۲.
کلیدواژهها:
عصر صفوی سلطان محمد مکتب تبریز مکتب اصفهان کمال الدین بهزاد رضا عباسی
در طول تاریخ ایران، وقایع مهم سیاسی همیشه بر تحولات نقاشی ایران تاثیر بسیاری نهاده و تغییر حکومت ها اغلب با جابه جایی هنرمندان و ادغام سنت های هنری همراه بوده است؛ برای مثال با تشکیل حکومت صفوی و فتح تبریز و هرات توسط شاه اسماعیل اول صفوی، شاهد انتقال هنرمندان مکتب هرات و در پی آن شکل گیری مکتب دوم تبریز هستیم. دو جریان عمده در شکل گیری این مکتب تاثیر داشته که عبارت است از:
1. سبک خیال پردازانه و زیبای ترکمانان با ویژگی هایی، چون منظره نگاری خیال انگیز، فضاسازی مفهومی و... که نماینده برجسته آن سلطان محمد تبریزی است.
2. سبک طبیعتگرا و آکادمیک هرات با ویژگی هایی، چون فضاسازی، اهمیت دادن به انسان و... که نماینده شاخص آن کمال الدین بهزاد هراتی است.
از هم آمیزی این دو جریان، سبک قوی و پرمایه مکتب تبریز شکل می گیرد که نتیجه آن به خوبی در کتاب های ارزشمند «شاهنامه شاه تهماسبی»، «خمسه نظامی» و «هفت اورنگ جامی» مشاهده می شود. اما دیری از تکمیل این کتاب ها نگذشته بود که شاه تهماسب از پشتیبانی این هنرها دست کشید و به زهد و تقوا گرایید. در نتیجه، تحولاتی در هنر نقاشی به وقوع پیوست که حاصل آن مهاجرت بسیاری از هنرمندان به کشورهای دیگر، از جمله هند و عثمانی بود و بسیاری دیگر نیز در جست و جوی کار به شهرهای دیگر رفتند و برخی هم به صورت مستقل مشغول به کار شدند؛ درنتیجه، ساختار نظام اجتماعی نقاشی متحول شد. با به حکومت رسیدن شاه عباس اول صفوی هنرهای ایران از نو رونق یافتند و این خود زمینه ای شد برای تشکیل مکتب اصفهان به عنوان آخرین بارقه نگارگری اصیل ایرانی. در این مقاله مشخصات سبک «بهزاد»، «سلطان محمد» و «رضا عباسی» در مقام هنرمندان شاخص مکتب های تبریز و اصفهان بیان می شود.