مطالب مرتبط با کلیدواژه

گماینشافت


۱.

تحلیل جامعه شناختی روایت های سینمایی تعامل من/ دیگری در فضای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیلم های جاهلی مردانگی گماینشافت گزلشافت ساختار محله ای ژیگولو لات لوطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۲۶۰
این پژوهش کاوشی است درباره تعامل من/ دیگری در فضای اجتماعی نیمه دوم دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد به میانجی سینمای ایران. طبق رویکرد نظری پژوهش، تعامل من/ دیگری برساختی اجتماعی است که فرم و محتوای آن به فراخور گشودگی/ فروبستگی، زایایی/ سترونی و غنا/ تهی بودگی جهان زندگی تعیین می شود. برای ایضاح و تشریح این ایده به آرای زیمل، باختین و هابرماس استناد شده است. ایده دیگر پژوهش آن است که میانجی هنر (سینما) بهتر می تواند ما را در فهم ظرایف و پیچیدگی های این مسئله یاری رساند. بر این اساس، به شیوه نمونه گیری هدفمند سه فیلم آژانس شیشه ای، زیر پوست شهر، بوتیک انتخاب و با روش «تحلیل روایتِ نشانه شناختی» تحلیل شده اند. نتایج حاکی از آن است که هرچه از جهان زندگی گشوده و پویای نیمه دوم دهه هفتاد، که فضای دیالوگ محور آژانس شیشه ای بازتاب آن است، فاصله می گیریم، و به اوایل دهه هشتاد، که در حال وهوای یأس آور بوتیک بازنمود یافته است، نزدیک تر می شویم، نوع تعامل من/دیگری تغییر می کند. زیر پوست شهر در عین این که تکراری بودنِ تراژیک جریان زندگی برای فرودستان را به تصویر می کشد، گشودگی و پویایی آن را برجسته می سازد و گویای آن است که آن ها اساساً با وضعیتی ناهمگن و پویا مواجه اند. اما بوتیک روایت سیطره فضاهای هیستریک، تعامل های مخدوش، واپس روی روانی و زندگی روزمره متلاشی شده در اوایل دهه هشتاد است. می توان نتیجه گرفت که شوق به تعاملِ معنادار با دیگری به مرور جای خود را به بی اعتنایی به دیگری و معنازدودگی هر گونه تعامل می دهد.
۲.

سه الگوی رفتاری خوراک ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: غذا فرهنگ گماینشافت گزلشافت فردیناند تونیس جامعه شناسی غذا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۷۳
غذا و خوراک از مهمترین نیازها و فعالیت های اجتماعی بشری است که بدون آن امکان تکوین و بسط دیگر توانش های انسانی وجود ندارد. یکی از ویژگی های بنیادین فرهنگی هر جامعه آداب مربوط به خوراک مردمان آن جامعه است. مساله اساسی نوشتار از این قرار است که آیا می توان برای ساخت فرهنگی خوراک ایرانیان الگوهایی ترسیم و طراحی کرد؟ و اینکه چه تغییراتی در ساخت فرهنگ غذایی ایرانیان در خلال تاریخ به وجود آمده است؟ فرضیه اصلی نوشتار متضمن این ایده است که میان نوع جامعه و کنش هایی غذایی مردم ایران ارتباط وثیقی برقرار بوده است بطوریکه در جامعه گماینشافتی ایران ماقبل معاصر کنش های جمعی در رفتارهای غذایی سیطره داشته است و با پیدایش جامعه گزلشافتی رفتارهای فردی بر عرصه غذا حکمفرما می گردد. نتایج پژوهش موید سه پارادایم غذایی می باشد: کهن الگوی ایرانی، الگوی عربی اسلامی و پارادایم مدرن که هر یک واجد خصائص خاص خود هستند. در کهن الگوی ایرانی ابزار فلزی چون قاشق و کارد استعمال می شده است، در حالی که در الگوی عربی اسلامی غذا با سه انگشت دست صرف می شده است. دو الگوی نخست با وجود تمایزاتشان، برآمده از جامعه گماینشافتی بوده و در این سطح کنش های جمعی همچون «همکاسه شدن» که جلوه ای از همبستگی اجتماعی می باشد، سیطره دارد. اما در پارادایم سوم که از فرنگ وارد شده است، کنش فردگرایانه همچون استعمال قاشق، چنگال، کارد و بشقاب اختصاصی غلبه دارد که این ساخت فرهنگی جلوه ای از جامعه گزلشافتی به شمار می آید.