مطالب مرتبط با کلیدواژه

منِ متافیزیکی


۱.

واکاوی اراده ی آزاد از روزن اصل علیت، در آرای علامه جعفری و ویتگنشتاین متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده ی آزاد علامه جعفری منِ متافیزیکی ویتگنشتاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۸ تعداد دانلود : ۳۲۷
علامه جعفری و ویتگنشتاین متقدم دو فیلسوفی هستند که صورت بندی آن ها از بحث اراده ی آزاد، ارتباط تنگاتنگی با اصل علیت دارد. می توان قرابت و هم گرایی دیدگاه این دو فیلسوف را در چنین مباحثی ارزیابی کرد: تفکیک میان اراده و جهان، وجودنداشتن شبکه ی علی میان اراده و کنش انسان، نقش محوری منِ مابعدالطبیعی و سوژه ی متافیزیکی در اراده ی انسان و تسری اصل علیت به مثابه پیش فرض ذهنی انسان در سنجش وقایع. وانگهی، می توان درباب تفاوت های نگرش این دو فیلسوف نیز سخن گفت. به این صورت که علامه جعفری به دوگانگی میان من متافیزیکی و اراده قائل است؛به نحوی که من بر اراده و جهان تأثیر علی (غیر از فیزیک کلاسیک) می نهد. اما در فلسفه ی ویتگنشتاین، اراده ی متافیزیکی با سوژه ی متافیزیکی این همان است و ازآنجاکه در مرز عالم قرار دارد، پیوندی با جهان نخواهد داشت. نوآوری این مقاله در تحلیل تطبیقی اراده ی آزاد از دریچه ی اصل علیت است که به هم گرایی آرای دو فیلسوف در بسترهای بینشی متنوع اشاره می کند.  
۲.

دکارت، شکِّ متافیزیکی و بنیادگذاریِ روش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت شک متافیزیکی شک روشی روش اهریمن فریب کار استدلال رژیا من روانشناختی منِ متافیزیکی پیوند ضروری وجود و عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۲۶۲
شکّ روشیِ دکارت را هم آنان نقد می کنند که یک سره با شکّ میانه ای ندارند، هم دیگرانی که آن را برای آغازِ اندیشیدنِ روش مند، نابسنده می دانند. بااین حال، دست آوردهای شکّ روشیِ او در فلسفه های پس از وی، جذب شده و همواره درکار است. هدف این مقاله آن است تا نشان دهد که دکارت چگونه در راهِ پاسخ به پرسشی ناگزیر، از بنیادِ متافیزیکیِ روشِ علمی َش، توانست با به کاربستنِ شکِّ روشی به سانِ بسط گامِ نخست از همین روش، به مهم ترین کشفِ متافیزیکیِ خویش یعنی کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این همانیِ «من» دست یابد. ازین رو، پس از طرحِ بنیادهای روش ریاضی کلّی و روشن ساختنِ ضرورتِ درونیِ طرحِ شکِّ روشی درنسبت با استوارساختنِ این بنیادها، با تمرکز بر گام سوم از شکّ روشی شکّ متافیزیکی گذارِ دکارت از سطح روان شناختیِ روش به سطحِ متافیزیکیِ آن صورت بندی می شود. روشن خواهد شد که شکِّ متافیزیکی به همراه ایده ی اهریمن فریب کار، گره گاهی است برای پیوندِ روشِ علمی و متافیزیک دکارتی؛ پلی برای گذر از «منِ» روان شناختی به «منِ» متافیزیکی؛ آستانه ای برای کشفِ پیوندِ ضروریِ وجود و عقل در این همانیِ «منِ» متافیزیکی؛ گذرگاهی برای کنارگذاشتنِ معیارِ شکّ ناپذیری برای حقیقت ازراهِ به کاربستنِ دوباره ی آن برخودش ودرنتیجه کشفِ معیارِ عقلانیِ وضوح و تمایز.