مطالب مرتبط با کلیدواژه

تنهایی وجودی


۱.

تبیین معناشناختی و هستی شناختی تنهایی وجودی و ارائه رهیافت های آن از دیدگاه اروین د. یالوم و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تنهایی وجودی رابطه ارتباط با هم نوع اضافه اشراقی معیت قیومی تجلی هم سخنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۲۵۰
موضوع نوشتار پیش رو تبیین معناشناختی و هستی شناختی دغدغه «تنهایی وجودی» و ارائه رهیافت های آن از سوی اروین یالوم و ملاصدرا است. یالوم بر این باور است که انسان ها می باید تنهاییِ وجودی را در پیوندیافتگی با دیگران مدیریت نمایند؛ حال یا پیوند با هم نوع و یا با موجودی الهی. او در تبیین رهیافت خود معتقد است که پسندیده ترین شکل پیوند با دیگران، می باید بر پایه «عشق عاری از نیاز» باشد. ملاصدرا نیز بر این باور است که تمامی موجودات از جمله انسان، عین الربط به وجود پروردگار دانسته می شوند. در این مقاله، نگارندگان با اتخاذ روش توصیفی_ تحلیلی، رهیافت های یالوم و صدرا را در رهایی از تنهایی وجودی مطالعه نموده اند. در رهیافت صدرایی دو رویکرد ملحوظ بوده است: 1. رویکردِ حکیمانه (دقیق) با محوریت وحدت تشکیکیِ وجود و رابط انگاری موجودات؛ 2. رویکرد عارفانه (ادقّ) با محوریت وحدت شخصیه هستی و نمودانگاری موجودات. یافته پژوهش حاضر این گردید که یکی از بهترین مصادیق «عشق عاری از نیاز» در حکمت متعالیه نهفته است که ملاصدرا از آن با عنوان «عشق ذاتی و فطری موجودات به حق تعالی» یاد نموده است. نتیجه آن گردید که با وجود مبانی صدرایی پیرامون وجود انسان، «تنهایی وجودی» بی معنا است.
۲.

اضطراب تنهایی و رفع آن از دید مولانا و یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب تنهایی وجودی اِگزیستانسیالیسم عشق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۵۸
تنهایی دل مشغولی انسان در طول تاریخ بوده و هست و معانی مختلف و انواع متعددی دارد که در حوزه های مختلف فلسفه، عرفان و روان شناسی، جامعه شناسی و ... قابل بحث و بررسی است . یالوم معنادرمان اگزیستانسیالیست است. او بر چهار اضطراب مرگ، تنهایی، آزادی و بی معنایی که به گفته او ریشه در هستی انسان دارند، تمرکز می کند و برای رهایی انسان از این چهار دلواپسی معتقد به ابداع معناست و معنای زندگی را در سه چیز می داند: خدمت کردن به دیگران، خودشکوفایی، آفرینش. یالوم و مولانا هر دو به تنهایی بنیادین معتقدند و هر دو در صدد رفع این تنهایی هستند و هر کدام راه حلی برای رهایی از این تنهایی ارائه کرده اند. در این مقاله نویسندگان سعی بر بررسی تطبیقی دیدگاه مولانا و یالوم در این موضوع با روش تحلیلی- توصیفی دارند. هدف این تحقیق روشن کردن تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این سؤالات می باشد: آیا تنهایی بنیادینی که مولانا به آن معتقد است، همان تنهایی بنیادینی است که یالوم مطرح می کند؟ از طرف دیگر راهکار آن دو برای رفع این تنهایی و رهایی از اضطراب چیست؟