Journal of Research and Rural Planning -پژوهش و برنامه ریزی روستایی
پژوهش و برنامه ریزی روستایی پاییز و زمستان 1391 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ایدة اصلی در مقالة حاضر این است که روستا و شهرهای کنونی نمیتوانند سکونتگاههای مناسبی برای زندگی با کیفیت فراهم کنند؛ بنابراین، باید به دنبال الگوی جدیدی از سکونتگاه بود تا علاوهبر داشتن سازگاری لازم با نیازها و خواستههای جامعة نوین، زمینة توسعة پایدار و کاهش نبود تعادل در سکونتگاههای شهری و روستایی کنونی را فراهم نماید. این مقاله از نظر روش، مبتنی بر تحلیل مفهومی- نظری و تجربی مسئله با اتکاء به اسناد نظری و آماری و تحلیل کیفی واقعگرا از وضع موجود و آرمانگرا از وضع مطلوب سکونتگاه در ایران است. پایة نظری تحقیق را تجربة 20 سالة محقق در زمینة مطالعات و تحقیقات نظری و عملی، در عرصة شهرها و روستاها تشکیل میدهد. بااینحال، در شکلگیری این ایده رویکرد اجتماعی-اکولوژیک به مسائل جامعه و دیدگاه و روشهای توسعة پایدار نقش مؤثری داشته است. تحلیل مسئلة سکونت شهری و روستایی نشان میدهد که در گذار از جامعة سنتی به مدرن یا شبهمدرن، الگوی سکونت نتوانسته است خود را با الگوی زندگی جدید و خواستههای اجتماعی و اقتصادی سازگار کند. این فقدان تطابق بین نیازهای درحال دگرگونی جامعه و الگوی سکونت، ابتدا خود را در مهاجرت بیرویه و شتابان روستایی به شهری و سپس در بروز مسائل و مشکلات شهری نشان میدهد. یافتة اصلی تحقیق این است که برای حل مسائل و مشکلات جوامع شهری و روستایی که گاه حلنشدنی بهنظر میرسد، باید به دنبال راهحل و الگویی جایگزین بود. بهعبارتدیگر، در ارتباط با یافتن الگوی مناسب سکونتگاه برای دستیافتن به معیارهای مناسب زندگی با کیفیت، باید پایان دوگانهانگاری شهر یا روستا و شهر و روستا را اعلام کنیم و به دنبال شکل سومی از سکونت باشیم؛ باید از نگرشهای قالبی مرسوم در ارتباط با برنامهریزی روستایی و شهری فراتر رفت و در راستای بومیسازی، دانش برنامهریزی، دیدگاهها و روشهای مرسوم را به چالش کشید. نتیجه اینکه الگوی مناسب سکونت که پاسخگوی نیاز امروز و فردای جامعه باشد، نه شهر و نه روستا است؛ بلکه شکل سومی از سکونتگاه است که بار اجتماعی و کیفیت زندگی در آن، محیطی زیستپذیر و رضایتبخش برای ساکنان خود فراهم میکند.
بررسی اثرات شهرکهای صنعتی بر کیفیت زندگی ساکنان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان گرمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد شهرکهای صنعتی در نواحی روستایی با هر هدفی، میتواند در تعدیل مشکلات، تأمین اشتغال و درآمد برای روستاییان و نیز رفاه ساکنان روستاهای اطراف مؤثر باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان اثرگذاری ایجاد شهرکهای صنعتی بر اشتغالزایی در روستاها و وضعیت شاغلان، به ویژه شاغلان روستایی است. مطالعة حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که با اشتغال روستاییان در شهرک صنعتی، چه تغییراتی در سطح زندگی آنان حاصل شده است؟ این تحقیق، بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است که شیوههای جمعآوری اطلاعات در این مطالعه تلفیقی از روشهای اسنادی و پیمایشی است. جامعة آماری تحقیق را شاغلان واحدهای تولیدی شهرک صنعتی به تعداد 56 نفر و کارفرمایان آن ها به تعداد 5 نفر هستندة که به وسیلة ابزار پرسشنامه از آن ها پرسشگری به عمل آمد. در این تحقیق مشخص شد که بیش از نیمی از شاغلان روستایی شهرک صنعتی در روستاهای با فاصة 1 تا 5 کیلومتری و حدود 82% در روستاهای با فاصلة 15 کیلومتری از شهرک صنعتی سکونت دارند. یافته های تحقیق نشان می دهد که واحدهای تولیدی شهرک صنعتی گرمی زمینهساز بهبود سطح زندگی شاغلان روستایی نسبت به دورة قبل از اشتغال شده است؛ بهطوری که امنیت شغلی، تغییر در وضعیت مسکن، تغییر در الگوی مصرف مواد غذایی و کالاهای بادوام، میزان مشارکت و ادامة زندگی در روستا از پیامدهای بارز شهرک صنعتی بر روی زندگی شاغلان روستایی بوده است.
تعیین الگوی فضایی بهینة استقرار مراکز خدمات روستایی با رویکرد تناسب اراضی به روش AHP (مطالعه موردی: بخش دهدز، شهرستان ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عدم توزیع فضایی نامناسب خدمات روستایی در مناطق مختلف مشکلات عدیده ای را بوجود می آورد، که از جمله می توان به عدم سازگاری و توزیع ناعادلانه خدمات با توجه به ظرفیت های موجود اشاره کرد. منطقه مورد مطالعه در این تحقیق بخش دهدز شهرستان ایذه در استان خوزستان می باشد. هدف مقاله حاضر این است که با استفاده از داده های مکانی موجود از جمله لایه های ارتفاع، شیب، راه ارتباطی، تراکم جمعیت و... مکان یابی بهینه و مطلوب از مراکز خدمات روستایی برای بخش دهدز شهرستان ایذه بصورت پهنه تهیه و ارائه دهد. برای انجام پژوهش، از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP )، یعنی بصورت مقایسه زوجی و مبتنی بر وزن دهی معیارها در سیستم اطلاعات جغرافیایی شده است. در نهایت الگوی فضایی مناسب برای منطقه مورد مطالعه در زمینه مراکز خدمات روستایی بدست آمد. نتایج نشان داد که پهنه های انتخاب شده دارای وضعیت مطلوبی هستند؛ بگونه ای که 22 روستا در حدود39/168 کیلومتر مربع از مساحت محدوده مورد مطالعه، بعنوان مراکز خدمات روستایی کاملاً مناسب هستند؛ دیگر پهنه ها یعنی طبقه مناسب، با مساحت 64/211 کیلومتر مربع و 23 روستا، طبقه نسبتاً مناسب با مساحت 74/157 کیلومتر مربع و 20 روستا، طبقه نامناسب با مساحت 05/416 کیلومتر مربع و با 38 روستا و همچنین طبقه کاملاً نامناسب منطقه با مساحت 42/463 کیلومتر مربع و واقع شدن 31روستا دارای درجات اهمیت متفاوتی برای مکان یابی هستند. پیشنهاد می شود، که برنامه ریزان نگاه ویژه ای به ایجاد یک سایت اسکان برای روستاهای کم جمعیت و دورافتاده در محدوده مورد مطالعه داشته باشند.
شناسایی عوامل و موانع مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان فریدون شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت زنان را به عنوان نیمی از نیروی کار موجود در جوامع توسعهیافته و درحال توسعه، نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس گزارش F.A.O به کنگرة امنیت غذایی، زنان در دهة اخیر بهطور متوسط 50% از تولیدات بخش کشاورزی را برعهده داشتند؛ زیرا آنها در همة مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و بهطور کلی تمامی امور، دوشادوش مردان فعالیت میکنند. هدف از این تحقیق، شناسایی و تعیین نقش زنان روستایی در فعالیت بخش کشاورزی و شناخت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت زنان و نیز موانع مشارکت زنان در بخش کشاورزی است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده است و برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق را 4200 نفر از زنان روستایی 15 سال به بالای شهرستان فریدونشهر تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران 250 نفر تعیین شد. برای تعین اعتبار متغیرهای تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برابر با 85% بهدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماری SPSS، آزمون های آماری t تکنمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که زنان روستایی در امور اجتماعی و اقتصادی مشارکت زیادی دارند؛ بهگونهای که از نظر تعامل اجتماعی تقریباً 25% از زنان در تصمیمگیریهای مجامع و تشکلها دارای نقش مؤثری بودهاند. از بعد اقتصادی بین 250 زن روستایی نمونة تحقیق، 75% در امور زراعی، 63% در بخش دامداری، 48% در بخش صنایع دستی، 32% در بخش تولید گلخانهای، 76% در بخش پرورش ماکیان، 45% بخش در پرورش زنبورعسل و 71% در بخش پرورش ماهی قزلآلا مشارکت داشتهاند. همچنین، میانگین مشارکت زنان با استفاده از روش t تکنمونه ای برابر با 1/3 است که نشاندهندة سطح مشارکت متوسط تا زیاد است. علاوهبراین، بین متغیرهای تعداد دام، میزان مالکیت، شرکت در کلاسهای آموزشی، بُعد خانوار و سن با میزان مشارکت رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. مهمترین موانع مشارکت زنان نیز وضعیت تأهل، ممانعت مردان و تخصصینبودن آموزش ها بوده است.
بررسی تأثیر رفاه و سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی در مناطق روستایی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی و ابعاد آن هدف توسعه محسوب میشود. مقولة توسعه که از امکانات اولیة مادی گرفته تا وضعیت آرامش روانی، پهنة وسیعی از زندگی فرد را دربرمیگیرد. هدف توسعه در سطوح محلی، ملی و بینالمللی بهبود کیفیت زندگی است و آینده بشر متکی بر درک بهتر سازههایی خواهد بود که بر کیفیت زندگی تأثیرگذارند؛ بنابراین، پژوهش در مورد کیفیت زندگی، در پیشبرد برنامههای توسعة پایدار در مناطق روستایی انکارنشدنی است؛ برایناساس، هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر رفاه و سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی در مناطق روستایی شهرستان بویراحمد بود. این تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه صورت پذیرفت. کارشناسان، روایی صوری و محتوایی پرسشنامه را تأیید کردند و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ از 65/0 تا 77/0 برای متغیرهای گوناگون بهدست آمد. جامعة آماری پژوهش، سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان بویراحمد بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای، 223 نفر از سرپرستان خانوارهای روستایی این شهرستان انتخاب و مطالعه شدند. نتایج نشان داد که از نظر کیفیت زندگی، خانوارهای مورد مطالعه به چهار دستة کیفیت زندگی پایین، متوسط، خوب و عالی تفکیکشدنی هستند. افزونبرآن، یافتهها حاکی از آن بود که بین کیفیت زندگی و سرمایة اجتماعی رابطة معنیداری وجود ندارد؛ حالآنکه کیفیت زندگی رابطة معنیداری با رفاه اجتماعی داشت. طبق نتایج تحلیل رگرسیون، متغیرهای تعداد اعضای خانوار، اراضی تحت مالکیت و رفاه اجتماعی بیش از 7/45% از تغییرات واریانس در کیفیت زندگی را تبیین می کنند.
ارزیابی تعیین کننده های پایداری در نظام کشاورزی (مطالعه موردی: مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار و مستمر هر کشوری وابسته به پایداری نظام کشاورزی است . بنابراین دست یابی به یک نظام کشاورزی پایدار، یکی از سیاست های مهم بخش کشاورزی کشورها است . پایداری نظام کشاورزی به عوامل متعددی بستگی دارد. بررسی و شناسایی این عوامل می تواند در تدوین سیاستها و راهبردهای کشاورزی پایدار نقش مهمی ایفاء کند. هدف این پژوهش، شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر پایداری نظام کشاورزی است که به صورت مطالعه موردی در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان مینودشت صورت گرفته است . روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده که با استفاده از جمع آوری داده ها از طریق روش های میدانی بدست آمده است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان مینودشت می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 194 نفر از بین آنها به صورت تصادفی انتخاب شده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. به منظور سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه آزمون پیش آهنگی انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ آن بیش از 79/0 درصد بدست آمد. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد پنج عامل حمایت های خدماتی- زیربنایی، عملیات زراعی پایدار محور، اجتماعی- مشارکتی، اکولوژیکی و اقتصادی قادرند بیش از 58 درصد از واریانس پایداری نظام کشاورزی را تبیین کنند که توجه به این عوامل در برنامه ریزی ها ضروری به نظر می رسد. واژه های کلیدی: عامل ها، پایداری، نظام کشاورزی، مناطق روستایی، بخش مرکزی شهرستان مینودشت .