مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
پهلوی اول
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف، فهم و تحلیل ظهور طبقه متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مؤلفه های مرتبط با سبک زندگی این طبقه در بازه زمانی سال های 1300 تا 1320ش در نشریات شاخص و مرتبط این دوره است. پرسش های اصلی عبارت اند از: 1. چگونه می توان از طریق مطالعه و برررسی نشریات شاخص دوره پهلوی اول، ظهور طبقه متوسط جدید و سبک زندگی مرتبط با آن را توصیف و تحلیل کرد؟ 2. شاخص ها و مؤلفه های سبک زندگی طبقه متوسط جدید در دوره زمانی سال های 1300 تا 1320ش کدامند؟ به منظور پاسخ گویی به پرسش های فوق از روش های تاریخی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و نشریات عالم نسوان، بلدیه، شفق سرخ و تجدد ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. براساس یافته های این پژوهش، اعضای طبقه متوسط جدید در دوره پهلوی اول از سبک زندگی متمایزی برخوردار بودند که ویژگی ها و ابعاد آن در نشریات این دوره انعکاس یافته است. بر این اساس، فردگرایی، مصرف گرایی، توجه به بدن و مدیریت آن، برجسته شدن اوقات فراغت و مصرف فرهنگی و هنری مهم ترین مؤلفه ها و شاخص های سبک زندگی طبقه متوسط جدید در سال های ذکرشده را مشخص می کند.
برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران (با تمرکز بر حوزه های معماری و ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 117
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف و تحلیل چگونگی برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مولفه های مرتبط با سبک زندگی مانند معماری، اوقات فراغت، روابط اجتماعی و ... در بازه ی زمانی سالهای 1300-1320ه.ش و دستیابی به جهان بینی، معانی، ارزش ها و اندیشه های اعضای این طبقه در دوره زمانی ذکر شده است. در پژوهش حاضر به منظور دستیابی به هدف های تحقیق از روش تاریخی با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
بر اساس یافته های این پژوهش، تحولات معماری و شهرسازی در دوره ی پهلوی اول و بازخوانی و تحلیل رمان های نوشته شده از سوی نویسندگان شاخص این دوره از چگونگی ظهور تمایزهای طبقاتی، شکل گیری طبقه متوسط جدید و سبک زندگی متناظر با آن خبر می دهد. در این راستا، اتکا به معیارهای جدید معماری در بنای ساختمان های عمومی و خصوصی و امکانات و فضاهای جدید شهری مانند سینما ها، کافه ها و مغازه ها در کنار برجسته شدن موضوع هایی مانند حضور زنان در زندگی اجتماعی، تحصیل و اشتغال زنان، عشق و ازدواج به سبک جدید و پدید آمدن مشکل های خانوادگی و مسائل اجتماعی نوظهور نشان دهنده چگونگی ظهور این طبقه و سبک زندگی اعضای آن است. بررسی ها و تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که جهان بینی و ارزش های اعضای طبقه ی متوسط جدید را می توان در حول مولفه هایی مانند فردگرایی، ناسیونالیسم و تجددگرایی مشخص نمود.
شناسایی و تحلیل آثار رقم دار محمد باقر جهانمیری (نقاش و کاشی نگار شیراز در عصر پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
157 - 178
حوزه های تخصصی:
کاشی نگاران شیراز در عصر پهلوی، نقش مهمی در حفظ سنت های قاجاری و مرمت بناهای تاریخی در آن دوره داشتند. از آن میان محمدباقر جهانمیری (1262-1338ه.ش) معروف به «حاجی محمدباقر نقاش» یا «حاج باقر»، کاشی نگار، شیشه نگار، گچ نگار و مرمتگر نقاشی های دیواری عصر پهلوی است که میراث نقاشی روی کاشی را زنده نگهداشت و تا آخرین لحظه زندگی هم چنان در پی حفظ این میراث بود. آثار وی به سبب چیره دستی در نقاشی و هم زمان آشنایی کامل با فنون کاشی سازی در روزگار خود ممتاز بود، با این حال این آثار کم تر مورد مطالعه و دسته بندی قرار گرفته اند. هدف پژوهش کنونی شناسایی آثار و تحلیل کاشی های رقم دار او و ارائه دسته بندی اولیه ای از آثار وی جهت مطالعات تطبیقی با دیگر هنرمندان است. این پژوهش می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد: حیات هنری محمدباقر جهانمیری به چند دوره قابل تقسیم است؟ حامیان، همکاران و شاگردان وی چه کسانی بوده اند؟ و دسته بندی آثار و انگاره های حاکم بر آن ها کدامند؟ روش پژوهش، تفسیری-تاریخی، مبتنی بر توصیف و تحلیل داده هاست. داده ها از منابع کتابخانه ای گرد آمده اند و بخش مهمی از مستندات، حاصل کار میدانی و عکاسی است. نتایج نشان می دهد که کاشی نگاره های محمدباقر جهانمیری را می توان در شش گروه شامل «گل و مرغ سازی»، «باستان گرایی»، «شمایل نگاری و چهره پردازی»، «فرنگی سازی»، «خیالی نگاری» و «کتیبه نگاری» جای داد که در کل چهار انگاره را به عنوان انگاره های حاکم بر آثار مطرح می سازند: «انگاره های فرنگی» (در طراحی عمارت ها، چشم اندازها و منظره های فرنگی)، «انگاره های مذهبی» (در شمایل نگاری روایت ها و شخصیت های مذهبی شیعی)، «انگاره های ایران باستان» (در طراحی صحنه ها و فیگورهایی از دوران هخامنشی و ساسانی) و «انگاره های برگرفته از نقاشی ایرانی» (در طراحی گل ومرغ و نقوش گیاهی).
تاریخ نگاری فضای توسعه ورزش ایران (1285- 1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورزش به عنوان پدپده ای مدرن پس از انقلاب مشروطه، مورد توجه قرار گرفت که حاکی از تلاش مشروطه خواهان برای اداره بهینه امور کشور، از جمله امر ورزش و تربیت بدنی است. قوانین موضوعه ورزش در مجلس از جمله اسناد الکترونیکی و جزء منابع دسته اول تاریخی است، وقایع ورزشی نیز از منابع تاریخی دسته اول و دسته دوم تاریخی استخراج گردید که براین اساس ترسیم تاریخ نگاری توسعه فضای ورزش صورت گرفت. دراین پژوهش با تحلیل محتوای قوانین، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، واکاوی مفاهیم و اصطلاحات در متن قوانین با استنباط و آشکار کردن الگوها و مضامین نهان آنها انجام شد. بدین منظور با نرم افزار MAXQDA2020 کدگذاری، ترسیم نمودار و استخراج مقوله ها صورت گرفت؛ جامعه آماری تحلیل محتوا، قوانین و احکام قانونی واجد ارتباط با موضوع تربیت بدنی در مجلس طی دوره زمانی 1285-1320 بود و نمونه بصورت کل شمار برابر با جامعه در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که دو مقوله توسعه ورزش تربیتی، و توسعه ورزش های قهرمانی و باشگاهی سیاست های تقنینی را در بر می گیرند. برگزاری مسابقات ورزشی، راه اندازی کلوب های ورزشی، تشکیل مجمع فوتبال، ساخت اماکن ورزشی، تشکبل انجمن تربیت بدنی و تاسیس باشگاه های ورزشی وقایع و رویدادهای ورزشی بود که به طور تقریبی در بین سال های مذکور رخ داد. لذا براساس تحلیل محتوای قوانینی موضوعه ورزش و تطبیق زمانی آن با رویدادهای و وقایع مهم ورزشی فضای توسعه ورزش ایران مدرن در این بازه زمانی تاریخ نگاری شد.
تصوّف در دوره استبدادِ منوّر رضاخانی؛ پژوهشی درباره زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افول تصوف در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
213 - 231
حوزه های تخصصی:
علی رغم مخالفت های شدید، تصوف تا پایان دوره قاجار به حیات خویش ادامه داد. هنوز در ایران خانقاه های بسیاری وجود داشت و صوفیان پشمینه پوش در شهرها مشاهده می شدند. اما با روی کار آمدن رضاشاه افول تصوف سرعت گرفت تا آنجا که در اواخر حکومت وی کمتر نشانی از صوفیان در جامعه ایرانی دیده می شد؛ خانقاه ها متروک شده بودند و دیگر رونق گذشته را نداشتند و صوفیان نیز دلق ها را رها کرده، جامه مرسوم آن روزگار را بر تن کرده بودند. مقاله حاضر به بررسی زمینه های سیاسی، اقتصادی و فکری افول تصوف در دوره پهلوی اول پرداخته و نقش آن ها را در افول تصوف بازگو کرده است. انتقادات تند روشن فکران این دوره از تصوف و آموزه های آن یکی از دلایل اصلی افول تصوف در دوره پهلوی اول بوده است، به عنوان مثال تقی ارانی که اولین چهره مهم مارکسیسم ایرانی است عرفان/ تصوف را افیون توده ها می دانست. به باور او کارکرد عرفان/ تصوف چیزی جز به انقیاد درآوردن طبقات فقیر جامعه (برده ها و ...) نبوده است. با وجود اثرگذاری این نقدها بر بسیاری از نخبگان جامعه، اصلی ترین دلیل افول تصوف را باید در قوانین وضع شده از سوی حکومت پهلوی در موضوعاتی چون موقوفات جست وجو کرد. بنابر این قوانین، موقوفات که از مهم ترین منابع درآمد خانقاه ها بودند مصادره و نظارت آن ها به دولت واگذار می گردید؛ امری که با سخت تر کردن معیشت صوفیان عملاً خانقاه نشینی و عزلت گزینی را ناممکن و زمینه را برای برچیده شدن بساط تصوف مهیا می ساخت.
عملکرد بلدیه تهران در حوزه ساخت وساز شهری در بستر اقتدارگرایی و نظم مبتنی بر استبداد منور در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۰)
6 - 25
حوزه های تخصصی:
هدف : بررسی جایگاه بلدیه تهران در دوره پهلوی اول و شناسایی ابزارهای این حکومت برای گسترش ساخت وساز شهری در پرتو اقتدارگرایی. روش/ رویکرد پژوهش : روش این پژوهش تحلیلِ تاریخی با رویکرد توصیفی و تحلیلی مبتنی بر اسناد و مدارک آرشیوی و گزارش های دولتی است. یافته ها و نتیجه گیری : رضاشاه در راستای تجددگرایی جامعه، درصدد بود تا شهرسازی هم در کنار دیگر ارکان، به پیشرفت برسد و اجرای طرح های نوسازی شهری در پرتو قوانین و مقررات، وجود بلدیه را بیش ازپیش ضروری می کرد. با انتصاب شخصی نظامی یعنی سرهنگ کریم بوزرجمهری به ریاست بلدیه تهران امور شهری با سیاستی آهنین و دیکتاتورمآبانه اجرا شد. بلدیه تهران در این دوره براساس سیاست تمرکزگرایی به فرایند یکسان سازی اقدام کرد و به کمک سیاست های آمرانه، با حذف مفاهیم کهن و پاک سازی گذشته قاجاری، درصدد بود تا به تهران چهره ای نو و مدرن بدهد. ازاین رو در این دوره، شهر تهران به شکل عمده ای در عرصه نوسازی شهری و احداث خیابان دست خوش تغییروتحول شد. البته با توسعه معابر و تعریض خیابان ها گاهی اوقات آثار باستانی و میراث فرهنگی هم تخریب می شدند.
نگاهی به فعالیت های اجتماعی و فرهنگی تجار سلطان آباد از مشروطه تا پایان پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۰)
51 - 75
حوزه های تخصصی:
شهر سلطان آباد در دوران فتح علی شاه قاجار حدود سال 1228ق توسط یوسف خان گرجی، یکی از فرماندهان نظامی، ساخته شد. این شهر با هدف ایجاد امنیت در منطقه فراهان و راه های ارتباطی بین مناطق شرقی و غربی کشور، براساس الگویی نظامی سازمان دهی شد. با گذشت زمان، سلطان آباد در ابعاد مختلف اقتصادی و تجاری به شهری مهم تبدیل شد. تولید محصولات کشاورزی و صنعت بافت فرش، جایگاه این شهر را ارتقا داد. به همین دلیل، تجار سلطان آباد نیز به موقعیت برجسته ای دست یافتند و در تحولات شهر نقشی مؤثر ایفا کردند. هدف : بررسی تأثیرگذاری تجار سلطان آباد در تحولات اجتماعی و فرهنگی این شهر از دوران مشروطه تا پایان دوره پهلوی اول. روش/ رویکرد پژوهش : این مقاله با روش تاریخی و شیوه توصیفی تحلیلی و با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی در پی پاسخگویی به این پرسش است که تجار سلطان آباد در دوران مشروطه و پهلوی اول چه نقشی در ارتقای اجتماعی و فرهنگی سلطان آباد داشتند؟ یافته ها و نتیجه گیری : تجار سلطان آباد علاوه بر نقش مستقیم در پویایی اقتصادی منطقه، در زمینه های فرهنگی مانند احداث مراکز آموزشی و اماکن مذهبی نیز حضوری مؤثر داشتند. آن ها با تعامل با بخشی از افراد صاحب نفوذ، ازجمله روحانیون، بخشی از مشکلات اجتماعی و اقتصادی ساکنان منطقه را نیز حل کردند.
چالش های نظام اوقاف ایران عهد رضاشاه پیش از تصویب قانون اوقاف سال1313؛ مطالعه موردی نواحی مرکزی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
137 - 160
حوزه های تخصصی:
تعدد، تنوع و فراگیری مقوله وقف در اقصی نقاط ایران، به همراه عواید قابل توجه، مصارف، کارکردها و آثار ناشی از آن، نهاد وقف را به یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین نهادهای موجود در ایران تبدیل نموده است. این نهاد مهم در دوران رضاشاه، با مسائل و مشکلات چندی در نواحی مختلف ایران دست به گریبان بود. در این راستا و در واکنش به چالش های موجود و با هدف مرتفع ساختن آن ها، رضاشاه درصدد بازنگری قوانین اوقاف برآمد که درنهایت منتهی به تصویب قانون اوقاف 1313ش شد. مطالعه موردی و واکاوی چالش های وقف در یکی از نواحی ایران از اهداف مهم این پژوهش محسوب می شود تا با شیوه استقرایی بتوانیم یک تصویر کلی از مسائل و مشکلات حوزه وقف در ایران عهد پهلوی اول به دست بیاوریم. لذا جستار پیش رو درصدد است تا با روش تحقیقِ تاریخی، مدل توصیفی تبیینی، به طرح و پاسخ گویی به این پرسش بپردازد که: نظام اوقاف ایرانِ عهد رضاشاه در نواحی مرکزی مازندران، پیش از تصویب قانون اوقافِ سال 1313ش با چه چالش های مواجه بوده است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که تخریب ابنیه موقوفات، عدم تمکین متولیان موقوفات نسبت به وزارت معارف و اوقاف، خیانت و ناکارآمدی متولیان در اداره موقوفات و حیف ومیل اموال وقفی، سوءاستفاده از موقوفات و فروش یا تصاحب املاک وقفی و تعدد موقوفات مجهول المصرف، متعذرالمصرف و مسلوب المنفعه ازجمله مهم ترین چالش های پیش روی حکومت پهلوی اول پیش از تصویب قانون اوقافِ سال 1313ش، در حوزه وقف بوده است.
پیامدهای دگرگونی شیوه زندگی در معماری داخلی؛ مورد کاوی: خانه های قاجار و پهلوی اول شهر تبریز
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
81 - 95
حوزه های تخصصی:
مفهوم شیوه زندگی بطور کلی و عام، مجموعه ای جامع و منسجم است که در بطن خود، مولفه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را می پروراند و در شکل گیری الگوهای رفتاری، گرایش های ذهنی و فضای زندگی افراد جامعه تاثیر عمیقی دارد. به علت دگرگونی های اساسی در ساختار جامعه و شیوه زندگی در طول دوران قاجار و پهلوی اول و پیوند مستقیم و محکمی که میان شیوه زندگی و معماری خانه وجود دارد، در این پژوهش امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه های دوره قاجار و پهلوی اول شهر تبریز فراهم شده است. بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی شناخت و تأثیر عوامل موثر جامعه بر روند تغییرات شیوه زندگی و به تبع آن بر الگوهای معماری خانه ها و تحلیل و تشریح چگونگی تغییرات بوده است. بدین ترتیب به روش توصیفی- تفسیری، از طریق مشاهدات میدانی و کتابخانه ای، 45 خانه از خانه های دوره قاجار و پهلوی اول شهر تبریز که امکان بازدید و جمع آوری مدارک وجود داشت، انتخاب شد و بررسی های مربوط صورت گرفت. در گام بعدی برای دستیابی به هدف پژوهش، در خانه های مورد مطالعه فضاهای (حیاط، ورودی، ایوان، حوض خانه، طنبی، کله ای و پله) در قالب الگوهای در سه نظام کالبدی (محل قرارگیری، انتظام شکلی و دسترسی) موردتوجه قرار گرفتند و الگوهای آنها باهم دیگر مقایسه شدند. از بررسی یافته ها این نتیجه حاصل شد که با وجود تفاوت ها و تغییراتی که از اواسط دوره قاجار در خانه های تبریز به مرور به وجود آمد، خانه های دوره قاجاری پیوند قوی با سنت های گذشته دارند و از روحیه واحدی برخوردارند. در واقع می توان گفت روند تغییر خانه ها از اواخر دوره قاجار و مخصوصا دوره پهلوی اول به علت تغییر حکومت از قاجار به پهلوی و شروع تجدد آمرانه رضاشاه شدت گرفت. این تغییرات ابتدا در پوسته بیرونی خانه ها و در جبهه های غیر اصلی خانه آشکار و به تدریج به جبهه های اصلی خانه و به مولفه ها و فضاهای خانه منتقل شد. به عبارت دیگر ابتدا به صورت تزئینات در خانه ها نمایان و به مرور با حذف بعضی از فضاها صورت گرفت.
تأملی در بازخوانی نزاع اشکانی- ساسانی در کتاب های درسی ابتدایی دورۀ پهلوی اول (1304- 1320ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
37 - 57
حوزه های تخصصی:
در کتاب های درسی مقطع ابتدایی طی سال های 1304 تا 1320ش. روایتی از تاریخ اشکانیان در ایران صورت بندی شده که دارای ابعاد گفتمانی و ایدئولوژیکیِ معناداری است. در این روایت، دانش آموزان در معرض آفرینشِ روایتی از تاریخ باستانیِ ایران قرار می گرفتند که در آن، برآمدنِ ساسانیان به مثابه غلبه نور بر تاریکی و ملی گرایی بر بیگانه پرستی بود. اشکانیان در این روایت، نه تنها ایرانی قلمداد نمی شدند، بلکه نوعی غلبه روحِ غیرایرانی بر هویتِ ایرانی رخ داده بود که اینک به واسطه ظهور ساسانیان، خاتمه یافته و دوره ای از رستگاریِ ملی آغاز شده بود.
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که روایتِ غالب در متون مذکور، تحت تأثیر کدام زمینه های گفتمانی و ایدئولوژیکی، تبدیل به روایتی ضدّ اشکانی شد و در نقطه مقابل آن، ساسانیان به ناجیان ایران از تاریکی و تباهی مشهور شدند؟ فرضیه این است که اقتضائاتِ ایدئولوژیکی، الزامات مشروعیت بخش و همچنین تقویتِ نوعی حس ملی گرایی در میان کودکان مقاطع پایه، سبب برآمدن روایتی شد که در آن انکار، تحقیر و تلاش برای فراموشی میراث اشکانیان، هسته کانونی آن شد
واکاوی مؤلفه های محیطی نظریه پاتریمونیالیسم در مطالعه تکوین دولت در ایران تا پیش از پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
103 - 89
حوزه های تخصصی:
هدف: در مورد چگونگی صورت بندی دولت استبدادی در ایران پیش از پهلوی اول نظریات مختلفی ارائه گردیده که یکی از مهم ترین آن ها نظریه پاتریمونیالیسم ماکس وبر است. از منظر "ماکس وبر" در پاتریمونیالیسم؛ اراده شخصی پادشاه اعمال گردیده و به مثابه تنها ابزار ساماندهی و هدایت جامعه قلمداد می گردد. تطبیق پذیری این نظریه با سیر تحول دولت در ایران پیش از پهلوی اول و تا پیش از تشکیل دولت مدرن مورد استقبال تعداد زیادی از اندیشمندان واقع شده است. لیکن در صورت بندی این تطبیق؛ صرفاً مؤلفه های اقتصادی- فرهنگی این نظریه مورد استناد قرار گرفته و کمتر به مقتضیات سیاسی- فضایی فلات ایران پرداخته شده است.روش و داده ها: در این پژوهش کوشش گردیده با روش توصیفی- تحلیلی و از منظر جغرافیای سیاسی علل ظهور تداوم و تثبیت دولت پاتریمونیال پیش از پهلوی اول و تا پیش از شکل گیری دولت مدرن در ایران تحلیل گردد.یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد مجموعه ای از عوامل از جمله بنیادهای محیطی سرزمین ایران از جمله کمبود آب و عدم دسترسی مداوم به آن در تمامی فصول؛ زمینه شکل گیری معیشت کوچ نشینی را در ایران فراهم می نموده است و ظهور انسجام میان قبایل و طوایف مختلف جزء با کارکرد سیاسی سلطان پاتریمونیال امکان پذیر نبود. به دنبال آن مازاد تولید زمین داران محلی و طبقه سرمایه دار شهری توسط دولت پاتریمونیال در قالب خراج تصاحب می گردید. از سوی دیگر موقعیت ژئوپلیتیک مخاطره خیز ایران موجب می گردید که تنها رهبرانی توتالیتر توان ایجاد اتحاد میان طوایف نامتجانس در فلات ایران را در مقابل نیروهای خارجی متخاصم داشته باشند.نتیجه گیری: به طور کلی کارکرد پادشاه پاتریمونیال در نتیجه مقتضیات طبیعی و انسانی در ایران؛ منطقی تمامیت خواه و «فوق جامعه» را سامان داده بود که قابل تقلیل به نهادی در کنار سایر نهادهای اجتماعی نبود. مجموعه این عوامل جغرافیایی تطبیق پذیری فزاینده ای را میان نظریه پاتریمونیالیسم ماکس وبر و الگوی ساخت دولت در ایران پیش از پهلوی اول ایجاد نموده است.نوآوری،کابرد نتایج: در نظریه پاتریمونیالیسم؛ علل تداوم ساخت پادشاهی استبدادی فارغ از لحاظ نمودن ابعاد محیطی تبیین گردیده است. لیکن مطالعه عناصر جغرافیایی تکوین دولت در ایران؛ توان توجیه علل انباشت قدرت در نزد پادشاه را مطابق نظریه پاتریمونیالیسم دارا است.
جستاری در برساخت ملی گرایی در جغرافیای سیاسی ایران مبتنی بر مفهوم حکومت مندی در عصر پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
151 - 165
حوزه های تخصصی:
مفهوم حکومت مندی که نخستین بار توسط میشل فوکو در سال 1978 مطرح گردید؛ مشتمل بر مطاله تکنیک ها، فرایندها و رویکردهایی است که در چارچوب آن حکومت ها کلیه ابعاد زیست شهروندان را کنترل می نمایند. در چارچوب این رویکرد شناختی؛ این گفتمان اجتماعی - سیاسی است که در مقطع مشخص از تاریخ بُعد سیاسی فضا را خلق می نماید. در این راستا یکی از قلمروهای موضوعی مهم در چارچوب مفهوم حکومت مندی؛ شناخت چگونگی ساخت مولفه های ناسیونالیسم متأثر از نقش آفرینی گفتمان های حاکمیت می باشد. در این دیدگاه هویت ملی صرفاً جنبه طبیعی ندارد بلکه امری برساخته می باشد که در گذر زمان توسط قدرت سیاسی به صورت خاطره جمعی تثبیت گردیده و احتمال بازساخت در آینده را نیز دارد. در این مقاله کوشش گردیده با اتکا به روش تفسیری و با استفاده از مضمون نظری حکومت مندی گفتمانی؛ چگونگی صورتبندی مفهوم ناسیونالیسم در عصر پهلوی اول و پیامد آن در جغرافیای سیاسی ایران واکاوی گردد. یافته های تحقیق بیان گر آن است که ساخت هویت ملی در عصر پهلوی اول بر مبنای گفتمان سراسربینی ناسیونالیسم باستان گرای ایرانی در جهت همبستگی اقوام و طبقات اجتماعی ساماندهی گردید. ضمن اینکه بخشی از مفصل بندی ملی گرایی بر اساس پیوند دهی و رابطه برساخته در مقابل «دیگری» با ارجاع به مؤلفه های تخاصم ژئوپلیتیک پی ریزی شد. در این انگاره رهبری فره ایزدی تنها عاملی بود که می توانست اقدام به برقراری عدالت فضایی میان اقوام و طبقات مختلف اجتماعی نموده و با انطباق فضایی ملت و سرزمین قادر باشد ساخت جغرافیای سیاسی ایران را تثبیت نماید.
بررسی جامعه شناختی تأثیر قدرت سیاسی بر فرهنگ سیاسی مردم (مورد مطالعه: پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
741 - 770
حوزه های تخصصی:
ساختار قدرت سیاسی در دوره رضاشاه با زیرساخت هایی مانند دولت و سازمان سیاسی رابطه مستقیمی دارد چراکه نظام سیاسی در این عصر به همراه سلطنت مطلقه، بیشترین میزان قدرت را در کشور اعمال می کرد و دستوراتش برای همه زیر نظام های کشور الزامی بود. از سوی دیگر، هماهنگی منابع برای رسیدن به اهدافی که حاکمیت در اختیار داشت از طریق نهادهای سیاسی آن جلو می رفت. از سالیان گذشته فرهنگ سیاسی مسئله مهمی برای دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی بوده است؛ آنها به دنبال شناخت این امر بوده اند که ارزش ها، نگرش ها و رفتار سیاسی مردم در مورد موضوعات و مسائل سیاسی چگونه بوده است و چه آثار و نتایجی بر روی نظام سیاسی و اجتماعی گذاشته است. مدل نظری پژوهش مبتنی بر نظریه فرهنگ سیاسی آلموند و وربا است. بر اساس یافته های پژوهش، یکی از ویژگی های اساسی این تأثیرات قدرت در فرهنگ سیاسی جوامع، «حاکمیت روابط فردی به جای قوانین»، «ارادت سالاری و تقرب پیشگی به جای نظام شایسته سالاری»، «وفاداری به شخص به جای سازمان های سیاسی»، «فساد»، «از بین رفتن رقابت صحیح»، «اطاعت مطلق از بالا دست»، «مسدود شدن فضای باز سیاسی»، «انزوای روشنفکران»، «خفقان»، «عدم اعتماد سیاسی» است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی تأثیر قدرت سیاسی بر فرهنگ سیاسی مردم (مورد مطالعه: پهلوی اول) به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
نازیسم و زنان: بازتاب گرایش های نازی درباره زنان در هفته نامه «نامه ایران باستان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
245 - 263
حوزه های تخصصی:
زنان در دوره مدرن بخشی از ابزار تبلیغات احزاب و جریان های سیاسی شدند. در برنامه نازیسیم آلمان و فاشیسم ایتالیا، زنان به عنوان ابزاری برای فرزندآوری و افزایش توان سیاسی-نظامی کشور مورد توجه قرار گرفتند. هم زمان با این رویدادها در اروپا، در برخی از نشریات ایران مانند هفته نامه «نامه ایران باستان» بهره گیری از زنان به عنوان ابزار تجدد و عاملی برای فرزندآوری و درنتیجه ایجاد حکومت نیرومند مرکزی مورد توجه قرار گرفت. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که جایگاه زنان و وظایف اجتماعی آن ها در این نشریه چه بود و دیدگاه های آلمان نازی چگونه در آن بازتاب پیدا کرد. این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و برمبنای تحلیل محتوای هفته نامه «نامه ایران باستان» طی چهار سال انتشار آن صورت گرفت. این نشریه از سال 1933 هم زمان با روی کارآمدن هیتلر در آلمان، شروع به کار کرد و انتشار آن تا سال 1936 ادامه یافت. دستاورد پژوهش نشان می دهد که این نشریه هرچند نگاهی متجددانه به وضعیت زنان در جامعه دارد، در رویکردی آلمان گرایانه با جانبداری آشکار از فاشیسم می کوشد تا زنان را ابزاری مؤثر برای فرزندآوری و افزایش جمعیت و درنتیجه احیای شکوه باستانی ایران معرفی کند. برخلاف برداشت سنتی که از زن با عنوان حقارت آمیز «ضعیفه» یاد می شود و شأنی برای او در عرصه کار و فعالیت سیاسی-اجتماعی قائل نیست، در این برداشت، زن متجدد از لحاظ «آفرینش ملت» موجودی نیمه خدایی است که ضمن برداشتن حجاب و ورود به عرصه فعالیت اجتماعی و ورزش، باید به مهم ترین وظیفه خود یعنی فرزندآوری و تربیت آن برای برساخت دولت-ملت و «فضای حیاتی» اقدام کند.
واکاوی استقلال قضایی در ایران از مشروطه تا پهلوی(1285-1357ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
59 - 83
حوزه های تخصصی:
استقلال قضایی یکی از مهم ترین ارکان دموکراسی، تفکیک قوا و حفظ و تقویت برابری و عدالت در جامعه است و بنابراین وجود یا فقدان استقلال دستگاه قضایی یکی از ملاک های مهم در شناخت و تحلیل وضعیت جوامع در دوره های گوناگون است. این مهم دغدغه ی مقالهی حاضر در پاسخ به پرسش از چگونگی و حدود و ثغور استقلال قضایی در ایران از پیش از مشروطه تا آستانه ی انقلاب اسلامی بوده است که با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و سندی، در صدد بررسی و ترسیم فراز و فرود استقلال قضایی در یاران در دوره ی مورد اشاره و تحلیل ریشه ها و دلایل آن بوده است. یافته های این مقاله نشان میدهد که استقلال قضایی دستگاه قضایی در ایران چه از زمان انحصار آن در دست فقها، یا زمان تقسیم اختیارات و وظایف آن میان محاکم شرع و عرف، تا تأسیس دیوان مظالم و صندوق عدالت در زمان ناصرالدین شاه، یا عدالت خانه ی مظفرالدین شاه و یا حتی ایجاد تشکیلات نسبتآً مدرن قضائی، به اهتمام داور در زمان رضاشاه و گسترش تشکیلات قضایی در عصر پهلوی دوم، به دلایل متعددی از جمله نقص تشکیلات قضایی، تداخل حوزه ی صلاحیت شرع و عرف، عدم تنظیم و تدوین قوانین متحد الشکل، عدم وجود ضمانت اجرای قانونی، و از همه مهم تر ماهیت استبدادی نظام حاکم و مداخله ی مقامات در امور قضایی، هرگز طعم واقعی استقلال را نچشید و همواره تحت تأثیر فشارهای درونی و بیرونی و اعمال نفوذ صاحبان قدرت بود.
پیوند ملی گرایی شاهنشاهی و برپایی مراسم هزاره فردوسی در دوره پهلوی اوّل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
179 - 211
حوزه های تخصصی:
برپایی مراسم جشن و کنگره هزاره فردوسی و بزرگداشت هزارمین سال تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی، سراینده شاهنامه در 1313ش، از برجسته ترین و ماندگارترین نمودهای ملی گرایی در حکومت پهلوی اوّل است که با حضور و دخالت شخص رضاشاه و مهم ترین رجال سیاسی و فرهنگی این حکومت، همراه با احداث و افتتاح آرامگاه فردوسی در شهر توس به اجرا درآمد و فصل نوینی را در بازنمایی زندگی و زمانه فردوسی و مطالعات شاهنامه شناسی در سطح ملی با هدف تقویت ایدئولوژی ناسیونالیسم شاهنشاهی رقم زد. مسئله محوری پژوهش حاضر، بررسی چرایی و چگونگی برگزاری این مراسم و تبیین نسبت آن با ملی گرایی شاهنشاهی حاکم بر فضای سیاسی و فرهنگی عهد پهلوی اوّل بر پایه رجوع به منابع دست ِاوّل این دوره است. بررسی منابع اصلی تاریخی مربوط به این دوره که نتایج آن در این مقاله به تفصیل ذکر شده است، نشان می دهد که حکومت پهلوی به صورتی گسترده کوشید تا از طریق بزرگداشت مقام و منزلت فردوسی، به بهانه هزارمین سال تولد وی، بر گستردگی، قدرت و توان مشروعیت بخش ایدئولوژی ناسیونالیسم شاهنشاهی آن دوره بیفزاید و از طریق بهره برداری از شاهنامه، این منظومه حماسی و تاریخی پُرآوازه ادبیات ایران را به عنوان سند شاه دوستی و شاه پرستی ایرانیان در طول تاریخ معرفی کند.
واکاوی رویکرد انتقادی کسروی به ناسیونالیسم باستان گرا در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
107 - 128
حوزه های تخصصی:
شکست های متعدد از روس و انگلیس، ارتباط نابه سامان اقتصادی و سیاسی با آنها و ضعف ساختاری سلسله قاجار در مقابله با چنین مشکلاتی بسترهای فکری لازم را برای روشنفکران مهیا نمود تا به بررسی علل ضعف و عقب ماندگی ایرانیان و راه های برون رفت از آن بپردازند. از جمله عوامل مورد توجه برخی از روشنفکران پیش از مشروطه در این زمینه توجه به ناسیونالیسم باستان گرا بود. در دوران مشروطیت ناسیونالیسم بیشتر وجهه ای ضد استبدادی و ضد استعماری داشت و رویکرد باستان گرایی آن نسبت به سابق کمرنگ بود، اما با پایان گرفتن جنگ جهانی اول دوباره به آن توجه شد. با قدرت گیری پهلوی اول، ناسیونالیسم باستان گرا، به عنوان یکی از مهم ترین ایدئولوژی های ملت ساز، مورد توجه عوامل حکومتی قرار گرفت. براساس چنین گفتمانی، بر تاریخ ایران دوران باستان و برخی مؤلفه های آن از جمله نقش شاه و عرب ستیزی تأکید شد. تکوین اندیشه های کسروی در چنین زمانه ای صورت گرفت. پژوهش حاضر با روش تاریخی و با رویکرد توصیفی تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش است که کسروی به عنوان یک اندیشمند چه نگرشی به گفتمان ناسیونالیسم باستان گرا داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد کسروی ضمن علاقه به تاریخ ایران باستان و تلاش برای احیای برخی سنت ها و آداب آن، با برخی از مؤلفه های افراطی باستان گرایان چون تازی ستیزی، ضدیت با اسلام، حمله اعراب را عامل عقب ماندگی ایرانیان دانستن و توجه به نژاد آریایی درافتاد و ترویج آنها را از عوامل تضعیف انسجام ملی دانست.
علل تلاش برای صادرات چای چین به ایران در دوره رضاشاه و دستاوردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
129 - 148
حوزه های تخصصی:
در دوره پهلوی اول انتظار می رفت روابط ایران و چین، پس از چند قرن وقفه نسبی، به دلایلی از سر گرفته شود. بازرگانان و حکومت های دو سرزمین برای احیای مناسبات در این مقطع، بهبود روابط اقتصادی، به ویژه تجارت چای، را محور تلاش های خود قرار دادند. این پژوهش براساس رویکرد توصیفی تحلیلی و مبتنی بر اسناد منتشرنشده وزارت امور خارجه و مرکز اسناد ملی و نیز برخی منابع و تحقیقات در پی پاسخ به این پرسش است که تلاش ها برای احیای روابط اقتصادی ایران و چین در دوره پهلوی اول، خاصه تجارت چای، بر پایه چه عواملی شکل گرفت و چگونه ادامه یافت و چه دستاوردی در پی داشت؟ یافته های تحقیق گویای آن است که تلاش ها و تکاپوها برای برقراری روابط میان دو کشور متأثر از عواملی چون قدرت یابی دو شخصیت نظامی در ایران و چین (رضاشاه و چیانگ کای شک) و نیاز آنها به کسب اعتبار بین المللی و منافع اقتصادی شماری از تجار ایرانی و چینی بود. تلاش برای برقراری روابط دو سرزمین با اقداماتی چون استخدام متخصصان چینی در صنعت چای ایران، تلاش برای رونق مجدد صادرات چای چینی به ایران و مجاب کردن مسئولان دو کشور به تسهیل روابط تجاری به جریان افتاد. اما این تکاپوها به دلایلی چون دوری مسافت دو سرزمین، عدم احساس نیاز مسئولان دو کشور به یکدیگر و نقش قدرت های ثالث اقتصادی، تنها به ایجاد اتاق بازرگانی ایران در شهر شانگهای انجامید.
زمینه ها و پیامدهای کشف حجاب در لارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران شانزده ساله سلطنت رضاشاه بر ایران (1304- 1320)، متضمن اقدامات فرهنگی متعددی بود که عموماً با ترک سنت های قدیمی و رو آوردن به مظاهر تمدن غربی صورت گرفت. کشف حجاب از اساسی ترین اقدامات رضاشاه برای غربی کردن ظواهر کشور بود که آن را با هدف تجددخواهی انجام داد. سیاست کشف حجاب در مناطق مختلف کشور از جمله شهرستان لارستان بدون در نظر گرفتن ویژگی های خاص فرهنگی، اجتماعی و قومی به مرحله اجرا درآمد و پیامدهای سیاسی اجتماعی مهمی برجای گذاشت. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که برنامه های حکومت پهلوی برای اجرای سیاست کشف حجاب چه بود و مردم لارستان در تقابل با این سیاست چه واکنشی نشان دادند؟ فرضیه پژوهش بر این اساس استوار است که قشرهای مختلف اجتماعی همچون روحانیون، کارکنان دولت و بانوان به مقابله با سیاست فوق برخاستند و به همین دلیل حکومت توفیق چندانی در پیشبرد برنامه موردنظر خویش در لارستان نداشت. هدف این پژوهش بررسی زمینه، واکنش و پیامدهای کشف حجاب در لارستان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع آرشیوی و کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به واسطه بافت سنتی و مذهبیِ حیات سیاسی و اجتماعی لارستان سیاست کشف حجاب در آن خطّه به شکست انجامید.