مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
تاریخ نگاری
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
155-178
تاریخ عالم آرای عباسی از زوایای گوناگون موردتوجه قرار گرفته است، اما مطالعات پیشین کم تر آن را نقد کرده اند. این کتاب تاکنون بیش تر به منزله اثری سیاسی بررسی شده است. اما با درک و قرائت متن کتاب با رویکردی مبتنی بر نظریه تحلیل انتقادی می توان به وجوه دیگری غیر از وقایع نگاری صِرف در اندیشه اسکندربیگ منشی دست یافت. تاریخ عالم آرای عباسیتداوم میراث تاریخ نگاری ایرانی اسلامی است و بر همین اساس، باید عمده رویکردهای این شیوه از تاریخ نگاری را با اصول، مبانی، و چهارچوب های مطرح شده در شیوه تاریخ نگاری اسلامی جست، اما نگارنده با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان انتقادی سعی کرده تا به مسائل مهم تری ازجمله محرک تاریخ، بینش معرفت شناسانه، تقدیر، جبرگرایی، و مناسبات اجتماعی در تاریخ نگاری اسکندربیگ منشی پاسخ دهد. یافته ها نشان می دهد که اسکندربیگ منشی با همان رویکرد الهیات محوری و قهرمان گرایی سیاسی حوادث را بیان کرده و محرک تاریخ را تجلی اراده خدا روی زمین، ازطریق پادشاهان صفوی، دانسته است، اما به جرئت می توان گفت در حوزه بینش فراتر از رویکردهای معمول سایر تاریخ نگاران سنتی ایران رفته است. به طوری که اثر وی با بررسی زندگی و معرفی صاحب منصبان و سطوح پایین جامعه صفوی، از معدود آثار کلاسیک است که تاحدودی در حوزه جامعه شناسی تاریخی قرار دارد.
رویکردهای نوین در تاریخ ادبیات نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
195-215
حوزه های تخصصی:
وقتی چارچوب نظری مدوّنی در زمینه تاریخ نگاری ادبیات فارسی و جود ندارد، قدم نخست می تواند این باشد که از تجارب کشورهای پیشرفته تر بهره ببریم؛ سنّت تذکره نویسی در ایران قوی بوده است ولی تاریخ نویسی ادبیات، از منظری انتقادی و به شکلی روش مند، چندان پیشینه دار نیست. امّا در اروپا (به ویژه در سال های 1980) تلاش های گسترده ای شده است تا چارچوب های نظری و انتقادی تازه ای ارائه شود. نمونه ای شاخص از این تلاش ها در مجلّه علمی تخصصی New Literary History [ تاریخ ادبی جدید ] دیده می شود. با تحلیل آماریِ مقاله های این مجلّه می توان دریافت که چه رویکردهایی، در چه دوره هایی، غالب بوده اند. آنچه به طور کلّی دیده می شود نوعی «چرخشِ پارادایم » در نظریه تاریخ نگاری ادبی ، به سمت برساخته انگاریِ روایی و تاریخ گرایی نوین است.
اندیشه سیاسی متجلی در ساختار روایتگری زین الاخبار گردیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۱۱۷-۱۴۰
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت محرک اصلی گردیزی در نگارش تاریخ زین الاخبار است. ازآنجاکه هدف مورخ از نگاشتن تاریخ، در ساختار تاریخ او نمود پیدا می کند و روایت گردیزی از حوادث تاریخی، روایت معناداری است که باعث شکل گرفتن نتیجه ای ویژه در ذهن خواننده و ترویج، تأیید و مستندسازی یک اندیشه سیاسی می شود، نویسندگان به دنبال کشف و رمزگشایی معنا و اندیشه سیاسی نهفته در ساختار روایی تاریخ زین الاخبار هستند. برای رسیدن به هدف پژوهش، از نظریه زمان روایت ژرار ژنت، هماهنگ با فضای تاریخ گردیزی، استفاده شده است. در این روش، عناصر برجسته سازِ زمان روایی انتخاب شده اند و درنهایت پاره هایی از متن، که به لحاظ زمانی برجسته بوده اند، از نظر اندیشه ای تحت بررسی قرار گرفته اند. در نتیجه این روش، دو عنصر محوری ساختار روایتگری گردیزی، یعنی بوطیقای روایتگری زوال و حلقه های واسط روایتگری، طرح و تبیین شده اند. از تحلیل این دو عنصر چنین برمی آید که مرکزی ترین هدف گردیزی در نگارش زین الاخبار ایجاد انگیزه در غزنویان برای دست یابی دوباره به حکومت خراسان است و محرک او به سمت تاریخ نگار ی، ریشه یابی علت زوال حکومت های گوناگون برای یافتن راهی جهت رهاندن حکومت غزنویان از نابودی و بازگرداندن آن به روزگار اوج حکومت محمود غزنوی است.
نگاه تاریخی قرآن و تاریخ نگاری مورخان مسلمان بررسی موردی علت پیروزی مسلمانان در غزوه بدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال اول بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
23-45
حوزه های تخصصی:
واکاوی تجربه تاریخ نگاری در پهنه تمدن اسلامی، برای پی ریزی مکتب تاریخ نگاری بومیِ هم سو با دگرگونی های دیگر شاخه های علوم انسانی سودمند است. با بررسی متون تاریخی فراهم آمده در این تمدن، می توان گمان زد که تاریخ نگاری مسلمانان به ویژه هنگام تبیین علّی روی دادهای تاریخی، از روش برآمده از متون دینی (قرآن و سنت) بسیار دور است. این مقاله بر پایه گفتار استنفورد درباره «علیت تاریخی»، با تأکید بر نمونه «غزوه بدر»، به استخراج آن روش از قرآن و آثار سه تاریخ نگار برجسته نیمه نخست سده سوم هجری می پردازد و با گونه شناسی و بهره گیری از روش «مقایسه کیفی محدود»، بدین نتیجه خواهد رسید که مورخان مسلمانِ ملهَم از قرآن، به تأثیرگذاری عوامل «ماورایی» در روی دادهای تاریخی توجه کرده ، اما به رغم قرآن در تحلیل روی دادها به قانون مندی های تاریخ (سنت) بی توجه بوده اند.
اندیشه های حاکم بر تاریخ نگاری شیخ مفید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ مفید برای نقل و بررسی گزارش های تاریخی، ملاک ها و معیارهایی را در نظر داشته است. همین موضوع سبب شده که در برخی موارد سبک ایشان با مورخان دیگر، تفاوت بسیاری داشته باشد. امانت داری در نقل حوادث و گزارش های تاریخی، رعایت اعتدال و انصاف در نقل حوادث، جایگاه قضاوت و داوری عقلانی در پذیرش یا رد گزارش های تاریخی، تأثیر اصول عقاید در تاریخ نگاری، تقیّه و حدود توجه به آن در تاریخ نگاری و نقد و بررسی روایات و احادیث از جمله ملاک هایی است که شیخ مفید در آثار و بررسی های تاریخی خود بدان توجه داشته و تلاش کرده است با رعایت این ملاک ها به بررسی گزارش های تاریخی بپردازد. رعایت این ملاک ها نشان دهنده اندیشه های حاکم بر تاریخ نگاری شیخ مفید است. در این نوشتار، این اندیشه ها و برخی موارد کاربرد آن در آثار شیخ مفید با تفصیل بیشتری بیان شده است.
عوامل تأثیرگذار بر تاریخ نگاری مورخان مسلمان؛ مطالعه موردی تاریخ نگاری مقدسی و بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در حیطه علم معرفت شناسی و با تأکید بر معرفت دینی و معرفت اعتباری و با استفاده از روش تحلیل درونی صورت گرفته است. محقق درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که مورخان تا چه اندازه در تاریخ نگاری خود متأثر از معرفت اعتباری زیستگاه خویش اند و چقدر از معرفت دینی خود و جامعه تأثیر می پذیرند؟ دیگر آن که تاریخ نگری آنان چه نقشی در به کارگیری روش تاریخ نگاری شان دارد؟ با همین دیدگاه، تاریخ نگری و تاریخ نگاری دو مورخ، مطهر مقدسی عرب تبارکه در سیستان یکی از مهدهای بزرگ فرهنگ ایران زمین به دنیا آمد، در همان جا پرورش یافت و کتابش را به یکی از امیران سامانی تقدیم کرد. همچنین بلعمی متعلق به خاندان ایرانی خراسان که هم زمان با او در بخارا می زیست و در دربار سامانیان حضوری فعال در زمینه دیوانی و فرهنگی داشت، مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد مقدسی تنها با تأثیرپذیری از معرفت دینی خود و فارغ از فرهنگ و حتی اوضاع سیاسی زیستگاهش، کتاب تاریخ خود را نگاشته است؛ در حالی که بلعمی، در افزوده هایش بر تاریخ طبری علاوه بر معرفت دینی، از معرفت متعارف جامعه خود تأثیر پذیرفته، در ضمن آن که فهم هر یک از آن دو از دین نیز متفاوت است. نتیجه دیگر آن که نگرش هر یک از آن دو در شیوه تاریخ نگاری شان مؤثر بوده، به طوری که روش تألیف مقدسی خردگرا، تحلیلی و انتقادی است ونوشته های بلعمی اشعری مذهب به روش توصیفی است.
جایگاه امیرخسرو دهلوی در تاریخ نگاری هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۲
125-151
حوزه های تخصصی:
ورود اسلام به شبه قاره هند، افزون بر تحولات مذهبی، تغییرات اجتماعی و سیاسی مهمی در پی داشت و موجب تحولات عمیق فرهنگی نیز شد. از جمله مهم ترین جلوه های این تحولات، ایجاد سنت تاریخ نگاری در این سرزمین بود. در واقع، با استقرار اسلام در شمال غربی هند، تألیفات تاریخی به عنوان شاخه ای از ادبیات در شبه قاره به سوی پیشرفت گام برداشت. وجه غالب در تاریخ نگاری هند اسلامی، سیطره زبان فارسی و دیدگاه های تاریخ نگارانه ایرانی بر آن است. بنابراین می توان ادعا کرد شروع تاریخ نگاری در شبه قاره هند متأثر از تاریخ نگاری ایرانی و به زبان فارسی بوده است. تواریخ فارسی دوره حاکمیت سلاطین دهلی، از منابع اصلی تاریخ هند دوره میانه به شمار می آیند. مؤلفه های متعددی چون بینش مورخان، نحوه گزینش رویدادها، منابع مورد استفاده، روش های تاریخ نگاری، ابزارهای سنجش درستی رویدادها، شیوه های تدوین و تنظیم داده ها، خاستگاه اجتماعی و ادبیات به کار گرفته شده در هر مورخ، منحصر به فرد به نظر می رسد . از جمله افرادی که تا کنون نقش وی در تاریخ نگاری هند مغفول مانده، امیرخسرو دهلوی (652 - 725ق) است. در پژوهش حاضر تلاش شده با روش تحلیل متنی و گفتمانی، جایگاه امیرخسرو دهلوی و نقش وی در تاریخ نگاری هند بررسی شود. بر اساس مقایسه آثار تاریخ نگاری در دوره مورد نظر، به نظر می رسد با وجود این که امیرخسرو مورخی حرفه ای نبود، اما داده های تاریخی نابی متأثر از احوال و شرایط زمان خود از تاریخ هندوستان را از دریچه ادبیات بازتاب داده است.
ظهور طبقه ائمه در ادوار تاریخی و جایگاه آن در تاریخ نگاری عمومی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از قرن هفتم هجری، به تدریج در تاریخ های عمومی، فصلی که به طور خاص، به ائمه اثنی عشر : اختصاص داشت شکل گرفت. ائمه : در این آثار، کنار هم و جدا از دیگر خویشاوندان، در مقام اولیای خدا و بهترین بندگان زمان خود معرفی شده اند و مانند انبیا، اوصیا، شاهان و خلفا، طبقه ای در تقسیم تاریخ به شمار می آیند. با توجه به حاکمیت اهل تسنن دست کم به لحاظ کلامی و فقهی در ایران پیش از صفوی، اختصاص فصلی به ائمه امامیه و نه دیگر سادات، ضرورت روند ظهور و تحول این پدیده را به وجود می آورد. با تشکیل دولت صفویه، این ابداع مورد پذیرش مورخان قرار گرفت و به صورت جزئی کلیشه ای در تاریخ های عمومی این عصر درآمد. نوشتار پیش رو می کوشد این پدیده را به عنوان ظهور طبقه جدید ائمه در روایت تاریخ معرفی کند و تحولات این فصل از تاریخ های عمومی صفوی در زمینه روایت کلی آنان از تاریخ را بررسی و تحلیل نماید. با وجود طبقه ائمه : در تاریخ نگاری پیشاصفوی، کار مورخان صفوی، تغییر جایگاه آن در تاریخ بود. آنان صورت بندی پیشین پیامبر خلفای راشدین ائمه را با تغییر کرونولوژیک، به پیامبر ائمه خلفا، و با ارتقای هستی شناختی، به انبیاء ائمه ملوک تبدیل کردند و حتی به صورت انبیاء ائمه درآوردند.
خصائص تدوین التاریخ فی عهد السلاجقه(مقاله علمی وزارت علوم)
تم تدوین التاریخ فی عهد حکم السلاجقه بأسلوب حدیث فی فترات زمنیه مختلفه وفی ظل الحکومات المتفرقه والعدیده لهذه السلاله. وقد أوجد أسلوب الحکم والنظره المستوحاه من الثقافه القومیه لهذه السلاله إلى جانب أفول سلطه الخلفاء العباسیین، قبول ثقافه الأمه المغلوبه، إحیاء اللغه الفارسیه، تفرق السلاله السلجوقیه فی المناطق المختلفه وحالات أخرى، بعض الخصائص للکتب المؤلفه فی هذا العهد مثل ازدهار الکتابه باللغه الفارسیه، الاهتمام بالتواریخ المحلیه، غلبه الکتب الأدبیه وما إلى ذلک، حیث قمنا فی هذه المقاله بدراسه هذه المواضیع.
علاقه المصادر المکتوبه بالروایات الشفویه فی القرون الثلاثه الأولی من التاریخ الهجری(مقاله علمی وزارت علوم)
کانت الروایه الشفویه والطریقه الإسنادیه هی الصوره الغالبه علی کثیر من کتب الحدیث والفقه والنصوص الرجالیه والتفسیریه وحتی المصادر التاریخیّه والأدبیّه التی دوّنت فی القرون الأولی من التاریخ الإسلامیّ. سیطره هذا الأسلوب علی روایه الحدیث إلی جانب الإعتقاد الذی کان سائداً باَنّ العرب کانوا یمتلکون ذاکرات قویّه تغنیهم عن کتابه ما یتلقون من تعالیم لفتره طویله، جعل بعض الکتاب یعتقدَ بأن المصادر لهذه الکتب کانت شفویّه تماماً. وما نرمی إلیه فی هذا المقال هوالتعرف علی مصادر کتابه الحدیث والتأریخ الروائی معتمدین علی شواهد تثبت استخدام الکتابه فی عصر النبوه وشیوعها الواسع فی عصر الصحابه والتابعین، کما أوضحنا دور الکتابه التأریخی فی تسجیل وتدوین التراث العلمی والدینی للمسلمین. ثم بَینا ما أحدثته الذاکره العربیه المزعومه من إِبهامات ومشاکل فی التراث العلمی للقرون الإسلامیّه الأولی، وأوضحنا الجوانب المختلفه للنظریه القائله بأن معظم الراویات والأحادیث وصلت إلی جامعی الأحادیث وکتاب التأریخ عبر الکتابه المستمره للأساتذه والطلاب، إذاً هناک علاقه وتعامل بین الروایات الشفویّه فی القرون الأولی والمصادر المکتوبه.
تاریخ الخلفاء، للطبری و لابن عقده؛ دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
یعتبر تاریخ الخلفاء (11-40 ه) و الذی یطلق علیه فی اصطلاح أهل السنه (تاریخ الخلفاء الراشدین)، من أهم المراحل الإسلامیه. و تعتبر هذه الفتره هی التجربه الأولی للحکومه الدینیه بعد رسول الله صلی الله علیه وسلم، حیث حظیت باهتمام المحدثین و المؤرخین الذین تطرق کل منهم حسب مذهبه، إلی التعبیر عن الأحداث التی وقعت فی هذه الفتره وتحلیلها، و قد أدت هذه الدراسات إلی فهم أفضل لهذه الفتره و تنوع و اختلاف المناهج و التوجهات إلیها. و بما أنّ تاریخ الطبری أحد أهم مصادر التاریخ الإسلامی، و من جهه أخری فإن ابن عقده واحد من أکبر المحدثین الزیدیین، قمنا فی هذه الدراسه إلی البحث حول تاریخ الخلفاء مع التأکید علی الروایات المتبقیه من ابن عقده و مقارنتها بتاریخ الطبری، معتمدین علی المنهج الروائی التاریخی و طریقه المکتبات؛ و بعد التحلیل الانتقادی للمستندات الروائیه و التاریخیه، واستنتجنا أن نظره الطبری تختلف عن نظره ابن عقده فی بیان تاریخ الخلفاء و الشخصیات البارزه التی عاشت فی تلک الفتره. و رغم قیام الطبری باللجوء إلی شخصیه الخلفاء الثلاثه فی بیان الأحداث التی وقعت فی تلک الفتره، و تجنب الإشاره إلی التقاریر التی تذم الخلفاء و الشخصیات المرتبطه بهم؛ لکن ابن عقده أشار إلی تقاریر تتضمن الحطّ من مکانه و الخلفاء و الشخصیات المرتبطه بهم.
تحلیلی بر عناصر و مؤلفه های تاریخی هویت ایرانی در آراء و اندیشه های مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
35 - 62
حوزه های تخصصی:
هویت ایرانی از جمله مباحث بسیار مهم و قابل توجهی بوده که در طول تاریخ ایران موردتوجه مورخان و نویسندگان برجسته بوده است. هویت ایرانی به معنای دل بستگی عاطفی و تعهد نسبت به میراث فرهنگی، میراث سیاسی و تبار مشترک ایرانی است. در پژوهش حاضر، تلاش بر این است که هویت ایرانی بر اساس تعریف مذکور در آراء و اندیشه های ابوعلی مسکویه در تاریخ نگاری او مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد. شیوه ای که او در تاریخ نگاری خود اتخاذ می کند در روند تکوین افق های تاریخ نگاری ایرانی تأثیر بسزایی برجای گذاشته است؛ بنابراین با بررسی و جست وجوی آثار مسکویه می توان مفاهیمی درباره ایران، تفکر ایرانی، الگوی مناسب نظام سیاسی و... را شناسایی نمود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این سؤال می باشد که انگاره های هویت ایرانی در اندیشه تاریخ نگاری مسکویه کدام است؟
تاریخ نگاری های ملی و تأثیر آن بر شکل گیری دولت ملی در سده های میانه متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی ملی عاملی بنیادین در تأمین امنیت سرزمینی است. آگاهی ملی زمانی به بار مینشیند که برداشتیعمومی در راستای خیر عمومی و امنیت یک سرزمین محقق شده باشد. از جمله عوامل مهمی که درفرایند شکل گیری خیر عمومی و امنیت در اروپای مدرن تأثیرگذار بوده است، می توان به دولت هایملی اشاره کرد. دولتهای ملی محصول نگرش های جدیدی بوده اند که بیش از هر چیز در سیطرهتاریخ نگاری های ملی، عرفی و محلی بوده اند. بر این اساس، هدف این مقاله، نشان دادن تأثیرتاریخ نگاریهای ملی بر شکل گیری دولت ملی در سده های میانه متأخر با تأکید بر مفهوم امنیت و خیرعمومی ملت است. سؤال اصلی مقاله این است که سبک جدید تاریخنگاری ملی که نظری ویژه بهامنیت و خیر ملت دارد، چه تأثیری بر شکل گیری دولتهای ملی میان سده ای و تداوم آنها داشته است؟فرضیه مقاله عبارت از این است که پرداختن به موضوع ملت در تاریخ نگاریهای جدید سبب شد تامفهوم ملت و حفظ امنیت و تحقق خیر عمومی آن در مرکز توجه قرار گیرد و ماده مورد نیاز را برایصورت دولت تأمین کند.
رویکردی طبیعت گرایانه به تاریخ نگاری علم: مطالعه موردی داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۴ بهار و تابستان۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
59 - 78
یافته های علوم شناختی به نحو روزافزونی نشان می دهند که تمثیل ها و استعاره ها نقشی اساسی در شناخت انسان بازی می کنند. دانشمندان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بنا بر این استعاره ها و تمثیل ها در علم نیز نقشی اساسی دارند. هرچند فیلسوفان علم چند دهه ای است که به این نقش پرداخته اند اما مورخان علم، با ذکر چند استثنا در چند سال اخیر، این نقش را نادیده گرفته اند. دعوی نوشته حاضر این است که جدی گرفتن نقش تمثیل ها و استعاره ها در تاریخ علم نگاه نوینی را به گذشته می گشاید. به عنوان نمونه ای از این نحو تاریخ نگاری پس از اشاره ای به کار یکی از مورخان حاضر که این نحوه تاریخ نگاری را به کار گرفته است اشاره ای جرئی نگرانه تر به بخش کوچکی از کار داروین جوان خواهد شد. سپس برهمین مبنا از این نظر دفاع خواهد شد که فهم گذشته تنها با نگاه امروزین ممکن است و ترس از تاریخ نگاری به سبک ویگی تنها مانعی بر فهم گذشته فراهم می کند. و در انتها از این نگاه دفاع می شود که با اتخاذ چنین نگاهی راه برای استفاده از تاریخ علم برای برساختن برخی فرضیه ها در علم رایج باز می شود.
کوهن، تاریخ نگاری و انقلاب علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۴ بهار و تابستان۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
79 - 95
مورخان امروزه علم در باره مفهوم انقلاب علمی تردیدهای فراوانی کرده اند. در این مقاله به بررسی مفهوم انقلاب علمی در نزد کوهن و بررسی دو چالش مهم تاریخ نگاری علم می پردازیم. چالش اول ناظر به ناآشنا بودن مقوله انقلاب برای بازیگران قرن هفدهم است. چالش دوم مبهم بودن معیارهای تشخیص انقلاب است. واژه انقلاب در مورد تحول اساسی در فلسفه طبیعی قرن هفدهم معیارهای تاریخ نگاران را برآورده نمی سازد. با وجود این به نظر می رسد که بتوان از آن به مثابه استعاره ای مفید در بیان تحولات قرن هفدهم استفاده کرد.
آبشخورهای تاریخی روایت نظامی در نظم هفت پیکر مقایسه تطبیقی داستان بهرام گور در روایت فردوسی، طبری، ثعالبی، نظام الملک، مقدسی، ابن اثیر و نظامی با توجه به افزوده های هنرمندانه نظامی به داستان تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
7 - 38
حوزه های تخصصی:
پرسش مقاله حاضر چونی و چگونگی افزوده های هنرمندانه نظامی (535- 612ه.ق) در روایت تاریخی داستان بهرام گور و نقل آن در منظومه هفت پیکر است. منظومه هفت پیکر یکی از بدیع ترین روایت های داستانی ادب فارسی است و از گذشته تا امروز مورد توجه خوانندگان بوده است. پیرنگ اصلی داستان بر روایتی تاریخی بنا شده که مأخذ آن کتاب هایی چون تاریخ طبری و تاریخ بلعمی، اخبارالطوال دینوری، سیاست نامه خواجه نظام الملک، تاریخ یعقوبی، کتاب البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی، تاریخ ثعالبی و تاریخ ابن اثیر است و نظامی داستانسرا با ترفندهایی، ساخت و سیاق روایت ها را دگرگون می کند و با کاهش و یا افزایش هایی، روایتی نو و هنری می آفریند. نتایج مقایسه تطبیقی روایت نظامی با کتاب های تاریخی، نشانگر آن است که شاعر گنجه با احاطه بر دانش های گونه گونی چون ستاره شناسی، کیمیاگری، اسطوره شناسی و آشنایی با آیین های مهری و زرتشتی، بخش هایی نمادین و سمبولیک به داستان افزوده و فضایی اسطوره ای و ادبی برای آن خلق کرده است. ازجمله ابداعات شاعر، افزودن بخش هایی چون دیدار با تصویر هفت شاهزاده زیبا در کاخ خورنق است که استفاده مبتکرانه از عدد هفت را تداعی می کند. مبارزه با اژدها و کشتن او در زمره بخش های کهن نمونه ای داستان است. همچنین اقدام بهرام که تعقیب گوری تا غار است و فرو رفتن در غار و بیرون نیامدن وی، از جمله بخش هایی است که نظامی برای تأثیرگذاری بیشتر و جلوه روحانی بخشیدن به شخصیت بهرام ابداع کرده است.
روش و بینش تاریخ نگاری گریگور یقیکیان در کتاب شوروی و جنبش جنگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب گزارش هایی که مجاهدان جنگلی یا شاهدان این جنبش نوشته اند، از نظر نگرش و بینش به گونه ای در دسته بندی های موافق یا مخالف جنبش جنگل قرار دارند؛ درحالی که یقیکیان با وجود ارائه گزارشی دقیق و سنجیده مانند ناظری بیرونی حوادث جنبش جنگل را روایت می کند. تمرکز نوشته های یقیکیان بر جمهوری شورایی گیلان است. وی اغلب با دقت و بدون جانب داری خاصی، وقایع و حوادث جنبش جنگل را با روشی علمی بیان می کند. بااین حال نشانه هایی آشکار از جانب داری به نفع انگلستان و سرزنش عثمانی و دولت های محور در نوشته های او دیده می شود. پرسش نوشتار این است: از منظر بینش و روش تاریخ نگاری، یقیکیان چه رویکردی به وقایع تاریخی جنبش جنگل داشته است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد یقیکیان به جهت ارتباط با طیف های گوناگون جنبش جنگل و دسترسی به اسناد و مدارک سرّی تا اندازه ای توانسته نسبت به سایر راویان جنبش جنگل گزارش های مستندی از این واقعه ارائه دهد. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای و با تکیه بر کتاب شوروی و جنبش جنگل و سایر آثار یقیکیان در این زمینه به شیوه تحلیلی انتقادی در روش تاریخ نگاری صورت گرفته است.
بینش و روش تاریخ نگاری محمود حسینی، منشی جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمود حسینی، منشی جامی، مورخ آغاز سلسله درانیان، با تحریر کتاب مستطاب تاریخ احمدشاهی نقش مهمی در ثبت و ضبط وقایع و رخدادهای تاریخی این دوره سرنوشت ساز افغانستان ایفا کرد. ارجاعات متعدد و اقتباس از داده های تاریخی او نشان می دهد که تاریخ احمدشاهی کتابی تأثیرگذار بوده است. مسئله اصلی در پژوهش حاضر، این است که محمود حسینی در اثر خود از چه بینش و روش برخوردار بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که این مورخ از شیوه ای نظام مند استفاده کرده و از لحاظ روش تاریخ نگاری دارای سبکی روان و بی تکلف بوده و نظام فکری خود را بر پایه های سلطنت گرایی ، شریعت مداری و مشیّت باوری بنا کرده است. اثر محمود حسینی هر چند کاستی هایی دارد؛ درنهایت تاریخی مفصل و ارزشمند با داده هایی منحصر به فرد است که مورخان بعدی ناگزیر از مراجعه به آن هستند. مشاهدات مستقیم، دقت، تفصیل و جامعیت، کتاب مذکور را از تک نگاری شخص محور به تاریخ نگاری منطقه ای تبدیل کرده که نواحی گسترده ای از شرق ایران تا غرب هند و از آمودریا تا دریای عرب را شامل می شود.
نسبت تاریخ و ترقی در سفرنامه میرزاصالح شیرازی؛ نخستین بارقه های تاریخ تطبیقی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفرنامه میرزا صالح شیرازی حاوی روایتی نسبتاً مفصل از تاریخ غرب، به ویژه کشورهای روسیه، انگلستان و عثمانی است. هدف این پژوهش جست وجوی دلالت های صریح و ضمنی نهفته در این بخش از سفرنامه، و سؤال مشخص آن ناظر به انگیزه، هدف و شیوه تاریخ نگاری میرزاصالح و نگرش تاریخی اوست. تحلیل مضامین مندرج در سفرنامه در پرتو نگاهی فرامتنی، نشان می دهد که وزن بالای تاریخ نگاری در این سفرنامه حاکی از اهمیت تاریخ، هم به عنوان یک دانش و هم به عنوان یک نگرش نزد نویسنده آن است. هدف میرزاصالح از رجوع مکرر و مفصل به تاریخ، ایجاد بنیادهای ترقی جوامع غربی و ارائه الگو برای آسیب شناسی وضع موجود و انجام اصلاحات در ایران است. در نگرش تاریخی میرزاصالح تحولات جوامع بشری امری تدریجی و محصول انباشت رویدادها و تجربیات آنهاست. در سفرنامه همچنین نوعی تاریخ تطبیقی نهفته است که سه الگوی وضعیت «مدنیت» «سبعیت» و «طریق ترقی» (گذار از سبعیت به مدنیت) را می توان از یکدیگر بازشناخت. انگلستان نمونه الگوی اول، عثمانی نمونه الگوی دوم و روسیه نمونه الگوی سوم است. تمایز این الگوها از یک سو به فرصت و سرعت پیشرفت جوامع در سه حوزه آزادی، تجارت و صنعت و از سوی دیگر به گرایش ها و عزم نخبگان حاکم برای پیشبرد اصلاحات در مسیر ترقی مربوط است. کشور ایران به الگوی عثمانی نزدیک است و برای نجات آن راهی جز انتخاب طریق ترقی وجود ندارد.
تحلیل تاریخ نگاری محلی ایران پسامشروطه (1336-1324ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری محلی دوره قاجار، تحت تأثیر تحولات سیاسی اجتماعی این دوره دگرگونی هایی یافت. این پژوهش با معرفی 6 اثر از تاریخ نگاری محلی پسامشروطه، سه شاخص را در آنها بررسی می کند: ملی گرایی (باستان گرایانه)؛ بازتاب وقایع سیاسی مشروطه در این آثار؛ و فقدان نگرش و چشم انداز برون مرزی. هدف پژوهش میزان تأثیرپذیری تاریخ های محلی پسامشروطه از جنبش مشروطه و مواضع نویسندگان در این خصوص است. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و با شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی داده ها پرداخته است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که تاریخ بختیاری و تاریخ دلگشای اوز طرفدار مشروطه و تاحدی آشنا با مفاهیم ملی گرایی بوده است و به گونه ای وقایع مشروطه در آنها بازتاب یافته، ولی دو اثر مخالف مشروطه، آثارالرضا و تاریخ نصف جهان به ملی گرایی و وقایع مشروطه بی اعتنا بوده و دو اثر بندرعباس و خلیج فارس و تاریخ لارستان که موضعی بی طرفانه ابراز کرده اند؛ ملی گرایی را بازتاب داده، اما به وقایع مشروطه نپرداخته اند و درمجموع تمامی آنها چشم اندازی گسترده و برون مرزی نداشته اند.