مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
تصوف
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
237 - 266
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای پخش و اشاعه تعالیم صوفیه، گسترش مواعظ، اندرزها و توصیه های گران بهای پیران و مشایخ تصوّف است که بر منابر و کرسی ها و حلقه های بحث و درس با حضور شاگردان، طالبان، مریدان و هواداران تشکیل می شد، و به صورت ملفوظات و تقریرات بیان می گردید. به این گونه جلسات و حلقه های بحث و درسِ صوفیان که نوعی سخنرانی مکتوب با لحن گفتاری و خطابی توأم با پند، اندرز و موعظه است و برحسب اشاره شیخ و مراد و یا به استدعای مردم و مریدان تشکیل می گردید، مجلس وعظ می گویند.شیخ ابوسعید ابی الخیر (متوفی440 ﻫ .ق) در پایان مجاهدات بسیار، سرانجام به تربیت و ارشاد طالبان مشغول شد و در نیشابور، مهنه، طوس و... مجالس وعظ او بسیار مورد توجه علاقه مندان واقع شد. به دلیل اطلاعات وسیع و کثیر در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و ادبیات، مواعظ وی همواره سرشار از این گونه مباحث بود و به سبب ذوق لطیف و حدّت ذهن و حسن محاوره، حاضران در مجلس را مجذوب خود می کرد.در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف مجالس شیخ ابوسعید ابی الخیر بر اساس کتاب های حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر(جمال الدین ابوروح) و اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید(محمّد بن منور)، که در این زمینه بسیار حکایت کرده اند، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. همچنین انگیزه های شیخ ابوسعید برای برگزاری مجالس وعظ، نحوه آغاز و ختم سخن، حالات درونی ابوسعید و حاضران در مجالس، محتوای مجالس، زینت های سخنوری، طرز بیان و لحن سخن (شامل لحن های آمرانه، خطابی، نصیحت گرانه و...) با ذکر شاهد مثال های متعدد تحلیل می شود.
تعامل عرفان و سیاست از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی با تأکید بر آرا بنیانگذار جمهوری اسلامی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
347 - 375
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به روش تحلیلی- تاریخی، به بررسی تعامل بین عرفان و سیاست در بین دو انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی با تأکید بر اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی(ره) می پردازد.با شکل گیری رویه جدید سیاسی نهاد روحانیت شیعه در دهه40 شمسی و حضور امام خمینی در صحنه سیاسی، عرفان ماهیت دیگری به خود گرفت. از نظر امام خمینی(ره)، هم چنان که از دیدگاه تعالیم اسلام یک عارف باید به مسایل سیاسی و حکومتی و آن چه در اجتماعی می گذرد، نظر کند و آگاهی و بصیرت کسب نماید. یک سیاست مدار نیز باید به مسایل عرفانی و اخلاقی اسلام نظر کند و به کسب دانش و بینش های لازم بپردازد و به میزان قابل توجهی راه خودسازی و سیر و سلوک الی الله را طی نماید تا در مجموع، خود را شخصیتی جامع بیابد، بر اساس این پژوهش، ارتباط بین عرفان وسیاست در اندیشه امام خمینی، بدین گونه است که سیاست در نگاه عرفانی امام یک واقعیت یا عین یکدیگرند. یعنی سیاست همان راه بردن انسان در مسیر کمال است. دانش سیاست نیز همان دانش هدایت، کمال جویی، حذف موانع برای رسیدن انسان به معبود واقعی و در نتیجه خداگونه شدن است. بدین ترتیب، عرفان و سیاست در نگرش عرفانی امام (ره) نه رابطه نهادی که رابطه ماهوی پیدا می کنند.
سیر تصوف در عصر مغول
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
6 - 20
حوزههای تخصصی:
هجوم مغول به ایران موجبات گسترش ناامنی وتخریب زیرساخت های تمدنی را فراهم آورد که با خلاء حکومتی و اداری ناشی از سقوط خلافت همراه بود. در این عرصه تاریخی آیین تصوف توانست از سویی به مرجعی برای توده مردم جهت گریز از فشارهای اجتماعی تبدیل گردد و از سویی دیگر، در مناطق دور از دسترس، ملجأ و پناهگاه نخبگان فرهنگی باشد. ویژگی هایی نظیر ساده زیستی، تسلیم و توکل، همگونی با شریعت و عدم مزاحمت برای حکومت در اقبال عمومی به آیین تصوف مؤثر بود. این آیین از دو منظر مشروعیت بخشی به ساختار قدرت و تسکین آلام اجتماعی مورد نظر مردم و برخی حکام قرار گرفت. علاقه حکام و بزرگان محلی به تصوف، در ساخت و پشتیبانی مالی خانقاه ها تأثیر به سزایی گذاشت. اما در کنار تأثیرات مثبت روانی، این آیین آسیب هایی را نیز در پی داشت؛ جبرگرایی در جامعه بیش از پیش رواج یافت و از سویی گسترش تصوف در بین عوام منجر به ابتذال، بی مایگی و انحطاط این آیین در قرون بعدی شد. نوشتار حاضر با روش تحقیق تاریخی، چگونگی رواج آیین تصوف در ایران را مورد بررسی قرار داده است.
بررسی اجمالی پیشینه واژه «صوفی » و خاستگاه های تصوف ایران در چهار قرن اول هجری
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
41 - 60
حوزههای تخصصی:
تصوف، وجه باطنی اسلام است که از سده نخست هجری به صورتی زاهدانه جلوه نمود و به مرور متحول و به عرفان نزدیک شد. تصوف در آغاز به شکلی فردگرایانه بود و به مرور از قرون سوم و چهارم هجری، سمت و سویی نظام مندانه به خود گرفت. از این دوره به بعد، تصوف و اصول آن به صورت کتاب، مدون و به قول عده ای از حال به قال تبدیل شد. نظرات مختلفی برای پیشینه و وجه تسمیه واژه «صوفی » بیان شده است. همچنین پژوهشگران در مورد خاستگاه های تصوف در ایران در قرون نخستین هجری نیز نظرات متفاوتی ارائه کرده اند. برخی آن را برگرفته از جوهره اسلام و برخی دیگر ریشه آن را در فرهنگ ایران پیش از اسلام می دانند. بعضی از پژوهشگران در زمینه تأثیرپذیری تصوف از عقاید مسیحیت و افکار بودایی، صابئی، گنوسی و نوافلاطونی استدلال هایی را نیز ارائه کرده اند. در این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی هر کدام از این نظریات به صورت اجمالی بررسی شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تصوف، ریشه در یک خاستگاه مشخص ندارد و از تمامی اندیشه های زمان خود، بنا به میزان تناسب، تأثیر پذیرفته، اما در نهایت، ایران را بستری مناسب برای اعتلای خود یافته است.
جایگاه علم و عقل در تصوف
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
37 - 70
حوزههای تخصصی:
جدال پیروان راه عقل و اصحاب طریقت، از کهن ترین نزاع های موجود در عالم اسلام است که زبانه های آتش این نزاع تاکنون فرونکشیده است. اما علت اصلی این منازعه را باید در اصول معرفت شناسی صوفیان ردیابی کرد. اهل تصوف معرفت شهودی را برترین و والاترین راه برای کشف حقایق عنوان می کنند و پای عقل و استدلالیان را در این مسیر چوبین و سخت بی تمکین می دانند. از جانب دیگر، آموزه ها و دعاوی برخواسته از مکاشفات غالباً با تعالیم برآمده از برهان و سنت دینی توافق نداشته و عقل فطری و سنت، نافی اصول و مبانی عرفان نظری مانند وحدت شخصیه وجود و فناء فی الله و ... بوده است. اهل تصوف، تنها به آن معلوماتی که از خواب و مکاشفه و شهود به دست می آورند ارزش نهاده و براهین کلامی و فلسفی و علوم نقلی و عقلی را در مقایسه با علوم شهودی، یکسره بی ارزش و بلکه بزرگ ترین حجاب برای رهروان طریقت عنوان می کنند چراکه به خوبی می دانند قدم نهادن در مسیر تعقل، پای آن ها را از وادی تخیل و توهم کوتاه کرده و سالک را از گرداب خیالات و اوهام خارج می کند؛ بنابراین حتی جهل به احکام فقهی و شرعی را جهلی مقدس و ستودنی خوانده و تا توانسته اند در مذمت تفقه و خردورزی شعر ستوده و قلم زده اند. البته بخشی از اصحاب عرفان نظری همواره دستی در علوم عقلی و فلسفه داشته اند اما چنان چه خود اعتراف کرده اند، پرداختن به این علوم عقلی و نقلی نه از باب ارزش نهادن به آن ها، بلکه صرفاً برای اسکات خصم و اثبات حقانیت تعالیم خود با ابزار مورداستفاده رقبای خود بوده است. در این بین، دوگانه عقل و عشق دوگانه ای مشهور در تمام آثار صوفیان است و همواره به این مسئله تأکید می کنند که اولین شرط سیر و سلوک، قربانی کردن عقل بر پای عشق و کوتاه کردن دست آن از سنجیدن و محک زدن تعالیم عرفانی است.
معرفی خانقاه های خراسان و کارکردهای آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منطقه خراسان، از دیرباز تاکنون از جمله مهم ترین مراکز شکل گیری و اشاعه ی معارف عرفانی بوده است و بسیاری از بزرگان تصوف در این سرزمین زاده و پرورده شده اند و کتاب ها و منابع اصیل صوفیه، چون رساله قشیریه، کشف المحجوب، طبقات الصوفیه، اللمع و ... در این منطقه به نگارش درآمده است و نوابغ جهان عرفان چون عطار و مولانا از خراسان بزرگ برخاسته اند. هم چنین این منطقه از نخستین مراکزی است که خانقاه های صوفیه در آن تأسیس و تعالیم متعالی عرفان از این مکان به ارباب سلوک آموزش داده می شده است. این پژوهش ضمن معرفی کلی خانقاه و کارکردهای آن در تاریخ تصوف ایران به طور عام، به معرفی خانقاه های خراسان و برخی رویکردهای اجتماعی آن به طور خاص می پردازد و هدف آن نمایاندن بخشی از تاریخ و فرهنگ غنی خراسان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خانقاه ها، دارای کارکردها و نقش های مهم دینی، فرهنگی، حمایت گری از فقیران و درماندگان و مسافران و حتی دفاع و مبارزه با ظلم و ستم اجتماعی بوده اند و گاهی نیز می توانند به عنوان مراکزی برای اشاعه موسیقی قومی و جایگاهی برای انتشار اشعار فارسی و معرفی آداب و رسوم مردم به شمار آیند و سبب بازنمایی معماری و هنر ایرانی گردند و به دلیل تعالیم و برنامه های خاص عارفان آزاداندیش در این مکان ها به ارباب سلوک، به محلی برای آزاداندیشی و برخورد آراء و اندیشه های مذاهب مختلف در دوره خود تبدیل شوند.
ویژگی های تصوف و عرفان اسلامی در حیات عملی و نظری توماس مرتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
171 - 192
حوزههای تخصصی:
توماس مرتن در سال 1959 با اسلام و آموزه های دینی آن آشنا شد؛ مواجهه او با اسلام از طرق متعددی شکل گرفته است. زمانی که مرتن با مسلمانان و دانشجویان اسلامی ارتباط برقرارکرد، زمانی از حیاتش بود که عرفان و حیاتِ روحانی برایش پررنگ ترین دغدغه های ذهنی به شمارمی آمدند. او با مطالعه اشعار صوفیانه با آثارِ شوان[1] و گنون[2] آشنا شده بود؛ تاثیرگذارترین شخص در آشنایی مرتن با اسلام شخصی به نام لویی ماسینیون بود. توماس مرتن در سال های پایانی دهه 50 با اسلام و آموزه های آن آشنایی یافت؛ آشنایی و مواجهه وی با اسلام از طرق متعددی شکل گرفته است. از این راه های آشنایی مرتن می توان به مواجهه و مطالعه متون اصلی دین اسلام از جمله قرآن و همچنین دیدار و مکاتبه با شخصیت های مسلمان (صوفی) در طول حیاتش اشاره نمود.
مرتن تأثیرات زیادی از اسلام پذیرفت و آشنایی او با اسلام در غنابخشی اندیشه های دینی و عارفانه اش نقش بسزایی داشته است؛ از مهم ترین تعالیم تصوف که مرتن آن را اخذکرده است می توان به این آموزه اشاره نمود که تمامی انسان ها می توانند با دنبال کردن ایمان و اعتقادات خویش و نگریستن در نشانه های شخصی خداوند در هرچیزی به شناخت خدا و علم به او دست یابند.
جایگاه رهبانیت در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
193 - 208
حوزههای تخصصی:
مفهوم رهبانیت از عناصر مهم گرایش های صوفیانه جهان اسلام است و بالتبع در منظومه فکری عرفانی ابن عربی نیز جایگاه ویژه ای دارد، لذا در این مقاله این مفهوم بررسی و نسبت آن با منظومه عرفانی ابن عربی سنجیده می شود. نتایج تحقیق نشان داد که رهبانیت در اندیشه ابن عربی پیوند وثیقی با کشف و مشاهده دارد که محور نظام عرفانی وی است. از نظر وی رهبانیت طریق و مسیری است که موجب تسریع در دستیابی به مشاهده می شود و بدین سان سالک را در فنا فی الله یاری می رساند. ازاین رو برای مشاهده مراتبی قائل است که هر مرتبه با مرتبه ای از وجود تناسب دارد. ابن عربی رهبانیت را در عزلت، سکوت، عبادت، بی خوابی و گرسنگی می داند و این ها را مقدمه رسیدن به مقام برای هر سالک بیان می کند.
واکاوی آداب ضیافت در تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
247-274
حوزههای تخصصی:
صوفیه در نگرش، روش و منش ویژه ای که در همه شئون حیات خویش داشته اند، به بحث طعام و امور مربوط به آن نیز پرداخته اند. دامنه این بحث چنان فراگیر است که موضوعاتی چون «ضیافت»، «مهمانی دادن» و «مهمانی رفتن» را هم در بر می گیرد. آنان برای این موضوعات نکات و آدابی مشخص وضع کرده اند که رعایت آن ها ازسوی سالک سبب پیشرفت معنوی او می شود؛ ولی بی توجهی اش به آن ها یا موجب وقفه سلوکش خواهد شد یا به بیراهه اش خواهد کشاند. بخشی از نگاه صوفیان به این موضوع به اموری درونی چون اخلاص و نیت صحیح سالک و بخشی دیگر به اموری بیرونی مانند کمیت، کیفیت و نحوه تدارک طعام در ضیافت ها یا حضور در آن ها برمی گردد. در این جستار هدف آن است تا با کاربست روش تحلیلی توصیفی و بررسی منابع صوفیانه و سایر منابع مرتبط، آداب و بایسته های مربوط به این موضوع شناخته و تبیین و تحلیل گردد. با تتبع در آثار صوفیانه ازجمله قوت القلوب و احیاء علوم الدین معلوم می گردد که ضیافت دادن و به ضیافت رفتن نه امری روزمره، بلکه گونه ای عبادت است و به تأسی از قرآن و سیره نبوی ظرایف و دقایق بسیاری در آن لحاظ شده است. از دیگر نتایج جالب توجه، مخالفت با برخی آداب ایرانی مانند نخوردن طعام بر خوان، رعایت سکوت هنگام صرف طعام و شستن دست های حاضران در ضیافت در ظروفی مجزاست. افزون بر این ها آدابی چون التزام به خدمت، اطعام دیگران و دوری از تکلف می تواند یادآور ارتباط این جنبه از تصوف با آداب فتوت باشد.
رویکرد متصوفه خراسان به کار (مطالعه مورد زندگی و اقوال و آثار بایزید بسطامی، ابونصر سراج طوسی، ابوسعید ابوالخیر و ابوالحسن خرقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
135 - 158
حوزههای تخصصی:
کار به معنای فرایندی از فعالیت انسانی است که با تولید محصول یا ارائه خدمت به ایجاد ثروت و رفاه برای خود یا دیگری بینجامد. بررسی متون کهنِ تصوفِ خراسان(مطالعه موردی بایزید، سرّاج، خرقانی و ابوالخیر) باروش کیفی نشان می دهد که: اولاً در میان آنان هم اهل کار و تأمین معیشت از راه دسترج وجود داشته اند و هم کسانی که به سبب اشتغال به ریاضات و عبادات از راه نذورات و اموال وقف زندگی می گذرانده اند. مایه ارزشمندی کار برای دسته نخست، آموزه روزی حلال و فضیلت خوردن از دسترنج بوده که به صورت ضمنی در این آموزه مندرج است. البته خوردن مال وقف و نذر اگر با رضایت واقف و برامده از حلال باشد، نه تنها بی اشکال است، بلکه واجد برخی فواید اجتماعی نیز می باشد و اینکه برخی از صوفیان برای رزق خود از فتوحات و نذورات بهره می برده اند، به معنای حرام خواری آنان نیست. مایه ارزشمندی شیوه سلوکی مبتنی بر ترک کار، آموزه توکل است. در توکلِ مشروط سالک کسب و توکل را در تعارض با یکدیگر نمی بیند، اما در توکل مطلق، هر نوع توجه به کسب، غفلت از خدا و رزاقیت او محسوب می شود؛ بنابراین برخی از صوفیان کسب را املاً می کرده و تنها به قدر قوت برای ادامه ریاضات و عبادات از نذورات و فتوحات بهره می برده اند. بر این مبنا شواهد متعددی از تأمین هزینه های خانقاه با اخذ وام از ارباب ثروت و قدرت و حتی در مواردی دریوزگی و نیز باور به فتوحات و امدادهای غیبی برای تأمین معیشت این دسته از صوفیان مشاهده می شود. علاوه براین کار در معنای ارائه خدمت به دیگران (نه با هدف تولید ثروت و رفاه برای خود) عملی ارزشمند برای از میان بردن رعونت نفس، مبتنی بر دو آموزه اخلاص و ایثار در سالکان تلقی می شده است.
داعیه رستگاری و مساله مندی شادی در برهه صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
129 - 151
حوزههای تخصصی:
در برهه صفویه شاهد تولد گفتمان جدیدی هستیم که طی آن شادی با مساله رستگاری اخروی پیوند یافت. گزاره های آغازیناین گفتمان در گفتارهای مختلف و رساله های متعدد ردیه و تحلیلیه بروز یافت و در اشکال مختلف رویت پذیر گردید. در پژوهش حاضر بر آنیم تا با نشان دادن سطوح ظهور و تکوین موضوع به این پرسش پاسخ دهیم که شادی از طریق چه مواضعی در بزنگاه صفویه مساله مند و از امری حاشیه ای به کانون توجه مبدل گردید؟ شیوه انجام پژوهش مبتنی بر رویکرد تحلیل گفتمان فوکویی است که دارای ابعاد دیرینه شناسانه و تبارشناسانه است. لذا، به شیوه فوکویی، با حفاری تاریخ صفویه به «انباشت گزاره ها» در زمینه شادی در فرامین، قوانین، احکام شاهانه، توبه نامه ها، رسالات ردیه و تحلیلیه، وقف نامه ها و سفرنامه ها پرداختیم که در آن ها امور مرتبط باشادی به محل بحث، قانون، حکم فقهی یا فرامین حکومتی درآمد یا در شیوه های حل وفصل قضایی یا ساختار اداره امور، متجلی گردید. بدین ترتیب با نشان دادن دگردیسی عقلانیت موجود درسه سطح مفاهیم، نگرش ها، و معرفت، جایگاه های مساله مند شدن شادی را توضیح دادیم. این تحولات عمدتا در سه محورتصوف، طرب و فقه و در پیوند با مساله رستگاری منجر به انباشت گزاره ها درباره شادی شدند.
نقد عرفان خراسان در مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
295 - 321
حوزههای تخصصی:
جریان عرفان عاشقانه خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابن عربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص می شود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست، بلکه به شیوه عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است که شمس تبریزی یکی از برترین منتقدان عرفان خراسان بود که خود نیز به این جریان تعلق داشت. برای اثبات این مدعا ابتدا ویژگی های مهمِ سلوک خراسانی همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر بیان شده آنگاه دیدگاه های شمس درباره این ویژگی ها تبیین و تحلیل شده است. شمس با نظام خانقاهی مستقر در عرفان خراسان و سنّت هایی چون خرقه دادن و خرقه گرفتن مخالف بود. وی ریاضت ها و چله نشینی های متداول را یک انحراف جدی می دانست. احوالی چون سکر و شطحیات ناشی از آن را نیز از ناکارآمدی ها و نواقص این سنّت سلوکی می دانست. از مهم ترین دستاوردهای بحث آن است که شمس به دنبال رجعت به سنّت نخست خراسانی بود؛ زیرا اتکای تصوف را به نظام خانقاهی موجود، قابل قبول نمی دانست. او می کوشید تصوف را به سوی وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزه فنای در پیر سوق دهد.
عرفان صوفیان ایرانی تبارهند از منظر تحفه النظار فی غرائب الأمصار وعجائب الأسفار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
45 - 60
سفرنامه ابن بطوطه (703-779 ه.ق) علاوه بر اینکه منبعی غنی به لحاظ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و... است؛ دربردارنده اطلاعات ارزشمندی پیرامون تصوف و عرفانِ عارفان قرن هشتم است که می تواند به شناخت بیشتر علمای تصوف و نیز روش و طریقت سیروسلوک آن ها کمک شایانی کند. در حوزه عرفان و تصوف در سفرنامه ابن بطوطه مطالعه ای جدی صورت نگرفته است؛ بر این مبنا پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای در پی اثبات همین ادعاست که تصوف عرفای ایرانی الاصل هند را در سفرنامه ابن بطوطه بررسی و تحلیل کند. دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که سفرنامه ابن بطوطه می تواند تصویری شفاف از عرفان و تصوف شیوخ و عرفای ایرانی سده هشتم که در هند می زیسته اند، ارائه کند؛ زیرا ابن بطوطه در طول سفر خود از شخصیت های بسیاری در این زمینه نام می برد و طریقت آنان را با زبانی ساده و صریح بیان می کند که در دیگر کتب عرفانی کمتر به چشم می خورد. ابن بطوطه از عرفا و شیوخ این دوره با نام «ولی خدا»، «اولیاءالله»، «مرد خدا» و... یاد می کند. سیر و سلوک عرفانی، عبادت و روزه داری، بخشش، کرامات و... ویژگی بارز آن هاست.
جنبه های صوفیانه سازمان نو افلاطونی اندیشه ابن سینا در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
31 - 47
حوزههای تخصصی:
اخلاق صوفیانه از مراتب سه گانه سازمان فکر نوافلاطونی ابن سینا در اخلاق است. ابن سینا، همچون دیگر بخش های کار خود درباره تصوف، اخلاق صوفیانه را در قالب فکری ای طرح کرده است که در خودِ اندیشه صوفیانه می یابیم. به عبارتِ دیگر، بحث ابن سینا در اخلاق تصوف را بدون رجوع به فرهنگ فکری خود صوفیه نمی شود درک کرد. بااین حال، حجم مطالب ابن سینا درباره اخلاق صوفیانه، به دلیلِ جایگاه خاص اخلاق علمی در کار او، بسیار ناچیز است. به همین دلیل در این مقاله، برای بیان برخی جنبه های صوفیانه اخلاق او، از دیگر متون ارائه شده در این قالب فکری نیز استفاده می کنیم و ضمن ارائه توضیحاتی بیشتر از خلال چنین متونی، می کوشیم عبارات مختصر ابن سینا را تفصیل دهیم. از طرف دیگر، اخلاق مطرح در متون صوفیانه گستره ای وسیع از مفاهیم را در بر می گیرد که اخلاق صوفیانه ابن سینا نیز به طورِ مختصر به کثیری از آنها اشاره دارد. در این مقاله، تلاش بر این است که از این گستره وسیع صرفاً به مفاهیمی بپردازیم که بین اخلاق نوافلاطونی و اخلاق صوفیانه مشترک است. این تحقیق نشان خواهد داد که منبع این گونه مفاهیم تفکر اخلاقی صوفیه است، هرچند ابن سینا در بررسیِ آنها، تعارضی نیز با سازمان نوافلاطونی اندیشه خود در اخلاق ندیده است.
ظهور یک طریقت: بهاءالدین نقشبند و سنت خواجگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
156 - 178
حوزههای تخصصی:
ظهور طریقت ها، مرحله جدیدی را در تاریخ تصوف رقم زد و تغییراتی قابل توجه را در حوزه عمل و نظر در پی داشت. بررسی پیشینه تاریخی پیدایش طریقت نقشبندیه، نمونه ای آشکار را از کم و کیف این تغییرات نمایان می سازد. اینکه چگونه بهاءالدین نقشبند به عنوان عضوی از سنت صوفیانه خواجگان، زمینه ساز پیدایی طریقتی جدید بر بستر این جریان صوفیانه شد، مساله پژوهش حاضر را به خود اختصاص داده است. بنا بر یافته های این پژوهش، بهاءالدین نقشبند با شناختی که از سنت منزوی خواجگان، شکاف های داخلی آن و نیز وضعیت متغیر سیاسی ماوراءالنهر قرن هشتم داشت، تلاشی را برای ارتباط فعال این جریان با بدنه جامعه صورت داد. نتیجه اقدامات نظری و عملی او شکل گیری طریقتی جدید با ویژگی های متفاوت از سنت خواجگان بود که ضمن حضور فعالانه در جامعه، خاصه در حوزه های سیاسی و اقتصادی، بعدها توسط اخلاف معنوی اشعنوان نقشبندیه گرفت و همچنان به عنوان طریقتی جهانی و عملگرا به حیات خود ادامه می دهد.
راه کارهای صوفیان برای تأمین هزینه های مادی خانقاه ها در طریقت های مشترک چشتیه، سهررودیه، کازرونیه و کبرویه ایران و هند قرون هفتم تا نهم قمری (نقش سلاطین و عامهه مردم در تأمین هزینه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
173 - 193
حوزههای تخصصی:
طریقت های چشتیه، سهروردیه، کازرونیه و کبرویه به عنوان مهم ترین جریان های تصوف در شبه قاره هند و ایران قرون هفتم تا نهم قمری به شمار می روند که در بسیاری از نقاط ایران و هند خانقاه هایی تاسیس کردند و پیروان بسیاری فراهم آوردند. خانقاه های طریقت های مذکور مکان زندگی برخی از اقطاب، بزرگان و مشایخ طریقه بود و همواره بسیاری از مریدان ملازم آن ها بودند و افرادی نیز به صورت روزانه برای رفع نیازهای معنوی و مادی خود به خانقاه آن ها مراجعه می کردند. برخلاف تصور رایج زندگی صوفیانه مبتنی بر زهدگرایی صرف نبود و صوفیان برای رفع نیاز های روزمره مادی، به تأمین هزینه هایشان احتیاج داشته اند. مقاله پیشِ رو با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ دادن به این است که هزینه های مالی طریقت های مذکور در شبه قاره هند و ایران چگونه تأمین می شده است. یافته ها حاکی از آن است که قسمت عمده هزینه های خانقاه های طریقت های صوفیانه چشتیه، سهروردیه، کازرونیه و کبرویه به وسیله کمک های کالایی و نقدی دریافتی از سلاطین شبه قاره هند و ایران، فتوح روزانه عامه مردم و پرداخت های کلان بازرگانان تأمین می شد و از این لحاظ میان این طرایق اشتراکات فراوانی وجود داشته است.
دگرگونی های گفتمان سیاسی صفوی؛ حرکت بین خطوط تصوف، سلطنت و فقاهت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
273 - 298
حوزههای تخصصی:
تصور غالب درباره گفتمان صفویان به سیطره تشیع و فقه شیعی در جایگاه نیروی سیاسی برتر مربوط می شود؛ اما صفویان ریشه و مَنِشی صوفیانه داشتند که پس از سلطنت با فقاهت شیعی پیوند خورده است.بنابراین، شاهان صفوی از سه شأن مرشدی صوفی، شاه ایرانی و فرمانرای شیعه برخوردار بوده اند. در این چارچوب، مسئله پژوهش حاضر بر نحوه تعامل این سه و ماهیت این سه نیرو و شأن سیاسی حاکمان صفوی متمرکز است و برای بررسی آن، این پرسش مطرح شده است که دگرگونی های تاریخی در جایگاه سیاسی و اجتماعی صفویه چه تأثیری بر روی نیروهای سیاسی عمده و حاکمیت سیاسی آموزه های آنان داشته است؟ عمده ترین یافته پژوهش برای پاسخ بدین پرسش نشان داده است که ماهیت سیاسی صفویه و آموزه های آن از آغاز حیات فرقه تا پایان حکومتش چندرگه بود که از وجهی کاملاً صوفی گرایانه به سلطنت تغییر کرد که به معنای حذف کامل آموزه ها و برخی شئون صوفیانه نبود و توانایی سیاسی نیروی علما و آموزه های فقاهت شیعی را با سلطنت همراه کرد که احیای سلطنت ایرانی و تداوم آن را در پی داشت و نه سلطه سیاسی یک نیروی سیاسی جدید با حاکمیت فقاهت. بنابراین، به نظر می رسد که تصور غالب مبنی بر تسلط سیاسی فقاهت موضوعیت ندارد.
جریان های صوفیانه در فارس پیش از ظهور ابن خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
235 - 266
حوزههای تخصصی:
محققان کمتر به جست وجو درباب چگونگی پیدایش و تکوین جریان های عرفان و تصوف در نقاط گوناگون ایران توجه کرده اند. با تقسیم جریان تصوف به دو مکتب عراق و خراسان و تمرکز محققان بر صوفیان و دیدگاه های صوفیانه این مناطق، دیگر نگرش های صوفیانه در اقصی نقاط ایران در سایه قرار گرفتند. یکی از مناطقی که کمتر بررسی شده، خطه ی فارس است. به نظر می رسد حضور بیش از هشتاد شیخ از مشایخ تصوف در فارس پیش از ظهور ابن خفیف و گسترش تصوف در این منطقه، ضرورت بررسی و جست وجو درباب آغاز و تکوین جریان عرفان و تصوف در این خطه را آشکار می کند. در پژوهش حاضر، نام و نشان چهل وسه تن از مشایخ فارس و شیراز استخراج شده است که پیش از ابن خفیف زیسته اند یا هم عصر او محسوب می شوند که در پژوهش حاضر جهان بینی عرفانی این مشایخ تا حد امکان برمبنای اطلاعات اندک باقی مانده تحلیل شده است. از تحلیل و تبیین نگرش عرفانی ایشان مشخص شد که در این دوره چهار جریان اصلی اعلام حضور کرده اند: نخست، جریان زهدورزی و گوشه نشینی (نمودی از شکل اولیه ی تصوف)؛ دوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان عراق؛ سوم، جریان صوفیان متمایل به مکتب عرفان خراسان؛ و چهارم، جریان پیش آهنگان مکتب عرفان فارس. تحلیل ارقام به دست آمده نشان می دهد در فارس غلبه فکری عرفانی با مشایخ پیش آهنگ مکتب فارس بوده و دیگر جریان ها نقشی کم رنگ تر ایفا کرده اند.
نگاهی نو به مفهوم توبه در تصوّف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
25 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه توبه از نظرگاه تصوّف اسلامی به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین آموزه های عرفان و تصوّف است که در تمامی سلسله ها و طریقه های عرفانی، سلوک الی الله با آن آغازمی شود. در این پژوهش که به روش اسنادی صورت گرفته است، ابتدا مفهوم توبه در متون نثر عرفانی مطالعه شد و سپس گزاره های حاوی واژه توبه استخراج و تحلیل شدند. توبه گرچه در نظر مفسّران قرآن و علمای دینی از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است، اما عارفان نیز توجه ویژه و خاصّی به آن داشته اند. از سوی دیگر با توجه به دو دسته صفات الهی (صفات جلال و جمال) می توان به دو نوع مشرب عرفانی قائل بود: تصوّف عابدانه که حاصل برخورد عارف با صفات جلالی حقّ است و عرفان عاشقانه که بیشتر با صفات جمال الهی سروکار دارد. هرکدام از این دو نگاه عرفانی تعاریف و تفاسیر مختلفی در باب توبه ارائه کرده اند. گریه، خوف از عذاب خداوند و فراموش نکردن گناه تا آخر عمر نمودهای توبه در تصوّف عابدانه است. نتایج نشان می دهد در این متون، با شقّ سومی از توبه مواجهیم که اگرچه نمودی از توبه عاشقانه به نظرمی رسد، آن را باید در مرتبه ای بالاتر از توبه زاهدانه و عاشقانه تصویرکرد. در این نگرش، با تعریف جدیدی از توبه مواجه هستیم که در سخنان بزرگانی چون رابعه عَدَویّه، ابوالحسن نوری و احمد بن رُوَیم بیان شده است که همان توبه از اثبات وجود خود در برابر وجود مطلق الهی است. تا این توبه صورت نگیرد، تمام انواع توبه نه تنها بی اثر است بلکه خود می تواند حجاب معرفتی برای سالک شود.
مشایخ تصوّف و ارباب قدرت (بررسی آراء و رفتار اجتماعی-سیاسی حاج ملّا علی نور علیشاه گنابادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
317 - 334
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات با اهمّیت و قابل پژوهش در تاریخ تصوّف که درباره آن مطالب متفاوتی اظهارشده، رفتار مشایخ صوفیّه در مواجهه با ارباب قدرت است. در مقدّمه این جستار، ضمن بیان بعضی نظریّات پیرامون مقوله مذکور، با اشاره به پاره ای از نهضت های مهمّ سیاسی- اجتماعی صوفیانه، برخی مصادیق تاریخی از موضع گیری های بزرگان تصوّف در مقام ناقدان حکّام جور نقل شده است. چون سلسله نعمت اللّهیه از طرائق مهم و قدیمی تصوّف است، تحلیل نظریّات و رفتارهای سیاسی- اجتماعی بزرگان نعمت اللّهیه در این زمینه، می تواند در تبیین مسأله، امری مفید باشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر برای نخستین بار به بررسی آراء و عملکرد حاج ملّا علی نورعلیشاه گنابادی (1284- 1337ق.) از مشایخ مبرّز نعمت اللّهیه در عصر قاجار، درخصوص موضوع مزبور پرداخته می شود. در این نوشتار رفتارهای سیاسی- اجتماعی و نحوه مواجهه نورعلیشاه گنابادی با امراء و اصحاب قدرت اعمّ از مواعظ و انذارهای مکتوب و انتقادات شفاهی وی از آنان، مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته است. یافته پژوهش آن است که سلوک عرفانی حاج ملّا علی گنابادی و مسؤولیت های طریقتی او، سبب غفلت وی از وظایف مدنی اش نشد. او نه تنها نسبت به رفتارهای نادرست پادشاهان قاجار و سایر ارکان حکومت بی تفاوت نبود، بلکه در مقام یک ناصح اجتماعی، به روش های مختلفی موضع گیری کرده و سعی در اصلاح امور داشته است. این تحقیق توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر روش کتابخانه ای و منابع دسته اوّل تدوین یافته است.