مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
کم توان ذهنی، یکی از متداول ترین معلولیت های ذهنی است که حدود 3 درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش بهر و تعادل ایستا و پویا در کودکان کم توانان ذهنی است. نمونه آماری پژوهش شامل 31 دانش آموز پسر عقب مانده ذهنی که در دوگروه (کنترل 14 نفر با میانگین سن02/3±07/11سال، قد86/7±152سانتیمتر، وزن 08/8±07/44کیلوگرم) و (17نفر تجربی با میانگین سن 95/1±23/11سال، قد 07/7±147سانتیمتر، وزن 85/4±11/38کیلوگرم ) است که به صورت تصادفی هدف دار به عنوان آزمودنی انتخاب شده اند. اطلاعات فردی که شامل: قد، وزن و سوابق پزشکی با استفاده از پرونده پزشکی دانش آموزان جمع آوری گردید. برای ارزیابی نتایج از آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج نشان دادند رابطه معنی داری میان هوشبهر و تعادل وجود ندارد (p≤0.05). افراد مبتلا به مشکل کم توان ذهنی در مقایسه با افراد طبیعی دچار تاخیر در رشد حرکتی بوده و دارای سطح IQ پایین تری هستند که به نظر می رسد باعث کاهش تعادل در آنها می شود. همچنین بهبود مهارت های تعادلی از طریق طراحی و اجرای برنامه های تمرینی تعادلی برای کودکان کم توان ذهنی از سوی مربیان و معلمان ورزش به ویژه در سنین کمتر که الگوهای حرکتی آنان در حال شکل گیری است، میتواند مورد تأکید قرار گیرد.
مقایسه اثر یک دوره تمرین ورزشی هوازی با دو حجم متفاوت بر برخی فاکتور های خطر بیماری-های قلبی-عروقی در دختران کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر یک دوره تمرین ورزشی هوازی با دو حجم متفاوت بر برخی فاکتور های خطر بیماری های قلبی-عروقی در دختران کم توان ذهنی بود. 24 دختر کم توان ذهنی به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند: 1. تمرین هوازی سه بار در هفته به مدت 45 دقیقه؛ 2. تمرین هوازی چهار بار در هفته به مدت 40 دقیقه؛ 3. کنترل. گروه های تجربی تمرینات هوازی شامل 10 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه راه رفتن، دویدن و بازی های آزاد و 5 دقیقه سرد کردن را به مدت هشت هفته با شدت 75-65 درصد ضربان قلب ذخیره انجام دادند. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه در سطح 05/0 > α تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سه گروه در شاخص های نیمرخ های لیپیدی، ضربان قلب و برخی از متغیرهای ترکیب بدن (درصد چربی، BMI و WC) تفاوت معنا داری وجود ندارد (05/0 < P). دختران کم توان ذهنی برای بهبود استقامت قلبی- عروقی می توانند از حجم تمرینی چهار بار در هفته به مدت 40 دقیقه استفاده کنند و برای کاهش WHR از حجم تمرینی سه بار در هفته به مدت 45 دقیقه بهره ببرند. در مورد شاخص های وزن و VO2max می توان از هر دو حجم تمرینی استفاده کرد.
تأثیر ترکیب های مختلف موسیقی و حرکات هماهنگ بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان پسر 8 تا 14 سالة کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر ترکیب های مختلف موسیقی و حرکات هماهنگ بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بررسی شد. به این منظور 40 کودک کم توان ذهنی پسر 8 تا 14 ساله، به طور تصادفی در چهار شیوه تمرینی شامل حرکات هماهنگ با زمینه موسیقی گام ماژور (ریتم سریع)، حرکات هماهنگ با زمینه موسیقی گام مینور (ریتم کند)، حرکات هماهنگ بدون زمینه موسیقی، و بدون تمرین- بدون موسیقی (کنترل) قرار گرفتند. برای اندازه گیری مشکلات رفتاری، از سیاهه راتر- نسخه والدین (فرم آ) استفاده شد. پیش آزمون قبل از دوره پژوهش و پس آزمون پس از دوازده هفته تمرین ( 36 جلسه) گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه تمرینی ""حرکات هماهنگ همراه با موسیقی گام ماژور"" مشکلات رفتاری کودکان را به طور معناداری (05/0>P) کاهش داد؛ اما شیوه های تمرینی ""حرکات هماهنگ با زمینه موسیقی گام مینور"" و "" حرکات هماهنگ بدون زمینه موسیقی"" کاهش معناداری در مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ذهنی ایجاد نکرد. در طول دوره پژوهش تغییر چشمگیر در نمره های مشکلات رفتاری شرکت کنندگان گروه کنترل دیده نشد.
تأثیر تمرین پر خطا و کم خطا بر یادگیری و انتقال مهارت پرتاب دارت نوجوانان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد شرایط مناسب و برنامه های خاص برای توسعه و بهبود مهارت های حرکتی در افراد دارای ناتوانی های حرکتی و شناختی از جمله اهداف تحقیقات علمی در حوزه رفتار حرکتی است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر دو برنامه تمرینی کم خطا و پر خطا بر مهارت پرتاب دارت در نوجوانان دختر دارای ناتوانی های ذهنی بوده است. 24 آزمودنی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس نمرات پیش آزمون به دو گروه تقسیم شدند. میانگین ده اجرا به عنوان پیش آزمون یک هفته قبل از مرحله اکتساب از تمام آزمودنی ها در فاصله 5/3 متر گرفته شد. گروه کم خطا، مرحله اکتساب را در چهار فاصله مختلف، از کمترین به سمت بیشترین فاصله و گروه پرخطا بصورت معکوس تمرین کردند. آزمون یادداری و انتقال دوگانه 48 ساعت بعد از مرحله اکتساب انجام شد. نتایج مربوط به خطای متغیر و مطلق با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون تی مستقل محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در خطای متغیر بین دو گروه در مرحله اکتساب (P=0.001) و یادداری (P=0.002) تفاوت معنی داری وجود داشت. در آزمون انتقال دو گانه، هم خطای مطلق (P=0.025) و هم خطای متغیر (P=0.001) در گروه کم خطا بطور معنی داری کمتر از گروه پر خطا بود. بطور کلی براساس نتایج تحقیق، بویژه آزمون انتقال دوگانه به عنوان یک معیار معتبرتر، برنامه های تمرینی که خطاها را محدود می کند، سودمند بوده و پیشنهاد می شود از این رویکرد جهت بهبود دقت، ثبات و همسانی اجرا در افراد دارای اختلال ذهنی استفاده شود.
تأثیر آموزش ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش 14 دانش آموز کم توان ذهنی خفیف 16-14 ساله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. والدین و معلمان، پرسش نامه مهارت اجتماعی را برای آزمودنی ها تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش در یک برنامه آموزشی 20 جلسه ای شرکت کرد. در این برنامه آموزشی 10 مهارت اجتماعی از طریق ایفای نقش به دانش آموزان آموزش داده شد. پس از این مرحله، پرسش نامه مهارت های اجتماعی دوباره برای همه آزمودنی ها (گروه آزمایش و کنترل) تکمیل شد. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که باوجود تفاوت میانگین پیش آزمون–پس آزمون در گروه آزمایش، آموزش ایفای نقش به لحاظ آماری تفاوت معناداری در مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف ایجاد نکرد. یافته های این پژوهش می تواند در تدوین برنامه های آموزشی برای دانش آموزان با کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بازی درمانی گروهی شناختی- رفتاری در اصلاح سازش نایافتگی اجتماعی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی- رفتاری در اصلاح سازش نایافتگی اجتماعی دانش آموزان دختر 8 تا 15 ساله کم توان ذهنی انجام گرفت.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر ابتدایی کم توان ذهنی شهر کرمانشاه تشکیل می دادند. در نمونه گیری 32 نفر به روش در دسترس انتخاب و سپس براساس 2 انحراف استاندارد بالاتر در آزمون راتر،20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند (10 آزمایش و10 گواه). گروه آزمایش 11 جلسه بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه رفتاری راتر بود. تحلیل داده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری باعث کاهش سازش نایافتگی اجتماعی دانش آموزان دختر با کم توانی ذهنی و افزایش تعاملات اجتماعی آن ها شده است.
یافته ها: مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر بودن بازی درمانی گروهی در اصلاح سازش نایافتگی اجتماعی، مفید بودن استفاده از رویکرد شناختی- رفتاری و یکسان بودن نتایج مفید بازی درمانی در کودکان با سطوح ذهنی متفاوت است.
نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت روش بازی درمانی گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری، در کنترل سازش نایافتگی اجتماعی نوجوانان کم توان ذهنی مؤثر است.
نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از والدین و معلمان است. بر همین اساس در این پژوهش از ابزار پرسشنامه نیازسنجی با استفاده از دو فرم والدین و معلم (محقق ساخته) استفاده شده است. نمونه آماری مورد مطالعه شامل 30 نفر از والدین با فرزند کم توان ذهنی و 30 نفر از معلمان شاغل در مدارس ویژه شهرستان خدابنده می باشد که به صورت گزینش هدفمند انتخاب شدند. جهت انجام پژوهش، پرسشنامه نیاز سنجی بین والدین و معلمان اجرا شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که برای آموزش مهارت های پیش حرفه ای به دانش آموزان کم توان ذهنی بهتر است مقوله ها و نیازهای آموزشی مانند؛ مهارت های اجتماعی، مهارت های شناختی، مهارت های پایه تحصیلی، مهارت های روابط بین فردی، مهارت های ارتباطی، مهارت های عملکردی، تقویت اعتماد به نفس، تقویت خلاقیت، استفاده از افراد متخصص در آموزش مهارت های حرفه ای، آموزش مهارت ها و حرفه های مناسب در برنامه آموزشی گنجانده و اجرا شوند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی صرف نظر از علل و سطح کم توان ذهنی شان، نیازمند آموزشی هستند که آنها را برای زندگی مستقل آماده کند. بدین منظور اجرای برنامه های آموزشی جهت افزایش توانایی آنها برای کارکرد مستقل تر در زندگی روزمره بسیار ضروری است و یکی از اقدامات اساسی برای دستیابی به این هدف، نیازسنجی پیش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی است. در واقع آموزش مهارت های پیش حرفه ای، آماده سازی کودکان کم توان ذهنی جهت ورود به دوره حرفه آموزی و محیط کار ضروری می باشد.
مقایسه سازگاری اجتماعی پدران دارای فرزند با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: حضور یک کودک ناتوان، بار مراقبتی زیاد و فشارهای روانی، اجتماعی و مالی به همراه دارد که می تواند تاثیرات نامطلوبی بر ساختار و عملکرد خانواده داشته باشد و والدین را تحت تنش های جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار می دهد. برای مطالعه موضوع یادشده، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سازگاری اجتماعی پدران دارای فرزند با و بدون کم توانی ذهنی انجام شد.
روش: این پژوهش علی- مقایسه ای روی 87 پدر (40 پدر دارای فرزند کم توان ذهنی و 47 پدر دارای فرزند عادی) که فرزندشان در مدارس ابتدایی شهر مریوان مشغول به تحصیل بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس انجام شد. از مقیاس سازگاری اجتماعی پیکل و ویسمن (1999) به عنوان ابزار سنجش استفاده شد.
یافته ها: داده ها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و دورشته ای نقطه ای و آزمون تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی پدران دارای فرزند با و بدون کم توانی ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>P). از میان ویژگی های جمعیت شناختی فقط بین مولفه تحصیلات پدر با سازگاری اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد؛ بدین صورت که با افزایش سطح تحصیلات، پدر از نظر اجتماعی سازگاری مطلوب تری دارد.
نتیجه گیری: درمجموع پدران دارای فرزند عادی نسبت به پدران دارای فرزند کم توان ذهنی سازگاری اجتماعی بیشتری دارند؛ میزان تحصیلات پدر می تواند روی سازگاری اجتماعی مطلوب نقش داشته باشد، بنابراین از طریق آگاه سازی پدران به خصوص پدران دارای فرزند کم توان ذهنی می توان به افزایش سازگاری اجتماعی مطلوب کمک کرد.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری والدین مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سبک های فرزندپروری مادران آنها انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند که از میان آنها 110 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1953) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مقتدرانه با رفتار سازشی همبستگی مثبت معنی دار و بین سبک های مستبدانه و سهل گیرانه با رفتار سازشی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P) و سبک های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده منفی و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و برگزاری برنامه ها و کارگاه های آموزش خانواده در زمینه آگاه سازی اولیا از سبک های فرزندپروری و تأثیر هر یک از آنها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده، رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
تاثیر تمرینات ادراکی- حرکتی بر رشد مهارت های حرکتی دختران کم توان ذهنی تربیت پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات ادراکی-حرکتی بر رشد مهارت های حرکتی دختران کم توان ذهنی تربیت پذیر بود. به همین منظور 20 دختر کم توان ذهنی تربیت پذیر از مرکز سازمان بهزیستی شهرستان مریوان با میانگین سنی 11/1±3/8 سال و ضریب هوشی 84/6±14/39 با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند. از همه کودکان پیش آزمون گرفته شد، سپس نمونه ها به صورت هدفمند به دو گروه 10 نفری کنترل و مداخله تقسیم شدند. برای سنجش مهارت های حرکتی درشت و ظریف از آزمون تبحر حرکتی برونینکس- اوزرتسکی استفاده شد. گروه مداخله، تمرینات ادراکی- حرکتی را طی 24 جلسه و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه و 3 روز در هفته انجام دادند. پس از 24 جلسه تمرین از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. تجزیه وتحلیل داده ها که با استفاده از آزمون آماری K-S، ویلکاکسون و یو من ویتنی انجام گرفت، نشان داد که مداخله تمرینات ادراکی- حرکتی تأثیر معناداری روی مهارت های حرکتی درشت در گروه تمرینی داشته است (05/0P˂). درحالی که تأثیر این دوره تمرینی بر مهارت های ظریف از نظر آماری معنادار نبود (05/0P˃). از نتایج چنین برداشت می شود که برنامه تمرینی به کاررفته در تحقیق حاضر برای بهبود مهارت های حرکتی درشت دختران کم توان ذهنی تربیت پذیر مناسب است و مراکز مربوط می توانند از آن به عنوان برنامه تمرینی استفاده کنند.
تأثیر کانون توجه درونی و بیرونی بر اکتساب، یادداری و انتقال پرتاب دارت در کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر کانون توجه بر یادگیری پرتاب دارت در کودکان کم توان ذهنی بود. در این مطالعه شبه تجربی، 22 پسر 10 تا 12 ساله کم توان ذهنی براساس هوشبهر 70 - 50 به صورت تصادفی انتخاب و پس از یک جلسه تمرین و پیش آزمون، براساس امتیاز به دست آمده، سن و هوشبهر در دو گروه توجه (درونی، بیرونی) همسان قرار گرفتند. افراد، 5 بلوک و هر بلوک 8 پرتاب را تمرین کردند. از آزمون های تحلیل واریانس دوطرفه مکرر و تحلیل واریانس استفاده شد. در مرحله یادداری، هر دو گروه در پرتاب ها دقت خود را افزایش دادند و در اثر تمرین، تغییرپذیری (044/0= P) و دقت پرتاب ها (047/0= P) کاهش یافت. در مرحله انتقال، گروه توجه درونی قادر به انتقال مهارت به شرایط جدید نبودند، ولی گروه تمرین متغیر در انتقال مهارت خود به شرایط جدید موفق بودند. همچنین گروه توجه بیرونی نسبت به گروه توجه درونی تغییرپذیری (049/0= P) کمتر و دقت (048/0= P) بیشتری داشتند. براساس یافته های تحقیق، گروه توجه بیرونی قادر به یادداری و انتقال مهارت به شرایط جدید بودند که فرضیه عمل محدودشده ولف و همکاران (2001) در افراد کم توان ذهنی نیز تأیید می شود.
اثر برنامه ورزشی تعادلی بر بهبود عملکرد گام برداشتن و شاخص های زمانی و مکانی راه رفتن در نوجوانان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از این پژوهش ارزیابی تاثیر برنامه ورزشی تعادلی 8هفته ای بر شاخص های زمانی و مکانی عملکرد راه رفتن در کودکان کم توان ذهنی مدرسه ای بود.
روش: به همین منظور، 40نوجوان کم توان ذهنی برای بررسی تاثیر برنامه های تمرینی تعادلی بر عملکرد راهرفتن در 2گروه قرارگرفتند: (19نفر گروه آزمایش و 21نفر گروه گواه). گروه آزمایش در یک برنامه 8هفته ای برنامه های تمرینی تعادلی شرکت کردند که شامل 2جلسه در یک هفته بود. راهرفتن با استفاده از شاخص های زمانی و مکانی موردارزیابی قرارگرفت.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که برنامه های تمرینی تعادلی منجربه پیشرفت های قابل توجه در عملکردهای شرکت کننده در شاخص های زمانی و فضایی می شوند.
نتیجه گیری: بنابراین، برنامه های تمرینی تعادلی برای بهبود عملکرد راه رفتن می تواند یک اقدام موثر باشد و برای بهبود تعادل و راه رفتن پیشنهادشود.
تأثیر یک دوره تمرین قدرتی تعادلی بر تعادل ایستا و قدرت ایزومتریک دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به مشکلات تعادل و قدرت در دانش آموزان کم توان ذهنی، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر یک دوره تمرین قدرتی تعادلی بر تعادل ایستا و قدرت ایزومتریک دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام گردید. 26 نفر از دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر 10 تا 15 سال در این پژوهش شرکت کردند که به دو گروه تجربی) با میانگین سنی 82/1±72/13 سال،قد 46/±8 146 سانتی متر، وزن 94/15±15/43 کیلوگرم، ضریب هوشی 17/7±38/61 و سن عقلی 22/1±16/7 سال) و گروه کنترل (با میانگین سنی 88/1±06/14 سال، قد 75/92±10/148 سانتی متر، وزن 07/11±48/46 کیلوگرم، ضریب هوشی 03/5±30/61، سن عقلی 07/1 ±18/7 سال و حدود عقب ماندگی 44/82±1/5 سال) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه 50 دقیقه ای تمرینات تعادلی و قدرتی را انجام دادند. پیش و پس از اتمام دوره تمرین از شرکت کنندگان آزمون ایستادن روی یک پا برای سنجش تعادل ایستا با چشم باز و بسته و نیز آزمون قدرت ایزومتریک عضلات باز کننده کمر به عمل آمد. نتایج آزمون تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه های تکراری نشان می دهد که نمرات تعادل ایستا با چشم باز و چشم بسته و نیز قدرت عضلات باز کننده کمر در سطح 05.0 ≥P معنا دار می باشد و گروه تجربی در هر سه متغیر بهبود معناداری را تجربه کرده است؛ بنابرین، تأثیر تمرین بر تعادل ایستا با چشمان باز و بسته و نیز قدرت عضلات تنه، معنا دار می باشد و می توان از این شیوه تمرینی برای بهبود تعادل ایستا و قدرت ایزومتریک دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر استفاده نمود
تأثیر تداخل ضمنی بر تعادل ایستا و پویای افراد کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تداخل ضمنی بر تعادل افراد کم توان ذهنی بود. بدین منظور 40 نفر از پسران کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر قزوین (میانگین سنی 120/3 ±45/24 سال) به طور تصادفی به دو گروه تمرینی قالبی و تصادفی تقسیم شدند. پس از انجام پیش آزمون، آزمودنی های هر گروه با توجه به نوع آرایش تمرینی خود، تمرینات خود را به مدت 4 هفته (3 جلسه در هر هفته) به عنوان مرحله اکتساب، انجام دادند. سپس از آزمودنی ها، آزمون اکتساب و پس از 48 ساعت، به ترتیب آزمون های یادداری و انتقال به عمل آمد. پس از تأیید توزیع طبیعی داده ها از طریق آزمون کولموگروف اسمیرنوف و بررسی همگنی واریانس ها با آمارة لون، نتایج تحلیل واریانس اندازه های تکراری نشان داد که اعمال مداخله مؤثر بوده است و گروه ها پیشرفت معنا داری داشته اند (0005/0P=). همچنین نتایج تی مستقل به منظور مقایسه دو گروه در تعادل ایستا نشان داد که گروه تمرین تصادفی در آزمون یادداری بهتر عمل کرد (007/0P=)، درحالی که اختلاف معناداری در آزمون انتقال بین گروه ها مشاهده نشد (061/0P=). همچنین، نتایج تعادل پویا نشان داد که گروه تمرین تصادفی، نسبت به گروه تمرین قالبی عملکرد بهتر و اختلاف معناداری در آزمون یادداری و انتقال داشت (به ترتیب 001/0P= و 002/0P=). بنابراین افراد کم توان ذهنی نیز می توانند از تأثیرات سودمند تمرین تصادفی بهره مند شوند.
مقایسه یادگیری توالی حرکتی ناآشکار و آشکار در کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یادگیری ناآشکار و آشکار بر اکتساب و یادداری حرکات کودکان کم توان ذهنی است. روش: در این پژوهش نیمه تجربی، 16 نفر از پسران 8 تا 12 ساله کم توان ذهنی براساس هوش بهر 70 - 50 به صورت تصادفی انتخاب شده و بر اساس سن و بهره هوشی در دو گروه (هر گروه برای یک نوع تمرین) همسان قرار گرفتند. هر دو گروه در روز اول به انجام آزمون عکس العمل متوالی (10 بلوک) با دست راست پرداختند و در آزمون یادداری 2 بلوک را انجام دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تی مستقل و تی وابسته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زمان واکنش و خطا در پاسخ، طی تمرین در هر دو گروه آشکار و ناآشکار کاهش می یابد. مقایسه دو نوع یادگیری در سرعت (زمان واکنش) و دقت (پاسخ صحیح) نشان داد که گروه ناآشکار عملکرد بهتری دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق گروه یادگیری ناآشکار برتر بود، بنابراین بهتر است در یادگیری حرکتی افراد کم توان ذهنی از شرایط ناآشکار استفاده شود.
اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت های زندگی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت های زندگی کودکان کم توان ذهنی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با گروه گواه بود که روی 30دانش آموز کم توان ذهنی (زیر 14سال) مدرسه توحید2 شهرستان سرپل ذهاب در سال1394 انجام شد. آزمودنی ها از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2گروه 15نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 16جلسه 90دقیقه ای، تحت بازی درمانی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رفتار سازشی واینلند به عنوان پیش آزمون و پس آزمون در 2گروه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتیجه نشان داد که آموزش مبتنی بر بازی درمانی موجب بهبود مهارت های زندگی روزمره در کودکان کم توان ذهنی می شود.
نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش مبتنی بر بازی درمانی برای بهبود مهارت های زندگی روزمره کودکان کم توان ذهنی استفاده شود.
تأثیر بازی های بومی- محلی بر رشد مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر بازی های بومی- محلی بر رشد مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر بود. به همین منظور 30 کودک کم توان ذهنی تربیت پذیر از مرکز سازمان بهزیستی شهرستان مریوان با میانگین سنی 12/1±8/12سال و ضریب هوشی 81/7±61/33 با روش نمونه گیری هدفمند مطالعه شدند. از همه کودکان پیش آزمون گرفته شد، سپس نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم و به عنوان گروه مداخله و کنترل در نظر گرفته شدند. در این پژوهش در بخش های مربوط به مهارت های حرکتی درشت از آزمون تبحر حرکتی برونینکس- اوزرتسکی استفاده شد. بازی های بومی- محلی توسط گروه آزمایش طی 32 جلسه تمرین، هر جلسه 50 تا 60 دقیقه و 4 روز در هفته تمرین شد. پس از 32 جلسه تمرین از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون های ناپارامتریک ویلکاکسون و یومن ویتنی (SPSS16) بهره گرفته شد. نتایج آزمون های آماری تفاوت معناداری را در نمره های پس آزمون مابین گروه های آزمایش و کنترل نشان داد (05/0P˂) . گروه مداخله نمره های بیشتری کسب کرد. از نتایج به دست آمده چنین برداشت می شود که برنامه تمرینی به کاررفته در تحقیق حاضر برای بهبود مهارت های حرکتی درشت در کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر مناسب است.
تأثیر6 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل پویای کم توانان ذهنی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل کم توانان ذهنی و سالم است. نمونه آماری پژوهش شامل 31 دانش آموز پسر عقب مانده ذهنی است که در دو گروه (کنترل 14 نفر با میانگین سن 02/3±07/11 سال، قد 86/7±152 سانتی متر) و (17 نفر تجربی با میانگین سن 95/1±23/11 سال، قد 07/7±147 سانتی متر) و یک گروه دانش آموز سالم (15 نفر با میانگین سن 516/.±53/11سال، قد 77/4±33سانتی متر) بودند که به صورت تصادفی هدف دار انتخاب شدند. گروه های تجربی برنامه تمرینی که شامل تمرین های مرتبط با ثبات مرکزی بود به مدت 6 هفته (3 بار در هفته) انجام دادند. در سه هفته اول آزمودنی ها تمرینات مذکور را 2 نوبت با 5 تکرار و در سه هفته دوم 2 نوبت با 10 تکرار انجام دادند برای ارزیابی تعادل پویا از تستY استفاده گردید (91درصدr=). از آزمون t مستقل برای مقایسه پیش آزمون و پس آزمون و برای مقایسه تفاوت های بین گروه از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد (5p≤./.). نتایج نشان داد تعادل پویا در بین گروه های تجربی در جهت خلفی داخلی معنی دار بود و در بررسی بین سه گروه آزمودنی در جهات خلفی خارجی و خلفی داخلی تفاوت معنی داری مشاهده گردید (5p≤./.). با توجه به نتایج این تحقیق مربیان و معلمان می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی و افراد سالم استفاده کنند
بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی شهر شیراز بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 7 تا 12ساله شهر شیراز به همراه والدین شان تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شیراز، یک مدرسه انتخاب و از میان دانش آموزان آن 40نفر به همراه والدین شان (40مادر و 24پدر) به طور تصادفی انتخاب و به 2گروه آزمایش و گواه به طور مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش با حضور مادران و پدران دانش آموزان طی 12جلسه تحت آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور قرار گرفت ولی به گروه گواه آموزشی ارایه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان ماتسون و برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه آزمایش و گواه دست کم در یکی از خرده مقیاس های مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری داشتند (01/0 > P). نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان، کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری اثر مثبت داشته اما در مولفه برتری طلبی این تاثیر معنادار نبوده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور باعث بهبود مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان،کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری دانش آموزان کم توان ذهنی شد.
مشخصه های واژگانی در گفتار بزرگسالان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی مشخصه های واژگان شامل غنای واژگانی ، تعداد کل واژگان و درصد انواع کلمات قاموسی در گفتار افراد کم توان ذهنی و نیز مشخص نمودن درصد و مقایسه آنها با گفتار افراد طبیعی است.در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، جامعه مورد بررسی 10 بزرگسال کم توان ذهنی با بهره هوشی 40-52 و در گروه تربیت پذیر بالا قرارداشتند که از طریق آزمون گودیناف سن عقلی آنها تعیین و با 10 کودک طبیعی از لحاظ سن عقلی همسان شدند. مشخصه های واژگانی از گفتار آزاد و توصیفی بدست آمد. در بین دو گروه تعداد کل واژه ها، تعداد واژه های قاموسی و دستوری و درصد واژگان دستوری و قاموسی در هر دو نوع گفتار توصیفی و آزاد معنی دار است و غنای واژگانی در گفتار آزاد به طور معنی داری در گروه هنجار بالاتر از افراد کم توان ذهنی است (02/0 =P). افراد کم توان ذهنی علاوه براینکه از تعداد واژگان کمتری استفاده می کنند ، تنوع واژه ها بسیار کم و بیشتر از فعل و سپس از اسم برای انتقال اطلاعات خود استفاده می کنند و کلمات دستوری کمتری را بکار می برند.