مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
تصوف
حوزههای تخصصی:
یکى از واقعیات هستى که هیچ شک و تردیدى در آن نیست، «خوارق عادت» است. به دلیل آنکه تحقق امور خارق العاده با تحقّق امور عادى فرق دارد، با پیش فرض هاى عرفى و عادى، قابل تصور و تحقق نیستند. از این رو، دیگران از آوردن مثل آن ناتوانند. خوارق عادت مشتمل بر غایتى هستند، ولى از آن روى که در نوع غایت و مشروعیت (به معناى الهى بودن) و عدم مشروعیت با هم مختلفند، شناخت این امور، امرى لازم و ضرورى به نظر مى رسد.
بنابراین در مواجهه با این گونهمسایل در کتب و تذکره های عرفانی باید با احتیاط و تامل رفتار کرد. این مقاله به روش توصیفی به بررسی و تجزیه و تحلیل این موضوع در کتب عرفانی تا قرن هشتم هجری می پردازد.
وحدت وجود در نگاه ابن عربی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا و ابن عربی دو متفکری هستند که درباره «هستی» دیدگاهی نو و ابتکاری ارایه دادند و ما در این پژوهش سعی داریم مختصری از تفکرات این دو اندیشمند را در باره وجود بررسی نماییم.
اسپینوزا به عنوان یک فیلسوف دکارتی شناخته می شود.
مساله جوهر و صفات خداوند و کیفیت اتصاف ذات اقدس ربوبی به اوصاف کمالیه و ارتباط آن با توحید حقیقی و خالص پروردگار از اساسی ترین مسایل در مبدأشناسی است.
اثر حاضر بر آن است تا فرآیند وحدت وجود را در نزد متفکرانی چون ابن عربی و اسپینوزا مورد بررسی قرار دهد.
تحلیلی از تأثیر آیات و روایات در آثار عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری است. عطار از عارف شاعرانی است که شیفته قرآن و عرفان بود و به علوم دینی از قبیل تفسیر، حدیث و روایات احاطه کامل داشت. سراسر آثارش مملو از مضامینی مأخوذ از آیات و روایات است و ازین روی در سروده های او که یکسره عرفانی و ایمانی است، بازتاب و تجلی کلام خدا و روایات به فراوانی قابل مشاهده است. وی در خلق آثار خود به شیوه ای بر خلاف گذشتگان خود دست یازیده است. انتخاب زبان ساده و مردمی، بکارگیری داستان و تمثیل، بیان از زبان مردم عادی، بیان از زبان حیوانات و تحریک عواطف و احساسات مردم از روش های وی بوده است. وی در اشعار خود گاه مستقیما آیات را به کار برده، گاهی قسمتی از آن، گاه با تغییرات جزیی و بالاخره از معانی و مفاهیم آن بهره گیری کرده است. در این مقاله با تأمل در آثار منظوم وی شامل اسرارنامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، مختارنامه و دیوان قصاید و غزلیات، سعی شده است تاثیرپذیری مستقیم یا غیرمستقیم این آثار عنوان گردد.
آسیب شناسی اقوال و کردار داود طائی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی (Islamic mysticism) را می توان به عرصه وسیعی تعبیر کرد که عرفان نظری و عملی را دربر می گیرد و با طریقت تصوّف هم آمیختگی دارد و در مواردی تلقی یکسان یا مختلفی از آن دو می شود و در بسیاری از موارد، بزرگانی که در این عرصه شناخته شده هستند از آن حد و مرزی که باید در آن فعالیت می کردند قدم فراتر نهادند و گاه نیز دچار زیاده روی هایی در این عرصه شدند. داوود طائی یکی از شخصیت های شناخته شده در تصوّف اسلامی است و حکایت های زیادی درباره وی در متون عرفانی ادب فارسی وجود دارد که اغلب تکراری هستند و به شیوه های زبانی مختلف، در کتب مختلف نقل شده اند.
تحلیل عرفانی فقر و غنا از دیدگاه عرفانی خواجه عبدالله انصاری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فقر» یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی و در لغت به معنای نیاز و احتیاج است و در اصطلاح صوفیه، نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. «فقر و غنا» در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا» نقطه مقابل آن و به معنی توانگری، بینیازی و دولتمندی است. سالک در این وادی به صفت عدم اصلی و فقر ذاتی خود برمیگردد و به آن اقرار میکند. فقر از مسائل مهم عرفانی است و علاوه بر شاعران که در دیوانهای خود به آن اشاره کردهاند خود عرفا نیز در این زمینه نظریهپردازی میکنند. این جستار که با روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است بر آن است که مقوله فقر را از دید دو عارف (انصاری و مولانا) همراه با شواهد شعری تبیین و تفسیر کند و آن را از دید عرفان مورد بررسی قرار دهد.
سیر آفاقی در سلوک عارفانه عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان اسلامی که مُلهم از آموزه های وحیانی است، به استناد آیه شریفه «سَنُریهم آیاتِنا فی الآفاقِ و فی أَنفسِهم حَتّی یتَبیّنَ أَنّه الحقُّ» (فصّلت/53)، سلوک اهل طریقت را شامل سیر آفاقی و سیر أنفسی محسوب می دارد.
عطّار که در شاهکارهای منثور و منظوم عرفانی خود، به تبیین نحوه سلوک عارفانه پرداخته است، به سیر آفاقی عنایتی ویژه داشته و سالک طریقت را بدان توجّه داده است.
در اندیشه عارفانه عطّار، سیر آفاقی بر سیر أنفسی تقدّم دارد. او به مصداق «المجاز قنطره الحقیقه»، مشاهده مظاهر عالم را، که مظهر اسماء و صفات حق محسوب می شوند، لازمه سلوک صوفیانه می داند و درک کیفیّت ارتباط موجودات با یکدیگر و با خالق هستی را باعث مشاهده جلوه و جمال حق در عناصر خلقت می شمارد.
سیر آفاقی عطّار، از مرحله مادّه و طبیعت، تا مرحله روح و جان و تا عالم ملکوت ادامه می یابد. او با نگاه نافذ خویش، حجاب های گوناگون را از چهره مظاهر هستی بر می دارد و به باطن آن ها راه یافته، و حقیقتی واحد را در وجود ممکنات عالم، ساری و جاری می بیند و در سایه نظریه وحدت شهودی خود، به مبدأ حقیقی جهان- که نهایت آمال اهل عرفان است- متّصل می گردد.
یادگار مکتوب خاندان بزغش در مکتب صوفیانه سهروردیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهروردیه یکی از چندین جریان تصوف عملی و زاهدانه در قرن هفتم هجری بود که توسط صوفی صالحی موسوم به «ابوحفص، شیخ شهاب الدین عمر بن محمد سهروردی» بر اساس عقیده به جمع میان طریقت و شریعت (زهد و شرع) بنیان نهاده شدو نوعی واکنش به اعتراضات و مخالفت های دیرین فقهای دینی به جماعت صوفیه بود که در چندین مورد،منجر به صدور حکم قتل آنان شده بود،این سلسله پس از سهروردی توسط شاگردانش در هند و پاکستان و ایران و عثمانی رایج شد، نجیب الدین علی بن بُزغش شیرازی رئیس شاخه ایرانی آن در مناطق مرکزی ایران بود و اصول این طریقه را بواسطه شاگردان نامدار خود که فرزندش ظهیر الدین از آن جمله است اشاعه داد، در نهایت، شیخ صدر الدین جنید شیرازی نوه شیخ ظهیر الدین، عوارف المعارف را که در حکم رساله عملیه این سلسله بود،به فارسی شرح و علاوه بر تبیین مشکلات و مبهمات آن بسیاری از ظرایف و نکات آن را نمایان ساخت، در این نوشتار ضمن معرفی سلسله و رساله عملی سهروردیه، پیشرفت آن در خاندان بزغُشیه جستجو شده و نسخه های نویافته شرح ماندگار و تأثیرگذار صدرالدین معرفی شده است
تأملی در زمینه ارتباط تصوّف و کشف و شهود عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف، عرفان و به تبع آن، کشف و شهود عرفانی، ارتباط تنگاتنگی باهم داشته اند. مفسّران آثار صوفیه، در مفاد اقوال و تجربه های عرفانی پژوهش کرده، به مواردی دست یافته اند که ذیل مفهومی به نام «شهود» یا «کشف» مطالعه می شود.
یافته های پژوهش حاضر که به روش تحلیل توصیفی و با استفاده از ابزار «تحلیل محتوایی» انجام یافته، نشان می دهد که عرفا و زهّادی مانند ابراهیم ادهم، حسن بصری، رابعه عدویه، ابوهاشم صوفی، و افرادی چون بایزد بسطامی، ابوالحسن هجویری، ابوالحسن خرقانی و... در دوره ای از تاریخ تصوف و عرفان ایران ظهور کرده اند که زمینه مناسبی برای طرح زهد و ارتباط آن با کشف و شهود را مهیا کرده است.مهم ترین فرضیه ای که می توان در این نقد و ب ررسی عنوان کرد این است که عارفان و متصوفان توانسته اند با بیان شیوا و خالی از هرنوع پیش داوری یا مداخله نفسّانیات شخصی، پس از زمینه سازی مفهومی به نام «زهد»، به تجربیات خاصی دست یابند که فقط در بستر مطالعاتی عرفانی، می توان تحلیل و تفسیر کرد.
سماع و موسیقی عرفانی در اندیشه عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی همگام با روحیه صوفیانه، به موسیقی نیز گرایش و علاقه وافری ابراز می داشت. اوطبیعتی متأمل داشت وازاموردنیوی اعراض می کرد. اما آنچه در زندگی فارابی قابل توجه است اینکه تصوف فارابی در حد اعتدال و متفاوت ازتصوف رایج زمانه خودبود؛ کسوت درویشی فارابی هیچگاه اوراازکارتحقیق وتعلیم وکتابت بازنداشت وسماع عارفانه، نزاهت اخلاق، صحت مزاج وناچیزانگاشتن اموردنیوی، نتیجه تصوف وموسیقی اوبوده است. موسیقی وتصوف دروجودفارابی نه تنهاهمگام وهمرازبوده اند بلکه زمینه های تأمل وتعمق اندیشه اودرمسائل علمی وفلسفی را فراهم آورده اند. شاهد این مطلب، حوادث تاریخی وساختارفکری وروحانی اوست که به آن پرداخته خواهدشد. نگارندگان با بررسی آثار مختلف فارابی و شارحان اودراین مقاله سعی دارد تااولاً تصوف فارابی را از تصوف رایج دوره اول وبه معنای عام صوفی گری تمیز دهند وثانیاً تأثیرات موسیقی را درطریقه صوفیانه فارابی تبیین نموده وحضورموسیقی به عنوان عنصر پیوند دهنده حیات فلسفی وعرفانی اورامورد تحلیل وبررسی قراردهد.
تأثیر تصوّف در منظومه های عاشقانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
13 - 39
حوزههای تخصصی:
تصوّف، که از آن می توان به عنوان یکی از عوامل مهم اجتماعی و فرهنگی یاد کرد، از قرن های نخستین در جامعه اسلامی شکل گرفت و به سرعت رشد کرد. با سنایی وارد عرصه ادبیات شد و آثار برجسته ای در این حوزه چه به صورت نثر و چه از نوع آثار منظوم پدید آمد که مثنوی های عطار و مولانا از جمله آنهاست. تحت تأثیر این آثار و با توجه به غلبه روح و فرهنگ تصوّف در فضای اجتماعی قرون هفتم، هشتم و نهم، داستان های عاشقانه عصر نیز که به دلیل نگاه عاطفی و احساسی آن ها بیش از سایر داستان ها مورد توجّه بوده اند دگرگون گشته، ضمن حفظ برخی ویژگی های آثار پیشین، آب و رنگ تازه ای به خود گرفتند. در این نوشتار برآنیم تا با بررسی برخی از برجسته ترین منظومه های عاشقانه این قرون یعنی هشت بهشت امیر خسرو دهلوی(قرن هفتم)، جمشید و خورشید سلمان ساوجی و همای و همایون خواجوی کرمانی(قرن هشتم)، و لیلی و مجنون مکتبی شیرازی(قرن نهم)، عناصر مشترکی را که بیانگر تأثیرپذیری پدیدآورندگان این آثار از اندیشه های صوفیّه است، استخراج کرده و مورد مطالعه قرار دهیم. نتایج پژوهش بیانگر این معناست که این اثرپذیری تنها به تحول شخصیت های داستانی و صفات و رفتار آنها محدود نگشته بلکه واژگان و تعابیر عاشقانه نیز چه بسا تحت تأثیر تصوّف بار معنایی گسترده تری یافته اند؛ به عبارتی می توان اذعان کرد که عشق زمینی و مجازی در این داستان ها به پاکی و بلندای عشق آسمانی ارتقا می یابد و عشق و عرفان آنچنان در هم آمیخته و به هم پیوند می خورد که نمی توان حدّ و مرز مشخصی برای عاشقانه یا عارفانه بودن آن ها تعیین نمود.
نامدار گمنام بررسی متن بلاغهُ المُراد فی طریق الأوراد اثر عیدعاشق خبوشانی (جشنی) صوفی و عارف سده های هفتم و هشتم هجری قمری (زنده در 719 ه .. ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
39 - 58
حوزههای تخصصی:
بلاغه المراد فی طریق الأوراد متنی کهن و ناشناخته با موضوع تعلیم آداب سلوک عرفانی به مریدان است. این کتاب توسّط شخصیّتی ارجمند امّا بی نام و نشان از رجال صوفیه قرون هفتم و هشتم هجری قمری خراسان به نام «عیدعاشقِ خَبوشانی» با تخلّص شعری «جشنی» نوشته شده است. کتاب حاوی ویژگی های دستوری و واژگان و ترکیباتی بدیع از نظم و نثر خراسان است که برخی از آن در سایر آثار ادبی این دوره، تکرار نشده است. از ویژگی های شاخص این اثر، مدّت تألیف آن است که تماماً در طیّ سه روز به رشته تحریر درآمده که در متون ادبی از استثنائات است. نویسنده خود از مشایخ صوفی و از شاگردان شیخ حسن شمشیری صوفی شهیر قرن هفتم است. بلندای عرفانی نگاه نویسنده از خلال متن هویداست چنان که گاه نویسنده با پرهیز از افشای اسرار الهی دم فرو می بندد. در این نوشتار تلاش می شود تا ضمن آشنایی با مؤلّف و اثر او، شمّه ای کوتاه درباره سرشت ادبی و مفاهیم فرهنگی این کتاب در کنار مباحث نسخه شناسی و کتابشناسی آن، بیان شود.
تجلی عرفان در اندیشه نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
101 - 122
حوزههای تخصصی:
نجم الدین رازی (573-654ق) نویسنده برجسته، صوفی و صاحب آثار معروفی چون مرصادالعباد، مرموزات اسدی و منارات السائرین، در مشهورترین اثر خود (مرصادالعباد من المبدا الی المعاد) دوره ای از اصول و مباحث نظری تصوف مکتب خراسان را به زبانی زیبا و موثر، تقریر و تدوین کرده است. این کتاب که اساساً مبتنی بر آموزه های تصوف خراسان و بی هیچ تاثیرپذیری از مکتب عرفان نظری ابن عربی در پنج باب و چهل فصل تالیف و تنظیم شده، شامل مباحث عمده ای همچون آفرینش جهان و انسان، معاش خلق، اصول عقاید عرفانی، معاد نفوس و سلوک طوایف مختلف از پادشاهان تا طبقات پیشه وران، کشاورزان است. و به مقاله حاضر با رویکرد تحلیل محتوا و به شیوه کیفی، موضوع «معرفت الهی» در مرصادالعباد، با نگاهی به پیشینه این بحث درد و اثر دیگر وی، مرموزات اسدی و منارات السائرین، بررسی شده است نتایج پژوهش نشان می دهد، که از نظر وی، «معرفت عقلی» از آن عوام، «معرفت نظری» مخصوص خواص و «معرفت شهودی» از آن اولیای خاص الخواص است
بررسی دیدگاه دکتر علی شریعتی درباره عرفان و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
232 - 253
حوزههای تخصصی:
دکتر علی شریعتی یکی از اثرگذارترین متفکران و روشنفکران دینی ایران در قرن حاضر بود که نقش برجسته ای در عرصه های دینی، سیاسی و اجتماعی عصر خود و پس از خود ایفا کرد. یکی از عناصر اصلی تفکر شریعتی، توجه به عرفان و تصوف بوده که در آثارش بارها بر نقش آن در عروج روح آدمی و نیز شکل گیری ایدئولوژی مورد نظر خود که متشکل از سه گانه عرفان، برابری، آزادی است؛ تأکید داشته است. نگاه شریعتی به عرفان، هم سو با بسیاری از روشنفکران آن دوره، نگاهی منتقدانه بود تا بتواند با پالایش این میراث پر بها، از آن به نفع اهداف اجتماعی سازنده بهره گیرد. این رویکرد سبب شد تا او ضمن ارج نهادن به بسیاری از دست آوردهای ارزشمند عرفانی و عارفان برجسته، به بیان نقاط منفی این میراث عظیم نیز بپردازد. نگاه تطبیقی شریعتی به ادیان و به تبع آن به عرفان و تصوف و نیز تأثیر وی از نهضت پروتستان و جریان اومانیسم، او را به خوانشی از عرفان رساند که در آن دغدغه های انسان قرن بیستمی که از یک سو به دنبال اثبات جایگاه خود در هستی و تکیه بر اراده، آزادی و اختیار اوست و از سوی دیگر در جستجوی معنا نیز هست، پاسخ گفته شود.
حال و مقام در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
344 - 357
حوزههای تخصصی:
با تامل و اندیشیدن درباره حال و مقام در عرفان و تصوف در می یابیم که عارفان زیادی افکار تصوف و اصطلاحات عرفانی و گفتار مشایخ را با ذوقیات شعری خود آمیخته اند و در قالب نظم درآورده اند. در کل می توان گفت که تصوف جنبه عملی عرفان است و صوفی از طریق سیر و سلوک و کسب مقامات و نیل به احوال به مشاهده می رسد و حق را به دیده دل می بیند و طریق تصوف بهترین راه معرفت حق است و صوفیان بهترین طبقه از مردم هستند و حال ذوقی آنها نیکوترین احوال است. حال احساساتی که نفس سالک صوفی را پر می سازد و آن از بخشش و کرم خداوندی است؛ مقام ایستگاهی از عبادات و مجاهدات است که بنده در مقابل پیشگاه خداوندی می ایستد و از همه قطع امید می کند تا به او بپیوندند.
بررسی عوامل زمینه ساز تکوین و تکامل ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
378 - 394
حوزههای تخصصی:
عرفان و ادبیات عرفانی یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات تعلیمی و دارای گستره وسیعی در ادبیات فارسی است. بی تردید بخش عظیمی از آثار و متون ادبیات فارسی به آثاری با محتوا و مضامین عرفانی اختصاص دارد. حوادث، اتفاقات و سیاست های حاکمان یک جامعه در همه ارکان آن جامعه اثرگذار است؛ ادبیات نیز همانند هر پدیده دیگر، متأثر از فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حوادث و اتفاقات رخ داده در جامعه است. این شرایط در هر دوره ای می تواند منجر به تکوین و تکامل و یا رکود و افول یک نوع ادبی شود. بخشی از این علل و عوامل به حوادث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. پیدایش و تکامل ادبیات عرفانی، هم زمان با دوره حاکمیّت ترکان غزنوی، سلجوقی و مغول در ایران است. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده، به بررسی نقش عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر تکوین و تکامل ادبیات عرفانی در دوره های مذکور پرداخته است. که عوامل مذکور شامل: فقدان حکومت مقتدر و علاقه مند به فرهنگ ایرانی- اسلامی، ظلم و فساد حاکمیّت و انحطاط اخلاقی، سخت گیری و تعصّبات مذهبی و سطحی نگری دینی، انحطاط و افول علوم عقلی، تقدیرگرایی و ناامیدی مردم، نقش خانقاه ها، نقش سروده های زهدی، نقش شعر و نثر عرفانی عربی و مسائل اقتصادی است.
ویژگی های سبکی شعر عارفانه شمس مغربی (عارف قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
100 - 122
حوزههای تخصصی:
شمس مغربی شاعر قرن هشتم و اوایل قرن نهم، شاعری است صوفی مسلک با کشش و تمایل به ساحت عرفان اسلامی. سبک او در ژرف ساخت متاثر از سنائی غزنوی و عطار است. او تحت تاثیر مکاتبی چون پانته ایسم، بودائیسم، مسیحیت و وحدت وجود قرار گرفته و از شخصیت هایی مانند ابن عربی بهره برده است. همین تاثیرها یکی از عمده ترین ویژگی های سبکی او را رقم می زند. غزل های عارفانه شمس مغربی از نظر نقد ساختاری یک دست و یک پارچه است. میان بیت های غزل، مفهومی فراگیر وجود دارد به گونه ای که ارتباط و همبستگی های معنادار در غزل های عارفانه او مشهود است. زبان مغربی در پاره ای از قافیه ها متکلف و در سطح غزل آمیختگی فراوان با واژه های عربی و گاه ترکیب های نامأنوس دارد. از نظر فکری مغربی متمایل به عرفان ابن عربی و از نظر هنر شاعری می توان او را میان سنائی و عطار دانست. ویژگی های دیگر سبکی او کاربرد واژه هائی است که مبین ذوق صوفیگری و عارفانه شاعر است مانند: تجلی، آینه، خورشید، فنا و... از دیگر ویژگی های سبکی او، عبور از تصوف زاهدانه به سوی عرفان عاشقانه است.
تحلیل گفتمان عرفانی حافظ در جدال با هژمونی تصوف (بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
244 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، آن است که با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، قدرت، ایدئولوژی و هژمونی را در شعر حافظ، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مورد بررسی قرار دهد. این مقاله بر آن است که شعر حافظ، به مثابه گفتمانی عرفانی است که سعی دارد، گفتمان های مسلط را خنثی کند. عرفان حافظ با به کارگیری ترفندهای زبانی و بلاغی و معنایی به جدال با نهادهای هژمونیک می پردازد و گفتمان دیگری را در بطن فرهنگ نهادینه می کند. به واقع، شعر حافظ با ترسیم این جدال، به خلق توانش فرهنگی جدیدی دست زده است. در پایان این مقاله به این نتیجه می رسد که حافظ به مدد چارچوب خاص عرفانی خویش، نهادهای هژمونیک تصوف وشریعت را به چالش می کشد و درست برخلاف هژمونی حرکت می کند. از این روی، می توان گفت نظام عرفانی حافظ، بر اساس نوعی واکنش سیاسی و اجتماعی و اخلاقی شکل گرفته است. این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی به انجام رسیده است.
عرفان و تمدن؛ کاوشی در مشارکت سیاسی عرفا و متصوفه با تکیه بر نقد قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
107 - 130
حوزههای تخصصی:
به رغم وجود برخی گزارش ها در خصوص دوری نهاد عرفان و تصوف از سیاست از یک سو و وجود برخی گزارش ها بر مدیحه گویی عارفان و صوفیان نسبت به حکومت و قدرت از دیگر سو و تعمیم این دو از سوی برخی به میراث اصلی این جریان، به نظرمی رسد کنشگری فعال متصوفه در شئون مختلف اجتماعی و تازیدن آن ها به حکومت و نقد قدرت، افق های جدیدی از میراث تصوف و نقش تمدنی آن ها را پیش نهد. این پژوهش با بهره گیری از الگوی تحلیل پیام، سعی دارد از خلال گزاره های تاریخی و ادبی ، نقش آفرینی صوفیان صافی ضمیر را در بطن رخدادهای سیاسی موردبررسی و تحلیل قراردهد. به نظرمی رسد، عارفان به عنوان قشری تأثیرگذار و در برخی مقاطع رهبران معنوی جامعه به لحاظ روش و ابزار، پیام خود را، مستقیم، غیرمستقیم، شفاهی و مکتوب و در قالب های دیگر به ارکان قدرت رسانده اند چنان که به لحاظ مخاطبان نقد، خلفا، پادشاهان وزرا، امرای محلی، حکومت گرانی اند که موردنقد عرفا بوده اند. به لحاظ محتوای نقد نیز عارفان در قلمروهایی چند ازجمله استبداد، بی عدالتی، ظلم و ستم صاحبان قدرت، گماردن افراد نالایق به پست های حکومتی، زبان به انتقاد گشوده اند، واقعیتی که از دستاوردهای آن، اثبات حضور اخلاق ، شریعت و عرفان در سیاست و نقش آفرینی عرفا در نظام سیاسی تمدن اسلامی بوده است.
تأملی در حلقه ارتباط عرفان و جامعه شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
173 - 190
حوزههای تخصصی:
دین، مقوله جدایی ناپذیر جامعه است. هر دینی دستورهایی دارد که بنابه سطوح و رده های گوناگون جامعه، تفسیر و تحلیل می شود. جامعه هم نوا با دین پیش می رود و بیشتر نیازهای خود را از آموزه های دینی می جوید. دراین خصوص، جامعه شناسی رفتاری هم نوا و موازی با دین دارد، یعنی نظریات جامعه شناختی را تافته جدابافته ای از دین فرض نمی کند. ازطرف دیگر، در تاریخ ایران (و بیشتر سرزمین ها)، پدیده ای به نام «عرفان» داریم. با اینکه در دیدگاه اول، ممکن است این گونه به نظررسد که ع رفان یا تصوف، خلاف خواسته های جامعه حرکت کرده است و نظریات آنارشیستی دارد؛ اما با تحلیل تمام دیدگاه های عرفانی در تمام رده های تاریخ، می توان این ادعا را ردکرد و گفت که: عرفان (تصوف)، دین و جامعه شناسی در یک راستا حرکت کرده اند. یافته های پژوهش حاضر که به روش تحلیلی توصیفی انجام یافته، نشان می دهد عارفانی مانند سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، مولوی و هم فکران آنان، نظریه های عرفانی دارند که می توان آن ها را در ذیل جامعه شناسی مطالعه کرد. مهم ترین فرضیه ای که می توان در این نقد و بررسی عنوان کرد این است که عرفان و تصوف اسلامی ایران، برپایه نیازهای جامعه شکل گرفته و سعی دارد نظریات خود را براساس موازین اجتماعی ارائه دهد.
نگاهی به مرگ اندیشی در اهم متون نثر عرفانی(قرن ششم تا دهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
251 - 278
حوزههای تخصصی:
مرگ پرسشی بی پاسخ در زندگی انسان بوده که از دیرباز ذهن او را به خود مشغول کرده است. در ادبیات کشورهای مختلف اندیشمندان پاسخی درخور و نه قطعی به این پرسش داده اند. متون عرفانی نیز باتوجه به اینکه بر آموزه های قرآنی و دینی تکیه دارند، مسئله مرگ را به نوعی واکاوی کرده اند. در مقاله حاضر که به شیوه تحلیلی توصیفی ارائه می شود، مهم ترین متون نثر ادبیات عرفانی از قرن ششم تا دهم موردتوجه بوده تا دیدگاه نثرنویسان را درباره مرگ موردبررسی قراردهد. آنچه از بررسی متون موردنظر استنباط می شود این است که در متون عرفانی مسئله مرگ که اغلب به صورت تشبیه پرنده (آزادی روح از بدن) تصویرمی شود جزء دغدغه های نثرنویسان است و در این میان آموزه های اسلامی با دیدگاه های صوفیانه و عرفانی تلفیق شده است. به لحاظ بسامدی در آثار سهروردی بیشترین توجه را به این موضوع می توان دید. در آثار سهروردی این مسئله درقالب انواع نمادها و استعاره ها بیان شده است که گاه تفسیر جزئیات آن ها نیازمند تلاش فکری بیشتری است. در دیگر آثار بحث در این زمینه از صراحت و سادگی برخوردار است. در آثار مولانا نیز سنت تفکر عرفانی پیش از او درباره مرگ به بیانی دیگر متجلی شده است. صوفیه مرگ را عمدتاً به دو گونه جسمانی (اضطراری) و ارادی (خودخواسته= مرگ پیش از مرگ) تقسیم بندی می کنند و این دیدگاه به سنتی در حوزه اندیشیدن به مرگ در متون عرفانی تبدیل شده است.