آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

خاستگاه اندیشه تاریخی ویکو به عنوان پیشگام متفکّران تاریخی اندیش طرح انتقادات از روش دکارتی است. تفکّر تاریخی اندیش، نحوه اندیشیدن را متأثر از شرایط زمانی و تاریخی می داند و به تاریخی بودن هرگونه فهم، تفکّر و تعقّل قائل است. در مقابل تفکّر غیرتاریخی به همسانی تعقّل در همه شرایط و به عبارتی به یک نوع عقلانیّت قائل است. انتقاد ویکو به تفکّر دکارتی ناظر به همین دیدگاه است. ویکو، تلاش دکارت برای یقینی کردن همه علوم با ملاک وضوح و تمایز را مورد نقد قرار می دهد و معتقد است که در علوم انسانی و از جمله تاریخ، نمی توان به این وضوح و تمایز دست یافت. ویکو - برخلاف دکارت- به صیرورت و تحوّل دائمی ذات و سرشت انسان و به تبع آن تفکّر و تعقّل وی در طول تاریخ معتقد است و این تحوّل را بر اساس دوره های مختلف تاریخ و شکل های متناظر آن مورد توجّه قرار می دهد. ویکو حاصل روش دکارتی را که مبتنی بر تحلیل و انفکاک است، گسست انسان از تاریخ و اجتماع می داند. از نظر ویکو معرفت راستین درباره هر چیز، دانش از راه علل یا به عبارتی دانش تاریخی درباره آن است. ویکو گرچه تاریخ را ساخته آدمی می داند، امّا هدایتگر آن را مشیّت الهی معرّفی می کند. در این مقاله کوشش شده است تا از رهگذر مقایسه تفکر تاریخی ویکو با تفکر ذات گرایانه دکارتی و ریاضیاتی گرایی وی به فهم بهتری هم از سرشت تفکّر تاریخی و هم تفکّر ذات گرایانه و غیر تاریخی نائل شویم.

Vico's Critique of Cartesian Thought as one of the most important beginings of the emergence of historical thinking

As a pioneer of historical thinkers, Vico laid out the origins of his historical thought in his critique of Cartesian mathematicalism. Descartes' effort, is not to attain the truth, but to attain certainty with the criterion of clarity and distinction. He sought to make all the sciences sure in this way. On the base of this point of view, all humanities, including history are excluded from the sphere of sciences, which means forgetting much heritage of the past. Vico considers Descartes’ unhistorical and static understanding of human nature as the most important philosophical problem of French philosopher. For Vico the nature of man and consequently his thinking and Reason have transformed throughout the history. Vico justifies this transformation in different periods of history with corresponding forms of reasoning. On the base of his epistemological rule, namely “the real is constructive”, Vico conceives making something as the condition of knowing it. Therefore, he believes that history and all human achievements, are man-made and intrinsically constructed and hence are recognizable through empathetic insight and the power of imagination. Vico believes that the outcome of Cartesian philosophy is nothing other than human being’s disconnection from history and society. For Vico, the true knowledge of everything is knowledge through its causes or, in other words, historical knowledge about it. Although Vico considers history as the result of man-made activites, he conceives divine providence as the leader and guide of history. In Vico's view, understanding history in any given period is possible through a proper understanding of the intellectual framework and principles governing that period.

تبلیغات