مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
تجلی
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
111 - 147
حوزه های تخصصی:
تجلّی خداوند مبنای بنیادین و پایه اساسی جهان بینی و هستی شناسی آیین یارسان (اهل حق) است که با فلسفه ای خاص به آن پرداخته اند. در این نگرش، انسان های برجسته، یا متجلّی از ذات حق اند یا جلوه گاه صفت او. تبیین نکردن و تمییز ندادن بین «تجلّی ذات» حق با «ذات» و تعیّنات و صور آن منشأ اساسی تفسیرها و تأویل های نارسا یا نادرست بوده است. این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی، به دنبال بررسی و ریشه یابی باورمندی های آیینی اهل حق با تکیه بر متون اصلی آن ها است و مسأله «تجلّی ذات» حق را تحلیل کرده است. نگارندگان به این نتیجه کلّی دست یافته اند که نظر به تنوّع معنایی «ذات» در متون کلامی آیین یاری، «تجلّی ذات» در مراتب «یایی» و «دُرّی» و «خاوندکاری» متفاوت اند؛ در نتیجه کیفیت «تجلّی ذات» در انسان و نظام «مظهریت» در بطن متون آیینی، علی رغم تحریف هایی ناشی از کم اطلاعی گویندگان دوره های کلامی اهل حق، تقریباً هم سو و شبیه به مبانی عرفان نظری مکتب ابن عربی است و با باور شفاهی مردم و کلام دانان یارسان متفاوت است. همچنین نشان می دهد که کُنه مبانی متون معرفتی این آیین برای پیروان آن به خوبی معلوم نیست!
نگاهی معرفت شناختی به غذای نور و نورخواری در آثار منظوم مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
64 - 43
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ماهیت غذای نور و نورخواری در آثار منظوم مولانا و اهمیت آن در درک ماهیت معرفت صوفیانه پرداخته ایم. مسئله تحقیق ماهیت غذای نور و نور خوردن از دیدگاه پدیدارشناسی و هستی شناسی عرفانی، جایگاه آن در نظام خاص معرفتی مولانا و اهمیت آن در توصیف و تبیین ماهیت معرفت صوفیانه است. یافته های تحقیق نشان می دهد که هرچند چشیدن و نوشیدن نور تجلی الله، در آثار صوفیان قبل از مولانا، با اصطلاحاتی مانند «ذوق»، «شُرب» و «رَیّ» بیان شده است، غذای نور و نور خوردن تجربه خاص صوفیانه مولوی هستند که نباید به آن ها با نگاه ادبی- زیبایی شناختی مبتنی بر تخیل خلاق نگریست، بلکه باید به آن ها، به عنوان حقایق و پدیده های خاص روحانی و معنوی نگریست که در بستر و زمینه خاص صوفیانه شان قابل بررسی و تحلیل و از منظر توصیف معرفت صوفیانه مهم هستند.
بررسی صفات الهی عزّت، قدرت و علم نافذ در دعای سحر و ریشه های قرآنی آن
حوزه های تخصصی:
یکی از دعاهایی که شیعیان آن را در ماه مبارک رمضان می خوانند دعای سحر است که با عبارت «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ بَهَائِکَ بِأَبْهَاهُ وَ کُلُّ بَهَائِکَ بَهِیٌّ» آغاز می شود. این دعا دارای مضامین توحیدی بوده ومورد توجه اندیشمندانی چون امام خمینی(ره) قرار گرفته و بر آن شرحی نیز نگاشته اند. این تحقیق به بررسی صفات الهی عزّت، قدرت و علم نافذ در دعای سحر و ریشه های قرآنی آن می پردازد. روش جمع آوری مطالب این پژوهش به صورت کتابخانه و روش تحقیق، توصیفی کاربردی است. با مطالعه ی این پژوهش به دست خواهد آمد که خدای عزیز؛ یعنی عزیز توانایی که مغلوب نمی-شود و شکست ناپذیر است و هر صاحب عزتی از او عزت گرفته است. قرآن در این باره می فرماید: «فَإنَّ العِزّهَ لِلّهِ جَمیعاً » صفت قدرت مستطیله ی خداوند؛ یعنی قدرتی که بر همه ی ممکنات قهر و غلبه دارد و اراده او به هیچ شرطی وابستگی ندارد: «وَ أللهُ عَلی کُلِّ شیءٍ قَدِیرٌ» خدای علیم خدایی است که به کل عالم احاطه ی شهودی داشته و اراده او در همه عوالم نافذ است: «وأللّهَ بِکُلِّ شئءٍ عَلیمٌ» در این مقاله علاوه بر شناخت اجمالی صفات مذکور، توجه و تأمل مخاطب به این موضوع معطوف خواهد شد که ادعیه ی معصومین: تماماً مطابق با مفاهیم قرآن و برخوردار از مشرب وحی الهی است. هم چنین به طور مختصر به این موضوع هم اشاره شده که انسان کامل مظهر همه ی اسماء و صفات خداوند حتی اسماء ذات است و فرازهای توحید ذات در دعای سحر، ریشه ای قرآنی دارند.
بررسی تطبیقی آرای مولوی و ابن عربی در باب احوال مشاهده و یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مشاهده و یقین» از احوال عرفانی است. عارفان، شهودِ تجلی ذات را مشاهده، و طمأنینه دل بر حقیقت اشیاء را، بدون هیچ شک و ظنی، یقین می نامند. نگارندگان در این پژوهش، به بررسی نوعِ تلقی ابن عربی و مولانا از احوال عرفانیِ مشاهده و یقین پرداخته اند؛ نیز اندیشه ها، باورها و تجربه های مشترک و متفاوتِ این دو اندیشمندِ حوزه تصوف و عرفان اسلامی را در این باب بازنموده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، مبتنی بر تبیین وجوه اشتراک و اختلاف ساختاری و کلی است. براساس یافته های پژوهش، ابن عربی و مولوی مشاهده را در ارتباط با تجلّی به کار می برند و بر آن اند که منظور از مشاهده، مشاهده تجلّیات حق است، نه خود حق؛ ولی ابن عربی بحثی متفاوت از مکاشفه نیز ارائه می دهد و عقیده دارد مکاشفه از مشاهده بالاتر است. مولوی در توصیف مراتب اول و دوم یقین، دو وجهِ دانش و بینش را مطرح می کند. هر دو اندیشمند بر آن اند که یقین چیزی است که انسان در آن بر بصیرت و بینش باشد و حق الیقین زمانی پدید می آید که خداوند، عارف را در نفس الأمر و واقعِ حکمی واجب بر او و یا در خطاب به خود قرار دهد. ابن عربی می کوشد در تبیین یقین شناسی، خارج از دایره شریعت قدم برندارد؛ به همین علت است که یقین در نظر او ارزشی دینی و عرفانی دارد که شرط دستیابی به آن در گرو عبادت است.
تجلی و تجسد در مطالعه تطبیقی نقوش سنگ مزارات آرامستان تخت فولاد با ارامنه جلفای اصفهان بر مبنای قرآن کریم و انجیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنگ مزارهای آرامستان تخت فولاد و ارامنه جلفای اصفهان پس از گذشت قرن ها به بستری برای هنر آفرینی حجاران، خوش نویسان و هنرمندان تبدیل شده اند و اعتقادات مذهبی دو دین آسمانی اسلام و مسیحیت، باورهای قرآنی و انجیل، تعامل ارامنه و مسلمانان در اصفهان و روند تحولات هنر تصویری پیرامون آن را به نمایش می گذارند. نقش مایه های گیاهی، جانوری، فرشتگان و مشاغل از جمله بیش ترین تزیینات این سنگ مزارها است که پیوند عمیق و ناگسستنی هنرمندان و حجاران ایرانی و ارمنی را با مفهوم مرگ و حیات پس از آن و اعتقادات مذهبی را جلوه گر می سازند. در مقاله پیش رو تلاش شده است با جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات میدانی، اسناد و منابع کتابخانه ای، و با روش توصیفی-تحلیلی، نقوش سنگ مزارهای مسلمانان با ارامنه در چهار گروه پردیس نگاره ها مورد مطالعه تطبیقی قرارگرفته و تلاش می شود شباهت و تفاوت های موجود میان نقوش سنگ مزارهای تخت فولاد و ارامنه جلفای اصفهان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بر اساس مطالعات انجام یافته مشخص گردید که بیش ترین و متنوع ترین نقوش به کار رفته مشابه میان سنگ مزارات این دو آرامستان، نگاره های گیاهی است که شیوه اجرای آن ها در بیش تر موارد به روش ترکیبی از طبیعت گرایانه و انتزاعی است. نقوش سنگ مزارات آرامستان جلفا با رویکرد تجسد(به صورت شمایل گرایی) با تاکید بر حضور نمادین مسیحیت(صلیب یا خاچکار) در کنار نگاره های انسانی جلوه گر شده، اما در اکثر مزارات تخت فولاد، با رویکرد تجلی(شمایل گریزی اسلام)، با وجود کتیبه های بسیار و دوری از نقوش انسانی، به ویژه تصویر زنان تجلی یافته است؛ که ریشه در تفاوت های بنیادین مبانی هنر اسلامی(قرآن) و مسیحیت(انجیل) دارد.
تبیین ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری، مبتنی بر غایت شناسی از دیدگاه کانت و کوماراسوامی
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 54
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات تأمل برانگیز در تفکر مدرن غربی و سنت گرای شرقی، مسئله غایت شناسی در هنر است. غایت مندی در فضاهای معماری سنتی، به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا، نیازمند واکاوی دقیق در حوزه غایت شناسی در هنرمدرن و هنر سنتی است. پژوهش حاضر با تأمل در مفهوم غایت شناسی در اندیشه های فلسفی کانت و کوماراسوامی، درصدد یافتن مدل مفهومی به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری است. فلذا تحقیق حاضر بین رشته ای و با رویکرد تحلیلی است، که در ابتدا آرای کانت و کوماراسوامی در باب غایت شناسی هنر مدرن و سنتی مورد واکاوی قرار گرفته است؛ سپس آرای این دو اندیشمند را، در قالب دو نوع غایت مندی ظاهری و باطنی در کنار هم قرار داده شده است، تا براساس آن به مدل مفهومی دست بیابیم؛ که امکان شرح نحوه ی ادراک و تجلی معنا در هنر و معماری سنتی را فراهم سازد. با تکیه بر این مدل مفهومی، هدف این پژوهش، بررسی جایگاه غایت مندی در هنرمدرن غربی و هنر سنتی شرقی، به جهت تشریح نحوه ی ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری است. پرسش کلیدی این پژوهش این است که، مفهوم غایت به چه نحوی با مفاهیم ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری ارتباط پیدا می کند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که، در معماری سنتی، با تجلی معنا در طرح و رنگ، زمینه ادراک معنا در افراد فراهم می شود. بر این اساس غایت اصلی، اتحاد ادراک و تجلی معنا (صفات جمالی و جلالی) در فضاهای معماری است. با تجلی صفات جمالی متکثر با معنای واحد در فضای معماری، زمینه ادراک معانی و صفات جلالی که عامل خشیت در ناظر است، فراهم می شود.
مبانی مابعدالطبیعی هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی داریم مبانی فلسفی یا مابعدالطبیعی هنر اسلامی را با تکیه بر جریان های اصلی فلسفه های اسلامی مثل فلسفه های مشایی و اشراقی و حکمت متعالیه بر تمرکز بر چند مفهوم کلیدی مثل مفاهیم اصل نور، اصل وحدت و کثرت، اصل قوه خیال و اصل تجلی و غیره تبیین نماییم و نشان دهیم که فهم فلسفه هنر یا زیبایی شناسی به معنای عام کلمه در فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ غربی از مبانی فلسفی و دینی و حتی عرفانی تغذیه می کند. مساجد به عنوان مصداقی از معماری اسلامی به مثابه یک اثر هنر بزرگ اسلامی در طول تاریخ تمامی این چهار اصل را با اشکال مختلف خود در خود جمع کرده است. هنرمند اسلامی قبل از دست زدن به آفرینش هنری ذهن و روان خود را به آموزه های دینی و عرفانی ملبس می سازد. در این نوشته با تکیه بر گفته های فیلسوفان و عرفایی مثل سهروردی یا ابن عربی یا ملاصدرا سعی داریم عناصر یا بهتر بگوییم اصول مابدالطبیعی چهارگانه مذکور را با استناد به آثار این متفکران و مفسران این اندیشمندان نشان دهیم که محتوای هنر اسلامی امری کاملاً معنوی است و جوشش این امر معنوی مایه جوشش هنر اسلامی در طول تاریخ طولانی آن گشته است. شماره ی مقاله: ۱۷
بررسی و نقد لیبرالیسم اخلاقی براساس نگرش «وجود عین الربطی» ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
۱۷۶-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
لیبرالیسم اخلاقی بر پایه جدایی ارزش های اخلاقی از واقعیت، استوار است و تأکید دارد که معیار ارزش اخلاقی «خود فرد» است. در اخلاق لیبرالی، سعادت فرد وابسته به خود اوست و ارزش های اخلاقی معنای نسبی دارند. طبق نظر ملاصدرا، روند خلقت در قوس نزول بر پایه تجلی بوده و معلولات، عین الربط به علت اند و از مراتب تجلی علت، انتزاع می شوند. بر اساس نگرش عین الربطی وجود، اخلاق، فاعل محور، مطلق و تشکیکی است اما اخلاق لیبرالی فاعل محور و نسبی است. بر اساس فلسفه ملاصدرا، بین ارزش و واقعیت، عینیت حاکم است نه انفصال؛ فردگرایی مربوط به مرتبه وجودی فرد است و هر فرد ارزش های مرتبه وجودی خویش را آشکار می کند. هدف از پژوهش حاضر این است که با روش توصیفی تحلیلی و انتقادی و با تکیه بر نگرش وجود عین الربطی معلول، به نقد فردگرایی، نسبی گرایی و جدایی ارزش از واقعیت که سه شاخصه مهم اخلاق لیبرالی هستند، بپردازد.
تبیین معناشناختی و هستی شناختی تنهایی وجودی و ارائه رهیافت های آن از دیدگاه اروین د. یالوم و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
موضوع نوشتار پیش رو تبیین معناشناختی و هستی شناختی دغدغه «تنهایی وجودی» و ارائه رهیافت های آن از سوی اروین یالوم و ملاصدرا است. یالوم بر این باور است که انسان ها می باید تنهاییِ وجودی را در پیوندیافتگی با دیگران مدیریت نمایند؛ حال یا پیوند با هم نوع و یا با موجودی الهی. او در تبیین رهیافت خود معتقد است که پسندیده ترین شکل پیوند با دیگران، می باید بر پایه «عشق عاری از نیاز» باشد. ملاصدرا نیز بر این باور است که تمامی موجودات از جمله انسان، عین الربط به وجود پروردگار دانسته می شوند. در این مقاله، نگارندگان با اتخاذ روش توصیفی_ تحلیلی، رهیافت های یالوم و صدرا را در رهایی از تنهایی وجودی مطالعه نموده اند. در رهیافت صدرایی دو رویکرد ملحوظ بوده است: 1. رویکردِ حکیمانه (دقیق) با محوریت وحدت تشکیکیِ وجود و رابط انگاری موجودات؛ 2. رویکرد عارفانه (ادقّ) با محوریت وحدت شخصیه هستی و نمودانگاری موجودات. یافته پژوهش حاضر این گردید که یکی از بهترین مصادیق «عشق عاری از نیاز» در حکمت متعالیه نهفته است که ملاصدرا از آن با عنوان «عشق ذاتی و فطری موجودات به حق تعالی» یاد نموده است. نتیجه آن گردید که با وجود مبانی صدرایی پیرامون وجود انسان، «تنهایی وجودی» بی معنا است.
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین در تبیین سازگاری علم الهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
130-113
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ها در باب رابطه علم پیشین الهی و اختیار انسان، از تنوّع قابل توجّهی برخوردار است و از نفی علم پیشین از خداوند تا نفی اختیار را شامل می شود. غالب فیلسوفان اسلامی، با تبیین های مختلف، به اثبات سازگاری این دو اهتمام داشته اند. بنابراین مسئله این پژوهش کشف رویکرد صدرایی درخصوص این موضوع بر اساس مبانی هستی شناختی و جهان شناختی است، که پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و تطبیق و استفاده از داده های کتابخانه ای انجام گرفته، به بررسی تحلیلی آثار صدرالمتألهین در این موضوع پرداخته است و با مقایسه فقرات مکتوب در این موضوع، به تطوّر در دیدگاه ملاصدرا تمرکز نموده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که صدرالمتألهین در آثار مختلف و برحسب مبانی هستی شناختی و انسان شناختی، به سه رویکرد متفاوت در تبیین سازگاری اختیار انسان و علم پیشین الهی دلالت نموده است. رأی نهایی صدرالمتألهین، مطابق با نگرش نهایی او در مبحث وحدت شخصی وجود و تجلی انگاری در باب عوالم خَلقی است.
چیستی انسان و مراتب کمال وجودی او نزد عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
65 - 86
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر پژوهش پیرامون « چیستی انسان ومراتب کمال وجودی او نزد عین القضات همدانی » است. انسان شناسی وی- مانند دیگر عارفان- مبتنی بر نظریه تجلّی وظهور است که بر اساس آن همه عالم و از جمله انسان « مَظهر» وجود خداست. از نگاه عارفان، انسان مظهر کامل و اتم خداوند است واز این جهت بیشترین شباهت وتناسب را با وجود وی دارد. از نظر عین القضات، انسان موجودی دوساحتی و مرکب از روح وبدن است، لیکن حقیقت وی در بُعد روحانی او قرار گرفته است. او همانند فلاسفه، روح را موجود مجرد می داند و با عقیده متکلمان که منکر تجرد روح اند مخالفت ورزیده است وآن را کفر آمیز و مخالف کتاب و سنت می داند؛ در عین حال با حکما نیز مخالفت ورزیده و ماهیت انسان را همانندآنها « حیوان ناطق » نمی داند، بلکه مهم ترین ویژگی انسان را صفت« بصیرت» می داند که با علم حضوری وشهود قلبی ادراک می شود. به علاوه، نفس آدمی را ملکوتی می داند که از عالم بالا بر او افاضه شده است و در معرفت نفس بر وساطت وجود مقدس رسول اکرم(ص) تأکید بسیار می ورزد ومی گوید: «پس از آنکه انسان از شراب معرفت مست شود، چون به کمال مستی رسد و به نهایت انتهای خود رسد، نفس محمد(ص) بر وی جلوه کنند» این نگاه وی در باره پیامبر اسلام، ناشی از همان بینش مبتنی بر تجلّی و ظهور است که معرفت خدا را از طریق تجلّی وظهور انسان کامل بر انسان سالک می داند. یافته های ما نشان می دهد که عین القضات، هرآنچه را در باب انسان وکمالات وجودی او گفته است، آنهارا از کتاب و سنت بر گرفته و مسلمانی معتقد و پایبند به شریعت بوده وخود نیز عامل به آن بوده است. روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی و تحلیلی است.
تبیین زیبایی شناختی آیه شاکله درآثار تفسیری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
در جُستار حاضر با مروری بر مبانی هستی شناختی ملاصدرا به روش توصیفی - تحلیلی، تلاش شده افزون بر بررسی تأثیر هرکدام از مبانی حکمت متعالیه بر برداشت های تفسیری آیه شاکله به چگونگی بکار گیری شان در مباحث زیبایی شناختی صدرایی بپردازد. از منظر ملاصدرا شاکله خداوند اسماء و صفات جمیل است که در حاقّ ذات وجود اوست. شاکله آفرینش هم، تجلّی تامّ و تمام اسماء حسنی الهی است که سرمنشأ ازلی دارد و در هر آنی شأنی از شئون و بطنی از بُطون بدیعِ احسن الخالقین در نظام احسن، ظُهور می یابد. شاکله اولیه انسان همان فطرت خدادادی است که انسان با قدرت عقل و اختیار و با تکرار صفات و عادات، شاکله ثانویه وجودی خود را به صورت ملکات کریمه یا کریه می سازد و در نشئهٔ برزخی و اخروی هر ملکه ای از نفوس انسانی بهشت و جهنم متناسب با آن را ایجاد می کند و او را به سمت اعلی علیین یا اسفل سافلین سوق می دهد. هدف نگارنده نشان دادن بخشی جزئی از تفسیر زیباشناسانه صدرایی است تا بتوان از نتایج پژوهش در تربیت شاکله فردی و اجتماعی متربیان استفاده نمود. از کاربردهای متعدد پژوهش تبیین بحث عدل جزایی است؛ بدین معنا که شاکله زیبای برزخی و اخروی ثمره مُترتّب عِلّی اعمال و اخلاق حسنه در رسوخ ملکات شاکله دنیوی است.
تأویلات داستان موسی (ع) در موضوع تجلّی خداوند
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
237 - 263
پژوهش حاضر با عنوان « تأویلات داستان موسی (ع) در موضوع تجلّی خداوند» تلاش دارد تا با روش توصیفی تحلیلی به جنبه های عرفانی داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی با محوریت موضوع تجلّی خداوند برای موسی (ع) در کوه طور بپردازد. داستان حضرت موسی (ع) در متون تفسیری به ویژه تفاسیر و متون عرفانی بازتاب چشمگیری داشته و مفسران در تفسیر آیاتی که با زندگانی این پیامبر اولوالعزم مرتبط است، به تفصیل به بخش های متعدد این داستان اشاره کرده اند. یافته های تحقیق، بیان گر آن است که داستان انبیای الهی در قرآن کریم یکی از مهم ترین ارکان اساسی عرفان اسلامی است به حدی که اگر چنان چه حضور انبیای الهی درتفاسیر عرفانی نادیده گرفته شود، تبیین تفکرات و تعالیم عرفانی دشوار وشاید غیر ممکن خواهد شد. آن چه که در داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی به چشم می خورد، یک دوره کامل سیر و سلوک را شامل می شود که هم نشان گر بعد آفاقی و تجربی معرفت و تکامل روحی موسی کلیم الله است و هم بیان گر بعد انفسی و شهودی آن. دقت در تفاسیر عرفانی این نکته رابه خوبی روشن می سازد که برخی از تفاسیر عرفانی چنان در مفاهیم عرفانی غرق شده اند که گویی هیچ اعتقادی به مفاهیم ظاهری و حقیقی نداشته اند که به نظر می رسد این شیوه با روش اهل بیت علیهم السلام چندان هماهنگی ندارد.
تجلی ذاتی خدا در کائنات به روایت عهد عتیق و قرآن با تکیه بر تفاسیر عرفانی قرن سیزدهم میلادی و قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
147 - 164
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت خداوند، از طریق درک تجلی ذاتی خدا در کائنات است که به کمک اسماء و صفات و افعال حاصل می شود. یهودیان به رغم پایبندی به توحید در متون دینی و معتبرشان، بعضاً تمثل و تجسد را به ذات الهی نسبت داده اند درحالی که قرآن کریم باوجود پذیرش تمثل برای برخی موجودات، تمثل و تجسد را برای ذات خداوند نفی می کند و قائل به تجلی ذاتی در تمام خلقت است. خدا در عهد عتیق با اسامی متعددی معرفی شده و در مواردی صفات انسانی دارد و بر یهودیان به طرقی ملموس، متجلی می شود. حضور خداوند در سراسر عهد عتیق با عنوان «شخینه» به مثابه مخلوقی جدای از خداوند به بندگان اعلام شده و حضور خداوند در بین مردم به حضور شخینه مشروط است درحالی که قرآن، حضور الهی را دائمی می د اند. تجلی ذاتی خدا در قرآن به گونه ای است که شائبه تشبیه در آن نباشد درحالی که در تورات دست کم در مواردی به حضور مستقیم و تصورات انسانی از خداوند اشاره شده است و همین استفاده از الفاظ انسانی و نسبت دادن رفتار های انسانی به خداوند در عهد عتیق، شناخت خدا را از مدار تنزیه وارد مدار تشبیه نسبتاً شدیدی می کند؛ هرچند که می توان وجود چنین عباراتی را صرفاً برای نزدیک تر ساختن مفهوم ذات الهی به ذهن بشر دانست و آن ها را به منظور درک عامه به گونه ای تأویل نمود که با تنزیه خداوند منافات نداشته باشد ولی هیچ کتابی مانند قرآن، به تنزیه خداوند از هرگونه باور شرک آلود نپرداخته است. بر اساس آموزه های قرآن، خداوند در همه مخلوقات تجلی کرده است و ذات الهی قابل رؤیت نیست و نخواهدبود.
بررسی مراتب تجلّی در میقات حضرت موسی(ع) و معراج حضرت محمّد(ص) از دیدگاه عرفا تا قرن هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، بررسی دیدگاه های عرفا درباره مراتب تجلّی با توجّه به قصّه های قرآنی میقات حضرت موسی(ع) و معراج حضرت محمّد(ص) است. خدا در حقّ موسی فرمود: «جاء موسی» و درباره پیامبر گفت: «أسری بعبده.» عرفا با توجّه به این مسأله، میقات و معراج را سفری عرفانی می دانند. موسی طالب، مرید، محبّ و سالک مجذوب بود. در مقابل، محمّد مطلوب، مراد، محبوب ومجذوب سالک بود. همچنین، موسی دچار« صعقه» شد و با تجلّی حق دچار تغییر حالت گردید و درمقام تفرقه، تلوین، سکر و فنا بود. امّا پیامبر که سرمه «مازاغ البصر» داشت؛ در شب معراج همانگونه که رفته بود، بدون هیچ تغییری باز آمد و در مقام جمع و تمکین و صحو و بقا بود. در ذیل این موضوع، پاسخ صوفیان به این که چرا موسی «لن ترانی» شنید و پیامبر توانست خدا را شهود کند، تحلیل می شود. در میقات، وجود بشری موسی باقی بود و به همین دلیل از خدا «لن ترانی» شنید. ولی پیامبر ترک حجاب اعظم نفس کرده بود و توانست خدا را شهود کند. نویسندگان مقاله برای مقایسه مقام موسی و پیامبر و تبیین مراتب تجلّی عارض شده بر این دو نبی، به مطالعه مهمترین متون منثور عرفان اسلامی پرداخته اند و دیدگاه عرفا را در این زمینه واکاویده اند.
میقات موسی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
149 - 172
حوزه های تخصصی:
هنگامه تقرب به پروردگار در اصطلاح عارفان قرآن پژوه «میقات» نام دارد، میقات حضرت موسی در سوره اعراف طی دو قالب «ساختاری: گزارش میقات مقدماتی به مدت سی شب و تکمیلی به مدت ده شب» در آیه 142 از سوره اعراف، و مرحله محتوایی گزارش «تقاضای رؤیت توسط موسی و پاسخ پروردگار» در آیه 143 از همین سوره، مطرح شده است. در این رابطه سه دیدگاه 1- تقاضای دیدار حسی یعنی رؤیت پروردگار با چشم سر به نیابت از قومش، 2- تقاضای دیدار حسی یعنی رؤیت پروردگار با چشم سر برای خودش، 3- تقاضای دیدار شهودی بی واسطه برای خودش، مطرح شده ولی با توجه به شأن پیغمبری و قرائن قرآنی از جمله نزول عذاب آسمانی «صاعقه» در پی درخواست دیدار حسی توسط قومش، هرگز آن حضرت تقاضای دیدار حسی به نیابت از قوم و یا برای خودش نداشته؛ بلکه با توجه به اینکه قبلاً از شهود با واسطه در شنیدن ندایی از درخت در کوه طور بهرمند شده بود در میقات تقاضای دیدار شهودی بی واسطه از پروردگار نمود که با توجه به نداشتن ظرفیت لازم برای دیدار شهودی بی واسطه، خداوند بر کوه تجلی نمود و موسی مدهوش گردید.
وحدت وجود در آیات قرآن کریم و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
501 - 521
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود به معنای سریان وجود مطلق الهی در ذره ذره عالم هستی است. یعنی ذات هستی یکی است که مصداق آن خداوند متعال است و عالم هستی ظهور و تجلی خداوند است. یعنی عالم هستی، ظلی از ذات الهی است. لذا نگارنده با این سؤال که اصلی ترین موضوع عرفان نظری یعنی وحدت وجود در قرآن کریم و در کلام مفسران آن چگونه مطرح شده است؟ مسأله را از طریق گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بررسی تعدادی از آیات قرآن کریم و کلام معصومین پیگیری می نماید و با این فرض که موضوع وحدت وجود در تعداد زیادی از آیات قرآن کریم و همچنین در موارد زیادی از سخنان اولیاء الهی دیده می شود، به دنبال آن است که ثابت نماید مهم ترین موضوع عرفان نظری یعنی وحدت وجود در آیات زیادی از قرآن کریم و سخنان زیادی از بزرگان آمده است.
شهود مراتب نفس سالک یا تجلّیات أسماء الهی در آرای فیض کاشانی و علامه حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
203 - 209
حوزه های تخصصی:
مسئله رؤیت الهی یکی از پرچالش ترین مباحث کلامی در تاریخ ادیان به ویژه اسلام بوده است. متکلمان شیعه تحت تأثیر روایات اهل بیت و بر خلاف برخی متکلمان اهل سنت، رؤیت خدا با چشم سر را قاطعانه رد نموده و آیات مربوطه قرآن را با بیان های عقلی و عرفانی تفسیر نمودند. در این مقاله دیدگاه دو حکیم صدرائی که چهار قرن با یکدیگر فاصله زمانی دارند، مقایسه و تحلیل شده است؛ یکی فیض کاشانی شاگرد مستقیم و داماد ملاصدرا و دیگری آیت الله حسن زاده آملی. جنبه نوآورانه در مقاله آن است که اثبات شده است علی رغم فاصله زمانی هیچ تفاوت مبنایی در دیدگاه دو فیلسوف وجود ندارد. فیض کاشانی با تکیه بر سیر آفاقی، حقیقت رؤیت و شهود را تفسیر نموده و آیت الله حسن زاده با تکیه بر سیر انفسی این موضوع را شرح نموده؛ ولی باطن کلام هر دو یکی است. با توجه به تعالی فلسفی در شارحان ملاصدرا می توان دیدگاه آیت الله حسن زاده را تکمیل شده دیدگاه فیض کاشانی دانست.
مطالعه تطبیقی نقوش مشاغل سنگ مزارات آرامستان تخت فولاد با ارامنه جلفای اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
7 - 23
حوزه های تخصصی:
فلسفه مرگ و زندگی، از اعتقادات مشترک تمامی ادیان و تمدن های بشری است که به شکلی نمادین و مقدس در سنگ مزارات آرامستان تخت فولاد و جلفای اصفهان حضور یافته است؛ و موزه ای از انواع نقوش و کتیبه ها از دوره صفوی تا معاصر به نمایش می گذارد. یکی از تزیینات متداول در این آرامگاه ها، نقش مشاغل و جایگاه اجتماعی متوفی به هنگام حیات خود است که، به صورت ادوات و ابزارهای مشاغل، تجلی یافته و یا صورت شمایل انسانی به خود گرفته است. ارتباط و تعامل مسلمانان و ارامنه، قرابت ادیان توحیدی و تجربه زیستی مشترک آنان در اصفهان موجب اشتراکات هنری بسیاری طی چند صدسال در تخت فولاد و جلفا شد، و نقش مهمی در بازشناسی فرهنگ، هنر و جهان بینی مفهوم زندگی - مرگ و حیات پس از آن دارد. در پژوهش پیش رو، که اطلاعات آن به صورت میدانی و اسناد و منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند، تلاش می شود با روش توصیفی تحلیلی نقوش مشاغل سنگ مزارهای مسلمانان با ارامنه (صد سنگ مزار)، مورد مطالعه تطبیقی قرار گیرد. در این پژوهش، به این پرسش پاسخ داده می شود: چه رابطه ای میان نقوش انسانی و ابزار مشاغل سنگ مزارهای ارامنه با تخت فولاد، با درنظرگرفتن اصول مبانی هنر اسلامی و مسیحیت وجود دارد؟ نتایج نشان می دهند که، مشاغل در مزارات آرامستان جلفا، عمدتاً، نقوش زنان و مردان در حال انجام کار و پیشه خود به صورت شمایل گرایی جلوه گر شده؛ اما در اکثر مزارات تخت فولاد با رویکرد شمایل گریزی، تنها ابزار و ادوات مشاغل بدون نقش انسانی تجلی یافته است که، ریشه در تفاوت های بنیادین مبانی هنر اسلامی و مسیحیت دارد.
تبیین تجلیات حیاء در فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
65 - 80
حوزه های تخصصی:
یکی از مبادی موثر در تحلیل فضای شهری، توجه به انگاره های فرهنگی و هنجارهای اخلاقی جامعه است که به طور مشخص در شاکله فرهنگ ایرانی، صبغه دینی به خود گرفته است. این پژوهش، با تکیه بر منابع مکتوب و با طرح رویکرد اخلاق محور در تحلیل فضاهای شهری و با تمرکز بر مفهوم حیاء در آراء دینی، به تبیین ویژگی های آن در کالبد شهر و شیوه های تجلی و تجسم صفت مذکور می پردازد. روش تحقیق در تحلیل و احصاء ویژگی های حیاء در آموزه های دینی، اکتشافی و تحلیلی است که در رویکردی استقرایی و تحلیلی، نحوه بروز و تجلی حیاء در فضاهای شهری، مبتنی بر شاخص های ماخوذ از روایات، شیوه ها و جلوه های آن تبیین شده است. تحلیل محتوای روایات در تطبیق و تحلیل محیطی آن، ناظر بر اصول پنج گانه کرامت، حرمت، معنویت، نظارت و عقلانیت است که ظهور و عینیت آن در فضای شهری مستلزم توجه به وجوه مختلف رفتاری و فضایی است.