار اندک است.اینک و درپرتواستفاده از نسخه خطی ناشناخته شجرة الملوک می توان تصویری جدیدتر از تحولات سیاسی سیستان در سالهای پس از سقوط صفویان تاصدر دوره قاجار عرضه کرد.وظیفه اصلی پژوهش کنونی، بررسی ارزش اطلاعات منابع تاریخ نویسی این دوره و نشان دادن اهمیت اطلاعات شجرة الملوک درباره خاندان کیانی سیستان است.
جایگاه هیرمند در جغرافیای سیاسی و اقتصادی سیستان در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیرمند در حیات اقتصادی و اجتماعی سیستان جایگاه مهمی داشته و از عوامل اصلی تداوم تاریخی منطقه به شمارمی آید. این رود مرزی در پی جداشدن بخش شرقی ایران، تشکیل کشور افغانستان و نیز نقش آفرینی انگلیسی ها در مرز های شرقی اهمیت یافت و از آن میانه، مسئله آب هیرمند بین دو دولت نقش شایان توجهی را در روابط دو کشور در دوره های مختلف ایفاکرد. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش توصیف و تحلیل تاریخی داده های منابع موجود، موقعیت رود هیرمند به عنوان رودی مرزی در تحولات سیاسی و اقتصادی سیستان دورة پهلوی بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد حیات و ممات سیستان ارتباط مستقیمی با جریان رود هیرمند داشته و در نتیجه کاهش آب هیرمند، موقعیت اقتصادی سیستان از نظر کشاورزی و صیادی کاهش یافت.
رهیافت های هویت سرزمینی و دینی در کتاب تاریخ سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
131 - 157
حوزه های تخصصی:
کتاب تاریخ سیستان در زمره منابع مکتوبی است که به دلیل ظرفیت های نوشتاری و اطلاعات آن می تواند عرصه مهمی برای مطالعه رویکردهای مؤلف در چارچوب نظام ساختاری متن کتاب باشد؛ زیرا مؤلف این اثر علاوه بر فارسی نویسی سره، تلاش کرده است تا در مجموعه ایی از لغات و واژگان پر مفهوم، ضمن انتقال رخدادهای تاریخی، به گونه ایی پایبندی خویش را به پاسداشت مرزهای سرزمینی و یا نگاشت باورهای اعتقادی و دینی اعلام نماید؛ بنابراین اساس، خواست این مقاله:«رهیافت های هویت سرزمینی و دینی کتاب تاریخ سیستان» است که می تواند علاوه بر واگویی اندیشه های هویت سرزمینی نویسنده، پایبندی وی به اعتقادات دینی و اصول مذهبی او را تبیین نماید، یکی از راه های دستیابی به این رهیافت ها می تواند گزینش و نوع چینش اخبار تاریخی وهم چنین کاربست واژگان باشد که در مقام یافت پرسش های پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی - تحلیلی نائل آید. نتایج حاصله از این پژوهش بیانگر این است که نویسنده در این اثر نسبت به سرزمین یا زادبوم خود موضعی جانب دارانه داشته و برای آن هویتی مستقل قائل بوده و به نظر می رسد موضوع هویت سرزمینی را بر هویت دینی خویش مقدم داشته، به گونه ای از تسامح دینی و مذهبی برخوردار بوده است.
بررسی و تبیین ویژگی های صرفی و نحوی تاریخ سیستان
حوزه های تخصصی:
اقبال محققان ادبی ما به آثار منثور کمتر از متون منظوم است. حاصل آنکه برخی از آثار منظوم فارسی با چاپ ها و تصحیح های مختلف، با فرهنگ ها و فهرست های مناسب (فرهنگ های واژگانی) در دسترس اهل فن قرار دارد، در حالی که چه کم است تعداد آثار منثوری که این چنین به جامعه علمی و فرهنگی ما عرضه شده باشد، گفتنی است برای بازشناساندن اهمیت و اعتبار راستین متون منثور فارسی، در آن آثار، زمینه و امکان کنکاش از دیدگاه های گوناگون وجود دارد. بدین منظور در این مقاله تلاش شده که درباره کتاب «تاریخ سیستان» (تألیف حدود 445 ه . ق) که یکی از مآخذ عمده نخستین دوره تطور نثر فارسی است تحقیقی انجام شود. «تایخ سیستان» از آثار ناشناخته و فراموش شده زبان فارسی بود تا اینکه اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات عصر ناصری، آن را به صورت پاورقی در روزنامه «ایران» از شماره 474 تا 564 به تاریخ (1302- 1299 ه . ش) به چاپ رساند. سپس استاد فرزانه ملک الشعرا بهار این کتاب را با مقدمه عالمانه ، پاورقی ها و حواشی ارزشمند در سال 1314 ه . ش تصحیح و چاپ کرد. و این پژوهش براساس همین نسخه اخیر فراهم گردیده است که به بررسی و تبیین ویژگی های صرفی و نحوی این کتاب می پردازد. ابتدا (مباحث صرفی) در خصوص مقولات صرفی مانند فعل، اسم، صفت و ضمیر ... و کاربرد آنها بررسی سپس (مباحث نحوی) به موضوعاتی مانند مطابقت نهاد و فعل، ساختمان جمله های ساده و مرکب، تقدیم و تأخیر ارکان در جمله ، حذف و عطف در جمله و ... پرداخته شده است.
تحلیل و نقد و مقایسه دستوری دو بخش کتاب تاریخ سیستان
حوزه های تخصصی:
تاریخ سیستان یکی از ارزنده ترین کتاب های تاریخی دوره تکوین است. این کتاب شامل دو قسمت متمایز از یکدیگر است که دو سبک مختلف از دو دوره متفاوت دارد و به وسیله دو تن نگارش یافته است. قسمت اول آن تا حوادث سال (445- 444 ه ) یعنی اوایل عهد تسلط سلاجقه و.... و قسمت دوم بعد از آن را تا حوادث سال (725 ه ق) شامل می شود که در اوایل قرن هشتم نگارش یافته است. بررسی زبانی تاریخ سیستان می تواند ویژگی های زبان نوشتار دوره های آن را از جهت واژگان، دستگاه فعل، نحو، ساخت جمله و ... نشان دهد. در این جستار سعی شده است با مقایسه دو بخش این اثر از جهت صرفی و نحوی و محتوایی، تفاوت ها و شباهت های آنها بیان شود.
تأمّلی بر بیتی از محمّدبن وصیف سگزی؛ «لتام» یا «لگان»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
89 - 105
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از دست نویس های موجود، به دلیل خطای کاتبان و اعمال سلیقه متعمدانه آنها در تغییر و جایگزین کردن کلمات مهجور، بخشی از واژگان محفوظ در این متون دستخوش تغییر شده است. در این میان، یکی از بایسته های فرهنگی برای پیشبرد زبان و ادبیّات فارسی آن است که این واژگان که از بلای تصحیف، تحریف و تغییرِ چنان کاتبانی به دور نمانده اند بازیابی و معرفی شوند. نگارندگان با توجّه به اهمّیّت وافر این نوع از پژوهش، به بررسی و روشن کردن یک جای نام در شعر محمّدبن وصیف سگزی پرداخته اند. بنا بر قول نویسنده تاریخ سیستان، محمّدبن وصیف، در بیتِ «به لتام آمد رتبیل و لتی خورد پلنگ/...» به غلبه یعقوب لیث بر رتابله اشاره دارد. «لتام» در این بیت از نظر محقّقان شناخته شده نیست و این ناشناختگی، مایه برآشفتگی بسیار شده است. این مقاله، ابتدا اقوال مختلف را در مورد واژه مورد مناقشه بررسی و نقد کرده و در نهایت هیچکدام از ضبط ها را نپذیرفته است. نتیجه پژوهش حاضر، پیشنهاد این نکته است که «لتام»، تصحیفی از «لگان / لکان» است.
بررسی و مقایس سطح ادبی تاریخ گردیزی و تاریخ سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی کتب منثور تاریخی قرون اولیه پیدایش زبان فارسی علاوه بر محتوای تاریخی آن ها، از نظر مطالعات سبک شناختی و به ویژه مختصات ادبی و بلاغی نثر آن ها در خور توجه است. حال آن که در مطالعات سبک شناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. بررسی سبک شناختی این نوع از آثار منثور و تطبیق آن ها که می تواند نشانگر نثر غیرادبی معمول و یا حتی نثر درباری دوره های تکوین و تکامل زبان فارسی باشند؛ بر اهمیت و ضرورت تحقیق می افزاید. این پژوهش با بررسی ساختار بلاغی تاریخ گردیزی و تاریخ سیستان به روش تطبیقی و به شیوه توصیفی- تحلیلی درصدد برشمردن ویژگی های بلاغی این دو کتاب است. مقایسه سبکی این دو اثر نشان می دهد هردو کتاب نسبت به نثر کتب هم دوره خود، نثری ساده و روان دارند و این امر می تواند به دلیل تأثیرپذیری کتب مذکور از نثر تاریخ بلعمی باشد. از سویی دیگر اهتمام نویسندگان این دو کتاب در نقل تاریخ به زبان ساده از جمله دلایل سادگی و روانی نثر آنها است. از ویژگی های ادبی نثر آنها، ایجاز در بیان، عدم کاربرد صنایع بدیع لفظی و آرایه های بیانی و کاربرد انگشت شمار آرایه های بدیع معنوی از جمله استشهاد به آیات و احادیث و تضمین به اشعار فارسی و عربی است.
روایت شناسی تطبیقیِ نور محمّدی در تاریخ سیستان و طباشیر الحکمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
223 - 247
حوزه های تخصصی:
یکی از کتاب های قابل توجّه دوره قاجار طباشیرالحکمه راز شیراز است که با رویکرد بازگشت ادبی و ساده نویسی خلق شده. هرچند این اثر یک متن عرفانی به حساب می آید امّا در بخش روایت نور محمدی با تاریخ سیستان موضوع مشترکی دارد و به نظر می رسد که تحت تأثیر آن نوشته شده است. از این رو، مطالعه تطبیقی آن با تاریخ سیستان روش مناسبی برای شناخت این اثر است. در تاریخ سیستان داستان مولود مصطفی(ص) مملوّ از وقایع شگفت انگیز است که با تکنیک های روایی باورپذیر شده اند. آیا نویسنده طباشیرالحکمه توانسته از تکنیک های روایی برای باور پذیر کردن وقایع شگفت انگیز بهره ببرد؟ این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب به روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر نظریه های روایت شناسی، نور محمّدی را در این دو اثر مقایسه کرده است. نتایج نشان می دهد، نویسنده تاریخ سیستان با تنوّع بخشیدن به زبان روایی، بهره مندی از روایت نقلی و نمایشی، تغییر مدام کانون روایت، استفاده از شخصیّت های موثّق تاریخی و مذهبی، بهره مندی از زبان رواییِ شخصیّت-های اصلی با دیدگاه اوّل شخص، استفاده از دیدگاه رواییِ ضد قهرمان، صداهای قدسی، تنوّع در وجه روایی برای ایجاد زبان عاطفی، گفت و گو و...توانسته داستان مولود مصطفی(ص) را هنری و باورپذیر نماید.
تکنیک های رواییِ داستان مولود مصطفی(ص) از کتاب تاریخ سیستان
حوزه های تخصصی:
در برخی از متون تاریخی، مخاطب گاه با داستان هایی برخورد می کند که لبریز از وقایع شگفت انگیز است. در این داستان های واقعی، زبان به عنوان یک مؤلّفه مهم در روایت خرق عادت های تاریخی وارد عمل می شود و با تکنیک های رواییِ پیچیده و هنری به باورپذیری آنها کمک می کند. داستان مولود محمد مصطفی(ص) در کتاب تاریخ سیستان یکی از این آثار است که با شگردهای زبان روایی، تولّد پیامبر اسلام(ص) را به یکی از ماندگارترین اثر روایی متون کهن تبدیل کرده است؛ به گونه ای که خواننده را همزمان به اقناع عقلی و التذاذ روحی نایل می کند. نویسنده گمنام این اثر فاخر، چگونه توانسته تاریخ را به داستانی جذاب بدل کند، به گونه ای که نقش ابلاغی و بلاغیِ زبان همزمان محقق شده است؟ این مقاله برای یافتن پاسخی مناسب، به روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر نظریه های روایت شناسی و زبان شناسی، آن را بررسی نموده؛ نتایج نشان می دهد، بخش عمده ای از کارکرد بلاغی- ابلاغیِ این اثر به شگردهای پیچیده روایتگری و قدرت زبانی مربوط است. نویسنده با تنوّع بخشیدن به زبان روایی، درآمیختن طرح و روایت، بهره مندی از روایت نقلی و نمایشی، تغییر مدام کانون روایت، استفاده از شخصیّت های موثّق تاریخی و مذهبی، بهره مندی از زبان رواییِ شخصیّت های اصلی با دیدگاه اوّل شخص، استفاده از دیدگاه رواییِ ضد قهرمان، صداهای قدسی، تنوّع در وجه روایی برای ایجاد زبان عاطفی، گفت و گو و...توانسته به شکل معناداری داستان مولود مصطفی(ص) را زیبا، هنری و باورپذیر نماید.
مقایسه وجه تسمیه ها در تاریخ سیستان و دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های جذاب برای انسان ها دلیل نام گذاری (وجه تسمیه) چیزهاست. در متون نظم و نثر فارسی تعدادی از نویسندگان و شعرا در خلال آثارشان، کلماتی را ریشه شناسی کرده و وجه تسمیه آن ها را - به زعمِ خود- نشان داده اند. بررسی و تحلیل و طبقه بندی این وجوه تسمیه، بیانگر نوع نگاه آنان به چگونگی ساخت کلمات است. در این مقاله برخی از این وجوه تسمیه که در تاریخ سیستان و دیوان خاقانی مندرج است، بررسی و مقایسه شده است. بدین منظور ابتدا به دسته بندی انواع وجه تسمیه و ذکر شواهد مثال از کتب گوناگون پرداخته شد و سپس نمونه های وجه تسمیه از کتاب تاریخ سیستان و دیوان خاقانی استخراج و بررسی گردید. با بررسی نمونه ها، مشخص شد که مؤلف تاریخ سیستان در گزینش و بیان وجه تسمیه ها بیشتر به اشتقاق کلمات توجه داشته است و در مواردی هم به اعتقادات و باورهای عوام رجوع کرده است ولی خاقانی بیشتر به بازی های شاعرانه با کلمات پرداخته و وجه تسمیه هایی ابداعی ارائه داده است. البته او هم به وجه تسمیه هایی که در کتب دیگر آمده توجه داشته است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است و گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای است. هرچند مقالات متعددی درباره وجه تسمیه چاپ شده، اما تاکنون مقاله مستقلی درباره مقایسه گزینش وجه تسمیه در تاریخ سیستان و دیوان خاقانی منتشر نشده است.
بافت موقعیتی و کارکردهای تاریخ سیستان بر اساس نظریۀ هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
47 - 62
حوزه های تخصصی:
تاریخ سیستان متنی از نیمۀ قرن پنجم است که از نظر سبک نگارش به نثر مرسل و به دست مؤلّفی ناشناس نگاشته شده است. هلیدی متن را دارای عناصر فرانقشی، زمینه و بافت موقعیتی و دربرگیرندۀ معانی تجربی، عاملان گفتمان و شیوۀ گفتمان می داند و معتقد است که متن باید دارای آغاز، میانه و انجام یا بافتار باشد. وی برای زبان کارکردها و نقش های هفت گانۀ تعاملی، تخیّلی، ابزاری، اکتشافی، نظارتی، اطلاع رسانی (اظهاری) و عاطفی را در نظر گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، مشخص کردن قابلیت این نظریه برای تحلیل تاریخ سیستان و نشان دادن عوامل فرانقشی و کارکرد های این متن است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی، به خوانشی نقش گرایانه از تاریخ سیستان ، بر اساس نظریۀ هلیدی، پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که گفتمان آیینی دینی نگارندۀ تاریخ سیستان ، عاملان اسطور های و فراواقعیتگرای متن و شیوۀ گفتمان مبتنی بر پیونددادن تاریخ و اسطوره که با تطبیق های شگرف فرهنگ ایرانی و سامی (کیومرث=آدم ع) و اندیشۀ برابری اجتماعی و شعوبی گری، پردازش شده اند، بافت موقعیتی و بخش های نانوشتۀ این متن را می سازند. در نتیجه، این متن گزارشی، بافت موقعیتی و بافتار دارد و در کارکردهایش، کارکرد تخیلی و عاطفی در بیان شگفتی های سیستان و ارزشمندی آن دیده می شود، ولی نقش های اطلاع رسانی (توصیف ها) و ترغیبی زبان به ترتیب دارای بیشترین نمود هستند و کارکرد تعاملی (گفت وگوها) دارای کمترین نمود نسبت به دیگر کارکردها و نقش های زبان است.