مطالب مرتبط با کلیدواژه

کمال الدین بهزاد


۲.

نقاشی عصر صفوی (مکتب تبریز و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عصر صفوی سلطان محمد مکتب تبریز مکتب اصفهان کمال الدین بهزاد رضا عباسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۰۲ تعداد دانلود : ۶۹۷۸
در طول تاریخ ایران، وقایع مهم سیاسی همیشه بر تحولات نقاشی ایران تاثیر بسیاری نهاده و تغییر حکومت ها اغلب با جابه جایی هنرمندان و ادغام سنت های هنری همراه بوده است؛ برای مثال با تشکیل حکومت صفوی و فتح تبریز و هرات توسط شاه اسماعیل اول صفوی، شاهد انتقال هنرمندان مکتب هرات و در پی آن شکل گیری مکتب دوم تبریز هستیم. دو جریان عمده در شکل گیری این مکتب تاثیر داشته که عبارت است از: 1. سبک خیال پردازانه و زیبای ترکمانان با ویژگی هایی، چون منظره نگاری خیال انگیز، فضاسازی مفهومی و... که نماینده برجسته آن سلطان محمد تبریزی است. 2. سبک طبیعتگرا و آکادمیک هرات با ویژگی هایی، چون فضاسازی، اهمیت دادن به انسان و... که نماینده شاخص آن کمال الدین بهزاد هراتی است. از هم آمیزی این دو جریان، سبک قوی و پرمایه مکتب تبریز شکل می گیرد که نتیجه آن به خوبی در کتاب های ارزشمند «شاهنامه شاه تهماسبی»، «خمسه نظامی» و «هفت اورنگ جامی» مشاهده می شود. اما دیری از تکمیل این کتاب ها نگذشته بود که شاه تهماسب از پشتیبانی این هنرها دست کشید و به زهد و تقوا گرایید. در نتیجه، تحولاتی در هنر نقاشی به وقوع پیوست که حاصل آن مهاجرت بسیاری از هنرمندان به کشورهای دیگر، از جمله هند و عثمانی بود و بسیاری دیگر نیز در جست و جوی کار به شهرهای دیگر رفتند و برخی هم به صورت مستقل مشغول به کار شدند؛ درنتیجه، ساختار نظام اجتماعی نقاشی متحول شد. با به حکومت رسیدن شاه عباس اول صفوی هنرهای ایران از نو رونق یافتند و این خود زمینه ای شد برای تشکیل مکتب اصفهان به عنوان آخرین بارقه نگارگری اصیل ایرانی. در این مقاله مشخصات سبک «بهزاد»، «سلطان محمد» و «رضا عباسی» در مقام هنرمندان شاخص مکتب های تبریز و اصفهان بیان می شود.
۳.

نگره مؤلف و آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کمال الدین بهزاد رضا عباسی مؤلف (پدید آورنده) نقد ادبی معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶۴ تعداد دانلود : ۲۰۲۸
آثار نگارگری ایران عرصة پرباری جهت انجام پژوهش های معاصر است. در میان نشانه های پراهمیت در آثار نگارگری ایران موضوع امضا و نام هنرمند را میتوان مطرح کرد. امضا و نوشتن نام مؤلف به نوعی صحه بر ثبت نگاره به دست هنرمندی خاص است. این سنت به نوعی اثر را شناسنامه دار و به عبارتی اصل و نسبدار میکند. نام هنرمند که بر سینة اثر بدرخشد رابطة خویشاوندی آن درست از کار در میآید و راه بر انتساب آن به هر هنرمند یا هنرمندان دیگر بسته میشود. بحث مؤلف، امضا و روش به کارگیری آن توسط هنرمندان ایرانی مانند رضا عباسی و کمال الدین بهزاد در دورة صفوی و تیموری با توجه به نظریه های انتقادی معاصر هدف مهم این پژوهش تلقی میشود. نیل به این هدف با روشی تطبیقی ـ تحلیلی تحقق پیدا میکند تا پاسخی بر این سؤال باشد که نظریه مؤلف را چگونه میتوان دسته بندی کرد و در آثار رضا عباسی و بهزاد چگونه مقولة مؤلف/ پدیدآورنده و رقم زدن را میتوان تحلیل کرد؟ به منظور فراهمساختن پاسخ مسئله پیشگفته، در بخش اول، بحث مؤلف در حوزه نقد ادبی بررسی میشود. سپس به طور تطبیقی بحث مؤلف در نگارههای دو هنرمند مذکور از دوره صفوی و تیموری مقایسه میشود. نتیجه حاصل این است که بسیاری از هنرمندان ایرانی و سرآمد آنها «رضا عباسی» و «کمالالدین بهزاد»، به صورت عملی نظریه هایی دربارة مؤلف مطابق نظریه های انتقادی معاصر را در آثارشان به مرحلة اجرا درآوردهاند. در سدة دهم به دلیل تحولات خاص، مفهوم جدیدی از هنرمند به میان می آید. تا پیش از این زمان، اثر هنری از بقیه وجوه شرایط تحقق یک اثر (مانند مخاطب و هنرمند) با اهمیت تر بود. با تنومند شدن رو به فزونی وجه هنرمند و مؤلف، یافتن ردپای مؤلف در اثر هنری ویژگی برجسته ای شد. جدا از مضامین سنتی مربوط به هنرمند و مؤلف، اعتقاد به حضور غایب مؤلف در آثار بهزاد و کاربرد آن به مثابه مؤلفه ای کارکردی در آثار رضا عباسی مناسب ترین نتیجه همخوانی با نظریه های معاصر است.
۴.

مفهوم و جایگاه «فضا» در سه نگاره از نگاره های استاد کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال الدین بهزاد مکتب هرات نسبت طلایی طرح های نگارگری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پس از اسلام تیموری
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام نقاشان
  3. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام سبک ها
تعداد بازدید : ۳۶۲۰ تعداد دانلود : ۲۰۸۴
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مفهوم و جایگاه «فضا» در نقاشی ایرانی دوره تیموری1 و تفسیر قواعد و ضوابط حاکم بر آن ها در آثار استاد کمال الدین بهزاد است. در این پژوهش، ساختار بصری سه اثر از معروف ترین نگارگری های ایرانی دوره تیموری بررسی و تحلیل شده است که فضای معماری را تصویر کرده اند. با توجه به اینکه مکتب هرات2 نقطه اوج نقاشی ایران محسوب می شود و در این مکتب به فضا های معماری و شهری بسیار توجه شده است، نگاره ها از این مکتب هنری انتخاب شده اند. ضرورت این پژوهش از جهت یافتن نوآوری های موجود در نگاره های بهزاد، نظام ترکیب بندی عناصر، جایگاه فضاها و تحقیق و دقت نظر در نقش، طرح و رنگ نگاره های استاد است. با فرض اینکه استاد سعی داشته با رعایت اصل تناسبات طلایی، فضاهای معماری را در جایگاه ویژه ای قرار دهد، درک و شناخت قواعد و دریافت فرم و محتوای این آثار، راهی برای درک مفهوم و معانی این نگارگری ها است. نتایج حاصل از تحقیق بیان می کند که در نگارگری های بهزاد، اصول خاصی بر صحنه پردازی فضا حاکم بوده و عناصر معماری بر اساس این ضوابط که اصل نسبت طلایی است، جایگاه ویژه ای داشته اند که نشان دهنده نبوغ و نوآوری های استاد در نظام ترکیب بندی عناصر بوده است.
۵.

مطالعه تطبیقی دو حکایت با درون مایه جدال از سعدی و بازنمود آنها در دو نگاره از کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با نظر به مبانی بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعدی ادبیات جدال نگارگری بینامتنیت کمال الدین بهزاد رضا عباسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۲ تعداد دانلود : ۱۱۳۰
نگارگری و ادبیات به عنوان دو گنجینه اصلی هنر ایرانی در طول تاریخ پیوندی قوی داشته اند و شناخت هرچه بهتر آنها موجب ارتقای سطح فرهنگی و هویتی ایرانی-اسلامی خواهد شد. با توجه دقیق به وضع موجود و پژوهش های قابل دسترس، می توان دریافت که انتخاب موضوعی واحد در هر دو حوزه، مقوله ای است که کمتر به آن پرداخته شده است. ضرورت این تحقیق دستیابی به شناخت عمیق در راستای شفاف سازی روابط پنهان بین دو مقوله نگارگری و ادبیات و درک روابط انسانی و اجتماعی حاکم بر فضای روحی هنرمندان این دو حوزه است. لذا این پژوهش با مطالعه موردی و تطبیقی دو نگاره،   "" مجادله ای در حضور قاضی "" و "" جدال سعدی با مدعی "" از دو نگارگر بنام ایران، کمال الدین بهزاد و رضا عباسی با موضوع واحد "" جدال "" که هر دو بازتابی از داستان های سعدی شیرازی با عناوین ذکرشده است، سعی در بررسی این فرضیه دارد که با توجه به تقدم زمانی نگاره جدال کمال الدین بهزاد، امکان الگوگیری رضاعباسی از کمال الدین بهزاد در هر دو مرحله انتخاب موضوع اثر و نیز نحوه بازتاب وجود دارد. مهم ترین هدف پژوهش حاضر، تحلیل تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های دو نگاره و تبیین میزان موفقیت هر نگاره در بازنمود درون مایه حکایت مربوط به هر اثر، در کنار نوآوری ها و ترفندهای هنری برآمده از روحیات و مهارت های هریک از آنها است. همچنین ازجمله اهداف ویژه می توان به مستندنگاری دقیق نمونه های مورد مطالعه و تحلیل ویژگی های اصلی دو اثر نگارگری بر مبنای نحوه بازنمود هر نگاره اشاره کرد. مراحل مذکور زمینه ساز پاسخ به این پرسش اصلی است که : "" از میان دو نگاره متعلق به کمال الدین بهزاد و رضاعباسی، کدام یک میزان بیشتری از تناسب با متن حکایت مرجع و نوآوری را در اثر خویش به کاربرده اند ؟"" پژوهش فرضیه محور حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با نظر به مبانی بینامتنیت به انجام رسیده است یافته های پژوهش حاضر گویای آن است که هر دو هنرمند میزان قابل توجه و تقریباً برابری از نوآوری و همچنین تعهد نسبت به داستان مرجع را در آثار خویش به کاربرده اند، لیکن بر اساس مشخصه های اصلی، نگاره رضا عباسی بازتاب رساتری از داستان مربوط به نگاره خود را دارد. لازم به ذکر است که یافته های پژوهش همچنین مبین اثبات بخشی از فرضیه و رد قسمتی از آن بوده و به نوعی امکان الگوگیری رضا عباسی از نگاره کمال الدین بهزاد برای خلق نگاره خود را کم رنگ می داند.
۶.

بررسی تنوع پیکره ها و تناسبات انسانی در آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی مکتب هرات کمال الدین بهزاد پیکرنگاری تناسبات انسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۵ تعداد دانلود : ۸۴۳
پیکره انسانی یکی از عناصر مهم تصویری در نقاشی ایرانی است و شیوه طراحی و ترسیم و تناسبات آن متأثر از مبانی زیبایی شناسی ایرانی تابع الگوهای مشخصی بوده است. از طرفی، حضور انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. او به بازنمایی انسان در محیط واقعی زندگی توجه کرده و به نوعی واقع نمایی از انسان در آثار خود دست یافته است. بر همین اساس، موضوع این تحقیق بررسی تنوع پیکره ها و تناسبات پیکر بندی انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد و هدف از آن شناخت الگوهای احتمالی پیکرنگاری در نقاشی مکتب هرات است. همچنین، در این راستا، سعی شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: 1. تنوع موضوعی پیکره ها در آثار کمال الدین بهزاد چگونه است؟؛ 2. الگو و تناسبات انسانی در پیکرنگاری آثار کمال الدین بهزاد چگونه قابل تبیین است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و برای سنجش تناسبات کلی و جزئی فرم پیکره ها از طول (ارتفاع) سر هر پیکره به عنوان واحد اندازه گیری یا پیمون استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. این بررسی نشان می دهد که تنوع غالب پیکره ها در آثار نقاشی بهزاد را می توان در سه دسته موضوعی «پیکره های تغزلی»، «پیکره های درویشی»، و «پیکره های عامه» طبقه بندی کرد. مطابق معیار اندازه گیری مورد استفاده در این تحقیق، بهزاد در ترسیم پیکره های تغزلی از یک الگوی مشخص و احتمالاً از پیش معین - که در فرهنگ و سنت تصویری ایرانی ریشه دارد - بهره برده است. همین الگو با تغییرات جزئی در غالب پیکره های درویشی نیز مد نظر قرار گرفته است. با این حال، در طراحی پیکره های عامه از فرم و تناسبات متنوعی استفاده شده است. این موضوع می تواند ملاک اصلی در تشخیص توانایی بهزاد در طراحی خلاق و آزاد نسبت های پیکرنگاری باشد.
۷.

تحلیل تطبیقی ارجاعات درون متنی شعر "عشق و شور و مستی" در بوستان سعدی با نگاره "گدایی بر در مسجد" اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوستان سعدی نگارگری کمال الدین بهزاد بینامتنیت فزون متنیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۳ تعداد دانلود : ۴۲۹
بوستان سعدی از جمله کتاب هایست که در اعصار مختلف، توسط نگارگران ایرانی مصور شده است. نگاره"گدایی بر در مسجد"یکی از نگاره های مصور محفوظ در کتابخانه قاهره است که توسط کمال الدین بهزاد، مصورگردیده. مبنای مصورسازی بهزاد شعر سعدیست که در این داستان از احادیث و روایات استفاده شده است و به بهترین شیوه به نظم ارائه گشته. براین اساس مفروض است، بهزاد نیز به برای تصویرگری داستان بوستان از روایات، داستان ها و احادیث دیگری بهره گرفته است. با شیوه های جدید خوانش اثر که تحت عنوان بینامتنیت در عصر حاضر متداول گشته و به طور مفصل در تفکر ژنت تدوین شده است، می توان تحلیل تطبیقی را از ارجاعات متون، به صورت بینامتنی ارائه نمود و همچنین بر اساس ارجاعات، سنجشی از برگرفته گی تحت عنوان گشتار در فزون متنیت ارائه داد. در این پژوهش یکی از گونه های ترامتنی ژنت، یعنی بیش متنیت، جهت بررسی چگونگی ارتباط نگاره"گدایی بر در مسجد"اثر بهزاد با شعر سعدی تحت عنوان"عشق و شور و مستی"،مورد استفاده قرارگرفته است. این پژوهش علاوه بر تطبیق این نگاره با شعر سعدی، به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که سعدی در شعر، از چه منابع دیگری بهره برده و همچنین بهزاد در تصویرگری شعر مذکور از چه متون و ارجاعات دیگری علاوه بر شعر سعدی استفاده کرده است. روش تحقیق نظری و بنیادین است که به شیوه توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته و ابزار فیش برداری برای گردآوری اطلاعات مورد استفاده است. یافته های پژوهش برمبنای مباحث بینامتنیت حاکی از آن است که سعدی در نگارش بوستان از احادیث و روایات بهره جسته. بهزاد نیز در تصویرگری علاوه بر متن بوستان، از احادیث و داستان های دیگری که منشاء اصلی پیداش تصویر می باشند بهره برده و صرفاٌ به بازنمایی صرف از داستان اکتفا نکرده است.
۸.

خلق جهان مشترک هنری در فرارفتن هنرمند از خود نتیجه ای بر مبنای بررسی تطبیقی آثار دیوید هاکنی و کمال الدین بهزاد

کلیدواژه‌ها: دیوید هاکنی کمال الدین بهزاد فرارفتن پرسپکتیو سطح رنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۸ تعداد دانلود : ۴۶۳
هنرمند برای پویایی و متمایز ساختن خود همواره به روش های گوناگونی دست می زند؛ روش هایی که در صورت موفقیت می تواند شیوه هایی جدید و سبک هایی تازه را در هنر به وجود آورد. این رویک رد را اگر "فرا رفتن " هنرمن د از خود بنامیم، می توان هنرمن دان بسیاری را جست وجو کرد که اقدام به آن کرده اند و شیوه های بدیعی را به وجود آورده اند. فرا رفتن هنرمند از خود می تواند از دو نظام مشخص تأثیر پذیری از سایر هنرمن دان و کنش ضد سبک ی تثبیت شده در خود هنرمن د تبعیت کن د. در راستای این فرایند تحولی، برخی هنرمندان فارغ از اندیشه یا حوزه جغرافیایی خود به یکدیگر نزدیک شده و محدوده کار آن ها دارای فضاهای مشترک با یکدیگر شده اند؛ در این فرآیند شباهت های متعددی میان آثارشان به وجود آمده و تأثیر پذیری هریک از دیگری باعث خلق شیوه ها و سبک های تازه در هنر شده است. دو تن از این هنرمندان کمال الدین بهزاد1و دیوید هاکن ی2 هستند که اولی در فرایند ضدیت با سبک خود و دیگری با تأثیر پذیری از نگارگری شرق، از خود و شیوه های نقاشی رایج  فراتر رفتند. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی برخی آثار بهزاد و هاکنی پرداخته و با ارزیابی و تحلیل شباهت های موجود در میان آثار این دو هنرمند ایرانی و انگلیسی، روند فرا رفتن از خود توسط هنرمند را بررسی کرده است. این پژوهش بر آن است تا تأکید کند در کنش فرا رفتن از خود توسط هنرمندان، جهان های سبکی با یک دیگر تداخل می یابد و همین تداخل شکلی و محتوایی است که باعث ایجاد جریان های تازه و بدیع هنری می شود.
۹.

تحلیل نشانه شناختی عرفان در نگاره «اسکندر و زاهد» اثر کمال الدین بهزاد بر اساس دیدگاه چارلز پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی عرفان نگارگری اسکندر و زاهد کمال الدین بهزاد چارلز سندرس پیرس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۵ تعداد دانلود : ۷۵۸
کمال الدین بهزاد یکی از مهم ترین نگارگران ایرانی است. بهزاد در آثارش آموزه های دینی و همچنین داستان های کهن را به تصویر کشیده است. عرفان اسلامی نیز یکی از درون مایه های موردتوجه بهزاد است. نگاره «اسکندر و زاهد» که در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است، از اسکندرنامه یا شرف نامه حکیم نظامی گنجوی اقتباس شده است. مهم ترین پرسش این پژوهش چگونگی انتقال درون مایه عرفانی به زبان تصویری بهزاد است. بهزاد در این نگاره نیز، همچون بسیاری از آثارش، تلاش کرده از نماد و نشانه های متعدد برای بیان مفاهیم موردنظرش بهره بگیرد. هدف از این نوشتار شناسایی و معرفی نمادها و نشانه های به کاررفته در این اثر به منظور تفسیر آن است. برای آشکار ساختن روابط ساختاری پنهان و نهفته اثر از روش نشانه شناسی بهره گرفته شده است. چارلز سندرس پیرس یکی از مهم ترین طبقه بندی های نشانه شناسی را ارائه کرده است. پیرس نشانه ها را به سه دسته نمادین، نمایه ای و شمایلی تقسیم و برای هرکدام تعریف ویژه ای ارائه کرده است. با توجه به جایگاه نماد و نشانه ها در آثار بهزاد، به نظر می رسد، آثار او به ویژه نگاره «اسکندر و زاهد» را می توان بر اساس طبقه بندی پیرس، موردمطالعه قرار داد. این پژوهش از روش تحلیلی- توصیفی و در بخش گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره برده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد ازآنجایی که عرفان بر وجه شهودی، ذوقی و اشراقی بنا شده است، انتقال این گونه مفاهیم در نمونه تصویری سازوکار ویژه ای پیدا می کند. زیبایی شناسی عرفانی بهزاد در قالب نماد و نشانه به زیبایی شناسی بصری در اثر او تبدیل می شود.
۱۰.

بازخوانی بیناگفتمانی نقاشی "حکایت یوسف و زلیخا" و سه اقتباس معاصر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال الدین بهزاد نقاشی «حکایت یوسف و زلیخا» اقتباس بیناگفتمان پست مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۴ تعداد دانلود : ۴۰۴
نقاشی «حکایت یوسف و زلیخا» از زیباترین و عرفانی ترین نقاشی های ایرانی، اثر کمال الدین بهزاد است که در دنیای پست مدرن بسیار مورد خوانش و ارزیابی قرار گرفته است. انجام پژوهش ها و جستار های بسیار پیرامون این نقاشی، هنرمندان را نیز بر آن داشته تا دست به اقتباس های هنری از آن بزنند. چنان که سه هنرمند معاصر ایرانی و اروپایی، حبیب الله صادقی، عبدالحمید قدیریان و کلودیا پالماروسی، نقاشی هایی را با اقتباس از آن خلق کرده اند. این چهار متن تصویری هر یک گفتمانی را بازتولید می کنند. از این رو میان نقاشی بهزاد و اقتباس های آن پیوندهای متنی و گفتمانی ایجاد شده است. هدف از این پژوهش بازخوانی روابط بیناگفتمانی میان چهار متن نامبرده با خوانشی فرامتنی و گفتمانی با توجه به جایگاه اقتباس در نگرش پست مدرن است و به این پرسش ها پاسخ می دهد: هر یک از این متن ها چه گفتمانی را بازتولید می کنند؟ چه رابطه ای میان گفتمان های آنها وجود دارد؟ همچنین هر یک از این روابط بیناگفتمانی چه تأثیری بر بازیابی هویت فرهنگی هنری ایرانی دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و رویکرد بیناگفتمانی است. خوانش فرامتنی و گفتمانی چهار متن تصویری نوشتار پیش رو نشان داد که این متن ها سه گفتمان عرفانی اسلامی گذشته، ایرانی اسلامی معاصر و فرهنگی اروپایی معاصر را بازتولید می کنند. همچنین پیشینه و بافت فرهنگی و سنت هنری نقش مهمی در نوع رابطه میان این گفتمان ها و چگونگی بازیابی هویت فرهنگی هنری ایرانی در دوره پست مدرن داشته است.
۱۱.

تبیین مفهوم برهان رب در سوره یوسف و تجلی آن در یوسف و زلیخای جامی و نگاره کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: برهان رب یوسف و زلیخا عبدالرحمن جامی کمال الدین بهزاد نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۴۴۸
بیان مسئله: با مقایسه نگاره گریز یوسف از اغوای زلیخا اثر کمال الدین بهزاد در نسخه ای مصور از  بوستان سعدی که در دوره پسین مکتب هرات کتابت و نگارگری شده است، با ابیاتی از بوستان سعدی که نگاره بدان اختصاص دارد، تفاوتی آشکار میان کلام سعدی و آنچه بهزاد در نگاره خود بدان پرداخته مبرز است، در حالی که در مطالعات پیشتر توجهی بدان نشده است. با دقت در این نگاره نشانه هایی از تأثیرپذیری بهزاد از مثنوی یوسف و زلیخای هفت اورنگ جامی می توان یافت. تأویل نکات عرفانی به کار رفته در این مثنوی نیازمند رسیدن به درکی صحیح از آیات سوره یوسف قرآن است. پرسش اصلی پژوهش آن است که علت بهره گیری بهزاد از رنگ های غالب لاجوردی و طلایی و نقوشی برآمده از هندسه مقدس و مشابه با تزیینات مساجد تیموری در نگاره بهزاد چه بوده است. چنانکه علی رغم موضوع نگاره که لحظه پرتنش گریز یوسف و قرار گرفتن او در مظان اتهام خیانت است، فضای نگاره فضایی روحانی است و از سوی دیگر کاملاً متفاوت با ابیاتی از بوستان سعدی است که در حقیقت، بدان تعلق دارد. هدف: مطالعه اصطلاح قرآنی «برهان رب» در قرآن کریم و هفت اورنگ جامی و تطبیق آن ها با نگاره بهزاد. روش پژوهش: مطالعه تطبیقی حاضر با رویکرد تحلیلی-توصیفی صورت پذیرفته و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای جمع آوری گردیده اند. یافته ها: این پژوهش نشان داد که بهزاد متأثر از مفهوم برهان رب، نگاره را نه از سطح ظاهری داستان، بلکه از دیدگاه یوسف(ع) تصویر نموده است و درک تفسیر جامی از مفهوم برهان رب در سوره یوسف در مطالعه دقیق نگاره بهزاد راهگشاست.
۱۲.

تحلیل مقایسه ای اشعار صائب تبریزی با مینیاتورهای کمال الدین بهزاد براساس نظریه قطب های استعاری و مجازی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرآیند انتخاب فرآیند ترکیب قطب استعاری قطب مجازی صائب تبریزی کمال الدین بهزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۳۵۰
تمامی آفرینش های هنری و ادبی انسان در هر دوره ای در ارتباط و پیوند با یکدیگر قرار می گیرند به گونه ای که با تحلیل مقایسه ای میان آفرینش های هنری و ادبی انسان در یک دوره می توان به مؤلفه های سبکیِ مشابهی دست یافت. بررسی عملکرد دو فرآیند انتخاب و ترکیب روی محور جانشینی و محور هم نشینی ابزاری است که امکان بررسی مقایسه ای سبکِ تمامی متون هنری و ادبی را برای سبک پژوه فراهم می کند. در این مقاله نحوه انتخاب و ترکیب نشانه ها روی «محور جانشینی» و «محور هم نشینی» در شعر «صائب تبریزی» در کنار مینیاتورهای «کمال الدین بهزاد» مورد بررسی قرار می گیرد تا شیوه زیبایی آفرینی این شاعر و این هنرمند بررسی و ویژگی های سبکی مشترک آن ها استخراج شود. نتایج حاصل از این بررسی، بیانگر عملکرد موازی دو فرآیند انتخاب و ترکیب در بسامدی نزدیک به هم است که کاربرد این دو فرآیند در کنار یکدیگر منجر به ایجاد پیچیدگی هایی در شعر صائب و مینیاتورهای بهزاد شده است.
۱۳.

مطالعه رنگ و فرم لباس در نگاره های کمال الدین بهزاد؛ مورد مطالعه: نگاره یوسف و زلیخا

نویسنده:
تعداد بازدید : ۹۹۹ تعداد دانلود : ۷۲۵
در نگاره های کمال الدین بهزاد به عنوان نگارگر نابغه و نمونه همه اعصار، رازهای مختلفی نهفته است. موضوع های انسانی در این نگاره ها موضوعیت لباس را به عنوان رسانه ای تأثیرگذار و بیان گر نشان می دهد که از چشم نگارگر برای بیان اهداف خود دور نمانده است درک این مطلب که استاد بهزاد با استفاده از رنگ های گرم و سرد، متضاد و مکمل در ترکیب بندی نگاره هایش تا چه اندازه از لباس برای بیان اهدافش و قدرت نمایی تفکر خلاقش استفاده کرده است از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است که ارزش های بررسی آثار وی از زوایای مختلف را نشان می دهد. روش کار در این مقاله توصیفی-تحلیلی و از منابع کتابخانه ای است. در این مقاله با بررسی اجمالی پوشاک دوران تیموری، تحلیلی بر نگاره یوسف و زلیخا استاد بهزاد صورت گرفت و نتیجه حاصله مبنی بر نقش مفاهیم رنگ و فرم در لباس های پیکرهای موجود در آثار بهزاد را دارد.
۱۴.

ریخت شناسی نگاره سماع صوفیان منسوب به بهزاد

کلیدواژه‌ها: ریخت شناسی دوره تیموری مکتب هرات کمال الدین بهزاد سماع صوفیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۳۰۵
عالم نگارگری های ایرانی، پر از رمزها و شگفتی هاست و نمی توان تنها با حواس ظاهری آن را شناخت بلکه باید چشم باطن بیدار باشد تا درک آن به خوبی امکان پذیرد. بنابراین نقاشی ایرانی علاوه بر صورت های ظاهری و مادی که در صفحه نقش بسته، دارای عالمی معنوی و روحانی است که در فضای نگاره قابل درک است. در این مقاله سعی بر آن است تا با هدف بررسی نگاره سماع صوفیان منسوب به بهزاد، از لحاظ ساختار و روابط فرم ها و رنگ ها، بتوان تا حدودی به شیوه درک عالم آثار بهزاد پی برد. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به چیستی و چگونگی ارزش های بصری و زیبایی شناختی نگاره سماع صوفیان، که به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. روش یافته اندوزی به صورت کتابخانه ای، همچنین تمامی اطلاعات و داده ها مبتنی بر مطالعات نظری و مشاهدات عینی (میدانی) می باشد. بر اساس داده های حاصل از بررسی های انجام شده در این نگاره می توان اینگونه استنباط کرد که هنرمند، خود را مقید به تقلید صرف از طبیعت ندانسته است، بلکه در عالم خیال و تصورات ذهنی به عالمی غیر از جهان ماده توجه داشته است. ساختار و روابط بین فرم ها، از ساختاری دقیق و هندسی که پایه و اساس آن دایره است، تبعیت می کنند و کل اجزای نگاره دارای وحدت و انسجام هستند. رنگ های به کار رفته در این اثر اغلب از نوع خاکستری آبی است. آبی، یکی از رنگ های عرفانی است چرا که به آبی آسمان و آسمانی بودن اشاره دارد. در یک نگاه کلی بر اساس رنگ های به کاررفته در این تصویر می توان گفت که این اثر، سرشار از لطایف و مضامین عرفانی است.
۱۵.

بررسی صفحه آرایی نگاره های منسوب به کمال الدین بهزاد در نسخه بوستان سعدی (893- 894 هجری) به مثابه یک الگو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی مکتب هرات کمال الدین بهزاد صفحه آرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۷۸۷
ظهور و بروز مداوم سبک ها و الگوهای متنوع برای صفحه آرایی در همه رده های سنی اتفاقی مداوم است که هرروزه شاهد آن هستیم. فرهنگ کهن ایرانی در بطن خود، آثار هنری ماندگاری چون آثار بهزاد دارد که می تواند الگوی مناسبی برای مقاصد تبلیغاتی و اجتماعی باشد. باید دقت کرد، همان قدر که زبان و نوع گویش در یک نشریه مهم است، به همان میزان باید الگویی برای آراستن صفحات انتخاب شود که دارای اصالت فرهنگی باشد. هدف عمده این تحقیق بررسی اصول صفح هآرایی آثار بهزاد در مکتب هرات است. سؤال این است که آیا می توان بر اساس ویژگی های یک نگاره به ظرفی تهایی برای معرفی یک الگوی ایرانی در حوزه صفحه آرایی دست یافت؟ نگاره های نسخه بوستان سعدی موجود موزه ملی قاهره، الگویی برای معرفی یک روش هدفمند در حوزه گرافیک هستند. پژوهشگران حوزه نگارگری نگاره های این نسخه را منتسب به بهزاد م یدانند. روش تحقیق مقاله توصیفی و تحلیلی است که با توجه به ظرفیت نگاره ها برداشت های تخصصی حوزه صفح هآرایی مانند مارژین، گرید، ستو نبندی و جا یگذاری تصویر و نوشته مدنظر است. یافته ها نشان م یدهد نگاره های نسخه یادشده، این توانایی را دارد که الگوی مناسبی برای یک صفح هآرایی عملی باشد. بر اساس نظام ستو نبندی همین نگار هها، می توان ستون بندی معرفی نمود. همین طور جای گذاری ها و مارژین رعایت شده در صفحات، راهنمای صفح هآرا در همین حوز ه ها هستند.
۱۶.

یک متن و دوبیان؛ بررسی نسبت طریقت جوانمردی با سبک نقاشی بهزاد و شعر سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۰۶
یکی از مهم ترین مسائل در حوزه نگارگری ایرانی چگونگیِ انتخاب متن برای تصویرگری است. عموماً تصوّر بر این است که نقاشان اختیار زیادی در انتخاب متن نداشته اند، اما نوشتارِ پیش رو نشان می دهد که این کار تابع منطقِ خاصی بوده که با جهان بینیِ نقاش یا گروهِ نقاشان، به نوعی، ارتباط داشته است. تحلیلِ تطبیقیِ حاضر، با بهره گیری از رویکرد جامعه شناسیِ ساختارگرا، مشخصاً چند اثر مهم در سبک نقاشیِ کمال الدین بهزاد را با چند شعر سعدی مقایسه می کند، و نتیجه می گیرد که اشتراکات ساختاری در جهان بینیِ منعکس در آثار این دو چهره در متن اجتماعیِ واحدی به نام «فتوّتیه» یا آیین جوانمردی است. می توان گفت که جهان بینیِ گروه هایی از اهل فتوّت، در عرصه نقاشی، به صورت سبک بهزاد منعکس شده است و در عرصه شعر، در قالب آثار سعدی. از همین روست که نقاشانِ سبک بهزاد به اشعار سعدی علاقه بسیار نشان داده اند؛ حتی شاید آن ها خود به آیین جوانمردی وابسته یا، دست کم، از آن بسیار متأثر بوده اند. برخی از نقاشی های آنان را می توان در حکم فتوّت نامه های تصویری دانست.
۱۷.

تصحیح یک اشتباه تاریخی: مطالعه ای در نشان کلانتری کتابخانه به اسم کمال الدّین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۱۵۴
نخستین بار متن نشان کلانتریِ کتابخانه به اسم کمال الدّین بهزاد، به اهتمام قزوینی و بووا در سال 1298ش/1914م و از روی نسخه نامه نامی کتابخانه ملّی پاریس منتشر شد و تاریخ صدور آن 928ق و به فرمان شاه اسماعیل اوّل گزارش شد. از آن پس، قطعیت این گزارش مسلّم انگاشته شد و در پژوهش های بعدی تکرار گردید. به مرور زمان، از دو متن مجزّا و گاهی یکسان با تواریخ متفاوت سخن رفت و این امر باعث ابهاماتی گردید. مسئله پژوهش حاضر این است که چند متن نشان کلانتری برای بهزاد وجود دارد و در چه تواریخی و توسط چه کسانی صادر شده اند؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد با بررسی سیر انتشار متن فرمان و ارتباط شاه اسماعیل با خواندمیر و بهزاد و نیز با تطبیق تاریخ فرمان ها در نسخ نامه نامی ، پاسخی منطقی به این پرسش بدهد. بر اساس یافته های این پژوهش، فقط یک متن فرمان کلانتری کتابخانه به اسم بهزاد وجود دارد و آن نیز قبل از 913ق و در دربار تیموریان صادر شده است.
۱۸.

بررسی جایگاه کنتراست مکمل و وسعت از منظر یوهانس ایتن در آثار مکتب هرات با تمرکز بر آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنتراست مکمل کنتراست وسعت مکتب هرات کمال الدین بهزاد نگارگری ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۳۳
یکی از نکات مهم در نگارگری دوره های مختلف این است که علاوه بر مضامین مشترک، اشتراک بصری در استفاده از اشکال، رنگ های خالص و عناصر نمادین نیز مشاهده می شود. به صورت خاص، رنگ یکی از ویژگی های مهم و درخورِ توجه هنر نگارگری است که ظرفیت مهمی برای بررسی و تحقیق به شمار می رود. نظریه های رنگ شناسی به شناخت عمیق انسان از رنگ ها و تجربه های حسی انسان برمی گردد و ابزار تحلیلی مناسبی برای بررسی آثار به دست می دهد. یکی از این دیدگاه ها، نگرش یوهانس ایتن است. با استفاده از این دیدگاه، می توان میان دو کیفیت بصری کنتراست وسعت و مکمل، با مضامین آثار در نگاره ها ارتباط برقرار کرد. پژوهش حاضر در پی آن است که به این پرسش اصلی پاسخ دهد که کمال الدین بهزاد چگونه از کنتراست مکمل و کنتراست وسعت به منظور ترسیم تصویری خیال انگیز از مضمون «عاشقانه عارفانه» بهره برده است. در این پژوهش با بهره بردن از روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات و داده ها به شیوه کتابخانه ای به این پرسش پاسخ داده شده است و چنین نتیجه گیری شد که نظریه یوهانس ایتن درباره کنتراست وسعت و مکمل رنگ، به خوبی به آثار نگارگری کمال الدین بهزاد نیز تعمیم پذیر است و نکات خاص و مهمی را از این آثار برای مخاطب آشکار می کند. در این آثار، از کنتراست مکمل و وسعت، جهت ایجاد فضاهای رنگی مجزا که در عین دوبعدی بودن دارای عمق نیز باشند، استفاده شده است و هر بخش رنگی در این نگاره ها، نمایشی از وقوع رویدادهای خاص و مستقل است. هنرمند با به کارگیری این تمهیدات بصری جنبه های بیانگرایی، عاطفی و خیال انگیزی رنگ ها را تقویت کرده است.  
۱۹.

مقایسه نظام ترکیب بندی سه نگاره رزم از سه مکتب در نسخه خمسه نظامی 1442 م./ 846ق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترکیب بندی هندسه پنهان نگارگری کمال الدین بهزاد مکتب هرات تبریز صفوی و قزوین خمسه نظامی 1442م/846ق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۲۴۹
بررسی روابط آشکار و پنهانِ ترکیب بندی در نگارگری می تواند ویژگی ها و کیفیت های بصریِ آثار نگارگری را تبیین کرده و پدیدارکننده ی تفاوت ها و شباهت های میان آثار باشد. این تحقیق به جهت مطالعه و مقایسه ی نظام ترکیب بندی در مکاتب نگارگری، سه نگاره از خمسه نظامی 1442م/846ق را برگزیده است که به مکتب هرات، تبریزصفوی و قزوین تعلق دارند. دست یابی به ویژگی های ترکیب بندیِ نگاره ها و بررسی سیر تحول آن ها، هدف این جستار بوده است. در پژوهش حاضر این پرسش ها پاسخ داده شده است: 1- نظام ترکیب بندی در نگاره های منتخب خمسه نظامی 1442م./846 ق چه روندی را طی نموده است؟ 2- نظام ترکیب بندی در سه نگاره ی منتخب، چه تشابه و تفاوت هایی با هم دارند؟ به منظور رسیدن به ویژگی های نظام ترکیب بندی، آثار منتخب این نسخه به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده و با دستیابی به نوعِ روابط در عناصر به کار رفته در نظام ترکیب بندی از قبیل کتیبه ی اشعار، مربع شاخص، مستطیل های پویا و طلایی، منحنی مارپیچ و خطوط رهنمونگرِ نگاره ها، به تطبیق آثار با ماهیت کیفی پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیازِ تحلیل به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه آنکه با وجودِ کاربست هندسه ی پنهان در هر سه نگاره ، ترکیب بندیِ نگاره ی متعلق به مکتب هرات - اثر کمال الدین بهزاد - در ساختار هندسی و ایجاد نظام تناسبات، دارای یک ترکیب نظام یافته و هماهنگ تری نسبت به دو نگاره ی دیگر است. همچنین سیر تحول نظام ترکیب بندی در آن ها، به تناسب تحولاتِ مکاتب نگارگری، با تغییرات تدریجی اما توأم با پیوستگی و تأثیرپذیری از سنت ها و بدعت های بهزاد همراه بوده است. 
۲۰.

بررسی تحلیلی تأثیرپذیری نگاره های رضا عباسی از نگاره های کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی پیکرنگاری کمال الدین بهزاد رضا عباسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۲۵۲
رضا عباسی، نگارگر مکتب نقاشی اصفهان، در برهه ای از فعالیت هنری خود (1019-1029ه .ق/ 1611-1621م) به مثنی برداری از آثار کمال الدین بهزاد پرداخته است. در این نمونه از آثار رضا عباسی، پیکره ها برخلاف دیگر عناصر تصویری، به صورت غیرتقلیدی ترسیم شده اند و تفاوت هایی در نوع پیکرنگاری رضا عباسی با بهزاد وجود دارد. براین اساس هدف از این پژوهش بررسی تأثیراتی است که رضا عباسی در حین مثنی برداری از نگاره های کمال الدین بهزاد گرفته است. همچنین در صدد پاسخگویی به این پرسش است که تأثیرپذیری رضا عباسی از کمال الدین بهزاد در چه بخش هایی از نگاره می باشد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی (کتابخانه ای) با استفاده از ابزار فیش و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی است. با بررسی پیکره های ترسیمی رضا عباسی به تقلید از کمال الدین بهزاد می توان نتیجه گرفت که تأثیرِ تنوعِ موضوعی پیکره های رضا عباسی از کمال الدین بهزاد محدود به پیکره های عامه است. توجه و انتخاب پیکره های عامه از آثار بهزاد جهت مثنی برداری، احتمالاً متأثر از دوره دوم زندگی هنری رضا عباسی بوده است. اما رضا عباسی در مثنی برداری از آثار بهزاد در مقوله کیفیات تجسمی پیکره ها، به شیوه شخصیِ خود عمل کرده است، ازاین رو میزان تناسبات هر عضو، کشیدگی اندام، بلندی قامت و نوع طراحی چهره و صورت در آثار رضا عباسی متفاوت از بهزاد است. از طرفی رضا عباسی در چند مورد جزئی مانند نوع نمایش بالاتنه سه رخ، پایین تنه نیم رخ، انحنا و انعطاف در اندام ها و محل قرارگیری پیکره ها در ترکیب بندی از بهزاد تأثیر پذیرفته است و مورد اخیر نشان از اهمیت و تأکید انسان در نظر این دو هنرمند است.