مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مردانگی
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه سازه گرایان، مردانگی سازه ای اجتماعی – فرهنگی است که در فرایند اجتماعی شدن، به صورت فعالانه کسب می شود. بنابراین؛ مردانگی از ویژگی های ذاتی بیولوژیکی،فیزیولوژیکی و یا روان شناختی فراتر می رود. در این مقاله پاسخ پسرها(مردان جوان) را به ارزش های «مردانگی» با مطالعه نگرش های آنها نسبت به ارزش های یادشده مورد بررسی قرار می دهیم. بدین منظور، با اتخاذ رویکردی سازه گرایانه و با استفاده از نمونه-ای معرف دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر تهران، قصد داریم گرایش پسرها را به ارزش های مردانه و کلیشه های جنسیتی مطالعه نموده و ارتباط پایگاه اجتماعی- اقتصادی و هویت جنسیتی پسران را با این ارزش ها مورد توجه قرار دهیم. این پژوهش ضمن اذعان به وجود تنوعی از مردانگی در میاان پسرهای دانش-آموز شهر تهران برخی از اختلافات را نیز در زمینه گرایش به ارزش ها و کلیشه های جنسیتی در میان آنها نشان می دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد پسرهایی که نمرات بالاتری در مقیاس مردانگی کسب نموده اند نسبت به سایرین گرایش بیشتری به ارزش های مردانگی و کلیشه های جنسیتی مردانه دارند.
بررسی خصوصیات روانسنجی مقیاس نقش جنسی بم فرم کوتاه با تأکید بر تحلیل عاملی در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی خصوصیات روانسنجی مقیاس عاملهای مردانگی و زنانگی مقیاس نقش جنسی بم فرم کوتاه با تأکید بر تحلیل عاملی در جمعیت ایرانی انجام شد. روش اجرا: 1000 زن و مرد شاغل در شرکتها، ادارات و سازمانهای دولتی شهر تهران به روش خوشه ای چند مرحلهای از جامعه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس نقش جنسی بم فرم کوتاه استفاده شد. جهت بررسی پایایی مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ و جهت بررسی روایی مقیاس از روش تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده حاکی از پایایی بالای مقیاس در دو عامل مردانگی و زنانگی بود و نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشاندهنده برازش ضعیف مدل در تعیین عاملها به شکل اولیه بیان شده توسط بم بود، در حالی که نتایج تحلیل عاملی اکتشافی در 30 گویه بیانگر سه عامل مردانگی، زنانگی و خنثی با تغییراتی در برخی از گویه های اصلی بود. نتیجهگیری: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که نه تنها برخی از صفات زنانگی و مردانگی تحت تأثیر فرهنگ و ارزشهای حاکم بر جامعه ایرانی تغییر کرده است، بلکه اهمیت صفات مردانه یا زنانه نیز تحت تأثیر فرهنگ حاکم بر جامعه است.
بررسی اثر جنس و طرحواره های جنسیتی بر الگوهای دوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیر جنس و نقش های کلیشه ای جنسیتی بر الگوهای دوستی می پردازد. تعداد 162دانشجوی دختر و 138 دانشجوی پسر از دانشکده های دانشگاه تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از نمونه مورد مطالعه از دو پرسشنامه کیفیت دوستی حجازی(Hejaze,1996 ) و پرسشنامه نقش های جنسیتی بم (Bem,1981) استفاده گردید. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون همبستگی خی دو تجزیه و تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان دادند بین جنس افراد و الگوهای دوستی ارتباط معناداری وجود دارد به گونه ای که میزان رضایت و خود فاش سازی و صمیمیت در بین زنان بیش تر از مردان است و میزان اعتماد مردان نسبت به زنان بیش تر است، اما بنظر می رسد که میان کلیشه های جنسیت و الگوهای دوستی ارتباط معناداری وجود ندارد. در واقع، کلیشه های جنسیتی موجود نمی تواند چگونگی الگوهای دوستی افراد را پیش بینی کند. هم چنین، بین جنس و نقش های کلیشه ای جنسیتی نیز ارتباط معناداری وجود ندارد.
زنانگی و مردانگی در جامعه افغانستان: تحلیل گفتمان فیلم سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا فیلم«سنگ صبور» بیان کننده ماهیت واقعی زندگی زناشویی جامعه افغانستان است؟
برای جواب به این سؤال و اینکه آیا شخصیت ها و کارکردهای زن و مرد در این فیلم، نشان دهنده فرهنگ مردان و زنان افغانی هست یا خیر؛ مفاهیم تشکیل دهندة مردانگی و زنانگی دیالوگ های یکی از معروف ترین فیلم های افغانی به نام «سنگ صبور» با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موف و با نظریه روان کاوانه «کارن هورنای» و نظریه انتقادی شرق شناسی تحلیل شده اند. فیلم سنگ صبور، زندگی زناشویی یک مرد جنگی مجروح و همسرش را در زمان جنگ های داخلی در شهرکابل بازنمایی می کند. تحلیل انجام گرفته بیانگر این است که مفاهیم زنانگی و مردانگی بازنمایی شده در سنگ صبور نمایان گر ماهیت فرهنگ روابط زناشوهری افغانی ها نیست. البته، شیوه های گفتمانی، به خصوص گفتمان رد و بدل شده میان مرد مجروح جنگی و همسرش بیانگر بخشی از گفتمان حاکم در افغانستان است که نمی توان آن را تنها گفتمان حاکم دانست.
جنسیت، نقش های جنسیتی و اضطراب در دانش آموزان دختر و پسر مدارس دولتی شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق درباره ی تفاوت های جنسیتی در ترس کودکان، عموماً نشان دهنده ی این بوده است که دخترها ترسوترند و نسبت به پسرها اضطراب بیشتری را تجربه می کنند. فرض پیشنهاد شده برای این یافته ها این است که جهت گیری نقش جنسیتی و یا انتظارات عاملی مهم در ایجاد این مسأله باشد. اما این فرضیه مستقیماً درباره ی کودکان مورد بررسی قرار نگرفته است. مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است و رابطه ی میان داده های به دست آمده از پرسشنامه ی نقش های جنسیتی (مردانگی و زنانگی) و اضطراب آشکار کودکان را در یک نمونه ی عادی از کودکان (شامل 234 نفر، 115 دختر و 119 پسر 9-12 ساله)، بررسی کرده است. نتایج نشان داد که میان نقش جنسیتی مردانه و اضطراب کودکان رابطه ی منفی وجود دارد. اما در مقابل، ارتباط معناداری میان زنانگی و اضطراب کودکان یافت نشد. این یافته ها نشان می دهند که جهت گیری نقش جنسیتی، به ویژه مردانگی، احتمالاً نقش مهمی در رشد و یا ابقاء اضطراب کودکان بازی می کند
بازنمایی مردانگی در شبکه محلی سیمای ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردانگی امری برساختی و تاریخیاست که درفرهنگ های گوناگون، به شیوه های متفاوتی تجربه می شود. پژوهش حاضر به بررسی پرمخاطب ترین سریال های شبکه محلی مرکز ایلام در سال های اخیر پرداخته است.آنچه موجب عطف توجه به این موضوع شده، اهمیت آن در بافت به شدت در حال تغییر استان ایلام است. سؤال اصلی پژوهش این است که در شبکه محلی استان ایلام چه نوع تصویری از مردانارائه شده است. برای این منظور تلفیقی از چارچوب مفهومی ساختارنگر - به منظور بررسی بافت جامعه ایلام - وخردنگر-به منظور بررسی کنش بین افراد - استفاده شده است. روش تحقیق حاضر کیفی، ازنوع تحلیل محتوای کیفی است. برای کشف مفاهیم و مقولات آشکار و پنهان متن از تکنیک کدگذاری استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه هدفمند است؛ یعنی سه سریال پرمخاطب در سیمای ایلام. نتایج پژوهش نشان می دهد کهاین سریال هابا بازنمایی شکل خاصی از مردانگی به عنوان مردانگی هژمونیک، بر پذیرش، تأیید و تقویت آن کمک کرده است. همچنین مردانگی دیگری که جدا از بافت پدرسالارانه و سنتی قرار دارند به عنوان مردان نابهنجار و حاشیه ای از اجتماع محلی طرد می شوند.
بازنمایی هویت جنسی مردانه در مجموعه تلویزیونی ستایش
حوزه های تخصصی:
هویت جنسیتی به عنوان یکی از وجوه مهم هویت انسان از مفاهیمی است که همواره محملی برای نظریه پردازی و واکاوی های علمی و پژوهشی قرار گرفته است. در این میان، هویت جنسیتی مردانه به عنوان نیمه قوی جامعه و نحوه بازنمایی آن در رسانه تلویزیون، موضوع پژوهش حاضر است. این پژوهش با بهره گیری از روش نشانه شناسی درصدد آن است نشان دهد هویت مردانه مردان سریال تلویزیونی ستایش به چه نحوی کدگذاری شده است. مهمترین نتایج این پژوهش نشان داد، مردان این مجموعه به طور کلی در سه گروه مردان سلطه گر، سلطه پذیر و مستقل بازنمایی شده است که حضور مردان سلطه گر و سلطه پذیر بیش از مردان مستقل در این مجموعه انعکاس یافته است. همچنین بازنمایی صورت گرفته از مردان در این سریال، مشروعیت پدرسالاری را به چالش کشیده به طوری که تصویری منفی از این نظام به مخاطب معرفی شده است.
بازنمایی نقش جنسیتی در تبلیغات انتخاباتی شورای شهر تهران در سال 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش جنسیتی رفتار و نگرش های فرهنگی مناسب برای زنان و مردان است که در این تحقیق بازنمایی ویژگی های آن در تبلیغات شورای شهر تهران در سال 1396 مورد بررسی قرار گرفته است. چهارچوب نظری این تحقیق بر پایه سه نظریه برجسته سازی، اقناع و طرحواره جنسیتی بم است. این تحقیق با استفاده از روش تحلی محتوای کمی انجام شده است و بازنمایی 60 ویژگی یا صفت پرسشنامه نقش جنسیتی بم در طیفی از 0 تا 3 ارزشگذاری شده است. جامعه آماری شامل پوسترهای تبلیغاتی کاندیدهای شهر تهران در سال 1396 و نمونه آماری شامل 50 پوستر تبلیغاتی است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. بر اساس نتایج این تحقیق، زنان و مردان کاندیدا تلاش کرده اند که از صفات با ارزش منفی صرفنظر از زنانهو مردانه بودن آن پرهیز کنند و صفاتی را بیشتر بازنمایی کنند که داشتن صلاحیت آنها در تصدی عضویت شورای شهر ار بیشتر مورد تایید قرار می دهد...
بازنمایی رسانه ای از مردانگی در نظام پدر سالار با رویکرد نشانه شناسی گفتمانی؛ مطالعه موردی: سریال ستایش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدرسالاری مفهومی است که با اعمال قدرت، نفوذ، اقتدار و حجیت مرد در چارچوب خانواده قوام می گیرد. رسانه ها ازجمله محمل هایی هستند که با استمداد از آنها این نظام در جامعه بازتولید می شود. بر این اساس، شناسایی نوع مردانگی به تصویر کشیده شده در این سریال از اهداف مقاله حاضر بوده است. بر همین اساس، ابتدا 27 صحنه از صحنه هایی که نظام پدرسالاری و مردانگی را بازنمایی کرده اند، انتخاب شده اند تا پس از تحلیل نشانه شناسی در سطح خرد، دلالت های صریح و ضمنی آنها مشخص شود. در گام بعدی، با در نظر گرفتن رویکرد نشانه شناسی گفتمانی، نشانه های استخراج شده در سطح خرد در ارتباط با بافت کلی جامعه ایرانی مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته است. مهم ترین نتیجه پژوهش، نشان می دهد؛ مردانگی بازنمایی شده در این سریال از نوع مردانگی کیفر رسان است که در آن خشونت، سلطه گری و تحکم پدر در ساختار خانواده اولویت می یابد. این سریال با بازنمایی و اشاعه شکل هایی نوین از مردانگی که با الگوی متناسب با فرهنگ بومی جامعه در تعارض است، نوعی مردانگی تضعیف شده را به نمایش می گذارد و به این ترتیب، موجودیت و ایدئولوژی نظام پدرسالار را، مورد تردید قرار می دهد. تصویرسازی در این سریال به گونه ای است که رسانه، در کنار سایر عوامل بیرونی و محیطی، قانون ثبات نظم پدرسالارانه را به بوته نقد می کشد و تصویری متزلزل از نظام پدرسالاری ارائه می دهد؛ چنین نظامی در محور جانشینی، جایگزین نظام پدرسالاری با مؤلفه های مثبت می شود؛ بی آنکه الگویی مطلوب یا متعارف جانشین آن شود.
نمودهای زنانگی و مردانگی در زنانه نویسی و مردانه نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنانه نویسی و مردانه نویسی، ویژگی هایی را بر متن تحمیل می کند و همواره می توان انتظار ابداع شیوه های جدید بیان تجربه های منحصر به فرد زنان یا مردان را داشت؛ از این رو ذکر تمام ویژگی های خاص آثار آن ها امکان پذیر نیست و باید در نظر داشت که بسیاری از همین ویژگی ها در نوشتار مردانه و زنانه با یکدیگر تفاوت، شباهت یا هم پوشانی دارد. در این مقاله به بررسی معیارهای زبانی و محتوایی زنانه نویسی در قیاس با مردانه نویسی براساس نمودهای زنانگی و مردانگی پرداخته شده است. هدف و غایت این کار، شناسایی تفاوت های نوشتار زنانه در قیاس با نوشتار مردانه است. منظور از توصیف زنانه نویسی و مردانه نویسی، برخورد با این پدیده ها در سطح است بدون آن که به علیت آن ها پرداخته شود. در مرحلة تبیینی، نمودهای زنانگی و مردانگی در زنانه نویسی و مردانه نویسی براساس پارادایم های ذات گرایانه و سازه گرایانه تبیین می شود. سپس نمودهای مذکور در پوشش قوانین کلّی ای که ماهیت آن ها را آشکار می سازد، جای داده می شود. در این مرحله چرایی و علت یابی مسأله (کشف رابطة علت و معمولی موضوع) مدنظر است و سرانجام نتیجه آن شد که زنانه نویسی و مردانه نویسی با وجود تفاوت ها، شباهت هایی نیز دارند. به عبارت دیگر، مختصات مردانه نویسی را می توان در زنانه نویسی و به عکس یافت و رابطة بین این دو را از رقابت و نفی به همکاری با یکدیگر و تأیید دیگری می توان باز تعریف کرد.
نقش های جنسیتی مردانه و زنانه در گروهی از افراد طبیعی ایرانی بر پایه دو سازه متفاوت: پرسشنامه نقش جنسیتی بم و مقیاس های نقش جنسیتی مردانه و زنانه MMPI-2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش های جنسیتی مردان و زنان ایرانی با استفاده از دو ابزار مختلف و مقایسه آنها با هم انجام شد. روش: تعداد 81 مرد و 89 زن ایرانی طبیعی در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی شرکت کردند. بررسی نقش های جنسیتی مردانه و زنانه با استفاده از مقیاس نقش جنسیتی مردانه (GM) و زنانه (GF) از MMPI-2 و پرسشنامه نقش جنسیتی بم (BSRI) صورت گرفت. تعیین نوع جنسیت با استفاده از روش دونیمه سازی توسط میانه انجام شد. یافته ها: بر اساس هنجار جمعیت ایرانی مقیاس های GM و GF، 1/48 درصد مردان و 1/37 درصد زنان از نظر جنسیتی نامتمایز بودند و هیچ کدام از افراد بررسی شده دوجنسیتی (آندروژینوس) تلقی نشدند. اما بر اساس پرسشنامه نقش جنسیتی بم، 2/6 درصد مردان و 1/10 درصد زنان دوجنسیتی بودند و 5/39 درصد مردان و 0/36 درصد زنان نامتمایز قلمداد شدند. ضریب همبستگی پیرسون میان نمره مقیاس GM از MMPI-2 و صفات مردانه از BSRI 530/0 و بین نمره مقیاس GF از MMPI-2 و صفات زنانه در BSRI 528/0 بود (در هر دو مورد 001/0>p). نتیجه گیری: دو پرسشنامه مورد استفاده همبستگی متوسطی داشتند. به نظر می رسد این دو پرسشنامه ابعاد متفاوتی از نقش های جنسیتی را اندازه می گیرند، اگرچه هم پوشانی قابل توجهی نیز میان آنها دیده می شود.
بررسی مقایسه ای ارزشهای جنسیتی در بین زنان و مردان شهر خلخال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر در پی توصیف و تحلیل ارزشهای جنسیتی در یک نمونه آماری 327 نفری بالای 16 سال در خانواده های شهر خلخال می باشد. پژوهش حاضر این مقوله را در چهارحوزه ی جامعه شناختی، ادبیات، روانشناختی و تاریخی بررسی کرده است. هدف این پژوهش پاسخگویی به این سؤال است که: ملاک ارزشهای جنسیتی در بین خانواده های شهر خلخال چه می باشد؟روش تحقیق پیمایشی و داده ها از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spssبا پایایی 87/0 به روش آلفای کرومباخ و طیف لیکرت استخراج و تجزیه وتحلیل شده است. روش نمونه گیری خوشه ای و روش تعیین حجم نمونه کوکران با حجم نمونه 327 نفر انتخاب شده اند. ارزشهای جنسیتی با متغیر سن، رسانه های جمعی، نگرش والدین و فرزندان، تحصیلات و پایگاه اجتماعی و اقتصادی سنجیده شد و نتایج نشان داد که متغیر های مستقل سن، رسانه های جمعی، تحصیلات و نگرش بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته ی ارزشهای جنسیتی و کمترین تاثیر را متغیر پایگاه اجتماعی و اقتصادی در این جامعه ی آماری داشته است.پیشنهادها: همه عوامل و متغیرهایی که باعث ارتقا یافتن سطح ارزشهای جنسیتی در جامعه می شود می بایست تقویت گردد و با استفاده از رسانه های جمعی و بستر سازی فرهنگی مناسب اعتماد به نفس و خودباوری خانواده ها ارتقاء یابد.
تحلیل جامعه شناختی روایت های سینمایی تعامل من/ دیگری در فضای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۲
143 - 171
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کاوشی است درباره تعامل من/ دیگری در فضای اجتماعی نیمه دوم دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد به میانجی سینمای ایران. طبق رویکرد نظری پژوهش، تعامل من/ دیگری برساختی اجتماعی است که فرم و محتوای آن به فراخور گشودگی/ فروبستگی، زایایی/ سترونی و غنا/ تهی بودگی جهان زندگی تعیین می شود. برای ایضاح و تشریح این ایده به آرای زیمل، باختین و هابرماس استناد شده است. ایده دیگر پژوهش آن است که میانجی هنر (سینما) بهتر می تواند ما را در فهم ظرایف و پیچیدگی های این مسئله یاری رساند. بر این اساس، به شیوه نمونه گیری هدفمند سه فیلم آژانس شیشه ای، زیر پوست شهر، بوتیک انتخاب و با روش «تحلیل روایتِ نشانه شناختی» تحلیل شده اند. نتایج حاکی از آن است که هرچه از جهان زندگی گشوده و پویای نیمه دوم دهه هفتاد، که فضای دیالوگ محور آژانس شیشه ای بازتاب آن است، فاصله می گیریم، و به اوایل دهه هشتاد، که در حال وهوای یأس آور بوتیک بازنمود یافته است، نزدیک تر می شویم، نوع تعامل من/دیگری تغییر می کند. زیر پوست شهر در عین این که تکراری بودنِ تراژیک جریان زندگی برای فرودستان را به تصویر می کشد، گشودگی و پویایی آن را برجسته می سازد و گویای آن است که آن ها اساساً با وضعیتی ناهمگن و پویا مواجه اند. اما بوتیک روایت سیطره فضاهای هیستریک، تعامل های مخدوش، واپس روی روانی و زندگی روزمره متلاشی شده در اوایل دهه هشتاد است. می توان نتیجه گرفت که شوق به تعاملِ معنادار با دیگری به مرور جای خود را به بی اعتنایی به دیگری و معنازدودگی هر گونه تعامل می دهد.
بروزاحساسات مردانه در جریان انقلاب 57 با مطالعه عکس های مستند انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مسئله چگونگی بروز احساسات مردان انقلابی در جریان انقلاب 57، ایران می پردازد. جامعه شناسی احساسات و ترکیب آن با پارادایم مطالعات فرهنگی بصری امکان بررسی عکس های مستند از انقلاب 57 برای تحلیل وضعیت چگونه نمایان شدن احساسات مردانه را، در دوران انقلاب، فراهم می آورد . برای این منظور 200 عکس از سری عکس های مستند انقلاب انتخاب و به 82 مورد مطالعاتی تقلیل پیدا کرد. مطالعه عکس ها به روش تحلیل تماتیک بصری است که موقعیت های مشابه در عکس ها دسته بندی می شود و مقوله های تحلیلی را به وجود می آورد. در نتیجه گیری آمده است که مردان انقلابی از طیف های مختلف سیاسی در پیوند احساسی با یکدیگر اَبَر بدن انقلابی را در برابر مردان شاه شکل داده بودند. تقابل دو اردوگاه مردان انقلابی و مردان شاه به موقعیت های احساسی مانند خشونت، عصیان، عشق، و نفرت منجر شده بود.
بررسی رابطه گرایش به زنانگی- مردانگی با اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا در نوجوانان دختر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوجوانان از مهم ترین و تأثیرگذارترین اقشار جامعه محسوب می شوند و پژوهش درباره مسائل روانشناختی آنان حائز اهمیت است. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه گرایش به زنانگی-مردانگی با اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایش و پارانویا در نوجوانان دختر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کامیاران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود که از بین آن ها ۳۰۲ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های گرایش به زنانگی-مردانگی میشل گوگلن (۱۹۹۶) و مقیاس میلون ۳ (۱۹۷۷) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۳ و روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گرایش به زنانگی و اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۲۶ (۰/۰۵> P ) و اختلال شخصیت پارانویا با ۰/۲۰ (۰/۰۵> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به زنانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۶۵> F ). طبق یافته ها بین گرایش به مردانگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی با ۰/۲۲ (۰/۰۵> P ) و با اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۱۹ (۰/۰۱> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به مردانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معناداری پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۱۰ > F ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که گرایش به زنانگی- مردانگی می تواند پیش بینی کننده اختلالات شخصیت در نوجوانان باشد؛ بنابراین یکی از عوامل روانشناختی مهم در زمینه اختلالات شخصیت محسوب می شود.
تفسیر مردان از تغییر نقش خود در خانواده: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای معاصر و موازی با تحولات فرهنگی، اقتصادی و فناوری، نقش های جنسیتی درون خانواده نیز دگرگون شده است. این پژوهش با هدف مطالعه ی تغییر نقش مردان در خانواده با توجه به تفسیر و تجربه خود مردان انجام شد. برای اجرای تحقیق، از روش تحقیق نظریه ی داده بنیاد(گراندد تئوری) استفاده کردیم. میدان مطالعه، شهر یزد بوده و در فرایند گردآوری داده ها، 30 نفر مرد ساکن یزد با روش نمونه گیری هدفمند و دردسترس در تحقیق مشارکت داشتند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها و از کدگذاری نظری برای تحلیل داده ها استفاده کردیم. در کدگذاری اولیه 34 مفهوم از مصاحبه ها استخراج و در آخر ۵ مقوله ی اصلی ساختیم. براساس یافته ها، نقش مرد در خانواده شامل فرایند گذار به برابری و دموکراتیزه شدن است و سایر اعضای خانواده نقش برجسته تری در ساختار قدرت پیدا کرده اند. مردان از تعریف نقش سنتی خود فاصله گرفته و به دگرگونی ذائقه ی مردانه و محدودسازی خویشتن پرداخته اند. رسانه ، آموزش، شهرنشینی، اشتغال زنان و سبک زندگی مصرف گرایانه ی معاصر، از جمله شرایطی است که زمینه ی این تحول را فراهم کرده است. سیطره ی مادی گرایی، سهم خواهی شرکای نقش و معنا سازی نوین از مردانگی از جمله پیامدهای این تغییرات است.
بررسی تأثیرات نوسازی بر الگوی تقسیم نقش های جنسیتی در مناطق روستایی (مطالعه مناطق روستایی شهرستان املش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیرات نوسازی بر الگوی تقسیم نقش های جنسیتی انجام شده است. روش پژوهش، پیمایشی و متکی بر حجم نمونه 227 نفری از افراد دو روستای آزاربن علیا و سفلی از توابع شهرستان املش است. در پژوهش حاضر، الگوی تقسیم نقش های جنسیتی، با پنج شاخصِ بررسی شد و انتظار می رفت افرادی که سنین بالاتری داشته ، به برابری جنسیتی در تقسیم نقش ها کمتر گرایش داشته باشند و برعکس. اما یافته های پژوهش نشان داد الگوی تقسیم نقش ها، در گروه های سنیِ مختلف، مشابه یکدیگر است. در بررسی رابطه الگوی نقش های جنسیتی با جنسیت افراد، پاسخگویان با جنسیت متفاوت به مساوات طلبی در تقسیم کار معتقد بوده اند. همچنین افراد با پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاتر ، نگرش های برابری طلبانه تری نسبت به افراد در پایگاه پایین تر، داشته اند. در این پژوهش، نوسازی در قالب چهار بعد (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی) سنجیده شد، نتایج نشان داد، نوسازی موجب تغییراتی در الگوی سنتی تقسیم نقش های جنسیتی گردیده و با تاثیرپذیری افراد از عناصر مدرن، نگرش های جنسیتی در تقسیم نقش ها کاهش یافته و تقسیم نقش های خانگی و اجتماعی، بسوی تساوی طلبی در حال تغییر است.
حکمت صدرایی و جنسیت انسانی: تحلیلی بر پایه برخی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
1 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مسئله جنسیت بر اساس هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی ملاصدرا است. با اینکه ملاصدرا به طور مستقیم به مسئله جنسیت نپرداخته است، ولی با بررسی برخی مؤلفه های هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی او می توان بر برخی از لایه های پنهان اندیشه این حکیم در این زمینه پرتو افکند. انسان همانند دیگر موجودات سیر جوهری دارد و از نازل ترین مرتبه تا به فعلیت تام قوا ادامه پیدا می کند. در این تبدیل و تبدل جوهری زنانگی و مردانگی متصور نیست. بر مبنای انسان شناختی جنسیت در هویت و حقیقت انسان سهمی نداشته و این ویژگی ها و تمایزات اموری عارضی است. در بخش معرفت شناختی به عقیده ملاصدرا انسان ها از نظر برخورداری از معرفت در یک مرتبه نیستند بلکه هر کسی از درجه ای از شناخت برخوردار است. اما تفاوت درجات معرفت را به تفاوت در مرتبه وجودی اشخاص بر می گرداند نه جنسیت آنها. در واقع زنانگی و مردانگی از ویژگی های نفس نباتی و بدن است، همان گونه که نباتات و حیوانات نیز چنین اوصافی دارند.
هژمونی مردانه در گزیده ای از نمایشنامه های هنریک ایبسن، با رویکرد تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، بر اساس نظریات برخی از جامعه شناسان حوزه جنسیت به بررسی ویژگی های هژمونیک مردانه در برخی از شخصیت های مرد محوری نمایشنامه های ایبسن بر اساس سیر تاریخی نگارش نمایشنامه ها می پردازیم. به همین منظور، پرسش های اصلی این پژوهش در راستای تعیین میزان ویژگی های مردانگی هژمونیک، مربوط به شخصیت های مرد محوری، در گزیده ای از آثار ایبسن از نمایشنامه براند (۱۸۶۶) تا نمایشنامه وقتی ما مرده ها برخیزیم (۱۸۹۹) و شناسایی و بررسی هژمونیک ترین آن ها، مطرح شده اند. برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها، ابتدا با استفاده از تعریف چند تن از جامعه شناسان حوزه جنسیت از مردانگی هژمونیک و با توجه به الگوهای غالب مردانگی قرن نوزدهم قرنی که ایبسن نمایشنامه هایش را نوشته است ویژگی های مردانگی هژمونیک در این قرن مشخص شد. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای مقوله ای، این ویژگی ها به عنوان متغیر و شخصیت های مورد نظر به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شد. با شمارشِ تکرار این متغیرها از طریق رفتار، گفتار و رخداد نمایشی، میزان ویژگی های مردانگی هژمونیک برای هر کدام از شخصیت ها، تعیین و با مقایسه داده های به دست آمده، هژمونیک ترین آن ها مشخص شدند. یکی از نتایج بدست آمده تفاوت چشمگیر در مقدار ویژگی های مردانگی شخصیت های مورد بررسی و همچنین وجود دوگانگی در نگرش ایبسن، در راستای نکوهش و یا ستایش مردانگی هژمونیک بود.
نوع باور مردان به اشتغال زنان؛ مطالعه ای کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتغال زنان یکی از موضوعات مهم اجتماعی و فرهنگی است که هم چنان با موانع و چالش هایی مواجه است. یکی از مهم ترین مؤلفه ها در این زمینه نوع نگاه مردان به اشتغال زنان است که هدف پژوهش حاضر، واکاوی این نوع نگاه در بین مردان یزدی است. مطالعه در سال 1398 در شهر یزد انجام شد و روش مطالعه، نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین است. با معیار اشباع داده ها و رعایت اخلاق پژوهش، 21 مرد به روش نمونه گیری هدفمند و نظری و با مصاحبه نیمه ساختاریافته وارد مطالعه شدند. تحلیل داده ها با کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد، که درنهایت منجر به استخراج 38 مفهوم، 7 مقوله اصلی و 1 مقوله هسته ای شد. مقوله های اصلی پژوهش شامل: عوامل علّی (جامعه پذیری سنتی، ساختارهای نابرابر جنسیتی)، عوامل زمینه ای (بسترهای تسهیل کننده پذیرش اشتغال، تناسب و زنانه شدن محیط و شرایط کاری)، عامل مداخله گر (بازتعریف ارزشی شغل زنان)، استراتژی ها (کنش سازگارانه و ناسازگارانه با پذیرش شغل زن) و پیامدها (فرصت ها و تهدیدهای پذیرش اشتغال زن)، می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که با وجود تغییرات وسیع اجتماعی، بیشتر مشارکت کنندگان، شغل زنان را همراه با دغدغه های اجتماعی مورد پذیرش دارند. این پذیرش که در مطالعه حاضر تحت عنوان مقوله هسته باور مشروط برساخت گردید از یک سو به زمینه های اجتماعی و فرهنگی و از سوی دیگر به ماهیت شغل و بستری که زن در آن مشغول است مربوط است؛ لذا، باور مشروط، زنان را در محدوده های شغلی خاصی تعریف می کند، که ضمن توجه به مؤلفه های فرهنگی جامعه، نقش های اصلی زنان در خانواده را تحت الشعاع قرار ندهد. سیاست گذاری های اجتماعی و فرهنگی در جهت توزیع و بسط مشاغل زنانه مرتبط با بسترهای اجتماعی و فرهنگی از یک سو و حفظ کیان خانواده ازسوی دیگر پیشنهاد می گردد.