مطالب مرتبط با کلیدواژه

صیانت ذات


۱.

نقش مؤلفه های نفسانی در پی ریزی تمدن در اندیشه علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمدتقی جعفری مؤلفه های نفسانی پیدایش تمدن صیانت ذات آزادی قدرت اختیار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۷ تعداد دانلود : ۴۱۸
غالب پژوهش ها پیرامون چگونگی شکل گیری تمدن به فرایند تکاملی ارتباطات، امتیازات و اختراعات بشری متمرکز شده اند؛ در حالی که بیشتر تمرکز علامه جعفری، بررسی حالات روحی است که انسان ها را به سمت تمدن سازی، سوق می دهد؛ لیکن وی نظام واحدی در این باب ارائه نمی دهد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اندیشه علامه جعفری می پردازد تا تعاملی را که میان حالات روحی صیانت ذات، آزادی، اختیار و قدرت، در فرایند تمدن سازی برقرار می شود، به صورت نظام مند معرفی کند و میزان تأثیر مؤلفه های نفسانی در پی ریزی تمدن مورد مطالعه قرار دهد و این نتیجه حاصل می آید که انسان در مسیر رشد و تکامل با تعدیل مثبت صیانت ذات، آن را از حالت خودمحوری خارج می کند. در این حالت با تعدیل آزادی و تبدیل آن به اختیار، روابط عالی میان انسان ها را هدف قرار می دهد و با به کارگیری قدرت در این راستا، به تدریج نمودهای تمدنی شکل می یابد و پروسه تمدن پی ریزی می شود.
۲.

بررسی تطبیقی آثار و نتایج نظریه صیانت ذات اسپینوزا و نظریه فطرت علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صیانت ذات حفظ خود فطرت اختیار آزادی و بندگی سعادت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵ تعداد دانلود : ۲۸۰
اسپینوزا درکتاب «اخلاق»، برای تبیین حیات عقلانی انسان و چگونگی اختیار آدمی، پای قانون صیانت ذات را به میان می آورد. به موجب این قانون «هر شی از این حیث که در خود هست می کوشد تا هستی اش را حفظ کند.» اهمیت این قانون در شکل دادن به نظام اخلاقی و وصول به غایتِ «سعادت انسانی»-که مقصود اصلی اسپینوزا از تلاش فلسفی اوست-روشن می شود. مفاهیمی نظیرآزادی اراده، اختیار، سعادت و فضیلت، مبتنی بر صیانت ذات؛ تبیین نویی پیدا می کنند. در طرف دیگر علامه طباطبایی با طرح نظریه فطرت، اساس نظریه اجتماعی خود را پی ریزی می کند ودر ادامه روش زندگی برآمده از فطرت یا همان دین فطری را مبتنی بر «ساختمان وجودی» ویژه آدمی می داند که انسان باعمل به مقتضای دین فطری در پرتو زندگی عقلانی به حیات طیبه می رسد و نهایتاً در این نظریه مفهوم اختیار و آزادی انسان، مبتنی بر فطرت معنای تازه ای می یابد. در این مقاله سعی شده تا با نگاهی تحلیلی-تطبیقی به بررسی نظرگاه دو فیلسوف و رهیافت های مشترک و متفاوت آنها در عرصه آثار و نتایج دو سنت فلسفی پرداخته شود.
۳.

بدنمندی مُدرِک به عنوان مقدمه صیانت ذات در ملاصدرا و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرک بدنمند صیانت ذات ملاصدرا هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۰۵
تعریف متفاوتِ عقل گرایان و تجربه گرایان از انسان رویکردهای متفاوتی به انسان را در پی دارد. هگل با نگاه دیالکتیکی خود با کنار هم نشاندن کل و جزء در بستری کانتی– اسپینوزایی تعریفی از انسان به عنوان سوژه مدرِک ارائه می دهد که در عین اینکه به کلیت او توجه می دهد، اهمیت جزئیت و فردیت او را هم نشان می دهد. از طرفی ملاصدرا نیز برای بدن در ادراک، سهم قابل توجهی قائل است؛ زیرا نفس همه افعال خود را با واسطه بدن انجام می دهد و تحقق هیچ فعلیتی بدون استفاده از بدن امکان ندارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بدنمندی مدرِک بر اصل صیانت ذات از منظر ملاصدرا و هگل است. همان گونه که بدنمندی مدرِک در نگاه هگل منجر به توجه به صیانت ذات می گردد، پذیرفتن محور نفس- بدن به عنوان مدرِک در نظر ملاصدرا نیز منجر به توجه به صیانت ذات می شود، البته با تفاوت هایی که آن هم به نوبه خود علاوه بر آثار فردی و اجتماعی در اهمیت حیات بدنی و سعادت جمعی، تغییر در نگرش به علوم انسانی را در پی دارد.
۴.

موضع مکتب رواقی در خصوص «مرگ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکتب رواقی مرگ صیانت ذات خودکشی نفس و بدن عقل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۹۶
مکتب رواقی در میان مکاتب دوره یونانی مآبی از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده و به مدتِ بیش از پانصد سال ذیل همین عنوان در حیات یونانی و رومی تأثیرگذار بوده است. در میان آموزه های این مکتب آموزه موسوم به «صیانت ذات» به عنوان اوّلین حُکم طبیعتِ هر موجودی، مورد تأکید ویژه قرار گرفته است: اساسی ترین غریزه و میل هر موجود زنده ای این است که با هماهنگی با طبیعت در مسیر حفظ خویشتن قدم بردارد. بر همین اساس، حیات فضیلت مندانه برای آدمی همانا «زیستن بر وفق طبیعت» است. از سوی دیگر، اقدام به کاری که دست کم در نگاه عُرفی می توان آن را خودکشی نامید در میان فیلسوفان رواقی امری رایج بوده است، تعداد معتنابهی از آن ها با اراده و اقدام خویش به حیات خود پایان داده اند. آیا گام برداشتن در مسیر مرگ خویش با آموزه صیانت ذات منافات ندارد؟ رواقی ها در عین حال که سعی می کنند از ثنویت افلاطونی محسوس و معقول احتراز جویند حقیقت آدمی و بلکه حقیقتِ طبیعت را همان عقل (لوگوس) می شمارند و به بقای عقل آدمی معتقدند. آن ها هر گونه اقدام به خودکشی را که ریشه در عواطف و انفعالات داشته باشد محکوم می کنند، چنانکه هر گونه کوشش انفعال آمیز برای حفظ جان به هر قیمتی را نیز محکوم می کنند. در نظر رواقی ها مرگِ حکیمِ آرمانی عین انطباق با طبیعت و با عقل است، اعم از اینکه به اصطلاح به نحو طبیعی رخ دهد یا با اراده خودش؛ چراکه برای چنین فردی اراده و طبیعت و عقل بر یکدیگر منطبق اند؛ اما ازآنجاکه آن ها هیچ کس، حتی رهبرانشان، را مصداق حکیم مطلق نشمرده اند، در واقع هیچ گونه اقدام به خودکشی را نمی توان مورد تأیید کامل آنها شمرد. از سوی دیگر، آمادگی برای مرگ در مکتب رواقی را باید از عناصر قوام بخشِ حیات آرام و پویای فردی و مدنیِ مورد توصیه آن ها شمرد: آرام از حیث روحی و پویا از حیث عملی.