مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
تاریخ نگاری
حوزه های تخصصی:
این مقاله با به پرسش کشیدن تاریخ نگاری هویت فرهنگی نشان می دهد که هویت، سه سطح به هم پیوسته دارد: فردی، ملی (با شاخصه فرهنگی در دنیای امروز) و انسانی. در سطح نخست، فرد باید بتواند شمرده شود و شمرده شدن او یعنی آزادی ذهن و عمل و اراده. پس ازاین رو نخست باید در مقیاس فلسفی، مسئله ذهن بنیادی (Subjectivity) یا خودمختاری – خودگردانی (Autonomy) انسان را حل کرد؛ به نحوی که جامع امکان خود رهبری او و مانع ادعای خدایی او گردد. بدین معنا که انسان باید واجد دلیری در به کارگرفتن فهم خویش و مواجهه خودگردان با امور اطراف خود شود تا در فرایند بازآفرینی خویشتن ملی- فرهنگی مشارکت فعال و مؤثر داشته باشد. در سطح دوم ملت باید شمرده شود. شمرده شدن با خودشماری در درون مرزهای هویتی متفاوت است. در اولی، فرد یا ملت به این دلیل شمرده می شود که گاه افزوده ای بر تمدن بشری دارد یا نقشی که می تواند در چند ساحتی کردن انسان مدرن داشته باشد، در دومی به دلیل نبود چنین مؤلفه هایی، مدام خود را تکرار می کند، مدام به گذشته اش پناه می برد و از تمدن هایی که پدرانش ساخته اند، حرف می زند، غافل از اینکه اینها فقط در صورتی می توانند شمرده شوند که منابعی برای بازآفرینی هویتی معاصر دانسته شوند. این مقاله درباره نگرشی از هویت ملی فرهنگی بحث کرده است که تمایز ملی فرهنگی را در پیوند با این همانی انسانی قرار می دهد و مانع انحراف هویت به یکی از دو بیراهه های نسبی گرایی فرهنگی یا همه شمولی فرهنگ جهانی می شود، فرایندی که در این مقاله، چشم انداز سوم بحث هویت دانسته شده است.
اندیشه دفاعی ایرانیان در مواجهه با جنگ مدرن (1243 1218 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در مواجهه با نبردهای ویرانگر روسیه تزاری در موقعیت تدافعی قرار گرفت. مسأله نوشتار پیش روی بررسی علل شکل گیری اندیشه دفاعی و ابعاد آن در روایت کنش گران فکری (مورخان، شاعران، عالمان دینی) دوره فتحعلی شاه قاجار است. دستاورد تحقیق با روش تحلیل تاریخی بیانگر آن است که یادآوری خاطره های قوی یا کهن الگوهای سرزمینی ایران برای بسط گذشته پر افتخار تاریخی و در راستای مواجهه با وضعیت انحطاط و عبور از بحران صورت گرفته است که این امر هم هوشیاری مخاطبان را نسبت به تهدید بیرونی برانگیزند و هم نمادهای سرزمینی دینی را با هدف تأکید بر ضرورت دفاع از حدود و ثغور، بازتولید کنند. این سنخ از کنش های چندوجهی، آگاهی بخشی تاریخی را به مثابه یک پراکسیس اجتماعی (برنامه عمل) در شرایط بحران، به عنوان دال مرکزی اندیشه دفاعی برجسته سازی کرد. در نتیجه، موارد متعددی از نمادهای دینی مذهبی در جنگ با کهن الگوها و واقعیت های روزمره تلفیق شدند. بازنمایی نگاه اسطوره ای، الگوهای تاریخی، قهرمان محوری، استناد و بهره گیری از متون مقدس مذهبی و دینی، طرح اهداف عالی انسانی در چهره سپاهیان اسلام هر یک انعکاس دهنده بخشی از ابعاد اندیشه دفاعی بودند که منابع معرفتی به طرح و انعکاس آنان پرداخته اند.
تاریخ نگاری معاصر ایران و تأثیر آن بر امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اهمیت و نقش تاریخ نگاری در موضوع امنیت و امنیت ملی در ایران می پردازد. بر این اساس، ابتدا به نقش تاریخ نگاری در تکوین ایدئولوی و هویت سیاسی توجه شده و رابطه تاریخ و امنیت ملی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس با رویکردی انتقادی به تاریخ نگاری پس از انقلاب، که نسبت به پیامدهای امنیتی تاریخ نگاری غافل بوده، پرداخته است. در نهایت نیز با اشاره به «نظریه ایران شهر» از آن به عنوان یکی از مهم ترین راهبردهای تاریخ نگاری معطوف به امنیت ملی در ایران یاد کرده است. هدف از این مقاله، نشان دادن اهمیت تاریخ نگاری علمی- راهبردی و تأثیر آن بر امنیت ملی است.
تاریخ نگاری و تمامیت ارضی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی نقش تاریخ نگاری در حفظ تمامیت ارضی ایران است. فرضیه نویسنده این است که اولاً، تاریخ نگاری در تمام دوره های تاریخ ایران، مهم ترین ابزار برای بازتولید و زنده نگاه داشتن هویت سرزمینی ایران بوده است. ثانیاً، تاریخ نگاری با تقویت ملی گرایی منجر به افزایش اهمیت تمامیت ارضی ایران در نزد کارگزاران و افکار عمومی شده است. با شروع حکومت قاجار، دورانی از درگیری با دو قدرت بزرگ جهان آغاز شد که در سراسر قرن نوزدهم ادامه یافت که در نتیجه آن، بخش های بزرگی ازسرزمین های ایران از آن جدا شدند. در تمامی این تحولات و درگیری ها، دیوانیان ایران در کنار به کار گرفتن فنون دیپلماسی نوین، استنادشان اغلب بر شواهد تاریخی استوار بود و بر این اساس، از تاریخ نگاری برای احقاق حقوق سرزمینی ایران می کوشیدند. این موجب شد پس از جنگ جهانی اول که تمامیت ارضی ایران به مخاطره افتاد، نخبگان ایرانی با استفاده از تجربیات قبلی، تاریخ را در ابعاد بیشتری مورد استفاده قرار دهند و از آن به عنوان ابزاری برای حفظ تمامیت ارضی ایران استفاده کنند.
نقدی بر رویکرد تاریخ نگارانۀ جولی اسکات میثمی در تاریخ نگاری فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم فروردین ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
185-202
نوشتار حاضر، با درنظرداشتن نسبت میان مفاهیم «تاریخ» و «تاریخ نگاری»، نقد بیرونی و درونی کتاب تاریخ نگاری فارسی ، اثر جولی اسکات میثمی، را در دستور کار دارد. میثمی ازدیدگاه خویش و مسئله ای که در سیر تحول تاریخ نگاری فارسی طرح و تبیین کرده است، بینش تاریخ نگارانۀ مورخان عهد سامانی و غزنوی و سلجوقی را مطالعه و تفسیر می کند، اما نکته در این است که این پژوهش گر عرصۀ ادبیات و تاریخ تا چه اندازه توانسته است گفتمان تاریخ نگارانۀ دوران میانۀ ایران را درک کند و اثر وی چه افق جدیدی را در عرصۀ تاریخ نگاری گشوده است. نقد کتاب میثمی با رویکرد سلبی و ایجابی توأمان انجام شده و از هر حیث، مطلوب واحدی را در نظر دارد که همانا، پویایی بیش تر دانش تاریخ و شئون معرفتی آن است. بنابراین، ضمن معرفی اجمالی مطالب کتاب و تعیین جایگاه پژوهشی آن، به نقد مطالب آن مبادرت می کند. مسئله این است که میثمی در طراحی و انجام پژوهش خویش رویکرد روش مندی داشته است یا خیر و در صورتی که پاسخ مثبت است، تا چه اندازه به مبانی روشی و معرفتی پای بند بوده است.
نقد تاریخ نگاری دورۀ آق قویونلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم فروردین ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
235-257
برخلاف اهمیت تحولات سیاسی و فرهنگی ایران در دورة فرمان روایی آق قویونلوها در نیمة دوم سدة نهم هجری قمری، شمار متون و منابع اصلی مربوط به این دوران فراوان نیست و همة آن چه تاکنون شناسایی شده هنوز به صورت انتقادی منتشر نشده اند. در حوزة تاریخ نویسی آثاری که در این دوره تألیف شد ادامة همان روش ساده نویسی اواخر سدة هفتم بود. نثر منشیان و مورخان این دوره مصنوع و فنی است؛ این نویسندگان در ستایش ترکمنان آق قویونلو غلو بسیار کرده و آنان را یگانه شایستگان پادشاهی و خلافت اسلامی روزگار خود دانسته اند. تواریخ این دوره هرکدام مکمّل یک دیگرند و تاریخ نویسی آن بیش تر برمبنای مشاهدات شخصی و دست رسی به اسناد آن دوره نگاشته شده و از این نظر حائز اهمیت بسیاری است. حال پرسش اصلی پژوهش این است: نقاط ضعف و قوت تاریخ نگاران دورۀ آق قویونلو در تألیف کتاب هایشان کدام اند؟ به نظر می رسد این پژوهش توانسته مبانی، اصول جهان بینی، و نقاط ضعف و قوت تاریخ نگاری دورۀ آق قویونلو را تبیین کند. در این مقاله از روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر منابع کتاب خانه ای استفاده شده است.
نقدی بر کتاب ایران در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف اصلی نگارش این مقاله تحلیل و نقد ایده های ایدئولوژیکِ تاریخ نگاری شاه اسماعیل اول صفوی در کتاب ایران در عصر صفوی نوشتۀ علی اکبر ولایتی است. این کتاب در 656 صفحه، در یک مقدمه و پنج فصل با هدف بررسی تاریخ ایران در عصر صفویه سامان یافته است. نویسندة مقاله کوشیده است پیش از ورود به متن اصلی، سابقه ای از کاربست ره یافت های ایدئولوژیک را در تاریخ نگاری عصر صفویه به دست دهد. در این مسیر، دو رویکرد کلی ایدئولوژیک منتقد و رسمی شناسایی و معرفی شده است که در پسِ پشت هردو می توان به وضوح از ایده های سیاسی یا مذهبی سراغ گرفت. ازنگاه نویسندة مقاله، کتاب تاریخ ایران در عصر صفوی در ذیل آثاری قرار می گیرد که می توان از آن به عنوان آثار تاریخ نگارانۀ ایدئولوژیک رسمی یاد کرد. نویسندۀ مقاله باتوجه به اهمیت صدر تاریخ صفویه در دو گونة تاریخ نگاری منتقد و رسمی ایدئولوژیک کوشیده است با محورقراردادن دورة شاه اسماعیل اول، دستورکارهای ایدئولوژیک رسمی را در این کتاب شناسایی و استخراج کند. در این مسیر، نویسنده ضمن نقد داده های مبتنی بر منابع مطالعاتی کوشیده است با اتکا بر منابع دست اول، رویدادهای دست خوش خوانش های ایدئولوژیک را دسته بندی و سپس براساس دستورکارهای شناسایی شده تحلیل کند.
تأثیر شیعه گرایی عصر صفوی بر تاریخ نگاری عالم آرای شاه طهماسب
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸
95 - 111
حوزه های تخصصی:
ثبت وقایع و رویدادهای زندگی پادشاهان به سبک های مختلف، یکی از رایج ترین سنت های تاریخ نویسی در ایران بود. برای اطلاع از فهم تاریخی، تاریخ نگری و تاریخ نگاری در ادوار مختلف، گریزی جز استفاده از این آثار نیست. کتاب عالم آرای شاه طهماسب</em>، نوشته حسینی مرعشی تبریزی حوادث دوره شاه طهماسب را در قالب داستانی-تاریخی در فاصله سال های 930 تا 981 ثبت کرده است. با عنایت به اهمیت این کتاب در مطالعات تاریخی دوره صفوی، به ویژه از نظر بررسی شیعه گرایی رایج در این دوره، این پژوهش درصدد است به روش توصیفی- تحلیلی، ویژگی های تاریخ نگری و تاریخ نگاری حسینی مرعشی تبریزی را با توجه به رویکردهای شیعی مورخ، بررسی و تحلیل کند. سؤال اصلی پژوهش این است که شیعه گرایی رایج در دوره صفوی چه تأثیری بر تاریخ نگری و تاریخ نگاری حسینی مرعشی در تألیف عالم آرای شاه طهماسب داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد به رغم داستانی بودن اثر، عواملی همچون مذهب رایج و رسمی تشیع، دیدگاه و گرایش های اعتقادی نویسنده و تأثیرپذیری از شیعه گرایی، در تاریخ نگری و تاریخ نگاری او تأثیرگذار بوده است. لذا مؤلفه هایی نظیر مشروعیت بخشی به شاه صفوی، نگاه مذهبی مورخ به تاریخ، رویاپردازی قداستی، تأویل گرایی دینی، تقدیر گرایی و نگرش غالیانه و همچنین استفاده از ادبیات شیعی و واژگان و اسامی برخاسته از باورهای شیعی و تکرار اسامی ائمه، نشان دهنده تأثیر پذیری مولف از شیعه گرایی رایج در ایران عصر صفوی بوده است.
شیوه ی تاریخ نگاری مروج الذهب و معادن الجوهر مسعودی
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (م 346 ه. ق) در نیمه ی دوم قرن سوم در بابل زاده شد و پس از سکنی گزیدن در بغداد علوم مختلف را در آن جا فراگرفت. اطلاعات روشنی در مورد زندگی و نشو و نمای او در منابع ارائه نشده است و سرگذشت وی را بیش تر مرهون دو کتاب باقیمانده وی «مروج الذهب و معادن الجوهر» و «التنبیه و الاشراف»هستیم که در آن منابع به شرح مشاهدات، مسافرت ها، وضع سیاسی و اجتماعی و ... مناطق مختلف دنیای آن روز پرداخته است. «مروج الذهب و معادن الجوهر» یکی از تألیفات قابل توجه در زمینه تاریخ عمومی در قرن چهارم ه.ق است که به دلیل توّجه ویژه به منابع دست اول، مشاهده و معاینه و سنجش درستی اخبار جایگاه ممتازی در میان تواریخ عمومی اسلامی دارد. روش تاریخ نگاری مسعودی در این کتاب مورد توّجه ابن خلدون مورخ قرن هشتم ه.ق و برخی از مستشرقان قرارگرفته است و تحسین آن ها را به واسطه در پیش گرفتن این شیوه در قرن چهارم هجری در پی داشته است. این مقاله بر آن است تا با بررسی کتاب «مروج الذهب و معادن الجوهر» ضمن اشاره به موضوع و منابع آن، به شیوه تاریخ نگاری مسعودی در این کتاب بپردازد.
تأملی بر نقش آنیموس در زندگی و تاریخ مستوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
۱۰۷-۱۳۲
حوزه های تخصصی:
ماه شرف خانم کردستانی متخلص به مستوره (1220 1264ق) پیشاهنگ زنان مورخ جهان اسلام، میان دو خاندان فرهیخته و دیوان سالار قادری و وزیری پرورش یافت. او در سال 1244ق، به عقد ازدواج خسروخان اردلان (1240 1250ق) والی کردستان درآمد. مرگ خسروخان و حدوث بحران سیاسی در کردستان، مستوره را بر آن داشت تا با نگارش تاریخ اردلان، عاملان بحران سیاسی یعنی والیه خانم و فرزندانش را نقد کند. شگفتا که بخشی قابل تأمل از متن روایت مستوره، به رغم نقد هوویش (والیه خانم) روایتی مردانه است؛ از این رو مسئله ی اصلی این مقاله بر تأثیر جنسیت در تاریخ نگاری مستوره مترتب شد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی و بهره مندی از آموزه های کارل گوستاو یونگ در جستار مؤلفه های آنیموس (مردِ درونِ زن) به انکشاف نقش آنیموس در شخصیت مستوره و تأثیر آن در تاریخ نگاری وی بپردازد.
چگونگیِ به شاهی رسیدن یزدگرد سوم (ارزیابی منابع تاریخی با تاکید بر شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از منابع عربی- فارسی و منابع خارجی به آغاز پادشاهی یزدگرد پرداخته اند که در این روایات آشفتگی و ناهماهنگی نیز دیده می شود. در این پژوهش داده ها و جزئیات تاریخیِ این منابع سنجش و تحلیل شده و همچنین تفاوت ها و همانندی های آنها آشکار شده است. شاهنامه نیز یکی از منابع تاریخ ساسانیان است و فردوسی با امانتداری و دقت، روایت منبع خود را با جزئیات به نظم کشیده است. برخی ایران شناسان بر ارزش تاریخی شاهنامه پافشاری کرده، اما گروهی آن را غیرتاریخی دانسته اند. فردوسی در این بخش، به منبعِ خود شاهنامه ابومنصوری وفادار بوده و با وجود محدویت های وزن، زبانِ منظوم و نیز چارچوب روایی/داستانی، امانتدارانه و دقیق جزئیات را روایت کرده است. بسیاری از داده های منابع دیگر نیز در شاهنامه وجود دارد که برخی از آنها را فقط فردوسی گزارش کرده است. دیگر منابع، تاریخ بر تخت نشینی یزدگرد را که فردوسی ثبت کرده است، نیاورده اند. آشفتگی های داخلی و ورود تازیان به مرزها، در آغاز داستان و گفت وگوها به خوبی آشکار است. روایت موجود در خدای نامه با یک میانجی به شاهنامه راه یافته و از نگرش های غیرایرانی پیراسته است. این پژوهش می تواند برای پژوهش های این حوزه سودمند باشد و جایگاه شاهنامه را در منابع تاریخی ساسانی پژوهی معتبرتر سازد.
بررسی و شناخت آسیب های تاریخ نگاری انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی یکی از وقایع عمده ای بود که نه تنها موازنه های سیاسی در خاورمیانه و جهان را برهم زد، بلکه بسترهای نظریه پردازی مختلفی را از سوی محققان داخلی و خارجی نیز فراهم ساخت. بنابراین روایت های مختلفی از تاریخ انقلاب توسط آنان به نگارش درآمد. دراین راستا، تداوم انقلاب، موضع گیری های جدیدی را در عرصه تاریخ نگاری سبب شد و علاوه بر محققان و محافل علمی، شخصیت های درگیر در انقلاب را در هر دو جبهه مدافع و مخالف، برای تبیین آن به تلاش واداشت. با توجه به این امر، مقوله آسیب شناسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی یکی از مهم ترین نیازهای تاریخ نگاری معاصر ایران است که سبب بالندگی و نوآوری آن می شود. آسیب هایی که ارکان و مبانی اساسی تاریخ نگاری انقلاب را تهدید می کنند و شناخت آنها اساسی ترین گام در جلوگیری از پیدایش و رشد آسیب هاست. بااین هدف، پرسش اصلی مقاله حاضر با شیوه ای توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از روش کتابخانه ای معطوف به این سؤال است که «چه آسیب هایی ارکان تاریخ نگاری انقلاب اسلامی را مورد تهدید قرار می دهند؟». دستاورد پژوهش حاکی از آن است که عواملی همچون کمبود منابع درخصوص برخی رویدادها، تحریف چشم اندازهای انقلاب اسلامی، عدم ترسیم یک راه مشخص، حضور مدیریت های غیرمتخصص با عرصه تاریخ نگاری، نگاه ژورنالیستی به تاریخ نگاری و... از برجسته ترین آسیب هایی هستند که ارکان تاریخ نگاری انقلاب اسلامی را تهدید می کنند.
بازنمایی شخصیت شیخ فضل الله نوری در تاریخ نگاری گفتمان اسلام گرای دوره جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
91-108
حوزه های تخصصی:
شیخ فضل الله نوری در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه به عنوان شخصیتی منفی بازنمایی شد که در آغاز به طرفداری از مشروطه پرداخت اما در نهایت اختلافاتش با دو رهبر روحانی دیگر مشروطه خواه، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، موجب شد به صف مخالفان مشروطه و طرفداران استبداد بپیوندد و به همکاری با محمدعلی شاه بپردازد، امری که از یک سو باعث دلگرمی شاه در کشتار و سرکوب مشروطه خواهان و از دیگر سو باعث محاکمه و اعدام شیخ شد. اما در دوره جمهوری اسلامی در تقابل با این بازنمایی، بازنمایی های دیگری ارائه گردید. مساله این پژوهش این است که در دوره جمهوری اسلامی چرا و چه بازنمایی های از شخصیت شیخ فضل الله نوری جایگزین بازنمایی یاد شده در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه گردید؟ در این راستا از روش تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه رویکرد گفتمانی-تاریخی وداک، استفاده خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان خواهد داد در دوره جمهوری اسلامی متاثر از بافت سیاسی-اجتماعی که ویژگی ضد شاهنشاهی، ضد غرب و غربزدگی، ضد امپریالیسم و ضد روشنفکری داشت، شیخ فضل الله نوری به عنوان شخصیتی بزرگ و مثبت بازنمایی گردید که مستقل و طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی و طبیعتا مخالفت سلطنت و غربزدگی بود، همانند همه روحانیون به مبارزه بی امان با استعمار و استبداد پرداخت و به اشاره استعمار در این راه به شهادت رسید.
نسبت تاریخ نگاری با مسئله مرجع در عکاسی نزد رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
273 - 296
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری عینی، به تعبیر دیگر، عینیت گرایی در تاریخ نگاری و مسئله وجود مرجع واقعی در عکاسی به ظاهر پیوند آشکاری با هم ندارند، چنان که بیشتر جستارهای معاصر که درباره نسبت تاریخ و عکاسی نگاشته شده اند با توجه به تعاریف جدید از قابلیت بازنمایی عکاسی و بدون توجه صریح به جریان های تاریخ نگاری نوشته شده اند؛گرچه همگی در نقد بازنمایی عکاسانه به آثار رولان بارت و دیگر هم عصرانش، به عنوان متون کلاسیک این حوزه، ارجاع داده اند. اما نکته ای که کمتر بدان پرداخته شده است آن است که توجه بارت به مسئله مرجع در عکاسی فراتر از ساختارگرایی صرف است و بازخوانی آراء بارت در دو حوزه به ظاهر متفاوت تاریخ نگاری و عکاسی نشان می دهد که نگرش انتقادی او به سنت تاریخ نگاری عینی در تمام مسیر فکری اش، از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی، در حوزه های مختلف از جمله عکاسی حاضر بوده است. به عبارت دیگر، آنچه بارت در واکاوی مسئله مرجع در عکاسی جستجو می کند در اصل همان مسئله تاریخ نگاری عینی و نسبت آن با واقعیت است، همان واقعیتی که از نگاه او قابل بازنمایی نیست. بارت، که در واکاوی ساختار روایت های تاریخی بر امکان عینی گرایی در تاریخ نگاری تردیدهای جدی وارد می کند، در جستجو برای یافتن مرجع عکس ها در حوزه نشانه شناسی، اسطوره «عکس مساوی با واقعیت است» را به چالش می کشد و بدین ترتیب رویکرد واقع گرایی را در تاریخ و عکاسی از منظر نشانه شناسی به پرسش می گیرد.
رویکرد بیلفلد و دلالت های آن برای تاریخ نگاری اندیشه سیاسی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
211 - 228
حوزه های تخصصی:
مورخان بیلفلد، در کنار سایر مکاتب مهم تاریخ نگاری، در نیمه دوم قرن بیستم میلادی به موفقیت هایی در ارائه رویکردی جدید برای مطالعه پدیده های اجتماعی دست یافته اند. در این رویکرد، مورخان با تأکید بر نظریه های کلان علم اجتماع بر این باورند که مطالعه ساختارها، کلیت ها و روندها در یک برهه زمانی به خصوص دوران معاصر باید در دستور کار مورخ اجتماع باشد، در نتیجه، مطالعه سایر ابعاد پدیده ها باید داخل پرانتز قرار گیرد. مقاله حاضر بر این مدعاست که رویکرد مذکور می تواند دلالت های مهمی برای تاریخ نگاری ایده ها، در معنای موسع کلمه، و اندیشه سیاسی در ایران داشته باشد؛ دلالت های معرفتی مهمی مانند پیوند دادن ایده ها و اجتماع، تأکید بر مطالعه روندهای شکل گیر ایده ها و در نهایت، توجه به ساختارهای کلی و جمعی ایده ها. اما در دلالت های انتولوژیک، رویکرد مذکور با تقدم بر هستی ها، اهمیتی برای وجود ایده ها و اندیشه ها قائل نمی شود و در دلالت های روشی، کاربست شیوه های کمی از طریق این رویکرد نمی تواند راهی به سوی فهم ایده های سیاسی به طور کلی داشته باشد. بنابراین، رویکرد بیلفلد به لحاظ معرفتی در برخی موارد می تواند واجد دلالت های مهمی برای تاریخ ایده های سیاسی به خصوص در ایران باشد، ولی به لحاظ انتولوژیک و روشی، در حیطه تاریخ نگاری ایده ها دلالت های آن باید دچار جرح و تعدیل های متهورانه شود تا از قبلِ آن بتوان فهمی بسنده از پدیده های تاریخی در ایران به دست داد.
بازنمایی مؤلفه اسلامی هویت در گزارش نامه های تاریخی روزگار قاجار
حوزه های تخصصی:
هم سرنوشت بودن داستان و تاریخ، معمای غامضی نیست. زیرا اندکی دقت در مفهوم واژه تاریخ می تواند چاره ساز باشد. بی گمان این نکته پذیرفتنی است که جهان تشکیل شده از رویدادهای بسیار است. اما میان رویدادهای محسوب و معطوف و رویدادهای به شمار نیامده و مورد توجه قرار نگرفته، تفاوت بسیار است. تاریخ به معنای پژوهش درباره رویداد و یا رویدادهایی است که دریک دوره زمانی خاص از سوی فرد یا افراد پژوهشگر به شمار آمده، به چشم دیده شده و در ذهن، مورد عطف توجه قرار گرفته اند و به کار ساختن سازه ای از روایت درباره همان رویداد ها آمده اند. به ناچار، واقعیت فزون برتاریخ است و با فاصله ای بسیار از حیث عدد و رقم، پیشتاز است. این امر به زایش هویت میانجامد. هویت در این معنا یکی از محک هایی است که می توان با تکیه بر آن، رخداد تاریخی شده را مورد بررسی قرار داد. هویت به معنای امری انباشتی و تراکمی واجد دو ویژگی همزمان رشد یابنده است: از یک سو، به شناسایی بودن ها میانجامد، به این معنا که ناظر بر آن واقعیتی می شود که پیشاپیش وجود دارد و موجودیت خود را اعلام کرده است؛ از دیگر سو، به بازشناسایی شدن ها می پردازد که ناظر بر پدیده ای است تاریخی شده که در فضاهای مکانی و زمانی جدید نیازمند تعبیر و تعریف جدیدی می گردد. هنگامی که از هویت به مثابه فرآیند سخن می گوییم در حقیقت از استمرار پدیده های تاریخی شده ای سخن به میان آورده ایم که یک فرد، گروه، قوم یا ملت در مقام پاسخ به پرسش هایی که از او درباره گذشته اش پرسیده اند برمی آید. پرسش هایی مانند چه کسی بوده است؟ کجا بوده است؟ چه بوده است؟ اکنون چه هست؟ نشانگر شناسایی تشخص های واقعاً موجود و بازشناسایی تمایزهای تاریخاً موجود، می شود و بر انبوهی از مفهوم ها و کردارهایی استوار می گردد که خود را در برابر دگر شکل می دهند. نگارنده با واکاوی هشت اثر تاریخ نویسانه عصر قاجار در صدد بررسی عنصر اسلامی هویت در گزارش های تاریخی روزگار قاجاران برآمده است.
منابع تاریخ نگاری ایران دردوران تیموریان
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بسیارمهم درهر بخش از تاریخ، منابع مختلفی است که در تاریخ نگاری هر دوره مورد استفاده قرار می گیرند و یا به نوبه خود از منابع تاریخ نگاری آن دوران محسوب می شوند. در دوران سلجوقیان حاکمیت «اندیشه ایرانشهری» برذهن مورخان ایرانی، اولین تحول را در اندیشه آنان به جای گذارد. در دوران حکومت مغول- ایلخانی، مورخان به نگارش تواریخ جهانی پرداختند و دومین تحول مهم در اندیشه این قشر ایجاد گردید. پس از تشکیل حکومت تیموریان، مورخان این دوران سنت های تاریخی نگاری ایرانی را به ارث بردند، با این وجود تاریخ نگاری در این دوران با اینکه از ویژگی های خاصی نیز برخوردار بود، سه مرحله را پشت سرگذاشت: دوران تیمور، شاهرخ و سلطان حسین بایقرا. در مقاله حاضربا توجه به این مراحل سه گانه صرفا «منابع تاریخ نگاری ایران در دوران تیموریان» مورد بررسی قرارگرفته است و محور کلیدی آن بررسی اجمالی منابع مختلف تاریخ نگاری در دوران موردنظر و نیز دریافت گرایش های متفاوت نویسندگان و مورخان این دوران درنگارش مطالب است. بدین منظور تلاش گردیده تا با استفاده از منابع تاریخی و مطالعات نوین مربوط به این دوره و با توجه به روش تحلیلی- تاریخی به گردآوری وتدوین مطالب پرداخته شود.
تاریخ قم: بررسی منابع و مصادر اطلاعات
حوزه های تخصصی:
نظر به سندی بودن دانش تاریخ، اعتبار نوشته های تاریخی، در گام نخست، بستگی به میزان وثاقت منابع، مآخذ و هم چنین چگونگی استفاده از آنها دارد. بدین سبب منبع شناسی نوشته های تاریخی بویژه تواریخ محلی که عمدتاً با چاشنی وطن دوستی نگاشته شده، ضروری می نماید. پژوهش حاضر ضمن بررسی منابع اطلاعاتی مولف تاریخ قم، به نحوه استفاده وی از آنها نیز پرداخته است. یافته ها نشان می دهد مولف مضاف بر منابع رایج مورد استفاده مورخین مسلمان، به صورت گسترده از منابع اسنادی- هر چند برای آنها هویتی مستقل از منابع کتابی قایل نبوده است- و هم چنین مشاهدات باستان شناختی در گزارش های خود بهره برده است. وی گاه ضمن مبنا قرار دادن اسناد و گزارش های دیوانی، دیگر اخبار و روایات را بر محور آنها سنجیده است. قمی اگرچه آگاهانه از آثار باستانی و بناهای قدیمی به عنوان منبع اطلاعاتی استفاده نکرده است اما در مواضع مختلف در راستای بسط توصیفات و تکمیل گزارشات خود به آنها اشاره کرده است.
خراج نگاری در چهار قرن نخست هجری با تأکید بر نقش شیعیان
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹
77 - 95
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری اسلامی در کنار تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به جنبه های اقتصادی و مالی حکومت اسلامی نیز توجه می کرده است. در تاریخ نگاری اقتصادی مسائل گوناگون مانند خمس، زکات، جزیه، خراج و نظایر اینها مطرح می شود. خراج از مهمترین درآمدهای دولت های اسلامی بود که به ویژه پس از شروع فتوحات مورد توجه خلفا و کارگزاران خلافت و بالطبع مورد توجه تاریخ نگاران قرار گرفت. در خراج نگاری ها در کنار مسائل تاریخی مباحث فقهی و مالی نیز مورد توجه بوده است. این پژوهش با استفاده از تحلیل داده های تاریخی و کتاب های خراج نگاری، تلاش می کند ضمن بررسی چارچوب تاریخی خراج نگاری های چهار قرن نخست هجری، نشان دهد شیعیان چه جایگاهی در نگارش این گونه آثار داشته اند؟ به نظر می رسد با توجه به تسلط آل بویه بر قلمرو خلافت اسلامی، اوج خراج نگاری شیعیان قرن چهارم هجری بوده است. شیعیان به سبب حضور در دربار آل بویه، متناسب با نیازهای فقهی و اداری به نگارش کتاب های خراج پرداخته بودند.
تاریخ نگاری دوره سامانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
101-113
تاریخ نگاری سامانیان تاحدودی ادامه ساده نویسی اواخر قرن دوم هجری قمری است، اما نثر مصنوع شماری از مورخان و نویسندگان، در ستایش امیران و وزیران، مبالغه آمیز بوده است و آنان را پادشاهانِ برحق دانسته اند. تاریخ نویسی این دوره بیش تر برمبنای مشاهدات شخصی و اسناد بوده و از این نظر مهم است. تبیین ویژگی های عمده تاریخ نگاری و نقاط ضعف و قوت برجسته ترین منابع تاریخی سامانیان اولویت این پژوهش است؛ ازجمله بیان نقش امیران و وزیران سامانی در تاریخ نگاری و شناسایی شاخصه های مهم منابع تاریخی. از مشخصه های عمده تاریخ نگاری این دوره رویکرد فرهنگی تمدنی مورخان، تاریخ نگاری کل نگر، نگرش عقل گرایانه، و تلفیق دانش های متعدد ازجمله تاریخ، جغرافیا، نجوم، و آگاهی از علوم و حوزه های گوناگون است. از دیگر مشخصه ها، روی آوری به ترجمه و تهذیب، گریز از روش های تدوین اخبار برپایه اصول و سنت های ثبت و نقل حدیث، و پیدایش شیوه های نو در تاریخ نگاری است. رونق تاریخ نگاری و پیدایش آثار مهم تاریخی در دوره سامانیان دستاورد گوناگونیِ عوامل در روزگار و قلمرو این خاندان است.