مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
راهبردهای خودتنظیمی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش اهداف پیشرفت و راهبردهای خود تنظیمی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان با توجه به نقش جنسیّت بود. 435 دانش آموز (220پسر و 215دختر) پایه اول دبیرستان های شهر یزد با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسشنامه اهداف پیشرفت و راهبردهای خودتنظیمی استفاده شد. پیشرفت تحصیلی ریاضی با نمره پایان سال درس ریاضی آن ها سنجیده شد. یافته ها نشان داد که دختران دارای اهداف گرایش به تسلط و پسران دارای اهداف گرایش به عملکرد بیشتری بودند. تأثیر اهداف اجتناب از تسلط تنها در الگوی پسران معنادار و ضریب مسیر اهداف اجتناب از عملکرد بر راهبردهای انگیزشی و پیشرفت تحصیلی غیرمعنادار به دست آمد و تنها اثر مستقیم متغیری که بر پیشرفت تحصیلی ریاضی معنادار به دست آمد راهبردهای انگیزشی بودند.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس مؤلفه های خودتنظیمی در دانش آموزان پایه ی اول دبیرستان های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمال کاری، پدیده ای شایع به ویژه در زمینه تحصیلی است. هدف پژوهش حاضر، تعیین راهبردهای خودتنظیمی پیش بینی کننده اهمال کاری تحصیلی و مشخص کردن تفاوت دختران و پسران در استفاده از راهبردهای خودتنظیمی و اهمال کاری است. از بین دانش آموزان اول دبیرستان های شهر تهران، نمونه ای به حجم 250 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. دو پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، و راهبردهای انگیزشی یادگیری پینتریچ و دی گروت (1991) که قبلاً اعتبار و روایی آن ها احراز شده بود، به روش گروهی و به وسیله آزمودنی ها تکمیل گردید. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که مولفه های ارزش گذاری درونی و بیرونی نسبت به هدف، سازماندهی، راهبردهای خودنظم دهی فراشناختی، مدیریت زمان و مکان مطالعه و تلاش برای خودتنظیمی به طور معناداری پیش بینی کننده اهمال کاری تحصیلی هستند. نتایج آزمون تی مستقل تفاوت معناداری در اهمال کاری میان دختران و پسران نشان نداد، در حالی که آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در پاره ای از مولفه های خودتنظیمی این تفاوت را نشان داد. یافته های این مطالعه با یافته های پژوهش های قبلی همخوان است.
بررسی رابطه علی اهداف پیشرفت و راهبردهای خودتنظیمی با عملکرد حل مسأله ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: حل مسأله یکی از هدف های مهم آموزشی به شمار می آید و یکی از خواسته های معلمان و والدین، کسب توانایی حل مسأله از سوی دانش آموزان می باشد. هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه علی اهداف پیشرفت و راهبردهای خودتنظیمی با عملکرد حل مسأله بود. روش: پژوهش حاضر در زمره تحقیقات همبستگی با استفاده از روش های الگوی علّی قرار دارد. در این پژوهش از دو پرسشنامه اهداف پیشرفت (الیوت و مک گیرگور، 2001) و راهبردهای خودتنظیمی (پینتریچ و همکاران، 1991) و یک آزمون ریاضی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تنها، راهبرد انگیزشی اثر مستقیمی بر عملکرد حل مسأله داشته و اهداف گرایش به تسلط و گرایش به عملکرد بر هر چهار راهبرد شناختی، فراشناختی، انگیزشی و مدیریت منابع تأثیر مستقیم داشته اند. این اهداف به واسطه راهبرد انگیزشی، تأثیر غیرمستقیمی نیز بر عملکرد حل مسأله داشته اند. بحث و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده با یافته های تعدادی از پژوهش ها همسو و با بعضی از تحقیقات مغایر است؛ نکته حائز اهمیت، مقدار اندک واریانس تبیین شده عملکرد حل مسأله است. یکی از عواملی که می تواند در این امر مؤثر باشد، عدم تأثیر راهبردهای شناختی، فراشناختی و مدیریت منابع بر متغیر حل مسأله ریاضی می باشد.
تأثیر تعاملی آموزش راهبردهای خودتنظیمی و سبک های شناختی دانش آموزان بر عملکرد حل مسئله ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تاثیر تعاملی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سبک های شناختی بر عملکرد حل مسئله ریاضیدانش آموزان سال سوم دبیرستان رشته ریاضی فیزیک مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، 111 نفر از دانش آموزان رشته ریاضی فیزیک سال سوم دبیرستان شهر خوی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل قرار گرفتند. ابتدا از آزمودنی ها پیش آزمون حل مسئله ریاضی به عمل آمد. سپس به آزمودنی ها به مدت 16 جلسه 90 دقیقه ای راهبردهای خودتنظیمی آموزش داده شد. سپس پس آزمون حل مسئله ریاضی اجرا شد. یافته های پژوهشی نشان داد که عملکرد حل مسئله ریاضی دانش آموزان بر اثر آموزش راهبردهای خودتنظیمی افزایش می یابد. عملکرد حل مسئله ریاضی دانش آموزان با توجه به آموزش راهبردهای خودتنظیمی وسبکشناختی همگرا و جذب کنندهافزایش یافت. عملکرد حل مسئله ریاضی (سطح مفهومی) دانش آموزان با توجه به آموزش راهبردهای خودتنظیمی و سبکشناختی همگرا و جذب کنندهافزایش نیافت ولی عملکرد حل مسئله ریاضی (سطح راهبردی) دانش آموزان با توجه به آموزش راهبردهای خودتنظیمی و سبکشناختی همگرا و جذب کننده افزایش یافت.
رابطه بین باورهای خودکارآمدی معلم و ادراک دانش آموز ازجو کلاس با راهبردهای خودتنظیمی یادگیری دانش آموزان ومقایسه آن در دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه مدارس تیزهوشان وعادی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه
بین خودکارآمدی معلم و ادراک دانش آموز از جو کلاس با راهبردهای خودتنظیمی یادگیری
دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه و مقایسه آن در دانش آموزان مدارس تیزهوشان و
عادی شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش
شامل دو گروه معلمان و دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه مدارس تیزهوشان و عادی
شهر تهران در سال تحصیلی سال 91 -1390 بود. در مدارس تیزهوشان با استفاده از روش
تمام شمار کل معلمان پایه اول متوسطه 5 مدرسه را (که شامل 70 نفر بودند) انتخاب شدند
و از بین همین مناطق همین تعداد مدرسه
عادی به روش نمونه گیریچندمرحله ای انتخاب و 70 نفر معلم انتخاب شدند. سپس در کلاس
این معلمان به تفکیک 4 دانش آموز انتخاب شدند. به طور کلی نمونه شامل 140 معلم و
560 دانش آموزبود. برای جمع آوریداده ها از پرسشنامه خود کارآمدی معلم تشانن-
موران و وولفولک (2001)، پرسشنامه در این
کلاس چه می گذرد فراسر، فیشر و مک روبی (1996)و پرسشنامه خودتنظیمی یادگیری
پینتریچ و دی گروت (1990) استفاده گردید. تحلیل یافته های پژوهش که با روش های
آماری رگرسیون چندگانه انجام گرفت نشان داد بین خودکارآمدی معلم و ادراک دانش آموز
از جو کلاس با راهبردهای خودتنظیمی یادگیری دانش آموزان
مدارس تیزهوشان رابطه مثبت و معنادار وجود داشت، همچنین رابطه مثبت و معنادار بین
خودکارآمدی معلم و ادراک از جو کلاس با راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان عادی نشان
داده شد. از طرفی نتایج نشان داد که بین این دو گروه در زمینه این رابطه تفاوت
وجود دارد
مقایسه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم بر یادگیری مهارت سرویس والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیم در مراحل مختلف خودتنظیم (شامل: مراحل دوراندیشی، عملکرد و خوداندیشی) بر مراحل اکتساب، یادداری و انتقال مهارت سرویس والیبال بود. آزمودنی ها 55 دانشجوی دختر دانشگاه یزد ( با میانگین سنی 03/1 ± 20 سال) بودند که به صورت تصادفی به پنج گروه (سه گروه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و دو گروه کنترل بدون تمرین و با تمرین) تقسیم شدند و سرویس والیبال را اجرا کردند. آزمودنی ها پس از شرکت در پیش آزمون در مرحله اکتساب، 12 بلوک 10 کوششی را تمرین نمودند. سپس، در آزمون اکتساب (با همان شرایط پیش آزمون) شرکت کردند. درادامه، (پس از یک هفته) یک بلوک 10 کوششی را در آزمون یادداری و انتقال تمرین نمودند. داده ها در مرحله اکتساب با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه با اندازه گیری مکرر در یک طرح (6*4) تحلیل گردید و برای بررسی داده های حاصل از آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال از تحلیل واریانس یک راهه و همچنین، به منظور شناسایی تفاوت ها از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. نتایج تفاوت معناداری را در گروه های تمرینی که از راهبردهای خودتنظیمی بهره گرفتند نسبت به سایر گروه ها در مراحل اکتساب، آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال نشان می دهد ؛ به عبارت دیگر، گروه های راهبردهای خودتنظیم که از مرحله خودارزیابی و خودواکنشی بهره برده اند، عملکرد بهتری داشته اند. این یافته ها نشان می دهد که راهبردهای یادگیری خودتنظیم، عامل مؤثری در پیشرفت عملکرد و یادگیری مهارت های حرکتی است.
اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر انگیزش تحصیلی و اضطراب امتحان در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
13 - 36
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر انگیزش تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تسوج انجام شد. طرح مطالعه از نوع نیمه تجربی به صورت طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تسوج در سال تحصیلی 1395-1394 بود. در این راستا، 55 نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم شهر تسوج به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (28 نفر) و گروه کنترل (27 نفر) جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون، اعضای گروه آزمایش تحت آموزش راهبردهای خودتنظیمی به مدت 8 جلسه 100 دقیقه ای قرار گرفتند؛ اما طی این مدت مداخله ای بر روی گروه کنترل صورت نگرفت. از پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی (AMS) والرند و همکاران و پرسشنامه اضطراب امتحان فیلیپس (PAQ) جهت جمع آوری داده ها و برای آزمون فرضیه ها نیز از روش آماری کوواریانس یک راهه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین دانش آموزان گروه کنترل و آزمایش در هر سه خرده مقیاس انگیزش تحصیلی (درونی، بیرونی و بی انگیزشی) و اضطراب امتحان وجود دارد
تأثیر آموزش راهبردهای خود تنظیمی بر رویکردهای یادگیری دانش آموزان اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم دی ۱۳۹۷ شماره ۱۰ (پیاپی ۳۱)
255-280
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر رویکردهای یادگیری سطحی، عمیق و راهبردی دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر یزد انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش-آزمون و پس-آزمون بود. به همین منظور نمونه ای به حجم 57 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر یزد انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پس از 12 جلسه آموزش راهبردهای خودتنظیمی، اطلاعات مربوط به رویکردهای یادگیری با استفاده از پرسشنامه رویکردهای یادگیری انتویسل و رامسدن (2000) جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد1)بین میانگین نمرات رویکرد یادگیری سطحی دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود، بنابراین میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری سطحی در گروه آزمایش (با اندازه اثر 28/.)، پایین تر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری سطحی در گروه گواه است. 2)بین میانگین نمرات رویکرد یادگیری عمیق دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود. بنابراین، میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری عمیق در گروه آزمایش (با اندازه اثر 50/.)، بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری عمیق در گروه گواه است. 3)بین میانگین نمرات رویکرد یادگیری راهبردی دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود. بنابراین، میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد یادگیری راهبردی در گروه آزمایش (با اندازه اثر 47/.)، بالاتر از میانگین تعدیل شده نمرات پس آزمون رویکرد راهبردی در گروه گواه است. بنا بر نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی می تواند باعث ارتقای رویکردهای یادگیری سطحی، عمیق و راهبردی دانش آموزان اول دبیرستان شود.
اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر بهبود عملکرد درس ریاضی در دانش آموزان با اختلال ریاضی انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پایه های اول تا ششم ابتدایی ناحیه3 شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 بود. پس از غربالگری و جداسازی، به کمک آزمون های هوشی و تحصیلی، 40نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی شناسایی شدند و پس از تمام شماری به طور تصادفی در 2گروه گواه و آزمایش (هرکدام 20نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10جلسه 45دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای خودتنظیمی قرار گرفتند و گروه گواه آموزش های معمول را دریافت کردند. ابزارهای اندازه گیری شامل آزمون های رایج در مراکز ناتوانی های یادگیری برای هر پایه تحصیلی بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجراشد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد گروه آزمایش در درس ریاضی، در مقایسه با گروه گواه، به طور معناداری بهبود یافته است (001/0> P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی کمک می کند. بر این اساس می توان به مربیان، مشاوران و روان شناسان پیشنهاد کرد که از این راهبردها برای بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی کودکان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
157 - 170
حوزه های تخصصی:
طلاق والدین به منزله از بین رفتن چتر امنیتی کودکان به شمار می رود که می تواند بر سلامت روانی و اجتماعی آن ها تاثیر بسزایی بگذارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی کودکان طلاق در شهر تهران بود که به شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان طلاق مناطق 10و 11 تهران در سال 96 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 60 نفر(پسر) در نظر گرفته شد که به صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سازگاری اجتماعی کالیفرنیا(فرم کوتاه90 سوالی) و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(47سوالی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده گردید. مداخله درمانی برای گروه آزمایش به مدت 5 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت حل مسئله موجب افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی در کودکان طلاق شده است.
اثربخشی کلاس معکوس بر راهبردهای انگیزشی برای یادگیری مفاهیم فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
189 - 216
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش کلاس معکوس بر راهبردهای انگیزشی برای یادگیری درس فیزیک به دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 50 دانش آموز پایه دهم رشته ریاضی بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه استاندارد راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و دی گروت(1990) بود. پایایی پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری به روش آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که روش کلاس معکوس موجب افزایش باورانگیزشی و راهبردهای خودتنظیمی نسبت به گروه کنترل در یادگیری مفاهیم فیزیک می شود. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، به کارگیری روش کلاس معکوس موجب افزایش راهبردهای انگیزشی برای یادگیری درس فیزیک می شود. این روش برای آموزش مفاهیم فیزیک جهت ارتقاء راهبردهای انگیزشی توصیه می شود
تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر دانش آموزان پسر پایه سوم دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
101-110
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر سبکهای حل مسئله و یادگیری خودراهبر دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان پسر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه در نیم سال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند. ا ز بین آنها، 30 نفر دانش آموزان پسر پایه سوم به صورت هدفمند بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزش راهبردهای خودتنظیمی را در 8 جلسه 90 دقیقهای در هر هفته یک جلسه بهصورت گروهی دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت 2 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای سبک های حل مسئله را کسیدی و لانگ (1996) و یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر، تفاوت معناداری وجود داشت. در مجموع، با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش سبکهای حل مسئله و یادگیری خودراهبری دانش آموزان مؤثر بود.
بررسی اثربخشی بسته آموزشی «کاهش اهمال کاری» بر افزایش پیشرفت تحصیلی و کاهش اهمال کاری تحصیلی دختران دانشجوی دوره کارشناسی
حوزه های تخصصی:
اهمال کاری تحصیلی به معنای تأخیر تعمّدی در انجام تکالیف و موضوعات تحصیلی و به تعویق انداختن آنها تا دقیقه آخر تعریف شده است که با پیامد های منفی زیادی همراه می باشد. اهداف اصلی این پژوهش طراحی و آموزش بسته آموزشی، جهت کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش پیشرفت تحصیلی دانشجویان است. این پژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه پژوهش تمامی دانشجویان اهمال کار مقطع تحصیلی کارشناسی دانشگاه تهران بوده است. نمونه پژوهش، 28 دانشجوی اهمال کار تحصیلی دختر بودند که در ابتدا با روش انتخاب هدفمند گزینش و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار استفاده شده، بسته آموزشی بود که در 5 بخش تنظیم گردیده بود. از جمله، آشنایی با مفهوم اهمال کاری تحصیلی، کمال گرایی، آموزش هدف گزینی صحیح و مدیریت زمان، آشنایی با راه های شناخت رشته تحصیلی خود، آموزش و ترغیب جهت ارزش گذاری نسبت به اهداف تحصیلی. روایی ابزار توسط متخصصان تأیید و ضریب توافقی محاسبه شده بین نظر متخصصان (05/5) بوده است. داده های جمع آوری شده با روش های آماری آزمون t مستقل و وابسته، و تحلیل واریانس آمیخته، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج، فرضیه های پژوهش را مبنی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی (002/0 sig=) و افزایش پیشرفت تحصیلی دانشجویان (04/0 sig=)، تائید کرد. یافته ها نشان دهنده این است که اهمال کاری تحصیلی به عنوان مشکل شایع در بین دانشجویان دارای قابلیت مداخله و کاهش می باشد که این مداخله با نتایج مثبت و باارزشی همراه است.
اثربخشی آموزش مبتنی بر راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
102 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با دو گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم مقطع ابتدایی شهرستان گرگان استان گلستان به تعداد 2564 دانش آموز است و حجم نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 40 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب خواهد شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) و انگیزش تحصیلی والرند (1977) بود که روایی پرسشنامه ها توسط کارشناس حوزه تعلیم و تربیت و روانشناسان و اعضای هیات علمی گروه روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته و پس از انجام اصلاحات جزئی مورد تائید نهایی قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها هم با استفاده از آلفای کرنباخ 72/0 و 71/0 بدست آمد که نشان از پایایی خوب پرسشنامه دارد. جهت تجزیه و تحلیل استنباطی داده های بدست آمده، از نرم افزار SPSS ورژن 25 آزمون های کولموگروف-اسمیرنف و کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش های حاضر نشان داد که آموزش مبتنی بر راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری دارد.
اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر آمادگی به یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر در دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
165 - 183
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر آمادگی به یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر در دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره های مجازی انجام شد. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه پیام نور تبریز تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 1400-1399 به صورت مجازی مشغول به تحصیل بودند و از میان آن ها تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری در درسترس با توجه به معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. پکیج آموزشی راهبردهای خودتنظیمی یادگیری (کرمی، کرمی و هاشمی، 1392) برای گروه آزمایشی در 8 جلسه یک ساعته به صورت گروهی اجرا گردید. پیش و پس از آموزش، پرسشنامه یادگیری خود راهبر فیشر و همکاران (2001) و یادگیری الکترونیکی واتکین و همکاران (2004) تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر آمادگی به یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر در دانشجویان مؤثر بود. با توجه به این یافته ها، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برای دانشجویان دوره های آموزشی الکترونیکی در جهت افزایش آمادگی به یادگیری الکترونیکی و یادگیری خود راهبر پیشنهاد می شود.
روابط ساختاری بازنمایی هایی شناختی بیماری با خودمدیریتی نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک: نقش واسطه ای راهبردهای خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودمدیریتی اساس درمان دیابت تلقی شده و بر پایه ی از عوامل روانشناختی و اجتماعی قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تجربی برازش مدلی بود که در آن روابط ساختاری بازنمایی هایی شناختی بیماری با خودمدیریتی نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک با توجه به نقش واسطه ای راهبردهای خودتنظیمی مدنظر قرار گرفت. این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی(مدل سازی معادلات ساختاری) بود که با حجم نمونه 250 نفر نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک در شهر تبریز انجام شد. ابزارهای پژوهشی شامل: پرسشنامه ادراک بیماری IPQ، مقیاس مقابله با موقعیت های استرس زا CISS، پرسش نامه استاندارد خودکارآمدی دیابت، مقیاس خودمدیریتی دیابت DSMS بود. داده ها در نرم افزار SPSS و لیزرل تجزیه و تحلیل شدند. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (CFI=0.95 , NFI=0.97 , RMSEA=0.09). نتایج نشان داد که بازنمایی های شناختی به ترتیب با ضریب استاندارد -0.73 و -0.50 بر خودتنظیمی و خودمدیریتی در سطح p>0.05 اثر معنی دار دارند. همچنین، خودتنظیمی نیز با ضریب استاندارد 0.47 بر خودمدیریتی اثر معنی دار دارد. تصورات شناختی نوجوانان درباره بیماری از طریق مولفه های خودتنظیمی (خودکارآمدی و روش های مقابله ای) بر خودمدیریتی بیماری دیابت در نوجوانان تاثیر می گذارد. بنابراین با شناسایی و اصلاح تصورات شناختی ناکارآمد و بهبود راهبردهای خودتنظیمی نوجوانان دیابتی می توان خود مدیریتی این بیماری را بهبود بخشید.
رابطه راهبردهای خودتنظیمی و اهداف پیشرفت با درگیری تحصیلی و میانجیگری خودناتوان سازی و کمال گرایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درگیری تحصیلی دانش آموزان به چالش کشیدن تعریفی است که به عنوان یک ساختار پیچیده تحت تاثیر عوامل متعدد قرار می گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه راهبردهای خودتنظیمی و اهداف پیشرفت با درگیری تحصیلی و میانجیگری خودناتوان سازی و کمال گرایی در دانش آموزان انجام شده است. روش ها: روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه های دهم و یازدهم شهرستان سردشت در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 1557 نفر بود که تعداد 307 نفر با استفاده از جدول مورگان تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دیگروت، هدف پیشرفت الیوت و مورایاما، درگیری تحصیلی زرنگ، خود ناتوان سازی جونز و رودوالت و کمال گرایی فراست استفاده شد که با استفاده از نرم افزار AMOS با روش تحلیل مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. نتایج: مدل فرضی با داده ها برازش دارد اثر مستقیم راهبردهای خودتنظیمی، هدف پیشرفت تسلط اجتنابی و عملکرد- گرایش بر کمالگرایی معنی دار می باشد. همچنین اثر مستقیم راهبردهای خودتنظیمی، هدف پیشرفت تسلط-گرایش، تسلط-اجتنابی، عملکرد-گرایش و عملکرد-اجتنابی بر خودناتوان سازی معنی دار است. همچنین اثر مستقیم خودناتوان سازی و کمالگرائی بر درگیری تحصیلی نیز معنی دار است. متغیر هدف پیشرفت تسلط- گرایش به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر معنی داری بر درگیری تحصیلی دارد . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی، اهداف پیشرفت با میانجیگری خود ناتوان سازی و کمال گرایی باعث ارتقا درگیری تحصیلی دانش آموزان می شوند .
اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر مولفه های ادراک شایستگی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۸ (پیاپی ۷۷)
154-143
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی بر مؤلفه های ادراک شایستگی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر صورت گرفت. این پژوهش نیمه آزمایشی بار طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه دو تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از نمره برش ادراک شایستگی و تعلل ورزی، بطور هدفمند، 30 نفر انتخاب و به تصادف در گروه آزمایش و گواه (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 هفته متوالی در جلسات آموزشی 90 دقیقه ای، راهبردهای خودتنظیمی را دریافت کرد، اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت ننمود. هر دو گروه، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس ادراک شایستگی هارتر (1982، PCS ) و تعلل ورزی سواری (1390، APS ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که ارائه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، باعث افزایش معنی دار ادراک شایستگی و کاهش تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان می شود. 35/42= F ، 05/0> p )درنتیجه، از راهبردهای خودتنظیمی می توان بعنوان روشی کارآمد برای افزایش ابعاد ادراک شایستگی و کاهش تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان
زمینه و هدف: متغیرهایی مانند انگیزش تحصیلی از جمله عواملی هستند که توجه متخصصان آموزش و پرورش و روان شناسان را به خود جلب کرده اند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر کاشمر تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی 1 (15 نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (۱۹۹۲) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنی دار دارد (01/0 P <). بین میزان اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان از نظر آماری تفاوت معنادار نیست. در مرحله پیگیری اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی تداوم داشته است. نتیجه گیری: بنابراین، راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی یک روش مؤثر در انگیزش تحصیلی دانش آموزان است.
بررسی متغیرهای شناختی، انگیزشی و شخصیتی به عنوان پیش بین های بروز استعدادهای درخشان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی متغیرهای شناختی، انگیزشی و شخصیتی به عنوان پیش بین های بروز استعدادهای درخشان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز پرداخته است. آزمودنی های این پژوهش را 204 دانشجوی عادی و 197 دانشجوی استعدادهای درخشان تشکیل می دهند، که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله یی از بین دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران انتخاب شدند و به وسیله ی 5 مقیاس، شامل: آزمون هوشی کتل، آزمون خلاقیت عابدی، فرم کوتاه مقیاس شخصیتی نئو، آزمون هوش هیجانی بار-آن و پرسشنامه ی راهبردهای انگیزشی یادگیری مورد سنجش قرار گرفتند. در این پژوهش، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل ممیز استفاده شده است. نتیجه های به دست آمده نشان داد، به جز هوش شناختی، متغیرهای هوش هیجانی، خلاقیت، شخصیت و راهبردهای انگیزشی یادگیری، و همچنین ترکیب خطی این متغیرها، پیش بین های بروز استعدادهای درخشان در دانشجویان دانشگاه شهیدچمران می باشند.