مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
خودکشی
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
175 - 219
حوزه های تخصصی:
خودکشی به معنای پایان بخشیدن به حیات اجتماعی و نشان از کاهش ارزش انسانی و اوج رنج بشری است. سرمایه اجتماعی نقشی پیشگیرانه و بازدارنده در برابر خودکشی دارد. هدف اصلی پژوهش مطالعه تأثیر سرمایه اجتماعی بر گرایش به خودکشی با تکیه بر فراتحلیل پژوهش هاست. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی (CMA2)؛ واحد تحلیل آن مقاله و رساله های منتشرشده در بازه زمانی 1385 الی 1402 است که با استفاده از پایگاه علمی نورمگز، مگ ایران و ایران داک؛ تعداد 48 سند به عنوان جامعه آماری شناسایی و بعد از غربالگری (ارزیابی شرایط ورود و خروج جهت تحلیل)؛ 26 مورد از پژوهش (حجم نمونه) در فرایند مطالعه باقی ماندند. روش آماری موردبررسی d کوهن و f فیشر و روش نمونه گیری از نوع تعمدی-غیراحتمالی است. نتایج نشان می دهد سرمایه اجتماعی با گرایش به خودکشی رابطه معکوس و معنی داری داشته و مقدار ضریب تأثیر آن 38/0- است. همچنین رابطه انسجام اجتماعی (18/0-)؛ حمایت اجتماعی (20/0-)؛ اعتماد اجتماعی (31/0-) و مشارکت اجتماعی (17/0-)؛ با گرایش به خودکشی معنی دار و معکوس بوده است. بر این اساس، با تقویت و بازآفرینی مجدد سرمایه اجتماعی در سطح کلان، میانه و خرد می توان از گرایش به خودکشی در استان های کشور؛ پیشگیری نمود.
مطالعه بسترهای اقدام به خودکشی در بین جوانان شهرستان ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
221 - 258
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرستان ورامین با رشد فزاینده ای از حیث اقدام به خودکشی روبرو شده است. مطالعه حاضر باهدف مطالعه بسترهای اقدام به خودکشی انجام شده است. رویکرد تحقیق حاضر کیفی و از استراتژی داده بنیاد به منظور کدگذاری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جامعه موردمطالعه کلیه جوانان اقدام کننده به خودکشی در شهر ورامین بودند که به مراکز اورژانس اجتماعی مراجعه کردند. نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری انجام گرفت که بعد از مصاحبه عمیق فردی با هفده نفر اشباع نظری حاصل شد. اعتبار داده ها نیز از طریق بازبینی توسط متخصصان، بازبینی توسط مشارکت کنندگان و استنادپذیری حاصل شد. یافته ها نشان می دهد، پدیده محوری اقدام به خودکشی در بین جوانان موردمطالعه نابرابری زایا است. شرایط علی «نابسامانی مرزهای خانواده، ترس از سوژگی و نگاه ابزاری، خودپنداره شکاک، ازدواج واپس گرا و انسداد در تداوم بخشی به خود (عاملیت معنابخش) هستند. بسترها نیز خود را در قالب مقولاتی همچون «خیرمحدود، بافت موزاییکی بی ثبات، زنجیره های خویشاوندی/خانوادگی نامولد، فقر عاطفی و آگاهی محیطی محدود» نشان دادند. نتایج نشان می دهد که به منظور کاهش خودکشی در بین جوانان باید به ساماندهی فضاهای کنشی آن ها پرداخت تا خود را به مثابه عامل و هویت اثرگذار شناخته و در برابر شرایط نامطلوب مقاومت کنند.
موضع مکتب رواقی در خصوص «مرگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
297 - 312
حوزه های تخصصی:
مکتب رواقی در میان مکاتب دوره یونانی مآبی از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده و به مدتِ بیش از پانصد سال ذیل همین عنوان در حیات یونانی و رومی تأثیرگذار بوده است. در میان آموزه های این مکتب آموزه موسوم به «صیانت ذات» به عنوان اوّلین حُکم طبیعتِ هر موجودی، مورد تأکید ویژه قرار گرفته است: اساسی ترین غریزه و میل هر موجود زنده ای این است که با هماهنگی با طبیعت در مسیر حفظ خویشتن قدم بردارد. بر همین اساس، حیات فضیلت مندانه برای آدمی همانا «زیستن بر وفق طبیعت» است. از سوی دیگر، اقدام به کاری که دست کم در نگاه عُرفی می توان آن را خودکشی نامید در میان فیلسوفان رواقی امری رایج بوده است، تعداد معتنابهی از آن ها با اراده و اقدام خویش به حیات خود پایان داده اند. آیا گام برداشتن در مسیر مرگ خویش با آموزه صیانت ذات منافات ندارد؟ رواقی ها در عین حال که سعی می کنند از ثنویت افلاطونی محسوس و معقول احتراز جویند حقیقت آدمی و بلکه حقیقتِ طبیعت را همان عقل (لوگوس) می شمارند و به بقای عقل آدمی معتقدند. آن ها هر گونه اقدام به خودکشی را که ریشه در عواطف و انفعالات داشته باشد محکوم می کنند، چنانکه هر گونه کوشش انفعال آمیز برای حفظ جان به هر قیمتی را نیز محکوم می کنند. در نظر رواقی ها مرگِ حکیمِ آرمانی عین انطباق با طبیعت و با عقل است، اعم از اینکه به اصطلاح به نحو طبیعی رخ دهد یا با اراده خودش؛ چراکه برای چنین فردی اراده و طبیعت و عقل بر یکدیگر منطبق اند؛ اما ازآنجاکه آن ها هیچ کس، حتی رهبرانشان، را مصداق حکیم مطلق نشمرده اند، در واقع هیچ گونه اقدام به خودکشی را نمی توان مورد تأیید کامل آنها شمرد. از سوی دیگر، آمادگی برای مرگ در مکتب رواقی را باید از عناصر قوام بخشِ حیات آرام و پویای فردی و مدنیِ مورد توصیه آن ها شمرد: آرام از حیث روحی و پویا از حیث عملی.
اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
433 - 456
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش بر خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی پرداخته است. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰بود، و حجم نمونه شامل 30 نفر که بطور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگیری و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. بسته بومی مبتنی بر ادبیات کهن فارسی بخشش (مبتنی بر اشعار فردوسی، نظامی، خیام، مولوی، سعدی و رودکی) برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش (در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سؤالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده Casey family services و پرسشنامه 46 سؤالی خودتمایزیافتگی Skowron بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. بنابراین می توان گفت، بسته بومی بخشش درمانی بر افزایش خودتمایزیافتگی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تأثیر معنادار و پایداری داشت.
مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته بومی بخشش مبتنی بر ادبیات کهن فارسی با بخشش درمانی ورثینگتون بر ناگویی هیجانی و ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان بود.
روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان گروه سنی 16 تا 18 سال اقدام کننده به خودکشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود و حجم نمونه شامل 90 نفر که به-صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش(بخشش درمانی ورثینگتون)، 30 نفر در گروه آزمایش (بخشش درمانی بومی محقق ساخته)، و 30 نفر در گروه گواه، و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. روش بخشش درمانی ورثینگتون برای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی گروه های آزمایش(در 8 جلسه) اجراء شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه 13 سؤالی ایمنی هیجانی مرکز خدمات خانواده کیسی(2007) و پرسشنامه 20 سؤالی ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور (1994) بود.
یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد، تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون و آزمون پیگیری ایمنی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی وجود داشت (P<0.05).
نتیجه گیری: بین میزان تأثیرگذاری دو روش بخشش درمانی ورثینگتون و بسته بومی محقق ساخته بر ناگویی هیجانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تفاوت معناداری وجود نداشت.
رابطه توسعه رسانه های جمعی و خودکشی در ایران و ارائه راهبردهای سیاستی و برنامه ریزی: یک مطالعه سری زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: رسانه های جمعی به دلایل مختلف به انعکاس آسیب های اجتماعی مانند خودکشی می پردازند و فرض اساسی این است که نمایش خودکشی می تواند مخاطبین را به این عمل، تحریک کند. هدف پژوهش حاضر این است که اثر شاخص های کلان رسانه های جمعی بر خودکشی را در ایران مورد بررسی قرار دهد. روش: پژوهش حاضر از نوع کمی طولی است که به روش سری های زمانی انجام شده است. این پژوهش رابطه متغیرها را در دوره 1376-1401 مورد نظر قرار داده است. داده های مورد نیاز از وزارت فرهنگ و ارشاد، مرکز آمار ایران، و پزشکی قانونی کشور جمع آوری شده اند. جهت بررسی رابطه متغیرها، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در نرم افزار مایکروفیت نسخه 5 استفاده شده است. یافته ها: براساس نتایج، اشتراک تلفن همراه (002/0, Prob.= 4365/4-T-Ratio=) و تعداد فیلم های تولید شده (001/0, Prob.= 5016/4-T-Ratio=) اثر منفی و معناداری بر خودکشی دارد و با افزایش اشتراک تلفن همراه و تعداد فیلم های تولید شده میزان خودکشی کاهش یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ضریب نفوذ اینترنت (006/0, Prob.= 5538/3T-Ratio=) و تعداد سینما (000/0, Prob.= 0507/6T-Ratio=) اثر مثبت و معناداری بر میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی داشته اند. و بالاخره، تعداد مطبوعات و تعداد عناوین و تیراژ کتاب ها رابطه ی معناداری با میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی ندارد.نتیجه گیری: با استناد به یافته ها، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که اشتراک تلفن همراه، و تعداد فیلم ها باعث کاهش، و ضریب نفوذ اینترنت، و تعداد سینما باعث افزایش خودکشی شده اند. ضمن اینکه، تعداد مطبوعات و عناوین و تیراژهای کتاب تاثیری بر خودکشی نداشته اند.
در تکاپوی هویت فردی: تجربه خودکشی زنان در شهرستان هلیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲ و ۸۳
95 - 109
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیده خودکشی زنان در شهرستان هلیلان از توابع استان ایلام با استفاده از روش کیفی انجام شد. برای رسیدن به این منظور، مصاحبه های عمیقی با 20 نفر از زنان و دخترانی که اقدام به خودکشی داشته اند یا از نزدیکان آنها، زنی اقدام به خودکشی کرده است، انجام شد. پشتوانه نظری این پژوهش، نظریه خودکشی دورکیم و دیدگاه گیدنز در رابطه با تأثیر مدرنیته بر جامعه پذیری افراد و نحوه تکوین هویت آنها بود. بر طبق یافته های این پژوهش، عواملی چون ظهور رسانه ها، توسعه مدارس و دانشگاه ها و رشد و توسعه حمل و نقل برون شهری از یک سو و گسترش عواملی چون: اختلافات خانوادگی، ازدواج های تحمیلی، خشونت خانگی، طلاق، بهتان، نظارت حداکثری و پوشش اجباری، بر شکل گیری و افزایش خودکشی تأثیر بسزایی داشته اند.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و خودکشی در ایران (۱۳۸۶- ۱۳۹۶)(مقاله علمی وزارت علوم)
سرمایه اجتماعی؛ نقش پیشگیرانه در اقدام به خودکشی دارد.این مفهوم به عنوان سازه یا مفهومی پیچیده و چندوجهی, هرچند در متون جامعه شناسی به موضوعی فراگیر و متبین تبدیل شده است؛ ولی درباره اعتبار و ارزش تبیین کنندگی آن, در حوزه خودکشی, مطالعه و تلاش کمتری صورت گرفته است. هدف این پژوهش بررسی جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی با خودکشی در استان های ایران است. سوال پژوهش حاضر این است: رابطه سرمایه اجتماعی با خودکشی در استان های ایران در سال های ( ۱۳۸۶- ۱۳۹۶) چگونه بوده است؟ این پژوهش در پرتو نظریه دورکیم و فوکویاما میزان رابطه سرمایه اجتماعی با خودکشی در بین استان های کل کشور را مورد مطالعه قرار داده است. روش پژوهش حاضر کمی و با از استفاده از تکنیک تحلیل ثانویه استفاده شده است. در این پژوهش ۳۱ استان کشور ایران و در دوره های زمانی ۱۳۸۶، ۱۳۹۳ و ۱۳۹۶ واحد تحلیل پژوهش را تشکیل دادند، واحد مشاهده اسناد آماری معتبر است. یافته های تجربی این متن دلالت بر آن دارد سرمایه اجتماعی خرد با خودکشی رابطه معکوس و معنی داری دارد و ۸ درصد از تغییرات مربوط به خودکشی را تبیین کرده است، سرمایه اجتماعی میانه و کلان با خودکشی نیز رابطه معکوس و معنی داری داشته اند و هر کدام به ترتیب ۱۲ و ۱۳ درصد از تغییرات مربوط به خودکشی را تبیین کرده اند. همچنین سرمایه اجتماعی کل رابطه منفی با خودکشی دارد یعنی با افزایش سرمایه اجتماعی، خودکشی کاهش می یابد و ۳۴ درصد از تغییرات میزان خودکشی را تبیین کرد.
نگرش نسبت به خودکشی، اوتانازی و مرگ هراسی بر حسب نوع دین داری ( مطالعه موردی: دانشجویان 19-27 ساله دانشگاه خوارزمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۱
113 - 127
امروزه جوانان به ویژه دانشجویان ایرانی تحت تأثیر ویژگی ها و عناصر دنیای مدرن قرار گرفته اند. ازاین رو، نگرش آن ها نسبت به خودکشی، اوتانازی و مرگ هراسی نیز دستخوش تغییر شده است. این مقاله، نگرش آن ها پیرامون پدیده های مذکور را با توجه به وضعیت دین داری شان مطالعه می کند. مقاله حاضر در پارادایم تفسیرگرایی و با استراتژی استفهامی و روش کیفی صورت گرفته است. داده های پژوهش با نمونه گیری هدفمند و نظری و از طریق مصاحبه باز و عمیق با هفده دانشجوی 19-27 ساله در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی گردآوری شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعاتِ به دست آمده، از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. مطابق با یافته های پژوهش، مقولات «دین داری»، «خانواده» و «نگرش به جهان پس از مرگ» به ترتیب به عنوان شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گر در مقولات پیامدیِ «خودکشی»، «اوتانازی» و «مرگ هراسی» تأثیرگذارند. برآیند و نتایج تحقیق نشان دهنده محوری بودن نوع دین داری دانشجویان در نگرش آن ها پیرامون مقولات پیامدی مذکور است. ازاین رو، مقوله کانونی، «نگرش دینی/عرفی پیرامون خودکشی، اوتانازی و مرگ هراسی» است. با توجه به تغییر نگرش ها و ارزش های اعتقادی و دینی دانشجویان در سال های اخیر، لازم است که وضعیت نگرش آن ها نسبت به خودکشی، اوتانازی و مرگ هراسی با توجه به نوع دین داری آن ها بیشتر مورد مطالعه قرار بگیرد. همچنین، باید در نظر داشت که فهم مسائل مرگ در جامعه ایران با مسائل حوزه دین درآمیخته است که بدون توجه به آن، فهمی کافی و مناسب به دست نمی آید.
تفکر خودکشی تا اقدام ( مطالعه ای پدیدارشناسانه )(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به دنبال توصیف تجربه و درک از تفکر خودکشی وجهان پدیداری در نزد سربازان است. این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی است. جامعه مورد نظر سربازان درحال خدمت درسال 1399 بود که به دلیل حساسیت نظامی با روش نمونه گیری هدفمند وگوله برفی انجام شدواز بیان نام پادگان خاص پرهیزشده است. پس از مصاحبه با 8 سرباز پاسخ های افراد به اشباع رسید. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شدکه برای سنجش روایی و پایایی داده های کیفی، از درگیری پیوسته، مشاهده مداوم، ذهنیت پیش رونده در مصاحبه استفاده شد. در مراحل تحلیل به 2 مقوله اصلی و 7 مقوله فرعی رسیدیم. مقولات هدف وانگیزه، ترس، حس تنهایی وجدایی از خانواده زیرمجموعه مقوله اصلی سطح فردی قرارگرفتند. مقولات حس اجبار داشتن، تحقیر شدن،عدم تطابق منزلت، نبود حامی مالی وعاطفی زیر مجموعه مقوله اصلی سطح کنش قرارگرفتند. نتایج نشان داد شرایط و مسائلی در دوران سربازی وجود دارد که در ابتدا تفکر خودکشی را پدید می آورد و تداوم این مسائل اقدام به خودکشی را منجر می شود. براساس بررسی ها می توان نتیجه گرفت برخی امور احتمال تغییرندارند، ولی اموری از قبیل آموزش مهارت حل مسئله، تغییر در شیوه ی اجرای قوانین، بومی سازی پذیرش سربازها و در نهایت تغییر نگرش به سرباز می تواند تفکر خودکشی را که پیش نیاز اقدام به خودکشی است کاهش دهد.
زمان تهی و سوژه ی شکاف خورده در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف: تحلیلی دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف نقدی بر جامعه ی انگلستان پس از جنگ جهانی اول می باشد که در غالب خودکشی سربازی جوان به تصویر کشیده می شود. خودکشی وی تفاسیر مختلفی از تراژدی تا قربانی شدن دربرداشته است. با استفاده از سنتز سوم نظریه ی زمان و مرگ دوگانه ی فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، هدف این مقاله بررسی خودکشی شخصیت سپتیموس اسمیت در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف می باشد. سپتیموس در اثر جنگ جهانی که رخدادی نمادین است دچار انشقاق و شکاف در سوژه گی خود گشته و به دو قسمت نامساوی پیشین و پسین تقسیم شده است. سوژه ی منقسم دچار انحلال خود می شود به طوری که دیگر «منی» وجود ندارد، این انشقاق جنبه ی مثبتی نیز دارد و آن رهایی از چنگ قانون و هویت است. به همین علت بردشاو که نماینده ی هنجار اجتماعی و اتوریته می باشد سعی به بستری کردن او و ستاندن رهایی جسمی و ذهنی از اوست. در همین راستا سپتیموس ناگزیر دست به خودکشی می زند تا آزادی خود را نجات دهد. مرگ او خاتمه ی زندگی اوست اما تاثیر مستقیمی بر شخصیت کلاریسا دارد که در طبقه ی مرفه و سیاست مدار زندانی شده است. مرگ سپتیموس موجب اختلال در مهمانی او و رهایی فکری کلاریسا از قید و بند می شود که خود گونه ای «شدن» است. کلاریسا برای دقایقی از مهمانی و مهمان ها دور شده و به وضعیت خود می اندیشد و زندگی خود را سراسر دروغ می بیند. در این راستا، مرگ جسمی سپتیموس موجب نوعی مرگ غیرشخصی در کلاریسا شده و او را نیز رها می کند و در نتیجه تایید زندگی به معنای دلوزی ست. زندگی برای دلوز یعنی مختل کردن آنچه که سرکوب گر است و در اینجا ،آن کس که سرکوب شده کلاریسا و همزاد او سپتیموس است که در نهایت با مرگ او رها می شود.
واکاوی جامعه شناختی پیامدهای مهاجرت جمعیّت های مهاجر و دیاسپوریک در رمان هیچ دوستی جُز کوهستان اثر بهروز بوچانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهروز بوچانی پناهجوی کُرد ایرانی از نویسندگان معاصر است که نگارۀ ادبیاش معطوف به تصویرسازی بحرانهای انسانیِ برآمده از مهاجرت به دنیای غرب و مواجه شدن با واقعیت وارونۀ ناهمگون با پندارۀ خود از جهان مقصد بهعنوان آرمانشهر و پدیدار شدن در رُخنمود ویرانشهر است. رمان هیچ دوستی جُز کوهستان که برونداد تراژدیِ مرگ انگارههای انسانِ مهاجر در دستیابی به یوتوپیا و تباهی رؤیای ساخت- یافته از انگارۀ غربنگری بهمثابۀ پناهگاه اَمن در گریز از ناَامنیهای سیاسی- اجتماعی سرزمین مادری است، روایتی رئالیستی از تباهی زندگی مردمی است که سرنوشتشان در گردابۀ طرد و دیگرستیزی در جامعۀ مقصد، به زندان و پایمال شدن حقوق و کرامت انسانی و بیخویشتنی و هژمونی سیستم کایریارکال در جهت سایه گستردن بر ارادۀ زندانی میانجامد. از آن روی که تاکنون جستار مستقلی به بررسی پیامدهای مهاجرت جمعیتهای دیاسپوریک و مهاجر در رمان هیچ دوستی جُز کوهستان نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در این رمان بپردازد. مسألۀ بنیادین پژوهش حاضر این است که پیامدهای مهاجرت جمعیتهای مهاجر و دیاسپوریک، چگونه و در چه قالبهایی در این رمان، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسیِ جامعهشناختیِ پیامدها و بحرانهای برآمده از مهاجرت در این رمان بهره گرفته است. محبوس شدن در زندان و زیستن در فضای هتروتوپیک و دیستوپیایی ، افسردگی و اقدام به خودک شی و بی ارادگی در سیستم کایریارکال از پربسامدترین برآیندهای مهاجرت گروه های دیاسپورایی و مهاجر در رمان هیچ دوستی جز کوهستان است که با رویکرد تاریخی سیاسیِ همه سونگر ، روایتگر رنجی جانکاه و برآمده از دگرگیسیِ یوتوپیا به دیستوپیا و محکومیت به زیستن در زندانِ محصور در هتروتوپیا در فرایند تبدیل مهاجر به سوژۀ تحت انقیادِ سیستم کایریارکال است