مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
صفت
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی از زبان معیار، انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژه ها، افزودن قاعده هایی به برونه زبان معیار، به هم ریختن نحو جمله ها و دخل وتصرّف در ساختمان دستوری زبان معمول و متعارف، مجموعه روش هایی است که اغلب شاعران برای برجسته سازی زبان از آن بهره می برند. این برجسته سازی ها به شکل هنجارگریزی هایی صورت می گیرد که خود انواع گوناگونی دارد؛ چون هنجارگریزی نحوی، که کاربردهای خاصّ صفت، زیرمجموعه آن قرار می گیرد. صفت که نقشی فرعی در ساختمان جمله دارد، به دلیل انعطاف پذیری بالا، همواره بستر مناسبی برای دخل وتصرّف شاعران بوده و هنجارشکنی های شاعران در این حوزه، به ویژه در شعر معاصر، تنوّعی چشمگیر در کاربرد صفات ایجاد کرده است.در این پژوهش، با بررسی گونه های انحراف از قوانین حاکم بر کاربرد انواع صفت در شعر معاصر، به اهمیّت صفتدر هنجارگریزی پرداختیم. افزون بر آن، نقش صفت را نیز در غنای دستاوردهای زبانی شعر فارسی بررسی کردیم، و همچنین نشان دادیم که اغلب گونه های هنجارگریزی در ساختمان صفات، در ادبیات قدیم اعمّ از نظم و نثر سابقه دارد و این نوع دخل وتصرف ها، عملاً رویکردی به سازه های زبانی کهن محسوب می شود.
تحلیل کاربرد و ساختار صفت های اشاره، پرسشی و تعجبی در متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صفت یکی از مقوله های زبان فارسی است که انواعی دارد و از زوایای مختلف مورد بحث قرار می گیرد. صفت های اشاره، پرسشی و تعجبی جزء صفت های غیربیانی هستند که چه از نظر ساختار و چه کاربرد، از گذشته تاکنون با تحوّلاتی مواجه شده است. گاه کاربرد و ساختار پیشین را حفظ کرده است و با همان شیوه ادامة حیات داده اند، گاه نیز با تحوّلات اندک یا فراوان نسبت به دوره های پیشین، وارد حوزة زبان شده اند. تحلیل این صفت های سه گانه، با در نظر گرفتن سِیر تاریخی آثار، واقعیّات تازه ای را فراروی خوانندگان قرار می دهد. این مقاله ذکر نمونه های متعدّد از متونی که غالباً اثر برجستة عصر خویش هستند، از یک سو، شکل کاربرد یا ساختار این صفت ها را تحلیل کرده است و از دیگر سو، این امکان پیش روی خواننده قرار گرفته تا خود، تفاوت ها و طباق های هر دوره ای را نسبت به دورة پیشین دریابد و چون تحلیل مقوله های دستوری به میدان وسیعی نیاز دارد، پژوهندگان این مقاله را بر آن داشته تا پژوهش میدانی خود را گسترده تر کنند و آثار متعدّدی را بررسی نمایند.
بررسی و نقد نظریه اشاعره در مورد قدیم بودن قرآن و صفت کلام خداوند با توجه به مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
121 - 131
حوزه های تخصصی:
حادث یا قدیم بودن قرآن و صفت کلام الهی قدیمی ترین بحث الهیاتی در عالم اسلام است که وجه تسمیه علم کلام نیز به همین جهت است. با توجه به اینکه اشاعره صفات خداوند را قدیم می دانستند، حادث بودن صفت کلام و قرآن را منکر گشتند. اشاعره استدلال های متعددی در اثبات قدیم بودن قرآن از جهت کلام نفسی، دارا بودن همه صفات کمالی برای خداوند در ازل، خطابات قرآنی و سابق بودن کلام خداوند اقامه می نمایند. با وجود این، اثبات کلام نفسی منجر به تعدد قدما و حلول امور نفسانی در ذات خداوند می شود و لازمه حادث نبودن صفات خداوند، قدیم بودن آنها نیست بلکه صفات خداوند اتحاد مصداقی و اختلاف مفهومی دارند. در برخی از آیات قرآنی جبرئیل از جانب خداوند پیامبران را مورد خطاب قرار می دهد. لذا طرف خطاب هنگام وحی همیشه قدیم نیست. با توجه به تشکیکی بودن صفت کلام مانند صفات دیگر، کلام ذاتی مقدم بر فعلی و مجردات سابق بر مراتب مادی و لفظی کلام هستند.
بررسی و نقد نظر دستور نویسان در رابطه با وجه وصفی و فعل وصفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فعل در زبان فارسی به دو صورت به کار می رود فعلی که به همه زمانها صرف می شود و دارای شخص ، زمان و افراد است که به آن فعل صرفی می گویند و فعل وصفی که بدون زمان و شخص است؛ یعنی برای همه زمانها و همه اشخاص، به یک شکل به کار می رود. فعل وصفی و وجه وصفی در دستور زبان فارسی مورد بحث زیاد قرار گرفته و راجع به آن نظریات زیادی اعمال شده است. طبق یافته ها استنباط می شود که وجه وصفی ساختاری است که هم به صورت صفت فاعلی است و هم صفت مفعولی و در جمله، نقش وصفی یا قید حالت را ایفا می کند که با شرایط خاص می تواند به جای فعل به کار رود و با افعال دیگر در جمله همنشین شود ولی معادل و جانشین با همه افعال، قرار نمی گیرد. در این پژوهش سعی می شود نظریات تعداد قابل توجهی از دستور نویسان در رابطه با وجه وصفی و فعل وصفی و اشکالی که در این دو مورد، مد نظر آنها بوده بررسی گردد و همچنین نشان دهد که وجه وصفی چگونه تبدیل به فعل وصفی می شود و فعل وصفی چگونه با افعال دیگر همنشین می شود و آیا همنشین شدن با جانشین شدن به یک معناست.
ارزش های زبانی و ادبی تنسیق صفات در تاریخ وصاف (جلد چهارم)
منبع:
علوم ادبی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
143 - 166
حوزه های تخصصی:
تنسیق صفات، آوردن صفات متوالی با نظمی خاص برای یک موصوف است. استفاده از تنسیق صفات در نثرهای مصنوع، کاری رایج است و نویسندگان این متون به دلایلی چون ایجاز یا اطناب، ایجاد موسیقی، خیال انگیز کردن متن و القای مفاهیم تازه، آن را به کار می برند. استفاده فراوان از این صنعت در تاریخ وصاف ، آن را به ویژگی سبکی تبدیل کرده است. ارزش تنسیق صفات در تاریخ وصاف ، به ساخت صفات مرکب و بدیعی است که نویسنده با خلاقیّت خود، هم بر غنای واژگانی زبانی متن افزوده و هم موسیقی و خیال را وسعت داده است. هدف از انجام این پژوهش، نمایش زایایی کلام در تنسیق صفات مرکب، شیوه های ساخت صفات، ارزش های بلاغی این صنعت و تأثیراتی است که بر متن و خواننده آن می گذارد. روش پژوهش، مطالعه کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش مبنی بر آن است که ساخت صفات به کار رفته در تنسیق صفات تاریخ وصاف بیشتر از ترکیب دو واژه ساده (اسم/ صفت/ بن)+ اسم شکل گرفته اند و وصاف الحضره با این ساختار، واژه سازی های فراوانی کرده است. بیشتر تنسیق صفات آمده در این کتاب، عینی و در وصف انسان ها و حیوانات اهلی، با موضوع مدح هستند که در بیشتر موارد با کسره به هم وصل شده اند و بیشتر صنایع ایجادشده در آن ها، مراعات نظیر، واج آرایی، تضمین المزدوج، تشبیه و نماد است.
بررسی پسوندهای صفت ساز در شاهکار حماسی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
173 - 189
حوزه های تخصصی:
پیشوندها و پسوندها از مهم ترین واژه هایی است که در ساخت لغات جدید، زبان شناسان را یاری می کند که در ساخت اسم، صفت و قید نقشی بسیار اساسی و باارزش ایفا می کند و به عنوان یکی از عناصر مهم در واژه سازی زبان فارسی، بخشی مهم از این بار سنگین را با شایستگی تمام بر دوش می کشد و در زمان بسیار کوتاه با ساختن هزاران واژه تخصصی و علمی، از یک سو، واژگان زبان فارسی را بیش از پیش غنی می سازد و از سوی دیگر با ایجاد سدی محکم، زبان فارسی را از هجوم اصطلاحات بیگانه تا حدودی مصون نگه می دارد. بررسی پسوندهای صفت ساز در شاهنامه فردوسی که خزانه لغت و گنجینه فصاحت زبان فارسی است، برای کلمه سازی صحیح صفت و معین کردن قالب های تاریخی کلمه سازی صفت بسیار ضروری می نماید. پژوهنده در پژوهش پیش رو نشان می دهد که فردوسی در کلمه سازی صفت از پسوندها بسیار ماهرانه استفاده کرده است و از قریب به 26 پسوند صفت سازی بهره برده است که از آن ها معانی بسیار گوناگونی افاده گردیده است.
الگو، مبانی، ارکان، صفات و اصول شهر اسلامی
حوزه های تخصصی:
برای هر اثر و از جمله هر شهری -به ویژه که به صفتی مثلاً اسلامی، متّصف باشد- عدّه ای ویژگی قابل احصا است که اصلی ترین این ویژگی ها برای شهر اسلامی که عامل تمایز آن با سایر شهرها خواهند بود عبارتند از: الگو، مبانی، ارکان، صفات و اصول. هر پدیده ای در عالم -توسّط انسان ساخته شود- بر اساس الگویی پدید می آید. لزوم در دست بودن الگو به خصوص برای شهر ضرورت است. در کنار ضرورت در دسترس بودن الگو همانند ساختمان که بر پی قرار دارد، هر موضوع بر پایه و قاعده ای استوار می شود. علاوه بر اینها هر موضوع و هر پدیده ای دارای ارکانی است که برای ایجاد و دوام آن موضوع یا پدیده ضروری اند و بدون هر یک از ارکان، پدیده مزبور متلاشی خواهد شد. اصول نیز از جمله عواملی هستند که به ویژه در تطبیق جهان بینی و فرهنگ مردم و شهرشان نقشی بنیادین ایفا می کنند. و بالاخره موضوع پنجم صفاتی است که می توان برای ظهور یک پدیده مطرح کرد که در واقع همان اصول شکل دهنده آن هستند. طبیعتاً شهر و به طریق اولی شهر اسلامی نیز بر همین قاعده است. علاوه بر اینها از قرآن کریم که به نص خود و سخن معصومین حاوی هر موضوع مورد نیاز بشر است، مرجعی است که الگو و مبانی و ارکان و صفات و اصول شهر اسلامی از آن قابل استنتاج است. مقاله حاضر بر آن است تا با مراجعه به کلام الهی این موضوعات را تبیین نموده و «شهر اصیل اسلامی» را که مکان زیست انسان کامل است، به عنوان صورت مثالی و مفهومی توضیح دهد و معرّفی کند که به تناسب مرتبه باورهای اهل خویش و سازندگانش و با عنایت به امکانات در دسترس و شرایط زمان و مکان نمونه و نسخه مناسب آن دوران و آن سرزمین ظهور خواهد یافت.
محمول صفتی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ارتباط با نقش محمولی صفت در جایگاه پیش از فعل های «بودن» و معادل های آن، دو رویکرد عمده وجوددارد؛ یک دیدگاه صفت را در این جایگاه، جزء غیرفعلیِ فعل مرکب می داند و رویکرد دیگر آنرا مسند فرض می کند. بررسی رفتارصفت ها در پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی و پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی نشان می دهد، صفاتی که در جایگاه پیش از فعل های «بودن» و معادل های آن قرارمی گیرند، به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند، 1-صفت هایی که ساخت ظرفیتی دارند و به اصطلاح می توان آنها را محمول صفتی نامید و 2-صفت هایی که ساخت ظرفیتی ندارند. فرض این پژوهش بر این است که تنها صفت های گروه دوم مسند هستند. در این پژوهش برای اثبات این ادعا از دو آزمون جایگزینی و همپایه سازی در تشخیص سازه های جملهاستفاده شده است. نقش معنایی فاعل در جملات حاوی این گروه از صفت هاو استناد به فهرست افعال مرکب زبان فارسی، شواهدی دیگری هستند که بر اساس آنها می توان بر درستی فرضیه این پژوهش صحه گذاشت.بر این اساس از حدود یازده هزار مسند گزارش شده در پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی، نیمی از آنها باید به عنوان جزء فعلی فعل مرکب درنظر گرفته شوند.
جوهر الاهی از منظر اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای آرای فلسفی اسپینوزا جوهر یگانه است. تبیین موجودات متکثر تنها با مراجعه به جوهر نامتناهی، که اسپینوزا آن را «خداوند یا طبیعت» نامیده است، ممکن می گردد. به عقیده اسپینوزا اشیاء متناهی ضرورتاً ناشی ازجوهر نامتناهی اند. کلّ عالمِ غیرخدا ازنظر اسپینوزا، حالت نام دارد که با ضرورت ازلی از ذات جوهر یگانه به وجود آمده است. اسپینوزا با تحلیل جوهر به این نتیجه می رسد که فقط یک جوهر وجود دارد که نامتناهی به لحاظ صفت و ازلی است. به باور وی، جوهر نامتناهی الهی، تقسیم ناپذیرو یگانه است؛ هر چیزی که هست در خدا هست؛ ممکن نیست جز خدا جوهری موجود باشد و یا به تصور آید. در این مقاله به روش تحلیل محتوایی، اثبات می شود که در نظر اسپینوزا، خدا، انسان و جهان مادی، همه اجزاء یک جوهرند و هرچیز، چه مادی، چه معنوی، بُعد یا امتداد خداوند است و جوهر یا خداوند وجودی است نامتناهی و باید ذات او شامل همه موجودات و همه واقعیات باشد. این در عصر مسیحیت، ناب ترین نوع وحدت وجودی است که اسپینوزا آن را اظهار می کند. وی در این حد توقف نکرد، بلکه پا را بسی فراتر نهاده، و با نفی غایت ، اراده و عقل از خدا مفهوم یا معنای سنتی خدا در تفکر مسیحی را کنار گذاشت. همچنین راه حل اسپینوزا، برای این مشکل که همه توانی و همه دانی خدا چگونه با آزادی انسان سازگار است، حتی به روش خود وی هم رضایت بخش نیست.
بررسی هستی شناسانه روایات حدوث اسماء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
283-307
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر ضمن بیان تعریفی مختصر از اسم و صفت، به بیان وجوه دلالت اسماء و صفات خداوند متعال بطور اجمال در مکاتب مختلف پرداخته و به این مسأله توجه داده است که در کلام معصومین علیهم السلام اسماء و صفات خداوند دلالت بر چه چیزی دارند و ضمن دسته بندی این روایات، بر قاعده مهم اسم الله غیره تأکید نموده و با استفاده از آن بیان نموده که دلالت اسماء و صفات الله بر غیر خدا است.
تبیین جایگاه صفت در گفتمان مدح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
149 - 168
حوزه های تخصصی:
شعر مدحی آشکارترین نمونه شعر ایدئولوژیک در ادبیات کلاسیک فارسی است که در اصلی ترین کارکرد خود، حافظ منافع حاکمیت و تثبیت کننده آن است. شاعران مدیحه سرا در مقام افرادی متعلق به نهاد قدرت، شعر به ویژه قالب قصیده را به ابزار زبانی تولید و گسترش گفتمان قدرت تبدیل کرده اند. بر این اساس، زبان در خدمت محتوا قرار گرفته و ابزاری مؤثر در برجسته سازی هدف های حاکمیت به کار رفته است. ایدئولوژی در تمام لایه های زبانی، امکان بروز و گسترش دارد و بررسی هریک از مقوله های زبانی در شناسایی سازکارهای ایدئولوژیک متن میسّر است. یکی از انواع مؤلفه های زبانی در متن، مقوله صفت است که از انواع کلمات اختیاری در ساخت متن شناخته می شود. مطالعه ساختار و محتوای صفت و چگونگی کاربرد آن در نقش عنصری زبانی در زمینه مدح، مقوله مدنظر این پژوهش بوده است. بررسی صفات به کاررفته در مدح با تکیه بر نمونه هایی از شش شاعر برجسته مدیحه سرا نشان می دهد شاعران با آگاهی از نقش صفت در شکل دهی معنا به خوبی از آن در گفتمان مدح استفاده و اهداف سیاسی خود را با ساخت های مختلف صفت و استفاده از آن در جایگاه های متفاوت در ساخت متن پیگیری کرده اند. کاربرد صفت در مدح به تأکید و تثبیت بر اقتدار، تمامیت خواهی، نمایش چهره ای آرمانی از ممدوح و قطبی سازی میان خودی و غیرخودی انجامیده است.
ساختار شخصیت بر اساس منابع اسلامی در چارچوب رویکرد صفات (گزارش مطالعه کیفی)
این پژوهش با هدف گردآوری صفات و کشف ساختار شخصیت از منابع اسلامی، انجام شده است. برای تحقق این هدف، از بررسی منابع اسلامی (قرآن کریم، روایات و کتاب های اخلاق اسلامی) حدود 25000 واژه گردآوری و پس از حذف موارد تکراری، مبهم و ناظر به جنبه های زیستی، تکالیف عبادی و حالت های زودگذر یک فهرست 103 واژه ای از صفات، بر پایه نظر متخصصان در منابع اسلامی تهیه شد. در مرحله بعد، روابط معنایی بین واژه ها از نظر شمول معنایی، هم معنایی و تقابل معنایی با استفاده از دو شیوه تحلیل مؤلفه ای و معناشناسی ساخت گرا بررسی شد و درنتیجه واژه های مترادف و متضاد، عام و خاص، اصلی و فرعی، همگرا و واگرا و تک کانونی و چندکانونی از هم متمایز شد. نتایج این مرحله از بررسی نشان داد برخی صفات هم معنی و برخی تقابل معنایی دارند؛ هم چنین، دو صفت متقابل به لحاظ اینکه روی یک پیوستار قرار می گیرند، مربوط به یک حوزه معنایی هستند. سرانجام با قراردادن واژه های هم حوزه همه 103 واژه گردآوری شده در مرحله قبل در 15 حوزه واژگانی طبقه بندی شد. هم چنین، سعی شد خصیصه های کانونی و پایه، از خصیصه های پیرامونی و روساختی در هر حوزه متمایز شود. سرانجام نتایج حاصل از مطالعه کیفی با استفاده از روش معناشناسی زبانی و همبستگی مفهومی واژه ها منجر به تعیین 15 خصیصه یا صفت بزرگ به عنوان عاملهای اصلی شخصیت در بخش مطالعه کیفی شد: طمأنینه، اعتدال، بزرگی نفس، خوش خُلقی، مناعت طبع، انعطاف پذیری، تعهد، شادکامی، فعال بودن، عفت، ثَبات، زیرکی، فروتنی، پیوندجویی و تکلیف پذیری.
بررسی نقش صفت در فرایند تولید و درک استعاره در اشعار حافظ بر اساس نظریه استعاره شناختی
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
54-72
حوزه های تخصصی:
صفت به عنوان یکی از مقولات زبان فارسی (و اساساً همه زبان ها) در کتب دستور زبان معرفی و گونه های آن مشخص شده است؛ اما تعیین نقش آن در گفتار و نوشتار و به ویژه در متون ادبی – به عنوان جزئی از کلام- چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در پژوهش حاضر به بررسی نقش صفت در شکل گیری و درک استعاره در اشعار حافظ پرداخته شده و در آن از نظریه استعاره شناختی، به عنوان یکی از جدیدترین نظریات در بررسی های مربوط به استعاره، بهره گرفته شده است. این نظریه که در ایران تازگی دارد از طرف زبانشناسان مورد استقبال قرار گرفته و هریک در چند و چون آن کنکاش کرده اند. از جمله افراشی (1390) به وسیله نظریه نشانداری التزامی در معنی شناسی و افزودن نکات چندی آن را تکمیل کرده که در این مقاله از این نکات بهره گرفته شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شده است. در پایان این نتیجه بدست آمده است که حافظ از صفت ها در جایگاه آنچه که در این تحقیق نشانداری التزامی نامیده شده است بهره برده و به منظور پیشبرد اهداف خویش – که در این پژوهش صرفاً دو هدف بازشناسی شده- یعنی تأکید بر مفهومی خاص از میان تناظرهای موجود بین دو مفهوم و همچنین تفضیل مشبه بر مشبه به یا مستعارله بر مستعار بهره برده است.
بررسی مقایسه ای ساختار و نقش صفت در زبان های فارسی و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر شباهت ها و تفاوت های مقوله صفت در زبان های فارسی و فرانسه را با توجه به ملاک های ساختواژی و نحوی بررسی می کند. مهم ترین تمایز صفت در زبان فارسی و فرانسه وجود جنس دستوری در زبان فرانسه و عدم وجود آن در زبان فارسی است. صفات در زبان فرانسه در اغلب موارد به لحاظ جایگاه پسین یا پیشین بودن با صفات زبان فارسی مطابقت دارند. برخی صفات زبان فرانسه از جمله صفات ملکی در فارسی معادلی ندارند. از نظر نحوی صفات در هر دوی این زبان ها دارای نقش وصفی و اسنادی هستند. جزء آنکه کاربرد خاصی از صفت، تحت عنوان صفتِapposéدر زبان فرانسه وجود دارد که زبان فارسی فاقد آن است. بیشتر صفات در هر دو زبان دارای ملاک های صوری برای تشخیص آسان هستند. از نظر نحوی صفات در هر دوی این زبان ها دارای نقش وصفی و اسنادی هستند. جزء آنکه کاربرد خاصی از صفت، تحت عنوان صفتِapposéدر زبان فرانسه وجود دارد که زبان فارسی فاقد آن است.
اوصاف الهی از دیدگاه صدرالمتألهین و فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۴ و ۵
231 - 250
بحثِ اسما و صفات الهی، از مباحث کهن در تاریخ عقاید اسلامی است. در سده نخستین، مسئله تشبیه و تنزیه در کنار مسائلی چون جبر و اختیار و امامت، از پرسش های اعتقادی بود که اختلافات فراوانی را برانگیخت و مسلمانان را به فرقه ها و گروه های گوناگون تقسیم کرد. در بین عرفا نیز اسما و صفات خداوند، جایگاهی بس والا دارد. عارف سالک نه تنها مبنای پیدایش و تجلّی عالم را اسما و صفات خداوندی می داند، بلکه از طریق آن هاست که مقامات معرفت و وحدت را می پیماید. همچنین، فلاسفه این بحث را در الهیات بالمعنی الاخص، به عنوان مهم ترین بحث پس از اثبات وجود واجب تعالی مورد بررسی قرار می دهند. بحثی که فراروی ماست، بررسی تطبیقی نظریه فیلسوف بزرگ صدرالدین شیرازی- بنیانگذار حکمت متعالیه- و شاگرد متألّهش ملا محسن فیض کاشانی در زمینه اسما و صفات الهی است.
مقایسه توالی صفات در زبان های روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم اثرگذار در ترجمه صحیح هر جمله و یا گروه واژه، رعایت توالی واژگان به کار رفته در آن است که بی توجهی به آن می تواند مفهوم جمله یا گروه واژه را به طور کامل تغییر دهد. در این پژوهش تلاش می شود بر اساس 320 نمونه جمع آوری شده از فرهنگ های روسی فارسی و همچنین پیکره ملی زبان روسی، توالی صفات در سطح گروه واژه در زبان های روسی و فارسی بررسی و مقایسه شود. در پژوهش حاضر، درصدد یافتن پاسخ به این پرسش هستیم که توالی صفات در زبان روسی از چه قاعده ای پیروی می کند و آیا می توان الگوی ثابتی برای ترجمه آن ها از زبان روسی به زبان فارسی ارائه کرد؟ نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در بهبود روند ترجمه و آموزش آن از زبان روسی به فارسی و بالعکس اثرگذار باشد. تجزیه و تحلیل نمونه های جمع آوری شده نشان می دهد تنها در نیمی از موارد توالی صفات در زبان های روسی و فارسی دارای تطابق کامل هستند و در سایر نمونه ها ترجمه آن ها در زبان فارسی از الگوی ثابتی پیروی نمی کند.
خدا در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
149 - 168
حوزه های تخصصی:
اسپینوزا فیلسوف معروف اروپا در دوره جدید در بخش اول از مهم ترین کتاب خود، یعنی «اخلاق» نسبتاً به تفصیل درباره خدا سخن گفته است. او خدا را جوهر می نامد که دارای صفات نامتناهی است و طبیعت عبارت از حالات صفات نامتناهی اوست. بنابراین جوهر، صفت و حالت سه عنصر اصلی واقعیت در نظر اسپینوزاست. مهم ترین مسئله در فلسفه اسپینوزا نظر اوست درباره تعالی یا عدم تعالی خدا از طبیعت. به بیان دیگر این مسئله که طبیعت که مجموعه نظام حالات خداست همان خداست یا نه، خدا علاوه بر ظهور در حالات، حقیقتی است متعالی از آنها. به عبارت سوم آیا اسپینوزا معتقد به «همه خدایی» است که بر اساس آن خدا همان کل طبیعت است که هر شیئی جزئی از آن را تشکیل می دهد یا نه، او برای خدا وجودی متعالی از طبیعت هم قایل است؟ در این مقاله با استناد به متن سخن اسپینوزا، «همه خدایی»بودن او نفی شده و همچنین اثبات شده است که برهان او بر وجود خدا همان برهان وجودی آنسلم نه بلکه برهان صدیقین است که بر پایه آن خدا وجود صرف و بنابراین واجب الوجود است.
شبکه واژگانی، صفت و قیدسازی های فریدون توللی در چارپاره های رها و نافه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
77 - 96
حوزه های تخصصی:
فریدون توللی از پیشاهنگان تحول خواهی در زبان و تصویر شعر فارسی معاصر است. این شاعر با رویکردی نوگرایانه به وادی شعر گام نهاد و نظرات مبتنی بر نوآوری و لزوم تحول در شعر را در دیباچه دفتر شعر «رها» درج کرد؛ اما در ادامه مسیر دچار فترت شد و باز به دامان غزل و قصایدی سنتی در دفتر اشعار «شگرف» و «بازگشت» پناه برد. هدف پژوهش پیشِ رو بررسی زبان چارپاره های توللی از نظر شبکه وژگانی، قید و صفت در دو دفتر رها و نافه است. جامعه آماری انتخاب شده، اشعار دفتر «رها» و نافه» است که اشعار نخستین شاعر از 1320 تا 1340 را دربر می گیرد؛ چراکه آن اندک مایه جان و زبان نوآورانه در همین دو دفتر شعر وی شکل گرفته است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کوشش شده است شگردهای ساخت صفت و قیدسازی اشعار رها و نافه بررسی و تحلیل زبانی و آماری شود. این مطالعه نشان می دهد توللی در ساحت زبانی، نوآوری را سرلوحه کار خود قرار داده و در زمینه کاربرد قیدها و صفت سازی های نو و متعدد و متنوع کوشش کم سابقه ای کرده است. همچنین در بحث فرم ذهنی قالب چارپاره نیز به مدد زبان و صور خیال منسجم و هم پیوند با مکتب رمانتیسم به خوبی توانسته است شبکه های معنایی و واژگانی را در فرم ذهنی اشعارش ایجاد کند. نتیجه دیگر این مطالعه نشان می دهد توللی در بیشتر چارپاره ها به دلیل توجه بیش از حد به نوآوری در ساخت کلمات و ترکیبات خوش آهنگ، فرم شعر را سطحی و کلیشه ای عرضه کرده است.
بررسی و تحلیل کارکرد صفت در غزل های طنز و حسب حال حافظ بر اساس تئوری ارزیابی نقش گرای هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
79 - 104
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت عمق و غنای غزل حافظ می تواند استفاده از نظریات نوین باشد ؛ بنابراین در جستار حاضر مجموعه غزل های طنز و حسب حال حافظ با استفاده از نظریه ی «زبان شناسی نظام مند نقش گرای هالیدی» که در تجزیه وتحلیل متون گفتاری، نوشتاری، ادبی و سبک شناسی کاربرد فراوانی دارد، بررسی و تحلیل شده است. در این غزل ها و براساس تئوری ارزیابی که یکی از سه نظام تشکیل دهنده ی نقش بینافردی است و در ریزنظام نگرش، سه حوزه ی احساسی «تأثیر، قضاوت و قدردانی» قابل طرح است، بیشترین بسامد صفت ها به ترتیب در حوزه ی داوری، تقدیر و انفعال کاربرد دارند. این نکته نشان می دهد که حافظ در این غزل ها از واژه هایی که بیانگر احساسات و فرایند ذهنی واکنش ها باشد، کمتر استفاده کرده و درمقابل، بیشترین استفاده را از واژه های بیانگر ارزیابی رفتار بشری برده است. ازسویی بسامد صفاتی که در نقش های غیرتوصیفی به کار رفته اند، بیشتر از صفاتی است که نقش توصیفی دارند و علت این امر، بزرگ نمایی، تأثیرگذاری و بلاغت بیشتر است. نتیجه ی فوق بیانگر این است که کاربرد صفات در غزل های حافظ، با فرانقش بینافردی در دستور نقش گرای هالیدی انطباق دارد؛ بنابراین با استناد به بسامد دقیق نقشِ استخراج شده از این غزل ها، اطلاعات مفید و ارزنده ای در قالب جدول و نمودار ارائه شده است.
کارکرد «مسند» در معناپروری و بلاغت افزایی کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پرداختن به فرم در پژوهش های ادبی اگرچه به نتایجی درخور توجّه منجر شده، در مواردی ارزش درون متنی آثار را تحت تأثیر قرار داده است. دستور ساختاری که تکیه روی جنبه عینی و ملموس زبان دارد و در نهایت به شناخت اجزای واژه ها، گروه ها و جمله ها می انجامد، به تاثیرگذاری نقش دستور در القای معانی جدید و بلاغت افزایی کلام بی توجّه است. یکی از مهم ترین حالاتی که واژه در جمله می پذیرد، مسند است. در زبان فارسی مسند از عناصر اصلی جمله های اسنادی محسوب می شود که در اصل به لحاظ هویّت دستوری، صفت است. در این پژوهش جایگاه «مسند» و نقش آن در بیان پیوند اندیشه و سبک بررسی می شود. به همین دلیل، این پژوهش که به گونه ای معناشناسی نقش مکمّلی مسند است، به دریافت های جدیدی از متن کمک می کند. حاصل این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام می شود، نشان می دهد تمام واژه ها و گروه هایی که در جایگاه مسند قرار می گیرند، در واقع مفهوم صفتی دارند و به گونه ای باید آن ها را صفت به شمار آورد و از طرف دیگر همین قابلیّت، عاملی مهم در بلاغت افزایی و معناپروری کلام است. دریافت ظرفیّت های جمله های اسنادی، زمینه های ورود مخاطب را به قلمرو معانی نو فراهم می سازد