مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
زبان فارسی
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
23 - 38
حوزه های تخصصی:
این نوشته، مختصری از پژوهش در قلمرو آموزش زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و ملّی در نظام آموزش و پرورش ایران است. در این تحقیق، رویکرد و روش های آموزش زبان فارسی در گام نخست زبان آموزی بررسی شده است؛ از این رو، به اولین مرحله ی آموزش رسمی و برنامه ی آموزش فارسی توجه نموده، تنها به بررسی کتاب های فارسی اول دبستان پرداخته ایم. نخست، مقصود از رویکرد بیان شده، انواع رویکرد زبان آموزی در تاریخ آموزش زبان فارسی از گذشته تا کنون به دست داده شده است. سپس روش های آموزش الفبا یا نشانه های زبان فارسی در مرحله ی نخست آموزش و یادگیری بررسی و تبیین شده، از دید روان شناسی و زبان شناسی مورد تأمل قرار گرفته است. سرانجام، ضمن بازشناسی رویکردها و روش های فارسی آموزی، روش مناسب تر آموزش زبان فارسی و رویکرد ویژه ی نظام آموزش رسمی امروز ایران نیز معرفی شده است.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش انشا در دوره متوسطه آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
99 - 128
حوزه های تخصصی:
امروزه در اغلب نظام های برنامه ریزی درسی جهان، مقوله آموزش انشانویسی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله، شناسایی، توصیف و مقایسه عناصر و مؤلفه های آموزش انشانویسی در برنامه درسی زبان آموزی آلمان و ایران است. روش تحقیق تحلیلی استنادی بوده و اطلاعات بر اساس مراحل تطبیق جرج بردی جمع آوری و طبقه بندی شده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که آموزش انشا در آلمان هم در برنامه درسی زبان آلمانی و هم در سایر برنامه های درسی مانند مطالعات اجتماعی، زیست، ریاضی، علوم، هنر و مهارت های زندگی به صورت یک مهارت تلفیقی ارائه می شود در حالی که در ایران مهارت انشا تنها در برنامه درسی زبان فارسی به صورت تفکیکی درون رشته ای و بدون ارتیاط با سایر برنامه های درسی آموزش داده می شود. همچنین، در آلمان بر خلاف ایران آموزش انشا برای معلمان و دانش آموزان و حتی اولیا یک ضرورت آموزشی محسوب می شود و تسلط بر مهارت انشا و نویسندگی دارای منزلت فرهنگی، اجتماعی و شغلی است و هدف اصلی معلمان آلمانی، بها دادن به توانمندی دانش آموزان در تولید متن و به کارگیری آن در زندگی می باشد و در درس انشا نمره مستقلی در کارنامه ثبت نمی شود.
تحلیل محتوایِ شناختیِ استعاره کارکردی در کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
7 - 22
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی استعاره های کارکردیِ کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی، در چارچوب زبان شناسی شناختی، تحریر یافته و روش پژوهش آن توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. اهمیت این تحقیق در این است که چون استعاره یکی از مفاهیم انتزاعی مهم تفکر و زبان محسوب می شود؛ جهت آموزش آن، ابزار مهمی چون زبان- به این دلیل که بیش از هر عامل دیگری به پیشرفت فکری کودک کمک می کند- باید به شیوه ای علمی و مناسب در اختیار وی قرار گیرد. نتایج حاصل از مطالعه و بررسی داده ها نشان می دهد که کلیه انواع استعاره های کارکردی (وجودی، جهتی و ساختاری) در کتاب های فارسی دوم تا ششم دوره ابتدایی کاربرد دارند ولی در کتاب فارسی اول ابتدایی، تنها استعاره وجودی به کار رفته است. دیگر این که بیشترین میزانِ کاربرد استعاره های کارکردی به استعاره وجودی (97/4%) اختصاص می یابد. کاربرد بیشتر استعاره وجودیِ حجمی با 51/3 درصد نسبت به دیگر انواع استعاره های وجودی (تشخیص، شیء و ماده)، از دیگر نتایج این پژوهش است. از مهم ترین نتایج این تحقیق می توان به این نکته اشاره کرد که استفاده از استعاره وجودی باید در مراحل اولیه ای که دانش آموزان اطلاعات کمی در زمینه مفاهیم دارند، مورد استفاده قرار گیرد و سپس به تناسب سن، به دلیل افزایش رشد شناختی، از میزان آن ها کمتر شده و از استعاره های پیچیده تر استفاده گردد. همچنین از آنجا که پدیده «تشخیص» از ویژگی های تفکر دانش آموزان ابتدایی محسوب می شود، استفاده مناسب از آن می تواند به آن ها، به ویژه در سنین پایین تر، کمک کند تا مفاهیم ناملموس، غیرمادی، مبهم و انتزاعی را راحت تر درک کنند.
بررسی ساخت اطلاع «اشتغال» در ترجمه های فارسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل تفاوت زیرساخت های کلامی و کاربردشناختی دو زبان، گاهی در فرایند ترجمه، بخشی از معنا از دست می رود و در ساخت اطلاعِ برخی از ساختارهای نحوی تحولاتی رخ می دهد. اشتغال در زبان عربی ازجمله ساخت هایی است که بر معنایی بیش از معنای گزاره ای دلالت داشته و به دلیل نحوه چینش سازه ها با نوعی تأکید یا تقابل معنایی همراه است. با توجه به اهمیت ساخت اشتغال در قرآن کریم، شناخت چگونگی انتقال لایه های معنایی آن در فرایند ترجمه ضروری می نماید. بر اساس این، در پژوهش حاضر، ابتدا تأثیر آرایش واژگانی اشتغال بر ساخت اطلاعی جمله و تغییر آن در فرایند ترجمه، بررسی و سپس راهبردهای ترجمه این ساخت در قرآن کریم واکاوی شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهند در فرایند انتقال ساخت اطلاع اشتغال به منزله ساختی نشان دار از رهگذر ترجمه، تحولاتی چشمگیری رخ می دهد و زبان فارسی با وجود آرایش واژگانی آزاد، در انتقال لایه های معنایی اسلوب اشتغال با محدودیت مواجه است. انعکاس تأکید اطلاعی اشتغال در فارسی محاوره ای امکان پذیر است؛ اما در گونه رسمی زبان فارسی با توجه به امکانات ساختی زبان از میزان نشانداری این ساختِ نشان دار کاسته می شود؛ به ویژه در حالت رفع آغازگر که باید انتقال لایه های معنایی آن را به زبان فارسی ناممکن دانست.
تأثیر زبان و ادب فارسی بر هند دوره گورکانیان تا پایان اورنگ زیب (931-1118ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل فرهنگی ایرانیان با هندی ها سابقه طولانی دارد. نزدیکی زبان فارسی قدیم و اوستایی با زبان سانسکریت نیز به همین تعاملات تاریخی برمی گردد. از ورود اسلام به هند تا پایان حکومت گورکانیان، حدود سی و دو سلسله مسلمان در هند حکومت کردند. بیشتر این حکومت ها در گسترش زبان و ادب فارسی تلاش کردند. آنها دو عنصر اسلام و زبان فارسی را توسعه دادند. اوج شکوفایی زبان فارسی در هندوستان در دوره گورکانیان بود. در این دوره فارسی زبان رسمی دربار شده بود. مسئله اصلی این پژوهش بررسی وضع زبان و ادب فارسی و تأثیر آن در هند دوره گورکانیان است؟ در این پژوهش بر مبنای مطالعه کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی نشان داده شد زبان و ادب فارسی افزون بر گسترش اسلام و فرهنگ ایرانی، بر لهجه ها و زبان های هندی به ویژه زبان اردو و نیز بر مسائل اقتصادی هند در دوره گورکانیان تأثیر گذاشته بود.
صفت های فعلی زبان روسی در آینه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی بر آن است تا با بررسی صفت فعلی در ساختار جملات روسی و ترجمه های موجود، راهکارهایی برای معادل یابی دقیق این مقوله دستوری، به زبان فارسی ارائه شود. در این جستار که با استفاده از شیوه تحقیق مقابله ای و آنالیز مثال ها و ترجمه ها انجام شده است، با هدف آزمودن این فرضیه که نقش نحوی صفت فعلی زبان روسی در معادل یابی درست این مقوله دستوری در زبان فارسی می تواند مؤثر باشد، 90 جمله دارای صفت فعلی به طور تصادفی از ترجمه های آثاری نظیر آشیانه اشراف ایوان تورگنف، جنگ و صلح لف تولستوی و بازرس نیکولای گوگول انتخاب شده است و معادل هایی که برای صفت فعلی در زبان فارسی در نظر گرفته شده اند، با رویکرد نقش محور بررسی شده اند. پرسش اصلی تحقیق این است: آیا صفات فعلی می توانند یک واحد حداقلی برای ترجمه در متن مبدأ باشند و با واحدهای مستقل زبانی در زبان فارسی معادل یابی شوند؟ آیا ترجمه های ارائه شده مفهوم دقیق صفت های فعلی زبان روسی را منعکس می کنند؟ راه حل چیست؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ترجمه های موجود رویه یکسانی برای معادل یابی این مقوله دستوری اتخاذ نشده است و معادل ها دارای دقت کافی نیستند. بنابراین، پیشنهاد پژوهش حاضر می تواند برای معادل یابی دقیق صفات فعلی در زبان روسی به منزله یک واحد ترجم ه، کار آمد باشد. از دستاوردهای پژوهش حاضر می توان در ترجمه های ماشینی و الکترونیکی استفاده کرد.
بررسی و تحلیل چند واژه معرب از کتاب تکلمه الاصناف کرمینی
حوزه های تخصصی:
هنجار گریزی واژگانی در اشعار منوچهر آتشی
حوزه های تخصصی:
کارکردهای معنایی و دستوریِ حرف اضافه «از» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه حروف اضافه به طبقه بسته ای از واژه ها تعلق دارند، اما چندمعنا بودنِ آنها سبب می شود تا کارکردهای معنایی و دستوریِ آنها متنوع باشد. این پژوهش با رویکردی پیکره بنیاد به بررسیِ توصیفیِ کارکردهای دستوری و معناییِ حرف اضافه «از» در زبان فارسی پرداخته است. برای این منظور، «پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی» مورداستفاده قرار گرفته است. در این پیکره که حجمی بالغ بر سی هزار جمله دارد و روابط محمول-موضوع و افزوده های مختلف در آن مشخص شده است، حرف اضافه «از» حدود یازده هزار و سیصدبار بسامد وقوع دارد. بررسی های پیکره بینادِ این پژوهش نشان می دهد که گروه حرف اضافه ایِ «از»، در ساختمان درونیِ جملاتِ زبان فارسی، به طور کلی هفت نقش دستوریِ متمایز دارد: 1- سازه موضوع است؛ 2- افزوده است؛ 3- بخشی از ساختمان فعل است، 4- وابسته هسته اسمی یا صفتی است، 5- در ساخت مقایسه به کار می رود؛ 6- در ساختمان جزئی نماها به کار می رود؛ 7- نقش نمای گفتمانی است. با توجه به چندمعنا بودنِ حرف اضافه «از»، در هریک از نقش های مورداشاره (به خصوص در نقش موضوع و افزوده)، دسته بندی های معناییِ متنوعی می توان درنظر گرفت. گروه حرف اضافه ایِ «از»، در جایگاه موضوع، می تواند «پذیرا»، «بهره ور»، «محرک»، «تجربه گر»، «دربارگی»، «منشأ»، «مبدأ»، «مسیر» و «مقدار» باشد. در جایگاه افزوده، حرف اضافه «از»، می تواند مفهوم «زمان»، «ابزار»، «روش»، «علت» و «مکان» را منتقل کند.
ساختار نحوی محمولِ ثانویه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از جملات، علاوه بر محمولِ اصلی، حاوی نوعی محمولِ دیگر معروف به محمولِ ثانویه هستند. محمولِ ثانویه وضعیت فاعل یا مفعول را در هنگامِ وقوعِ عملِ فعل یا پس از آن توصیف می کند. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی و ازمنظرِ رویکرد کمینه گرا برخی مفاهیمِ مرتبط با محمولِ ثانویه در زبان فارسی، ازجمله مقوله نحوی محمول های ثانویه و همچنین نحوه اطلاق حالت به گروه تعریف مورد توصیف این محمول ها واکاویده شود. در مورد مقوله نحویِ محمولِ ثانویه، با بهره گیری از برخی معیارها نشان دادیم که محمولِ ثانویه در زبان فارسی دارای هسته نقشِی محمول و مقوله نحویِ گروه محمول است. درخصوصِ حالتِ نحویِ گروه های تعریفِ موردِ توصیفِ محمولِ ثانویه نیز، با تکیه بر ملاحظات نظری و شواهد تجربی، استدلال می شود که در ساختارِ این جملات، گروهِ محمول در جایگاهِ اداتِ فرافکنِ بیشینه گروه فعلیِ بزرگ قرار داشته و گروه تعریفِ موردِ توصیفِ محمولِ ثانویه برای بازبینیِ مشخصه حالتِ خود، به اقتضای نوع محمولِ ثانویه، از جایگاهِ شاخصِ گروهِ محمول به جایگاهِ شاخصِ گروهِ فعلیِ کوچک یا به صورتِ جانبی به شاخصِ گروهِ فعلیِ بزرگ حرکت کند.
مقایسه ساخت واژه های مشتق پربسامد در زبان فارسی ازمنظر صرف واژه بنیاد و صرف تکواژ بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو نگرش مطرح به ساختواژه همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه صرف زبان بوده است؛ رویکرد تکواژبنیاد که مورد نظر پژوهشگرانی چون سلکرک (1982) و لیبر (1992) بوده و رویکرد واژه بنیاد که مورد نظر پژوهشگرانی همچون آرونف (1976) و باکنر (1993) بوده است. از دیدگاه آرونف یک واژه جدید با اعمال قاعده به یک واژه موجود منفرد ساخته می شود و درنتیجه، واژه جدید و واژه ای که قبلاً وجود داشته است از اعضای طبقه واژگانی اصلی است. اما در رویکردِ تکواژبنیاد، تکواژها نقشی اساسی در شکل گیریِ واژه ها دارند. ساخت واژه در رویکرد تکواژبنیاد روی محور هم نشینی و در رویکرد واژه بنیاد روی محور جانشینی صورت می گیرد. هدف اصلیِ پژوهشِ حاضر، بررسی ساختار واژه های پربسامدِ مشتق در زبان فارسی براساس نظریه واژه بنیادِ آرونف (1976) و تکواژبنیادِ لیبر (1992) بوده است. بدین منظور، 1000 واژه نخست از واژه های پربسامدِ مشتقِ زبانِ فارسی از پایگاه داده های زبان فارسی استخراج شد و سپس ساختِ هر واژه، براساس هر دو رویکرد مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد 78/0درصد از واژه ها تنها با رویکرد واژه بنیاد، 67/0 درصد تنها با رویکرد تکواژبنیاد و 55/98 درصد از واژه های مشتق زبان فارسی با هر دو رویکرد سازگار است.
الگوهای هماهنگی همخوانی در کودکان فارسی زبان با رشد واجی عادی و با اختلال براساس نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، هماهنگیِ همخوانی را در دو گروه کودکان فارسی زبان با رشد واجی عادی و با اختلال واجیِ غیر عضوی در چارچوب نظریه بهینگی بررسی و مقایسه کرده است. به این منظور، داده های زبانی به کمک آزمونی به نام آزمون «نام گذاری تصویر» جمع آوری شد. این آزمون دارای 132 تصویر است که می تواند به تولید 132 واژه توسط آزمون شونده منجر شود. تصاویر این آزمون به پنج کودک با رشد واجی عادی و پنج کودک بااختلال واجیِ غیرعضوی ارائه شد که منجر به تولید 660 واژه توسط کودکان عادی و 654 واژه توسط کودکان بااختلال شد. هر بررسی داده ها، شباهت ها و تفاوت هایی را در الگوی هماهنگیِ جایگاه تولید و جهت هماهنگی در دو گروه عادی و دارای اختلال را نشان می دهد. همچنین، تفاوت های ملاحظه شده در هماهنگی جایگاه تولید بین کودکان عادی فارسی زبان و کودکانی که زبان های دیگر را یاد می گیرند، تردیدهایی را در ادعای "جهانی بودن هماهنگی تیغه ای ها با پس زبانی ها" ایجاد کرده است. علاوه بر این، بررسی یافته های این پژوهش در نظریه بهینگی نشان داده است که محدودیت های هماهنگیِ مشاهده شده در زبان های دیگر، در زبان فارسی نیز وجود دارند، اما گاهی این محدودیت ها دارای رتبه بندیِ متفاوتی هستند.
مروری بر دشواریهای زبان فارسی در محیط دیجیتال و تاثیرات آنها بر اثر بخشی پردازش خودکار متن و بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفهای پژوهش: زبان فارسی، به سبب ویژگیهای خاصّ آن و در عین حال نهادینه نشدن سبک نگارش استاندارد، در رویارویی با محیطهای الکترونیکی، با دشواریهایی روبه روست که تأثیری بسزا بر اثربخشی بازیابی اطلاعات می گذارد. پژوهش حاضر می کوشد تا با بررسی متون و پیشینه های موجود، چالشهای نگارش فارسی، تأثیر آنها بر اثربخشی بازیابی اطلاعات، و پیشنهاد های ارائه شده در جهت رفع این دشواریها را مورد بحث و بررسی قرار دهد. اهمیت پژوهش: با تحلیل و مرور جامع متونی که درباره چالشهای نگارش فارسی در محیطهای دیجیتال نگارش یافته است، می توان دانشی را که تاکنون در این باره گرد آمده است به تصویر کشید و کاستیها و پیشرفتهای به دست آمده در این زمینه را آشکار ساخت. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، متن پژوهی با رویکرد تحلیل محتواست که از روشهای پژوهش کیفی به شمار می آید. «پاراگراف»، «جمله» و «کلمه» به عنوان واحد تحلیل انتخاب شد، زیرا ممکن بود هر دشواری یا راهکار تنها در یک کلمه یا عبارت مورد اشاره قرار گرفته یا در جمله یا پاراگراف شرح داده شده باشد. یافته ها: آثار مورد بررسی، بیش از ۴۰ دشواری نگارشی را در رابطه با جستجو و بازیابی اطلاعات فارسی ذکر کرده اند. این گونه گونی نگارشی به نایکدستی و تطور بسیار در نگارش فارسی می انجامد که می تواند اثربخشی بازیابی را بویژه از منظر کاهش دقت یا ریزش کاذب و نیز کاهش جامعیت بازیابی، متأثر سازد. در نتیجه، ضروری است در طراحی الگوریتمهای سامانه های جستجو و بازیابی فارسی، به هنجارسازی تنوعات و چنددستیهای نگارشی و دستوری مد نظر قرار گیرد. تدوین استاندارد نگارش فارسی، استفاده از سیاهه های از پیش تعیین شده، تجهیز پایگاه اطلاعاتی به اصطلاحنامه و فرهنگهای املایی، و تدوین دستنامه یا راهنمای جستجو، از جمله راهکارهای ارائه شده است. این راهکارها با وجود جامع نبودن، کم و بیش اثربخش به نظر می رسند. نتیجه گیری: از آنجا که راهکارهای انسانی، نیازمند مشارکت فعّالانه و آموزش نویسندگان متون (تایپیستها و کاربران) است و از روندی بلندمدت و هزینه بر برخوردار است، حرکت به سوی راهکارهای خودکارسازی پردازش متن و نمایه سازی، ضروری است.
استخراج کلمات و عبارات کلیدی از متون فارسی(مروری بر پژوهش های صورت گرفته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استخراج کلمات/ عبارات کلیدی متن، پیش نیاز بسیاری دیگر از وظایف حوزه پردازش زبان طبیعی است. اما بررسی متون فارسی و انگلیسی این حوزه نشان می دهد، تلاش های انگشت شماری برای استخراج کلمات/ عبارات کلیدی از متون فارسی صورت گرفته است. لذا، این مقاله، با هدف تعیین موقعیت کنونی پردازش زبان طبیعی فارسی و به طور خاص استخراج کلمات/ عبارات کلیدی از متون فارسی، به مرور خلاصه ای از مقالات فارسی و انگلیسی منتشر شده در این حوزه که از متون فارسی برای آزمودن ایده هایشان استفاده کرده اند ، می پردازد؛ سپس هر مقاله را از نظر روش شناسی، نحوه اجرا و پیاده سا زی، روش ارزیابی و معیارهای آن مورد تعمق قرار داده و به چالش می کشد . در مجموع 14 مقاله فارسی و 6 مقاله انگلیسی به استخراج کلمات و عبارات کلیدی از متون فارسی پرداخته اند . روش بیشتر این مقالات، استفاده از اطلاعات آماری و زبان شناختی بوده است. اکثر این مقالات یا در روش شناسی انتخاب شده ایراد دارند و یا نویسندگان نتوانسته اند ایده پیشنهادی شان را به وضوح برای خواننده تبیین نمایند. در بسیاری از مقالات، از مجموعه داده استانداردی برای ارزیابی سیستم استفاده نشده و نحوه محاسبه معیارهای ارزیابی مبهم یا دارای اشکال است . در مجموع، به جز 3 مقاله که روش اجرا شده را به نحو نسبتاً قابل قبولی گزارش کرده اند ، سایر مقالات قابلیت تکرار پذیری و تعمیم ندارند. لذا نمی توان از آن ها به عنوان معیار پایه ای برای ارزیابی سیستم های آینده استفاده کرد یا از ایده مطرح شده در آن ها با اطمینان در ساخت و توسعه نرم افزارهای کاربردی و عملی در حوزه استخراج کلمات کلیدی استفاده نمود .
نقدی بر کتاب پردازش زبان طبیعی و بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب «پردازش زبان طبیعی و بازیابی اطلاعات» کتابی است گردآورده و ترجمه شده که نویسنده مشخّصی ندارد و ترجمه جعفر مهراد و مریم ناصری است. اگر بپذیریم که بازیابی، قلب رشته علم اطّلاعات و دانش شناسی است آن گاه می توانیم بگوییم که اگر این بازیابی با زبان طبیعی انجام شود، نتیجه برای او بسیار سودمندتر خواهد بود. پس کتابی که پیرامون «پردازش زبان طبیعی و بازیابی اطّلاعات» باشد می تواند برای رشته و حرفه از ارزش بالایی برخوردار باشد. افزون بر این، در گرایش «بازیابی اطلاعات و دانش» دوره دکترای علم اطّلاعات و دانش شناسی، از سال 1391 درسی تخصّصی الزامی با عنوان «پردازش زبان طبیعی» ارائه شده که با توجّه به کمبود (و شاید هم نبود) منابعی برای این درس، وجود کتابی با محتوای پردازش زبان طبیعی می تواند فی نفسه سودمند باشد. امّا در کتاب، ایرادهایی وجود دارد که در تحلیل و ارزیابی محتوایی اثر با تفصیل بیشتری پیرامون آن ها بحث خواهد شد. درباره رعایت اصول علمی ارجاع دهی در درون متن و کتاب نامه ها که در پایان هر فصل آمده اند نیز در تحلیل و ارزیابی محتوایی اثر مطالبی ارائه خواهند شد. رابطه میان اصطلاحات ترجمه شده در متن، واژه نامه و نمایه نیز در کتاب مورد نقد، با استفاده از جدول هایی بررسی خواهد شد.
بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای - همخوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هماهنگی واکه ای همانند همگونی فرایندی با بسامد بالاست که در بسیاری از زبان های دنیا قابل مشاهده است. این فرایند در بسیاری از نظریه های واج شناسی نظیر زایشی، خود واحدی و بهینگی بررسی و تحلیل شده است و به نوعی فرایندی است که به ارزیابی نظریه های مختلف واج شناسی می پردازد. مقاله حاضر به بررسی هماهنگی واکه ای و هماهنگی واکه ای هم خوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. هماهنگی واکه ای به مشخصه های مختلفی در زبان نظیر ارتفاع، پسین بودن واکه، گردی، ریشه زبان پیش آمده و خیشومی شدگی وابسته است. روش تحقیق مقاله حاضر تحلیل محتواست و داده های آن به شیوه تمام شماری و نیز هدفمند از فرهنگ فارسی معین (1388) گردآوری شده است. چارچوب نظری این پژوهش نظریه بهینگی است. هدف مقاله حاضر، بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای هم خوانی در زبان فارسی و طبقه بندی انواع آن از نظر مشخصات واجی است. بررسی دادها نشان می دهد که در زبان فارسی هماهنگی واکه ای به مشخصاتی نظیر پسین بودن، ارتفاع و گردی واکه مرتبط است. همچنین، برخی مشخصات هم خوان ها از جمله کامی شدگی در هماهنگی واکه ای هم خوانی دخیل هستند. نتایج بررسی داده ها نشان می دهد که در زبان فارسی برای تبیین هماهنگی ها، جایگاه قوی به لحاظ واجی و صرفی عامل مهمی به شمار می رود. همچنین، محدودیت های مجاز بودن، تطابق و همانندی در این هماهنگی ها گزینه بهینه را به دست می دهند.
هماهنگی شیوه تولید در کودکان فارسی زبان با رشد واجی عادی و بااختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون پژوهشی درباره فرایند هماهنگی در شیوه تولید کودکان فارسی زبان، چه کودکان عادی و چه کودکان مبتلا به اختلال واجی غیر عضوی. انجام نشده است؛ از این رو، پژوهش حاضر، هماهنگی شیوه تولید را در این دو گروه از کودکان که زبان فارسی را به مثابه زبان اول یاد می گیرند، ، بررسی کرده است .برای دستیابی به این منظور، الگوهای هماهنگی شیوه تولید در تعدادی از کودکان با رشد واجی نرمال و کودکانی با اختلال واجی غیرعضوی بررسی شد. داده های زبانی لازم از آزمونی به نام آزمون تصویرنامی به دست آمد. این آزمون حاوی 132 تصویر از اشیا مختلف است که منجر به تولید 132 واژه از سوی آزمون شونده می شود. بررسی داده ها، تعداد زیادی از هماهنگی شیوه تولید را در داده های هر دو گروه نشان داد ؛ اما تفاوت هایی نیز در انواع این هماهنگی در دو گروه مذکور دیده شد؛ هماهنگی انفجاری و خیشومی در هر دو گروه از کودکان و هماهنگی سایشی فقط در کودکان با رشد واجی عادی ملاحظه شد. تحلیل الگوهای هماهنگی شیوه تولید ملاحظه شده در گفتار کودکان عادی و با اختلال واجی فارسی زبان در چارچوب فرضیه آسانی تولیدو رویکرد نشانه های درکی به این نتیجه منجر شده است که در کودکان با اختلال واجی فقط محدودیت های تولیدی عامل تعیین کننده در فرایند هماهنگی شیوه تولید هستند، حال آنکه در کودکان عادی، که در مجموع محدودیت های کمتری در تولید آواها دارند، عوامل درکی نیز در بروز هماهنگی شیوه تولید نقش دارند. همچنین، برخلاف یافته های پیشین، کودکان فارسی زبان تفاوتی در اعمال محدودیت بر انتخاب آوای هدف هماهنگی در انواع مختلف هماهنگی شیوه تولید نشان نداده اند.
تحلیل و اژه سازی زبان فارسی بر اساس نظریه صرف ساخت بنیاد: شواهدی از کلمات مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
165 - 186
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا دلایل و شواهدی، در پیوند با تحلیلِ فرآیندهای واژه سازی در زبان فارسی بر پایه صرفِ ساخت بنیاد (Booij, 2010b) ارائه دهد. در ابتدا، مفاهیمِ ساخت، واژگانِ سلسله مراتبی و الگوی واژه سازی معرفی خواهند شد. بر اساس این رویکرد، به جای قواعد واژه سازی از الگوهای واژه سازی استفاده می شود. سپس، نشان داده می شود که ویژگی های کلی برخی واژه های مرکب- از جمله واژه های مرکب برون مرکز، شاهدی برای تحلیل این گونه واژه ها، به عنوان ساخت و الگوهای واژه سازی هستند. شاهد بعدی، مربوط به زایایی درونه گیری شده و رخ داد همزمان دو یا بیشتر از دو الگوی واژ ه سازی است. در هر دو مورد زایایی یک فرایند واژه سازی وابسته به درونه گیری آن در یک فرایند دیگر است. در این موارد، واژه ها با بهره گیری از تلفیق الگوهای واژ ه سازی تولید می شوند. یافته ها نشان می دهد رویکرد ساخت بنیاد در تحلیل فرایندهای واژه سازی زبان فارسی کارآمد بوده است. این شواهد، می تواند از تحلیل فرایندهای واژه سازی در زبان فارسی بر پایه صرف ساخت بنیاد پشتیبانی کند.
مجهول سازی افعال لازم در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
247 - 266
حوزه های تخصصی:
در مجهولِ بنیادی، فعل در حالتِ غیرِ مجهول، گذرا است. با این وجود، در رده شناسیِ مفهومِ مجهول، نمونه هایی مشاهده می شود که از عملکردِ فرایندِ مجهول بر فعلِ ناگذارا به دست می آیند. این ساخت ها، در بررسی های مفهومِ مجهول، با نامِ «مجهولِ بی شخص» معرفی می شوند. این مقاله، امکانِ مجهول سازیِ فعل های ناگذر را در زبان فارسی مورد توجه قرار داده است. در این پژوهش، دو پیکره «وابستگیِ نحویِ زبان فارسی» و پیکره «همشهری» به کار گرفته شدند. نخست، فعل های موردِ نظرِ پژوهش، از پیکره استخراج شدند. سپس، برای بررسیِ بازنمایی های گوناگونِ داده های به دست آمده، چگونگی حضور فعل های مورد اشاره در صفحه های وب نیز بررسی شده ند اند. بررسی های داده بنیادِ این مقاله نشان می دهد که در زبان فارسی برخی از فعل های ناگذر می توانند با بهره گیری از الگوی رایجِ مجهول سازی در زبان فارسی، مجهول شوند. فاعلِ فعلِ ناگذرِ نامفعولی، پس از عملکردِ فرایندِ مجهول در همان مرتبه فاعلی باقی می ماند. هر چند، گاهی فاعلِ فعلِ گذرا در نتیجه مجهول سازی فعلِ ناگذرِ ناکنایی، حذف می شود و گاهی به شکلِ فاعلِ غیرفاعلی نمایانده می شوند. به این ترتیب، پژوهش پیکره بنیاد حاضر، در مجهول سازی فعل ناگذرِ زبان فارسی، سه امکان را معرفی و گزارش می کند. این سه امکان، با توجه به گونه فعل ناگذر مشخص می شود. اگر فاعلِ فعلِ ناگذر از گونه کنش گر باشد، پس از مجهول سازی کاهشِ مرتبه دارد (به صورت حذف یا بازنمایی در حالت غیرِ فاعلی). اگر فاعل از گونه کنش پذیری باشد، فاعل پیش و پس از مجهول سازی یکسان است و در پی عملکردِ فرایندِ مجهول، تغییری در مرتبه فاعل ایجاد نمی شود.
مفهوم سازی فرهنگی در داستان های کودکان به زبان فارسی: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
297 - 317
حوزه های تخصصی:
هدفِ مقاله، بررسیِ شناختِ فرهنگیِ داستان های کودکانه نگارش شده به زبانِ فارسی بوده است. به این منظور، مفهوم سازی های فرهنگیِ این داستان ها، در چارچوب زبان شناسی فرهنگیِ موردِ پذیرش شریفیان (Sharifian, 2017) تحلیل شدند. نمونه آماریِ پژوهش، مشتمل بر صد داستانِ گروه های سنی الف و ب بودند. این نمونه ها، به روش هدفمند و از میانِ کتاب های منتشرشده سه ناشر ِمعتبرِ دولتی، مابینِ سال های 1377-1397 انتخاب شدند. طرح واره های فرهنگی زیربنایی موردِ استفاده این داستان ها، به عنوان بخشی از شناختِ فرهنگیِ جامعه فارسی زبانان استخراج گردیده و با روش تحلیل فراگفتمانی بررسی شدند. پس از قرار دادن تعامل های شخصیت های داستانی در چارچوبِ عملیِ زبان شناسیِ فرهنگی، چندین طرح واره خرد با مفاهیم اجتماعی گوناگون به دست آمد که در طرح واره های کلان درونه گیری شده بودند. سه طرح واره کلانِ همدلی، تعارف و پشیمانی، الگوهای تکرارشونده داشتند و با طرح واره های جانبیِ هم یاری، آزادی خواهی، مهمان نوازی، رودربایستی و شرمندگی ارتباط داشتند. «سکوت» در طرح واره های کلان، دارای نقش ِکاربردی بوده و برخی از تعامل های کلامیِ شخصیت های داستانی، تحت تأثیر این مفهوم قرار داشتند. طرح واره خردِ «تنهایی» نیز در طرح واره های کلانِ همدلی و پشیمانی، درونه گیری شده و بر روی کنش های کلامی و غیرکلامی شخصیت های داستانی تأثیرگذار بودند. هر چند، مفاهیمِ انزواطلبی و سکوت نقشِ کاربردیِ پسندیده ای در ادبیات بزرگسالان دارند. با این وجود، مفهوم های انزواطلبی و سکوت، در ادبیات کودکان طرح واره های منفیِ تردید، پنهان کاری، طرد نمودن یا طرد شدن از جامعه، دل تنگی، پشیمانی، مشکل و ناراحتی را ایجاد کرده بودند که نشانه ناهنجاری در روابط اجتماعی به شمار می آمدند. به سبب نمایان ساختنِ طرح واره های فرهنگی زبان فارسی در داستان های کودکان، یافته های پژوهش حاضر، علاوه بر حوزه ادبیات کودکان، می تواند در مطالعات جامعه شناسی و مردم شناسی نیز به کار آید.