مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
تأویل
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
294 - 320
حوزه های تخصصی:
در دهه سوم قرن بیستم تحت تأثیر مطالعات تطبیقی در حوزه دین پژوهی،اسطوره شناسی و زبان شناسی مطالعات تطبیقی در حوزه فلسفه وجهه همت جمعی از اندیشمندان غربی قرار گرفت. اولین تلاش ها در این باره از سوی ماسون-اورسل صورت گرفت؛او متأثر از پوزیتیویست ها با اعمال روش تاریخی گام های آغازین را در این وادی برداشت.کربن ضمن برشمردن معایب روش تاریخی ماسون-اورسل در مطالعات تطبیقی و با بکاربستن رهیافت پدیدارشناسانه در این حوزه تأثیرات بسیاری از خود برجا گذاشت.برای فهم بهتر دیدگاه کربن در باره مطالعات تطبیقی باید به رهیافت پدیدارشناسانه او به همراه نظرگاه هستی شناسانه وی که جولانگاه رهیافت یادشده است و نیز به مقصود او از فلسفه عطف توجه کرد.به طور کلی،مخالفت با اصالت تاریخ و جامعه شناسی،مخالفت با حکمت بحثی و استدلالی،تاکید بر شهود و توجه به درون و شعار بازگشت به خود اشیا یا نجات پدیدارها از جمله نقاط اشتراک کربن با پدیدارشناسان بنام
بررسی تطبیقی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی دربارۀ متشابهات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، آیات قرآن ظاهری دارند و باطنی، که هنگام مواجهه با آیات متشابه باید به ظواهر آیات اصالت داد و از آن غافل نشد. از نظر هر دو اندیشمند، فهم متشابهات به افراد و ظرفیت و شایستگیشان بستگی دارد؛ بعبارت دیگر، فهم متشابهات امری نسبی است. بعقیده آنها، راسخان در علم، تمام معنای متشابهات را میدانند و در واقع برایشان متشابهی وجود ندارد. البته ملاصدرا بر اساس نظریه توحید خاصی، معتقد است مراتب هستی از عالی تا دانی، همه بر یکدیگر ترتب وجودی دارند. بر همین اساس، او بر این باور است که بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسیم در باب ذات باریتعالی باشد، میتوان بر مبنای اصول فلسفی عرفانی دیدگاه توحید خاصی، ظواهر الفاظ آیات را حفظ نموده و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد و لفظ متشابه را توسعه معنایی داد. اما علامه طباطبایی، قائل به ارجاع متشابهات به محکمات است و متشابهات را بر اساس محکمات تفسیر میکند. او به امکان و وجود تأویل برای تمام آیات قرآن، اعم از محکمات و متشابهات، معتقد است؛ متشابهات پس از ارجاع به محکمات، از تشابه خارج شده و محکم میشوند. در این پژوهش، دیدگاه ملاصدرا بدلیل آنکه دارای مبنا بوده، نسبت به نظر علامه ترجیح داده شده است.
تحلیل دیدگاه هانری کُربَن در تأویل رمز و نقش خیال فعال در فهم متون حکمی اسلامی
حوزه های تخصصی:
در دو ره های مختلف، متناسب با زمینه های فکری و معرفتی رایج، نوع نگاه مفسران و مخاطبان به متون عرفانی دیگرگون و متفاوت بود ه است. تعالیم و زبان سیّال متون عرفانی همواره بر اساس نیازها و زمینه های روحی و تمایلات درونیِ پژوهشگران و مخاطبان، مورد تأویل و رمزگشاییِ قرار گرفته اند. برخی مفسران و پژوهشگران متون عرفانی، این متون را از منظر یک حقیقت یا زبان رمزیِ برتر نگاه کرده، تفاسیری مبتنی بر تحلیل رمزها یا به عبارتی، رمزگشایی مفاهیم بنیادین زبان عرفانی ارائه کرد ه اند. پروفسور هانری کربن از جمله این افراد است؛ وی همواره سعی می نمود که علاوه بر بازنمایی و تفسیر مفاهیم کلیدیِ حکمت اسلام ی ایرانی، با اتخاذ شیوه تحلیل مبتنی بر فلسفه پدیدارشناسانه، با گرایش به تأویل رایج در حکمت اسلامی، زبان رمزاندیشانه متون حکمی را کشف و تبیین نماید. در این مقاله، تلاش می شود با رویکردی توصیفی- تحلیلی، دیدگا ههای کربن درباره رمز و رمزپردازی در متون حکمی ایران ی اسلامی، به شکل منسجمی صورت بندی گردد. از نظر کربن، متن وقتی به حقیقتش بازگردانده م ی شود که نفس نیز در سیری صعودی به حقیقت خود -که انتقال از سطح نمودها و مجازهاست- بازگردد؛ نتیجه اینکه بر اساس فهم رمزاندیشانه از متون حکمی، تأویل نه فقط درک معنای نهفته متن در سطح افقی، بلکه صعود شخص مؤولِ به سطح وجودی جدید و دریافت آگاهیهای از نوع این مرتبه وجودی جدید خواهد بود، که کربن از آن با اصطلاح «تأویل نفس » یاد کرده است.
بررسی هرمنوتیک پل ریکور و تأویل مخاطب از اثر هنری با تکیه بر عنوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
19 - 26
حوزه های تخصصی:
در ازدحام دگرگونی های هنری سده ی بیستم، آثار نقاشی نیز «عنوان» های گوناگونی به خود پذیرفته اند؛ در بررسی این عنوان ها با گذر از علل انتخاب آنها، نقش عنوان در رویارویی با مخاطب و چگونگی تأثیر بر تأویل مخاطب مطرح می گردد؛ که این پژوهش نیز از منظر هرمنوتیک ریکور قصد بررسی این تاثیرپذیری را دارد. در هرمنوتیک ریکور با مطرح شدن اثر هنری همچون گفتمان، مخاطب و متن، اهمیتی بیش از مؤلف آن می یابند. اثر به جهانی ارجاع دارد که رویاروی جهان مخاطب قرار می گیرد و مخاطب با طی کردن مراحل تأویل ریکور یعنی تبیین، فهم، و خویشتن فهمی، اثر را تأویل می کند. می توان نقشی برای عنوان در این فرآیند در نظر گرفت. عنوان می تواند بخشی از استراتژی مؤلف باشد و با کارکردی همچون استعاره، و یا ابداع پیرنگ، موجب نوآوری معنایی گردد. همان طور که نقاش سده ی بیستم، خلاقانه در انتخاب عنوان اثر هر چه بیشتر با مخاطب درگیر شده، نوآوری معنایی را از او طلب می کند؛ تا مخاطب با هر تأویل، معنا را بازآفریده، پیکربندی متن را دگرگون سازد. شیوه ی پیشبرد این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی، از نظر روش، تطبیقی-تحلیلی می باشد. همچنین داده ها با روش کتابخانه ای-ترکیبی گردآوری شده ، به صورت کیفی، از طریق منطق و استدلال مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته اند.
تحلیلی بر ترجمه و تفسیر بسمله در کشف الأسرار میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
در سنت ترجمه قرآن کریم، هر مترجم در برگردان بسمله از یک عبارت ثابت و کلیشه ای استفاده کرده است. از سوی دیگر مفسران شیعه و اهل سنت در اکثر قریب به اتفاق تفاسیر، تنها در بسمله سوره حمد به شرح و تبیین این آیه مبادرت ورزیده ، نیازی ندیده اند ذیل بسمله دیگر سور چیزی ذکر کنند. در این میان از بین تفاسیر سنتی، لطائف الاشارات قشیری و کشف الاسرار میبدی استثناء هستند که ذیل هر بسمله، توضیحات منحصر به فردی ذکر کرده اند که با دیگر سور متفاوت است. افزون بر این، در نوبت اول کشف الاسرار که به ترجمه اختصاص دارد، چهار نوع برگردان مختلف آمده که بی همتاست. این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، به دنبال پاسخ به چرایی عملکرد ناهمگون رشیدالدین میبدی در ترجمه و تفسیر است؛ پس از تحلیل 113 ترجمه و 112 تفسیر آیه تسمیت در کشف الاسرار، این نتیجه به دست آمد که گرچه برخی ترجمه و تفسیرها با درون مایه سور در ارتباط است اما در اکثر موارد، با نوعی ذوق وجدانی مبتنی بر ادراکات درونی و اشراقی مواجهیم. در هر حال رفتار رشیدالدین میبدی نشانگر آن است که او هر بسمله را مخصوص به همان سوره می دانسته است؛ دیدگاهی که به شیعه امامیه بسیار نزدیک است.
تأثیر مبانی وجودشناختی ملاصدرا در درک برخی معارف دین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
کارکرد هرمنوتیک و تفسیر عقلانی معارف ِ دین با رویکرد وجودشناسی از اساسی ترین کارکردهای فلسفه ملاصدرا می باشد. مسئله اصلی این جستار چگونگی درک معارف دین با ادله فلسفی از منظر ملاصدرا است. در این نوشتار تلاش شد به تبیین نظریات ایشان در درک معارف دین بر مبنای اصول ویژه وجود شناسی ازجمله: اصالت وجود، تشکیک وجود و از مسیر تدرج مراتب انسانی، نظریه تطابق عوالم و حرکت تکاملی نفس بپردازیم. در این تبیین دین شناسان حقیقی و در رأس آنها انسان کامل با شهودِ این حقیقت که وجود خداوند باریتعالی در بالاترین مرتبه هستی است و همه عوالم جلوه های متنوع از وجود واحد او هستند به درک عالی معارف دین می رسند و دیگر انسانها متناسب با مرتبه وجودی خویش براساس حرکت جوهری نفس از دریای حقیقت قرآن و معارف دین بهره می برند؛ اما درک حقیقی کلام حق تعالی تنها از آن کسانی است که در اثر ارتقاء وجودی و اتحاد با عوالم برتر، به کمک مکاشفه و شهود و عقل رسته از محدودیتهای عالم ماده، توانسته اند در مواردی به تأویل صحیح متن وحیانی نائل آیند. تأویل صحیح، نخست از فهم الفاظ (تفسیر ظاهری) آغاز می شود سپس در مرحله بعد مفسر با بهره مندی از شهود با روح و باطن جهان اتحاد معنوی برقرار کرده و در نتیجه آن به حقایق باطنی نظام فرودینی می رسد که رقیقه عالم و عقول و مطابق با آن است.
نگاهی جدید به نظریه تفسیر تمثیلی با تأکید بر تأویل قرآن
در مورد تمثیلی بودن برخی از مسائل و گزاره های قرآن کریم سه دیدگاه وجود دارد: 1. مشهور مفسران با حفظ ظواهر آیات، گزاره های یاد شده را تاریخی دانسته و به تجزیه و تحلیل مفاد آن پرداخته و تمامی عناصر و اجزای گزاره ها را حقیقی دانسته اند؛ 2. برخی دیگر مجموعه داستان های یاد شده اعم از عناصر اصلی و جزئیات و ماجراها را حکایت مقام می دانند و به عبارتی از اسطوره ها برمی شمرند؛ 3. گروهی از مفسران هم با تمثیلی یا نمادین دانستن برخی از آیات و داستان ها به تحلیل و تفسیر آیات مورد نظر اقدام کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بیان معنایی جدید در مورد نظریه تفسیر تمثیلی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که: شخصیت ها و عناصر داستان ها واقعی بوده و تحقق خارجی داشته اند و نمی توانند تنها بعنوان مثل یا نماد مورد نظر باشند؛ البته ماجراهای نقل شده دارای معارف عمیقی علاوه بر معنای ظاهری آیه می باشد.
بررسی و نقد شیوه سلفیه در فهم متون دینی
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
118 - 142
سلفیه عنوانی است که گروهی از پیروان احمد بن حنبل و ابن تیمیه برای خود برگزیده اند تا نشانگر عقیده آنها در لزوم رجوع به شیوه سلف از امّت پیامبر باشد. این گروه در برخورد با متون دینی و معنا شناسی آن ها مقید به ظواهر بوده و هر گونه تاویل را در مورد آیات قرآن نفی می کنند؛ ایشان دلایلی برای روش تفسیری خود مطرح می کنند که به عدم توجه به اقتضائات زبانی در بیان حقائق عالی و فراتر از جهان مألوف ذهن بشر باز می گردد بعلاوه این ظاهر گرایی و مخالفت با تاویل ظواهر بر اساس قرائن عقلی و نقلی علاوه بر ضعف در ناحیه مبانی، نتایجی نیز به بار می آورد که با اصول اسلامی و توحیدی سازگار نیست و موجب اثبات صفات نقص برای خداوند متعال می شود؛ اما معضلات موجود در ایده سلفیه به همین جا ختم نمی شود و خود نیز نتوانسته اند به این ایده پایبند بمانند و در مواردی ناچار به تاویل برخی آیات قرآن شده اند
بررسی و تبیین مفهوم تأویل در قرآن از منظر فریقین
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
216 - 236
قرآن کریم چراغ روشنی است که فروغ تابناکش به خاموشی نگراید. سرچشمه و دریاهای دانش امت که وسعت مقاصد و معانی غیب و شهودش بی نهایت است. قرآن کریم با فصاحت لفظ، بلاغت اسلوب و اعجاز نظم، همه حقایق را تبیین می کند، تا فقیه از آن احکام الهی را استنباط کند؛ حکیم به حقیقت نظام موجودات برسد و مفسر به معانی و معارف آن دست یابد.در میان مباحث تفسیری، همواره بحث از تأویل آیات و مفاهیم قرآنی مورد توجه مفسران بوده است. بحث از تأویل از مباحث مبنایی در علوم مختلف اسلامی است که هر گونه نگرش به این مقوله تأثیر مستقیم و بنیادین در تمام علوم اسلامی خواهد گذاشت. مقاله حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی به مسأله «حقیقت تأویل از منظر فریقین» می-پردازد و به این نتیجه دست یافته است که از منظر مفسرین بین تفسیر و تأویل تفاوت وجود دارد؛ در نتیجه تأویل در قرآن کریم و همچنین روایات اسلامی مصادیق مختلفی از قبیل تحقق خارجی امر، نتیجه و عاقبت امر، تعبیر خواب و ... دارد و در نهایت از منظر شیعیان تأویل درشمارمباحث جدی قرآن پژوهان و اصحاب تفسیر بوده است و اکثر علمای اهل سنت هم تأویل را در آیات و روایات پذیرفته اند.
تأویلات داستان موسی (ع) در موضوع تجلّی خداوند
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
237 - 263
پژوهش حاضر با عنوان « تأویلات داستان موسی (ع) در موضوع تجلّی خداوند» تلاش دارد تا با روش توصیفی تحلیلی به جنبه های عرفانی داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی با محوریت موضوع تجلّی خداوند برای موسی (ع) در کوه طور بپردازد. داستان حضرت موسی (ع) در متون تفسیری به ویژه تفاسیر و متون عرفانی بازتاب چشمگیری داشته و مفسران در تفسیر آیاتی که با زندگانی این پیامبر اولوالعزم مرتبط است، به تفصیل به بخش های متعدد این داستان اشاره کرده اند. یافته های تحقیق، بیان گر آن است که داستان انبیای الهی در قرآن کریم یکی از مهم ترین ارکان اساسی عرفان اسلامی است به حدی که اگر چنان چه حضور انبیای الهی درتفاسیر عرفانی نادیده گرفته شود، تبیین تفکرات و تعالیم عرفانی دشوار وشاید غیر ممکن خواهد شد. آن چه که در داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی به چشم می خورد، یک دوره کامل سیر و سلوک را شامل می شود که هم نشان گر بعد آفاقی و تجربی معرفت و تکامل روحی موسی کلیم الله است و هم بیان گر بعد انفسی و شهودی آن. دقت در تفاسیر عرفانی این نکته رابه خوبی روشن می سازد که برخی از تفاسیر عرفانی چنان در مفاهیم عرفانی غرق شده اند که گویی هیچ اعتقادی به مفاهیم ظاهری و حقیقی نداشته اند که به نظر می رسد این شیوه با روش اهل بیت علیهم السلام چندان هماهنگی ندارد.
بررسی تأثیرپذیری ابن رشد از غزالی در مسئله تأویل نصوص دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
متفکران اسلامی در باب فهم آیات متشابه و مسئله ظاهر و باطن داشتن آیات به یکسان نمی اندیشند و گاهی اختلافات مبنایی میانشان وجود دارد. غزالی و ابن رشد از موافقان بهره گیری از روش تأویل در فهم آیات متشابه بودند و راه گریز از چالش و تعارض ظاهر و باطن را استفاده از رهیافت تأویل می دانستند. ابن رشد در مخالفت با غزالی شهره بود و کتاب تهافت التهافت را در نقد تهافت الفلاسفه غزالی نگاشت. با وجود نقدهایی که به او در این کتاب و دیگر آثارش صورت می دهد، در پاره ای از موارد و به ویژه در مسئله تأویل از غزالی تأثیر می پذیرد. غزالی دو گونه مواجهه در دو دوره فکری با مسئله تأویل دارد. این مواجهه در هر دو دوره کاملاً روشمند است و همین امر سبب الگوبرداری از روش ارائه شده او در مسئله تأویل شد. از این الگو در فهم متن ابن رشد بهره فراوانی برده است. براساس یافته های تحقیق، ابن رشد هم در ماهیت شناسی تأویل و هم در تعلیل و ضرورت اقبال به آن و هم در ابزار روی آوری به تأویل از غزالی متأثر بود؛ اگرچه اختلاف نظرهایی نیز در هریک از موارد با او دارد. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی وجوه تأثیرپذیری ابن رشد از غزالی در مسئله تأویل نشان داده شده است.
بررسی و نقد روایات تأویلی غلوآمیز در تفسیر عیاشی
آمیختگی روایات اصیل و صحیح با روایات ساختگی و ضعیف در منابع اسلامی در طول تاریخ، یکی از اساسی ترین مشکلات عرصه حدیث است که عرصه های دیگر را نیز تحت تاثیر قرار داده است. این مهم به جهت تلاش محدثان متقدم در جمع احادیث به جهت ممنوعیت نقل و نگارش حدیث پس از رحلت پیامبر بوده که واهمه از میان رفتن احادیث را داشتند. متاسفانه عرصه تفسیر نیز از این امر مستثنی نیست و روایات ضعیف و جعلی در آن وارد شده است.از جمله آفات تفاسیر روایی، روایات غلوآمیز در مورد ائمه معصومان (ع) است که با تفکرات غالیان وارد تفسیر گشته است. تفسیر عیاشی از مهم ترین تفاسیر روایی شیعه است که بررسی آن نشان از وجود روایات غلو آمیز در مورد ائمه معصومین است که گروهی از آنها، روایات تأویلی است. این روایات که در آنها کلماتی از قرآن به ائمه معصومین تاویل شده است، گاه از نظر محتوا و گاه از نظر سند دارای مشکل هستند و با روح وحدت اسلامی برآمده از قرآن و حدیث سازگاری نداشته و اختلاف برانگیز می باشند. مشکل دیگر، مرسل بودن اینگونه روایات است. که در این تحقیق برخی از این روایات دارای ضعف سندی و محتوایی، مطرح و سپس نقد و بررسی می شوند.
قواعد هستی شناختی تأویل و تأثیر آن بر معنای متن در حکمت صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
127 - 149
در تأویل هستی و متن، حقایقی که از دید ظاهری در تفسیر عالم و متن پنهان است، به منصه ظهور آورده می شود. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در وجودشناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. این مبانی قابل قاعده مندی است که هدف این مقاله نیز استنتاج این قواعد و نشان دادن تأثیر آنها بر تأویل متن است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بر مبنای وجودشناسی صدرایی است و به استنتاج و بررسی پنج قاعده اصلی و چند قاعده فرعی -که در زیرشاخه های قواعد اصلی قابل پیگیری است- می پردازد و با ذکر نمونه های تأویل متن، تأثیر قواعد هستی شناسی را بر تأویل متن نشان می دهد. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از ارجاع ماهیت به وجود، ظرفیت های تأویلی در وجود (مراتب وجود)، ظاهر، بستر وجود شناختی، تطابق عوالم در تأویل و ارجاع کثرت به وحدت. این مقاله ضمن آنکه منطقی فلسفی از تأویل های متن را نشان می دهد، نظریه ای تأویلی از هستی در قالب قواعد نیز محسوب می شود.
مصادیق آیات قرآنی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
155 - 178
حوزه های تخصصی:
عرفا و صوفیّه برای بیان مفاهیم و اصطلاحات عرفان نظری و عرفان عملی همواره از آیات قرآن کریم بهره جسته اند؛ آنان برای بیان کشف و شهود و تجربیات عارفانه خود نیز هیچ زبانی را کارآمدتر و رساتر از زبان قرآن نمی دانستند. از این رو، می توان به آسانی و به وفور معنا، تفسیر، تأویل و مصداق بسیاری از آیات قرآن را در متون عرفان و تصوّف یافت. تمرکز اصلی این جستار بر مصادیق آیات قرآن در این متون است. متون عرفانی منتخب این جستار به زبان فارسی است. در ابتدای مقاله به ارائه تعریف مصداق در علم معنی شناسی پرداخته شده تا تفاوت آن با معنیِ "مفهوم" و "معنا" به دست آید و سپس تعاریف مصداق و تفاوت آن با تأویل در علوم قرآنی کاویده و در پایان نمونه هایی از مصادیق آیات قرآن در این متون ذکرگردیده است. "ملوک" و "قریه" در آیه 34 سوره نمل، "کرامت" در آیه 70 سوره اسراء ، "امانت" در آیه 72 سوره احزاب و واژگان "صراط مستقیم" ، "تقوی" و "هوی" از جمله مواردی است که در این جستار در بیست متن عرفانی فارسی، مصداق یابی شده است.
دیدگاه ابن عربی بر وحیانی بودن قران و پاسخ به شبهات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
1 - 20
حوزه های تخصصی:
معانیی که از حضرت الهی فرودمی آیند یک صورت جسمانی مانند صورت خیال ما می پذیرند و سپس به عالم ملک فرودمی آیند. بدین لحاظ جهان مثال را « خیال منفصل» نیز می نامند. و ارواح کلی انسانی پیش از ظهورشان در بدن با آن صورت ها ظاهرند و اکثر مکاشفات در این عالم است که آن را « خیال مقید» می نامند انواع خواب ها مربوط به این عالم است و معبر نیز خواب را با توجه به این عالم تعبیرمی کند. پیامبر (ص) در مورد دو خواب فرموده : یوسف (ع) وقتی که برادرانش در برابر او سجده کردند صورت خارجیه حسیه را حق قرارداد و گفت خوابم تعبیر شد و آن را خیال اندر خیال دانست نه حقیقت و در مورد ابراهیم (ع) بایست خوابش را تأویل می کرد اما چون انبیاء امور را در عالم مثال مطلق مشاهد ه می کنند که مطابق با واقع است و نیازی به تعبیر ندارد آن را تأویل نکرد و به ذبح فرزندش پرداخت و این فدیه مربوط به آن چیزی بود که در ذهن ابراهیم (ع) بود نه آنچه در نفس الامر بود. به این دلیل خداوند فرمود: « ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا» نفرمود در رویا صادق بودی. دکتر عبدالکریم سروش نیز به پدیدارشناسی قرآن پرداخته و در موردِ ماهیت رویا ، قرآن و وحی الهی نق. طه نظراتی دارد؛ از این رو ، هر دوی این مطالب را بررسی می کنیم زیرا بر این اعتقادیم که تضاربِ آراء نه تنها جمودِ فکری دینی را ازبین می برد بلکه بیش از آن ، باعثِ رشدِ و ارتقاء معرفتی نیز می گردد. این مقاله ، از ره آوردِ چالش های میانِ ادعای سروش و نقد های بر آن است که می تواند به درک و فهمی عمیق تر از مسائلِ مهم و تأثیرگذار در زندگی دینی راه یابد.
تحلیل اشعار سهراب سپهری بر اساس دیدگاه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی (Phenomenology)، یکی از نظریّه های برجسته در نقد ادبی معاصر است، به طوری که پیروان نقد ادبی خواننده محوری (reader-response theory)، اساس تئوری های خود را بر پایه آن نهاده اند. اساس نظریه ادموند هوسرل (Edmond Husserl)، پدیدارشناس برجسته، بر این اصل استوار است که پدیده های موجود در جهان، تنها در فهم و درک ادراک کننده آنها دارای مفهوم اند و ذهن انسان منشاء همه معانی است. کلید درک این دلالت، نشانه ها و کلید واژگان زمینه ای این نشانه ها، نگاه شهودی است. اساس نظام پدیدارشناختی هوسرل، رویکردی ناب و تازه به پدیده ها برای رسیدن به «اصل چیزها»ست که در این حالت، نوع رابطه حسی- ادراکی با پدیده ها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این دریافت حسّی-ادراکی، زمینه ساز تحول نشانه شناسی کلاسیک (semiology) به نشانه- معناشناسی سیال و هستی مدار (sémiotique) است. این رویکرد، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل پدیدارشناسانه آثار ادب فارسی، می تواند افق های نوی بر روی تحلیل شعر فارسی بگشاید و زمینه ساز خوانشی تازه از آنها شود.
سپهری، به عنوان شاعری تاثیر گذار و صاحب سبک، برای تبیین حالات شهودی خود، به نگاهی نو و نامتعارف دست یافته؛ به طوری که عنوان شاعر «نگاه تازه و شهودی»، شایسته اوست. نگاه سپهری به جهان هستی، نگاهی پدیداری و مکاشفه ای است. او در گفتمانی تاویلی و هستی مدار، نگاه خود را از موجودیت عینی و ذهنی پدیده ها به ساختار تاویلی و نشانه شناختی آنها انتقال می دهد و در فرایندی حسی- ادراکی، آن را به پدیداری معنا دار تبدیل می کند. کشف چنین ساختاری، در پرتو نقد پدیدار شناختی امکان پذیر است. این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی و در ارتباطی تعاملی با نشانه- معنا شناسی، نمونه هایی از اشعار سهراب سپهری را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و گفتمان جدیدی را در شعر سپهری، معرفی و ارائه کرده و در پرتو نگاهی نو و سیّال، به برداشت تازه ای از اشعار زایشی او دست یافته است.
کارکردهای بلاغی ترجمه در شکل گیری ساختار تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای بلاغی ترجمه در شکل گیری ساختار تفسیر عرفانی * ترجمه شیوه ها، انواع و کارکردهای متفاوتی دارد، از جمله این کارکردها زمینه سازی بیان تأویل آیات و احادیث و روایات است. در متون عرفانی بنای سخن بر آیات، احادیث، روایات و نقل قول های فراوانی قرار می گیرد. بنابراین نیاز به استناد عینی به اصل متن، عارف را وامی دارد تا متن عربی را در کنار ترجمه آن، در کلام خود بیاورد. بزرگان صوفیه، از جمله ابوالفضل رشید الدین میبدی در النوبه الثالثه کشف الاسرار و عده الابرار، ترجمه را به علاوه بر نیاز اساسی به استشهاد، در جهت بیان رسا و تأثیرگذار درک باطنی خود، از آیات و احادیث به کارگرفته اند. ظرافت، عمق و پیچیدگی و کارآیی این نوع ترجمه، نقش بنیادی و چشمگیری در شکل گیری ساختار زبانی و معنایی متن دارد این موضوع در این پژوهش، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند در تفسیرعرفانی میبدی، ترجمه آیات، احادیث، روایات و نقل قول ها، هم درکنار اصل عربی و هم در غیاب اصل عربی، آمده اند. همچنین، بنا بر نیاز، هر دو شیوه ترجمه مستقیم و ترجمه آزاد، به کارگرفته شده است. چینش حساب شده ترجمه ها، در ساختار زبانی و معنایی متن، به گونه ای است که در همان چندین جمله آغازین ترجمه آیات و احادیث و روایات، چرخش از معنای ظاهری به سوی معنای تأویلی رخ می دهد و در ادامه با شرح و بسط معنای تأویلی، ساختار زبانی و معنایی متن شکل می گیرد. چنین است که نویسنده درون ترجمه ها و یا در پیوند با این ترجمه ها، زمینه بیان اندیشه اش را مهیّا می گرداند. همچنین این شیوه ترجمه در هماهنگ کردن مضمون متن عربی و اندیشه نویسنده، یکپارچه سازی ساختار معنایی متن، افزایش عمق و ابعاد معنا، نقش زیربنایی به عهده دارد. در مجموع این کارکردهای بلاغی ترجمه عارفِ مفّسرِ مترجم هستند که، را به هدف نهایی، بیان مستند، روشن، زیبا و تأثیرگذار تأویلات و اندیشه های عارفانه اش می رسانند.
اگزیستانسیالیسم شعری و نحوه تحقق آن با تمهیدات بیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه اگزیستانسیالیست توجّه خاصّی به ادبیّات و از جمله شعر داشته اند؛ به طوری که برای آنان، شعر، شعرِ وجود است. شعر و زبان شعری محملی است که هستیِ هستندگان در کانون توجّه قرار می گیرد و توجّه به هستیِ محض مهمترین دغدغه اگزیستانسیالیست هاست و شعر شاعران اصیل به نوعی نمایانگر اصالت وجود شاعر؛ هایدگر خانه هستی انسان را در زبان دانسته است و در این بین کسانی که بیش از همه بر زبان و مسائل آن تمرکز می کنند، شاعران هستند. از طرف دیگر اگزیستانسیالیست ها دارای اصولی هستند که عبارتند از؛ امکان، آزادی، فردیّت، دلهره و نگرانی و در نهایت تأویل. در این مقاله سعی بر این است که نحوه حضور این موارد در شعر(بویژه شعرِ شاعرانِ مطرحِ نوپرداز) با استفاده از تمهیدات بیانی(تشبیه، استعاره و نماد) و نحوه کارکرد آنها تشریح شود؛ زیرا این مکانیسم های شعری با اصل و وجودِ پدیدارها سر و کار دارد و به بیانی دیگر کار آنها هستی بخشیدن به هستی های تکراری و دم دستی است و همین امر سوق دهنده اذهان به سمت هستی محض است. در نهایت علّت اینکه چرا افراد برجسته این مکتب، شاعران را بزرگترین اگزیستانسیالیست ها محسوب کرده اند، بررسی خواهد شد.
جستاری در تأویل های مولوی از احادیث شریف در کتاب مجالس سبعه و فیه ما فیه
حوزه های تخصصی:
مولوی بی شک مشهورترین شاعر قرن هفتم است که بخش عظیمی از گنجینه ارزشمند معارف الهی و احادیث را در ادبیات فارسی به خود اختصاص داده است. او در آثار خود در برخی موارد برداشت هایی متفاوت از احادیث می کند که بیانگر تسلّط فراوان شاعر به علوم اسلامی و روایات است. تأویل های وی در آثار منثور مشخصاً مجالس سبعه و فیه مافیه نشان دهنده احاطه شاعر به معارف الهی به ویژه علوم مرتبط با حدیث است. موضوع برداشت های دیگرگونه مولوی، بیشتر پند و اندرز، عبرت، تمسّک و توکّل به خداوند، عدم پیروی از هوای نفس و مذمت دنیاست. درک دقیق این نوع از احادیث در نثر مولوی گاهی لازمه اش فهم معانی غیرحقیقی کلام او است. این برداشت های متفاوت گاهی به جای افراد و اشیا و اموری مانند آن ها در کلام خود را نشان می دهند. درک سخن مولوی در بسیاری از امور بدون آگاهی داشتن از این تأویلها غیرممکن به نظر می رسد. هدف پژوهندگان در این تحقیق نشان دادن این موارد است که مولوی بسته به شرایط گوناگون، گاهی تأویل متفاوتی از یک حدیث . در این تحقیق سعی شده است تا با اشاره به سخنانی که در بردارنده یکی از برداشت های دیگرگونه است، خواننده در فهم سخن مولوی یاری داده شود.
تحلیل آراء معاصر در تبیین آیه محکم و متشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۳
49 - 74
حوزه های تخصصی:
از جمله پژوهش های قرآنی مطمح نظر مفسران و دانشوران علوم قرآنی، تبیین موضوع «محکم و متشابه» در قرآن است؛ که هفتمین آیه از سوره آل عمران بدان اشاره دارد. از آنجا که شناخت موضوع محکم و متشابه در پرتو دیدگاه ها و برداشت هایی است که توسط قرآن پژوهان از این آیه ارائه گردیده، این پژوهش با ارزیابی دیدگاه های قرآن پژوهان معاصر، نگرش ایشان در حوزه هایی مانند چگونگی آیات متشابه، تعریف و چیستی تأویل، و کیفیت دانش راسخون در علم را متفاوت یافته است. این مقاله پس از اشاره به کلیات این موضوع، به بررسی و نقد و تحلیل این دیدگاه ها پرداخته، و در تبیین محکم و متشابه به ارائه پیشنهادی دیگر همت گمارده است.