مطالب مرتبط با کلیدواژه

کمال الدین بهزاد


۲۱.

تحلیل و برسی رنگ و محتوا در آثار کمال الدین بهزاد و دیوید هاکنی

تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۱۶۲
کمال الدین بهزاد بزرگ ترین و ماهرترین نقاش ایرانی بود که تحولی شگرف در نقاشی ایرانی به وجود آورد. در نقاشی های بهزاد، احساس و تعقل به طوری ظریف وهنرمندانه متعادل شده که هیچ گاه از چارچوب کلی زیباشناسی نگارگری ایرانی خارج نمی شود. دیوید هاکنی نیز یکی از مهم ترین نقاشان قرن بیستم است. او یکی از بزرگ ترین هنرمندان انگلیسی تبار معاصر به شمار می رود که با نگاهی متأثر از نقاشی شرقی، دست به آفرینش هنر شرقی زده است. او درباره هنر شرق می گوید که ما غربیان فضا را به یک نقطه دید محدود کرده ایم و از در باز به آن نگاه می کنیم، در حالی که شرقیان فضای نامحدود را وارد هنرشان نموده اند. در این پژوهش، با بهره گیری از مطالعات تطبیقی در آثار این دو هنرمند، به دنبال تحلیل و برسی رنگ و محتوا و همچنین نقاط اشتراک و افتراق در آثار این دو هنرمند هستم. این پژوهش نشان می دهد که رنگ مورد علاقه هاکنی، آبی بوده و در بیشتر نقاشی های خود به ترسیم دو فرد پرداخته است. موضوعات آثار هاکنی، جنبه خانگی و خصوصی دارد، اما موضوعات آثار بهزاد جنبه اجتماعی و مفهومی دارد. در آثار هاکنی، گویی همه چیز در حالت سکون و بی روح است و گویی در تصاویر چهره ها، آرامش درونی نهفته است. در صورتی که در آثار بهزاد، همه چیز زنده و پرحرکت و پویا به چشم می خورد و تمام این پویایی و حرکت در آثار بهزاد، برگرفته از جهان بینی اسلامی او است. آثار بهزاد برگرفته از هنر ایرانی - اسلامی و ترکیبی از هنر نگارگری ایرانی و تفکرات اسلامی او است. از شباهت های آثار این دو هنرمند، می توان به عدم بعد در نگارگری ایرانی و وجود فضای چندساحتی در آثار بهزاد، استفاده از سطوح رنگی خالص، ایجاد پلان های جداگانه رنگی و اهمیت بخشیدن به جنبه نمادگرایانه رنگی، ایجاد ریتم رنگی و به وجود آوردن توهم فاصله ها با استفاده از رنگ می توان اشاره کرد.
۲۲.

شیوه مشارکت عناصر معماری در انتقال معنی «صدق» در نگاره "«گریز یوسف از زلیخا» اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگاره یوسف و زلیخا صدق در عرفان معماری تیموریان کمال الدین بهزاد مکتب هرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۳۵
نگاره "گریز یوسف از زلیخا" اثر کمال الدین بهزاد ازجمله آثار برجسته دوره تیموری است که ویژگی ها و لایه های مختلف هنری و معنایی دارد؛ این نگاره ملهم ومحصولِ تبیینِ ذوقی یکی از قصه های قرآنی وبرخوردار از گفتمان اسلامی عرفانی است.برغم این که مطالعات بسیاری از مناظر معرفت شناختی، تاریخی، هنری و عرفانی پیرامون آن انجام گردیده بااین همه هنوز بسیاری از زاویه های آن واکاوی نشده است. یکی ازوجوه پنهان این اثر اهتمام خلاقانه نگارگر در انتقال یکی از بنیادی ترین ارکان عرفان اسلامی – یعنی صدق- است. صدق در ادبستان هنر و عرفان اسباب تعالی است. اهداف این تحقیق تدقیق در سامانه های معناشناختی و خلاقیت های منحصر به فرد بهزاد در نگاره مذکور ونمایاندن دغدغه های خاص اعتقادی و هنری اوست. مهمترین سؤا ل این تحقیق آن است که هنرمند عناصر معماری را چگونه در انتقالِ مضمون صدق فراخوانده و مشارکت داده است؟ به نظر می رسد که نگارگری برای وی ابزاری برای ابرازهای عرفانی هم بوده ودر این راستا از دلالت های معنایی عناصر معماری در ارتقاء وجوه محتوایی و فنی اثر بهره بسیاری برده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی وکتابخانه ای است. یافته های این تحقیق نشان داده است که نگارگر با فرزانگی و فراستی خاص از عناصر معماری درانتقال مضمون صدق همچون افضل فضائل بهره برده و با اعطای دلالت های معنایی ویژه به اشیاء و امور متعارف در راستای حسن تأثیرگذاری پیام نگاره، گام های نوظهوری برداشته است.
۲۳.

ماهیت فضای منفی در آثار کمال الدین بهزاد

تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۹
هرچند که فضا توامان به صورت کارکردی و نمایشی و یا مفهومی در نگارگری ایفای نقش می کند، با این حال، فضای منفی در آثار کمال الدین بهزاد نقشی کلیدی دارد که در ارتباط با فضای مثبت معنا می یابد و مفهوم خاص و منحصر به فردی دارد. این مقاله بر آن است تا به شناسایی فضای منفی در کنار فضای مثبت در آثار کمال الدین بهزاد بپردازد. روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای و مشاهده ای به تحلیل فضای منفی در آثار بهزاد می پردازد که در این راستا، با روش نمونه گیری انتخابی آثار استاد بهزاد گزینش شده است. چیستی «فضای منفی» و چگونگی طبقه بندی فضا در آثار استاد بهزاد، پرسش بنیادی جستار حاضر است که با هدف چگونگی و شناخت فضای منفی در آثار بهزاد به شناخت فضا و انواع آن می پردازد. نتایج پژوهش نشان داد که فضای منفی در آثار بهزاد، ماهیت کارکردی دارد و این بدین معنا است که در تحلیل تکنیکی اجزای اثر، نقش دارد و تمرکز بر روی مجزا کردن اثر به واسطه فضای منفی است. بر اساس آنچه از آثار او بر می آید، گزینش فضای منفی، امری هوشمندانه و هدف دار است. همچنین این فضا با پیوست به فضای مثبت، ایجاد تعادل و توازن کرده، در جذابیت و بهتر دیده شدن اجزاء و عناصر تصویری کمک می کند. کمال الدین بهزاد فضای مثبت و منفی را توأمان در سراسر نگاره های خود نشان داده است؛ به نحوی که به فضای کلی تصویر آسیب نزده و از کوچکترین فضا حتی منفی نیز استفاده می کند.
۲۴.

مطالعه طرح و رنگ پوشاک دوره تیموری بر اساس نگاره های کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پوشاک دوره تیموری نگارگری کمال الدین بهزاد طرح و رنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۴۶۸
پوشاک از مهم ترین شاخصه های فرهنگ جوامع است که نقش کلیدی در تاریخ تمدن آنها ایفا می نماید. از آنجایی که حکومت تیموری از دوره های پراهمیت در اعتلای فرهنگ و هنر ایران است و اطلاعات به دست آمده از پوشاک این دوره مختص به چند نمونه پارچه مکشوفه در قبرهای مربوط به این دوره هستند، لذا شناخت دقیق مؤلفه های پوشاک این دوره دارای اهمیت است. از طرفی تنوع پوشاک این دوره، جهت شناخت جنبه های پنهان تاریخ پوشاک و ارتباط آن با طبقات اجتماعی در تمدن ایران نیز امری ضروری قلمداد می شود؛ موضوعی که بر اساس مطالعات قبلی جای خالی آن مشهود است. بنابراین با هدف شناسایی رابطه طبقات اجتماعی با طرح و رنگ پوشاک، در دوره تیموری از نگاره های کمال الدین بهزاد استفاده شد؛ آثاری که نگرشی ویژه به انسان و رویکردی واقع گرایانه در نمایش موضوعات آنها کاملاً هویدا است. بدین منظور، طرح و رنگ پوشاک به عنوان شاخص کدگذاری اصلی در این پژوهش کیفی لحاظ شد و دسته بندی تفکیکی آن بر اساس تقسیم بندی سرپوش، تن پوش و پاپوش مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین، تعداد 11 نگاره به عنوان حجم نمونه به صورت هدفمند انتخاب شده است و تنوع موضوعی و تعدد پیکره های انسانی، عامل تعیین کننده در انتخاب نمونه ها بود. روش گردآوری اطلاعات نیز بر اساس شیوه کتابخانه ای، اسنادی و منابع اینترنتی و با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی صورتگر صورت گرفته است که بر اساس دو گونه منبع مطالعاتی یعنی منابع مکتوب و منابع تصویری انجام شد. در نهایت، نتایج حاصله بیانگر آن است که پوشاک در دوران تیموری دارای تنوع طرح و رنگ در لباس مردان و زنان است و ارتباط مستقیمی با طبقات اجتماعی دارد.
۲۵.

خوانش عرفانی نگاره «ساختن کاخ خُورنق» اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خمسه نظامی کاخ خورنق مرصادالعباد نجم الدین رازی کمال الدین بهزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۲۲۸
نسخه مصوّر خمسه نظامیِ محفوظ در موزه بریتانیا که در دوره تیموری تدوین شده است، به دلیل ارزش هنری نگاره ها و حضور نگارگرانی چون میرک، بهزاد و محتملاً قاسمعلی و عبدالرزاق شهرت جهانی دارد. همچنین متن آن، یادگار ارزشمند حکیم نظامی است که در زمره آثار پُراستناد پژوهشی قرار می گیرد. این مجموعه فخیم 22 نگاره را شامل می شود که از نظر نمایش نحوه زندگی مردم در دوره تیموری و انعکاس آن در نگاره ها حائز اهمیت است. ازسویی بهزاد هنرمندی شاخص است که علاوه بر ثبت دقیق زندگی روزانه مردم، به دغدغه های اجتماعی زمانه خویش عمیقاً پایبند بوده و از اشارات عرفانی در لابه لای آثارش سود جُسته که ارتباط وثیق و عمیق وی با عُرفا و شُعرای مطرح زمانه خویش و حلقه های عرفانی آنان گواه این مدعاست. لذا نگاره «ساختن کاخ خورنق» به دلیل پارادوکس خاصِ مُستتر در آن انتخاب گردید که در کارنامه هنری بهزاد مسبوق به سابقه نیست، تا بتوان با کشف منابع عرفانی احتمالی اثر، خوانش عمیق تری ارائه کرد. در این راستا، مرصادالعباد اثر گرانمایه نجم الدین رازی یکی از منابع مهم عرفان اسلامی بوده که مبانی آن در تأویل عرفانی نگاره مفید است و هماهنگی و همخوانی زایدالوصفی با نگاره حاضر دارد. پژوهش پیشِ رو از نوع کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی و تفسیری بوده و از منابع کتابخانه ای (واقعی و مجازی) سود جُسته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بنای کاخ خورنق نمادی سترگ از قالبِ انسانیِ سرگرم شده با تعلقات دنیویِ سیری ناپذیر در جهت فراموشی قربت حق و عالم غیب، و پیوستن به عالم حس است و سنمار نیز نمودی از این دلبستگی است که در خاتمه انوار محرق جلال و قهر خداوندی دامنگیرش شد. عاقبتی تکرارپذیر برای کسانی که دل به دنیای مادی بسته و گرفتار قهر آن شدند.
۲۶.

خوانش بیش متنی نگاره مثنی برداری شده «نقاش نشسته» کمال الدین بهزاد (فریر، 32.28) از نقاشی «کاتب نشسته» جنتیله بلینی (گاردنر، P15e8)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال الدین بهزاد جنتیله بلینی مثنی برداری بیش متنیت ژرار ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۲۰۱
مثنی برداری یا مشقِ قلمی در سنت نقاشی ایرانی، از مصادیق بارز رابطه بیش متنی است و یکی از قابل توجه ترین نمونه ها در این زمینه نگاره «نقاش نشسته» به قلم بهزاد است که نوعی طرح برداری از نقاشی «کاتب نشسته» بلینی است. هدف از این مطالعه شناخت چگونگی ارتباط یک پیش متن غیرایرانی با یک بیش متن ایرانی با روش بیش متنیت ژنت است؛ و درصدد پاسخ به دو سؤال است که نگاره مثنی برداری شده بهزاد از نقاشی بلینی بیشتر به کدام گونه از بیش متنیت ها تمایل دارد؟ و در فرآیند کپی برداری، چه تغییراتی در نگاره بهزاد ایجاد شده است؟ مطالعه یکی از نخستین یکه صورت های ایرانی که براساس پیش متنی غیرایرانی ایجاد شده است، از ضروریات این پژوهش است. این پژوهش از نوع توسعه ای است و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مشاهده مستقیم نقاشی هاست. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و با رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت است. نتایج نشان می دهد که مثنی برداری بهزاد از نقاشی بلینی براساس گونه شناسی بیش متنیت ژنت در دسته «ترانسپوزیشن» (تراگونگی با کارکرد جدّی) است. تراگونگی های ایجادشده در بیش متن شامل تغییرات شکلی، موضوعی، ترکیب بندی، رنگی و نوری است. بهزاد در طرح برداری از یک اثر غیرایرانی نگاه تقلیدی صرف نداشته و در خلق یک بیش متن جدید و مستقل، از سنت نقاشی ایرانی و جامعه خود تأثیر پذیرفته و آن را بسیار خلاقانه در اثرش نشان داده است.
۲۷.

ظهور سنت اندرزدهی سیاسی در نگاره دارا و رمه دار، بوستان سعدی نسخه ۸۹۳ هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال الدین بهزاد بوستان سعدی نگارگری مکتب هرات اندرزدهی سیاسی اندیشه سیاسی ایرانشهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۰
 اندیشیدن به ضرورت های سیاسی-اجتماعی یکی از وجوه نگارگری کمال الدین بهزاد است. براساس اسناد تاریخی، خطای سلطان حسین بایقرا در تشخیص دوست از دشمن و انتصاب های او در قشلاق مرو در سال ۸۹۲ هجری قمری، به عنوان یکی از عوامل بی نظمی دربار و نظام سیاسی در سال های ۸۹۲ تا ۸۹۵ هجری قمری مطرح است. در نسخه ای از بوستان سعدی با تاریخ ۸۹۳ هجری قمری، نگاره ای از حکایت دارا و رمه دار توسط کمال الدین بهزاد به جای مانده که از آثار شاخص نگارگری مکتب هرات محسوب می شود. این نگاره ضمن بهره گیری از اندرز طرح شده در حکایت سعدی، بروزاتی اندرزگون در مواجهه با بی نظمی در دربار سلطان حسین بایقرا و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را آشکار می کند. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت امکانات بصری سنت اندرزدهی سیاسی و هم چنین، شناخت شیوه ها و ابزارهای بصری در رسیدن به این هدف در قالب نگارگری مکتب هرات است. هم چنین، این پرسش طرح گردید که: کمال الدین بهزاد در چه وجوه و بخش هایی از این نگاره به اهداف اندرزگون دست یافته است و ابزار بصری مورد استفادهِ او چه بوده است؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد: کمال الدین بهزاد با شکل دهی به این نگاره، به عنوان تصویری برآمده از سنت اندرزدهی سیاسی، سلطان حسین بایقرا را مخاطب قرارداده و بروز بی نظمی در دربار و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را مورد اندرز قرار می دهد.   
۲۸.

تحلیل رقم نویسی پرتره یک درویش واقع در موزه توپقاپی سرای بر اساس تحلیل آثار منتخب کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک هرات و صفوی کمال الدین بهزاد پرتره یک درویش اسلوب بهزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۸۹
در بسیاری از نگاره های منتسب به بهزاد، بدون توجه به اسلوب و ساختار هنری وی، آثاری به اشتباه به این هنرمند نسبت داده شده است؛ به همین دلیل روش کار در فضا سازی، فیگور و تزیینات در آثار این هنرمند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بررسی آن ها اسلوب نگارگر را مشخص می کند و یکی از فاکتورهای مهم در جهت شناسایی تابلوهای نقاشی است؛ از این رو هدف اصلی این پژوهش، بررسی شیوه های ترسیم تزیینات، فیگور و ملحقات آن و همچنین مقایسه پرتره های انسانی در آثار منتخب کمال الدین بهزاد، با هدف شناسایی تابلو نقاشی پرتره «یک درویش»، اثر نسبت داده شده به بهزاد است. این پژوهش به روش کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی و تاریخی انجام پذیرفته و روش گردآوری اطلاعات برپایه مطالعات کتابخانه ای استوار شده است. فرضیه اصلی پژوهش بدین صورت طرح می شود: با بررسی و تحلیل نمونه کارهای منتخب بهزاد، نگاره پرتره «یک درویش» اثر بهزاد نیست. نتایج بررسی نشان می دهد، تزیینات فیگور و اشیای وابسته (لباس، کلاه، عمامه و غیره)، در هر دوره می تواند نشانه های مشخصی برای شناخت آثار بهزاد باشد. با بررسی الگوهای تصویری و تزیینی و ارائه مستندات تحلیلی در جداول ارائه شده، پی برده می شود که پرتره یک درویش واقع در موزه توپقاپی سرای استانبول، می تواند اثری از هنرمند دیگری باشد که به بهزاد نسبت داده شده است. این اثر از اسلوب به کاررفته در آثار بهزاد بهره نبرده است و دارای مشخصه های بارز آن نیست. این اثر بر طبق نشانه های موجود، احتمالاً متعلق به نقاشی عثمانی بوده است. نقاشان عثمانی تلاش می کردند تا از نقاشان ایرانی نیز تأثیر بگیرند که تقابل نقاشی ایرانی با نقاشی غربی را در آثار این هنرمندان می توان مشاهده کرد. درنهایت با بررسی الگوهای تصویری و تزیینی نگاره ها، می توان به شناخت بهتری در آثار بهزاد رسید.
۲۹.

تحلیل نگاره نبرد بهرام گور با اژدها منسوب به کمال الدین بهزاد با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکتب نگارگری هرات آیکونولوژی خمسه نظامی بهرام گور کمال الدین بهزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۱۷
در نگارگری ایرانی نیز می توان تفسیر هنرمند را از طریق بررسیِ مصورسازی متون و مضامین ثابت توسط نگارگران برجسته مطالعه کرد. از این زاویه دید مسئله تفسیر هنرمند از متن ادبی اهمیت فراوانی می یابد و نگارگران در مصورسازی نسخه های متنوع آن، از تفسیر شخصی خود از متن اولیه بهره برده و معنای دیگری علاوه بر مضمون اثر در نگاره ها خلق کرده اند. اژدهاکشی بهرام به دلیل ویژگی هیجانی در بیشتر نسخ خمسه نظامی با نوآوری هایی تصویرسازی شده است. نگارگران در ترسیم نگاره های خمسه نظامی در مکتب هرات درواقع معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند که در حقیقت نشان دهنده مؤلف بودن نگارگر در ترسیم صحنه های خمسه نظامی است. یکی از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر معنای افزوده ای را ایجاد کرده است، تصویر نگاره «نبرد بهرام گور با اژدها» منتسب به کمال الدین بهزاد در نسخه خمسه نظامی کتابخانه بریتانیا هست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی در نگاره بهرام گور با اژدها به روش آیکونولوژی شکل گرفته است و با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به طرح این پرسش می پردازد که «چه لایه های معنایی پنهان در نگاره نبرد بهرام گور با اژدها وجود دارد؟» نگاره مذکور در این نوشتار به روش تحلیلی با رویکرد آیکونولوژی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که این نگاره ازنظر بصری و رابطه بین متن ادبی و خود اثر با سایر نگاره هایی با چنین مضمونی تفاوت دارد و بیانگر سیر صعودی بهرام به سوی حق و به نوعی نمایانگر سلوک معنوی بهرام است. حرکت بهرام در حقیقت مراحل رسیدن به کمال را نشان می دهد. بهرام در این نگاره با از بین بردن غرور، نفس درونی که با شکست اژدها همراه است دچار تزکیه درونی می شود در حقیقت گورخر نماد نفس هشداردهنده و لوامه است که به مدد آن بهرام موفق به کشتن اژدها که نماد نفس اماره است می شود؛ و شکست اژدها به نوعی شکست این نفس بوده است. که در آن بهرام سیر سلوک وادی حق را طی می کند که به نوعی نمایانگر حرکت از عالم ناسوتی به عالم لاهوتی هست که با سختی هایی همراه است.
۳۰.

ترجمه بینانشانه ای داستان گریز یوسف (ع) از زلیخا در نگاره کمال الدین بهزاد و سریال تلویزیونی یوسف پیامبر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترجمه بینانشانه ای بینامتنیت ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی یوسف و زلیخا کمال الدین بهزاد سریال تلویزیونی یوسف پیامبر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۴
شناخت رابطه میان متون کلامی و آثار هنری خلق شده بر اساس آن ها، گامی اساسی در راستای داوری، تفسیر، تبیین و فهم این دسته از آثار است. مفهوم ترجمه بینانشانه ای، به معنای برگردان نشانه های کلامی با استفاده از نشانه هایِ نظام هایِ غیرکلامی، می تواند به عنوان راهکاری در تحلیل رابطه مذکور، گره گشا باشد. در این پژوهش باهدف شناخت و دستیابی به سازوکارهای موجود در فرایند ترجمه بینانشانه ای و همچنین عوامل اثرگذار در خلق یک اثر هنری بصری از مبدأ متون کلامی، بر مبنای روشی توصیفی - تحلیلی، بامطالعه تطبیقی دو اثر بصری خلق شده بر مبنای موضوعی مشترک، سازوکارهای اصلی در فرایند ترجمه بینانشانه ای پیشنهاد شده است. با تطبیق نگاره گریز یوسف از زلیخا اثر کمال الدین بهزاد و سکانس گریز یوسف از زلیخا در مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر، در پاسخ به این سؤال که سازوکارهای رایج در فرایند ترجمه بینانشانه ای کدام است؛ سازوکارهای چهارگانه تکرار، بازآفرینی خلاقانه، نوآفرینی خلاقانه و حذف ارائه گردیده است. علاوه برآن در پاسخ به این سؤال که عوامل اثرگذار بر فرایند ترجمه بینانشانه ای چیست؛ روابط بینامتنی، خلاقیت هنرمند و رسانه اثر هنری خلق شده به عنوان مهم ترین عوامل اثرگذار بر سازوکارهای چهارگانه مذکور مطرح است که نقش مستقیمی بر خلق آثار هنری بصری از مبدأ متون ادبی دارد. دو اثر انتخاب شده در این پژوهش که بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای مورد تحلیل قرار گرفته است، اگرچه درباره موضوع واحدی هستند اما ازنظر گونه هنری و دوره تاریخی اختلاف دارند که این امر سبب فهم جنبه های پیدا و پنهان مسئله خواهد شد. نتایج حاصل از این پژوهش و سازوکارهای پیشنهادی، می تواند به عنوان الگویی در پژوهش های مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
۳۱.

ویژگی های مشترک در ترکیب بندی های نگاره های کمال الدین بهزاد و قاب بندی سینما براساس نظریات آندره بازن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاب بندی رسانه سینما رسانه نگارگری کمال الدین بهزاد آندره بازن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۲۷
بیان مسئله: امروزه یکی از مهم ترین شاخه های نظری هنر را مطالعات تطبیقی شکل می دهد. این عرصه، پنجره ای تازه بر شناخت نسبت به نزدیکی یا افتراق رویکردها، شیوه ها و جریان های هنری گشوده و بعضاً نتایج منحصر به فردی را در بر داشته است. این نوشتار نیز تلاش کرده است تا با این نگاه به تطبیق دو رویکرد به ظاهر کاملاً مجزای فرهنگی، جغرافیایی، تاریخی و حتی رسانه ای بپردازد و نزدیکی و قرابت جوهری آنها را به نمایش بگذارد و در همین راستا، کوشش داشته است تا دو حوزه متفاوت نگارگری ایرانی و مؤلفه های بنیادین سینما (از منظر آندره بازن) را به یکدیگر نزدیک سازد. درونمایه بنیادین این نوشتار را قاب و قاب بندی در هنرهای تجسمی و سینما تشکیل می دهد. در همین راستا، نگارندگان تلاش کرده اند تا قاب بندی در آثار کمال الدین بهزاد و کارپرداخت قاب بندی در رسانه فیلم را تجزیه و تحلیل و وجوه اشتراک و دیدگاه مشابه میان آنها را ارائه کنند.هدف پژوهش: اگرچه ممکن است قرابت این دو حوزه برای خوانندگان اندکی مهجور به نظر برسد؛ با این حال، با گذری به برخی آرای نظریه پرداز سینما، آندره بازن، می توان به رهیافتی برای این انگاره و مؤلفه های مشترک دیگر دست یافت. هدف این پژوهش اثبات این ادعا است که حتی در میان برخی از نگارگران ایرانی-اسلامی نیز نوعی نگاه تصویری مدرن نظیر سینما وجود داشته است.روش پژوهش: این نوشتار یک پژوهش بنیادی و کیفی است که از مدل مفهومی بهره می برد. در نگارش آن از شیوه کتابخانه ای و بررسی تطبیقی استفاده شده است.نتیجه گیری: نزدیکی و قرابت بسیار زیادی میان قاب بندی در سینما (از منظر بازن) و بسیاری از آثار بهزاد وجود دارد و نگاره های او را می توان با رویکردی کاملاً سینمایی تحلیل و ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، بهزاد نوعی دیدگاه و ذائقه سینمایی دارد.
۳۲.

مطالعه آشکارگی ضرورت دادگری در نگاره کاخ خورنق اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری کمال الدین بهزاد اندرزنامه دادگری خمسه نظامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۱۸
دادگری از موضوعات اصلی اندیشه سیاسی ایرانشهری است. درک نظم مقدس کیهانی برای برقراری «داد»، به عنوان خویش کاری اصلی شاه فرهمند، امری ضروری بود. تعلیم نظم مقدس کیهانی به شاهان، مستلزم نقش آفرینی وزیر دانا و روش اندرزنامه ای بود که وجه مهمی از تاریخ اندیشه و آثار فرهنگ و هنر ایران را شکل می دهد. محور اصلی این آثار چگونگی تنظیم روابط شاه و رعیت و برقراری «داد» در جامعه بود. بنابراین بررسی و درک بسیاری از ظرایف آثار به جای مانده از هنر و ادبیات ایران مستلزم توجه به سنت اندرزنامه نویسی است. در دوران تیموریان نیز نگارش و یا بازتولید آثار اندرزنامه ای باهدف هدایت سلاطین تیموری به دادگری موردتوجه بود. نسخه خمسه نظامی که از کتابخانه دربار سلطان حسین بایقرا به جای مانده، یکی از نفیس ترین اندرزنامه های ایران است. در این نسخه با هنرمندی کمال الدین بهزاد، یکی از آثار شاخص نگارگری ایران با موضوع بنای کاخ خورنق نقش بسته است. با توجه به اهمیت خمسه نظامی و هنر نگارگری، بررسی ضرورت عینیت یافتن دادگری در این نگاره، قابل تأمل است. در مطالعه پیش رو با توجه به محوریت موضوع دادورزی در روابط شاه و رعیت در اندرزنامه ها و عینیت یافتن رعایا در حال بنای کاخی برای شاه در این نگاره، باهدف شناخت نسبت مفهوم دادگری با نگاره کاخ خورنق، این سؤال طرح شد که روایت خمسه نظامی از بنای کاخ خورنق و تصویرگری آن توسط کمال الدین بهزاد چه نسبتی با ضرورت برپایی و تداوم دادگری، در زمان حکومت سلطان حسین بایقرا دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی ضرورت های سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان داد نگاره بنای کاخ خورنق، در زمره آثار اندرزنامه ای و آشکارکننده ضرورت توجه حاکم به برقراری و تداوم دادگری است.
۳۳.

تبیین معناشناختی عناصر معماری در روایتگری منقوش و منظوم (با تمرکز بر وجوه عامیانه در نگاره بهزاد و داستان گنبد فیروزه نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معناشناسی عناصر معماری وجوه عامیانه نظامی کمال الدین بهزاد روایتگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۶
پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر وجوه عامیانه در نگاره بهزاد و داستان گنبد فیروزه نظامی، به تبیین معناشناختی عناصر معماری در روایتگری منقوش و منظوم ایرانی بپردازد. برای رسیدن به این هدف، نخست با ارائه تعاریف اجمالی و کاربردی از مفاهیم کلیدی مورد نظر مشتمل بر عناصر معماری، روایت، وجوه عامیانه، معناشناسی حدود نظری و محتوایی پژوهش تعیین می شود. سپس با تکیه بر نقاط اشتراک، دو اثر محوری نگاره کمال الدین بهزاد و داستان گنبد فیروزه نظامی مورد بررسی و بازخوانی قرار خواهد گرفت. در ادامه، نقشه راه پژوهش براساس پرسش کلیدی بحث مبنی بر چگونگی یافتن نقش و جایگاه عناصر معماری مشخصاً گنبد و رنگ در فرایند روایتگری ترسیم و برای پاسخ دادن به آن، فرایندی سه مرحله ای، براساس آرای نشانه معناشناختی شعیری و کوتس، تدوین و اجرایی می شود. در مرحله اول، ادبیات و معماری به مثابه دو دستگاه روایتگر تعریف می شوند. سپس، هم زمان با خوانش نگاره و داستان، وجوه عامیانه هر اثر استخراج می شود و مورد بررسی قرار می گیرد. در گام سوم، یافته های پژوهش به صورت موازی بررسی و ارزیابی می شود. نتایج پژوهش شاخص های دوازده گانه معماری روایی و شاخص های هشت گانه ادبیات عامه را به دست داده است. همچنین، با توجه به محتوای روایی و نمادین، فضا، تداعی، تداعی تخیل، ساختن حال یا خلق اکنون، بهره مندی از تنش، در سه ساحت زمینه، استفاده و شیوه روایت، می توان وجوه مرتبط با ادبیات عامه را در گستره مورد بررسی پژوهش دریافت و تحلیل کرد.